- 1 week ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00دوبله شده در استیدیو جن
00:30کاری که برای عریم کردی رو نمیتونی برای منم بکنی
00:33میترسم با خبرنگار حرف بزنه
00:35یلدیز اول صبح فکرمو خراب نکن
00:39امروز روز خیلی شلوقی میشه
00:41من میخوام امروز رو با آرامه سرم
00:43چرا مگه امروز چه خبره؟
00:44مدیر فناوری اومده میخواد اطلاعات شرکت رو بهش بدم
00:47برای شامم اینجاست
00:49دوتش کردی اینجا؟
00:51آره؟
00:52به غیر از اون کی میاد؟
00:53اندر و جانر
00:54چی؟
00:56چون ارین بریشت دوباره بهشو میدون دادی؟
00:59منظورت از این حرفو چه؟
01:00دیروز همش درگیر کار مامانت بودم
01:03اینجوری تشکر میکنی؟
01:06از دیدگاه تو تشکر کردن یعنی دوت اندر برای شام؟
01:09صد بار بهت گفتم که اندر رو نمیخوام توی این خونه ببینم
01:12فهمیدنش اینقدر سخته؟
01:14من نمیخوام
01:15اما فقط امشب به خاطر روحی دادن به ارین میخواییم با هم شام بخوریم
01:19مجبورا دوتشون کردم
01:21قرار نیست همیشه بیاد اینجا
01:23متوجه شدی؟
01:24تو فقط به فکر ارین باش
01:30زنه اینی سوز که نمیشه از شرش خلاص شد
01:34اومدم
01:36پلسون خانم
01:42دیگه داشتم یواشواش نگرانت میشدم
01:45برای چی؟
01:46چی بگم ازت خبری نیست؟
01:47موضوع مهمی که نباشه سمتت نمیام
01:49میرم اون بری
01:50آره میدونم از سمتر جریانم
01:52برا مهمون اومده قند نداشتم گفتم از تو بگیرم
01:56مطمئنم فقط برای قند نیمدی
01:58ببینم بگر از قند چیز دیگه اینه میخوای
02:01دیشب اون درازه رو اینجا دیدم
02:04خیر زینب خانم نکنه بازم تو دراهین موندی
02:09چه ربطی دره عزیزم؟
02:11نمیدونم زینب به نظرم که اینجوری اومد
02:13تا دیری نشده از اشتباهت برگرد
02:16یعنی چی؟
02:20زینب از حال روزت کاملا معلومه تو دل چی میگذره
02:23فقط منده روی پیشونیت بزرگ بنویسی
02:25من از انتقابم پشیمونم
02:27کلسومچون بی خودی فکر منو خراب نکن
02:29برو دیگه قندتم گرفتی به سلامت
02:31به حرفم گوش کن نظر دیر بشه
02:35بعدن پشیمون میشی
02:36یا تابلوی که اون پسر درازه رو دوست داری
02:39فیلن فکراتو بکن
02:41اومد اول صبح فکر منو به هم ریخت و رفت
02:48همینجوریشم مونده هم چی کار کنم
03:02این دیگه کیه؟
03:04آب جی چی شده؟ اتفاقی افتاده نکن خوابمو دیدی؟
03:17نه چیزی نشده بجام
03:18جم کن زود
03:19آب جی حالا چه عجلهی هست
03:22یعنی
03:23خودم لوازمامو جم میکردم
03:26آه اگه دست تو یکی باشه عمرن از اینجا دل بکنی
03:30چمی دونه تو بیار ببینم زود باش جم کن
03:32کل کلش دوتا دونه لباس بیشتر ندارم خودم جمشون میکنم
03:35باییش چرا اینقدر اینجا سرده؟
03:38نمیتونم پالتومو در بیارم
03:39شما به خاطر اینکه پول گاز ندین
03:42خونه رو گرم نمیکنی؟
03:43چی کار کنیم بد اقتصادی باشیم اصراف نمیکنیم
03:46اون دوست هرافت کجا سا؟
03:47آب جی بش نگو هراف اون اسم داره امیر
03:50اما هرافه
03:51با اسمش کاری ندارم اخلاقشو دارم میگم هراف
03:54باز شروع کردی دوباره قرم میکنم
03:57باشه باشه هرافه اما پسر خوبیه خوبه؟
04:00آره خوبه
04:01خیلی خوب هرچی
04:02خودتو به هر دری زدی بلاخره اون خونه رو از علیهان گرفتی
04:05نمیدونم چی بهت بگم
04:06آب جی ها رو در بدر شده از زینب همی که جداش کردی
04:09آیی بهش خوبی کردم
04:11بجاش ببین زینب رفت یه پسر همسطه خودش پیدا کرد
04:14بهش بد کردم
04:15من فکر میکردم
04:17یه روزی علیهان و زینب دوباره با هم آشتی میکنن
04:20نمی کنن
04:23آب جی از کجا اینقدر مطمئنی که با هم آشتی نمی کنن
04:26خب یه چیزی میدونم که میگم داداش من
04:29من رو هوا حرف نمیزنم
04:31اینا خوب میدونی
04:33آب جی منو ببین
04:35تو یه کاری کردی درسته بگو چی کار کردی
04:38کردم کردم
04:39آب جی من دیگه دارم از دست این کارای تو خسته میشم
04:42تو رو خدا بگو ببینم باز چی کار کردی توضیح بده زود باش
04:45از چیزی که اتفاق نیفتاده بود
04:49اکس گرفتم
04:50از قضا یه اتفاقی افتاد که اون دختر یلدیز
04:54اکسا رو برحص به شانس من دید
04:56آب جی
04:57بسه دیگه تعریف نکن
04:59نمیتونم حزمش کنم برم چمیدونم رو جمع کنم بیان باشه
05:01آب
05:02داداش
05:03تو بیدار شدی من فکر میکردم هنوز خوابی
05:07نه نه نه نه داداش خیلی وقتی بیدارم
05:09گوشیمو جا گذاشتم گفتم برم برش دارم
