Skip to playerSkip to main content
  • 2 weeks ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00اریم اومد
00:01اریم چی رو نگاه میکنه؟
00:05دوبله شده در استدیو جن
00:07اومدم
00:15اون کایا نیست؟
00:24آره خودشه
00:26اما پیش اریم چی کار میکنه؟
00:28چی بگم آب جی؟
00:30پسرم؟
00:36آقا حالیت
00:42خیلی خوش اومدی؟
00:43خیلی ممنونم
00:44جنر بیچاره شدیم
00:47حالا چطور خوبی؟
00:49شما چطوری؟
00:50خوبم
00:51آب جی یه دفعه چه چشد؟
00:52چرا خوش که تزده تو خیلی قوی تر از این هستی؟
00:55چشد یه دفعه خودتو بل کردی؟
00:56یک کار میکن؟
00:58آب جی داری تابلا مون میکنی آروم باش؟
01:00ماما
01:00پسرم
01:04قربونت برم
01:06خوش اومدی عزیز و دلم
01:07خوش اومدی؟ خوش دی پده ایش
01:10مامان حالت خوبه؟
01:17انگار که خوش اومد شدیم
01:18اینجا حرفی عزیزم
01:19آی
01:20حالا چطوره؟
01:25پروازه چطور بود هم؟
01:26اینجا حالت خوش دیگه سورزان
01:28دره شدیم
01:29بس شدیم
01:32بخوره
01:33سلام اندار
01:38سلام
01:41همدیگه رو میشنسیم
01:42سلام
01:43همدیگه رو میشنسیم
01:44تو شرکت یه دوره با همدیگه همکار بودین درسته؟
01:49نهره همینطوره
01:52چطوری جانر؟
01:53خوبم کایا تو ستری خوش بگیم
01:54ممنونم
01:55امشب تو خونه به خاطر ارین یه مهمونی میگیریم بیاین همه تو باشه
02:00باشه حالیت میایی مگه نه جانر جان
02:02چرا خوب
02:03کایا تو هم دعوتی؟
02:07آقا کایا میای مگه نه
02:08باشه میا
02:09خب دیگه ارین بیا زودتر بریم خونه
02:14همه خیلی دل تنگتن
02:15منم دلم براشون تنگ شده
02:17باورم نمیشه داداش کمال این کار رو کرده
02:31خیلی دوستش رشتم
02:32بگذاریم ولش کن
02:34رفتیم خونه در موردش حرف نزن
02:38خوارت همینجورش هم خیلی ناراحت
02:39نه نه همینجوره
02:40بله
02:46حالیت کجایی؟
02:47با ایرم تو ماشین هم داریم میم خونه
02:49اتفاق بدی افتاده
02:51چی شده؟
02:52مامانم یکیو با چاقو زده
02:53چی؟
02:54بابا چی شده؟
02:56چی داری میگی؟
02:58کیو؟
02:59منم درست نمیدونم
03:00هیچی از حرفای مادرم متوجه نشدم
03:02باید هر چیز زودتر برم اونچا
03:04باید یک کاری با کنم خواهش میکنم
03:06الان هیرکوپتر آماده میکنم
03:07به آشنام هم زنگ میزنم
03:09باشه؟
03:10با هم میریم
03:11باشه من منتظرتم
03:12باشه قط کن
03:14چی شده بابا؟
03:17یه اتفاقی برای مامان ایلیز افتاده
03:19اما مهم نیست
03:20ما میریم برسا و احتمالا دیر میگیم
03:24تو هم به مامان زنگ بزن
03:26بگو مهمونی کنسل شد
03:27چیز دیگه بش نگو
03:29باشه نمیگم
03:31من به کای هم بگم نگید
03:32نابجی جون
03:49تو حالت خوبه؟
03:50انگار از روم تریلی رد شده
03:53بعد این همه سال این کایه از کجا پیدا شد؟
03:57چی بگم آخه؟
03:58بدبختی اومد درست دمه در خونمون
04:00اصلا نوز نشده
04:03هنوزم خیلی خوش دیپه
04:06اومدنش به زررمون میشه
04:11جانر نباید اینجوری میشد
04:12آبجی جون به نظرت یکم گندش نمی کنی
04:14آدم عشق قدیمی شد که ببینه
04:16یکم جا میخورم و تو دیگه دیر گندش میکنی به خدا
