- 2 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00از روزی که پا تو گذاشتی اینجا آرامشم رو از دست دادم
00:09بس دیگه دست از سرم بردار
00:11یه نگاهی به وضعیت اینجا بنداز تا بفهمی که باید دست از سر اون یکی برداره
00:16دوبله شده در استدیو جم
00:19فکر میکردم میتونم گذاشته ها رو بذارم کنار و را به تمون رو تو مسیر کاری پیش ببرم اما
00:31تو با نسیک شدن به ارین پا تو از گلیمت درستر کردی
00:39از این به بعد آماده بلاهایی که سرت میارم باشت
00:46چون که تمام انرشیم رو میزرم تا تو رو نابود کنم کایا
00:51فکر میکنی من نمیفهم که چرینقدر از من میترسی این در؟
00:58چی داری میگی تو؟
01:01من بهت فرصت دادم تا حقیقت رو به این بگی
01:04اما تو اینو نفهمیدی
01:06تو فکر کردی کی هستی ها کی هستی که به من فرصت میدی؟
01:10کی هستی؟
01:16ارین پسر منه مگینا
01:18اثباتش به یه تست دین ای بست است
01:36حقیقت رو به این بگو
01:42حقیقت رو به این بگو
02:12مردک گستاخ
02:14از این به بعد بزرگترین دشمنت منم
02:19تو هم هر کاری بلدی انجاب بده
02:21من هنوز جواب سوارمونه گرفتم
02:28بازم میام سراغتن در میام
02:30امیدوارم موضوع الیفتی که تمام شده باشه
02:42تمام شد تمام شد نگه رو نباشه
02:44خدا رو شکر
02:45موبایلی تو بده حد اقل زنگ بزنم ازش تشکر کنم
02:50اجازه بده
02:51الیف
02:58زینب اینجاست میخواد باید حرف بزنه
03:02گوشی
03:03باشه ممنون
03:05الیو سلام علی
03:09سلام زینب جون چطوری؟
03:10خوبم تو چطوری؟
03:12منم خوبم راستی بستتو گرفتی؟
03:15آره آره گرفتم واسه همین مزاهمت شدیم
03:17خیلی خوشحالم کردی دست درد نکنه
03:20فقط خواستم کلکسیون جدیدم و به یه دوست خوب هدیه بدم
03:23خیلی قشنگه بازم از لطفت ممنونم
03:26همیشه ازشون استفاده میکنم
03:28به شادی استفاده کنی عزیزم
03:29یه قرار رو بذاریم همدیگر رو ببینیم
03:32همه همه همگ میشین باشه
03:33میبوسمت گلم
03:34خود نگهتر
03:36بیا
03:40چیه چرا اونطوری نگام میکنیم؟
03:43من که چیزی نگفتم
03:44چیزی نگفتی اما میدونم میخواستی یه چیزی بگیم
03:47چه خوب پس بدون حرف زدن منظور همدیگر رو میفهمیم
03:49آره اینش خوبه
03:51آی
03:54ماما
03:56ما اومدیم
03:56وای دارم میمیرم از خستگی
04:00من اصلا نمیتونم این پاستاج های بزرگ رو بگردم
04:02ماما دوست نداره به پاهاش زحمت بده
04:05این خودمه
04:06چه خبرو؟
04:07هیچه نشسته بودیم
04:09سلام گلدیس
04:09چطوری علیحان جون؟
04:10خوبه
04:11وای این چی؟ شکلته؟
04:13نه اینو هلیف فرستده
04:15هلیف کیه؟
04:16یکی از دوستای قدیمی منه
04:18زینبجو من یه چیزی برات خریدم بیه بریم تا اتاق نشونیت بدم بیام
04:25مامان بری علیحان قهوه درست کن با هم بخورین تا ما برگرد
04:28من خوردم
04:29اما باشه یکی دیگرم میخورم
04:31بدون شکر لطفه
04:33آه باورم نمیشه
04:36این دختری حالا برات هدیه هم میفرسته
04:38کولکسیان خودشه
04:52یه یاد داشتم توش هست ببین
04:54بختری عجب مارموزیه
04:55به این بند خودم مشکوک شدم
04:57این یاد داشتشم که دیدم حسابی خجالت کشه
