- 2 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00خوش مردین آقا حالی ها گفتن این برگر رو امزا کنید
00:03باش امزا میکنم
00:04وای وای وای ببین که اینجاست
00:10نورچشمی شرکتمونم اینجا زینب خانون
00:14اخ نکن دختر بهت نمیاد عزیزم
00:16وقتی طرف مقابلم تو باشی شک نکن که خیلی بهیم میاد
00:20زهین هبجون ولی باید عادت کنی که من رو اینجا ببینی
00:24البته درک میکنم که حالی تو رو اینجا استخدام کرده
00:28اما خب منم میام پیش شوهرم دیگه درسته
00:31ولی عزیزم به این که عادت کردم
00:34ولی اگه موقعی رفت و آمد مزاهم من نشه خیلی خوب کشه
00:37آه عزیزم اسمش مزاهمت نیستم
00:39بهتره بگیم خود یاد آوری
00:41میدونی اینجار خانوم اصلا رازی نیستم به زهند بیافتی
00:45واقعا جدی میگی
00:46از این که تو فکر منی خوش سالم با بای
00:50خوهر جون خیلی باشت
00:52چیز اینیس اومدم علیهانه ببینم
00:54زینم زینم سب کن
00:55چی شده؟
00:58خوهرم به چی گفت
00:59چی میخواستی بگی؟
01:00خودت که خوهرسو بهتر میشنسی
01:02یه مشرف مزخرف زدارم
01:03به شوهر شوهر کرداره؟
01:05دقیقا همینه
01:06به سالمت
01:07خدا خودش آقابت این خوهرمونو بخیر کنه
01:11امروز میخواستم ایریمو ببینم
01:14اما مدرسه نرفته بود
01:15خوب
01:16خیلی طبیعیه که بخواد تو خونه بمونه
01:20روز خیلی سختی داشت
01:23میدونم پسرم تو شریعت خیلی بدیه
01:28و الان کنارش نیستم
01:29همشم تخصیر حالیته
01:31میدونم برات سخته
01:33باور کن
01:34دلم نمیخواد حالیت به این موضوع آدت کنه
01:37تصمیم من قطعیه
01:40میخوام ازش شکایت کنم
01:42اگه تصمیم چدیه
01:45میتونم با وکیلم تماس بگیرم
01:46روزایی بزن
01:47من دلم میخواد حالیت هم عذاب بکشه
01:50اندر میدونی که این اصلا مبارزه راحتینی
01:53نیست
01:54آره خیلی خوب میدونم
01:56و آمادم
01:58ارین بچه نیست هر جایی که دلش بخواد
02:01همونجو زندگی میکنه
02:02اگه اشتبا نکنم سال دیگه به سن قانونی میرسه
02:05اما فکر میکنم تا اون موقع خودم
02:08میتونم مسیر درست و غلطو به ارین نشون بدم
02:10البته اگر تو کمکم کنی علیهان
02:15با وکیلم تماس مگیرم
02:19خودم باش حرف میزنم ببینم چی کار میشه کرد
02:21بعد یه قرار ملاقات میذارم
02:24شما هم هم دیگه رو ببینید
02:26علیهان
02:26میخوام تا آخر این قضیه کنار من باشیم
02:31همه فکر میکنن ما زن و شاهر این
02:32این شکایت برای هر دامونه
02:34خواهش میکنم اینو قبول کن
02:36این ما جرای عقد به کجا رسید؟
02:39پشیمون شدیم؟
02:41نه پشیمون نشدیم
02:43پس محتضری چی هستیم؟
02:45گفتیم بهتره خیلی عجله نکنیم
02:47درسته ولی تا دیروز میگفتیم میخواییم همین اعلان ازدواج کنیم
02:50چی شد که یه ها تصمیم گرفتین عجله نکنیم؟
02:54آقا حالید من نمیدارم شما چه فکری میکنید اما
02:57موش کن
02:57میخوایی دخترم رو بازی بدی؟
03:01من تو زندگیم هیچ کس رو بازی ندادم
03:04کمال
03:05اگه دخترم رو نراحت کنی؟
03:09اگه بخوایی ازش سو استفاده کنی؟
03:11با خود من طرفید
03:13آقا حالید همچین چیزی نیست فقط گفتیم
03:15بهتره یکم زمان بدیم به خودمون
03:17باشه فیلن حرفی ندارم
03:20چون میخوام به ده اعتماد کنم
03:23متشکره
03:23پس
03:26برای این که در مورد تاریخ عقد حرف بزنیم
03:29شبیه خونه ایما
03:30باشه مشکلی نیست حتما میام
03:33موسیقی
03:48به ستریب اکوبیه دوست هرمان
04:03چه خبره چه خبره بیواره تو شکمم دیگه گاف
04:06من
04:08یه گفتم گاف
04:10منظرم این بود که شیر گاف دوست دارم
04:12خیلی خوشمزه از ما قویه گوشتش هم مفقیده
04:14بارا بالا دادش جانه
04:15برم بالا
04:16آخه
04:19به خاطر یک گاف ناقابل
04:22میخوان آدم بالند کنیم
04:23اگه تو کلوم دارن زده کنیم
04:24بوارشو ببینم
04:25باشه باشه
04:26باشه
04:27سلام داوت
04:28ادقل