05:11باشه
05:13تو آماده نشدی نمیخوای بریم
05:15نه آب جیم اومده من دیرتر میام
05:17باشه پس سر کار میبینم ات داداش
05:20باشه
05:20میبینم ات
05:21باشه من دارم گوشیمو بردارم بعدش میرم شرکت
05:24خیلی خوب
05:25خود دفعه
05:25باشه بردار
05:26باشه میبینم ات
05:28سلام خانم خوش اومدین
05:34سلام
05:35بهتر من برم کار دارم
05:38امروز هم سرمون شلوگه
05:40با اجازتون
05:41ببای
05:42خدافیز
05:43با امیده دیدار
05:44هر رف
05:55من الان باید چی کار کنم
05:57باید به زینب بگم
06:02کاش حرفاشون رو نشنیده بودن
06:07خود و کرسوم هم ویلکون نیست
06:13امیر
06:15بیا بریم جانر کجاست
06:17ببین زینب
06:18زینب یه لحظه
06:20جانر دیر میاد
06:22زینب من اومدم یه موضوع خیلی مهمی رو گد بگم
06:24باشه چی شده
06:26راستش یه چیزی رو شنیدم
06:28اما نمیدونم چجوری بهت بگم
06:30نکنه اتفاق بدی افتده
06:32راستش اونم نمیدونم زینب
06:34میشه بگی چی شده بگو دیگه
06:38از طرفی نمیخوام بگم که فکر تو را هم بریزم
06:41اما از طرفی هم با خودم میگم اگه نگم ممکنه بعدا پشیبون بشم
06:45امیر به علیهان مربوط میشه
06:47تا حدودی
06:48بگو
06:49بگو ببینم چی شده
06:51این در اومد خونه ما فهمیدی
06:52داشت به جانر میگفت
06:53از یه چیز غیر واقعی اکس گرفتم و یلدیزم اینو دیده
06:57چی؟
06:59دقیقا همین جمعه رو به جانر گفت
07:00اکس گرفتن از یه چیز غیر واقعی؟
07:05این در صدم رو ضبط کرده بود
07:09با اون مدام تحدیدم میکرد
07:11خب
07:13منم مجبور بودم کاری کنم
07:17خب چی کار کردی؟
07:19منم کاری کردم که گوشش بیافته دستم
07:22چجوری این کار کردی؟
07:23حالا اون مهم نیست
07:24یعنی تو گفتی گوشی این در رو به دستانه رو؟
07:27زینب میذاری حرف بزنم یا نه؟
07:28ایتامه هم داره؟
07:30میخواستم گوشی این در رو بندازم تو دریا
07:34اما قبلش
07:36با خودم گفتم
07:38یه نگاهی بهش بندازم
07:41خب
07:43چند تا اکس از علیهانو
07:48اون اندر دیوونه تو گوشی بود
07:50علیهانو اندر با هم دیگه
07:54توی یه تخت بودن
07:56من خودم اون اکس رو دیدم زینب
07:58زینب؟
08:01یه چیزی بگو
08:03خوش کت زده
08:04بگو این پروندارم قبل از رفتنم برای حالی تو بفرستم
08:08باشه
08:09براش میفرستم
08:11چیزی نمونده که بری
08:16خودتو خسته نکن حکام
08:19خب بیزشتی دو کلمه حرف بزنم شاید میتونستم قانعت کنم چرا اجازه نمیگه؟
08:23خیلی ممنونم نازلی
08:24ممنونم
08:25وقت تو علکی تلف نکن من تصمیممو گرفتم
08:29باشه دیگه چیزی نمیگم
08:31اما عقلن زود برگرد باشه؟
08:35نمیدونم
08:36میدونم به خاطر این که عروسی زینب و نبینی داری میری
08:40بهت حق میدم از اینجا بری
08:42اما خودتو جمع جور کنه برگرد دیگه
08:45رابطه من با زینب خیلی بهتر از قبل شده ها کن
08:48و هر دوتا منم فهمیدیم که باید به چشم دوست و همدیگه نگاه کنیم
08:51از کهی تا حالا؟
08:52هنگار از دیشب به این بر
08:54از دیشب؟
08:55دیشب اتفاق یفتده که من نمیدونم؟
08:57خدافزی کردیم
08:58خدافزی کردین
08:59عاشنائیمونم خیلی یه دفعی بود
09:03خدافزیمونم همینطور شد
09:05یه لحظه هلیان
09:06یعنی همدیگر رو نمیبینین؟
09:09معلومه که میبینیم اما حرف نمیزنین
09:12حرفی بینمون نمونده که بزنین همین
09:22میرم هولدینگ
09:23مدیر فنواری اطلاعات جدید اومده
09:25خبرشو بهت میدم
09:26باشه بروه شب میبینم ات
09:28میبینم ات
09:29زینب من خاننده و فیلم بردارو اینا رو همه هنگ کردم
09:36قرار شد خاننده سرگ ساعتی آهنگایی مهلی ما رو بخونه
09:41اما بهتخال میدم خیلی کتا میخونه باشه
09:43باشه باشه مشکلی نیست
09:45خوبه
09:46غاربونت برم چه رنگت تو خودتی؟
09:52نه چیزیم نیست حالم خوبه
09:55چون احساس کردم برای مراسم عروسی ازدواج فقط من حیجان زدم تو انگار خیلی خوشحال نیستی؟
10:03نه داو رسان ربطی نداره
10:05دارم به کارایی که برای عروسی با یه دنچان بدین فکر میکنم
10:09برای همین فکرم درگیرم
10:11فهمیدم ای بیب نداره من همه جور دوستت دارم
10:17من نمیذارم اب تو دلت تکون بخوره
10:19همه چی اونجوری که میخوای میشه اگه به خاطر هنگای محلی ما فکرتا درگیرم
10:25نه اصلا با هنگای محلی تو مشکلی نداره
10:27مطمئنی؟
10:29مطمئنه
10:29منم
10:29چون تو عروسی باید به تو بیشتر از همه خوش بگذر آخه
