- 6 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00بیا بیا بیا دو
00:02بشه
00:02بگو مامان چونه من گوش میدم بگو
00:06زینم
00:08دوختره خشنگم
00:10میخواستم بگم
00:11آی حلیهان اومد
00:13آی از سابم خورد شدام
00:15آی مامان قسمت نمیشه حرف بزنیم خوب چی کار کنم
00:18خوش اومدی
00:23این برای توه
00:25آی برای من حدیه خریدی
00:27بازش کن
00:27یعنی چی میتونه باشه
00:34برام کتاب آشمازی خریدی
00:42لازمت میشه زینب ایلماز
00:44حالتون چطوری؟
00:48خودت چطوری پسرم
00:50خوبم خدا رو شک سلامت بید
00:51خوش اومد
00:52بفرماییت
00:57آخه داداش کجایی تو؟
01:13میدونی چند ساعت دارم دنبالت میگردم؟
01:16حالا که پیدم کردی
01:18واسی دنبالم میگشتی
01:20نگرانت بودم؟
01:22وقتی پا تو از گالری گوهشتی بیرون خبری ازت نشد
01:25زنی میزنم جواب نمیدی
01:26چون که حسله گه دیدن آدمارو ندارم
01:30نکن اینطوری
01:33نکن
01:35تا که گفتی خوبم
01:37گفتی مهم نیست
01:39اما من میدونستم آخرش اینطوری میشه
01:41خدا شاهده میدونستم
01:42بهت گفتم حرفم رو گوش ندادی
01:45هموش هبا دخلشون رو میابرده
01:46گربان میشه خفه کار کنی
01:48بیشتر از این من اصابانی نکن باشه
01:51دارم فکر میکنم
01:54خیلی باشه داداش
01:55به چی فکر میکنی؟
01:57به خیلی چیزا
01:58به ننم بابا
02:01اصلا من به جهنم
02:03من تعمال میکنم
02:05به زور که نمیتونم خودم رو تو دل کسی جا بدم
02:08اما
02:08خونوادم غصه میخورن
02:11اونا ان نراحتی تو نراحت هم
02:14این ماجرا بیشتر
02:15به اونا بی احترامی شده تا به من
02:18نه نیبیچارم فقط برگه
02:21دیدن عقد پسرش لباس نوبه تنکرد
02:23و اینم راپاشد اومد
02:25اما آب روش جلوی همه رفت
02:32دوبه شده دار افتنی و جن
02:34زحمت شامو شما کشیدید نه؟
02:43مشخصه
02:44من همین که شما رو اینجوری کناره هم میبینم
02:49آرزو به دل از آنیا نمیرم
02:51این چه حرفی که میسنیم آمان؟
02:53منظورم اینه که با دیدن خوشحالی شما منم خوشحال میشم
02:56دیروز شما رو خیلی ترسوندین
02:58مذرت میخوام
02:59ترسیدن که سهل بسرم داشتم سکته میکردم به خدا
03:02اما آخرش خشنگ تموم شد
03:04تا هم با نرفتنه تمامون رو سپرایز گردی
03:07فقط امیدوارم دیگه به خاطر چیزای علکی دعوان نکنید
03:14و از هم جدا نشید
03:15چون شما نمیتونیم مثل آدم های عادی جدا شید
03:17همه منو بیچاره میکنید
03:19نه نگره نباش
03:19ما حرفامون رو زدیم
03:21به هم دیگه قول دادیم
03:23بعد این همه ماجرا هم زینب هم من دیگه آخل شدیم
03:26نگره نباشید
03:27حالا که میخوایین ازدواش کنیم
03:30ماما
03:31چیه دخترم میپرسم
03:34آخه کجاش بده
03:35اگه از همون اولش ازدواش کرده بودید
03:37هیچ خودم از یه انتفاقا نمیافتاد
03:39مامانچون ما حجاله این نداریم
03:41به نظر من داریم
03:43به نظر منم باید داشته باشین
03:44یعنی من که این طور فکر میکنم
03:46حالا موافقت کنید یا نکنید
03:48دیگه اونش به خودتون مربوطه
03:50من موافقم
03:51بسرم بذار بازم برات بکشم
03:53سیر نشد
03:54دستتون درد نکنم
03:56چرا از حرف مادر دلخور میشیم
03:58اگه قرار نیست ازدواش کنیم
03:59علا که داریم دنبال خونه میگردیم
04:01آره داریم دنبال خونه میگردیم
04:03اما ما که دوباره راجب ازدواش حرف نزدیم
04:06تو که منصرف نشدیم
04:08من الان شبیه آدم هایی هم که منصرف شدن
04:10یا نکنه میخوایی دوباره به پیشناد ازدواش بدن
04:13نه بابا من هم چین انتظاری ندارم
04:15چرا باید منتظر پیشنادیسی باشیم
04:16مثلا با گل و بیل بورد و بادکنک ازت خواستگاری کنم
04:19نظر چیه؟
04:20نه من هم چین انتظاری ندارم
