- 2 weeks ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00PYM JBZ
00:30PYM JBZ
01:00PYM JBZ
01:06خب دیگه میتونی بری
01:08شما به خیال خودتون دارین در حق دخترتون خوبی میکنین
01:16اما مرتکب اشتباه بزرگی شدید آقا حالیت
01:18یه روز میاد که در به در دنبال من میکردی
01:22وقتی که کار از کار گذاشت
01:24این تویی که داری اشتباه میکنی کمال
01:26تو این دنیا تو آخرین آدمی هستی که میتونه من رو نصیحت کنه
01:29یه روز به خاطر این قرورتون بعد جور زمین میخوارین
01:33از من گفتم
01:34البته اگه قبلش یه لیز شما رو زمین نزده
01:36بارا بیرون
01:37زهرا
01:46خیلی مواضع به خودت باش
01:50بارا بیرون
01:53بارا بیرون
01:53قصد نخور دخترم
02:03تو کار درستی کردی دخترم
02:09این آدم لایقه تو نبود
02:11خوش بریم خونه
02:14برای امشب آماده ای؟
02:21راستش گفتم زشته نخواستم دوت داود رد کنم
02:23اما نمیدونم امشب قراره چی بشه
02:25آره منم فکر میکنم که شب خیلی عجیب و غریبی باشه
02:29هر چیزی ممکنه
02:31منم باش حرف زدم اما هیچ سر نخی بهم نداد
02:34دقیقا همونطور که فکرشو میکردم
02:36باورم نمیشه به خوده
02:41حالا زینب چی گفت باش حرف زدی؟
02:42راجب چی؟
02:43آخه دیشب آلش چندان خوب به نظر نمیرسه
02:46چرا؟
02:47چه میدونم احساس کردم تا الیف و دید رنگ و روش پرید
02:50اومد سراغم چند تا سوال راجبه عریف هزم پرسی
02:54آه حدث میزدم
02:55اینطور که معلومه حسودی شد
02:57وقتی داره با یکی دیگه اززواج میکنه
02:59چرا باید نسبت به من حساس باشه؟
03:01من که هنوز باورم نمیشه این وصلت سراغم
03:03داریم میریم مهمونی خدافزی مجردی طرف بهتره باور کنی
03:07یعنی تو باور کردی؟
03:08ببینم تو چنین قصد سرد شدی یهو
03:10سرد نشدم
03:11آقل شدم
03:14خوش اومدید
03:24عزیزم
03:31چی شده زهرالش خوبه؟
03:34کمال دیگه از زندگی بود رفتیرون
03:35آی خدا رو شک شرش کم شد
03:37من بود خودتو نراحت کنی
03:39من از اون با بعد ناراحت نیستم یلدیس خانم
03:43مگه چی شده؟
03:44وقتی بهت میگم فرانکارا بکن چرا سرپیچی میکنی؟
03:46متوجه نی میشه
03:47بهت گفتم فرانکارا بکن کاملا واضح
03:49آه من که هر کاری که تو گفتی انجام دادم مگه چیکار دادم؟
03:52دارم راجب هدیهی که خریدیم حرف میدنم شدم ورد زبون این اون
03:55چرا؟
03:55یلدیس من به تو گفتم یه شمشه تلایی صد گرمی بخار
03:58اون وقت تو رفتی رو بستکه خریدی؟
04:00کی؟ من؟
04:01آره
04:01حالیت دروغه به خدا
04:03عجب آدم های هستن ها هم هدیهی که خریدم رو نمیپسندن هم پشت سرم دروغ میگن
04:08اصلا بهتر باشون رفت آمد نکنی
04:10مسئله این نیست
04:11مسئله اینه که تو از خواسته من سرپیچی کردی
04:14این بابا چرا باور نمی کنی؟
04:15میگم خریدم فکتورش همون بالاست میخوای دیارم ببینی
04:18اگه خریدی چرا پشت سرمون حرف میزنن ها؟
04:20اونا اصلا تو رو نمیشنسن
04:21آی من از کجا بدونم؟
04:23به خدا دیگه از این سرکوف شنیدن ها تو این خونه خسته شدم
04:25اگه دوستاد اونقدر برای ترزش داشتن خودت میرفی براشون کادو میخریدی
04:29بس دیگه تو این خونه همش دارم سرکوف میشنوم
04:32حالا معلوم میشه
04:36این که خریده؟
04:47نکنه بهشون نداده
04:48این دیگه واسه چیه؟
04:55یلدیس
04:55یلدیس
04:57زنه چه آدمیه
05:03نگذاشته نبرداشته خیلی زود دفته
05:05چه قلیه منو کرده
05:06آخه آدم واسه هدیه حرف در میره
05:08زشته به خودم
05:09یلدیس
05:10یلدیس
05:12بعد این همه آب و ریزی
05:15حالا رفتی واسه زینبم جواهر خریدی
05:17بهت که گفته بودم هدیه میخرم
05:19بگه چی خریدی؟
05:20نکنه براش تکتاش خریدی
05:21چطور اندر خانوم با پولای شرکت ست جواهر بخرن؟
