Skip to playerSkip to main content
  • 3 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00لیلا
00:01ببین چی میخوام بگم
00:05برای چی رفتی موضوع امیر رو به پدرت گفتی
00:07آی عزیزم بسته دیگه خسته شدم
00:10به اونو چه من با کی هستم
00:12زمنان اونو همش فکر میکنن همه دنبال پولشونن
00:15چون پسرها رو میشنسن
00:17امیر اینجوری نیست
00:18اون به خاطر احمق بودنشه
00:20وای تو هم
00:21اگه به جای حقوق و درامد امیر از آیکیو امیر حرف میزدی
00:25مطمئنم با جون و دل قبولش میکردن
00:26عزیزم امیر خیلی هم بخش
00:28آی اینجور که ما امیر رو نمیشنسیم
00:29آیکیو یه پشه از امیر بیشتره
00:31بگذاریم
00:33یه سآلی داشتم
00:34دیروز بین علیهان و زینب حرفی هم رد و بدر شد
00:37زینب برای تعریف نکرده
00:40راستشو بخیه هنوز حرف نزدیم
00:42تو بگو کنج کاف شدم
00:43واقعیتش نه چیزی نشد
00:46زینب گفت با دوست پسرش قرار دارو
00:48ما رو گذاشت خونه و رفت
00:49فهمیدم
00:51هیلدیز یه چیزی بپرسم
00:52رابطه زینب با اون پسره واقعا جدیه
00:56یعنی واقعا داییما فراموش کرده
00:59آی معلومه که فراموشش کرده
01:00زمنا داود زینبا خیلی دوست داره
01:03جده؟
01:04چرا تحجب کردی؟
01:09من فکر میکردم نتونه به این زودیا داییما فراموش کرده
01:12بذار یه چیزی بگم
01:13دایید دیگه تو خوابشم زینبا نمیبینه
01:15خب
01:19یه چیزی بگو به هم جواب بده
01:22آیی
01:22متاسفانه هیچ کس نمیتونه جای زهرارو بگیره
01:26بهتر من برم
01:27معلومه عزیزم
01:28متوجهم که دلت براشی زر شده
01:31چه میشه کرد؟
01:33حسلم سر رفته
01:34وای همسرم خیلی کار کرده
01:40خسته شده منم گفتم براشی قهوه درست کنم
01:43خیلی ممنونم
01:44نوش جونت عزیزم
01:46ممنونم
01:47این در عزیزم
01:53باشه جواب بده
01:54الو
01:56الو
01:57زهر جون
01:59چرا ازت خبری نیست عزیزم؟
02:01عزیزم دارم از خونه جدیدم لذت میبرم
02:04چقدر عالی عزیزم خوب کهی قرار هم دیگر رو ببینیم؟
02:08کهی هم دیگر رو ببینیم؟
02:10اینجور که معلومه داری یه اجازه میگیری آره؟
02:19نه عزیزم چرا ربطی داره؟
02:20خب باشه پس امرو زهر تو ببک همو ببینیم؟
02:23باشه؟
02:23پس زهر میبینم ات عزیزم بابا؟
02:26دیدی که فقط میخواد منو ببینه
02:31زهره من هیچوقت بهت نگفتم که نمیخوام اونو ببینی
02:35فقط طرز فکرمو در موردش گفتم
02:37من هیچوقت تو کار دخالت نمی کنم
02:38نمیخوام سوط تفاون پیش بیارم
02:40نه عشقم منم نمیخوام مثل قبلنو باش سمیمی بشم
02:43اما
02:44بعضی وقتو باش میرم بیرون
02:47فقط یه خواهش رزد دارم
02:48اجازه نده بخواد در مورد زندگیمون نظر بده
02:52خیالت راحت باشه کمال جون
02:54باور کن نمیزارم کسی با حرفاش روم تحصیل بذاره خوب؟
02:58خوبه
02:58من برم آماده بشم
03:00باش نه
03:00خیلی خواهبه
03:01سلام
03:15سلام خسته نباشه
03:16میچه ستا قهوه ترکیمون بدیم؟
03:18از گلتن خبری نشد؟
03:22میدونی که جانر
03:23دختره دوستم داره به خدا
03:25بجور عاشقم شده
03:26منم دقیقا همینو متوجه نمیشم
03:28اگه عاشقه از روی دور میشه
03:30بدونین که با هم بگردین جایی بریت ها؟
03:32داداش دیدی که قهوه خوردین
03:33زبنم
03:34انگان نمیبینی قیافم چقدر برای دختره جذابه ها؟
03:37منو ببین
03:37لفخنده ببین
03:38هی خدای ما
03:42داداش دختره تو قصفات پذیرش کل کلش دوبار تو رو دیده باشه
03:46چطوری عاشق لفخنده چده؟
03:48داداشم
03:49به این میکن
03:50قانوم جذب عشق
03:52یعنی
03:52وقتی چیزی رو بخوای و باش هم ارتعاش بشی
03:55کائنات ارتعاش ها رو دریافت میکنه
03:58و به فرکانس ذهن و افکارای تو یه جوری پاسخ میده
04:00و همین میشه
04:01این جوری عاشقت چو داره؟
04:04آره دیگه این منطقی ترین توجیه شده
04:06این منطقی ترین توجیه شده چون این قضیه سر تا پاش منطقی نیست چونه متقجره نمیشی؟
04:10بابا من چه میدونم داداش
04:12دختره منو دوست داره اومد از خودش
04:13چرا بزا پرسم؟
04:14به من چه؟
04:15ای بابا
04:16شت داداش
04:18نختره که اومد
04:20اینجوری بگم
04:22گلتنجون اینجا سرده
04:23عاشقی سخته
04:25این امیر درماده
04:27عاشق چشمای قهوهی ته
04:29قافیه رو حال کردی؟
04:31چطوره؟
04:32های خدای ما
04:35خوشت نه ای من؟
04:37اصلا
04:38نه بابا
04:39امیر جون من میرم تو به زندگی مرتعیشت ادامه