04:22علیهان جون زینب از اینجور چیزا سردر نمیاره
04:25این کارا خوراک ایلیزبی خود خودتو تو خشننده
04:27کی گفته من سردر نمیارم؟
04:30سردر میری
04:31آره یک کچولو
04:35با الجزه ما دیگه مرخص بشیم
04:41هر جور روحتید
04:42میبینم تو
04:43خوشحال شدم
04:45خیلی ممنون
04:45از اشنایتون خیلی خوشحال شدم
04:47کاشت تو تر از این هم دیگر رو دیده بودیم
04:49ممنون منم همین
04:50امکانش نبود چنیشون لندن تشریف داشتن
04:53خوبه که برگشتید
04:54از این به بعد بیشتر هم دیگر رو میبینیم
04:56حتما
04:56میشه شما رو موبایلتون رو به من بدید
04:59برای چرا که نه
05:11بعده
05:12تماس گرفتم
05:15شمارم رو زخیره کنید
05:16در اعتباس باشیم
05:17حتما
05:18واقعا باورم نمیشه
05:24اجاب آدم هایی پیدا میشن
05:27تا رسید به تو
05:27شروع کرد به حرف زدن و لاست زدن
05:29چطوره ما هم پاشیم بریم
05:32یعنی اصلا متوجهش نشد
05:34چرا من متوجه همه چی هستم
05:36دیگر رو نباش
05:37اما اینکه تو اینقدر به این موضوع اهمیت میگی
05:39برام عجیبه
05:40این صف کن ببینم
05:44تو که فکر نمی کنی
05:46من دارم با اون زن هستودی می کنم
05:47نه چونم
05:49من همچه فکری نمی کنم
05:51اما نمی دونم چرا به آدمی که ازش خوشت نمید
05:54اینقدر اهمیت می دی
05:55کایا جان
05:59من فقط از کسی که
06:02به اصول و اخلاقیات کاری پای بند نیز
06:04انتقاد کردم
06:05حالا نمی دونم تو این موضوع رو به خودت نسبت دادی یا نه
06:08اما صحبت هم هیچ ربطی به تو نداشته همین
06:11باشه
06:12اگه این طوره
06:14لطن افکار و انتقادات تو برای خودت نگهدار خوب
06:17من دوست تو نیستم
06:20دستت درد نکنه آیسل جون
06:29حالیت
06:33میگم این مدیرامل جدید شرکتتون هست
06:38خوب
06:39نمیشه با زهرا جور بشه
06:40متوجه نشدم
06:43خوب عزیزم زهرا که تازه طلاق گرفته
06:45آقا کایم که میگی آدم مورد اعتمادیه
06:47میگم بیمیشه اینو با هم باشه
06:49من ذروت از این حرفا چیه
06:51ای بابا عزیزم
06:52مگه خودت نگفتی کای آدم خوبیه
06:54خوب میگم با هم دیگه ازدواش کنم دیگه
06:56حالا چون کای آدم خوبیه
06:58باید با زهرا ازدواش کنه
06:59من دیگه حاله حسله عروسی و جدایی و
07:02طلاق و این چیزها رو ندارم
07:04وایی حالی جون
07:07چقدر غور میزنی
07:08دیدم به هم دیگه میان گفتم بهت بگم
07:10نگام کن
07:17خوب باشه
07:18از دست تو
07:20از اون آدم حرف میزنم میگین چیزی نگوه
07:22زهرا میگم میگی حرف نزم
07:23پس چی بگم من ها
07:24سرای خورده ابتکار به خرج نمیدی
07:28مثلا میتونیم راجب آب و هوا حرف بزنیم
07:30ما مثل بقیه بیکار نیستیم حالی جون
07:32که بشینیم راجب وضیعت آب و هوا حرف بزنیم
07:35خوب دیگه من میرم به خوابم شب بخیر
07:37شب بخیر
07:47بحبه صبح بخیر برای نیم رو درست کردم
07:53آف
07:54صبح بخیر
07:56کار خوبی کردی
07:58وای هوای اینجا شقدر خفه است مگه نه
08:00آف
08:01بازین شروع کرد
08:02نه آب جی جون نه
08:03توالت خوب نیست واسه همینه
08:05میدونی من واقعا گاهی وقتا
08:12سر از کار این خانوما در نمیارم جنر جون
08:15به محص این که
08:17مثلا یه مرد جذاب میبینن
08:20سریع وا میرن
08:21یه رو دست و پاشون لرزش پیدا میکنه
08:25از خود بی خود میشن
08:26آخه برای چی
08:27آب جی جون
08:28جونه من
08:29تو که نمیخوای مثل زرین آخرش
08:31هرف حالی تو پیش بکشی
08:32مرگ من نکن
08:33آی حالی دیگه کیه جانر
08:36نه
08:37دیشب سر میز شام
08:39دختری که همراه من بود
08:41رسمنداش به کایا نخ میداد
08:43یعنی یه جوری رفتار میکرد
08:45که تو چش کایا باشه