05:24منم اون چیزی که لایقش بود و خریدم
05:25چرا باز داری چرتپرت میگی؟
05:27تو مغازه زفر اندر رو دیدم
05:29برگشت بهم گفت من شریک شرکتم هرچی دلم بخواد میخرم
05:32اون وقت تو به من میگی یه دستپنده زپرتی برای خواهرم بخواهم
05:36تو نمیتونی با هیشکی رقابت کنی
05:38من هرچی بگم تو باید همون کار رو بکنی
05:40من نمیدونم این اواخر تو چون اینقدر خودسر شدی
05:43یعنی اندر هرچی بخواد میخره اما من نمیتونیم
05:45هیشکی نمیتونه بخره
05:46اندر که اصلا نمیتونه بخره
05:48اگرم خریده باید به بره پس بده
05:49آبروی منو پیش دوستان برگیم
05:51چرا این روزا هر کاری بهت میسپارم برعکسشو انجام میدیم
05:53من آبروی تو رو پیش رو کسی نبردم
05:55چیه
05:56آقا
05:57بعدم بیا
05:58آیین صف کن
05:59بیا آیین صف
06:00ببخشی دستال و فروشی اومده بودن
06:02گویا یه شمشه تلا خریدید
06:04اما فروشنده اشتباهی روبستکه بهتون داده
06:07گفتن این مال شماست بفرمی
06:09بفرمی
06:13خیلی خوب می کنو بریم
06:15بیا ایسان
06:25نوشه جون
06:27وایسان
06:29اینو بگیر
06:31این چیه
06:34مهم نیست چیه
06:35من اینو بهت امانت میدم
06:36ببر یه جایی قایمش کن
06:38وقتی لازم شد خودم بهت پیام میدم
06:40همون کاری رو انجام بده که میگم
06:41خانم برام درد سر که نمیشه
06:44نه نه ترس برا درد سر نمیشه
06:45میگم چیزی نیست تو فقط قایمش کن
06:47تا چند روزم حواست همش به موبایلت باشه
06:50فهمیدی؟
06:50باشه
06:51متوجه شدی؟
06:52اگه دیدم خبری نشد من اینو ازت پس نیم
06:54باشه باشه چشم خانم
06:56خیلی ممنون
06:57مراقبش باشی
06:58دیدی تو همینقدر برام عرضش قایلی
07:03یلدیس تو منظور منو اشتباه متواجدیست
07:08نه نه حالیت
07:09ببین
07:10یلدیس
07:12من هم وقتی اون حرف رو شنیدم خیلی
07:14نه تو هرکی هرچی بگه
07:16هرچیزی که بشنوی زودی میعی سر من داد میزنی
07:18فورا
07:19تو تا به امروز کدوم یکی از خوبیایی منو دیدی
07:22باشه من رو بباشه
07:25خودم زنگی زنم به هایرینا همه چی رو بهشون میگم
07:27من دیگه با اون دوستات رفت آمد نمی کنم
07:29اگه واسه یه هدیه اینقدر حرفتر میگرن
07:31خدا بقیه چیزا رو بخیر کنه
07:32میخوای یک کار بکنین
07:34این ترامال تو باشه
07:35با عنوان معذرت خواهی ازم قبول کن
07:37نه نه من هیچی ازت نمیخوام
07:41حد یه زینبم پیشت بمونه
07:44خب چون امروز برای زینب روز خاصیه
07:50نمیخوام دلشو بشکنم
07:51تو همچین روزیم با تو نمیخوام دوا کنم
07:54قبولش میکنم
07:55باشه قبوله
07:56خریدای اندر چی میشه؟
08:01بسپرش به من خودم حلش میکنم
08:04من این تلار رو میذارم تو گاف صندوق باشه؟
08:09اما تا که گفتی میدیش به خودم
08:10خب میذارمش تو گاف صندوق
08:12بایی
08:18باز میگی گف صندوق
08:22خوش اومدی؟
08:30خیلی ممنون
08:31آیسل جون بذارشون همونجا
08:33چطور زر اینجون؟
08:34بایی آلی
08:35البته سپریزم فقط اینا نیستا
08:40هنوز سپریز بزرگم رو نکرد
08:42بایی خدا میدونه چی در انتظارمونه
08:44فقط زینب از هیچی خبر نداره
08:46من با در وقتی اومد حرفی از سپریز بزنیم
08:48من نمیفهمم آخی این مهمونی دخترونه واسه چیه؟
08:50لیلان به زور دستم رو گرفته آورده
08:52آخه وقتی زهر رو داره تو اتاق گرگم میکنه
08:54ما چطور میتونیم اینجا شاد باشیم؟
08:56چطوری دستش رو بگیریم به زور بیاریمش؟
08:58عزیزم من بهش خبر دادم خودش نمیاد
09:00همه سرش رو بلیش
09:01چطور برم باشه حرف بزنم؟
09:03قره مامان جنبورو باشه حرف بزن که حدقل یه نیم ساعتی بیاد پیش ما بشیم
09:06خیلی خب باشه اما بگو عقل نکنه
09:08یه شب میخوایم خوش بگذارم
09:10خودم الان حلش میکنم
09:11آه زهره چون
09:29آخه آدم به خاطر یه خیل ندیده خودش رو به این حال و روز میندزه