04:59خجالت برای یه چی اینو همش حقه های قدیمی زنوی ورپریده است
05:02منظوری چه مگه همچین چیزی هم
05:04معلومه که داری
05:05تو از کجا میدونی
05:07خب از اینجور داستانو برام تعریف میکنن منم میشنم
05:09یعنی خودت از این کاره نمی کنی
05:11نه
05:12حال این حقه ها چجوری هم بگو منم بدونی
05:13وقتی یه آدم همش بین اون بدی میکنه
05:16بعدی یه مدت مشکوک میشه
05:17به این فکر میکنه که آیه بقیه متوجهن
05:19چی تو زینش میگذره یا نه
05:21واسه همینم هر از گایی یه کار خوب میکنه
05:23تا بدیها رو بشوره و ببره
05:25فهمیدی اینم از اون کاراست
05:27واقعا که آبچی
05:28خب اینجوری میگن دیگه زینم
05:32یعنی تو میگی
05:34ایلیف این یادشم از تای قلبش ننوشته
05:36آیه معلومه که نه
05:38تو حواظ تو خوب جمع کن
05:39به این دخترم اعتمد نکن
05:40حالا بایید چی کار کنم
05:42به علیهانم نمیتونم بگم
05:44اون وقت فکر میکنه آدم شکاکی
05:45این چیزی به علیهان نگو
05:46بهتر یه خورده دیگه راجب به این دختره سب کنی
05:49بلاخره یه اشتبایی ازش سر میزنی
05:51چه کار سختی
05:53دخترا
05:54چی داریم میکین این بندی خدا تنها مونده
05:57باشه حالا میهیم ماما
05:58هایی
06:07خوب چی کار کردین
06:10هیچی
06:11رفتیم جهیزیه انتخاب کنیم
06:13جهیزیه
06:14مامانچون واسه این کار سود نیم
06:16زوده
06:17چرا مگه نمیخواین ازدواج کنیم
06:19معلومه که ازدواج میکنیم
06:21علیهانجون
06:23میدونم من مثل این مادرهای عجل همش رم سال پیش میکنم
06:26اما تاریخ عقدتونو مشخص کردیم
06:28مامانجون
06:28من ناراحت نمیشم
06:30راحت بشین
06:31علیهان واقعا ببخش
06:32مشکلی نیست عزیزم
06:34مامانجون
06:34بهتره در مورد این موضوع با زینب تنهایی صحبت کنی
06:37علیه نم
06:37باش باش
06:40تاریخ عقدتو هنوز مشخص نکردیم
06:42اما به زودی مشخص نکردیم
06:43آره مشخص میکنیم پیر نشدیم که عجله کنیم آخه
06:46آره درسته
06:48خب دیگه مامان بسته
06:49باشو باشو باشو
06:50باشو منو بدرقی کن من دارم میرم
06:52همتونو میبوسم خدافره
06:53خدافره
06:54بعدن میبینم اتاب جیجو
06:55درو باز کن مامان
07:00مامان
07:05زینب نراحت میشه
07:06هیچی نگو
07:07بیت جهنم که نراحت میشه
07:08یه نفر باید علیهانو تحت فشار بزاری
07:10مامان جو این تو کاری اونا دخالت نکن
07:12این دخالته؟
07:13یعنی نگران نباشم
07:14که تو آخر عمر عق نکرده با هم باشن آره؟
07:17مامان تو علیهانو نمیشنسی
07:18از این حرفا خوشش نمیاد
07:20میگم چیزی نمید
07:20این درک که خوشش نمیاد
07:22اگه قرار حرف ازدواج بهش بر بخوره
07:24بزار راشو به کشبره
07:25بیتر حرف منو گوش کنی
07:27و دخالت نکنی
07:28برو تو
07:29باشه برو
07:30مراقب خودت باش
07:32بودو
07:32آب جی
07:43چه چده؟
07:44چرا قطع پریشونی؟
07:46حتما یه چیزی شده دیگه
07:49داری منو میترسونی آب جی
07:51ببینم نکنی یلدیس کاری کرده
07:53ها؟
07:54یلدیس دیگه کیه بابا
07:56یه آلمه مشکل دارم باید فکر یلدیسم باشم
08:00آب جی
08:01مگه تو چه مشکلی داری آخه؟
08:02نه جون من چه مشکلی داری؟
08:03شرکت که رفتی
08:04اوز و عیت مدیره هم کشدی