04:19جانر اون فقط عشق قدیمی من نیست
04:22ببینم تو یادت رفته چیا اتفاق افتاد؟
04:25معلومه که یادم نمیاد
04:27آبجی من اون دوره خیلی بچه سال بودم
04:29یادم هم همدیگر خیلی دوست داشتیم
04:32اما خانوادهش تو رو به عنوان عروس نخستن
04:34بعدش چی شد یادم نمیاد
04:35آه تو به واسطه
04:40کایا استخدام شدی درسته؟
04:42ماره
04:42به عنوان منشی حالیت
04:44بعدش هم تو کایا رو گذاشتی کنار
04:46رفتی سراغ این پیرمد
04:48افثانه ایمون که البته
04:49نمیتونم بگم کارت درست بوده یا نه
04:52کارم واقعا درست بود
04:53چون آیندهی با کایا نداشتم
04:56فقط به خاطر خودم نبود
04:57به خاطر هر دومون این کار کردم
04:59باش آبجی
05:01راستی
05:02حالیت میدونه شما دو تو با هم بودین؟
05:05فکر میکنی اگه خبرداش با من ازدواج میکرد
05:07معلومه که نمیدونست
05:08یا که از خط قرمزای حالیت همینه
05:10برای همین به هیچ کس نگفته بودم
05:12باش آبجی اما یه چیزی رو نفهمیدم
05:15تو میترسی که حالیت این رو متوجه بشه؟
05:18خب من که از حالیت جدا شدم
05:22این قضیه رو بفهمه یا نفهمه
05:24فرق به حالم نمی کنه
05:25من شریک شرکتم به کسیم حساب پس نمیدم
05:28ترسم از این چیزا نیست
05:30خب دیگه آبجی مشکلی نیست
05:32به نظرم کایا رو ندیده بگیر
05:34به همین رو عطیق
05:35نمیشه من نمیخوام اون رو دورو بره خودم ببینم
05:38نمیخوام
05:39ای بابا آبجی قربونت برم
05:42نمیخوای دلیلش رو به ام بگی چرا
05:48ولش کردم و با حالی تزدباش کردم
05:50ممکنه کی نه به دل گرفته باشه
05:51شاید اومده ازم انتقام بگیره
05:53میفهنی برای همینم میترسم
05:55یعنی بعد 17 سال
05:58آبجی جون میدونم
05:59آشق خودتی خوشگلی حقم داری
06:02اما یارو تو این مدت
06:03صد بار فراموشت کرده
06:05منو ببین
06:07تو چیز دیگه یا از من مخفی میکنی ها؟
06:10چیو میتونم ازت مخفی کنم
06:14انقدر چرتوپرت نگو
06:15هرچی بود بهت گفتم
06:18پس یعنی آبجی جون هیچ مشکلی نیست
06:22میدونی که برای دخترا
06:23صد تا خواستگار میاد یکی میگیرتش
06:26آقا کایا هم باید با این موضوع کنار بیاد دیگه
06:28کایا باید هرچی زودتر برگرده
06:30به همون جایی که بوده هرچی زودتر
06:31برمیگرده برمیگرده نگره نباش
06:34عمرم بتونه با حالیت مدت زیادی کار کنه
06:36آمیدوارم این طریباشه
06:38برگرده همون جایی که بوده
06:40من نمیدونم برای چی ایریم و کایا
06:42با همدیگه انقدر سمیمی شده بودم
06:44آبجی تو هم رویه رو کلید کردی
06:46میدونی که ایریم دوست داره با بزرگتره گعب بزنه
06:49اما من اصلا دلم نمیخواد
06:50با کایا سمیمی بشه
06:52من میرم تو اتاقم
06:56باشه
06:57شش
06:59اتفاق خوبی نبود
07:01اصلا
07:02آبجی منم با امیر قرار دارم نگرانم نشد
07:05به امیر بگو پیش خوهرم میمونم فهمیدی؟
07:08باشه میگم
07:09آبجی امیدوارم چیزی ازم مخفی نکنی
07:16حال حسله یه راز جدید دیگه ندارم
07:19اف آبجی اف
07:21خستم کردی
07:23الان چی میشه؟
07:30مادرم تو آخر عمرش زندانی میشه
07:32مرد زخمی شده