10:35داوود تو یکی از بیترین ادم هایی هستی که من تو زندگیم شناختم
10:40نه عزیزم
10:43تو خیلی لطف داری وگرنه من میدونم اخلاقم خیلی گند داره
10:49به اندازه من که گند اخلاق نیستی
10:53نگاش کن
10:56این چه حرفیه
10:58ببینم انگار یکم حساس شدی
11:00نکنه از اون عروسی هستی که قبل عروسی گرگه میکنن
11:04اره ای شیطون بله
11:06داوود
11:08بله ببین زینم
11:09خوش اومدین از ما خانم
11:21خیلی ممنون
11:22چا مدونتونو بدین من بردارم
11:28نمیخواد ایسل
11:29مامانم اینجا نمیمونه
11:31از ما خانم چایل چیزی بیارم
11:36نمیخواد چیزی برش بیاری
11:37میخوایم بریم
11:38بیا مامان
11:39بازم قصر در رفتیم امان
11:50بهت تبریک میگم
11:51جلوی شوهرم آبرو برام نزشدی
11:54بازم خوبه که به کاراتو عادت کرده
11:56یلدیز میدونم از دستم خیلی عصبانیم
11:59تو فکر میکنی من فقط از دست دستبانیم
12:02شانس آوردی نزدیک مراسم زینبه
12:04همینجوریشم فکرش به هم ریخته است
12:06نمیخوام با دروقای تو بیشتر به هم بریزه
12:08مگی چی شده
12:10چرا فکرش به هم ریخته
12:11بهت نمیگم
12:12تو چه چیزاییو که از ما مخفی نکردی
12:14منم اینو بهت نمیگم
12:15یلدیز نمیخواه بست کنی
12:17من هر کاری کردم به خاطر شما ها کردم
12:19مامان مظلوم نمایی نکن
12:21بذار اول عروسی زینب تموم بشه بره
12:23بعدش میشینیم با هم دیگه حرف میزنیم
12:26به زینب نگفتم که اومدی
12:28ببخواستی سپریزش کنی
12:30فقط یادت باشه چیز دیگهی بهش نگی
12:32بیا
12:33آیسل
12:40پالتومو برام بیار
12:42الانکاییم یه دینجا
12:45تا اوجه که میدونم در مورد هولدینگ
12:47ایدایی خیلی خوبی داری
12:48خوبه
12:48شغلش اینه باید به کارش
12:51وارد باشه درست نمیگم حالاییت
12:53درست میگی
12:53راستش من فکر میکنم ازش خوشت بیاد
12:58علیهان
13:00شبخونمون دعوتی
13:01به چه مناسبتی
13:02ارین برگشته
13:03یه مهمونی کچیک به مناسبت اومدنشی رفتیم
13:06گفتم شاید با این کار دلش شاد بشه
13:09خوبه
13:09مزایمتون میشه
13:10مراهیمی
13:11خوش اومدی کایا
13:15سلام آقا حالیت
13:16من کاییشت
13:17علیهان خیلی خوش وقتم
13:18خوش اومدین بفردیم
13:19خیلی ممنونم
13:20تاریفتونو زیاد شنیده بودم
13:24منم خیلی تاریفتونو شنیدم
13:27باور کنین
13:28معابد دارین
13:29کایا هم مثل تو به کارش احتیاط داره
13:31روزی که استخدمش کردم
13:34میدونستم تو کارش خیلی پیش رفت میکنه
13:37برگشتن به شرکتی که قبلا توش کار کردین
13:40چه حسی داره
13:41خیلی عالیه
13:42برگشتن به جایی که کارمو شروع کردم
13:44برام واقعا لذت بخشه
13:45وقتی آقا حالیت زنگ زدن و گفتن به میتیش دارن
13:48سریع اومدم
13:49راستش از لندنم خسته شده بودم
13:51خوبه
13:51براتون تنوام میشه
13:54دقیقا
13:55به نظرم علیهان میتونه تو رو درک کنه
13:58داره میره امریکا؟
13:59راست میگین؟
14:00خبر نداشتم
14:01قراره تو شرکت امریکای مون باشم
14:03بعدم برمیگردم
14:04موفق باشین
14:06خیلی ممنون باشه
14:07هرچی خیلی شامون بشد
14:08بریم اتقا جلسه
14:09بفرمایی تو
14:10منو ببین
14:17اخت نکن
14:18نباید زینب چیزی بفهمی
14:19یکم بخند فیلم بازی کن
14:21کاری که بهش خیلی واردی
14:22هیلیس
14:30زینب
14:32آآ
14:33ماما
14:33سرپرایز
14:34من
14:35فکر میکردم فردا میایی ماما
14:38گولت زدیم
14:39یعنی تا میدونستی؟
14:41آفرین
14:41چقدر راحت گولم میزنی
14:43چطوری دختر خوشگلم؟
14:47خوبه مامانچون
14:48تو حالت خوبه؟
14:49منم خوبم
14:50مثل همیشه
14:51چرا حالت گرفته هست ماما؟
14:57گرفته نیست
14:57به خاطر عروسی تو بغس کرده
15:00آره
15:01درسته
15:02آدم ناخده
15:03آقا دلش میگیر
15:04عزیز
15:04چرا؟
15:05ولی وقتی داشتی
15:05یلیس و شوهر میدیدی
15:06هستم بغس نکرد
15:07تون من زن حالت شدم
15:09برای مامانم داماد
15:10مهمتر از خوشبخش شدن
15:11دختراشه
15:12نه یلیس
15:13این چه حرفیه
15:14دخترم داره شوهر میکنه
15:16خیلی حیجان زدم
15:17یلیس من میخوام
15:18یه چیزی بهت بگم
15:19بگو
15:19من صبح یه چیزی فهمیدم
15:22امیر صبح اومد پیشم
15:24حرفای جانه رو اینده رو شنیده بود
15:27چی شنیده
15:29امیر گفت که
15:33دوستان عزیز
15:36آقای کایایکینجی
15:37مدیر فناوری اطلاعات جدید من هستم
15:40سلطه مدیل
15:41خیلی ممنونم
15:41ایدهاتو میشنوید
15:43خیلی ممنونم
