Skip to playerSkip to main content
  • 2 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00دوبله شده در استیدیو جروی
00:30ماهرم نیستم باید برم
00:33دوبله شده در استیدیو جروی
01:03میدونم از دستمون خیلی دلخوری
01:04تو شرای تنها گذاشتیم میتونه رفتیم
01:07میخواستم بهت زنگ بزنم اما ترسیده بودم
01:09مهم نیست
01:10نمیتونم الان حرف بزنم باشه خدا فس
01:13اریم میشه هم دیگر رو ببینیم
01:15وقتشو ندارم
01:17به امزای نزن
01:19گوشی و روم قطع کردم و بازم به ایزنگ میزنم و خبرشو میدم باشه
01:37عشقم
01:42همین نزدیکی ها بودم گفتم یه سر بهت بزنم حالت خوبه؟
01:46خوبم بگه چی شده؟
01:48تو خبر نداری؟
01:50از چی خبر ندارم؟
01:52زهرا بازم زیاده روی کرده
01:55دوستپسر جدیدم پیدا کرده
01:57دوستپسر؟
01:57آره ببین
01:58خایفتون سرت کنن زهرا
02:03از دست این دختری میخوام سر به بیابون بذارم
02:06آی
02:07عزیزم
02:09این کاریش نمیشه کرد باید دنبال یه حامیه دیگه برای شرکت باشی
02:14باید میدونم بعد از این اتفاق کمال با زهرا عشتی کنه
02:17ایلدیز
02:18هنوز هیچی به ایچی نشده اومدی برای خود سیناریا میتینی؟
02:21آآ بعدم به حرفم میره سیهایید
02:23من برای این که به فکر تو هستم اینو میگم
02:25نمیخواد چیزی من بگی
02:26الان نمیتونم بشینم برای کمال اعضا بگیرم
02:29یه روز از دست شما سکته میکنم
02:31باشه باشه اصابانی نشون
02:33تو همینجوریشم رنگ پوسته تیر است
02:35وقتی اصابانی نیشی دیگه بنفش میشی
02:37کاشکی نمیگفتم
02:39ایلدیز
02:39ها آهالیت
02:45زینب دعوت هم کرده میخواییم بریم جایی
02:48کجا میریم؟
02:50بچه های بورس همشون اینجان میگه همه را امشب دعوت کرده
02:54ریستوران منم میخوایم برم پیششون
02:56اما زیاد نمیمونم
02:57زود برمیگرم
02:58باشه برو
02:58نیم ساعت بشین برگرد
03:00میگم یه پیجه هم برای تو باز کنیم
03:03اینجوری از دنیا عقب نمونی
03:04من نمیتونم همه چیو بهت بگم که
03:06ایلدیز همینجوریشم امروز عصابم خورده
03:09دست از سرم بردار
03:10باشه عزیزم
03:12دادشت منو ببین
03:23نکنه بی خبر از من به داود خانم بده کار شده
03:25ندادشت اشربا میکنه
03:26این پسر هست که همش کنار داود خانه
03:28خواه
03:28آره همون
03:30جمیلو پیش ما دیده
03:31بعدش رفته به داود خان گفته
03:34همش همینه
03:35آیه خواه
03:35آره به خدا
03:36اومد اومد
03:37بگارت برس
03:38خوش اومدیم بانو
03:43خیلی ممنون
03:45امیر تو امروز با داود خان چیکار داشتی
03:48چیکار کردی که به من نمیگی
03:50من کاری باش نداشتم
03:52ای بابا مزخرف نگو
03:53از درن ایمده تو دوباره داره دفعه را میندازه
03:56خیلی ببخشید
04:02ولی ما امشب قرار بود
04:03با بچه های بورسا داره هم جمع بشیم
04:05تو اهل بورسایی؟
04:06پس تو اینجا چیکار میکنی؟
04:08ای بابا پس من چیکار میکردم
04:10باید چیکار میکردم
04:11اینرفتم میگشتم ببینم
04:12همشریعی من کجا داره هم جمع میشم
04:14زمنان ببین کمکتونم کردم
04:16منو ببینین با هر دوتاتونم
04:18اگه بخواییم با داود خان کار کنین
04:21که از راه خلاف پولدار بشین
04:22اولین کاری که میکنم میرم به پولیس لطون میتنم
04:25متوجه شدین؟
04:26ای بابا چیا تو ذهنش ساخت
04:29اختلالات روانی داره؟
04:31من این چیزا حالیم نیست
04:32امروز نشد سرپایی به هیچ چیزی بگم
04:34اما سر فرصت میرم سراغش
04:35یه سر میرم پیشش
04:36ای بابا آخه زینب
04:38این قضیه ربطی به داود خان نداره
04:40مسائل قاطی نکنم
04:41ببینیم که ازم برای چی ازش طرف داری میکنی؟
04:43ها؟
04:43اگه تو درده سر بیفتین
04:45این حق نداریم بیا این سراغ منو
04:46این چقدر فکر میزنه
04:48خدا به علیهان رحم کرده داداشت
04:51به چی گفتی؟
04:52به چی؟
04:53به چینا گفتن؟
04:54امیرجون بیا ما با هم پوسترها رو بچسبنیم
04:57تکر خوبیه بیا
04:57بیا
04:58بده
04:59تو اینا رو ببر به چین اونجا
05:01باشی