07:33مادرتونم گفتن برای دفاع از خودشون این کار رو کردن
07:36ببخشید
07:38مضروب کیه؟
07:39اسمشون مصطفایی المازه
07:41تو میشنسیش؟
07:43نه نمیشنسمش اما اسم بابا من مصطفا بود
07:47بچه که بود این مرد
07:48یعنی این ممکنه با مادرم به خطر بدهی درگیر شده باشه
07:51نه باید میدونم اختلافشون سر این چیزو باشه
07:54ببخشید من نیتونم مادرم رو ببینم
07:59پتلا دادم چند دقیقه دیگه میاره
08:02از مضروب دلیلشو پرسیدین؟
08:07نه هنوز صورت جلسه نشده
08:08مرد زخمی و اوتوبی مارستن
08:10وضعیتش وقیمه؟
08:11از آتاقا من رو بردنش بیرون
08:12فهمیدام
08:13ببخشید
08:14حالیت
08:16تو برو با مرد حرف بزن مثل جریانه هریم
08:20باشه
08:21ممنونم
08:22میرم حرف میزنم
08:23ممنونم
08:24حالیت نمیدونم به زینب چجوری بگم نزدیک عروسی شه
08:27الان نیاز نیست چیزی به زینب بگی
08:29همه چی معلوم بشه بعدش بگیم
08:30باشه باشه
08:31تو هرچی بگی من همون کار رو میکنم
08:33باشه بسه
08:34باشه
08:35بله
08:37قربان محکم تو اتاق بغلیه
08:41باشه خوبه میتونی بری
08:43ماما نمو آوردن
08:45من میتونم برم ببینم اش
08:47بله میتونیم مادرتونو ببین
08:49حالیت من میرم
08:50نمیدونم این محبتو چجوری جبرا کنم
08:53این چه حرفیه ایلیس
08:54تو برو مادرتو ببین
08:56باشه
08:56ببخشید
09:01میتونم آدرس جایی که اون مرد زخمی بستریار بگیرم
09:04بله الان براتو منویسم
09:05در سمت چمت
09:10باشه
09:10ماما هدیس
09:18مامان
09:25کتاه باشه
09:27بیا مامان
09:29مامان جان برای چیم مرد رو زدی موضوع چیه؟
09:35دخترم یه لحظه
09:37کنترولم از دست دادم
09:38مامان این مرد کیه؟
09:41مگه تو چقدر عصبانی شدی که یارو رو با چاقو زدی؟
09:44اون تو خونه ما چی کار میکرد؟
09:46یکی از آشناهای قدیمیه
09:48یکی از آشناهای قدیمی؟
09:50مامان لطفا راستشو بگو
09:52این به خاطر بدهی قمارت
09:54نه به بدهی ربطی نداره
09:56که پس جریان چیه؟
09:58یلیس توضیح میدم
10:00توضیح میدم
10:01تو چجوری اومد اینجا؟
10:03زینب خبر داره؟
10:04نه نه نتونستم بهش بگم
10:06با حالیت اومدم
10:07با هلیکوبتر سری منو آورد اینجا
10:09فهمیدم
10:11یلیس شاید برای آخرین بار دارم میبینم
10:14مامان چی میگی نترس
10:15اخی این چه حقیه میزنی؟
10:17حالیت خیلی زبروز رنگی میتونه حلش کنی
10:20الان همیخواد بره با مرد صحبت کنی
10:22کدوم مرده رو؟
10:24کیا میگی؟
10:24این محلومه دیگه همونی که با چاقو زدیش
10:27مرد تو بیمارستانه بستریه
10:28باش حرف میزنه اون شکایت نمی کنه
10:30یلیس به حالیت زنگ بزن بگو برگرده
10:33مامان زده به سریت
10:34حالیت میخواد نظر تو بیافتی زندان
10:37چرا باید برگرده؟
10:38نمیخوام باش حرف بزنه بهش بگو سری برگرده
10:41چرا؟
10:44چیه داری مخفی میکنی؟
10:46اون مرده کیه مامان؟
10:48تو نمیشناسش
10:49مامان
10:50راستش رو به هم بگو
10:52مامان چرا ازش میترسی؟
10:54مرده چی به حالیت میگه؟
10:56مامان جواب بده
10:59یلیس
11:01چیه؟
11:02اون بابای تو
11:03چی؟
