Skip to playerSkip to main content
  • 4 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00هیلیز
00:01جانم
00:02آماده شدی؟
00:03آماده میشم
00:04دوبله شده در اسریو جری
00:07هنوز لباس نپوشیدی؟
00:09عزیزم قبلش دوش گرفتم
00:11الان دارم آماده میشم دیگه
00:14خواهد چه هم بر میگردیم؟
00:19حالیت هنوز نرفتیم
00:20که از کجا بدونم که بر میگردیم
00:22خسته شدم از این که هرچی میگم بهت بر میخوره
00:24به هم بر نمیخوره
00:26اما تو هم هنوز نرفته فکر برگشتنی
00:28نیلیز من به خاطر تو دارم میام اونجا
00:30نمیخواد به خاطر من جایی بری
00:32کشش نده بی خودی داری
00:34اصابامو خورد میکنی
00:35بریم زودتر تمومش کنیم
00:37تاله تو عمرم کسی رو ندیده بودم که برای تفریق کردن عذابه گیره
00:41اف
00:41از دست زیریم اصابم خورده
00:46تو یکی هم بیشتر از این اصابامو به هم نریست
00:48با زیریم چش شده
00:49چی بگم؟
00:50به خاطر اون بچه ها که دیدی برام قیافه میگیره
00:52انگار من بعدیشو میخوام
00:53بذار یکم تنها بمونه
00:55از باز هر کاری گفته کردی دیگه لوس شده
00:58الانم تا تقیب توقی میخوره سری به هم میریز
01:00دیلدیز
01:01چیه دروغ میگم؟
01:03این در اصلا به بچهش توجه نمی کنه
01:05تو هم برای شادیش 24 سته در اختیار ارشی
01:07لوسش کردی
01:08در حالی که باید نظم و انضباط یاد بگیره
01:11به تو مربوط نیست
01:13حالیت
01:16فرقی به حال من نمی کنه
01:18اما میخوام تربیتش بیشتر از این خراب نشه
01:21این بچه بچه یه حالی تار کنه
01:23یه عالم مدرسه عالیه خارج از کشور هست
01:26اگه بذاری بره هم نظم و ترتیب یاد میگیره
01:28هم با آدم حسابیه معاشرت میکنه
01:30نه با آپاچیا
01:31این مسائل به تو مربوط نمیشه
01:33بروزو تر آماده شو
01:35و اگرنه ممکنه پشی مونشم
01:36سلامبانو خوش اومدین
01:56خوشحالمون کردین
01:57خوش اومدین
01:59خیلی ممنون
02:00بفرماید
02:01مجکرم
02:02عزیزم
02:06چطوری؟
02:08خوبم تو چطوری؟
02:09خوبم اصلا
02:10راستش
02:15جد جد جد بزرگ من
02:17پرت پاشا
02:19قبل از هر قضا
02:21ببخشید
02:22عادت داشت
02:24از همه بپرسه
02:25چطوری این اصلاگی من
02:26برای این که قضا رو با لذت بخورید
02:27قدیمی ها چه عادت های جالبی داشتن
02:30تا حالا نشریده بودن
02:31من همه شو براتون تاریخ میکنم
02:33امیر جون امروز چی کاره کردی؟
02:37کاری نکردم همش بودو بودو
02:39یعنی
02:40راستش حجم کاره هم
02:43وحشدناک زیاده
02:44خیلی زیاده
02:45با علیه هان کار میکنین دیگه درسته؟
02:48بله بله
02:49یعنی مامان یه جورهی میشه گفت آره
02:52شاید در جریان باشین
02:55من و علیه هان میونم اون شکرابه
02:59میتونم
03:00بله شنیدم اما باید گفت هرچی خیله
03:03هرچی قسمته درسته
03:04آره دقیقا
03:05خوش اومدیم بفرمایید
03:12شمام اینجایین آقا همی؟
03:16بای
03:17چه پیش آمده جالبی حالتون چطوره؟
03:19تو چطوری؟
03:20خیلی مچکره
03:22تابلو میشی
03:23نگره نباش
03:24سلام آقا همیر حالی تون چطوری؟
03:26ممنونم خیلی خوبم
03:27تو چطوری؟
03:28ممنونم منم خوبم
03:29شما بیرون از محیط کارم با همی؟
03:32بله من و زینب چند وقتی همسایی هم شدیم
03:35پس راحتر میتونی به خوهرات خبرچینی زینبو با کنیم؟
03:38منو هنوز منو نشتختیم متصفم
03:39ما مسائل شخصیمونو به هیچ فش به هم دیگه نمیگیم
03:44زرین خانم خاطر تونو مکدر نفرمهید
03:46نگرانه هیچی نباشیم
03:48سمان باید اینجا بشینین دیگه
03:51بله بله بله بفرمهد
03:53چیز خون ۶۶۶۶۶۶ جسد