08:05چی میخوای دیگه؟
08:06میخوای دنیا رو بگیری؟
08:08خیلی خوب کافی عزیزم
08:09لطفاً هیچی نگو و منو تنها بذار باشه؟
08:12نه خیلی من نمیتونم تو رو تو این حال روز تنها بذارم برم
08:14پس لطفاً حرف نزن و چرت و پرت هم نگو باشه عزیزم؟
08:18باشت حرفم گوش میدم بگو چی شده
08:24جانی و جما فکرم خیلی پریشونه
08:33فکرت پریشونه؟
08:37آبجی
08:37ببینم
08:39مکنه تو داری آشق میشی؟
08:41وای
08:44فقط آشق شدن و کم داشتیم
08:47بت گفتم چرت و پرت نگو دیگه؟
08:49تو باخی همه علایمشو داری
08:50آه کشیدن و به یه نقطه خیره شدن و اینا
08:52آی تقصیر منه که میشنم با تو حرف میسنم
08:56آخه این حرف ها رو از کجا ت میاری؟
08:58خودت اول چورو کردی گفتی فکرم پریشونه
09:00آبجی
09:02ببین منو
09:04شت
09:07مکنه طرف کایست
09:09جانر کافیه داری روحصبم راه میریه
09:11باشه بابا باشه من که چیزی نگفتم ساکت میشم
09:14ای بابا
09:15خواهش میکنم فقط برو هر جا میخوایی بری برو
09:17باشه برو میخوام تنها باشم
09:19باشه میرم میرم اما بذار اینم بگم
09:22تو آدم بدی هستی آدم بده آشغ نمیشن
09:23آشغ ها رو از هم جودا میکنن
09:25تو تکلیفت مشخصه یهرچه دیگه کسی نموده که بخوای جودش چون کنی
09:28جانر میری یا بزنم کبولیت کنم
09:29خب باشه بابا
09:31زینب
09:42مگه امروز سر کار نمیری
09:44نه امروز رو به خودم ما رخستی ددم
09:46فقط یکی دوتا کار دارم که اون رو هم از تو خونه انجامشون میدم
09:50باشه
09:51ماما
10:00ها
10:01میشه یکم با هم حرف بزنی؟
10:05بیا
10:06بشین
10:09چه شده دخترم؟
10:12مامان جونه خیلی چرا پیش علیهان از این حرف ها میزنی؟
10:15راجه به این میخوای حرف بزنی
10:17آره پس میخواستی راجه به چی حرف بزنم؟
10:19تو من رو پیش علیهان شرمنده میکنی
10:21بعدشم آخه چرا انقدر راحتی ما؟
10:23من تو رو شرمنده میکنم؟
10:25زینب من هرچی میگم واسه خوبیه توه
10:26مامان جون این چه مودل خوبی کردنه؟
10:29همش داری راجه به ازدواج حرف میزنی؟
10:30هرکی ندونه فکر میکنه من ازت خواستم اینه رو بگیم
10:32چون تو حرف نمیزنی من مجبور میشم دهنمو باز کنم
10:35مردان را اگه تحت فشان نظاریشون
10:37تن به ازدواج نمیدن
10:38میخوایی تو آخرم مامان جون ما که عجلهی برای ازدواج کردن نداری؟
10:42باشه عجله نداشته باشت زینب
10:43بذار یه دختر دیگه بیاد
10:45مخالیهانو بزن و ببردش خواهر
10:46آخه چه ربطی داره مامان ای بابا؟
10:49زینب این آدم وقتی با تو بود رفت زنگ گره
10:52به این زودی فراموش کردی؟
10:53خود مامان جون اون قضیه فرق میکرد خوب؟
10:56دیگه همچنین اتفاق نمیافته
10:58ها
10:58تا میخوایی از اون زنهایی باشی که میگن شوهر من کار بدی نمیکنه؟
11:02آخه چه ربطی داره
11:04باشه دخترم من دیگه تو کارت دخالت نمیکنم
11:07هر کاری دوست داری بکن
11:08اما بعد نیای پیش من گریه زاری کنی بگی کاش حرفت گوش میکرم
11:12خیلی خو باشه مامان باشه باشه فهمیدم
11:14ما زبون همدیگر رو نمیفهمیم باشه
11:16آره نمیفهمیم
11:20دیجو
11:23بیا تو آتیش پاره بیا تو
11:26چطوری؟
11:27خوبم
11:29رستش اومدم اینجا که ازت تشکر کنم