04:30ادقل
04:31ادقل
04:32ادقل بگین که کجا قراره بریم داوت خانم
04:36میریم حلقه بخریم
04:37حلقه بخریم
04:39حلقه بخریم
04:40حلقه میخوان چیکاریم
04:41میخوان حلقه آفیزم کنیم
04:42نمک نریز خوشمزه
04:44شب که نمیشه دست خالی برم خونه زینب خانم
04:48آکه این تو
04:50منم گفتم حتما قضیه جنهاییه
04:53تو کلمت فاقه بدیگفت
04:55تو حتما سلیقه یه زینب خانم ها میدونی
04:58دفتم به امکامک کنیم
05:00بله بله حتما این چرفیه
05:02اون کار خودمه
05:03بسفرش به من نگران نباش
05:05بزن بقل پسر جون
05:08بیا
05:13صدقی بیا تو کنیم
05:18بفرمایین آقا با من کاری داشتیم
05:20یه خواهش یه زد دارم
05:21میخوام کمالو تحقیق کنیم
05:24چشم آقا
05:26سعی کن به فهمید با کسی رابطه داره یا نه
05:28ببین چه کسایی به خونش رفت آمد میکنم
05:31با چه کسایی ملاقات میکنه
05:32همه اینا رو به من ببین
05:34باشه چشم
05:35و میفهمم بهتون اطلاع میدم
05:52بایی که خیلی خسته شدم
05:54منم همین چور
05:55چی کار کردی؟
05:58از فروش چه خبر؟
05:59حالی چیزی خریده یا نه؟
06:01ببین خیلی برام عجیبه همون فعلا که هیچ خبری نیست
06:04باید منتظر بمونیم
06:07نراستی
06:10بلاخره فهمیدم زینب که ای قراره با اون یروشان باخده
06:14که؟
06:16امشب
06:16خوبه
06:17من که مطمئن نیستم خیلی خوب باشه
06:21مطمئن باشه چون تو هم قراره باشی
06:23یعنی چه قراره منم باشم به من چه رفتی داره؟
06:26بهت میگم فقط کافیه هر کاری من میگم همون کارو بکنی من اول میرم پیش وکیل بعد میم پیشی
06:31آلی هان باز چه داستانی میخوایی شروع کنی میشه بگی؟
06:34بذار یکم خوش بگذارونی ما کام
06:36منقدر نگران نباش
06:38باشه
06:41خیلی خوشگله
06:47چطاره خوشگله مگه نه؟
06:51آره خب تا هود دیدی
06:54منظورت چیه پسه؟
06:55نمیگم
06:56یه خورده زیاده روی نکردین آقا دا بود
06:59مگه داریم میریم خواستگاری دختر رئیس قراره؟
07:01مگه بده میخوایم به چشش بیاد
07:03اتفاقا خیلی بده داود خوان
07:05حتی خیلی بحشتناک
07:06اصلا تو چی میگی دیگه؟
07:07در این که سلیغه شما فوق را دست شکی نیست
07:10اما زینب اینجور چیزها رو نمیفه
07:12اگه چیه که نفهمه؟
07:14بار از شکلاتش میکنم
07:15بهتر اینه دیگه است
07:17تازه میتونیم
07:18یه باغ لوان بذاریم تنگش
07:19آن نظرت چیه؟
07:20خوبه داود خوان باشه الان سفرش باید
07:22داود خوان میگم
07:23میخوا اصلا وارد بحثوی شیره اینشیم؟
07:26شرا؟
07:27خوشش نمیان؟
07:28البته چون شما میخوایین بخرین دوست داره
07:30حتی اگه زهرم باشه میخوره
07:31اما
07:32این زینب یک همودیه
07:34من به خودم مشکل داره
07:36حرف من اینه که مشکل از زینبه
07:37شما خیلی خوبین
07:39نمیفهمم چی میخوایی بگی
07:41نگم بهتره چیزای ساده تری
07:43مد نظر داشته باشین
07:45البته اگه دوست داشته باشین
07:46مثلا چی؟
07:49مثلا
07:50مثلا
07:52داود خان این رو ببینید
07:56ببینید چقدر زیبا و زریفه
07:58نگاش کنید تور خدا
07:59این دیگه چیه پسر
08:01مکه گده این
08:02ما گفتیم بیا کامکمون کن
08:04تو میخوای آبروی ما رو ببریم
08:06خدا نکنه
08:07این چرفیه میزنین
08:08داود خان اختیار داریم
08:09من میخوایم به تو خوبی بکنم
08:11تو به این میگی خوبی؟
08:12مگه ظرف ترشی میخوایم بخرم
08:14بسرم
08:14ترشی؟
08:15ترشی؟
08:15بله بله زینب خودشم دست کمی از ترشی نداره
08:18واسه همین خریدن همچین چیزایی کش معنی نمیده به خدا
08:21باشه پس همینو میگیریم
08:25اینم بگیریم
08:28اونم بگیریم
08:29بگیریم اصلا همه چی برش بگیریم
08:30شما که نمیخواسین حرف من رو گوش بدین
08:34دو ساعت چرا علکی وقت من رو هدرده
08:36داداش این رو بیزمت پر از شکلاتش کن
08:38بیشترش هم شکلات تنف پاشه
08:40چون بقیهش شاخت کننده است
08:41خیلی خوب
08:53اینو کجا پیزارم