15:44میخوام بدونین
15:45قبل از این که بیام
15:46تحقیقاتو زیادی کردم
15:47در مورد شرکتمون یه سری
15:50مزارت میخوام دیر کردم
16:03اندر
16:04تو کهی میخوام یاد بگیری
16:07نمیتونی هر وقت خواستی بیایی تو جلسه
16:09آه مزارت میخوام میشه سر جان بشینم
16:12منم سهامدار هستم
16:14و حق دارم توی جلسات شرکت کنم
16:17سلام دوستان
16:18این در چند وقت پیش
16:22عضو حیات مدیری شرکت شد
16:24یادتون بمونه لطفاً
16:26یادم میمونه
16:30خب
16:33اجازه میدین که ادامه بدین
16:35بفرمین لطفاً
16:38همینطور که الان بهتون گفتم
16:43بررسیه و تحقیقات زیادی کردم
16:45باید کارخونه یه طب اورندرو که به شرکتمون زرار میزنه ببندیم
16:49و از زمینشو برای فروش بذاریم
16:51فکر خوبیه موافقم
16:53منم موافقم
16:54من مخالفم
16:56میفهمی چی داری میگی؟
16:59آره میگم موافق نیستم همین
17:01میتونیم کارخونه رو بفروشیم اما
17:04زمینشو برای چی بفروشیم
17:06میتونیم برای ساخت هوتل ازش استفاده کنیم
17:10شنیدم میگن اونجا قراره پیشرفت کنه درسته؟
17:13اینو رو بررسی کردم خیالتون راحت
17:15باشه
17:17مرکز خریدمون در یه نیبوسنی هم جز اجاهاییه که به شرکت زرار میزنه
17:24به نظر من باید با امون سجرامون یه قرار داده جدید ببندیم
17:28با اینم مخالفم دقیقا
17:30اندر خانم با اینم مخالفه پس
17:36یه پیشنهادی دارم آقا آریت
17:38میخواین اندر خانم به ما بگن ما گوش بدیم خوبه؟
17:41خیلی شرمنده همم و واقعا میتونم راهکارایی بهتری رو برای شرکت پیدا کنم
17:46بدون این که بدونی چی به چیه چرا حرف میزنیم؟
17:50تا اینجوری فکر میکنی؟
17:52اما منم بررسی کردم خیالت راحت
17:54با اجازتون بعدن ادامه بدیم میشه باشه خایی
18:00به نظرتون کارش درسته؟
18:13برو اینجور ادم هایی حساس نمیشه حساب کرد
18:15تو بازم مثل همیشه همه چی رو به هم زدیم؟
18:19به خاطر صلاح شرکت مونه
18:20همش زیر سری اندر بوده
18:30اینجوری فکر میکنی؟
18:32آره عزیزم معلومه که اینجوریه
18:34نگاه من چقدر احمق بودم
18:36کش اصلا بهت نمیگفتم
18:38منو بازی داده حوزی
18:39شما با چه آدم هایی سر و کله میزنین؟
18:42اصلا نپرس مامان جون تو اینجوره برا را نمیشنسی
18:45زینب اگه دودل شدی میتونی کنسلش کنی عزیزم؟
18:51نه عزیزم دودل نیستم
18:53از طرف این علیهانم خیلی از من دور شده
18:57یه جوری تموم شده است
18:59دخترم اگه ازت دونیم شد چی؟
19:04زینب به مامان جواب بده
19:07داود خیلی خوشحاله
19:11با اون چی کار داریم تو را میگی؟
19:13دخترم اشتباه نکنیم
19:15بسر به این آقایی پیدا کردی
19:17به خاطر علیهان ولش نکن وگرنه بعدها خودت پشیمور میشی
19:21شما خودتون میگفتین علیهان تعادل نداره
19:24مامان به همش نریز
19:24بذار خودش تصمیم بگیره
19:26ایلیز دو روز دیگه عروسیه
19:28اگه با خرفام چیزی عوض شب هست
19:31وای با حالمون
19:32دختر گلم اشق میاد و میره
19:35به نظرم آینده خودتو خراب نکن
19:38خودتم میدونی علیهان مردی نیست که به پات بسوزه
19:41خودتون به هم گفتین
19:43مامان باشه ای بابا من که چیزی نگفتم
19:46حرفی نزدم موندم شما بری چی اینقدر به هم ریختین
19:48من فقط یه چیزی رو فهمیدم اونو گفتم همین
19:51ای بابا
19:51باشه باشه از زبانی نشو عزیزم
19:53ولش کنین
20:02چیزی میخوادی سفارش بگیر؟
20:05یه قهوه بگیر
20:06تو برام آب بگیر
20:08تو حرفای اندر رو زیاد جدی نگیر
20:21آقا حالیت من اومدم اینجا تا بهتون کمک کنم
20:24اینو که میدونین
20:24میدونم
20:25به کارمم خیلی باردم
20:27اما راستشو بخوایین اصلا عادت ندارم
20:30اینجوری تصمیمتم زیر سؤال بره
20:32حق داری
20:32کایا اندر مشکلش با منه
20:36ویل کنم نیست
20:37دلیل این کاراش هم فقط همینه
20:39میخواد اصابانیم کنه
20:40اما اینو بدون که
20:42حرف آخر رو من اینجا میزنم
20:44آمیدوارم همینطوری باشه
20:46داشتم فکر میکردم که بی خودی
20:48اونجوری فکر نکن
20:49من دوباره بهش حشتار میدم
20:52ممنون
20:53ممنون
20:54دلاخره یه چیزی میشه
20:55فقط بی زحمت با حرفات
20:57فکر دختره رو به هم نریز
20:58همینجورش هم مشکل کم نداره
21:00بد میکنم میگم چشمش رو باس کنه
21:02به خاطر خودشه
21:03دو روز مونده برروسی
21:05نباید به علیهان فکر کنه
21:07نگاه دخترم منم همین اشتبارو کردم
21:10بدبخشد