11:32بابت چی؟
11:33بابت این که درخواستم رد نکردی اومدی با کزه اشنا شد
11:36خواهش میکنم
11:37گرچه
11:40کاملا نشونده دیگه ازش خوشت نیمده
11:42اما بهرحال به خاطر من پاشدی اومدی خیلی ممنون
11:45تو مثل بچه خودم این میدونی که
11:52شاید واسه همینه که هیچ کس رو برازندیتون نمیدونم
11:56تو لایق بهتری نه؟
11:57میدونم
11:58راستی خیلی خوبه که با زینبی
12:02اینو خودمم میدونم
12:03اونطوره تبدیل به یه آدمه بهتری کرد
12:06یعنی چی؟
12:07مگه من آدمه بدی بودم؟
12:09بد نبوده اما یه جوره اخمه بد اخلاق بودم
12:11خودم نمیخوام آدمه خوش اخلاقی باشم
12:13حتی اگه بخوایم نمیتونی باشیم
12:15چی میگی؟
12:16چی میخوری؟ برو بشین سرپنمو
12:18من قهفه میخورم
12:20باشه برو
12:20خوش اومدی
12:30ممنون آیسر
12:31آآه حالیت؟
12:34چرا اینقدر زود اومدی؟
12:35علاکه که باسه شرکت مدیرامل سختام نکردم
12:38میخوام یه خورد استراد کنم
12:40فهم میدم
12:41آه
12:42امشب باسه شام مهمون داریم
12:45به آیسر خبر بده
12:46مهمون؟ کی قراره بیاد؟
12:47یعنی چی که قرار رو بیاد؟
12:48عزیزم میپرسم چون خبر ندارم مهمون کی؟
12:51یکی از دوستم که خیلی وقت ندیدمش
12:53همراه خانمش برای شام میان اینجا فهمیدی؟
12:55یکم خستم اما چه میشه کرد باشه؟
13:00من خسته باشم یا نباشم برات فرقی نداره که
13:03آیسر
13:04میخوام برم آره اشگاه برو کیف و پالتومو بیار
13:08خیلی خوشالم که اومدید دیدنم عزیز دلم
13:16بودو بیا
13:17قضایی مورد علاقات آماده کردم
13:19از این به بعد اینجا زندگی میکنم
13:21آره عزیزم اینجا دیگه خونه ی ماست
13:23خب چیزی هم قراره تغییر کنه یا نه؟
13:26نه عزیزم
13:28هیچی تغییر نمی کنه
13:30نمیدونم چرا اما من نمیتونم باور کنم
13:33قربونت برم
13:42حق داری عزیزم
13:44این اواخر روزایی خیلی سخت و آزاردهندهی داشتیم
13:47اما دیگه تموم شده
13:49میبینی که من الان شرکتم مشکلاتی هم که داشتیم و حل کردیم
13:52واقعا حلش کردیم
13:54آره
13:54خودت دیدی که چقدر راحت تونستی بیایی دیدن من
13:58از این به بعد همیشی بهتر از قبلش میشه
14:01حرفمو باور کنه است
14:02اون روز که با همون کایه رفته بودیم کنسرت
14:07اونم یه همچین حرفی زد
14:08اه که اینطور
14:12خب چی گفت؟
14:14گفت من بیش از حد به بعضی از چیزا فکر میکنم
14:17عزیزم
14:22فکر میکنی درسته که
14:25در مورد مسائل خصوصی خونبادگیمون
14:28با کایه حرف بزنی؟
14:29من که راجع به مسائل خصوصیمون حرفی نزدادم
14:32این چیزا رو دیگه همه میدونن
14:33تو تاله اسم تو تو اینترنت سرش کردی؟
14:35عزیزم
14:36تو چرا به چیزایی که تو اینترنت می نویسن
14:39اهمیت میدی به هر حال آدم هایی معروفی هستیم
14:41همه دوست دارن در مورد ما حرف بزنن معمولیه
14:44خب اگر به خاطر چیزایی که تو اینترنت می نویسن
14:47میخوایی با کایه درد و دل کنی؟
14:49نظر خودته اما
14:50ماما تو چرا به امو کایه گیر دادی؟
14:53نه من چرا به اون گیر بدم؟
14:55کایه خب به من پربوط نیست که
14:58آخه همه شراجه بهش بد میکی؟
15:02عزیزم
15:04این حرف من هیچ ربطی به کایه نداره