09:35آخه زهره اینجون حدقل تو یکی این حرف رو نزن لطفه
09:38آشه عرصی زنبار دست و صورت تو بشیر بیاد
09:41بیام تو سالون که چی بشه؟
09:42بیا تو حالت خوب شه
09:44زهرین هیچ کدوم از این آدم ها نمیتونن حال منو خوب بکنن
09:48اون یلدیز
09:50اون زینب کچولو خنگول
09:52از امشو متنفرم
09:54خب تا کهی میخوای خودتو تو این اتاق حفظ کنی ها؟
09:57آخه یه مرد عرضششو داره؟
09:59وای زهرین
10:00ببین اگه این حرف رو یلدیز بیاد به هم بزنه بش میگم
10:05باشه
10:07اما وقتی یکی مثل تو که تمام عمرشو دنبال بابام دویده و منتظرش مونده و براش عشق ریخته
10:13خنده هم میگیره
10:15باور کن
10:17آره زهراجون من خیلی غصه خوردم
10:20اما اون مال سالها پیش بود
10:22تازه شوهر من رفت با منشیه باردارش ازدواج کرد
10:26اون وقت من ناراحت نمیشدم چی کار میکردم؟
10:30تو دردت بزرگه
10:31به نظر من تو هم برو خودتو و تو اتاق حفظ کن
10:34نیاستم بیا با هم دیگه بگیریم بخوابیم
10:37به حال خودمونم گریه کنیم بیا
10:39فهمیدم
10:41با تو نمیشه حرصت
10:43به هر حال من تو سالانم اگه خواستی بیا
10:45مایی نمیخوام برو دیگه
10:46هر جور راحتی
10:47بای بای بای
10:58شهت منو ببین
11:13با آخری که اومدم میخونه چون پولی صورت ازا با نداشتم شلوانم ازم گرفتم
11:17من با ده خیلی بخوری آوازه پاشو
11:18پاشو نمیست داداشت نمیخواد نگران باشیم و امروز مهمونیم
11:20داود صورت ازا با فرقا
11:21خاش اومدین
11:23سلام داود
11:25خاش اومدین به فرما بشین داداشت
11:27خاش اومدین سلطان
11:30سلام داود خان
11:31سلام جانه نظر ججب سپرایز هم چیه؟
11:34به خدا خیلی سپرایز شدیم
11:36فرما بشین مگه میشو آدم مهمونی خدافزی مجردیش رو تو میخونه نگیره
11:41راستش میشود لقاسی رو هم دعوت کرد
11:43اما خب همینم قبوله
11:46بابا ول کنیدین رسم و رسوم های امریکایی رو
11:48اینجا یه خاننده دارن
11:50همچین میخونه آدم جیگرش جواب میشه
11:53اف اف
11:53ای بابا یعنی قرار گیریه کنیم
11:56مگه این مهمونی نیست مهمونی خدافزی مجردی دیگه
11:58راحت باش
12:00تو خودتو بسبار به من خواب
12:02اینه مریان
12:04نظر تو چیه
12:05محشره
12:07بسرینا کان چرا ناییمد
12:14الان میاد شکا
12:15نه اومد
12:16آش اومدی داداش
12:21سلام داود خواهند
12:23بفرما بشین به ماغا اومدن
12:30خوش اومدید آقا حالی
12:45نیزتون آماده است
12:46تو اینجا چی کار میکنی؟
12:51اینجا چی کار میکنی یعنی چی؟
12:52مگه امشب قرار کاری نداشتی؟
12:54تو دنبال چی هستی؟
12:56تو دنبال چی هستی یعنی چی؟
12:58به چه حقی منو میپیچونی
12:59و تنهایی میایی سر قرار کاری
13:01منم دیگه عضو حیط مدیره هم
13:03یادت نیست؟
13:04تا اصابان خورد نشده پاشت از اینجا برو
13:06تو قرار دادی که امزا کردم
13:08ننوشته بود که اجازه ندارم
13:10تو قرارهای کاری حضور داشته باشم
13:12بهتر مراقب رفتارت باشه اندر
13:16ها راستی
13:17اون جواهرهایی که از حساب شرکت خریدی رم ببر
13:20پس بده و اگر نه پولیشو پرداخت نمی کنم
13:22آبرود میره
13:23کدوم جواهر؟
13:25ببین منو
13:25با من بازی نکن
13:26یلدیز همه چی رو به این بفته
13:28وای حالی جو میدونین
13:31دلم بیشتر از این میسوزه که
13:32به خاطر اون دختری خنگ به این حال روز افتدی
13:35من خرید نکردم
13:36اگه بخوایی میتونی از زفر بپرسی
13:38من فقط نگاه کردم
13:39وقتی عضای شرکت انقدر خرابه
13:42چرا باید ولخرجی کنم
13:43عزیزم مگه من یلدیزم
13:44آه پس یلدیز شباکر داره
13:47با توجه به این که
13:51ظرفیتشو نداره کاملا عادیه
13:53اما دیدم خودش اصلا مراد نمی کنه
13:55یعنی نمی دونم تو سرکی سر رو شعال کرده