08:55میزرم میشه اینجا
09:07خیلی قشنگ شد
09:09حالا دیگه باید خاطرت بعد
09:12همه پاکشن برن
09:15آیسل اینو چیه گذاشته اینجا
09:23من که گفتم کدوم ظرفار استفاده کنی
09:25ببخشید خانم
09:26الان همه رو عوض میکنم
09:27سود باش دست به جنبو
09:29سهر رو میگم
09:30بهتر نیز این لیوانم عوض کنی
09:32برای چی این لیوانه که خوشگلن عزیزم
09:35چه خبره؟
09:42عقد امروزه؟
09:43وای خدا اینم گیرداده به عقد من
09:45کمال داره برای شمیت
09:47یلدیس
09:51تو چرا اینقدر ناراحت شدی؟
09:53چیزی شده؟
09:54چون من دارم ازدواج میکنم ناراحت شده
09:56چه با مزه که فکر میکنی برام خیلی مهمی؟
10:00امیدوارم کمالم اینجوری عاشق خودت نکرده باشی
10:02کمال نرخم اینطوری دوست داری یلدیس
10:04همینطوری که هستن
10:05اگه بخوایی اینجوری باشی به این راحتیه نمیتونی ازدواج کنی
10:08بسه دیگه یلدیس
10:09لیلا برای چی از اشتفا میکنی؟
10:11شما های که با هم خوب نبودی
10:12چرا اینقدر زود خام شدی؟
10:14تا دیروز ناراحت بودی که چرا چیزی بهت نگفته؟
10:16یلدیس جون برای این که بدونی
10:17ما خوهریم عزیزم
10:19امروز قهر این فرده آشته میکنیم
10:21یعنی نمیتونیم با هم قهر باشیم؟
10:22با یه قلبی کچولی برای شما
10:23منم خوهر دارم
10:28بیمار روانی
10:30ممو
10:40که میخواستی به هم بگی؟
10:50چی رو؟
10:51داماد عزیزت داره برای شام میام
10:53بله؟
10:54چرا من بیخبرم؟
10:55باید اجازه میگرفتم؟
10:56نمیگم اجازه بگیر
10:58ولی حد اقل میتونستی بگی
10:59به زهره بفته بودم دیگه
11:01حالیت من تو این خونه چی کارم؟
11:02یلدیس
11:03ببین
11:04بو سله گورزدنهایی تو رو ندارم
11:06گورزدن؟
11:06دقیقا
11:07من میدونم تو و زهره هستم
11:09خوشتون نمیاد
11:10دو روز دیگه عقل میکنه
11:12میره دیگه
11:12ببینم عقل دو روز دیگه هست
11:15آره
11:15نمیدونم چرا اینقدر جلد دارم
11:28نزا کت خانه او
11:30میتونی میزو جمع کنی
11:33آقا علیهان تشریف نمیارن
11:34بله خوهر جون
11:41خیلی خوب
11:43تو صحبت کن
11:44بگو ببینم چه خبر ها؟
11:46شما چه تری خوهر جون؟
11:48خوب هم عزیز دلم
11:49خوب؟
11:51چه خبر ها؟
11:52چه خبری باید باشه؟
11:53داود داره میاد خونه زینب بس شام
11:55آه این که عالیه
11:57آقا کجاش عالیه؟
11:58یارو مثل گیروگانگیرا منو با خودش برده خرید
12:00یه موششیزای مزخر خریده
12:02چقدر رومانتیک؟
12:03میشه بگی کجاش رومانتیکه؟
12:04به نظر زینب از این چیزایی که این خریده خوشش میاد
12:06تازه چندشش هم میشه
12:08وای جانر
12:09تو فکر کرتی زینب کیه؟
12:11اتفاقا داود
12:12زینبو خیلی هم خوب میشنسته
12:14نگران نباشون و جفتشون لنگه همه
12:17ای بابا خوهر من دیگه از غیبت کردم
12:19خسته شدم
12:19میشه بیخیال من بشی؟
12:21این چه حرفیه دادوشی؟
12:23تازه داریم شروع میکنی؟
12:25باشه پس خودم رو بازن شست بکنم
12:27چون بلاخره میدونم این قضیه گندش در میاد
12:29نه خند خوهر به چی داری میخندی؟
12:34میگم دارم دیوونه میشم تو میخندی؟
12:36باشه فیلن این حرفا رو فراموش کن
12:38حواست باشه یه سر باید بری دم خونش ببینی
12:40اوضا چطوره باشه؟
12:41چشب خواهر جونه تاعت میشه
12:43ببینم
12:43انگار شوالت خونه نیست نه؟
12:45چون خوب داری پشت سر زینه پفت میزه؟
12:47عزیزم
12:48اون الان رفته پیش وکیلش
12:50میدونی که هرچی زودتر باید پرونده ای حضانت اریمو باز کنم
12:55واق اینو دیگه یادم نبود بخورو
12:57فقط همینو کم داشتیم اینم باز بشه دیگه تکمیل میشه
13:01همه یه آبر و ریزی های یلدیزم به اون پرونده اضافه میمونم
13:04اضافه کن خواهر جون هرچی میخوای بهش اضافه کنم ازیزم
13:07خیلی خود
13:09وقتی دیدمت جزئیتو بهت میگم
13:11فردو بیا بریم و هم یه قهوهی بخوریم باشه
13:14میبوسم
13:15با بای
13:17گیریافت دیما