15:07یعنی هر کس دیگه ایم بود من همین حرف رو میزدم
15:10این که در مورد مسائل خانوادگیمون
15:12با دیگرون نباید حرف بزنیم
15:14به نظر من کار درستی نیست
15:15باشه ماما دیگه راجعه به این حرف رو میزنیم
15:18خب با من درد و دل کن
15:20با من حرف بزن
15:21با پدرت با خوهرات
15:23خوربونت برم درسته؟
15:25باشه همین کار میکنم
15:27آفرین
15:28آفرین عزیزترم
15:30به سر قشنگم
15:32حالا که وقتمون کمه بیا در مورد چیزایی خوب حرف بزنیم
15:35خب تعریف کن
15:36دیروزه یه محلم جدید برامون فرستدن
15:40آدم خیلی با معلوماتیه
15:43این روز یه سر رفتم پیش داییم
15:48ازش بخادرین که قبول کرد با همون بیاد بیرون تشکر کردم
15:51دایید خیلی عبوز و جدیه
15:54نه اتفاقان اصلاً اینطور نیست
15:57میشه گفت راجع به من خیلی حساس و سخت گیره
16:01لیلا
16:01راستش ما میخوام رابطمون جدی باشه
16:05منظورت چیه؟
16:08منظور امینه
16:09جدی باشه دیگه
16:12کاش تو امینه به داییت میگفتی
16:14کوزی
16:16ما فیلن فقط با هم دیگه دوستیم
16:18برشی باید جدی باشیم
16:20آشق که نیستیم
16:21آره میدونم که الان ما با هم دوستیم
16:23اما در آینده اگه احساساتمون به هم حوض شد
16:26من راجع به این رابطه جدیم
16:29خواستم تو هم در جریان باشیم
16:30منظورت از جدی بودن اینه که به ازدباش فکر میکنیم
16:35آره خب چرا که نه
16:37نه کوزی من مخالف ازدباشم
16:39نه بابا
16:40اولین باره که میبینم یه دختر با ازدباش مخالفه
16:44مگه همه دختر را دوست دارن ازدباش کنم
16:46نه خیرین تو نیست
16:47دختری که آقل و منطقی هستن
16:50اولویتشون ازدباش نیست
16:52باشه عزیزم
16:53زود اصابانی نشو
16:54اگه نمیخوای ازدباش کنیم میتونیم یه مدت نامزد باشیم
16:58کوزی
16:59بذار اول از پس رابطه دوستانمون بر بیاییم
17:02بعدش به این چیز را فکر کنیم
17:03مثلا یه ده بیست سال دیگه میتونیم بهش فکر کنیم
17:05به نظرم اینقدر تون نرو
17:07خدا را چه دیدی شد عاشقم شدی
17:09و خواستی با همه ازدباش کنی
17:11باشه اگه هم همچین اتفاقی بیافته
17:14همون موقع راجع بهش حرف میزنیم
17:18این گزارش ها مال آلمان هم میتونی ببریش رو
17:21بیا تو
17:25چطوری رئیس
17:28من خوبم تو چطوری
17:30منم خوبم تو هم که خوب بودن از صورتت میواره
17:33زینب چی کار میکنه
17:36اونم خوبه صبح با هم بودیم
17:37امروز نمیاد شرکت
17:39نه ها خوبه
17:40اون روز که باش حرف میزدم
17:42متوجه شدم راجع به الیف حساس شده
17:44اسمش که میاد عصبی میشه نمیدونم چرا
17:46حره خودم میتونم به منم گفته
17:48حکس میزدم این موضوع عذیتش
17:51اما خودرشو اکر الیف مشکلشو حل کرد
17:53چطوری حلش کرد
17:54فکر کنم یه جورایی بو برده بود
17:58که زینب ازش خوشش نمیاد
17:59یه هدیه و کارت برش فرسته
18:01جدی میگی
18:01آره منم تعجب کردم
18:04کارش خیلی قشنگ
18:05حالا نتیجه چی شد
18:07نتیجه این شد که زینب دیگه عذیت نمیشه
18:10البته نباید عذیت میشود
18:11نمیدونم چرا علکی حساس شده بود
18:13اما حالا دیگه میدونه که الیف فقط یه دوسته
18:16من باید برم
18:23خوش اومدین