21:10تو بدبخ نشدی
21:10ما رو بدبخ کردی
21:11همه یه حرفایی هم که زدی
21:13فقط به هونست
21:14آبه روی من رو جلوی شوهرم بردی
21:16آه اومد
21:20زینب
21:23آیی خیلی خوشکل شدی
21:25بیا اینجا بزنم
21:26بیا اینجا عزیزم
21:27ای خدا
21:28خیلی خوشکل شده
21:30اما خالم این روبانه اینجا خوب بای نستده برش داریم
21:33باشه هر جلی که بخوایی نرستش میکنیم
21:35اینجا درسته
21:36بیا این از این برداشت
21:38به نظرم باید یکم کفتشته باشه
21:40آیی دارم حرفامو فهمیده باشی
21:43من حرفایی تو رو خوب متوجه شدم
21:45اما تو هیچ تلاشی نمی کنی که
21:47حتی یه ذره از حرفایی من رو متوجه بشی حالیت
21:49اندر
21:50هیچ کدوم از حرفایی تو منطقی نیست
21:53چون تو حیعت مدیر همه طرف تو
21:55هم میخوایی منم اینجوری باشم آره
21:57نظرمو نمیتونم بگم
21:59حالیت منم به اندازه تو خیر و سلاح این شرکت رو میخوام
22:02کاش که قبل از این که این مردو بیاری
22:04نظر منم میپرسیدی
22:06اصلا میفهمید چی داری میگی؟
22:08یکم منطقی باش منطقی
22:10من تو این شرکت ازتون احترام میخوام
22:13تا اون روزم همین جوری رفتار میکنم
22:16اندر
22:16احترام یه چیز متقابله
22:19با رفتم به جایی که دعوت نشدی به دست نمیاد
22:22پس لطفاً یاد بگیرید که دعوت هم کنید
22:26باشه؟
22:28واقعاً مشکل روحی داره
22:35میتونیم حرف بزنیم؟
22:51گشت میکنم
22:52برگرد به همون جایی که بودی
22:56برگردم به جایی که بودم؟
22:58ناره
22:59چرا؟
23:01اینجا اعتبار تو از دست میدی
23:04انگار منظورت همون کاری که تو جرسه کردی
23:08برای این که اون کارو بکنی خیلی فکر کردی
23:10برام هیچ کاری نداره که برد گردونم انگلستان کایا
23:16وای
23:19یعنی باید بترسه؟
23:22اینو میخوای بگی؟
23:25میخواستم با هات روراست باشم
23:29از این به بعد هر کاری که میخوایی بکنی
23:32مطمئنن جلوتوایی میسم
23:34اما اگه نمیخوایی با من دربی افتی
23:37میتونی از اینجا بری
23:38برعکس
23:40وقتی کسی با من اینجوری حرف بزنه من بیشتر هر ایس میشم
23:45مطمئنم تو این شرکت موفقیت رو یز جادی به دست میارم
23:48اینجوریه؟
23:50باشه؟
23:51باشه؟
23:53اینو خودت خواستی
23:56من باید از دست دل خور باشم
23:59چی باید شدی اینقدر عصبانی بشی؟
24:03تو چی داری میگی ها؟
24:09چی تو ماخت میگذره؟
24:14این اسمش عصبانیت نیست
24:16این اسمش ترسه
24:18این همه سالو گذشته
24:21تو چرینقدر از من میترسی؟
24:24من فقط نمیخوام تو دورو برم باشی
24:26دلیلش همینه
24:27اما گاهی تو زندگی چیزهایی بر خراف میرمون اتفاق میفته
24:30بد نیست به حضورم آدت کنی
24:32خودت میدونی
24:34من حرفمو بهت زدم همین
24:37حرا که حرفتو زدی؟
24:40اندر میخوام تو هم اینو بدونی که
24:43من اومدم اینجا تا کارمو بکنم
24:46و قصد ندارم کارمو ول کنم
25:02یا سمین
25:06بله این درخوری
25:07حولیا کجاست؟
25:09همینجا بوده
25:09الان صداش میزنم بیاد
25:11از صبح منتظرم فایلا رو برام بیاره
25:13هنوز نایی ورده چقدر بیلیاغته
25:15الان بهش میدونم
25:15بهش زنی بزن بجنم
25:16چشم
25:17ای بابا
25:18معلوم هست کجایی؟
25:20همینجا بودم
25:21نگاه کن جواب میده خجالت هم نمیکشه
25:23دیوونم نکن
25:24چیزی شده؟
25:25فایلایی که منتظرش بودم کجاست چی شده؟
25:27من داشتم میووردم
25:28بعدش تو حساب داری کاری پیشون
25:30اینم شد بحانه؟
25:32حالا خوبه یه دونه فایل بیشتر هزت نخواستم
25:33که سه ساعت من و مرش معطل کردی
25:35میدونی ساعت چنده؟
25:37نمیتونی هر جوری که دلت خواست کار کنی
25:40همیشه یادت باشه که کار من
25:42توی اولویت توی این شرکت متوجه شدی؟
25:45بله خانم
25:45حالا زودتر برو سر کارتو
25:47اون فایلی که خواستم و آماده کن و بیار
25:49منتظر تم
25:50مطمئنم میره سراغ اون دختره یه خینگ و دلداریش میده
25:59حالت خوبه؟
26:09بیا
26:11بیا حرف بزنی
26:12برو تو
26:16راحت باش
26:22اندر خانم چی بهت؟ گفت چی کارت داشت؟
26:30ازم یه فایل خواسته بود اما من هنوز آمادهش نکردم
26:34فهمیدم
26:36میخواستم انجام بدم
26:38اسم چیه؟
26:41هولیا
26:42هولیا چون ببین
26:44فکر کنم اندر خانم امروز یکم بیحوسله و عصبیه
26:47از قضا هم به پست تو خورد
26:49از این به بعد حواست تو جمع کن
26:51کارگی ایشون رو زودتر انجام بده
26:53بگه مشکلی پیش نمیاد