08:46چند روز پیش همون یکی خانومه
08:49که همونده بود بره تو دهن کایا
08:50من نمیفهمام آخه چه خبره
08:52مگه تو این مملکت آدم قهطیه
08:54یا منتظر اومدن این جونور بود
08:56آخه چیتونه شماها
08:58آب جی جون
09:01هر کی کایا رو ببینه آشقش میشه
09:04طرف اصلا واسه ازدواج آفریده شده
09:07آقل پولدار خوشتی به جذاب معدب جنتلمنه دیگه چی
09:10خب کافیه دیگه
09:11ببین منو
09:15تو زیادی رو این کایا حساس شدی
09:17آخر آقابت این کار خوب نیست از من گفتن
09:19نه من روش حساس نیستم
09:22اون با من در افتاده جانر
09:24باشه بابا
09:25بذار اون با در بیافته
09:26تو باش در نیفت
09:27در بیافتی همه توجه ها به تو جلب میشه
09:28حواست تو بیشتر جمع کن نطفا
09:30درست حق با توه
09:34بله
09:34زمنه
09:35تو سالها با آدمی مثل حالیت کنار اومدی
09:38کایا دیگه کیه
09:39کایا کلوچنده
09:40آره
09:44آکه
09:46حق با توه
09:48از این به بعد به حرفایی تو گوشت میدم
09:50آبالیکلا
09:51کایا رو از زندگیت بذار بیرون بسته دیگه بابا
09:54بهتر این اختلافاتو بذارم کنار
10:00و دیگه باید ازش دوری کنم
10:02آفرین بابا آبجی جون
10:04همین درسته
10:05حالا شدی آبجی خودم
10:24این جوون ها گاهن
10:29بفرمایید
10:30ببخشید آقا حالی
10:35دیدم یا سمین اینجا نصف کردم
10:37تنهایید
10:38بیا زینب بیا
10:39ما هم داشتیم راجع به تو حرف میزدیم
10:41حالتون چطوره آقا یاشا
10:43به لطف تو حادمون بند جوری گرفته است
10:45بیا بگی بشیم
10:54آقا یاشا من واقعا خیلی متاسفم
10:59باور کنید نمیخواستم اینطوری بشیم
11:01متاسف بودن تو چی رو عوض میکنه
11:03حابرون پیش دوست و فامیل و عشنا رفت
11:08حالا پولی که خرش کردم به درک
11:10خانواده ای من دوست ندارن
11:12وارد همچین ماجره هایی بشن
11:15اما به لطف تو
11:16افتادیم صاف درست وسط ماجره
11:19هرچی بگی تق داری
11:21حق داشته باشم چی عوض میشه
11:23اسممون افتاده سر زبونا
11:25اما من از دست تو دلخوردیستم
11:28مقصر پسر عبله منه
11:30آقا یاشار داود که تقصیری نداره
11:33از دستش رسابانی نباشه
11:35تقصیری نداره یعنی چی
11:36مادرش به محضن که تو رو دید گفتیم وصلت سر نمیگیره
11:39اما اون چی کار کرد؟
11:41کاری که خودش صلاح میدونسته کرد
11:42نتیجه چی شد؟
11:44هیچی
11:45مادرش تو خونه بستری شده
11:47اونم به لطف تو
11:48یاشار جون
11:53باورکان خانواده ایمام خیلی ناراحتن
11:55خوب یا بد از یه اشتباه جلوگیری شد
11:59اگه بعد اقت همچی اتفاقی میافتاد
12:01به بدتر میشد
12:03کاش ازدواج میکردن و تراخ میگرفتن
12:05اون وقت میگفتن پسرم از زنش جدا شده
12:08اما الان
12:10میگم پسرم تو روز عروسیش ترد شده
12:13خب دیگه
12:14من اون چی که باید میگفتم و گفتم
12:17خدا نگهدارتون باشن
12:19دره اینجا همیشه به رود بازه
12:26یادت نره
12:27سلامت باشی
12:29به سلامت
12:30اینم مثل همه ای ماجرهای دیگه
12:38بلاخره فرموش میشه
12:39آقا حالید من اومده بودم
12:41ازتون مذرت خواهی کنم
12:42هما دیگه تو آقا یاشارو دیدم
12:44حالم بد شد
12:45این نگه اینجا این حرفا رو میسنه
12:48خدا میدونه چیا به داود میگه
12:49میتونی زمانو باقع برگردونی؟
12:52نه
12:53پس لزومی نداره نارد بشی
12:56اگرم سر داود قرب زنه حق داره
12:59اما یه پدر هیچ وقت از بچه هاش نمیدذره
13:01شاید این بتونه حالتو رو خوب کنه
13:04شما رو من داختم تو درد سر
13:08بخیار
13:08مهمینه که از این ماجره درس بگیریم
13:11داود تاوان دوست داشتن زنی که هیچ عشق بهش نداشت و پست داد
13:15تو هم داری به خاطر تصمیم غلطی که با لجبازی ادامش دادی مجازات میشی