18:28خیلی ممنون
18:29برای مانیکور اومدم
18:32بفرماییم
18:33ایندرجون
18:42چه عجب منو نیش نزده نشستی
18:45چی شده
18:46داییره لغات تهگه شده
18:48نه عزیزم تحملم تموم شده
18:51الهی
18:52عزیزم بودو برو برم یه قهوه بیار
18:54دوبله شده در استدیو جم
18:57میدونی آدم وقتی پیر میشه
18:59تعملش هم کمتر میشه
19:01ببینم گرگرفتگی هم داری
19:03یه لزمان نمیتونم از دست تو خلاص شم
19:06خلاص بشی
19:08اگه میخواستی دورو برم نمیپلکیدی
19:10عزیزم
19:10من همیشه میام این آره اشگاه
19:12اما از اونجایی که تو میخواید
19:14هی منو در بیاری
19:15میایی اینجا
19:16یادت رفته؟
19:18عزیزم قبول کن که من ازت جلو زدم
19:20تموم شد
19:21خیلی منو
19:22منو نخندون تورو خدا
19:25هزار تا پیرنم پاره کنی
19:27هنوزم عقبی
19:28با مهمونی رفتن و پارتی گرفتن
19:30به هیچه نمیرسی عزیز دلم
19:32پارتی نمیرم عزیزم امشب مهمون داری
19:35که اینطور؟
19:36از شنیدنش خوشحال شدم
19:38چون کم کم فکر میکردم حالیت همه دوستاشو از دست داده
19:42کاملا برعیس اتفاقا بعد از جدا شدن از تو
19:45داییره دوستاش بزرگتر شده
19:47آدم ها تو حسرت یه لب خندون مونده بودن
19:49عزیزم تو جامعه لب خندون خیلی به درد نمیخوره
19:55آدم ها دنبال دو کلمه حرف حسابن
19:57اما چون تو به این چیز عادت نداری
20:01خب بایدم فکر کنی که همه چی بچه بازیه
20:03فقط کنجکافم بدونم با مهمونات در مورد چی حرف میزنی
20:07انرژیت که مصفت باشه موضوع صحبت مهم نیست
20:10جوابت کاملا برازندهی خودته
20:14اما من اصلا نمیخوام وقتم رو با تو تلف کنم
20:16نه وقت تو تلف نکن
20:18الان مهمتر این چیز برای تو زمانه
20:20سنت روز بروز داره میره بالتر
20:23ولی مثل قالیه کاشون
20:25آنور
20:26بفرماید اندر خانیم
20:27میخوام برم اتق خصیصی
20:29اندر یا من
20:36اتشه لحظ
20:37رفوزه شدی
20:39باید میگفتی از همه لحاظی لیس
20:41آیسل
20:49بفرماید لیس خانم
20:54ببین
20:54وای خیلی خوشگه شدیم
20:56ممنونم همه چیز حاضره
20:58بله خانم حاضره
20:59خاویار با بلینیم درست کردیم
21:01بله خانم اونم اماده
21:02خوبه اینه واسه خوردن که نمیان
21:04باشه جونم حاله برو
21:06وای وای وای
21:08مگه تو از این چیزان بلدی
21:10خاویار و بلینی
21:11و اینجور چیزاره
21:13معلومه که بلدم
21:14تو الان وقت خماری تمیرم
21:16براد یه پیک بیرم بخوری
21:17چون نمیخوام مهمونه که آمدن
21:18درده سر درست کنی
21:19الان برمیگردم
21:21من دیگه حالم از این شوخی های بیمسایی
21:23تو به هم میخوره یه لیس
21:24شوخی نکردم
21:25شوخی نکردم
21:26خودم براد میگه
21:26خیلی خوب
21:27حاله لوس نشبی اینجا
21:28کی قراره بیاد
21:29این تشریفات بلیکی؟
21:30آقای ارایا خانومش
21:31صاحب مزایده قرمزی
21:33یا همچین چیزی
21:34وای بیچاره شدیم
21:35من که از اتاقم بیرون نمیام
21:36چرا مگه آدم های بدیم؟
21:38بابا فقط راجب هنر حرف میزنن
21:40هیچی دیگم نمیگرم
21:41فکر میکنن همه اهل هنرن
21:42خیلی بهت خوش میگذرم
21:44باشی بیشتر توضیح بریم
21:45حرفاشون راجب مجسم سازا