13:21دادش تو چرا آماده نشدی؟
13:23چرا باید آماده بسم اگه چی شد
13:24اگه تو خبر نداری؟
13:25بلنشو بلنشو
13:26بلنشو کار داریم بیا بیا من بهت میکنم
13:28پشم بیا بریم
13:30ای باقا
13:31ای خدا
13:31اصلا دلم نمیخواد برم پایین از همهشون متنفه
13:36بیا
13:40ببخشید خانم
13:46آقا حالیت با شما کار داره
13:47آقا کمال اومدن منتظرن همه جمع شد
13:50به درک که اومده
13:51البته هرچی بگین
13:54حق دارین
13:55تو هم میدونی که حق با منه مگه نه
13:57آی
13:58به نظرت کار زهروب و کمال درست دیم
14:00معلومه که با هاتون موافقم
14:02تو هم موافقی
14:03وی آیسل
14:05خیلی خوش حالم که یه نفر حالم رو میفهمه
14:08میدونی که تو این خونه هیچ کس از من خوشش نمید
14:10میدونم که شما خیلی نراحتین
14:12منم بهتون حق میدم خانم
14:14آیسل واقعا ازت ممنونم
14:16تو که نمیخوای به هم کلک بزن
14:18دور از جون شمایی لیس خانم
14:19خوبه
14:20بفرمین
14:22باشه در باز کن بریم
14:25لباسم خوب شده
14:27آلی شدین یلیس خالو
14:29بابا جو
14:33میشه کم کم دیگه شروع کنیم
14:35آیسل رفته اطلاع بده
14:37الان دیگه میاد
14:38نمیدونم چرا باید منتظر بمونیم
14:40چرا اینطوری رفتار میکنه
14:41زهرا این چه هرکی میزنیم
14:43آه یلیس این چه غیافه یه
14:47امشب وقت نیسته
14:48کمال فقط برای شام اومده اینجا
14:50زهرا جون تو هم خیلی شیک شدی
14:53کمال شما هم به خونمون خوش اومده
14:56خیلی ممنون
14:57پس بهتره شامو شروع کنیم
15:00ولی
15:01بی عزیزم
15:06خوابی نمازی
15:12آه اومد
15:20هرچی زودتر از شرین مهمونی راحت بشن
15:23سلام آقا داوود
15:28زینب خانم شبتون بخیر
15:29شب بخیر بفرمایی
15:31بفرمایی
15:31سلام خانم
15:36اینه چیه آقا داوود
15:44گفتیم درست نیست دستقالی بیاییم خونتو
15:46خب
15:51خب آقای حسن لزومی نداشت
15:53ای بابا اختیار داری
15:54باشه پس بفرمایین بفرمایین
15:58بفرمایین لطفا
15:59بفرمایین اینم یه هدیه نقابل برای شما
16:08این چیه؟
16:10یه هدیه نقابل
16:11پس این ها دیگه چیه؟
16:14این هم لایق شماست
16:16متوجه شدم
16:20اما راستش نیازی به این کاره نبود
16:22من فقط یه شما ساده دارست کردم
16:24نه خیلی خانم اینطور نیست
16:26منو دعوت کردین
16:27این همه به زحمت افتادین
16:28خدا میدونه از توب چقدر کار کردین
16:30نه کار خواستی نکردم
16:32شما فکر میکنم انتظارتون
16:34یه کم زیادم
16:35شما خیلی متوازه هستی
16:37نه باور کنین اینطوری نیست
16:40اگه چند لحظه دیگه ببینید
16:41شما متوجه میشین
16:42حالیه
16:43خیلی خب پس بفرمایین بشین
16:46این سر پا نمونید لدو
16:47نمیخوایین هدیهتون را باز کنید
16:50ها بله هدیه
16:51الان باز میکنم
16:52من وقتی تجرب میکنم
16:54مثلا حواظم پرتی میشه
16:55خیلی خوشیه
16:59خیلی خوشگله
17:00کلاغ ها به این خبر رسوندن
17:02که شما زیاد احل تجملات نیستی
17:05فکر کنم من اون کلاقو بشنسم
17:07همون دوتایی که قدر درزی دارن
17:09و میگین دیگه نه
17:10حاله بسرین ببینم
17:11اینشون در هر صورت
17:12من ازتون ممنونم
17:13خیلی قشنگیه
17:15ممنونم خوشگله
17:16این همینجا بمونم
17:17شما بفرمایین
17:19من برم یه سر به قضا بسنم
17:21الان میام
17:21بهتره این تو آشبازخونه بمونه
17:33بذارمش اینجا
17:34باشه
17:34بعد قضا میخوریمش
17:36بفرمایین
17:38باشه
17:40کمال
17:44ببینم چی شد که
17:46یه هایی تصمیم به ازدواج گرفتین
17:48عجیبه
17:49زیادم یه هایی نبود
17:52من و زهران مدرتیه که با هم رابطه داریم
17:54وفر کردیم که لزومی نداره زیاد کشش بدیم
17:57خب چرا از همه ما پنهون کردین
18:01یعنی به خاطر یلدیس
18:03لیلا
18:07این موزخ رفا چه میگی؟
18:10خب چون همه میدونستن
18:13اینو گفتم ببخشید بابا
18:15لیلا
18:27هیچ فقط بین من و یلیس هیچ رابطه خاصی نبوده