13:21خوشبختی به این راحتی ها به دست نمیاد
13:23بنابراین باید حواسمون رو خوب جمب کنیم
13:28واقعا خیلی ناراحتم
13:30فیلن تا یه مدت ناراحت خواهی بود
13:32بعد به مرور زمان حالت بهتر میشه
13:35همه چی رو فراموش میکنی
13:37ممنون که درک میکنید
13:41کار دیگه از اصلا بر نمیاد زینم
13:44حالا باید چی کار کنی میلدیز
13:50من نتونستم با زینب حرف بزنم
13:52چرا باش حرف نزدی؟
13:53شما که تمام شب و باهم بودین مامان
13:55آره باهم بودی
13:57اما این اومد اون رفت
13:58اون اومد این رفت
13:59اصلا فرصت نشون
14:00باید این که همه رفتن حرف میزدی
14:01دیدم اصلا قسمت نمیشه حرف بزنی
14:05با خودم گفتم لابودین یه نشون است
14:07نباید باش حرف بزنم
14:08نشون است
14:09نشونه این که زینب دیگه باید حرف نمیزنی
14:11مامان تو عقل تو از دست دادی؟
14:13اگه این آدم پاشه بیاد اینجا چی؟
14:14اگه همین اومشب بیاد چی؟
14:16مثلا همین الان بیاد
14:17خدا نکنه زبون تو گاز بگیر
14:19خونه من که اومد
14:21باید زودتر با زینب حرف بزنی
14:24گلیس
14:26ببین تو با آدمی مثل آقا حالیت ازدباش کردی
14:30مصطفی چشمش فقط دنبال پولی
14:32یعنی میگی سراغ زینب نمیاد؟
14:33آره خوب
14:34شاید اصلا نیاد
14:36شاید به پولی که حالیت به اشداده رضایت بده
14:39اون وقت ما چرا باید علکه همه چیو به زینب بگی؟
14:42مامان من همه چی رو از چشم این آدم خوندم
14:44باید همه چیزو به زینب بگی
14:46حالیت هم با من موافقه
14:47بایی خدایا
14:49پروردگارو خودت بدادم برسی
14:51یک کاری که مصطفی گرشو گم کن از اینجا بره
14:54صحبتاتون به کجا رسید؟
15:08بابای داوودم اونجا بود
15:12حمیدوارم حرف بدی بهت نزده باشه
15:14خب به هر حال هرچی هم که به هم گفته باشه حقم علیهان
15:18بلاخره یه روزی این اتفاق میافتد زینب
15:23خوب شد که زودتر اتفاق افتاد
15:25اما کاش منم پیشت بودم
15:27نه خدا رو شکه تو اونجا نبودی
15:29اگه تو بودی که حضا بدتر از این میشد
15:31پس لازمه که یه خورده حال تو جا بیاریم
15:34تا رو که دیدم حالم جا اومد عزیزم
15:37پس بذار یه خبر خوبم بهت بدم
15:39با بونگایی صحبت کردم
15:41گویا خونه ای که مد نظرمون بود و پیده کردیم
15:43جدی میگی؟
15:44بله میخوای بریم ببینیم
15:46محلومه که میخوام
15:47پس من به بونگایی زنگ بزنم
15:49بیرون یه جلسه دارم
15:50بعد جلسه همدیگر رو ببینیم و بریم
15:51باشه باشه پس منم تو این مدت به کارام برسن
15:54عالیه
15:55الو
16:13چطوری زینب جونم؟
16:15رفتی پیش حالیت
16:16آره بابا رفتم
16:17ولی کش نمیرفتم
16:19بابای داودم اونجا بود
16:21یا عالم سرزنش هم کرد
16:22ای بابا کش منم با هت میومدم
16:24میومدی که چی بشه
16:26چیزی عوض نمیشد که
16:27بند خدا حق داشت
16:29بز خدا رو شکر آقا حالیت اونجا بود و وسطت کرد
16:32خیلی شرمنده شدم
16:33حالیت به اینجور چیزا عادت داره
16:35گرگ بارون دیده است
16:36تو نگرانه حالیت نباش
16:38دیگه به هرهاو تموم شد کاری از دستم بر نمیه
16:41تو شرکت که بودی اندر و کایه رو دیدی؟
16:43نه ندیدم
16:44یعنی اصلا حسله نداشتم که کسی رو ببینم
16:54هیلیس به ما چه آخه؟
16:56تو رو خود بز با این زنه در نیفت
16:57باش در نمیفتم فقط کنجکاوم
17:00این درداره یه چیز رو پنهون میکنه
17:02بذار فکرم آروم بشه خودم تعتوش رو در میارم
17:04الان وقتش نیفت
17:05چرا؟ مگه چیزی شده؟
17:08نه نه چیزی نشده
17:10به خاطر همین جریانه عروسی تو اینطوری گفت
17:13درسته طورم تو درد سر انداختم
17:15اما خوشحارم که باید شدم با این تر در نیفتی