21:47و نقاشا و ایناس
21:48به اینجور چیزا حلاقه دارن
21:49راجب اینا حرف میزنن
21:50به نظر چی کار کنم
21:54یه چند دقیقه از اتاقم
21:55بیام بیرون ببینم داری
21:56چی کار میکنی
21:57مطمئنم صحبتاتو خیلی بحال میشه
21:59بله اینجوری هست
22:01یلویس خانوم
22:02همه چی فقط
22:02قضا پختن و خاویار خوردن نیست
22:05از اپختنم بلد نیستم
22:07آیسل
22:11برو اون کتابای هنر حالی تو برا میار
22:15ای بابا آب جی تو که هنوزم افسرده ای
22:23زور زدی به یه جا همین جری نگاه میکنی
22:25من افسرده نیستم حالم خوبه
22:27برو به تفریحاتت برستیگه برو
22:29چطور برم آخه
22:31تو رو تو این حال روز ویل کنم برم
22:32تو رو خدا برو خواهش میکنم برو
22:35جون من برو بابا برو
22:36من حالم خوبه فقط میخوام تنها باشم خوب
22:39اوکی؟
22:40میرم آم مطمئنی
22:41آره برو راحت باشه
22:43خیلی خوب باشه
22:45آمیر من الان زدم بیرون نیم سرد
22:56دیگه ماهی فروشی هم باشه
22:57میبینم ات داداش
22:59کایا؟
23:04سلام جونر
23:05سلام؟
23:06خوبی؟
23:06آره من خوبم
23:08اومدم اندر رو ببینم خونه هست؟
23:10آره خونه هست
23:12با اجازه
23:13خواهش میکنم
23:14بفرما
23:28حالا معلم شد چرا اینقدر تو فکری آب جدون؟
23:32منم که میپرسم یه چیزیم نیستم
23:34بازوبره کلیدتو جا گذاشتی
23:38ببخشین که بی خبر اومدم
23:43تو اینجا چی کار داری؟
23:46حرفامون هنوز تموم نشده اندر
23:49از نظر من تموم شده
23:50همین امشب باید راجبه این موضوع حرف بزنیم
23:54البته اگه بخوایی میتونیم فردو تو شرکتم حرف بزنیم
23:57تصمیم با خودته
23:59باشه بیاتو
24:04فقط زودتر هرچی میخوایی بگو
24:22از اینجا برو لطفا
24:24سؤالم بی پاسخ موند
24:27فکر نمی کنی دلیلش رفتار گستاخانه شما بوده
24:32ارین پسر منه
24:35دلم خیلی برات میسوزه که یا
24:39دلت نمیخواد به آر من بسوزین در جواب منو بده
24:42آخه همچین چیزی چطور ممکنه
24:45بعد از سالها برگشتی و
24:48ادامی کنی ارین پسر توه
24:50واقعا احمقانه نیست
24:51متوجه هستی چی داری میگی
24:52انگاه رابا هوایی لندن اصلا بهت نساخته
24:56اتفاقا روحیتم خراب کرده
24:58من عرکی بهت مشکوک نشدم
25:00از روزی که برگشتن اینجا رفتارای خیلی عجیبی از خودت نشون میدی
25:04اگر اینطور رفتار نمی کردی من هیچ وقت بهت مشکوک نمی شده
25:07متاسفم
25:07برداشته تو از رفتارای من کاملا اشتباه بوده
25:11و این که حرفامو به ایرین ربط میدی برای من خیلی عجیب تره
25:16نمیفهمم چرا این کارو میکنی
25:18بازم جوابمو ندادی
25:26در مورد این موضوع خیلی بیمورده احمقانه است
25:29پس پدر اریم حالیته
25:32محلومی که همینطوره
25:34ازشون تست دی اینه گرفتی
25:36بهت میگم که بیشتر از این زیاده روی نکن
25:40ایندر تو وقتی جواب سوارمو نگرفتم از اینجا نمیرام
25:43اگر واقعا درست میکی باید منو قانه کنی میفهمی
25:46باشه منو قانه کن تا این بس و همینجا تمومش کنی
25:49اوکی
25:50نه من هیچ وقت ازشون تست نگرفتم
25:54چون هیچ شکی در این مورد ندارم و هیچ وقتم نداشتم
25:57چون همیشه فکر کردی که ارین پسر حالیته