26:54باشه؟
26:56همین کار رو میکنم
26:57حضرتو ممنونم آقا کاری
26:59خودتو نارد نکن
27:00آه اندار
27:10کاش عصبونیت تو سر بقیه خالی نکنی
27:14تو هیچ وقت منو سر زور رسطوران در وقت نمی کردی؟
27:22همش تو شرکت هم دیگر رو میبینیم
27:24بعد کردیم اومدیم
27:25خواستم تنوع بشیم
27:26نمیتونی گویلم بسنی
27:27بگو چی میخوای بگی؟
27:29آبجی من یه تصمیم میگرفتم
27:35امیدوارم خیر باشم
27:37خب راستش یه مدت میخوام از اینجا برم
27:40میخوای بریم مسافرت؟
27:42حدودن
27:43همه یکم طولانی تر
27:46یعنی چیه علیهان؟
27:48یعنی برای همیشه میخوای بری؟
27:50نه برای همیشه نمیرم
27:52موقعتیه
27:52بعضی وقتا میام بهتون سر میزنم
27:54علیهان تو اصلا به فکر من نیستی ها؟
27:58گیرم یه فکری کردی
27:59با خودت نگفتی قبلش برم نظر خواهرم رو بپرسم؟
28:02دارم میپرسم
28:03این مشورته؟ داری میری؟
28:05آبجی مگه نمیدونی اخلاقم اینجوریه
28:07یه دفعی تصمیم میگیرم
28:08این همه سال خواهرمی؟
28:09کاری میکنی از خواهرت بودن استفا بدم
28:11چرا من همیشه باید قصتو بخورم؟
28:13شده نمیذاری آرامش داشته باشم
28:15اصابانی بودن بهت میاد
28:17کسی تا الان اینو بهت گفته بود؟
28:19مزخر بازی در نیار
28:20بذار ببینم لیلا چی میگه؟
28:23من بهش گفتم خوشحال شد
28:25حتی داره برنامه ریزی میکنه
28:27کتاب سون بیاد پیش من
28:29آره تفریر براش مهمه
28:30هیشکی براش مهم نیست
28:31چفلک چی کار کنه؟
28:34کجا میری؟
28:50آب جی چقدر لفتش دیدی؟
28:52بیا دیگه زود باش
28:53معلوم نیست پیش خودش چی فکر میکنه
29:00به من میگه
29:01با حرفان به کارش حریستر میشه
29:03میبینی تو رو خدا حرف زدنشو؟
29:05ای خدای من
29:06این حرفا یعنی چی؟
29:08منظورش چیه؟
29:09چرا این حرفا رو میزنه؟
29:10آب جی کهی میخوای بس کنی؟
29:12انگار سوزنت گیر کرده
29:14همش همینو میگی؟
29:15میگم
29:15نبیارو انگار از دماغ فیل افتاده
29:18تو روی من وای میسه
29:19آخه این یعنی چی؟
29:21یعنی این خودت
29:22جانر دهنه تو ببند
29:25وگرنم میگیرم همینجا لطو پارت میکنم
29:28آب جی جون مگه من چی گفتم؟
29:29چیز بدی گفتم؟
29:30مرد رو کراس بهت گفته
29:32برای کار پاشده اومده
29:33میخواد کار کنه
29:35گفته دست از سر کچل من بردار
29:37نگفت دست از سر کچلم بردار
29:40منظوری که میشه
29:41از حرفاش برداش کرد همینه دیگه
29:43آش
29:44گفتیم راحت شدیم
29:47تازه داشتیم نفس میکشیدیم
29:48نمیدونم از کجا پیدا شد
29:50آب جی ببین
29:50من دارم یواش یواش شک میکنم
29:53دست از سر این مرد بردار
29:55بذار بره زندگیشو بکنه
29:56سعی میکنم این کارو بکنم
30:00بیا بریم دیگه بیا
30:01وایسا سب کن
30:04بذار ببینم
30:04روشم رو جا گذاشتم
30:06الان میام وایسا
30:07حالیت همه چی حاضره
30:13خوبه
30:14مهمونام الان میرسن
30:16از اون مرده چه خبر
30:20از بابا
30:21اینقدر نگو باباد باباد
30:23باید چی بهش بگم
30:24هنوز تو بیمارستانه
30:27کشت و عروسین برا پیداش نشه
30:29نمیاد نگران نباش
30:30راستی یلدیز
30:33مامان تو برای شام دعوت نکردی که درسته
30:35حالی تا عاشق این اخلاقت هم میدونستی
30:39هرچی تو سرطه روک میگی
30:40من این طوری هم
30:41یادت رفته
30:42رفته خونه ی زینب
30:44با داود قرار دارن
30:45اینجا نمیاد نگران نباش
30:46خوبه
30:47بعد عروسی هم بگو برگرد برسا
30:49میگم
30:51باشه
30:52یلدیز
30:53وقتی بهت گفتم
30:54مامانت باید هر هفته
30:55بره کلانتری و برگه امضاو کنه
30:57جدیت موضوع رو خواستم بهت برسونم
30:59یعنی به فکر ما هستی
31:01درسته
31:02من به فکر خودمون هستم
31:03اگه اطرافیان به فهمم مامانت سابقه داره
31:06میدونی چی میشه
31:07کاملا به زررمون تموم میشه
31:10باشه فهمیدم
31:11تو الان برو
31:13ممکنه مهمون الان برسن
31:15منم میام
31:16چیزی برای وزیرایم نیست که
31:28بگیسریم
31:28ماما
31:32چمیز خوشگلی چی دی؟
31:35خوب شده؟
31:36آره
31:36نگاه کپدایی دست گرد کردم
31:39مثل این ماهی دارا لقمه شدن
31:41خوب شدن دست درد نکنه
31:44زینب
31:55حالت بهتر دخترم
31:58صبح منو خیلی ترسون دید
32:00چرا اونجوری شدی؟
32:01های چیزی نبود
32:02لباس هر و سر که پوشیده هم
32:06دیدم خیلی تنگه
32:07دیدی که خودت هم خیلی تنگ بود
32:09از یه طرف لباس تنگ بود