04:44میبینم ات جانه
04:45این پسره هست
04:46قابل گرفتم
04:47خیلی ممنونم عزیزم
04:49کوری نکردم بیا
04:50زینب جونم
04:53لطفا منو ببخش
04:54دلم برات خیلی تنین شده
04:56قبول میکنم اشتباه کردم
04:58دیگه هیچ وقتم چین کاری نمی کنم
05:00لطفا منو ببخش
05:02منو بیشتر از این نراحت نکن
05:04آی
05:07خیلی ممنونم آیستن
05:14نوشه جان خانم
05:15زینب منو بلاک کرده
05:33بلاکم کرده
05:39آیستن
05:41نه اگر یه نمی کنم
05:46آیستن
05:48بله خانم
05:48من دارم بیرم بیرون قهوه رو بردارم
05:51میبینی که گلتنجون
05:53هجم کارم واقعا خیلی زیاده
05:54خیلی خسته میشم
05:55واقعا
05:56همینطور که میدونی من آدمیم
05:58آآ
05:59چه خبر؟
06:00حزیزم اینجا چی کار میکنی؟
06:01اومده افقه هفه بخورم
06:03یه دشین حزیزم بیا
06:04باشه حزیزم
06:05امیر آشناتون کنم
06:07دوستم دارم
06:07منم از آشناتون خوش بستم
06:09منم امیرجون با همدیگه همکاریم
06:11آآ آلیه
06:12منم تو همین ساختمونه بغالیم
06:13جدی میگی؟
06:14چقدر خوب؟
06:16قهوه هم شکرش کمه
06:18برم بگیرم
06:19کیف هم هم اینجا باشه
06:20باشه؟
06:20باشه؟
06:21نمیدونین که جدیدن
06:24چقدر سرمون چون روشه
06:25آره راستش منم شما
06:26اینجا زیاد ندیدم
06:27هجم کارم خیلی زیاده
06:28اومدم
06:29خوش اومدی
06:29چقدر طبیه اینجا سرده
06:33آآ سرده چود؟
06:34اینجا کم
06:34وایزم
06:35اینو به پوش عزیزم
06:38سب کن
06:41خیلی ممنونم
06:43خواهش میکنم
06:44آآ گلتن چقدر خوشانسید
06:46لطف دارین
06:48چیزی میخورین؟
06:50قهوه چای کافلاته؟
06:51از اینجور چیزا؟
06:53وای ببخشید منم یادم رفت بپرسم
06:55نه عزیزم مهم نیست
06:56یا بگیرین چون زیاد نمیتونم بشینم
06:58باشه
06:58الان میگیرم
07:00زود باش زود باش
07:04عجلی کن
07:05بجو بجو
07:08باشه
07:09خوبه
07:11دریا
07:12لطف نیم ساعت دیگه خودتو حتما برسم
07:15باشه باشه
07:16ممنونم
07:16نوشت جمعه
07:21خیلی ممنونم نیستی
07:22بله عزیزم
07:23امیدوارم که دوباره شما رو ببینم
07:25بخطر آبم خیلی ممنونم
07:27خواهش ممنونم
07:27خدا خدافز
07:28خدافز
07:28خدافز
07:30عزیزم نظره چیه ما هم بریم؟
07:33میگم دیر نکنیم
07:34باشه بریم
07:34ممنونم
07:35بریم
07:36اگه سرده تب بذار
07:37بذار دمونه عزیزم
07:38باشه؟
07:38نه دیگه گرم شدم
07:40باشه
07:40خیلی که موطن نشدی؟
08:05نه پیش پایتون وادم
08:08بچه ها دیشب از سویس برگشتن
08:16منم خواستم امانتی تو سری بیارم به تحویل بدم
08:20تو هم به زحمت افتادی خیلی ممنون
08:22این چی حرفیه؟
08:23یعنی چی شده که
08:25تنجر یاد من افتاده؟
08:29واقعا واسم سؤاله
08:31منم نمیدونم
08:32بعد از بیماریش خیلی عوض شده بود
08:36مدام فکرش درگیر حساب کتابای گذشتش بود
08:39فکر کنم به این طریق خواسته
08:43یه جور را یزت حلالیت به طلبه
08:45اینجوری حدث میزنم
08:53میخوای تنهایی بازش کن
08:59میخوای همین کار بکنم
09:04حدث میزدم
09:07هممون با این که سالیان سال
09:11همه چیو میدونستیم
09:13همه خب
09:13هیچ فقط به زبون نیووردیم
09:16به جاش الان رویارویی با حقیقت تا سخته مگه نه
09:20نورا
09:20چون که من نمیدونم
09:24چی تو این هست
09:26راستش نمیتونم چیزی بگم
09:29حالیت من تا حدودی میتونم حدث بزنم
09:34اگه خواستی در موردش حرف بزنی
09:37دیدی که ناراحتت کرد
09:39میتونی رو من حساب کنی
09:42منم تا مراسم هفته تنجر اینجا
09:45بعدش دوباره برمیگردم به آیوالیک
09:47اگه دوستشی میتونی بیایی اونجا
09:50چرا که نه
09:53خیلی من
09:59جانر
10:14آماده باش خبره خوب برات دارم
10:17با یکی از دوسته گل تناشا شدم
10:19همین ساختمون بخلیه خیلی خوش گیره
10:21این عروسه که آشقش میشی
10:23تو دیدی خوشتون باید پسندی دی
10:26میخوایی برام لغمه بگیری
10:27درست فهمیدم
10:28داداش تو چجور دمیاسی؟
10:30چقدر سریع با همه اخت میشه؟
10:32این انکبوت آرزینا میمونی؟
10:33ای بابا
10:33از دست تو جانر
10:35خوبی به نایمده
10:36ببین
10:38دو دقیقه نمیتونه ازم دور به
10:40جون خودت
10:41پولم کجاست؟
10:43چی؟
10:44نمیشنبی پول گذاشته بودم تو کیفم
10:46پولم کجاست؟
10:48حتما از کیفت افتاده بیا بگردیم
10:50کیا میخوایی گول بزنی؟
10:51چی داری میگی؟
10:52میگم پولمو دوزدیدی
10:53این پسر دوزده