26:00در واقع خودت خواست اینو باور کنی
26:02چون این به نفع توه
26:03اما به محصه این که منو دیدی
26:05شک و شبههی که تو دلته خودشو نشونداد درسته؟
26:16آخه من این همه چیزو چطور تو یه ساعت تو کلم فرو کنم
26:19هایی این اطلاعات قرصی چیزی ندارن
26:22هیلیز
26:26هم
26:26چیکار داری میکنی؟
26:28هیچ چیز
26:28مهمونه الان میرسم بذار کنارون کتابا رو
26:30باشه باشه
26:32ها اومدم پشو ببینم پشو
26:33بودو بودو بودو بودو
26:35بفرمین
26:37سلام
26:39سلام
26:40سدف جون خوش اومدی حالت چطوره؟
26:44مچکرم حالی جون خیلی ممنونم
26:46سلام
26:46هیلیز
26:47سلام من سدفم
26:48حالی جون خود روشتک به نخیره تونیسیم
26:50هم دیگری برونیم
26:51درست خیلی وقت هم دیگری ندیدیم
26:53بفرماید خواهش میکنم
26:54همسرم یلیز
26:55از روشت که میتونم خوش بختم
26:56خوش اومدیم
26:58دیگه رای جون
26:58پالتو تو بده با من
27:00حالتون شدیم
27:03خیلی ممنونم خیلی وقت هم دیگری ندیدیم
27:05شبه طولانی در پیش دیم
27:06بله درسته بفرماییم خیلی ممنونم
27:08فکر میکنم دیگه حرف زدنمون تموم شده
27:13و لازم نیست بیشتر صحبت کنیم
27:15وقتشه که بریم
27:16یعنی تو صد درصد مطمئنی دیگه
27:19دقیقا همینطوره
27:21دقیقا همینطوره
27:24بذار یه چیزی بهت بگم
27:28من فکر میکنم تو
27:32واقعا دوست داری که ارین بچهی تو باشه
27:36درسته چون میخوای
27:38هر طور شده
27:40به این شکل با من وارد رابطه بشی
27:43رابطه منو توی یه چیزه
27:47موضوع ارین یه چیز دیگه
27:49ما هیچ رابطه ای نداریم
27:53و نخواهیم داشت کایا
27:55خواهش میکنم از این به بعد
27:57از منو ارین فاصله بگیر
27:59اوکی؟
28:01جواب سوالتم که گرفتی
28:02حتی اگر تستم انجام بدی
28:05یه چی رو عوض نمیکنه
28:07نمیدونم چرا نمیتونم حرفیتو باور کنم
28:10این دیگه مشکل خودته
28:12اما اگر من جایی تو بودم
28:14دیگه این موضوع رو پیگیری نمیکردم
28:17بلاخره چی میخواد بشه؟
28:20فقط ارین زربه میخوره
28:22اونو به زندگیش بدبین میکنی
28:24و دراخرش معلوم میشه که پدرش حالیته
28:27اوکی؟
28:29میدونم که از من متنفری
28:31اما نمیتونی تلافیشو سر یه بچه در بیاری
28:34من ازت متنفر نیستم
28:38جده؟
28:41رفتارت که اینو نشون نمیده
28:43فکر میکنم امروز نشون دادم که اینطور نیست
28:48اوکی من دیگه بیشتر از این نمیخوام حرف بزنم
28:55بختشه که بری
28:57باشه
29:03میایی با من چون بخوری؟
29:12متوجه ناشدن
29:14بریم بیرون
29:15من و تو
29:16دوتوهی
29:17نگران نباش راجع به این موضوع حرف میزنیم
29:23ببین
29:33در مورد من و تو دوری دوستی خیلی بهتره
29:36تنها برونوش جونت
29:38موسیقه
29:48موسیقه
29:52PYM JBZ
30:22PYM JBZ
30:52PYM JBZ
31:22PYM JBZ
31:52PYM JBZ
32:22PYM JBZ
32:52PYM JBZ
33:22PYM JBZ
33:52PYM JBZ
34:22PYM JBZ
34:52PYM JBZ
35:22PYM JBZ
35:52PYM JBZ
36:22PYM JBZ
36:52PYM JBZ
37:22PYM JBZ
37:52PYM JBZ
38:22PYM JBZ
38:52PYM JBZ
39:22PYM JBZ
39:52PYM JBZ
40:22PYM JBZ
40:52PYM JBZ
41:22PYM JBZ
41:52PYM JBZ
42:22PYM JBZ
42:52PYM JBZ
Be the first to comment