03:55نگرانه هم از نظر شما مشکلی نداشت فاشه زرین کنم
03:56بشینا. ممنونم
03:58موسیقی
04:27موسیقی
04:57موسیقی
04:59موسیقی
05:15این چه خوبه که اومدیم
05:17بیا با هم برخصیم
05:19پدر و مادرت چطوره؟
05:26زرین خانم
05:27پدر و مادر امیر مدت طولانیی که خارج از کشوره
05:31بله درسته
05:32با هم دیگه رفتن دور دنیا رو بگردن
05:34و در واقع من نمی دونم که که قراره برگردن
05:37آه چه خوب
05:37خیلی دوست دارم ببینمشون
05:40چرا که نه
05:41مطمئنم اونا هم برای دیدن شما روز شمانی می کنند
05:44بهشون قبطه می خورم پسر با عدب و فهمیدهی مثل شما دارم
05:47لطف داریم
05:49دیگه چی پارا می کنی؟
05:53لیله عدبیاتو خیلی دوست داره
05:54شما چی؟ به چیزی علاق من هستی؟
05:57نه
05:57علاقم خیلی زیاده
05:59یکی از علاقم زبان و عدبیات انگلیسیه که منو از دوران بچه گی جذبه خودش کرده
06:05چه؟
06:06آره آره رایس نیگه
06:08انگلیسیش هم آیلیه
06:10آره آره مامانجون امیر اخیلی هست
06:15مثل چی؟
06:16خب بیشتر شمیه تجسس و تخلیقات
06:19یعنی چی؟
06:21جدن یعنی چی؟
06:23آقا امیر
06:24باشیم الان میگم
06:26مثلا کلمه یه اشقم در انگلیسی میشه دارلین
06:29و در اصد از کلمه یه دارا بودن میاد
06:32دارلین دارلین دارلین
06:34من کشفش کردم
06:35آن راست میگی امیر
06:38تو کتابا نوشته
06:41از بزن
06:41رستش آقا امیر
06:45در خصوص مطالب زیادی اطلاعات گسترده
06:48و زیادی دارن
06:49مثل دانشمنده میمونن
06:50نفرمایی نفرمایی
06:52تو این سن اکثر آقایون دنبال مسئله هاشیهی هستن
06:56اما شما متفاوتیم
06:57من آشق متلف هستم
06:59اولادیتم کتابا بودن و هستن
07:02میگم سرمایه گذاره اینجا کیان؟
07:18آقا آلتون رو میشناسین
07:19آلتون میسیرلی
07:20آلتون میسیرلی
07:21بله
07:22میشناسم میشناسم
07:23یکی از دوستای نزدیک همه
07:24معلوم مغز اقتصادی خیلی خوبی داره
07:26درسته همینطوره
07:27سلام
07:35من کارتشو برای تو میارم که داشته باید
07:58داشه
07:59چقدرم با هم رقصیدی؟
08:14اگه من اون روز نمیومدم دنباله چی؟
08:23نمیومدی همدیگرم نمیدیدیم
08:27یعنی چی همدیگر رو نمیدیدی؟
08:29خودت نمیخواستی منو ببینیدیه؟
08:31حالا اون روز یه لحظه با حالت اصابانی
08:33یه حرفی زدم
08:34بعدش هم خیلی پرشیمون شدم
08:36من از کجا میدونستم فکر کردم
08:38تو جدی هستی؟
08:39جدی که بودم
08:41اما آدم میاد میگه
08:43عزیزم غربونت برم
08:45نمیخوام از دستت بدم
08:46بیا دوباره از سر شروع کنیم
08:48اما خب اصلا نیومدی؟
08:50یعنی تو منتظر بودی من نازتو بکشم
08:54آره میشه گفت تا حدودی
08:59راستش من تو حالت عادی شخصیت هم اینجوری نیست
09:02اما این دفعه شدیدن
09:05دوست داشتم که بیای نازمو بکشی
09:07اما اونجوری نشد متسطفانه
09:09بپخشید
09:10به نظرم اون شب تحت تحصیل زینب قرار گرفتی
09:14من فکر میکردم من رو بقیه تحصیل میذارم
09:17اما این دفعه نمیدونم چرا برعکس شد
09:19اشکالی نداره
09:21جده
09:23راستش داشتم فکر میکردم آخر حرفامون به کجا خد میشه
09:26ببین من که هیچ مشکلی ندارم
09:28تازه خوب شد که اون پیامک هم فرستدی
09:31هم پیامک فرستدم هم همینجوری سوار ماشین شدم
09:34کی این کارا رو میکنه آخه
09:36ببین میخوام راستش رو بهت بگم
09:38ایرم تا حالا از این اتفاقا به سر من نیومده بود
09:42میبینی زندگی چقدر عجیبه
09:47علیهان زینب جادر شدن ما به جاش با همین
09:49آره واقعا خیلی عجیبه
09:52میخوام یه چیزی بگم
09:54به نظرت فردا شب
09:57با علیهان اینو دور هم باشین