17:17آبجی جون خواهیش میکنم کاری به کار این زنه نداشته باش
17:20زینب جون تو نگرانه هیچی نباش باشه
17:23من الان رسیدم خونه
17:24بعدن حرف میزنیم عزیزم فیلن خداحافظ
17:27باش عزیزم میبوز سمید خداحافظ
17:29سلام
17:38سلام این دار
17:45که یا من فکرامو کردم و دیدم بهتر این اختلافاتو بذاریم کنار باشه
17:51من هیچ اختلافی با تو ندارم
17:53دارم سعی میکنم یه چیزی بهت بیمیم
17:56من واقعا نمیفهمم تو چی میخوای بگی
17:58از وقتی اومدم میگی منو نمیخوای
18:00اما الان کامران برعکسشو میگی
18:03تخصیر منه که خواستم با تو حرف بزنم
18:06موافقم
18:06من و تو اصلا زبون همدگر رو نمیفهمیم
18:09واسه همین غیر موارد کاری با هم حرف نزنیم
18:12منم به خاطر روابط کاری من اومدم با هات حرف بزنم
18:16اما اشتباه کردم
18:17با تو نمیشه محترمانه صحبت کرد
18:19تو فقط بلدی جنگ و جدل کنی میفهمی؟
18:22بازم حرفو کش میدی تا با من بحث کنی
18:24بین منو تو چیزی واسه بحث کردن وجود نداره
18:27از این به بعد وجودم نخواهد داشت
18:28نگران نمشه
18:29نگران نیستم
18:30تو چرا اینقدر مقروری ها؟
18:33من؟
18:34تو خودتو تو آینه دیدی؟
18:36اصابانی نمیشم
18:40هیچیم نمیشنوم و میرم
18:42برو برو
18:43فردا باز دوباره بر میگردی
18:46که واقعا دیگه داری شورشو در میاری
18:50مراقب رفتارات باش باشه؟
18:56سلام اندر خانم
19:03تبریک میگم
19:11ملکه یخیه ما رو حسابی اصابانیم
19:14آخه یه چند روزی بد جوری داشت
19:15عذیتم میکرد
19:16کار خوبی کردی
19:17زیادی به خودش مقرور شده بود
19:19حالانم که دید من اومدم پیش تو
19:21دیگه حسابی دیوونه شده
19:23تو که اندر رو دوست داشتی
19:24یه ها چی شد؟
19:25آه قدیما دوستش داشتم
19:27روزی که با آقا حالیت ازدواج کرد
19:30منو گذاش کنار
19:31طوری رفتار میکرد
19:33اینگار اصلا منو نمیشناخته
19:34طولی دوست داشتنی
19:37اندر یه هشا طولین خانم
19:40میدونم
19:41اصلا تعجب نکردم
19:43اما من آقلانه رفتار کردم
19:44جلوی دهنمو گرفتم
19:45اگه چیزایی که میدونستم میگفتم
19:47خیلی وقت بیش بخشمو داده بود
19:49زیر بقلم
19:49البته سعیشو کرد که منو بندازه بیرون
19:51اما نشد
19:52وقتی همسر آقا حالیت بود
19:55بازم میومد شرکت؟
19:56نه
19:56خیلی نمیومد
19:58بعده به دنیا آمدن اریم
20:01همه چی عوض شد
20:02آقا حالیت از این که پسردار شده بود
20:04خیلی خوشحال بود
20:05میخوام یه چیزی بهت بگم کایا جن
20:10اما یه خرده میترس
20:13بگو جونم از چی میترسی؟
20:14وقتی اندر حامله شد
20:16رادشو بخوای
20:17به این فکر میکردم که این بچه مال توی یا نه
20:20آخه زمانش خیلی جور در میومد
20:24بعدش فکر کردم دیدم بهتره بهش
20:26تهمت نزنم و بیخیال شدم
20:27اما هی با خودم فکر میکردم
20:29میگفتم اندر از کایا حامله شده
20:31و یقعه حالی تو چسبیده
20:34برگرد به همون جایی که ازش اومدی؟
20:55یعنی برگردم در در
20:57ناره
20:57چرا؟
20:59چون من نمیذارم تو اینجا کار کنی
21:02تو مشکلت عصبانیت نیست
21:06مشکلت تو ترسه
21:09این همه سار از اون روزا گذشته
21:11چرا اینقدر از من میترسی؟
21:13فقط نمیخوام دور و برم باشی
21:16دلیل دیگه ای نداره
21:17بیا بریم عزیزم
21:19مزاهم آقا کایه نشون
21:20نه آقا چه مزاهمتی
21:21به منو ارم که خیلی خوش میگذاره
21:23مگه نه ارم؟
21:24آره ما مهم راجع به موسیقی حرف میزنیم
21:26ارم جون
21:27این مهمونی به خاطر تو برگذار شده
21:30الان میت کنار مهمون ها باشی
21:32شما بفرماین اندار خانوم
21:33منو ارم تا چند دقیقه دیگه میاییم
21:36تو که از حرفام دلخور نشدی که آیا
21:38نه نه چرا
21:41چرا دلخور شم