10:54ای بابا چی میگی؟
10:56چرا به ام تو اومد میزنی؟
10:58چون با تو تو کافی شاب بودم
10:59بچه هم گیری افتادی ما
11:01یه لحظه
11:02اینجا چه خبره؟
11:03آقا حاکان
11:04این پسر پول منو دوزدیدیم
11:05خدا داره تومت میزنه چرت و پرت میگه
11:07اقی دوزدیدیم
11:08یعنی من همچین آدم میگم
11:08بگردینش من مطفیقی هم که اون برداشتیم
11:10یه لحظه بچه آرون باشی
11:11تو از کجا میدونی که امیر پولتو رو برداشته؟
11:14آخه با هم دیگه رفته بودیم کافی شاب
11:15بعد اونجا کیفم رو سپردم به این آقا
11:17بعدش که برگشتم شرکت کیفم رو چکردم
11:19دیدم پولم نیست
11:20ای بابا
11:21این پسر پول منو دوزدیدی آقا حاکان
11:23بیا بیا بیا بیا بگر
11:24من هیچی ندارم
11:26هیچی نیست
11:27دیدین درست کفتم
11:31دوزده
11:32همتون شاهد باشین این پسر یه دوزده
11:34بدهکاریم که داره
11:35همه یه بچه هایی شرکت در جنگان هم
11:37پولتو رو دوزدیده
11:38منظورت اینه؟
11:39اشتباه میکنین
11:40امیر همچین کاری نمیکنه
11:41نمیکنه اشتباه میکنین
11:43من فکر میکنم این کار خودشه
11:44تو این کار رو کردی
11:45درسته؟
11:46زینب
11:46زینب بودو بیا
11:47یه اتفاق خیلی بدی افتید
11:49چه شده جانر؟
11:50سر و سدوی چیه دارین چی کار رو کنی؟
11:51میگن امیر دوزدی کرده
11:53چی؟
11:53میدونم نکردم
11:54اما گلتن اینجری میگه
11:55تو رو خدا بیا یک کاری بکن
11:57چی دارین میگه؟
11:58بذار ببینم
11:59ببینین آقا حاکان
12:00این پول منه
12:01شاهدم که دارم
12:02آره درسته
12:03دوستش پیشمون بود
12:04زنگ بزن از اون به فرس
12:06بجو
12:06بجو
12:07آره آره
12:07به دوستت زنگ بزن بیادش
12:08باشه
12:09مردی که یه دوست
12:11دریا
12:12سریب یه شرکت ما
12:14طبقه یه همکف
12:15زود باش
12:16به خدا سینم
12:17من پول این دختره رو بر نداشتم
12:18میدونم
12:19من که تا رو میشنستم
12:20امیر گلتن
12:21چرای همچین عرفه میزنی؟
12:22من چه میدونم
12:23آقا حاکان
12:24خودتون که شاهدی
12:25این پسر پشتش
12:26به مدیرهای شرکت گرمه
12:27لطفا پارتیبازی نکنین آقا حاکان
12:30این پسر دوزده
12:31تو چی داری میگی؟
12:32یه لحظه یه لحظه
12:33همچین چیزی تو این شرکت
12:35اتفاق نمیفته فهمیدی
12:36کسی پارتیبازی نمی کنه
12:37زمنن
12:38امیر اصلا یه همچین پسر
12:40ها یه لی من دارم دروق میگم
12:41پولم از جیب ایشون در اومد
12:43مگه ندیدی؟
12:44بذار دوستت بیاد بر
12:45ها بیا اومد
12:48دریا
12:49دریا؟
12:51تو رو خدا بیا بگو
12:52من پول اینو برداشتم
12:53بگو تا بشنبن
12:54چی؟
12:55دریا
12:56امیر پول منو دوستیدی
12:57چی؟ پولتو دوستیده
12:58آره؟
13:00آی توی کافیشاب
13:01یه پاکت از توی کیفت
13:02برداشت گذاشت
13:03توی جیبش
13:04حتی وقتی ازش پرسیدم
13:06گفت مال خودشه
13:07تو چی داری میگی؟
13:09اینا دستشون توی کاسمس
13:10خیلی خوب برمیستشه
13:11آقا حاکان نمیخواین کاری بکنیم
13:13میخوام با آقا علیهان حرف بزنم
13:14باید این مرتیکر رو از اینجا اخراج کنیم
13:17نمیتونه اینجا کار کنیم
13:18ای خوب باشه گلتن آرون باش
13:19من الان میرم دوربینهی کافیشاب رو چک میکنم
13:21بعدش با هم حرف میزنیم
13:23خیلی خوب؟
13:23فکر خوبیه
13:24بریم بریم
13:25لاغل اینجوری اون روی واقعی
13:26دوستتون رو میتونین ببینیم
13:27نمیبینی به امداران تو اومد میزنم؟
13:29دوست بیشور
13:30لطفا آرون باش
13:31لطفا خواهش میکنم بپرمین
13:33بریم با حالیهان تو اومدیم
13:34درکیجو نزیزم
13:35واقعا ممنونم که تا اینجا اومدی
13:37بیا
13:37آشده داشت باشه
13:38شما هم کارتو مرسیم برو
13:39زهره جان
13:46رنگ و رود خیلی باس شده
13:49واقعا
13:50پس اینجور که معلمه از صورت همیشه فهمید چقدر خوشبختم
13:53امیدوارم که چش نخوری
13:56همین جوری هم بمونین
13:58زهره جان تو این دنیا تا بیشتر از همه لایق خوشبختی هستی
14:03آه
14:04کهی میخوای نهمونی بدین هم
14:06وای نمیدونم این در
14:08فکر نکنم کمال خوشش بیاد
14:10آه
14:12عزیزم
14:12تو زن اول اون خونه ای
14:14هرچی تو بخوایی باید همون بشه
14:16بهتره در مورد زندگی ما حرف نزدیم
14:21چون به کمال قول دادم
14:22بس حوض کنیم
14:24چرا
14:26نمیخواد کسی بفهمه که ازدواج کردین با هم
14:29نه به خدا چرا باید مخفی کنه