32:10از یه طرف هم روز سرم طور میبسن
32:12ایک کاری میکردن
32:13اصلا کلوفه شدم
32:14یه دفعه نتونستم نفس بکشم
32:16به هم ریختم
32:17برای همین
32:18دختر خوشگلم
32:25یکم حرف بزنیم
32:26در مورد چی؟
32:30هرچی صبح بهت گفتم
32:32و فراموش کن باشه
32:33هر کاری میخوایی همونو بکن
32:36تو مجبور نیستی کاری بکنی
32:38برای بقیه زندگی نکن
32:41تو این مورد سعی نکن
32:43حستو مخفی کنی
32:44تو دلت چی میکسره همونو بکن
32:48ماما
32:50ببین
32:51شاید من نتونستم مادر خوبی براتون باشم
32:55میدونم
32:57بعضی وقتا باعث خجالتتون شدم
33:00شاید بعد از اینم اتفاقات دیگهی بیفته
33:04اما من شما رو به دنیا نیووردم
33:07که دل بقیه رو شاد کنی
33:08با هر کی میخوایی باشی
33:10با همون باش
33:11زندگی خیلی کتاه
33:13عزیزم
33:18تو این دنیا چیو میشه
33:20بدون زحمت و تلاش به دستا بردام؟
33:25ماما
33:25من باید چی کار کنم؟
33:27هر چیزی که باعث خوشحالیت میشه
33:29رو انجام بده
33:30مامانچو
33:34ببین
33:37دختر خوشگلم ازت میخوام
33:39اینو یادت باشه که من تو رو خیلی دوست دارم باشه
33:42باشه
33:43هر اتفاق بیافته از دستم دلخور نشه
33:45چرا باید از دست دلخور بشم؟
33:49الای قربونت برم
33:51دختر خوشگلم
33:53بیا ببینم
33:56تا اینا رو ببر
34:01پذیرایی کن
34:03هلو
34:10خوشحالم همتون رو اینجا میبینم؟
34:12مامانجو
34:13اوی عزیز دلم یکیه دونم چطوری؟
34:16اخ مربونت برم
34:17خوبه مامانجو
34:18زهره؟
34:18خوش اومدی عزیزم
34:20مربونت برم حالت بهتره؟
34:21نیکم بهتره
34:22خیلی بهتری
34:23زهره جون اما به نظر خیلی خوب نیایی سر و حال خوب
34:28میتونه اینجا بشنی اندر
34:31یه لیز جون سلام؟
34:36حالی جون حالت چطوره؟
34:37خوبم خوش اومدی عزیزم
34:39خیلی ممنونم
34:40زهره جون چی کار رو می کنی؟
34:43زهره؟
34:44او زهره جون چی کار رو می کنی؟
34:45دو من نفهمیدم
34:46در مورد کمال حرف می زدیم
34:48زهره تو هنوز اون مسئله گیر کردی؟
34:50خوب چی کار کنم جونر؟
34:52تازه داشتم وارد جمعه متحقلا می شدم که
34:55حب یه دفعه دوباره تکا تنها مونده
34:56تو هم خدایی حسلهی داری؟
34:58آفکه کن می زد بچه دار می شدی
34:59جیغ و داد می کرد
35:01همش خرابکاری می کرد
35:02از صبح تا شب باید می افتدی دنبالش
35:05اصلا تو یه همچین زنی نیستی
35:06یه زهره جونر؟
35:07این کارا بهت نمی آد
35:08خوب من چجور زنیم؟
35:11آه سوی تفاهم نشه
35:13باور کن من منظور بدی نداشتم
35:14نه نه بعد برداشت نکردم
35:15کنج کاف شدم نظرتو بدونم
35:17می خوام بدونم بقیه راجع به من
35:18چی فکر می کنن؟
35:19ذهنیت بقیه چیه؟
35:20راستش نظر بقیه رو نمی دونم
35:22اما نظر بنده حقی رو بخوای بدونی
35:24تو یه زن خیلی با کلاس رو با فرنگ استی
35:27من؟
35:28جده می گی جانر
35:29فکر می کردم ازم بدت می آم
35:31نه اتفاقا
35:32البته به نظرم زهره جون بد نیست
35:33یه کچولو مهربون تر بشی
35:35چون از بیرون خیلی مغرور دیده می شه
35:36این که خیلی خوبه جانر
35:38نه به نظر لوس می آی
35:39یکم بتونی دوزش رو بیاری پایین آلی می شه
35:42فوقلاده می شه
35:43وای جانر خیلی ممنونم
35:44به نظرم بعضی وقت تو همدیگر رو ببینیم و گب بزنیم
35:47باش این گب زدن نبود
35:48بیشتر شبیه مشاوره بود
35:50اما بازم خوبه
35:51آی پسر گلم
35:55بذار بیام پیشت بشینم
35:58خیلی دلم برات تایین شده برای یک همون برتر
36:00آی اسیزم پسر یکی دونم
36:03وای بذار بغلت کنم
36:05گربونت برم
36:07خیلی دلم برات تایین شده بود
36:09وای ببخشی دنگار بینش نماده تا کفتر عاشق فاصله انداخت
36:12ماما
36:13باشه باشه
36:14این در آروم بشین
36:16آه من که چیزی نگفتم حالیت
36:18فقط می خوام پیش پسرم باشم
36:19پسر گلم
36:20خیلی دل تنگت بودم عزیزم
36:22تازه
36:23من و یلدیز خیلی وقته که با هم دیگه مشکلی نداریم
36:27میونم اونم خوبه مگه نه؟
36:29آره حالیت جو
36:29با هم دیگه رفیق شدی
36:31رفیق
36:32میدونی چیه یلدیز
36:37من این شخصیت داهاتی تو رو خیلی دوست دارم
36:40چون باعث بشه که سرم گرم شه
36:42باشه بخند
36:44بخند حالا حالا ها میخوام بخند دونم
36:45مطمئنم عزیزم میدونم
36:47چون قراره هم دیگه رو بیشتر ببینیم
36:50قایه خوش اومدی
36:53خیلی ممنون آقا حالیت
36:58سلام به همه گی