21:43پس من دیگه برام
21:45تو هم به کارت برس
21:46دوبله شده در
21:48سیدیو جنی
21:49دوبله شده
22:19سلام زینب
22:23ببینم ده دقیقه وقت داری
22:26میخوام راجع به یه موضوعی با درف بزنم
22:29آره چه بکه نه
22:30میخوایی بریم کافه؟
22:32بعد اون ماجره نمیخوام
22:33آدم ها من و تو رو با هم دیگه ببینن
22:35اگه میشه
22:36سوارش رو تو ماشین با هم دیگه حرف میزنیم
22:39باشه
22:41باشه
22:43میام
22:44کار خوبی کرده اومدی داود
23:03من خیلی نگرانی تو بودم
23:05میخوستم با هاتو عرف بزنم
23:06امروز بابا تو دیدم
23:08خیلی عصبانی بود
23:10البته خوب حقم داشت
23:11میدونم
23:12خبرشو دارم
23:14منم نمیدونستم چی باید بهش بگم
23:17اصلا چر تو پرت گفت
23:18دیناب میشه یه لسه موبایلتو بدی به من
23:20موبایل اما
23:21باشه
23:23سب کن
23:25بیا
23:27داود چی کار میکنی؟
23:38نگران نباش
23:40کاری کردم که
23:41هیچ گسم و ظاهممون نشه
23:43داود چی کار میکنی؟
23:46میشه موبایل اما پس بدی؟
23:47ما کجا داریم میریم؟
23:50خواهی دید
23:51خواهی دید یعنی چی؟
23:53میگم خواهی دید یعنی چی؟
23:54موبایل اما پس بده میخوایی چی کار کنی؟
23:57چیه نکنه میخوایی منو بدوستی داود ها؟
23:59یه هیچ وقت سده تاوست من بلن نگار فهمیدی؟
24:03بخواه مگه من چه بدی در حق تا کردم زینم که
24:06اینجوری خواه را زلیلم کردی؟
24:08من فقط میخواستم خوشحالت کنم
24:10تو آبروی منو بردی
24:11دیگه نمیتونم تو چش خوروادم نگاه کنم
24:14بابا بام حرف نمیزنه
24:15مادرم درست به تراز افتاده
24:17و بسبب همه اینا تای زینم
24:19آبروم و شرفم و همه چی ما به بود دادی
24:22داود خواهش میکنم آروم باش
24:23ما که راجع به اینا حرف زدیم
24:25خواه چرا اینجوری میکنی؟
24:26ما حرف نزدیم
24:28تو حرف زدی من گوش کردم
24:30تو گفتی من انجام دادم از این به بود
24:33حرف حرف به منه
24:34داود میخوای چی کار کنی؟
24:38میخوای منو بدستی؟
24:39موبایلمو پس بده؟
24:40غربان؟
24:41غربان داری چی کار میکنی؟
24:43شما داری چی کار میکنی؟
24:45ای بابا این در رو باز کنی؟
24:46شوی سر جاد زیدن بنا سوالی نکن
24:49داود
24:51داود
24:53داود خواهش میکنم آروم باش
24:55لطفا خودتو کنچرول کن
24:57میخوای چه بلهی سرم بیاری؟
24:58ببین بیرون چقدر سر سبسه
25:00منظر آره نگاه کن
25:01بیرون رو نگاه کن
25:02بیرون رو نگاه کن
25:15باز کنین در رو
25:31باز کن
25:32مصطفا؟
25:37چیه؟
25:38منتظرم نمودی؟
25:39برای چی اومد اینجا؟
25:42بیا بشین بیا
25:44میخوایم با تحرف بزنم
25:46آدرست اینجور از کجا بیده کردی؟
25:54فکر کردی فقط خودت مختری ها؟
25:57احمق من سالها منتظرم چین لحظه بودم
26:01فکر کردید اگه منو پس بزنید
26:02گورم و گم میکنم و میرم آره؟
26:04مصطفا من دست پا تو میبوسم
26:06خواهش میکنم دست از سر ما بردون
26:08اگه به من رحمل میکنی حتی اقل به دختران رحم کن
26:11حالا که گفتی آدم و من
26:13تو به دختران نگفتی خواهر تنی نیستن
26:16میخوای من بهشون بگم آ؟
26:19مصطفا التماسه بیکنم
26:21حفظه
26:22پولی که ازت خواستم
26:26ها هر چی زودتر باید جور کنی
26:28وگر نه به دخترات همه چیزو میگن
26:32به خدا هر طور شده جورش میکنم
26:35تو فقط دست از سر ما بردار
26:36به هیل دیزم میکنم بابات رفته
26:38وقتت خیلی کمه
26:41اسما فالگیز
26:43یادت نره
26:44مصطفا
26:45غصم میخورم جورش کنم
26:47تو رو خدا دست از سرمون بردار
26:48در این موره هیچ قولی نمیدم
26:51شاید بندازه یه نفس ننستی که تون باشم
26:56هم از کجا من دوما
26:58باز کنین در الام از سبا
27:05موسیقی