05:01ممنون
05:01ببینم چه میگنم
05:02الان همشون رو میچینم
05:03ببینیم چی میگن
05:04بهتر این دوتا میز رو به همدیگه بچسبنیم
05:07هممون جا بشین
05:08زهرا
05:15پاشو پاشو پاشو پاشو
05:16بابا جون چی شده؟
05:18خجالت بکر زهرا
05:19یعنی نمیدونی؟
05:20ساعت چنده
05:21آخه تو چه آدمی هستی؟
05:23ها؟
05:23فکر من نیستی؟
05:24فکر اونی باش که میگی آشقشم؟
05:27چی شده بابا من از حرفات هیچی نمیفهم
05:29معلومه که نمیفهمی؟
05:30از بس که همیشه خودم اش رو میخوری
05:32کودن شدی؟
05:33بابا من کاری نکردم
05:34رفتم مهمونی بدوشم اومدم خونه
05:36این چیه ها؟
05:38زهرا این چیه؟
05:44این دروغه بابا این دروغه دروغه
05:46اگه کمان ببینه چی فکر میکنه؟
05:49بابا به خداقصه من این پسر رو نمیشناسم
05:51بقید تو تاکسی من رو همبایی کنیم
05:52چه فرقی میکنه ها؟
05:53مگه اهمیتی هم داره؟
05:55چرا باید انقدر بخوری که هیچی متوجه نشی؟
05:58کنون مردی حاضره با یه زن الکولی ازدواش کنه
06:01نگام کن
06:02ببین زهرا
06:03آخرین بارت باشه
06:05به خودت بیا
06:06فهمیدی؟
06:07کسی نه ایمده؟
06:23آبچی جون خوش اومدی؟
06:25زمنان نگاه کنه همه اینجون تنه کسی که نه ایمده کمایی
06:27هایی بگذاریم
06:28این پسر اینجا چی کار میکنی؟
06:30داده بیداد نه ایمده به من گیر میده
06:32من کجا میرفتم؟
06:33آه کجا میرفتم؟
06:34چون بورسه نیستم باید میشمسم تو خونه گریه میکردم
06:36من یک کلمه حرف زدم
06:39بیلدیس چه خبه؟
06:40سلامتی عزیزم
06:41ببینین دخترم ببینین چی میخوام بگم
06:44بیرجانم میاد
06:45آدرس اینجا رو دادم
06:46بیرجانو چرا گفته بیاد آخه؟
06:49زینب چرا میگی؟
06:50خوبه بهت گفته بودم آم
06:51گفته بودی شاید
06:53حالا هرچی قراره بیاد
06:54آیی تفلکی دختره هنوز نیمده
06:57شماها در این تردش میکنیم
06:58چرا اینجوری میکنین دوست قدیم نیمونه؟
07:01چیش خود که یه دفعه اشکت به بیرجان فوران کرد؟
07:04آیی اونم هم شهری مونه گفتم بیاد با هم خوش بگذرونیم
07:07سلام خوش گلا
07:10من اومدم
07:11خوش اومدیم
07:14عزیزم
07:17منو ببین
07:20این کیه دیگه؟
07:21یکی از دخترهای محلمون تو برسه
07:23اما راستشو بخوایی جانه جون نمیدونم چرا گفتن اون بیاد اینجا
07:26به نظر متفاقی دید
07:27آیی هیچ عوض نشده همونطور خوش گل پره نیرش
07:30چهی ممنون عزیزم چشمات خوش گل میبینه
07:33امیر
07:34بیرجان
07:36آی آی آی آی آی آی
07:38بیرجان
07:39عزیزم
07:39عزیزم
07:40معلومه هنوز خیلی شیطونی ها
07:42امیر تو چقدر با نمکی؟
07:46بس امیر برون و
07:48بیرجان جون
07:50وقتی کمال اومد اصلا نخندی
07:52چرا؟
07:52اینجوری که میکنی موقع خندیدن گوش خراشه
07:55برای همین ممکنه به خواستم نرسم
07:57بازم خوش اومدی عزیزم
07:59ببینم
08:12ولی
08:20سلام کمال
08:22سلام
08:23من امروز رفته بودم یه مهمونی
08:26رونمای از محصولات یه فروشکا بود
08:29میدونم زهرا همه یه حکساتو دیدم
08:31اونجا دقیق نمیدونم چه اتفاقی افتاد
08:34اما تمامی چیزهایی که نوشتن دروغه
08:36من اون پسرها رو نمیشناسم
08:38حتی اسمشم نمیدونم خبرنگاره
08:40بلکی نوشتن دوست پسرم من رو میشناسه
08:42همچین چیزی مازیم
08:43زهرا بعدن حرف زنیم باشه
08:45بعدن حرف نزنیم
08:47خواهش میکنم چون میدونم انان حرف رو مباور نمی کنی
08:49اما قسم میخورم حقیقت همینه
08:51تو تو حدی من رو میشناسی
08:54یعنی کمال فکر میکنی که من همچین آدمیم
08:56زهرا بعدن حرف زنیم
08:58لطفا
08:59خیلی از دستم عصبانی هستی آره
09:03آره عصبانیم
09:04چون جلای خودتو نگرفتی
09:06زدی زیر قولی که به من دادی
09:07برای همینم نمیخوام چیزی بگم
09:09که باعث ناره عطید بشم
09:10باشه فیلم
09:13ایرین فالت چطوره؟
09:27خوبم بابا جون تو چه داری؟
09:30ای خوبم
09:32میخوام در مورد یه موضوعی حرف بزنیم
09:36بابا باز چی شده؟
09:38ممالت بازم آروم ننشسته
09:39میخواد هزانت تو بگیری
09:41هزانت؟