11:07مرده که با چاقو زدن بابای توه؟
11:11سلام
11:20سلام
11:20یه نفر به اسم مصطفی هیلماز آوردن اینجا کدوم اتاقه؟
11:23توی همین سالون آخرین اتاق بستریم
11:27ممنونم
11:41خدا سلامتی بده
11:50تو چی هستی؟
11:55حالی تارگون
11:56خدا بهتون سلامتی بده
11:58بلن نشید
11:58تو همون مرده تو اکسی؟
12:03کسی که شما رو زده
12:04مادر همسر منه
12:06خودم میدونم
12:07در جریانم
12:09موضوع چیه؟ نمیدونم
12:11اما
12:11اینجور که معلومه با هم دیگه بعد جور درگی شدیم
12:15آقا حالیت خیلی تابلوه که ایچی نمیدونی
12:18بس بگو تا بدونم
12:19دوامون مخاطره همسر عزیزتو هست
12:24یلدیز؟
12:25آره یلدیز
12:27تو یلدیز از کجا میشنسی؟
12:35از کجا میشنسم
12:37من پدر اونم
12:45چطور تونستی گولمون بزنی؟
12:55به همون گفتی باباتون مرده
12:57حتی سنگ قبرم نداره
12:59نگو تو زندان بوده
13:04آخه تو چجور مادری هستی؟
13:08یلدیز
13:09مجبور بودم
13:11چی داری میگی؟
13:15حق نداشتی همچین دروقی بگی؟
13:20خدا میدونه اصلا نراغم نرفته بود
13:25نرفته بود
13:26وقتی بچه بودیم
13:32ما صفحه یکیو کشت
13:34جلوی چشم من آدم کشت
13:37نمیتونستم بگم باباتون قاتله
13:40خب چرا کشتش؟
13:47جواب بده مامان چرا؟
13:53چرا کشتش؟
13:55میخواستم جداشم
13:57همش منو کتک میزد
14:01منتظر بودم یک کسی نجاتم بده
14:05تو؟
14:08بهش خیانت کردی؟
14:10نمیخواستمش
14:12میخواستم فرار کنم
14:15میخواستی ترکش کنی؟
14:18خیلی جوون بودم
14:20خوب بودم
14:22میخواستم زندگی کنم
14:26بهش خیانت کردی؟
14:29گیرم میخواستی با اون مرد فرار کنی؟
14:31چرا به ما دروخ گفتی؟
14:35نمیتونستم
14:36ترسیدم از من متنفر بشی
14:38ترسیدم شما رو از دست بدم
14:40وقتی تهدیدم کرد که بیاد پیشت دیوونه شدم
14:43ترسیدم زندگی تو خراب کنه دختره برای همین زدمش
14:46بسه
14:47مامان اینا همش بهونست
14:49تمومشان
14:50اگه از همون اولش حقیقت رو به همون میگفتی
14:53الان اینجوری نمیشد
14:55تو با این کاری که کردی
14:57نزشتی ما پدرمونو یه ذره کنی؟
14:59نزشتی ما پدرمونو یه ذره بهش نسیم؟
15:01همون بهتر که اونو نشناختین کاش میمرد وزیم
15:05همین چی رو خراب کردی؟
15:08اشتباه کردم
15:09نباید دروخ میگفتم
15:11میدونم
15:12اما مصفا خیلی آدم بدیه
15:15کدکم میزد
15:17تحقیرم میکرد
15:19میخواستم شما رو بردارم و برم
15:21اگه قبلا اینو رو به همون میگفتی
15:23حتما درکت میکردم
15:25اما تو دروغ رو به حقیقت ترجیح دادی؟
15:27دقیقه ترجیح دادی؟
15:29خونرم برای یه ساکت کردنه
15:31بابا گذاشتی برای فروش درسته؟
15:34آفرین بهت مامان
15:36آفرین
15:37تو زندگیمونو خراب کردی؟
15:41یلدیز از اینا خبر داره؟
15:51راستش
15:53اسما که گفت خبر نداره
15:55نمیدونه
15:56اما اگه اخلاقش به مادرش رفته باشه
15:59شاید میدونه و به روش نمیاره
16:01تو اسما رو تحدید کردی؟
16:03نه
16:04موسیقی
16:14موسیقی
16:16موسیقی
16:18نمیده
16:24شماره هست
16:26شمار‏؟
16:28مومان صدت در نیاد
16:32این خبر زیناب؟