36:59چطوری حالت خوبه؟
37:00خوبم
37:00سلام آقا قایه
37:01سلام
37:01عریحان چطوری؟
37:04خوبم خیلی ممنون
37:05خوش اومدی که هم
37:06خیلی ممنونم
37:06مچکرم
37:07عریم جون امانتی
37:09بخورم نمیشه یادت مونده
37:10محرومه که یادم میمونه
37:12قول داده بودم
37:13محتواش چیه؟
37:15بابا تو این صفحه گرامافون
37:16آهنگای مربوط به زدن گیتاره
37:18خیلی ممنون که هم
37:19محبت کرده
37:20خواهش میکنه من
37:21از دادن و گرفتن
37:22صفحه هایی گرامافون
37:24خوشم میاد
37:25اگه بشه
37:27یکم در مورد کار
37:28حرفوزنیم
37:28که هایی جان
37:29این درم؟
37:31منم موافر
37:31این که؟
37:32بره درسته
37:33بازم در مورد شکل
37:34مدیر فنابریه
37:36خیلی مرد خوش نیسته
37:38این نیست طورهای هالیوودیه
37:40با زهر و زوج خوبی میشن
37:42مگه نه؟
37:42آره
37:43بره داره
37:46سلام
37:49سلام
37:50من یه لیزم
37:51همسر حالیت
37:52خوش اومدی
37:53جدی؟
37:54واقعا خیلی ممنونم
37:55حالتون چه داری؟
37:56خوبم ممنون
37:57شما چطوری؟
37:58ممنون
37:58منم خوبم
37:59چیزی میل داریم براتون بیارن؟
38:01هرچی ببیگه میخورن
38:02بله همین الان میگن براتون بیارن
38:04تو دورهی هستیم که به این تغییرات احتیاج داریم
38:11آبچی جون
38:12هره بیارن
38:14دره چیکار میکنی؟
38:15چرا چرتوپیت میگی؟
38:17جوری نگاش میکنی که انگار میخوای بکشش خیلی تابلوی نکن
38:20باشه جنر جون نگاش نمی کنم
38:23اما بگو داره چیکار میکنه با ایریم حرف میزنه آره؟
38:26خیلی ممنونم آقا کاییم
38:27آره حرف میزنه چیکار کنه با زبون انشاره حرف بزنیم؟
38:30چرتوپیت نگو بگو چیکار میکنه؟
38:32تعریف کن برام
38:33بنده خدا کاری نمی کنه دارم با هم حرف میزنن؟
38:36اصلا حسلش رو ندارم
38:37علیهان چیکار کردی؟ جمع جور کردی؟
38:39دارم جمع جور میکنم
38:41من اومدم تو داری میری نشد با هم باشی؟
38:43میدونم
38:44دیگه کاریش نمیشه کرد
38:45خواهی آتو یکم دیر اومدی؟
38:47اگه نمیرفت میتونست تو رو با کلوپای استانبول آشنا کنه
38:51نه شاید قبلنا اینجوری بودم
38:54اما اگه الانم اینجا بمونم هیچ فقط امره اینجور کارا نهیم
38:57نه نه حرفش رو باور نکن
38:58مطمئنم اونجا هم میخواد شیگنت کنه
39:01حالیت
39:02دابود جون بخور به سرم برای تو درست گردی
39:10باشه باشه میخورم
39:12همه شون به نظر خیلی خوشمست میکن خیلی ممنونم
39:16نوشه جون
39:17لباست چطور بود؟
39:21کدوم لباس؟
39:23منظورم لباس عروسه دیگه
39:26خوب بود
39:27خیلی بهش میومد
39:28خوب بود
39:31اون مادله رو تنت خوب استاد؟
39:34خوب بود آره
39:35ببین زینب اگه از یه مادل دیگم خوشت اومده
39:41اونم بخریم ها مشکلی نیسته
39:43آه نه عزیزم دوتا میخواییم چی کار؟
39:46همون مادل خوشگل بود
39:47بسرم زینب از بچگیش تا الان لباس براش هیچ وقت مهم نبوده
39:51اهمیت نمیده مگه نه زینب
39:53آره آره منم تا حدودی به این اخلاقش آشنا هستم
39:57خب گفتم که نیست نیست یه دونه لباس پسندیدم بقیهش اصرافه
40:01یه بار اززواج میکنیم
40:02برای امین میخوام همه چی خیلی عالی باشه
40:06زمنان تو عروسی
40:09عروسی برای عروس گرفته میشه
40:12باشه داود میدونم به فکرم این ممنونم دست درد نکنه
40:16میخوام خوشحال ببینم ات
40:17زینب خیلی خوشحاله
40:22چون اصاب همش داره بود و بود و میکنه
40:24از اینجا به اونجا از اونجا به اینجا
40:26صد بار لباس و پروف گرد خسته شد
40:28برای عروسی این دیز انقدر خسته نشده بودیم
40:31درست زینب ها؟
40:32برای این که آقا آلی توی خونش
40:35یه جشن خیلی کچیک و خودمونی گرم
40:37خیلی کچیک بود عروسی نگرم
40:39امانجون چرا بحث اونا رو بی خودی باز میکنی؟
40:42وای چیزی نگفتم زینب
40:43راستش بچور تو دلم مونده بود
40:45برای همین منم
40:46برای این که چیزی تو دل کسی نمونه
40:49دارم خیلی تلاش میکنم
40:50چون نمیخوام تاخر عمرم
40:52غور این چیزها رو بشنبم
40:54مامان خودم نمونه یه بارزشه
40:56چه حرفایی که بار بابام نمیکنه
40:58تفلک بابام از زندگیش دل سرد شده
41:00من با غوراش بزرگ شدم دیگه
41:02عادی شده
41:03نه ترس داود
41:09من هیچوقت سرت قرنه میسنم
41:11چایی تو بخور
41:11خدا کنه
41:12دوبله شده دار
41:15سریو جمیش
41:16آفرین بهت
41:20به این میگنگ چای دمش
41:22موسیقی
Be the first to comment