09:42آهان میخواد تو رو از من بگیری
09:44یعنی چی بابا؟
09:46مامالت منو مسبب اون تصالفی که کردی میدونه
09:49میگه میتونه بیشتر مراقبت باشه
09:51و یه سری دلائل شبیه اینو آورده
09:53یعنی پیشم اون میمونم
09:55از اینجا میرم متوجه نمیشون
09:56یه لحظه آروم باش
09:57هنوزی چکمی ساده نشد
09:59فقط خواستم بدونی رفته شکایت کرده
10:01طول میکشه تا حفظ تادرشه
10:03نمیخواد از الان به هم بریز
10:05بابا جون بگو آخرش میخواد چی بشه
10:06نیچ اتفاقی نمیفته
10:07پسر منو
10:09کی میتونه از من بگیره؟
10:11اینم دقیقا یکی از اون کارهای مزخرف مامانته
10:13به علیهان پشش گرمه
10:15یعنی اتماعش است بعدها با اونا زندگی کنم
10:17هیچوقت قرار نیست همچه اتفاقی بیفته
10:19قاضی قرار ازت بپرسه با کی میخوایی بمونی؟
10:23تو هم میگی بابا بام؟
10:28اریم؟
10:29با من میمونی درسته؟
10:31ناره
10:35خوبه
10:37چی میخوندی؟
10:39فیزیک
10:41آفریم
10:43خوب به درستات بریز
10:45من نمیدونستم تو جریه نهز دانتو میدونی؟
10:51اونجب هر کاری از دستش برمیمد کرد تا بیان بهت بگم
10:55دلش کن بگذریم
10:57دیگه با هم خونواده شدن خوب
10:59ارین هم میرم پیش خودشون
11:01باورم نمیشه
11:03کمالی که اومد بهش نزدیک شد
11:05بچست بهش من باید یه سلفی بگیرم
11:07باشه تا من گفتم بیا این سلفی بگیریم
11:09بچست بهش
11:10باشه پس تا اومدن من شروع میکنم
11:12داختر را بیان اینجا دیگه
11:14دشتم قیبت میکردی ملن میه
11:16متوجه شده
11:18آره متوجه شدم هستم
11:20سلام به همگی
11:22سورپرایز
11:24بیرد جان؟
11:26تو اینجا چی کار میکنی؟
11:28این چه حرفیه میزنی؟
11:30مگه من بچه محلتون نیستم؟
11:32شنیدم مرتب دوره هم جمع میشین اما
11:34دوت هم نمیکنی؟
11:36واقعا اینطوری بوده؟
11:38بیشترم از تو
11:40فهم میدم
11:42بیا بریم پیش هم بشینیم
11:44نه اومده یکیو تورست میبینی؟
11:50حاله که کمال هم اومد
11:52دیگه میتونیم شاممونو بخوریم
11:54آره آره
11:56حس خیلی خوبی دارم که بعد از مدتا دوباره با هم بیم
11:58نره خیلی خوبه
12:00من خیلی خوشحالم که
12:02منو تو جمع خود
12:04بعد هم میکنی حرف بزنیم
12:06بیایم با هم یه سلفی بگیریم
12:12آئی نشد
12:18آه؟
12:20آلی شد
12:22خواب بهتون خوش بگذاره
12:24آه؟ کجا میری؟
12:26شوهرم نمیتونم تنها بذارم
12:28به جایی من خوش بگذارونیم
12:29بیرجان جون خیلی خوشحال شدم بیدامیت
12:32راستی؟ خیلی خوش کل شدی
12:36مورد درگیره قعی کردی؟
12:38واقعا که
12:39چیزی نمیشه با هاتون کاری نداره
12:41خیلام بچه ها؟
12:42خوبی؟
12:43خیلی وقت از هم بیخبره
12:47هم
12:51چرا ایرمو نایووردی؟
12:52نکنه به خاطر من نایووردیش؟
12:53من نیوردیش
12:53ها نه
12:55راستش
12:56گفت یه درهمی دوته
12:58منم
12:58قاستم
12:59بدون من با دوستش راحت باشه
13:02کجا دوت شده
13:03گفت
13:04با بچه های احل بورسا درهم جمع میشن انگار
13:07حتما زینب همشون را دوت کرد
13:12منم اینجوری فکر میکنم
13:15آکا
13:16الان
13:18اگه این چیزا اتفاق نمیافتاد
13:22کجا بودی
13:23میتونی تصور کنی
13:24آره میتونم
13:27چون همش دو فکرشم
13:29اگه
13:30هیچ وقت حالیتون ساعتان نشونم نمیداد
13:33منم هیچ کدوم از اینا را نمیفهمیدم
13:35و به زنگیم ادامه میدادم
13:37شایدم با زینب ازدواج میکردم
13:40و الان ما هم تو اون مهمونی بودیم
13:42خاش که نمیفهمیدی
13:48خوبه که فهمیدم
13:50اینجوری اون روی واقعی حالی تو شناختم
13:53راستشو بخوایی دوستم نداشتم
13:55کسی منو به چشه یا آدم احمق ببینه
13:59یعنی پشیمون نیستی
14:00اینو قبلاً هم پرسیده بودیم
14:06بذار بگم
14:08پشیمون نیستم
14:10اما خیلی ناراحتم
14:14اگه این اتفاق ها نمیفتاد با زینب میمونده
14:19خوشبخت میشودیم
14:21دوستشم بدونم اگه باش اززواج میکردم
14:26زندگی ما دو تا دقیقاً چجوری میشود
14:30حالا شاید هم اززواج کردین چه میدونی؟
14:36خودت حرفتو باور داری؟