18:30ما اون موقع خیلی بچه بودیم
18:33یعنی یه جورایی میشه گفت مثل خالبازی بود
18:35لزومی نداره توضیح بدی
18:38من واقعیت رو میدونستم که با این ازدواج مخالفت نکردم
18:42لیلا برات متاسفم
18:47مگه من حرف بدی زدم که دارید این رفته رو میکنید
18:50فقط کنشکاف شدم که
18:51بدونم چرا به کسی حرفی نزدین
18:53من اینجور سلاح دیدم
18:55چون باید اینطور میشود
18:58باشه باباشون
19:00بفرمایین
19:17نوش جونتون
19:19بستتون درد نکنه
19:21همین حالا نیا
19:30اینجا چه خبره
19:37یعنی چی چه خبره
19:38مگه امروز مهمونی نداری
19:40بله بله
19:42ولی به توی چه هستم
19:43خب دیگه مهمونی شرکته
19:44پس همه ما دوتیم نه
19:46برو کنار ببینم
19:47سب کنیم
19:51شب خیر آقا داود
19:52شب خیر
19:55درسته که شما این مهمونی رو برنده شدین
19:57اما ما هم دوت بودیم
19:58سورپریز
19:59بله دیگه
20:00دختر چه خبره
20:01خونه چقدر عوض شده
20:03آفرین زینب
20:04سلیقت بیسته
20:05زینب خانم خونتون
20:06حالی؟
20:06خیر زیبا شده
20:07گفتم حاله که
20:08از شرع اصافی زندگیم خلص شدم
20:10یه جستی هم به سر روی خونه بکشم
20:12برای ما قضای ویژه نمیاریم
20:14خوش گرم سب کن
20:16من میون بد کنم
20:17زینب زود باش
20:17دیگه گرست نمونه
20:18ای بابا
20:19واقعا که ایرم
20:20خب چی کار میکردم
20:21عشقم خواسته بود
20:22مردشو رو عشقتو ببرن
20:23توارشی هم خیلی خوشمزده شدن
20:28از اینام بخواییم
20:28دستتون درد نکنه
20:29یه خیلی نمیارم
20:31دوبله شده در
20:33سلیو جنگر
20:34این چیه؟
20:43چرا اینقدر کمه؟
20:45ببخشید نمیدونستم
20:46یه لشکر آدم قراره بیرده
20:48چه؟
20:48حالا من که قریبه نیستم
20:49عزیزم
20:50تنها قریبهی که اینجاست توی
20:52آقا داود
20:56چرا نمیخورین؟
20:58از غذای زینب خوشتون نیمده؟
21:00منتظرم همه با هم شروع کنیم
21:02من امتحانش کردم خیلی آید
21:03اگه زینب اینو بشنبه
21:04خیلی خوشحال میشه
21:05چون بعید میتونم کسی خوشش بیاد
21:07خب پس چرا اومدین؟
21:09اگه خوشتون نمید برای چی اومدین؟
21:11لوا؟
21:14و این دیگه چیه؟
21:16چشم کور شد
21:17خروسه؟
21:18نه نه
21:20اونو آقا داود خریدن به اومان حدیه
21:21خیلی خوشکله
21:22مگه نه
21:23آه من فکر کردم
21:26آره خیلی جالبه
21:27دستتون درد نکنیم
21:28ببینم
21:29به خاطر اون گلاش میگی
21:30شبیه خروسه؟
21:32نه
21:33نه همینجوری یه ها از دهنم پرید میدیم
21:35آره رست میگین
21:36روبانشم خوب نمونده
21:37نه بابا
21:37خیلی خوشکله خوشکله
21:39آقا داود شما با ایرم آشنا شدین؟
21:42ایشون دخترموی زینب هستن
21:44دخترموی تنی
21:44الان به فنا میریم
21:51باید جرغی زده گلوله میخوشیده
21:54زینب خانم
22:13ببینم تو فکرتون هست که تو آشبازی تخصص پیدا کنیم
22:16نه خیره اصلا
22:17بهتر بیشتر بهش فکر کنید
22:19خوشکل نمید نخور
22:20آخه من که با این سیر نمیشم
22:22مگه غذای بچه هست؟
22:23میگم خوبه
22:33یه مهمونی کچیک بگیریم و آشناها رو دوت بکنیم
22:37نظر چیه بابا جنه هم خوبه؟
22:40مهمونی رو بذر واسه بعد
22:41اگه هم میخوایین عروسی بگیریم
22:44اونو بذاریم برای تابستون
22:46تابستون خیلی خوبه
22:47راستش زیاد با عروسی موافق نیستیم بابا جن
22:50آره منم با مهمونی موافق هم
22:53کمال نظر تو چیه؟
22:55هرچی تو بخوای همون کار رو میکنیم
22:57اشخم
23:00وقتی اینا ازدواج کردن میشه ما هم دومین ماه اصلمونو بریم
23:05باشه خوبه
23:06اما دلم میخواد این دفعه یه جایی رومانتیک باشه
23:09مثلا وندیک
23:10خب خیلی وقت با هم دیگه تنها نبودیم
23:14عزیزم بذار احول ازدواج کنن
23:16بعد بهش فکر میدنیم
23:17اشخم تو دوست نداری بریم سفر؟
23:22برای من خیلی فرق نمیکنه
23:24همین که با هم باشیم کافیه