14:32نمیخواد من تحت تحصیل قرار بگرم
14:34برای همینه
14:35عجب پسر آقلیه
14:39حالا که اینجوریه حرفشو گوش میکنیم
14:42و در مورد زندگیتون حرف نمیزنیم
14:45زمنم من خیلی از دست دل کنیم
14:48آه چرا
14:49به خاطر اون موضوع ایرم
14:50کاش تحتوشو در میوردی
14:52بعد بمیگفتی
14:53کمونه بود از کمال جدا بشم
14:54عزیزم
14:55وای مذرت میخوام
14:56حق داری زهرا خوب
14:58اما من چه میدونستم حق بده
15:00چون خیلی سلاه تو میخواستم بهت گفتم
15:02اما ببین بازم دارم میگم
15:04اون دختره سر گوشش خیلی میجنبه
15:06اما از تو خیلی ترسیده
15:08دیگه جرعت نمی کنه دان رو برای کمال بیاداره
15:10آره واقعا راست میگی
15:12محال دیگه سمت ما پیداشته
15:14یه جورایی خوب شد
15:15حاکان تا موضوع رو فهمید رابطه شو باهاش قتی
15:18راست میگی
15:18آره عزیزم
15:20دختره یه رودهی راست تو شکمش نبود
15:22تو شاید نفهمیدی
15:24اما بابر کن در حقیت خوبیه بزرگی کردن
15:27آه زهرم
15:28من نمیتونم اینو بخورم
15:32باید یکم رژیم بگیرم
15:34800 گرم چاخ شده
15:35از اینا بخوره عزیزم
15:36آبی کرفسه نمیذارو چخ بشی
15:38تازه خاصیت هم داره
15:40دیتوکس
15:42دیتوکس
15:44میتونی بخوری؟
15:46عالیه
15:48برای اتفاقی که افتاده خیلی متاسفم
15:51اما امیریه همچین شخصیتی نداره
15:53این پسر امیرتا خرخره
15:56قرضو به دهی بالا آورده
15:57تو شرکت همه وضیعتشو میتونن
15:59همش بهه میچسبید
16:00حالا نگو برنامه داشته
16:01ازش شاکی هم
16:03نمیخوام با یه دوستوی ماهیت کار بکنم
16:05رسیدگی میکنیم
16:07میتونید برید به کارتون برسید
16:08ازتون خواهش میکنم
16:15نزورین این اتفاق برای بقیه یعضای شرکتم بیافته
16:19بگو ببینام چی شده
16:24دور بینا رو چک کرده این؟
16:27راستش آره
16:28زینب پیامک فرستاد
16:30گفت چیزی معلوم نیست
16:31انگار توی نقطه کور بودن
16:33آکان یعنی داری میگی
16:34الان هیچی تو دستمون نداریم که ثابت کنیم امیر بی گناه
16:37نه هیچی تو دستمون نداریم
16:38هست
16:41حتما یه چیزی هست
16:43دادش این دختر زینب چرا نهی من چه میتونن
16:46ها تو رو خدا بگو که با خبرهای خوب اومدی
16:51خبرهای بعد
16:53چیه؟
16:54امیر
16:55جایی که شما نشستین نقطه کور دور بینه
16:59برای همینم نمیتونیم هیچی ثابت کنیم
17:01یه لحظه تو گلتن
17:03پا میشه میرین و میاین
17:04اما معلوم نیست چی کار میکنی؟
17:06اینجور که معلوم دوستی افتاد کردنم بیچاره شده
17:08بگذاریم گلتن بیرون وای سایده
17:11الان میرم با علیهان حرف میسنم
17:12برای هاکانم پیامنگ فرستدم بهش گفتم
17:14چیزی نتونستم ببینم
17:15ببینم چی میشه
17:17باشه
17:17تنها کاری که میتونیم بکنیم اخراج کردن امیره
17:27نمیخوام شرری بپا بشه
17:30اما باید قضیه را حتما بررسی کنیم
17:32باشه میرم دوباره دورینا رو چک میکنم
17:35شاید چیزی دستگیرمون شد نمیدونم
17:37چی بگم نمیدونم علیهان
17:39علیهان
17:51نگو که میخوایم ای رو اخراج کنی
17:56متاسفم
17:59اما اینجوری که اصلا درست نیست
18:02شهد دختر دروغ میگه
18:04میدونم
18:05میدونم دختر در دروغ میگه
18:07اما خودتم میدونی هیچی تو دستمون نداریم که بیگنایش رو ثابت کنیم
18:10علیهان امیر دوسته ماست
18:13میدونم من پیگیری میکنم
18:15نگران نباش
18:16اما فیلان نمیتونم کاری بکنم
18:18یعنی نمیشه یه جور دیگه اینا حل کرد؟
18:21هم؟
18:22فیلان نه
18:25مجبورم امیر رو اخراج کنم
18:27ببین
18:28منم امیر رو دوست دارم و کاملا مطمئنم این کار رو نکرده
18:32نگران نباش
18:34تحتوش رو دیر میگرم باشه؟
18:36باشه
18:38داداش اصلا نمیفخدم چرا اینجوری شد یه دفعی
18:42خودم هم هاچ و هاچم
18:44نمیدونم هدفش چیه
18:45منو ببین
18:46اخراج بشی چی کار میکنی؟
18:48داداش کار رو بخیاله
18:49من اعضا گرفتم که همه دیگه به ام به چشم دوست نگاه میکنن
18:52دختره برام آبرو نزاشت
18:54باش امیر باشه
18:55لطفا آروم باشه
18:56بذار ببینیم زینب میاد چی میگه
18:58معلومه دیگه چی میخواد بگه
18:59بدبخت شدم
19:00بدبخت
19:00دیگه کسی برام عرضش و احترامی قائل نمیشه
19:02احتمالا باید برگردم باشه
19:03امیر فخت و پلا نگو
19:04لطفا آروم باش
19:05نشد میریم از خوهرم کمک میگیریم
19:07اون خیلی باوشه
19:08مطمئنم حلش میکنم
19:09یعنی کمکم میکنم