14:42بابا یکم مصبت فکر کن دیگه
14:45خیلی ممنوع
14:49بابت همه چیز
14:52کمالا نمیخوام از دست دادم
15:04الو؟
15:27این درحالم خیلی بده
15:29آه چی شده عزیزم؟
15:30جلوی دره
15:32از من اون پسره اکس گرفتن
15:34تو خبر نداری؟
15:35آه جدی داری میگی زهره؟
15:38وای من اصلا بعد از مهمونی
15:40نرسیدم اخبارو چک کنم
15:42اصلا نمیدونم چه اتفاقی افتاده
15:44بگو ببینم تعریف کن دفتاره
15:45خودت که میدونی نمیشنختمش
15:47فقط من رو تا تکسی همراهی کرد
15:49بعد اومدم خونه و خابیدم
15:50با دادایی بابام بیدار شدم
15:52بابات که همیشه عادت داره
15:54داد بزنه ولشگون
15:55بگو ببینم کمال چی گفت
15:56اصلا بانی بود با هم حرف نزد
15:59نیگاش کن
16:00این پسره چقدر خودشو میگیره
16:02یعنی چی خیانت که نکردی کاری نکردی که
16:04این در اینجوری حرف نزد
16:06نمیدونی که پخشدن این اکس تو
16:08حساس ترین مرحلهی رابطه همون باید شد
16:10همه چی خراب بشه
16:12آه
16:12وقتی تو با کمال آشنا شدی
16:14مگه اون همه ی جزیات زندگی
16:16تو رو مو به مو نمیدونست
16:18ها
16:18الان چرا داره تلاش میکنه
16:20که تو رو عوض کنه زهرا
16:22معلومه که این پسر خیلی حوضه ایه
16:25آه
16:27تو رو میپسنده پیشنهاده ازدواج میده
16:29بعدش طرف مقابلشو عوض میکنه
16:31که یه وقت کسی دیگه ای
16:32نپسندتش
16:33گولشو نخور
16:35اندر
16:36حرفی که میزنی درسته اما
16:39معلومه که درسته
16:40بذار بره پیه کارش
16:41بذار بره
16:42بازی چهی دست اینه اون نشو
16:44بیعدبی هم حدی داره دختر
16:46اصلا
16:47اصلا بهش زنگ نزن
16:49منتش هم نکش
16:50یه جورایی حق داری
16:52باید من همونطوری که هستم بخواد
16:55راست میگی
16:56دیگه بهش زنگ نمیزنم
16:58آهو
16:58ببینم چی کار میکنی
17:00وقتی ببینی که تو تحمیلش نمیگیری
17:02خودش با پای خودش میاد دنبالت
17:04خودتو خار نکنی
17:05یا تو دختر کمی نیستی
17:07کلی پسرهای استانبول
17:09از خدا شونه که بخوان
17:10با تو ازدواج کنم
17:12باشه بگذاریم
17:13فهمیدم منظور چه به هیزنگ نمیزنم
17:15آزیزم
17:15آفرین
17:17فردا بیا پیش من
17:18با هم حرف میزنیم
17:20باشه
17:20باشه
17:22بابایی عزیزم
17:23خودتو هم نراحت نکن
17:24آه
17:25بابای
17:26کمال جون از اون طرف به تو خیر نمیرسه
17:34بودو بیا سمت ما دیگه
17:37خوب
17:46ببینیم کدوم ترانشه
17:48بزن جانه
17:52بزن
17:53سلامه
17:54بذار براستم
17:55خیلی خوبه
17:56خب بیاین هممون با هم بخورم
17:58عالیه
17:59بزنیم
17:59حیف الله
17:59آها
18:01باشه انا میام
18:03نیوشه جون
18:04سلامتی
18:05نیوشه جون
18:08نیوشه جانه همه
18:10بی بیت بیگر
18:18بو دوش تجنس
18:22بو بیلگر
18:25به سلامتی خودمون بچه
18:31بچه آدوار پیه کارا بکنیم
18:36خیلی خوش بذارم
18:48خوش میزه
18:51بخواه
18:52بخواه
18:53دیست خوش درسیزم
18:57نیاز شدیه همشه
18:58خیلی خوش میگذره
19:00این درسته
19:04چه خوش شد امردی
19:08خودشه
19:23بزنیم بچه
19:29بزنیم بچه
19:29بزنیم
19:30ایلی قشنگ
19:31اشیقش
19:33درست داریم
19:34ایلی مازی
19:37کنوشا جاست
19:41بلکی بیر دنیز
19:46کنارند
19:49ایلی مازی
19:53بیرگی کنشاRead셨어요
19:55بیرگی کنش آین
20:00بیرگی اشجاعددی
20:01بیرگی کنش آین
20:04به همزیی کنش آین
20:06بیرگی کنش آین
20:07خوش کردی
20:09چه خواش شدی
20:10ب оз accompanying
20:11بیرگی کنش آین
20:13ایلی درسته
20:14بزنیم
20:14بیرگیب ایلیم
20:16بیرگی کنش آین
20:17بوشنگ
20:19بست درسته
20:19بوسیاء
20:20بیرگی کنش آین
20:21بیرگی کنش آین
20:23داداش بند کف شد باز مونده
20:27اول صبح چشمان بند کفش رو نمیبینه
20:29راستی جان خدایی دیشب خیلی خوش گذشت
20:34آره خوب بود
20:36فقط من تو کار اون دختره بیرجان موندم
20:37اینگار معمولیتش این بود که بچسبه به کمال و بعدم بره
20:40منم سر از کارش در نایی بردم
20:41پید یه چیزی بکم
20:42اون دختره به هیچ دردی هم یک خوره