23:26من برم ببینم آیسل چرا هنوز نایمده
23:35چرا پذیرایی نمیکنه
23:36شیرنی نمیاره
23:38اره امراستی من برات یه بازی گرفته بودم
23:50تو ماشینونده
23:51برم بیارم اگه اشکالی نداره
23:53خواهش میکنم
23:54تو داری چه غلطی میکنی؟
24:03تو اینجا چه غلطی میکنی؟
24:04برا گمشو بیرو
24:05جواب منو بده
24:06چرا باید جواب بدم؟
24:07تو خودت داری ازدواج میکنی؟
24:08بعدش مدی منو بازخواست میکنی؟
24:10جایی نمیرم
24:11فردا میای با هم دیگه حرف میزنیم
24:12نمیام کمال من با تو حرفی ندارم
24:14اگه نیای منم از اینجا نمیرم
24:15بعد هر دومون بد بخ میشیم
24:16فردا پلا نگو کمال از اینجا برو بیرو
24:18آقا داود
24:28واقعا ببخشید من ازتون عاشقای میکنم
24:31ایرم خانم
24:31میشه لطفا شما دیگه غصه نخورین
24:34چون خودتون رو دارین ازبه میبرین
24:35میگم میشه اینقدر به من نگین شما
24:38چون دیگه حالم داره به هم میخوره
24:40میشه بی زحمت اینا رو بذاریم کنار؟
24:42آقا داود از عدب و احترام اینجوری میگن
24:44ایرم جون مثل بعضی ها
24:45گستا خوبی عدب نیستر
24:47به چی میخندی؟
24:52دلم میخواد بخندم خب مگه چیه؟
24:54نخند
24:55دوستان بهتری دیگه سریع باخونی ما بریم
24:58میگم حالا که داریم میریم میشه
25:00من یه باغلبایی دیگه بردارم
25:01نه خیر نمیشه
25:02دقل به من بده من به اون نمیدم
25:03به تو هم نمیدم
25:05من دقیقا متوجه نشدم
25:08شما الان از همدیگه متنفرین
25:09یا این که همدیگه رو دوست دارین
25:11آقا داود بذاریم من بایتون توضیح بدم
25:15بعضی همون همدیگه رو دوست دارن
25:17بعضی همون هم از هم متنفرن
25:18رسش رفاقت ما یه خورده پیچیده است
25:21اما تو اون بخش نفرت
25:23اونی که حسدقامتش از بقیه بیشتر زینب خانمه
25:26خب داداش دیگه به اندازه کافی خوردیم
25:29بهتره بلندشین بریم
25:31پاشا
25:31آهاره دیگه
25:32میگم بچه ها بریم غذا بخوریم
25:35من خیلی برست نمه
25:36خیلی خوب بیشه
25:38تو چقدر بیچشم روی پیسر پیدم
25:40در اومد تو این همه غذا درست کردم
25:42چیش به بیچی درست کردی؟
25:43یکم توضیح میدی؟
25:44اگه باقلبانه بود مرده بودیم
25:46بچه بریم کله پشه بزنیم ها
25:47ای ای ای از اینجا بریم بیرون دیگه بقیه
25:50باقیه خود نموندیم
25:51زینب خانم بشنه
25:52قصد دیگه
25:54چه خبرتونه از بختی اومدین
25:56گریز دارین حرف میزنین
25:57ساکه چید بخم ترکید
25:59حرام باش دواد
26:01حرام باش
26:02حرام باش دواد
26:03آقا دابون
26:04حرام حرام
26:05حرام باش دواد
26:06زینب خانم
26:13من دیگه برم
26:16خلیباس ببخشید
26:19شروع خیال منو بد میکنه
26:24دوستان شب همه گی بخیش
26:26شبتون بخیر آقا دابون
26:28وای به سرززت تو
26:35من که بهت گفتم
26:36اون بیچه رو به خودشم مشکل داره
26:38شب شما بخیر
26:40شب بخیر
26:40شب بخیر
26:41گفتم الان اصلاحش رو در میار
26:42آنه این آنه خطرناکه بخوره
26:46بهتون تبریک میگم
26:48یه بار دیگه تونستین
26:49یه قدم جلوتر بریم زینب خانم
26:51برو بیرون
26:53زود باش
26:54همه تون همین الان بریم بیرون
26:56زود باشی
26:56برو
26:58بیا بریم عزیزم
27:02چقدر اصلاح این اصلاح این اصلاح بکنی
27:04بریم
27:04واقعا که
27:05برو بیرون
27:09برو
27:10خود دارم دیبونه میشن
27:17صبح بخیر علیهان جم
27:28صبح بخیر
27:29این چیزه میل نمی کنیم؟
27:32نه دارم میرم اندر
27:34اندر
27:37دیروز وکیلم رو دیدم
27:40خب چی گفت؟
27:42گفت ممکنه یکم سخ پیش بره
27:45اما این احتمال هم وجود داره که در نهایت بتونیم هزانته بچه رو بگیریم
27:49جدی میگی؟ این که خیلی عالیه
27:51فقط تو اینجور شکایت ها ممکنه همه چی خوب پیش نره
27:55یعنی
27:55لطفا اینم بدون
27:57دیگه قراره بدتر از این چی بشه علیهان ها؟
28:02اینا پسر خودم رو
28:03علیه من پر کردن کافی نیست؟