27:30موسیقی
27:31بیادشا
27:33بجم
27:38سری باش زد باش
27:40تو رو خدا بلام کنم
27:42دفتم را بیافت
27:43درینگ شکار میکنیس
27:46دعا بود تو رو خدا بذار برام دعا بود
27:48شش بیا بارتو بارتو
27:50قربان
27:56قربان تو رو خدا
27:57قربان تو رو خدا
27:58قربان نرو
27:59در باز کن
28:00قربان خواهیش میکنم
28:01باز شو
28:05باز شو
28:09باز شو
28:10باز شو دیگه
28:11خود
28:13باز شاید
28:21در عبار باشم
28:22باز شو
28:24باز شاید
28:26باز شو
28:28باز شاید
28:30باز شاید
28:32باز شاید
28:34خدا
28:40این در رو باز کن
28:43این در رو باز کن
28:46این در رو باز کن
28:48دعا بود این کار رو نکن
28:50دعا بود این کار رو نکن
28:54در رو باز کن
28:55دیگه در رو باز کن
28:57دعا بود
29:04داداش
29:25حالا چی که کنیم
29:27کلیدارو بذار اینجا
29:34بچه دمه در منتظرن دیگه
29:39بله داداش
29:40اتاق حاضره؟
29:42بله حاضره
29:44خوبه
29:45حالا برو طرفو بیار
29:50روچشم
30:04نکنه دوباره اون دیوون است
30:09خدایا
30:10بفرمایین
30:18ببخشی شما اسماییل مازین؟
30:20خودم هم
30:21یه بسته دارین
30:22بسته دارم؟
30:23داوود خان بهتون خیلی سلام رسوندن
30:28داوود خان؟
30:29برو تو
30:30گوشیت کجاست؟
30:32اینجاست
30:33گوشیتو بردار ببینم
30:34حالا همینجا آروم میشینی؟
31:04داوود
31:10آخه تو داری چی کار میکنی؟
31:12این کار تو جرمه
31:13مگه نمیدونی؟
31:14داوود برم کن بذار برم
31:16بسته دیگه
31:17داوود
31:18دارم با تو هفت میزن اما
31:19بشی
31:29مامانه تو بگیر
31:44چی؟
31:46زنگ بزن
31:48به مامانه؟
31:51تصویری بگیرش
31:55جواب بده
32:09زینب دخترم
32:13مامان
32:14مامان
32:15مامان جین حالت خوبه
32:17مامان
32:21داوود
32:22ببین
32:23اگه
32:24بخوای قهر من بازی در بیاری
32:27آدم هم
32:28مغزتو
32:29همون جا
32:30متلاشی میکنه
32:32باشه
32:34تو هم
32:37اگه به حرفام
32:39گوش نکنی
32:40اون وقت بازم
32:43مغزه
32:44زینب
32:45مادرت
32:47متلاشی میشه
32:49داوود لطفاً
32:52مامانم رو بیل کن
32:53بهت قول میدم
32:54هر کاری بگی میکنم
32:55تا رو خودا ولش
32:57خودش میکنم
32:58داوود لطفاً
32:59بذار مامانم
33:00برد لطفاً
33:01هر کاری که بگم
33:02رو انجام میدی
33:03فقط
33:07من نمیخوام
33:09زوری باشه
33:10ویگه با میله
33:13خودت باشه
33:15زنگ بزن
33:20بگی
33:23به اون
33:24به همونی که به خاطرش
33:27منو ول کردی رفتی
33:29جواب بده
33:35بهش چی بگم
33:40تو که به کارت واردی
33:41تو رقوی غهاری هستی
33:44هیچی باید بگم
33:50بگو مامانم مریضه
33:52یه چیزی بگو دیگه
33:53میتونی از همون دروغایی که
33:55به منم میگفتی
33:56به اونم بگی
33:57گوشیت جواب بده
34:00علا زینب
34:10کجایی تو گوشیت خاموش
34:12زنگ میزنم جواب نمیتی
34:13علیحان
34:14چیزه
34:16لابو دانت نداشتم
34:18نمیدونم
34:18خبر ندارم
34:20مامانم مریض جده
34:23یعنی
34:23فشرش رفته بالا
34:25من پیش اونم
34:27خواستم خبرت کنم
34:28الان حالش چطوره
34:30میخوایی بیام پیشتو
34:31نه نه نه نه
34:32نه نه نه
34:32نه نه میخوای تو بیای
34:32حالش حالش بهتره
34:34یعنی انقدران بد نیست
34:35خودم مراقب بشم
34:36خیلی خوب باشه
34:37خیلی نگرانت بودم زینب
34:38بی خبرم نذار
34:40فیلان خودحافظ
34:41خودحافظ
34:42بلاشا
34:52چی؟
34:54بلاشا
34:56بیا
34:59منو کجوه میبری؟
35:02میفهمی برا
35:03دافت
35:04دوود
35:20دوود، این چیه؟
35:31کشت اومد
35:33امشب
35:37قرار زن من بشی
35:40دوود
35:43همه چیزم
35:49طبقه سنتمون میشه
35:54الان
35:56لباسن و تو بپوش
35:59هنو بندون داریم