20:44منا ببین
20:46حواظت هست طلبکارات قیدتو زدن یه نه
20:49داداش به نظرم اینا وقتی دیدن
20:52من بدبخت و بیچارن دلشون برام سخت محلت دادن
20:56شانز آوردی
20:58خدا دوستم داره
21:00داداش
21:00من گوشمو جا گذاشتم
21:03برم برش دارم
21:04تو برای بیان وید میرسند
21:05باشه باشه
21:15آقا
21:16تو بذاری توزید
21:17اینچه بیان
21:18جانه
21:18جانه
21:19آراتو ببینم
21:20خور باشه
21:20ایوه
21:37گفتم برو نبه این صورت
21:39زهره اونجاست
21:46بله تو سالونن
21:47صبح خیر زهره جون
21:50حاله چطوره یکم بهتر شدیم
21:52وایی لیزبان که هیچ وقت به هیچ کدوم از سوالات جواب نمیدم
21:55اما تو باز ازم سوال میپرسی خیلی جالبه به خدا
21:59اول صبحی سلام میکنم حاله تو میپرسم
22:01اما تو با اینم مشکل داریم
22:02شرط میبندم خبرهایی که در مورد من نوشتن و دیدی
22:05اومد گذیت هم میکنی من دیگه
22:07خوب تو رو میشناسم عزیزم
22:09نه
22:09کمال دوست دختر داره برای همین پرسیدم
22:12چی؟
22:14آآ
22:14تو خبر نداری؟
22:16چی داری میگی؟
22:17این مزخرفار چیه؟
22:19راستش من دیشب رفته بودم مهمونی بچه های برسا
22:22اونجا که دختر پیشش نشسته بود
22:23نگاشت کردم بیدم دوست دختر سابقشه
22:26آی منم شکه شدم
22:27مزخرف نگو
22:29آی باور کن
22:30حتی ما دیشب یه عکس گرفتیم
22:32ببین دختر تو عکسم هست
22:34بیداش کردم
22:36آه
22:37بیا ببین
22:38بیا بگیرش دیگه
22:41اون دختر دوست دختر سابقه کماله
22:45احتمالا ناشتی کردم
22:47کاره خودشو نمیبینه
22:50فقط بلا دیر وقتیه گیر بده
22:52فکر میکنه کیه خودشو درست کنه
22:54یه جزه نمیتن بیشتر از ای منو احمد فرض کنه
22:59آفری
23:00بیمرفت
23:07دخترم
23:08خیلی گشتت شده
23:11بیا بگیر
23:16دون ریخدم برات
23:24الو غربان
23:26داداش
23:26امیرو با خودشون برده
23:27آخای گلی چی با خودشون برده؟
23:29جالای خونش به زور سوار ماشینش کرده
23:31ای بابا
23:32تو الان کجایی؟
23:34نگران نباش دارم تحقیبشون میکنم
23:36باشه
23:37لوکیشن
23:37جای کسی رو برام بفرست
23:39خود
23:39الان میفرستم
23:40برادر من
23:52باشه
23:53باشه
23:53دارم میرم
23:54تو رو خدا
23:55به آروم باشین
23:59به مولت بدین
24:00به خدا
24:01الان میرم
24:01سری پولتونو میارم
24:02اصلا لازم به این کارا نیست
24:03تو رو جونه هر کسی که دوستانیم
24:05بذارید برم
24:06خواهش میکنم
24:06داشتم جورش میکردم
24:08لطفا به مولت بدین
24:10مولتی که به داده بودم
24:18تمام شده
24:19اینجور که معرومه
24:21هیچ میلیم به برگردوندن پولا نداری
24:23ما رو حالو فرض کردی
24:24آقا جمی
24:26من داشتم پولتو جور میکردم
24:27که منو به زور گرفتم
24:28باور کن
24:29الان یه فس کتا که ما فسال میخوری
24:33بعدشم به مافاق
24:35توی محل کارت
24:36زنگ میزنی
24:37پولو ازش میگیری
24:38متوجه شدی
24:39باشه زنگ میزنم
24:40اما لطفا کتکم
24:41نزنی نش
24:41نزنی تو رو خدا
24:42آقا نزن
24:43آقا ابراهیم
24:47خیلی ممنون
24:47خواهش میکنم
24:48زینا
24:53امیر رو دیدی؟
24:55آآ
24:56عجیبه
24:57چرا سراخ امیر رو از من میگیری؟
24:59تیلت رو گرفته و پس ندده؟
25:02نگو گوشته تنم آب شده
25:04نمیدونم من ندیدمش خبر ندارم
25:07امیر هنوز نایمده
25:08میترسم شبیه اون آدم هایی بشه که تو روز دام آمی نویسن
25:11صحب از خونه میزنن بیرون و هیچ وقتا به خونشون برنمیگردن
25:13از من چرا میپرسی؟ میگم ندیدم اش برای از اون رفیق دابود خان بپرسی
25:17بمین زینب جون این موضوع اونجوری نیست که تو متوجه شدی
25:20اما حقم داری به خاطر علیهان به همه بدبین شد
25:23میتونم ازت بپرسم چرا جدیدن اسم علیهان از دهنیت نمیافته؟
25:26چی کار کنم؟
25:27طوری که میبینم ناخدگاه یاد علیهان میافته
25:29من هنوز توشوی که اون قضیه موندم
25:31نگو دیگه اسمی شو به سبون نیا
25:34باش قبوله نمیگم
25:35زینب همونطوری که میدونی ما یعنی من و امیر