28:07اندر
28:09تو دادگاه حالیت هر کاری بتونه میکنه
28:13یعنی هر چی که مربوط به گذشته و امروزت باشه استفاده میکنه
28:17مطمئنم
28:17من فقط نگران عریمم
28:20هر چی باشه متوجه میشه
28:23میفهمم
28:24تو آمادگی اینو داری؟
28:27من منظوره
28:28تو رو درست متوجه نمیشه
28:30منظورم اینه که من باید همه چی رو در باره تو کامل بدونم مندر
28:35که یهو با یه چیزی غافلگیر نشم
28:37متوجه شدی که
28:39یعنی چی که غافلگیر نشم؟
28:43فکر کردی من یلدیزم؟
28:45من زندگیم سالمه
28:46قبل از حالیت چی؟
28:48هممون خوب میدونیم که شما خیلی زن خوب و وفاداری هستی
28:52ولی ممکنه یه چیزایی باشه
28:54که به کسی نگفته باشی مگه نه؟
28:56تو واقعا فکر میکنی من همچنان آدمیم؟
29:00فکر نمی کنم اندر
29:03مطمئنم
29:04وقتی خوهر من زن حالیت بود تو باش رابطه داشتی
29:08اون یه دختر بچه داشت و یادم نرفته چجوری رازیش کرده بودی
29:12متوجه شدی؟
29:12واضح و روشن حرفتو بزن
29:18باشه پس بذار بگم
29:20اگه به غیراز حالی تو گذشت مردای دیگهی بوده باشن
29:23تو دادکا به جایی نمی رسیم
29:25برای همین تو گذشتت
29:26هر چیزی که هست
29:27همه چی رو با جزئی آتش باید بدونم
29:30میتونی بفهمی یا نه؟
29:31باشه
29:55به نظریت از کدوم یکی شروع کنم بهتره
29:57از ناپدرین بگم که به هم تجاوز کرد
30:03اون مبارزهی که کردم تا با خوهرم امین کار رو نکنه
30:06یا این که از مادر نازنینم حرف بزنم
30:10که همه چی رو میدونست و سکوت کرده بود
30:13نه منصرف شدم
30:16از اون حیجان انگیزترشم دارم
30:18بهتری اینو بگم که اون مرتکه بی سر و پا
30:22هر وقت به خواستهاش نمی رسید
30:24انقدر میخورد و مست میکرد
30:27تا میتونست ما رو کتک میزد تا به خواستهاش برسه
30:30این جالبه نه حیجان انگیزه
30:32راستی از اون بهترم دارم
30:34بذار اینو بهت بگم
30:36برای این که بتونیم تو این دنیا بمونیم و دوون بیاریم
30:39از خونه فرار کردیم
30:41و زمانی که میخواستم خرج تحصیل برادرم رو بدم
30:44هزار جور بلا سر من اومد
30:46میخوایی همه اینا رو بگم؟
30:48ها؟ همه شون حیجان انگیزن
30:49اندر
30:50من اینا رو نمیدونستم
30:56از کجا میخواستی بدونی؟
30:57ها از کجا میخواستی بدونی؟
30:59از نظر تو من از وقتی به دنیا آمدم
31:01زن گستاخی بودم آره؟
31:03اما اینطوری نبوده
31:04اینطوری نبوده آقا علیهان
31:06این زندگی انقدر با مشکو بیده تو سرم
31:09تا به من یه چیزایی رو یاد بده
31:11من مثل تو نازر نوازش بزرگ نشدم
31:13منو ببخشم
31:14نمیبخشم
31:15از وقتی که اومدم اینجا
31:18هرچی که دلت خواسته بارم کردی
31:20مگه مجبورت کردم که بیایو با من استواج کنی علیهان
31:24تو هم خودت خواستی که با من استواج کنی
31:27من همه اینا رو
31:30انجام ندادم که بخوام از این حرفا بشنوم
31:34برای همین
31:35هیچ کس
31:36در اون حد نیست که بخواد
31:39منو زیر سوال ببره علیهان
31:45بوافرم نمیش
32:06بسه بسه
32:13جانم خواهر
32:35ببینم خونه ای؟
32:37آره عزیزم خونه هم چی شده؟
32:38خیلی خوب
32:39من میخوام یه مدت پیش تو بمونم
32:42چی؟ پیش من بمونیم اگه چی شده ها؟
32:45وقتی اومدم بهت میگم
32:46منتظرم بمون باشه
32:48خواهر
32:49باز دوباره بی پول شده ایماره
32:51تو رو خودا من اینقدر روانی نکن
32:54فقط تو خونه بمون من الان نیام پیشت باشه
32:58باشه خوهر باشه بیه منتظرم
33:00بله لطفا میشه یه ماشین برام بفرستین؟
33:20خیلی ممنونم
33:21بله
33:21سریع لطفا
33:23من میرم پیش جانر میمونم
33:27اندر میفهمم نراحت شدید
33:29اما بهت التماس نمی کنم که بمونی
33:33خیلی ببخشید
33:34وقتی میخواستم با هات کار کنم
33:36فکر میکردم درکم میکنی
33:37اما متاسفانه
33:39تو هم با حالیت هیچ فرقی نداری
33:42همونقدر مقرور
33:43همونقدر گستاخت