13:57یا اون به حرفتا اهمیتی نمی ده
13:59خودت اینا رو بهتر می دونی
14:01تو نمی خواهد به فکر این چیزا باشی
14:02اما دیدم
14:08اوکی
14:10خوش اومدی
14:10خوش اومدیز
14:12سلام
14:13بفرمید رضوان
14:16بیا زینب جو
14:21ممنون آب جی جو
14:23از مهمونیت راضی هستی؟
14:25آره راضی هم همه چیالی هم
14:27احتیل چی به این کارا نبود
14:28میخواستی چی کار کنیم پسر رو برن خوش بگذرونن
14:30ما کاری نم کنیم
14:31فقط من نمیتونم خیلی بمونم آگفته باشم
14:33وای زهرین مگه چیه حالا که اومدی بشین دیگه
14:36اتعدادمون باید زیاد باشه
14:37باشه یه ساعت دیگه میشینم میرم
14:39راستی میخواستم این چیزی بپرسم
14:41حال زهرا چطوره؟
14:42خیلی داغونه
14:43نمیدونم چطوری میخواد خودش رو جمع جور کنه
14:45اون دیگه به این راحتی حالش خوب نمیشه
14:48خوب حال کمال کجاست؟
14:50ای بابا به ما چه که کجاست؟
14:52به زهرا گفته بیا از اینجا بریم
14:54البته اون باهاش نرفته
14:55اما نتیجه میگیریم که کمال از اینجا رفته
14:57یعنی من اینطوری فکر میکنم
14:59این روز هم که رفتن مد شده
15:01همه دارن میره
15:02دیگه کی داره میره؟
15:07هیچی
15:07همینجوری گفتم
15:09یعنی همه دلشون میخواد از اینجا برن دیگه
15:11بس که ضعیفن
15:12اما من همینجا میمونم هیچه نمیرم
15:15مگه میشه تو هم بری عزیزم
15:16تو جد راحته
15:17زری؟
15:19چرا این وسط تیکه بارم میکنی عزیزم؟
15:22من که تیکه بارت نکردم
15:23داریم حرف میزنیم
15:24وقتی مهمونی چهار نفره باشه
15:26همین میشه دیگه از از ازن
15:27لیلا جون کسی دیگه ای رو نداشتم دوت کنم
15:29چاره چیه خودمون داره همین خوش میگذره
15:32شما هنوز سپریز بزرگ رو ندیدین
15:50مهمونه یعزیز خوش اومدین
15:52صفه ها بردین
15:53نوشه جونتون
15:55امیدوانم بهتون خوش فکر زنیم
15:56جاله
16:06میگم حالا که اینجا ایم چطوره
16:08راجعه قضیه لیلا هلیان حرف بزنم
16:10نظرت چیه؟
16:11شرا نگوم اگه اینجا جا این حرف ها
16:13سپر کن بعدم باش حرف میزنیم
16:14نه یعنی میگی نمیشه
16:15نه خیر نمیشه
16:16ما شدمت که این بار حرفتو گوش میگم
16:19خواب ببینم تو به فکر زن گرفتن نیستی
16:26یعنی نه داوود جان نه
16:28بابا تازه از خوهرم جدا شده
16:30دیگه هیچ وقت دوم به تلا نمیده
16:32آره فعلا میخوام استراحت کنم
16:35قراره از اینجا برم
16:37خیر باشه کجا میخوایی بری
16:38راسته شب
16:39میخواد برم امریکا
16:40چی داری میگی داداش
16:42امریکا بره چی؟
16:43تصمیمش جدیه
16:44ای بابا
16:45آخه چرا باید مثل فراریا بذری بری
16:48چلوزو میداره
16:48برای یه مدت میرم
16:50اما کارمو از همونجا ادامه میدم
16:51نگرم نگرم باشیم
16:52میدونیم داره از کهی فرار میکنه
16:54از اون زینه به ساینگ داره
16:57ای داده بیدار
16:58اد دقل تا عروسی ما بمون بد برداداش
17:01متاسفم
17:04شایدم شما اومدید پیشم ها
17:06آره داداش من میام حتما
17:09منم میام
17:09چرا که نه؟
17:10خوشحال میشم
17:11حالا که دری میری بذار تو دلم نموید
17:14میخوام درش ریارم
17:16واقعا یه دونه گل یاد
17:18خیلی ممنون
17:20جدی میگم به خدا بابر کن
17:22اولا آدمه خیلی بامرفتی هستی
17:25خوشقلبی
17:26با عرضشی
17:27با عرضش
17:28عزیزی به خدا
17:29این پیازی
17:30پیاز؟
17:31حالا چرا پیاز؟
17:33صف کن حالا بهت میگم
17:34قیمت پیاز چرا نجومی شده؟
17:36ها؟
17:37چون اونی که عشق تو در میاره
17:38با عرضش برادر من علیهان رو ببین
17:40با اون چشمای آبیش
17:41دل همه را شکسته و رد شده
17:43اما بازم همه یه دختر رو دنبالش هم چرا؟
17:45چون اونی که عشق تو در میاره با عرضشه
17:48یادت باشه
17:49آفرین هم اینجور آفرین