25:38حاضر نیستیم که سانیه ای ریخت نحس
25:41این یا رو علیهانو ببینیم
25:44هر وقت هم ازش یاد میکنیم بهش میگیم میکرو
25:46بسه جانر جون برو برو به کاریت برس بودو
25:50باشه من خودم میرم
25:53نه نه نیاز نیست من رو بلدم
25:54درم ببند
25:56باشه باشه باشه
26:04کمال خونه هست
26:07آقا کمال تو سالون هستم بفرمید
26:09کمال
26:10زهرا
26:12چطور تونستی با هم همچین کاری بکنی
26:16زهرا چی داری میگی
26:18من فکر میکردم تو متفاوتی
26:20فکر میکردم دوست هم داری
26:21برام عرضش قائل هستی
26:23اما نگو که تو هم مثل بقیه
26:24میشه آرون باشی و بگی جریان چیه
26:27تو دوست دختر داری
26:28چی
26:28شنیدی چی گفتم
26:29تو با کسی هستی دوست دختر داری
26:31نه من با کسی ارتباطی ندارم
26:33این ما زخرف ها چیه
26:34پس دیشب اون دختره کی بود پیشت
26:36یه لیز اکسشو به هم نشون داد
26:39یه لیز
26:40بله همینطوره
26:41اولش فکردم که حرفاشو جدی نگیرم
26:43اما بعدش اکسه رو که به هم نشون داد
26:45دیدم هرچی که گفته درسته
26:46زهرا
26:47اولا خیانت نکردم
26:48دواما اون دختری که تو اکس دیدی
26:50یه لیز موضوع رو باید یه جور دیگه گفته
26:53فهمیدی؟
26:54خب یه لیز چرا بایدی همچنین دروغی رو بمبکه
26:57نمیدونم
26:59حتما پیش خودش اینجوری فکر کرده
27:01مهم نیست
27:02حالا تو جریان دیروز رو تعریف کن
27:05بشین
27:07راستشو بخوایی دیروز
27:15وقتی بحث کردین من به هم ریختم
27:17میخواستم و یکی حرف بزنم
27:19به این در زنگ زدم
27:21شماره مافاقه تا بگو زنگ بزنم
27:25چهارشو عفت نیستم
27:27باید تو گوشیم نگاه کنم
27:28ببینم خریب گیر آبارتین
27:32حالا میفتیم بخلط کردن
27:35بازم که پیداد شد
27:37بکردین شهر هرت و پرت
27:39هر غلطی که خواستین بکنین آره
27:41ببین داداش
27:42تو کار ما دخالت نکنین
27:44سرتون تو لاک خودتون بچه
27:46وگرنه براتون بد میشه
27:47بذار بشه به اینم چی میشه
27:49بچه فکر
27:50تو منم چی میترسونی
27:52بذارین بچه بره
27:54وگرنه
27:54یه بلایی سرت بیارم
27:56که هر بار بشینی
27:57زمین چیخ بزنی
27:58تا پول ما از هلقومش نکشم
28:06بیرون این پسره رو ول نمی کنم
28:07گرفتی داداش
28:08دیگه تکرانش نمی کنم
28:17بی خودی منم از کار و سیندیکی انتاختی
28:31آخی کجا بریم تو انبالش جانه
28:32شروع متوجه نیستی
28:34هرچی بهش زنگی زنم گوشیش خاموشه
28:35از صبح تا حالا ازش خبری نیست
28:37اعتمالا یه بلا ملایی سرش اومده
28:38لیلا زنگ زدی
28:39آره گفت ندیدتش
28:40ای خدا این پسر کجا گذاشه رفته
28:42بریم خونه رو چیک کنی
28:44محله رو بگردیم
28:45آی آی آی آی
28:46چه ماشینی خریده
28:47بفرماید خانم بفرماید
28:49مزخه رو بزیده هر نیار سوارشو
28:50بودو
28:51اندر اونجا دوتت کرد
29:04فاره خیلی اصرار کرد
29:08چون تازه با هم آشته کردیم
29:10قبول کردم برم
29:11اونجا
29:12همین
29:13خواب اون پسره کی بود
29:15یادم نمیاد
29:17تا اونجا که میدونم دوست جانر بود
29:20اون پسره هیچ تخصیری نداره
29:21فقط تا تاکسی من رو همراهی کرد
29:23باشه فهمیدم
29:25موضوع از چه قراره مهم نیست
29:26میدونم یه خورده تو خوردن مشروب زیاد روی کردم
29:29قول داده بودی که دیگه نخوری
29:31اما کمال خیلی ناراحت بودم
29:34دیدم
29:35این در تارف کرد
29:37مجبور شدم خوردم
29:39زهره
29:40ببین
29:42گفتنه نه مثل دارو میمونه
29:48یکم تلخه
29:49اما
29:49درمانمون میکنه
29:51باید بتونی نه بگی
29:52باشه راست میگی
29:54اما تو امروز اول منو همینطوری دیدی و پسند دیدی
29:58چرا میخوای عوضم بکنی
29:59من نمیخوام تو را عوض کنم
30:01میخوام عادتهای بدتو کنار بذاری
30:03کمال خواهش میکنم
30:05دوام نکن
30:06ببین منم دوات نکردم
30:08کمال جدیدن حس میکنم
30:09همه دارن تلاش میکنن
30:10ما را از همدیگه جدا بکنن
30:13حالا که همه میخوان ما را جدا کنن
30:20ما دوتایی جلاشون وامیسیم