19:10آره بابا خیلی باوشه
19:11سریع حلش میکنم
19:12باز خوبه
19:13زینب چی شد؟
19:15با علیان حفظ زدی؟
19:17چی گفت؟
19:17بگو
19:18بده بد
19:19دیدی گفتم
19:19بیتواره شدم
19:20چقدر بدبخت
19:21آروم باش
19:22اون سردی تو حفظ کن
19:23الان پرسیدم
19:24بختره داری میره
19:24سریع بریم جلوشو بگیریم باشه
19:26حرف بزنیم ببینیم
19:27چی پشت این قضیه
19:28باشی
19:28زود باشیم به
19:29باده باده
19:42گلتن
19:43چیه چی کارم داری؟
19:48بگو ببینم
19:48هدفت از این کارا چیه؟
19:50عذیتم کنین
19:50نگهبانه رو صدا میزنم
19:52میخوام بدونم
19:53تو برای چی به امیر
19:54تحمد زدی ها؟
19:55بگو درد چیه؟
19:56مگه من با چی کار کردم ها؟
19:58نکنه دیوونه ای؟
19:59خجالت بکش زشته
20:00من کاره اشتباهی نکردم
20:02حقیقت رو گفتم
20:03الانم بریم
20:04وگرن همینجا جیغ میزنم
20:06گلتن چون ببین
20:07میدونی که تحمد زدن
20:08چه گناه بزرگیه
20:10ببر کن تا آخر همور
20:11تضابه وجدان
20:11زیله خانم
20:12شاید شما مدیر باشین
20:14اما آقا علیهان
20:14حقو به من دادن
20:15حالا مگه اجازه بدیم
20:17میخوام برم
20:17آآ
20:19نگوش کنین
20:20الانا گفتون
20:22این وزت هیچ کاری
20:23بهتر من دیگه بمیرم
20:24باید سر به بیابون بذارم
20:26حالا چی کار کنم؟
20:26این مزخرف نگو
20:27خودی تو حذیت نکن
20:28بلاخره حلش میکنیم
20:29بزار یه کاریش میکنیم
20:31شما دو تو بهتره
20:33بهتره بریم خونه خوب
20:34تو یکم آروم شو
20:36منم ببینم چی کار میکنم
20:37تو هم لطفاً تنهاش نزار جانر باشه
20:39الاخره بریم
20:40ممنون بیار
20:40نراحت نباش
20:41بیار
20:41خدایی
20:42بلاخره درست میشه
20:43باست خوردن چیزی درست نیمشه
20:44نبیدونم باید چی کنم
20:45داداش
20:57خودی تو حذیت نکن
20:58بیخیار
20:59بهش فکر نکن
21:00بهی طریقی درستش میکنیم
21:02راستش الان
21:03راه حلی به ذهنم نمیرسه
21:05اما حلش میکنیم
21:06یه جوری درستش میکنیم
21:08داداش
21:08نمیدونی که چقدر به این برخورد
21:10از یه طرف انگه دوزی سدن
21:11از طرفی اخراج شدن
21:13اینا به کنار
21:13همه بچه های شرکت فکر میکنن
21:15من دوزم
21:15آبه رو برام نمون
21:16میفهمی؟
21:17موندم برای چی آخه چرا؟
21:19مگه من چه بدی درقش کردم؟
21:21هف
21:21بلش کنم
21:22بیخیار
21:23هستم
21:23بلش کنم
21:24توتوش در میاریم
21:25میریم سراغش
21:26نگره نباش
21:27یعنی کی میتونه بشه؟
21:36یه لیس
21:37سلام جنر
21:39چی شده؟
21:40واقیتش اومدم
21:42یه چیزی ازتون بخوام
21:43تو
21:44از ما
21:44باشه بیتو
21:48دوبله شده در
21:50سریو جن
21:51آآ
21:52چرا قیافت این شکلیه؟
21:53چیزی شده؟
21:55عزیش مفصله
21:56اول تو بگو ببینم
21:59چی از همون میخوای؟
22:00چیزه
22:00منو زینب
22:02یک کچولو بحثمون شده
22:04میشه شما ها منو با اون آشتی بدین؟
22:07کار خدا رو ببین
22:08نبینی امیر
22:09امیر
22:09گیلدیز آرگانی که برمون قیافه میگرف اومده از ما کمک بگیره درست؟
22:13همیدام نگاه کن
22:14میگن در روی پاشنه نمیچرخه
22:17منظوره چیه جنر؟
22:18واقعیتش؟
22:19اگه توالت عادی بودیم سعیمونو میکردیم کارشیتون بدیم اما الان نمیتونیم
22:23چرا؟ مگه چی شده؟
22:25بیچاره شده بیچاره
22:27همه تو شرکت فکر میکنن من دوستم
22:29آآ
22:29دوست؟
22:30اکی از دختری شرکتمون به این بدبخت تهمت زد
22:33سر همینم علیهان اینو اخراج کرد
22:35ای خدا که پسک واقعا نمیدونم باید چیز کاری نکردی
22:39و دختری بی خودی بهت تهمت زده
22:41یعنی یه چیزی پشت این قضیه است
22:43یکی پشت این قضیه است
22:44گلدیز ما هم دقیقا همینجوری فکر میکنیم
22:46بازه اینم رفتیم با دختری هفصتیم
22:48اما دختری هیچی به امون نگفت
22:49پیشناده پول دادی؟
22:51کدوم پول؟ جیوامونو به گردی دوزارم پیده نمیشه؟
22:54تو اون مورد میتونم کمکتون کنم
22:56واقعا این لطفه در عقم میکنی؟
22:59معلومه امیر
23:00این کارو برام مثلا بخوردنه
23:02در قبالش فقط ازتون میخوام منو با زینب آشتی بدین لطفا
23:05اون که کاری نداره خیالت را اد بسپرش به ما آشتیتون
23:08خدا نمیدونم یلدیست
23:09چجوری این محبته تو جبران کنم؟
23:11بگذاریم ببینین چی میگم
23:13امیر تو از گوشی جانر یه پیامت به دختره بده
23:16یه جایی قرار بذار
23:17سریعه مبلغی باهاش به تفاهم برست