17:51نشون دادی واقعا یه چیزی حالی ته با
17:54خدایشی
17:58بسلامتی
18:07بسلامتی
18:08نش
18:09آقا حالیت
18:10کاش زدتر از اینا با اندر خانم آشنا میشدیم
18:13نظراتشون واقعا با عرضشه
18:15همش آمده نظر میگیریم
18:16منتظر خبرتون هستم
18:18اندر خانم خوشحالم که با اتون آشنا شدم
18:21کار کردم با آدم ایده پردازی مثل شما برای ما خیلی مانم
18:24جدن خیلی خوشحال شدم
18:26هم حالیت لطف میکنه همیشه به نظرات منم گوش میده
18:28منم به لطفمون پوتانسیلم و عفضایش میدم
18:31با آمید دیدار
18:33شبتون بخیر
18:33شبتون بخیر
18:34شبتون بخیر
18:35واسه چی اونجور نگاه میکنی؟
18:43این چرا نگاه نکنم
18:44حالا به من میگی برای چی اومدی اینجا؟
18:47دیدی اومدن من به نفرت شد
18:49خوبه به دوتا تعریف کردم ازم
18:50تعریف نبود عزیزم
18:53حقیقت بود
18:54بند خودها سالهاست که نظرات تکراری
18:56میشنون خسته شدن
18:58مبین؟
18:59مبین چقدر از ایده های من خوششون اومد
19:00مگه ندیدی؟
19:02تو باید قبل از بیان کردن ایده هات
19:04با من مشورت کنی
19:05حالی جون پیشنهاد میکنم
19:06بازنشسته بشی و مدیریتو به من بسپاری
19:09اون وقت میبینی شرکت یه هایی جو پیشرفتی میکنم
19:12وای وای وای فکر کردی با یه قرار کاری
19:14همه چی رو یاد گرفتی
19:15فکر میکنم بهتره اینقدر کاراتو
19:17تو چشم خودت گنده نکنی
19:18به مرور زمان میفهمی که من ازت خیلی بهترم
19:21تو هم بهتره دیگه خودتو
19:24تو آینه جادویی تماشا نکنی
19:25با سه این که مثل من بشی
19:27راه دور و درازی باید تهی کنی
19:29شب خوشندر خانوم
19:33ببای
19:34درزده
19:37بلاخره اومد
19:38کی اومد
19:40دخترها خودتونو آماده کنی
19:48چی؟
19:49سپرایزمون داره میار
19:51وای
20:02وای
20:06وای
20:07من دارم کابوس میبینم
20:13آی از اونفاس افتادم
20:15چهار تا اوتوبوس عوض کردم تا اومدم اینجا
20:17ایندیکه کیه؟
20:19آقای محترم فکر کنم اشتباهی اومده
20:21خوابه روز خانوم خوشندر سمون کجا
20:23فکر کنم شما ادرسو اشتباهی اومده
20:26مگه میشه خوار من
20:28دوگل شده دار
20:34استدیو جن
20:35ایلی زار کن
20:36بله خودمم
20:37اما ما رقص خواسته بگیم
20:39آره آره
20:40منم اینجا نوشتم که پول نقل ندارن
20:42و دستگاه کارتخون با خودت ببروی
20:44حالا لزومی نداشتی
20:45یاد داشتو بخونی
20:46بگذاریم
20:47اسمتون چی؟
20:48حکمت همه
20:49آقا حکمت
20:50ما منصرف شدیم
20:51منصرف شدیم؟
20:53اما من از این را نون در میارم
20:55دشت اول همه
20:56من شکم چند تا بچه را سیر میکنم
20:58آی بابا
20:59بارشه باشه
21:00شما نگران پولت نباش
21:01من دست موزه تو میدم
21:03آی سال
21:03بودوارو قطعه اتباری موقع
21:05نه خوار من نمیشه
21:07من با حرق پیشونی منون در میارم
21:09تا هنرم را نشونتون ندم
21:10که حلکی ازتون پول نمیگیرم
21:12نه نه
21:13حالا
21:18بیه
21:19بله آقا دابوت عزیز
21:25به میخونی ما خوش اومدین
21:26صفا وردین
21:27امشب با دوستای عزیزتون
21:29قدم بیو چشم ما گذاشتین
21:31نوشه جونتون
21:32امیدوارم بهتون خوش بگذاره
21:35عالی هستین
21:36این ترانه هم تقدیم شما
21:38میگم چطورا یه ترانه دیگهی درخواست کنیم نه
22:00یه ترانه که همچین سوزناک باشه
22:04اینم که همش ترانه های قمگین گوش میده قسم گره
22:07بله بله بله رس میشونه
22:08بله شا جا
22:13بلکی بیرده نیست
22:21که ناران داره
22:24بگو بعد این ترانه
22:26آشقه یکی از بندات شده ما بخونه
22:31روچشم داود خاند
22:33های برادر
22:34بفرما
22:37مگه قراره همش ترانه هایی که تو میخوایه بخونه
22:40آره اشکالی داره
22:42بله که اشکال داره
22:43زمنم من نمیذارم اون ترانه رو اینجا بخونه