16:34آح! سلامتی خبری نیست آبجی جون
16:39میخواستم بگم چیز من با علیهان حرف زدم
16:41رفتارش ایچجاری بودی لیست
16:42باشه
16:44باشه
16:45داری گریه میکنی
16:48آبچی صدد یه جوری میاد
16:49نه نه از این هبجون گریه نمی کنم
16:51احساسیت گرفتم دماغم کیپ شده
16:54برای همینم
16:54هلانم تو سالان ماساجم عزیزم
16:56کارم که تموم شد بهت زنگ میزنم باشه
16:59باشه آبچی چون خوش بکستنه
17:02خداحفظ
17:02خداحفظ عزیزم
17:04ایلدیز
17:06میدونی که اول و آخرش باید به زینب بگیم درسته
17:09مصطفی ولمون نمی کنه
17:12اصلا قرار نیست من چیزی بگم
17:15منو قاطی دروقات مکن
17:16همه شو خودت میگی
17:18باشه خودم میگم
17:21الان چیزی نمیگی
17:25اینچون نزدیک مراسم عقد و ازدواجشه
17:27نکنه میخوای تو بهترین روز زندگی دخترت بری بهش بگی
17:31پدری که این همه سال
17:32به خاطر دروقایی تو فکر میکرده مرد زنده است
17:35آره مما
17:35اگه
17:37مصطفی عروسیشو به هم بزنه چی؟
17:40تازه به فکر افتادی؟
17:42حالا که کار از کارگازشی یادش افتادی مامان خانم؟
17:45یلیز تو رو خدا درکم کن
17:47نمیتونم درکت کنم
17:48این کارتو هیچ وقت نمیبخشم
17:51ما همیشه برای بابامون گریه میکردیم
17:55همش قصه میخوردیم
17:58مامون تو وقتی که زندم نمیبخشمت
18:01یلیز منو ببخش
18:04هیچ وقت نمیبخشمت
18:06یلیز مصطفا به خود آدم بدیه
18:10دخترم از اونه هیچ خیلی به شما نمیرسه
18:13کاش اجازه میدادی که خودمون
18:15یکم بابامونو بهش نسی
18:17شاید اون موقع درکت میکردم
18:19شاید اون موقع حال روزتو میفهمیدم
18:22مامان شاید میفهمیدم
18:23اما تو چی کار کردی؟
18:26ترجیح دادی به همون دروغ بگی
18:28به خاطر اینکه بابامون قبر نداشت گریه میکردیم
18:32دوتا بچه متوجه میشیم
18:35موندم چطور دلت اومد
18:37گریه های دوتا بچه رو به خاطر باباشون ببینیم
18:40یلیز منو ببخش
18:44نمیبخشمت
18:46تو هم با ما میای استانبول
18:49فقط به خاطر عروسی زینب
18:53با زینب میمونی نپیش من
18:55نباید از این اتفاقا زینب با خبر بشه
18:58شنیدی چی گفتم
19:00بعد از این که مراسم عروسیش تمام شد
19:03اون وقت خودت همه چیو بهش میگی
19:05شاید تو رو ببخشه
19:07شایدم درکت کنه
19:08اما من نمیبخشمت
19:16دوداش تو چی میخوایی بهم بگی
19:24چرا منو کشوندی اینجا ها
19:25چی شدش
19:26بیزی خاصی نیست
19:27بیا بشیم بید میگم آروم باش
19:28باشه
19:29خدا بخیر کنه
19:32خب جنه بگو بشتم
19:35امیرجون
19:36رسش من بس برم پیش خوهرم
19:40جدی میگی
19:41خیلی نراحت شدم جنر
19:44قطیه
19:45قطیه
19:46خوهرم خیلی به امیتیاج داره
19:48نمیتونم اونو تنها بذارم
19:49باشه
19:50تازه به امادت کرده بودیم
19:51زینمم داره میره
19:53بازم تک و تنها میمونم
19:54نزیه با بد خوبه
19:55میتونی بری یه خونه کچکتر
19:56برخواهیت بگیری ها
19:57نه
19:57رویم الان خیلی داغونه جنر
20:00تا داشت اینجوری نکن
20:02تو شرکت که با هم هستیم
20:03سخ نگیر
20:04باشه جنر
20:05چه میشه کرد
20:06ها داره میاد
20:08بیا اینجا
20:12بیا اینجا لباویزو