23:19بعدش با هم دیگه میرین بانک و مبلغ را از باک میگشون
23:22وایلیست نمیدونم چیزوی تشکر کنم خیلی ممنون
23:25باشه وایسا من نمیخوام که بقلم کنی
23:28من میخوام فقط منو با زینب آشتی بده
23:29باشه حلش میکنیم بسپرش به ما خیالت راحت باشه
23:32خوبه ممنون
23:34خدا روشا
23:35جانر گوشی تو بده
23:37بیا شماره رو بزار
24:02دوست عزیزم حالید
24:28اگه این نامه به دستت رسیده به این معناست که
24:31من در قید حیات نیستم
24:33نراحت نباش تقدیرم این بوده
24:36تو اون سه سالی که با هم شریک بودیم
24:38همیشه مراعتم میکردیم
24:40بگردنم خیلی حق داری
24:43اما من ناخواست خیلی بهت بدی کردم
24:46برای همین این نامه رو برات نوشتم
24:48از اولشم میدونستم که تو فسون رو خیلی دوست داری
24:52از دوران جوانیمون دوست داشتی
24:55با هاش ازدواج کنی
24:56اما متاسفانه تاروخ زودتر از تو پاپیش گذاشت
25:00تو همیشه سمیم میکردین دوست فسون بودی
25:02محرم اصرارش بودی
25:04خجرت میکشم که اینو بگم
25:06با این که میدونستی
25:07ما با همین
25:09و خیلی نراحت بودی
25:11به خاطر حمایت از فسون حرف نزدی
25:13به دوست تاروخ
25:15حتی یک کلمه هم در این مورد نگفتی
25:17میدونم که این موضوع تو رو
25:18از لحاظ روحی داغم کرد
25:20به خاطر اون اتفاقات منو ببخش
25:23برای یه هدیهی کچیک که با اولین درامدمون
25:26از شرکتمون با همدیگه خریده بودیم
25:29رو میفرستم
25:29امیدوارم
25:31از من به خوبی یاد کنی
25:34تنجر
25:35موسیقی
25:48موسیقی
26:05خوش اومدین
26:08من هنوزم بابرم نمیشه
26:10من هم همینطور
26:11خودتو نراحت نکنه
26:14هر مشکلی که رایی داره
26:16خدا کنه
26:17همیر نمیتونه اینو حضم کنه
26:19با خودش فکر کرده
26:20یعنی این پسره
26:21مثلا میتونه چیزی رو تغییر بده
26:23باشه
26:24نمیخواد چیزی بهشون بگی
26:25نه نمیگم
26:26اما بابت این قضیه خوشحال نیستم
26:28خیل خواب باشه
26:29ولیشون کن
26:35الو
26:52بفرمین خوربان
26:53صدقی کجایی؟
26:54اریمو از مدسه برداشم
26:56آوردم باشگاه تنیز خوربان
26:57باشه
26:58خیلی معتر نکنین
27:00بیا این خونه
27:00بروی چشم
27:01صدقی
27:02اون دوستای ناجور اریمو که یادته
27:06دورو برای مدرسی که چشمت بهشون نخورده
27:08نه غربان
27:09هیچ کدومشون رو ندیدم
27:10خیالتون راحت باشه
27:11ممنونم
27:12اریمو که آوردی
27:14یه سر بیا پیشم
27:15چشم حتما
27:16خب ببینم این زنه چرا این کار کرده
27:31منم دلیلشو نمیدونم
27:32خب بخوام بگم بخاطر پول بوده
27:34شرعه تا امیرو که میدونی
27:36بخوام بگم
27:37دختر مردم و بازی داده
27:39امیر تازه از لیلا جدو شده
27:41برای همین هیچی به ذهنم نمیرسه
27:44ازت خواهش میکنم نراحت نباش باشه
27:47نمیذارم غزیه اونجوری تموم بشه
27:49منم کمکت میکنم
27:50هر چیزی یا چارهی داره
27:51آخرش
27:52میبرمش پیش خودم کار کنه
27:54زخ نگیر
27:55خیلی ممنونم
27:56خیلی خوبی
27:58ماتاج کسی نیستی
28:00از طرفی هم منم پشتتونم
28:02من میخوام
28:03میخوام بیگوناهیش ثابت بشه
28:05بیگوناهیش که ثابت بشه
28:07بعدش هر جا خواست بره کار کنه
28:09نمیدونم چی کار کنم
28:15جانهر
28:18برای اوانی بار از یلدیز خوبی دیدم
28:21آره درست میگیم
28:22قهر بودن زینب و یلدیزم به نفر ما شد
28:25خیلی به کارمون اومد
28:26این دختری چون نیمه
28:29من چه میدونم
28:30نه اومد
28:37بگیم ببینم با من چی کار داریم
28:40فقط پنج دقیقه وقت داریم
28:42زودتر حرفتون رو بزنیم
28:43وگرنه به خود پولیس رو صدا میزنم
28:45ببینم تو مشکل روحی داری؟
28:47ها؟
28:47هدفت از این کار رو چیه؟
28:49گلتن
28:49ما ستامونم خوب میدونیم که این کار رو امیر نکرده
28:53پس بیشتر از این کشش نده و بگو برای کی کار داریم
28:55مزخفت دیگه چیه؟
29:01بیا بگیرش
29:02این چیه؟
29:04بگیرش
29:04این همه پول شما از کجا آفاردی؟
29:10کاریت نباشه
29:11زیاد فضیلی نکن
29:13خب حالا حقیقتو بگو
29:14نگرن نباش برای تو اتفاق نمیفته
29:16ما مشکلمون با اونیه که تو رو عجیب کرده
29:18حرف زندی که بگو
29:26حالا که نمیخواد چیزی بگه؟
29:27باشه
29:28اما نمیگی این که من گفتم
29:30وگرنه مطمئن ماشین میزنم زیرش
29:33باشه نمیگی
29:34حرف بزن
29:35یه زنه
29:40بگو کی بود؟
29:42اسمش چیه؟