22:45بازجید
22:46علتش
22:47تو من خوشم نمیام
22:48چی داری میگه یرو
22:49داود اینجا دعوار ران اندازیم
22:51مگه این اشکاله باید برای ترانه هایی که ما گوش بدیم تصمیم بگیرم
22:54آره من اینجا تصمیم میگیرم
22:56آقای اون
22:56برید په یک کار
22:57آگه ناریم چی میشه
22:58روزگارتون سیاه میشه جوده فس بریم
23:01بره چی میگه اینجا رو
23:03رزن اینه
23:09رو زهرینو
23:14بایی تو رو خود رو نگاش کن
23:18نه نه نه نه نه نه نه نه
23:21برهانش خوبه
23:22جونم
23:23بایی زینم نگو که برای چه رقصی میکنه این یرو
23:29چکرش کنیم
23:31چه خبره میزا
23:37بابا چونم مومه
23:40با تو هم یلدیس
23:41این چیه
23:42چیزه من حکبت هم برای مهمونی شما اومده هم برقص
23:45این چیه
23:46عزیزم
23:47چیزه
23:49ما رقص دعوت کرده بودیم که برامون محلی برقصه
23:53آقا حکمتو دعوت کرده بودیم اما
23:55ایشون یه جور دیگه
23:56بیخوست کردی رقصو بردی توی خونه
23:58رقص محلی میخواستش کار
24:00این که آبرو رزیه
24:02زهرین
24:04تو دیگه سندساری ازت گذشت خیلی جالت نمی کشید
24:06بابر کن من بی تقصیرم حالی
24:08تزه من چشمو بسته بودم چیزی نه دیدم
24:11خفش رو چند نگو
24:12دروغ نگوزرین خودت الان داشتی میرخصیدی
24:14تو چیزه را
24:16تو مگه همین امروز سراخ نگرفتی دختر
24:19نه
24:20زینب
24:21تو که آدم آقل باشوری هستی
24:24آقا حالی تقبا شماست اما بافر کنی
24:26همتون حواستون رو خوب جمع کنی
24:28من همچین بی آبروی رو تحمل نمی کنم
24:31تا ده دقیقی دیگه باید اینجا خالی بشه
24:32شدید چی گفتم
24:33ببخشید شما قندخون دارین
24:41بابر کن که من
24:42باشه باشی
24:43تو برو
24:44آیی سال کارت همو بده
24:46خوهر مثل اینکه اوزای شما چندانم خوب نیست
24:50اگه بخواید میتونم براتون قسپندی کنم
24:52نمیخواید کارتتو بکشو برو
24:54بیمچارم کردی بابا
24:55باشه باشه
24:56رمزتون لطفا
24:58آخ
25:02آخ
25:03آخ
25:04نامت چطوری دلش اومد بزنه تو صورت من آخه
25:08آخ
25:08کمرم درد میکنه
25:11کی زد تو کمرمان
25:12یکی از اونا با سندلی زد امیر
25:15آخ
25:15خیفون
25:16منم دست چپ هم انگاری خورده خواب رفته
25:20دابو جان اون شاید به خاطر دعوانم باشه
25:24آتروزی گردنم باعث این آرزه میشه
25:26ببر به دکتر باشه
25:27آخ
25:28آشماره نمیدونم اما من سرم داره میترکه
25:32منم قفصه سینم درد میکنم
25:35ای بابا
25:36عجب داستانی شده
25:37بلاخره ما نفهمیدیم کتکه رو زدیم یا خوردیم
25:40چی؟
25:41میگه ما زدیم ما
25:44چی؟
25:45ما رو میگه ما رو میگه
25:48میگه ما زدیم
25:49ما اونا رو زدیم فهمیدیم؟
25:51آره داداش ما زدیم
25:53اینو زدن تو گوشش
25:55الان یادم اومد
25:56من به خود الان چه دردی میکشه
25:58آره دادا شرقار بونت برم
26:02معلومه که ما زدیمشون
26:03مگه ما ها که تکم میخوریم آخه
26:05پس چی؟
26:07هلکی که خودمونو تو درد سر نندختیم
26:10امینطورا خواده به خاطر یه ترانه افتدیم گوشه وازداشگاه
26:13نگران نباشین من به وکیلم زنگ زدم
26:16هر طور شده رضایت طرف مقابله میگیره
26:19اونا هم وقتی به حوش اومدن میفهمن چه اشتبایی کردم
26:22نگران نباشین
26:23آره اگر هم نفهمیدن روزه ملاقات همدیگر تو زندن میتونین ببین
26:27جانه ریه دعوا کردیم آینقدر گندش نکن
26:30ای داده بیدار
26:32علیان داره داود خانه از بازداشگاه نجات میده
26:35حالا من باید چی کار کنم ها؟
26:38کجا برم؟ چی کار کنم؟ چی کار؟
26:40این چش شده چرا اینجوری حرف میزنه؟ چی داره میده؟
26:43به خاطر ترانایی اک دوم این خونه گوشتده
26:45آی
26:46آقا گوه
26:48میگم چطوره از اینجا که آزاد شدیم یه شب با هم دیگه بریم بیرون ها؟
26:53داود بهتر ما تا یه مدت هیچ جا نریم