20:13بیا بشین
20:14بشین
20:14باز چی شده؟
20:16چیزی نشده
20:17راستش خوصله ندارم همینجوری
20:20همینجوری؟
20:21زینب جون قبل از زواج
20:22نمیتونی همینجوری بی خودی نارهت بشی؟
20:24نمیتونم
20:25علم چی کار کنم؟
20:28به خودت انرژی بده
20:30خوشحال باش
20:31جوری که نتونی سر اجاد بشین
20:33یه از خوشحالی بال بزن
20:34نزیزم
20:34همینطورم
20:35امیر جون واقعا
20:36هیجان سایت هم علوم نیست؟
20:37یعنی زینب
20:38مذیرت میخوام
20:40اما رستش غیافت
20:41یه چیزی دیگه میگه
20:42انگار به زور دارن
20:43شعرت میدن
20:43چرا اینقدر دیپرسی؟
20:44درست میگه زینگم
20:45نکنه تو میخواستی
20:46هرس الیانو در بیاری
20:48اما نتونستی
20:49دوزشو کنترول کنی
20:50شعرتو پیت نگو
20:52مگه نمیدونی
20:53قبل از زواج
20:54فکر آدم ناخودکا
20:55به هم میریسه
20:56این چیز آیدیه؟
20:56آره آره
20:57قبل از زواج
20:58همه همینطوری میشن
20:59چون برعکس تصورات
21:00زواج روی جدید نیست
21:01بلکه پایان کار تره
21:02ایه من دارم میرم
21:04حسلم و سر بردین
21:05شما دو تا بشینیم
21:06تنهایی حرفاتونو بزنین
21:07دو دقیقه اومدیم بشینیم
21:08حقیقت تنه نب
21:10چیه؟
21:11خوب
21:11بس فکر کن
21:13من فکرامو کردم
21:14بس کن
21:15رفتارشو دیدی؟
21:18جانه
21:18اصلا احساس خوبی ندارم
21:20اصلا
21:21طبیعی دو داشت
21:22نگوش کن
21:23وضعیتش خرابه
21:25عزیز دلم
21:26گوش کن ارین
21:28لطفا دور اون دوسته نابا به تو خط بکش
21:31وگر نه این دفعه بابا برای همیشه تو رو میفرست انگیلیس
21:33من همون اشتباره هیچ وقت تکرار نمی کن
21:35خدا کنه ارینجور
21:36عبجی تو
21:38حالت خوبه؟
21:40دارم باش کنر میام
21:43بابا کجا موند؟
21:51الانه که بیاد
21:52باورم نمیشه
21:54من اومدم اما
21:55مامان بابام بازم نیستم
21:56وقتی که نبودی اندر همش میگو پسرم پسرم
21:59فسا معلوم نیست کجاست
22:01نمیدونم اما تو فروتگام که دیدمش تو خودش بود
22:04میگم ممکنه دعوا کرده باشن
22:07نه آبجی جون به نظر نمیامد که دعوا کرده باشن
22:09انگار به خاطر اصما خانوم بود
22:10بیه انتعروف
22:12راستی بابا گفت مهمونی تو رو انداختن فرد شب
22:17پس احتمالا مشکل بزرگی پیش اومده
22:19بعدن گندش در میاد
22:21تو نفهمیدید چی شده ارین؟
22:25نه آبجی
22:26گفت موسیقی
22:28گفت موسیقی
22:42گفت موسیقی
22:44PYM JBZ
23:14PYM JBZ
23:44PYM JBZ
24:14PYM JBZ
24:44PYM JBZ
25:14PYM JBZ
25:44PYM JBZ
26:14PYM JBZ
26:44PYM JBZ
27:14PYM JBZ
27:44PYM JBZ
28:14PYM JBZ
28:44PYM JBZ
29:14PYM JBZ
29:44PYM JBZ
30:14PYM JBZ
30:44PYM JBZ
31:14PYM JBZ
31:44PYM JBZ
32:14PYM JBZ
32:44PYM JBZ
33:14PYM JBZ
33:44PYM JBZ
34:14PYM JBZ
34:44PYM JBZ
35:14PYM JBZ
35:44PYM JBZ
36:14PYM JBZ
36:44PYM JBZ
37:14PYM JBZ
37:44PYM JBZ
38:14PYM JBZ
38:44PYM JBZ
39:14PYM JBZ
39:44PYM JBZ
40:14PYM JBZ
40:44PYM JBZ
41:14PYM JBZ
41:44PYM JBZ
Be the first to comment
Add your comment

Recommended