30:23نظر چیه؟
30:24چطوری؟
30:27بیا
30:27هر کاری دلمون میخواد بکنیم
30:29بدون این که به کسی بگیم
30:30جدی میگی؟
30:32آره
30:33حتی
30:38اول به اندر خبر میدیم
30:40همین الان؟
30:41آره الان تصویری بهش زنگ بزن
30:43باشه؟
30:43پس کیفامو بده
30:44الان زنگ میزنم
30:48زنگ بزن؟
30:49سپردم از این به بعد آخر هر هفته برامون گل بیارن
30:53میخوان اینجوری مثل من تو گلدون بذاریشون
30:55باشه؟
30:56هم
30:57یادم باشه که بعدن ریزکاری های پذیرایی را بهت یاد بدم
31:02من خودم بلدم
31:04بذارش را میزنهار خوریم
31:09سلام زهراجون
31:22حالا چطوره عزیزم؟
31:24سلام اندر خوبم
31:25نمیهی بشنیم با هم قهوه بخوری؟
31:28من خونم
31:29نمیتونم بیام چون تنها نیستم
31:33راست میگی؟
31:34کی پیشته؟
31:35ببین کی پیشمه؟
31:37سلام اندر خانم
31:38حالتون چطوره؟
31:40سلام کمال جم
31:43شنیدم زهرارو خیلی راه نمایی کردین
31:46خیلی ازتون ممنونم
31:48به لطفتون میونمون خوب شد
31:50واقعا خیلی خوشحال شدم که با هماشتی کردین
31:54مطمئن مطمئنم خوشحال شدم
31:56اندر جم فعلا میبوسمه درزیزم بعدن حرف میزنیم
31:59باشه
32:00ببای
32:01نباید این طوری میشد
32:06باید باید بینامه
32:09باید بینامه
32:10باید بینامه
32:11باید ببینمه
32:21باید ببینمه
32:34خودتا میدونه باست دنباله چیه
32:41زینب دیدی که
32:43زنیزت گفت خوبم
32:44بیاد میگه چی شده
32:45این از بچگی همین جوره بود
32:47عوض نشده که
32:48موندم کهی میخواد آقل بشه
32:50سن و سنیم داره
32:51اومد
32:54تو باید چی کار کردی ها
33:00زینب کنم
33:02من ترسی این اتفاق خاصی نفتاده
33:05تو نمایشگاه یه دوایی کچیک پیش اومد
33:08امیرم خواست از من دفاع کنه
33:10هون وسط کتک خورد همین
33:12آفرین داود خانه آفرین
33:15از وقتی وارد زندگیمون شدین
33:18جز شرح هیچی برامون نیبود
33:19ببین زینب
33:20تو سکید باش
33:21ما یه زندگی آروم به دور از تنیش و دوا و اصلحه داریم
33:26من و دوستاما قاطع کسافتکاری خودتون نکنی
33:29باشه زینب خانم
33:31از این به بد حواسمونو بیشتر جمعه
33:33نمیخواد لطف کنیم
33:35فقط دست از سرمون برداریم
33:37فهمیدین
33:37چرا همچین کاریو کردیم
33:42آلا تا برا با دوستت نیونتو درست کن
33:45ما بعدا با هم عرف میزنیم
33:46خیلی مهمونم
33:47مخلصم
33:48غنر مراقب دوستت باش
33:51آفریم
33:58مافیا بازی نکرده بود این که کردیم
34:01اوف زینب
34:02اونجوری که فکر نکنیم
34:03چجوری پست
34:04فکر نمیکردم داود خان یه روزی همچین کاری بکنه
34:07با این اصاف شرعت فعلی حتما نوز میشه
34:09از من گفتن
34:10نمیدونم چجوری بهتر بکن
34:12شما برای چی رفتیم با داود خان دوست شدیم
34:15ببینیم ببینیم درگیر چی ها شدیم
34:17اونجوری که فکر میکنیم
34:19چجوریه پست
34:20منو از دست طلبکارام نجات داد
34:22از ترس تو هم نتونستیم که بهت بکیم
34:25چی؟
34:27محلوم است چی میگی؟
34:29آره من گفتم
34:30من گفتم داود خان ادم خیلی خوبی
34:32اما تو گوش ندادی منو که قبول نداری
34:34آی همین رفت
34:37یک کاری که هر دیوی خودی اونو دوا کردم
34:39نمیدونم از دست چی کار کنم واقعا
34:41محلوم زدن تو صورتم
34:44لبم زخم شدیم
34:46خیلی خوب دست نزرم
34:47ببینم چی شده
34:48چیزی نیست خوب میشه
34:49خیلی بد زدن داغونم کرده
34:51برگرد ببینم ات برگرد
34:53ببین
34:53ببین
34:54لبمو ترکوندم
34:55روز نشو زد خوب میشه
34:57یکی میزادم دندونیت میرفت تو شکمت آخه
34:59موسیقی
35:29ببخشید آقا
35:32بله بفرمایید
35:34اینجا کار میکنین؟
35:36آره من نگهبن این منطقم
35:38شما دیدین که این گلا را آورد؟
35:40امروز ندیدم همه ما توی ایدام و مرسمای خاصی آقا میاد
35:43چند ساعتی اینجا میشینه
35:45هر بارم همین گلای زرد و میذاره هون میره
35:47این مرده چشکلیه؟
35:50ادودا هم سنه منه
35:51مواشم سفیده
35:52یه لحظای اجازه بدین
35:53ببینین خودشه؟
35:58ناره خودشه