26:55آه آه ببین من اشراف زاده به چه روزی افتادم نه خدا
27:01آف یعنی کی من رو نفرین کرده؟ کی بوده کی؟
27:08دیفانه
27:11بوده یه
27:15امیده
27:29امیده
27:29سالا؟ بیانچه
27:36آه این چه ریخت و قیافه ایه؟
27:42آف نه پرستی شد دوا کردیم
27:44چرا دوا کردیم؟
27:47خب معمولا همسان و سالای ما به خاطر دخترا دوا میکنن اما ما به خاطر ترانه دوا کردیم
27:52چی؟
27:53آه یعنی چی که به خاطر ترانه دوا کردیم؟
27:57خب یعنی
27:59یه نفر نزوش ترانه که داوود درخواست کرده بود و بخونن واسه همین همه افتادن به جون هم دیگه
28:04چی؟ پس چرا وقتی با داوود هر زدم چیزی به من نگفت؟
28:07امروز که هم دیگر رو دیدید حتما بهت میگه
28:09ای بابا
28:11مگه علیهان با شما نبود؟
28:13آره با ما بود اتفاقاً علیهان نجاته مونده
28:16ولی خوده یعجب حرکتی زد
28:19همه همون مونده بودیم چیکار کنیم گفت خودم حلش میکرم و حلش کرد
28:23چجوری حلش کرد؟
28:26ایچی زنگ زد به وکیلش وکیلش هم زنگ زد به اون یا روح ازشون رضایت کرد
28:29یعنی علیهان برای دوایی که داوود رو انداخته پادر میونی کرده درسته؟
28:36دقیقاً به نظر من که این دوتا حسابی با هم رفیق شد
28:39آره منم از این کار علیهان خیلی تحجب کردم
28:42به نظر من علیهان دیگه خسته شده به خدا
28:44اگه با علیهان دوست شده بشه که دیگه
28:45خب دیگه پاشت برید دیگه دیرتون میشه زود بشین
28:52آره دیرمون شده میشه کمکم کنی؟
28:59باشه
29:00گفتی دیرتون میشه ببینم تو چرا حاضر نشدی؟
29:02ها من قراره با خوارم برم فرودگاه
29:04اریم داره برمیگرده میخواه میمسته
29:06ها باشه چشمتون روشنم
29:07با آورم نمیشه
29:08شب میام خونه
29:10میبینم یه مردک نیمه لخت داره وسط خونه میرخزه
29:13مام نمیخواستیم اینطوری بشه عزیزم
29:19آخه کی گفته باید اینجوری تفری کنین؟
29:21ها؟
29:22تو داری از کی تقلیدی کنی؟
29:23چه تقلیدی من فقط خواستم به مهمونه اونو خوش بگذاره
29:26بمیرید با این مهمونیتون
29:27عزیزم ببین مثلا به زهرا خیلی خوش گذشت
29:32بعد روز ها از اتاقش اومد بیرون
29:33چی میشه یه بارم نیمه پر لیوانه بگون؟
29:35نیگیز
29:35اول صحبی منو عصبانی نکن
29:38باشه عزیزم چیزی نمیگم
29:39از این به باید حق نداری؟
29:43تو این خونه مهمونیت جشن بگیری؟
29:44چنین چیز کفتم؟
29:45باشه عزیزم مهمونی نمیگیریم فهمیدم
29:47بهت رو که میدم پر رو میشی
29:48آخه تو چرا خلی لوسی؟
29:50چرا خلی دیزرفیتی؟
29:52عزیزم عصبانی نباش دیگه
29:54امروز عریم میاد اینجوری نبینتت
29:56برید خداتون رو شوق کنید عریم داریم یاد
29:58اگه عریم نمیومد روزگار همتون سیاه بود
30:01خوشحالم که میگی همتون
30:02چون فقط من که مغصر نبودم
30:04همه شون اینو خواستن
30:05خدای خودت سبرم بوده
30:07همه شعصبانیه
30:10انگار من خواستم اون مرده که شکم گنده بیاد اینجا
30:13روز بخیر
30:18داوود
30:21چطوری؟
30:24من خوبم ممنون
30:25اول صبح اینجا چی کار میکنی؟
30:28ایچی
30:29دیشب علیهان یه لطفی در حق ما کرد
30:31برگه همون اومدم ازش تشکر کنم
30:33خواستم دور همین خوش بگذرونی
30:35مالمون گرفته شد
30:37آره شنیدم
30:38البته به لطف و علیهان کسی از همون شکایت نکرد
30:42آره میدونم
30:43شما چی کار کردید؟
30:45مهمونیتون چطور بود؟
30:47هیچ چی کار خواستی نکردی
30:48مهمونی ما خیلی خوب بود خوش گذشت
30:50بگذریم حالا وقت داری؟
30:52بیا بریم یه قهوه بکنم
30:53نه برایگه بابام وقت ماینه گرفتم
30:54باید ببرمش پیش دکتر
30:56بعدا دوباره میام مبینمت باشه
30:58خیلی خوب باشه هر جور راحتی
31:00بهت زنگ میزنم
31:01باشه
31:02آآ چی شده؟
31:15نمیدونم فکرم خیلی پریشونه