29:44یه زنه با کلاس بود
29:47به هم پول داد
29:48اسمش چیه؟
29:49اسمش
29:50اندر
29:54اندر تاش دمیر
29:56چی؟
29:58حواستت هست چیه داری میگی؟
29:59خودت متوجهی؟
29:59آره
30:00اسمش همین بود مطمئن
30:01اندر تاش دمیر
30:03نه رو ببین
30:04مطمئنی؟
30:04اشتباه نکرده باشی
30:05من فقط با همین اسمیش نزمش همین
30:08هی بابا
30:11ببینینه؟
30:16آره همینه
30:17به نظرم باید
30:22به شما مدالی چیزی بدن
30:24حق باست از شما ندیدم
30:26ببینم تو
30:28منظورت از این حرف چی بود؟
30:32احمق تر از این آدم پیدا نکردی؟
30:34آبجی جان اینجوری نگو پسر خوبی بود
30:36از این پسره
30:37از این خونه
30:38از این محیط
30:38اصلا خوشم نمیاد
30:40آسی آبجی میگم
30:41نظره چیه که
30:41یه شب من و تو
30:42امیر با هم دیگه ستایی بریم
30:43با هم شام بخورم
30:44اما نظره چیه؟
30:45امیر دیگه کیه؟
30:47از اون پسره
30:48دل بکن طور خدا
30:49چقدر از این پسره
30:51بدم میاد واقعا
30:52اون پسره سرتاپاش
30:54دوزارم نمیارزه
30:55خوش امادین
31:15خیلی ممنون
31:16چیزی میخوریم براتون آماده کنم؟
31:18نه نمیخوام
31:19ها آقا علیهان
31:20تا یادم نرفته؟
31:22اصری بسته آبوردن
31:23بذارش بالا لطفا
31:28عزیزم باز چی شده؟
31:31چن انقدر پکری نکنه چیزی شده؟
31:33امروز مجبور شدم
31:36امیر رو اخراج کنم
31:37خوب کاری کردی؟
31:38پسر بیعدبی بود
31:39بهتر که رفت ولش
31:40باید فکر میکردم
31:41که اینجوری واقعانش نشون میدیم
31:43نمیتونم بشینم براش قصی بخورم که
31:46میتونه بره تو بوفه ی جایی کار کنی
31:47در سوال پرسیدی منم جواب دادم
31:49اما واقعانشتو ببین؟
31:51عزیزم من دارم حقیقتو میگم
31:52زمنان زن تنقدر قویه که این چیزا براش مهم نیست
31:56برای اون لاوبالی باید چی کار کنم
31:59غصتشو بخورم به نظره؟
32:00بهتر که دکش کردی و رف را حچید
32:02من میرم بالا
32:03الان شام آماده میشه
32:04گشنم نیست شب بخیر
32:06باشه
32:07آه یخم و تخمشو ببین
32:12من هنوز نمیدونم زینبو از علیهان نجات دادم
32:15یا علیهان رو از دست زینب نمیدونم
32:17آب جیم چطور تونسته این کارو بکنه؟
32:20باورم نمیشه
32:21زنگ زدی؟
32:22نه از عصبانیت نتونستم
32:24من هستو شکرم
32:25جنیرچو
32:26اون اصلا از من خوشش نمید
32:29این قضیه ربطی به خوشش اومدن
32:30و خوشش نیامدن نداره
32:32این دفعه دیگه زیاده روی کرده
32:33خب
32:36میخوام بگم شاید کار اون نیست
32:39اما هممون خوب میشنسیمش
32:42تا الان قبول دارم
32:43به همه ی جورایی زر بزده
32:45اما فکر نمی کردم روزی برسه
32:46که با منم این کارو بکنه
32:47به خدا
32:48برینده داشت
32:49اگه بخوای دقت کنی
32:50یه جورایی به من بدی کرد
32:51همین
32:51آره خب راست میگی
32:53اما میدونست من و تو
32:55چقدر با هم سمیمیم
32:56این کاری کرده که
32:57میانه ی ما دوتال خرب کنه
32:59به خدا آدم میمونه به این جور آدم
33:01و چی بگه؟
33:03نمیرزت مذرم
33:04این چه حرفیه داشت
33:05ولیش کن مهم نیست
33:06تو که این وسط تخصیری نداری
33:07همش تخصیر اون
33:08خوار هفت خطته ته
33:10متاسفانه
33:11نه
33:11نه من باید باش حرف بزرم
33:13این گندی که زده رو باید تمیز کنه
33:15بگذاری من دیگه برم
33:18شما هم غصه نخورین خب؟
33:20فلن خدافز
33:21خدافز
33:22بای بای
33:28من الان برمی کردم
33:32الو
33:45سلام
33:46آب جی تو داری چی کار میکنی؟
33:48نیچه عزیزم کاری نمیکنم
33:49نشستم خونه و دارم سالات میخورم
33:51امیر رو میگم امیر
33:52آره
33:54علیهان گفت شنیدم
33:55نشنه برای اون پسر این نچسب قصه بخوری
33:58خوب شد که رفلش کن
33:59آب جی من موندم تو چجور آدمیست
34:02تو بگه دل نداری
34:03میدونی که من و امیر چقدر با هم سمیمی هستیم
34:05چطور تونستی این کارو بکنی؟
34:06من برد مهم نیستم
34:07ببینم تو چی داری میگه؟
34:10یعنی چی این حرف
34:10الانم میخوای خودتو بزنی به اون را
34:12میدونستم دروغگوه هستی
34:14اما نمیدونستم تا این حد
34:15جانر این چه ترسه حرف زدنه
34:17من خوهر بزرگترتم
34:18من دیگه خوهری مثل تو ندارم
34:20چی از جون این بدبخت خاصی ها؟
34:21کاری کردی که از دون خوردن بیفته
34:23چرا این کار کردی زشته به خدا؟
34:25جانر من به خودو کاری نکردم
34:26قسم میخورم