35:59خیلی مرد باوفاییه
36:01من چهر ساله اینجا هم
36:03هر سال چند بار میاد سر میزنه و میره
36:05خیلی ممنون
36:06ناره خیلی ممنون
36:36دستمال کشیدی؟
36:38بله آقا
36:38اون دستمال بده
36:40برقش بنداز
36:44زینب خانم
36:53دابوت خان
36:55سلام
36:55میتونیم حرف بزنی؟
37:00باشه حتما
37:01بفرمین
37:02ممنونم
37:03به صدتا چایی برده بیار
37:05چشم آقا
37:05راحت بشینیم
37:07بفرمین
37:07بفرمین
37:08بشنبه
37:16دابوت خان
37:18من اومدم ازتون مذارت خواهی کنم
37:21رسوش من واقعیتو
37:22نمیدونستم حرفای بدی بهتون
37:24زدم مذارت میخوام
37:25مهم نیست
37:29محلومه که مهمه
37:29مگه میشه مهم نباشه
37:31شما پاشدین
37:31رفتین امیرو نجات دادین
37:33به دهیش رو صاف کردین
37:34بعد من بهتون توهین کردم
37:36با ظاهر و آدمان
37:39نباید در موردشون قضابن کنید
37:41تو رو خدا اینجوری نگید
37:42همینجوریشم
37:44از دست خودم اصابانیم
37:45نه به خدا
37:46برگه ناراحت کردنتون نگفتم
37:48خیلی بهش فکر نکنین
37:49مهم نیست
37:50دابوت خان
37:53من به دهی امیرو میدم
37:55بهتون به دهکار نمونه
37:58زینب خانم
37:59به نظرتون من
38:03فوله یک خانم ها میگیرم
38:06نه میدونم
38:08دقت کردین
38:09گفتم خانم
38:11میدونم
38:13اما
38:14به خودو اینجوری منم راحت ترم
38:17شما نگران نباشین
38:18من خودم با امیر ساب کتاب میکنم
38:20باشه
38:21دابوت خان من دوست ندارم
38:24همینجوری خوشگاه حالی ازتون
38:26مذارت خواهی کنم
38:27کاش لاغل شما را
38:29برای نهار دعوت کنم
38:30برای نهار
38:31دست بخت خودتون
38:33اگه خوشتون اومده
38:35میتونم براتون درست کنم
38:36آره چرا که نه
38:37نمیخوام شما را تو زحمت بندزم
38:41یعنی خودتون را ازیاد نکنین
38:43این بار برگه تنفه بریم
38:44بیرون غذا بخوریم
38:45نظرتون چیه
38:46باشه بریم
38:46بریم
38:47پس من شما را یه جای خیلی خوب میبرم
38:50چرا که نه
38:51خوبه
38:52خوب
38:53اگه وقت دارین
38:53الان بریم
38:54وقت که دارم
38:55برگه شما همیشه وقت دارم
38:57بفرمین
38:58بفرمین
39:02بفرمین
39:04سلام خوش امدیم
39:23چی مهل دارین
39:24یه شیشه راکی بزرمت
39:25کنرش چیز دیگه میخوام
39:26نمیخوام
39:34این ساعت را با اولین در آمدم
39:36از شرکت خریده بودم
39:37میخوام اینو بهش بده
39:39به نظر چطوره
39:41چون میدونستیم
39:50مامان با حالیت رابطه داشت
39:52حیف از اون زحمت هایی که برات کشیدم
39:54کاش میموردم و اینا را نمیشنیدم
39:56با بگامش از خونم بیرون
39:58علیها تو حال است خوبه
40:00تو متوجه ای با کی میخوای در میفتی
40:03شوهر من عزیز
40:33خوش اومدینه در خانم
40:39مهمونتون اومدن بفرمایید
40:41اینجور که معلومه
40:44اونم راضی به این استواج نیست
40:46وقتی اومدم استانبول اینجا رو پیده کردم
40:56هر وقت دارم میگیره میام اینجا
40:58رسش محیط اینجا رو خیلی دوست دارم
41:00روز بخیر
41:08روز بخیر
41:10ما بریم اون طرف بشینیم
41:15نه باشه بشینیم
41:16میخوایین بیاین اینجا
41:17البته اگه حرف خصوصی نداریم
41:20چرا حرف خصوصی داریم
41:23مطمئنم که همینطوره زینبیلواز
41:25منطوری تو چیه؟
41:29چیزی نگفتم
41:30میگم حالا که با هم دوستین
41:31ممکنه بخوایین با هم حرف بزنین
41:33هر جا میخوایین بشین
41:34باشه؟
41:35برید با هم گف بزنید
41:36من و داود فقط با هم دوست نیستیم
41:41دوست پیسر آمه
42:11ما نباید حوش اون پسره رو
42:33دست کم بگیریم
42:35خوب میشناسیمش هر دومون
42:37میدونی که
42:38نمیتونیم دست تنها به خواسته هامون برسیم
42:42باید هر دو نفر
42:44با هم دیگه جلو بریم
42:46مطمئن باش
42:47از قدیم گفتن
42:50یه دست صدا نداره
42:51همه این مسئله رو خوب میدونن
42:54اولین باره که با هات موافقم
43:00دوبله شده در
43:03استریوجه
43:11موسیقی
43:16موسیقی
43:18موسیقی
43:18موسیقی
Be the first to comment
Add your comment

Recommended