31:17چرا پریشونه؟
31:19نمیدونم این روز خیلی به علیهان فکر میکنم
31:21چرا نگوزینم؟
31:23آخه الان وقت فکر کردم به علیهانی
31:25آره منم میدونم آشق داود نیستی
31:27اما خودت خواستی باهاش ازدواج کنی دختر
31:29آره میدونم خودم خواستم
31:31اما انتظار نداشتم
31:33علیهان با این قضیه کنار بیاده
31:35با داود رفیق بشو
31:36ککشم از این ماجر رو نگزه
31:38خب اینو منو عذیت میکنه
31:40ایلیس
31:41حق داری
31:41بایدم عذیت بشی
31:43چی کار کنم برم باش عرف بزنم؟
31:47شرا نگوزینم
31:48همه ی دورو بریایی من عقلشون رو از دست دادن
31:51میخوایی به علیهان چی بگی؟
31:53چیز خواسته نمیخواهم بگم
31:54همون چیزی که بهشون فکر میکنم
31:55امیدونم
31:55نه خیره امکان نداره
31:56نباید چیزی بهش بگی
31:58برو خونه شیره آب و باز کن
31:59با آب درده دل کن
32:01واقعا نزد ممنونم
32:02آب جیجون پیشنادت
32:03خیلی قانه کننده بود
32:04بگذارین بیا حسن حرفو عوض کنیم
32:07یه چیزی برات خریدم
32:08راستی میخواستم
32:10یه چیزی هزد بپرسم
32:11این لیس حالی دیگه چیزی نگفت؟
32:12بابت تلاشایی که در راه هنر کردی
32:14مزمون تقدیر کرد
32:16میخواستی چی بگه؟
32:17همش دشقور میزد
32:18آب رومون را
32:19حق هم داره خوب بند خدا
32:20همش تخصیر اون جانر احمق
32:22جانر پیداش کرده بود
32:23من به جانر گفتم
32:24یه رقص با قیمت مناسب
32:25پیدا کن و برام به فرستا
32:27دلمون شاد بشه
32:28احمق اون مردک شکم گندر را فرست داده
32:30آقه رقص میخواستیم چی کار
32:32من چیو دارین جشن میگیریم
32:33من که نمیفهم
32:34زینب جون
32:35خیره سرمون میخواستیم
32:36جشن پایان مجردی بگیریم
32:38باشه بده
32:38بده ببینم
32:40ببین
32:40الان اینو بهت میدم
32:42اما تو فقط باید نگاهش کنی
32:43مباد دستت کنیم
32:45چون اینجا که کسی نیست
32:46میخوام پیش بقیه بهت بدم
32:47بین خودمون که معنایی نداریم
32:49آی خیلی ممنونم چی جون
32:51ممنونم
32:52آی خیلی قشنگه
32:55خیلی خوشم اومد
32:57واقعا نشنگه
32:58حالا بده فیلم من برات نگاهش میدارم
33:01جلو چشم زهره دوباره میدم ایش بهت
33:02باشه
33:03من دیگه میرم زینب جون
33:05چنجه کار دارم
33:06فقط ازت خواهش میکنم
33:09این فکر رو از ذهنت بیرون کن
33:10باشه باشه آبجی جون
33:11تو اصلا بهیچ چی فکر نکن
33:14باشه
33:15بعدن میبینم ایت
33:17بای بای عزیزم
33:25خود دیگه نمیتونم تحمل کنم
33:29میشه بیام تو
33:42بیا زینب بیا
33:43شنیدم دیشبیه اتفاقه یفتده
33:53اتفاقه زیادی افتد
33:55اما حلش کردیم
33:57گویه تو حلش کرده
33:58چرا اهمیتی داره کی حلش کرده
34:00به هر حال تموم شد و رفت
34:02فهمیدم
34:04با داودم که حسابی رفیق شدیم
34:07باید دشمن میشدیم
34:08نه نمیخوام دشمن بشین
34:10اما چه میدونم
34:11خیلی زود با این قضیه کنار اومدی
34:13برام عجیبه
34:14چرا الان داریم راجب این چیز رو حرف میزنیم زینب
34:17چون من میخوام بدونم
34:20چی رو میخوای بدونی
34:21همه چی کاملا واضحه
34:24بلا که اینقدر علاقه داری
34:26با یه نفر دیگه ازدواج کنی
34:28خب برو ازدواج کن
34:29من با این قضیه کنار میام
34:30الهان من الان نمیدونم
34:37دقیقا چی میخوام
34:38منظورت از این حرفا چیه؟
34:47منظور همینه که نمیدونم دارم چی کار میکنم
34:51اصلا تردید نکن زینب
34:59با کسی که باورش داری ازدواج کن
35:02و خوشبخشو
35:03باشی
35:07بایدونم
35:11از در کمان
35:14بایدونم
35:15PYM JBZ
35:45PYM JBZ
36:15PYM JBZ
36:45PYM JBZ
37:15PYM JBZ
37:45PYM JBZ
38:15PYM JBZ
38:45PYM JBZ
39:15PYM JBZ
39:45PYM JBZ
40:15PYM JBZ
40:45PYM JBZ
41:15PYM JBZ
41:45PYM JBZ
Be the first to comment