34:27حتی نمیدونم تو چی داری میگی؟
34:28دروغاتو برای خودت نگهدار
34:30باشه متاسفم را بود
34:31جانر؟
34:33حلو؟
34:33حلو؟
34:34نزا کتوان میرم بیرون به علیهان بگو باشه
35:03نزا کتوان میرم بگو باشه
35:33نزا کتوان میرم بگو باشه
36:03این ساعت رو با اولین درامتم از شرکت خریده بودم
36:07میخوام کادوش بدم بریم
36:09به نظره چطوره؟
36:12با بردم طور vị بگو بگو بگو بگو بگو ب ترانف
36:36بابا جم میتونم بیام
36:38بیا پسرم
36:39بابا میخواستم یه چیزی بپرسم
36:46باشه بپرس
36:47چون از دستان از سبانی هستی
36:50ساعتتو پس گرفتی
36:51نه پسرم اشتباه میکنی
36:52جای فرستادم قرار برگرده
36:54خب کجا فرستادیش میشه بگی
36:56یکی هست که میخواست اون ساعتو ببینه
36:58برمون فرستادم نگران نباش
37:00برش میگردونه
37:02بریم شما مولو بخوریم
37:23چرا آمدی؟
37:25این چه سؤالیه که میپرسیم
37:27پرسیدم چرا آمدی؟
37:29جان ارجریان چیه؟
37:31پشت تلفون هرچی به دهنت اومد گفتی
37:33برام سؤالت و حرفایی که داری میزنی جدی بوده یا نه؟
37:36آره جدی بودم
37:37بیشتر از هر کسی تو این دنیا برام مهم بودی
37:40به خاطرت هر کاری میکردم
37:41چطور تونست این کارو با من بکنی آخه؟
37:43ای بابا من چی کار کردم
37:45جان ارجری میشه بگی من چی کار کردم؟
37:47هنوز داره میگه چی کار کردم
37:48دارم دیوونه میشم
37:49آبجی مگه تو گلتان عجیر نکردی که به امیر تهمت بزنه ها؟
37:53گلتان دیگه کیه؟
37:55جان ارجریان تو عقل تو واقعا از دست دادی آره؟
37:57ببین چی میگم
37:58امیر بر این که میونه ایمارو خراب کنه
38:00این چرندیاتو سرهم کرده
38:01حالا ببین کیبت گفتم
38:02مطمئنم همینطوره گولشو نخور
38:04فهمیدی؟
38:04آبجی جون
38:05مخه تو برای چیز دیگه کار نمی کنه
38:07صفی کار کردنش اینجوریه
38:08امیر چرا باید بخواد این کار رو بکنه
38:10مگه با این کار چی ها یادشوشه؟
38:11من برای چی باید همچین کاری با امیر بکنم ها؟
38:14اصلا امیر کیه؟
38:15اصلا اون آدم حساب نمی کنم من
38:17آبجی داری؟
38:19عصبانی میکنی از اینجا برو
38:20پر رویم حدی داره به خدا
38:22نمی فهمم
38:23آبجی از اینجا برو
38:25دیگه هیچ وقتم نمی خواهم ببینم
38:26حتی نمی خواب صدا تو بشنم
38:28فهمیدی؟
38:28تو دیگه برای مردی
38:29جانر
38:31جانر
38:32جانر
38:33جانر در رو باز کن
38:34جانر خواهش میکنم در رو باز کن
38:37جانر
38:39جانر خواهش میکنم باز کن لطفا
38:42جانر خواهش میکنم
38:45جانر لطفا
38:47آآ
38:53دوشت گریه میکردی؟
38:56قرر کردن آدم با اعضای خونه وادش خیلی بده نه؟
38:59میدونی که جدیدن سرم اومده
39:03کار تو بوده هره؟
39:09لانتی
39:17گوشی دستتون
39:20یه تاکسی برام میگیری
39:24باشه
39:25بگین زودتر بیاد
39:27سلام خسته نباشین یه ماشین میخواستم
39:30ممنونم
39:30شما حالتون خوبه؟
39:34کمک چیزی از دست من برمیاد
39:36آره
39:40آره
39:41این زن هست
39:45میگی کار اینه
39:47فهمیدی؟
39:50نه فهمیدم
39:51یعنی چی؟
39:52راستشو بخواهن هیچی نفهم دم
39:53یه بار دیگه میگم
39:54باشه
39:55به امیر تحمد بزن
39:57بگو پولمو دوستیده
39:58بعدش به احتمال زیاد اونو میان سراغت
40:00دفعه اول نباید چیزی بگی
40:02بعدش من میان بسد
40:04بهشون میگم که با پول میتونن ازت حرف بکشن
40:07تو هم میگی که کار اندر بوده
40:08متوجه شدی؟
40:09نمیدونم
40:11آخه من
40:12از چی اینقدر میترسی؟
40:14ببین
40:14من الان به ده هزارتا میدم
40:16بعدشم با امیر و جانر ده هزارتای دیگه برد میفرستم
40:19این برنزه حقوق یه سالته
40:21وای چقدر فکر میکنی؟
40:27ببین منو
40:28میدونی برای جور کردن این دیست هزارتا چقدر زحمت کشیدم؟
40:31نمیتونم تا شب منتظر بمونم
40:32باید زودتر تصمیم بگیری و گردن یکی دیگر رو پیدا میکنم
40:36اصلا من رفتم تو نمیتونی
40:39خیلی خوب باشه قبول میکنم
40:41آخه به این پول خیلی احتیاج دارم
40:44حالا شد فقط وقت زیادی نداریم
40:46همین امروز دست بکار شد
40:48من پولو براد میفرستم
40:49باشه
40:51خوبه
40:53خودم میکشم دیلدیز با دستای خودم
41:01هیچ غلطی نمیتونی بکنی
41:02چون دیگه برادر وفادارت کنارت نیست
41:05تنهای
41:07باید بپذری
41:09نباید با هم در میفتدی
41:14خودت خواستی
41:16موسیقی
Be the first to comment
Add your comment

Recommended