33:45راستی
33:52اینم باید براتی درس عبرتی باشه
33:55اینو هیچ وقت فراموش نکن
33:57که آدم های بد تو زندگیشون شاید
33:59سختی کشیده باشن
34:00با بای
34:02موسیقی
34:32زهرا
34:45این تاریخ عقد دو دیگه مشخص
34:47امروز میرم با کمال حرف میزنم
34:49بابا جونگره نباشه
34:50گوبه
34:50وقتی مشخص شد به منم خبر بده
34:53که منم کارها رو شروع کنم
34:54باشه بابا جونگره نباشه
34:56باشه
34:56میبینم اتون
34:58میبینم ات عزیزم
35:02منم دارم میرم
35:06تو کجا میری سر صبح هم
35:08میرم خرید
35:10اگه نراحت نمیشی
35:11میخوام برای عقدت لباس بخرم
35:13حتما میخوای بری لباس سیاه
35:16مثل این عزادها رو بخریاره
35:17نه
35:17میخواستم لباس سفید بپوشم
35:19ولی نمیخوام نگاه رو من باشه
35:21بعد ست سال قراره دیده بشی
35:22نمیخوام توجه ها به من جلب شه
35:32آخه خوهر من
35:39تو اون همه سال با حالیت زندگی کردی
35:41کسی نبودی که تا یه دعوی پیش میاد قرر کنی بری
35:44مناخره هر کسی یه سبری داره دیگه نه
35:46به اینجام رسیده بود
35:54به اینجام رسیده بود
35:56آره میدونم
35:57اما یه خورد منطقیر فکر کن
35:58مگه چقدر میتونی اینجا بمونی آخه
36:00آخه نمیدونم
36:04تا جایی که بتونم
36:05سعی میکنم اینجا بمونم چی کار کنم
36:08خب بعدش میخوایی چی کار کنی
36:10میخوایی سرتو به نزی پایین تره
36:11سعی میکنم بر نگردم
36:13دیگه خسته شدم
36:14از این که هر روز یه حرفو کنایهی بشنوم
36:18اف
36:19زنبه بیچار خودم میدونه
36:22از دست علیهان چی کچیده
36:23من اینو نمیفهمم
36:25یعنی تو الان میخوایی بگی
36:26حالیت خیلی بهتر بود
36:27یا اینکه اون چیزی که اون داشت
36:28تو الیهان نتونستی پیدا کنی
36:30واقعا درک نمی کنن
36:31در اینکه حالیت آدم عوضیه که شکی نیست
36:33منظورم اون نبود
36:34اما الیهان
36:35هر کاری که کرد به خواسته خودش بود
36:37الان حق نداره چون از این اب جدا شده
36:39به من بی احترام میکنه جانر
36:41حق این کارو نداره
36:43میفهمیم؟
36:45آره درست میگی حق بطفه
36:47باشه پس برن
36:50لازم نیست که ما هیچ کاری انجام بدیم
36:52بهتر همینجوری صف کنیم
36:53آره دقیقا همینطور
36:55چون دیگه حسله هیچ کسا ندارم
36:57تو برو برای من یه ذره ماتا درست کن
37:01باشه حالا بده
37:02ماتا درست کنم باشه چشم
37:03برای شب هم میخواستم بریونی درست کنم
37:05نظرتون چی خواهره من چی داریم میگی آخه
37:07یه چای کیسهی داریم یه قهوه اشرب مونده
37:09کدومون میخوای چایی قهوه
37:10آب
37:13باشه
37:15برای ایرشی همش مزاهمم میشی
37:21مگه حرفی هم برای گفتم مونده
37:22تا فهمیدی میخوام با زهره اززواج کنم
37:25منصرف شدی از رفتنی
37:26برای این که فهمیدم چقدر احمق بودم
37:28بزرگترین اشتباه هم اعتماد به تو بود
37:31این حرفا همون قانون میداره
37:32میگه که بوده بوده اومد جلایی در خونه هم وایسات
37:34و گفت شوهرمو دوست ندارم
37:35نکنه یادت رفته سر میزه اقماچتو گرفتم
37:38وخه چطور ممکنه
37:44من الان چطور اینو با آقا حالیت بگم
38:04موسیقی
38:34تهمیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدیدی
39:04لطفان بارگرد خونه
39:34جانن
39:43بگو بیت
39:45بیتو
39:48چی شد صدقی؟
39:58چیزی فهمیدی؟
39:59ببخشید آقا
40:00حق با شما بود
40:01آقا کمال با یه نفر دیگه رابطه داره
40:04پس واسه همینه داره دست دست میکنه
40:08حالا فامیلی کیه؟
40:12صدقی کیه؟
40:17بایلدیس خانم آقا
40:20چی؟
40:24دوبله شده در سیدیو جهنی
40:34بایلدیس خانم آقا
40:40نغاییwen
40:56بایلدیس فانливо
40:56PYM JBZ
Recommended
43:31
|
Up next
39:49
46:13
3:30
43:27
39:14
38:28
41:04
42:08
43:21
43:37
42:18
44:07
45:26
40:41
41:31
43:18
43:00
44:22
45:22
41:46
36:53
Be the first to comment