36:02آماده کشدی صدام بزن
36:06خودم میام
36:08چی کار کنم
36:20چی کار کنم
36:21چی کار کنم
36:22خودم میام
36:24خودم میام
36:26میکنم
36:28میکنم
36:30میکنم
36:32میکنم
36:34کنم
36:37کنم
36:39لتا
36:46میکن آم
36:48brand
36:48گرگه نکن
36:50انا رو بیار
36:55به مال رو دست دهت
37:18اونو نه می خواهی سرم کنی
37:48زد باش زنگ بزن
37:53زنگ بزن
37:57زنگ بزن به نوچت
37:58زود باش دیگه
38:00وگر نمی کشمد
38:03بازم
38:05گلم زدی
38:07تو بازم منو
38:10گول زدی
38:11دور وزن بسر
38:21بسر
38:28بسر
38:30زود باش زنگ بزن
38:46زود باش زنگ بزن
38:47وگرنه خودمو میکشتم
38:50زود باش زنگ بزن
38:51بگو مامانمو بل کنن
38:52همین الان
38:53گفتم زنگ بزن
38:58تو ترجیح میدی
39:01خودتو بکشی
39:03اما
39:04با من زواج نکنی
39:07یعنی من انقدر دادم حال به همزنیم
39:15باکش خودتو باکش
39:21باکش خودتو
39:22یک گلی نخلی کن
39:23تو بقصت خودتو باکش
39:25بعدش میدونی من چی کار بیکنم
39:27زنگ بیزنم به روچم
39:28بگم بادر تو باکشه
39:30بعدش خوربانو بفرستم
39:31تا گلدیزو باکشه
39:33بعدش همون از لحر رو بر میدارم
39:34یه گلونه خالی بکنم
39:36تو مغز خودم
39:37شلیک کن
39:38خودتو باکش
39:39باکش
39:40شلیک کن
39:41باکش
39:44بزن دیگه
39:48میدونم من تو رو به این حال روز انداختم
40:03مذارت میخویم
40:11میدونم من تو رو به این حال روز انداختم
40:16خیلی مذارت میخویم
40:19هر کاری بخوایی من میکنم
40:24هر چی بگی ممید خودم انجام میدم
40:31هنو بندون تنگم شد
40:44لباس رو ستا ببوش
40:54خوبه
41:13خوبه قشنگه
41:14آقاد اومد
41:17آ بردمش
41:19داره تو عشبسخونه قضا میخوره
41:21خوبه
41:23سای نبدر آذر میشه
41:25حواست تو خوب جم کن داشت
41:27حواست تو خوب جم کن
41:28اگه پیش آقاد حرفی بزنی
41:30یارو عقدتو نمی کنه
41:31میدونی که
41:33دورت ندار حرف بزنه
41:38اینجا رو درستش کنی
41:46حضر شدی
42:06حضرم
42:11اما راگشت خیلی کمه
42:24دوود میدونی که من زیاد احل آرائش نیستم
42:35بیا از این بزن
42:41دارم بهت میگم که باید برگه من خوشگل کنی
42:48بیا بگیرش بزن
42:49گریه نکن
43:11گریه نمی کنم
43:20رو سالانه بیرون آقد
43:23منتظرمون نشسته تا خود به یغد ما رو بخونه
43:28بعد از عقد
43:33بانوان زنم
43:37به آدمم که پیش مادرت زنگ میزنی
43:41بهش میگی
43:43من زینب چلیکانم
43:46همسر داود چلیکان
43:49زودتر از اون خونه بارو بیرون
43:52با
43:57منوزی هم کاری ندارم
44:01زنده بمونه
44:04تا ببینه من و تو چقدر با هم دیگه خوشبختی
44:09یعنی نمیخوای بلایی سر کسی بیاری
44:16موسیقی
44:23موسیقی
44:25موسیقی
44:26موسیقی
44:27موسیقی
44:28موسیقی
44:30موسیقی
44:39موسیقی
44:41خوش اومدین
44:58شروع کنیم
45:01شروع کنیم
45:11مراسم اغدا شروع میکنم
45:26نام و نام خانوادگیتون
45:28زینبیل ماست
45:33نام و نام خانوادگی شما
45:34دعوود چلیک خان
45:35درخواست ازواجتون رو به صورت مکتوب برای ما مطرح کردید
45:39این که در ازواج شما
45:41هیچ مانعی وجود نداره
45:43برای بنده محرست شد
45:44بنابراین در حضور شاهدین
45:47ازتون سوال میکنم
45:49خانوم زینبیل ماست
45:50آقای دعوود چلیک خانو به عنوان همسرتون میپذیرید؟
46:06بله
46:07شما آقای دعوود چلیک خان
46:11خانوم زینبیل ماست
46:12با عنوان همسرتون میپذیرید؟
46:14بله
46:14بفرمید
46:16لطفا دفتر رو امزا کنید
46:18با عنوان همسرتون میپذیرید؟
46:24با عنوان همسرتون میپذیرید؟
46:26PYM JBZ
46:56PYM JBZ
47:26PYM JBZ
47:56PYM JBZ
48:26PYM JBZ
48:27PYM JBZ
Be the first to comment