09:59من نیوم ها
10:00به خاطر من بیا دیگه
10:03باشه خوب میام
10:05اما حرفم روک میزن اما
10:06باشه بزن
10:08بعد این نمیخوایی
10:14جمعا چند رفت بر انان اینجا کار میکنن؟
10:19عزیزم
10:20میشه دیگه بریم خونه
10:22چی شد؟ خسته شدی؟
10:24چی فکر میکنی؟
10:25تو گفتی بیایم اینجا
10:26درسته اما من گفتم دوتایی با هم خوش میگذرونی
10:29از کجا میدونستم کل شبا میخوای از یارو سوال بپرسی
10:32تک و تنها اینجا بایستم
10:33میخوام چی کار کنم؟
10:34میخوام باید برقسم؟
10:35از دست تو؟
10:35چی میشد با هم برقسی؟
10:37اف
10:37بگذری من میرم تسش رویی
10:39بعدش برمیگردیم خونه
10:41میشه حساب ما رو بیاری؟
11:05تو هم خوابت نبرده؟
11:07من از اون آدم ها نیستم که مدت زیادی تو رخت خواب بمونم
11:11حالا که تو هم بیداری و من هم خوابم نمیبره
11:14بهتره یکم با هم دیگه حرف بزنیم
11:16در مورد چی؟
11:18نمیدونم
11:19از کار، از دوستات
11:21یا مثلا
11:22رابطه ای تو و حالیت که خوب بود
11:26چی شد یه دفعه میونتون خراب شد؟
11:28من میرم تو اتاقم
11:31اصلا نمیشه با تو حرف زد
11:33تو بگه با من قهری؟
11:35شرکا هیچ وقت با هم قهر نمی کنن این در
11:38من چی کار میکنن؟
11:39قرار دادو فسخ میکنن
11:40دخت کردی که دن به دقیقه داری این جمله رو تکرار میکنی علیهان؟
11:45من دوتامون به همدیگه احتیاج داریم
11:47یه بحث کچیک ها اینقدر گندش نکن
11:49برای تو کچیکه برای من مهمه
11:51بین زن و شاهره اینجور بحثو زیاد پیش میاد
11:55عادت کن کم کم
11:57هندر
11:59دکترای خوبی میشنستم
12:01اگه خواستی بهت معرفی میکنم
12:03شب خیر
12:04شب خیر
12:06بابایی علیهان
12:10اما عادت میکنی
12:12من خودم عادتت میدم
12:21دیروز یه دفعه گذشتی رفتی اتفاقی افتاده بود؟
12:24یکی از دوستان به کمکم احتیاج داشت
12:26برای همین رفتم
12:27ببخشید که بهت گفتم جلسته دارم
12:29خوش به حال اون دوستت که اینقدر براد عزیزه
12:32هرکی که هست خیلی خوش شانسه
12:34یکی از دوستای قدیمیه
12:36اما پشمون شدم که رفتم
12:37چرا؟
12:39چون لیاقتشو نداشت
12:41اینجور که معلومه یه کاری کرده
12:44که دیگه هیچ وقت نمیخوای ببینیش
12:45آره از زندگیم پاکش کردم
12:47هر پایانی مسبب شروعی جدیده درسته؟
12:51آره همینطوره
12:52کمال
12:54اگه منم صدات بزنم همینطوری میای؟
12:56معلومه که میام
12:57حتی اولی نفر میام
12:58برای من که هیچ کس نمیاد
13:00احتمالا فقط تو بیاش
13:02نکن زهرا
13:03واقعا اونجوری که فکر میکنی نیست
13:05باور کن همینطوریه
13:07ببین اندرم ولم کرد و رفت
13:09بذار از این گلا برای خونه بخرم
13:11سلام
13:12سلام خانم
13:14ایچه زباده من بخرم
13:15باشه
13:16یه دست گلا از اینا میخواستم بیزن
13:18آره حتما
13:19هست اینطوری اولین گلا هم تو برام خریده؟
13:26این حساب نمیشه
13:27چرا؟
13:28چون دست گلا اول باید خاص باشه
13:31خیلی ممنون
13:32خواهیش میکنم
13:34یه چیزش کمه
13:41آیسل
13:42یادت بفته بودم ما کارون بخر
13:44اونا رو بچین تو سینی نغرهی و بعدش بذار اینجا
13:47باشه خانم
13:49آآه حالیت
13:53سر کار نمیری؟
13:57نه نمیرم امروز خونه میمونم
13:59چی شده؟ نکنه مریض شدی؟
14:02نه
14:02اما چون دیشب به خاطر تو چند سو از سرپا بایی سادم خیلی بی حالم
14:07آیی من حذرت میخوام عزیزم
14:09به خاطر من دیشب خیلی عذیت شدیم
14:11کشش ندیل دیست
14:12با آیسل بگو قهوم رو بیاره تو اتاق کارم
14:14حالیت وایسل
14:15من دوستم رو دعوت کردم
14:17الانه که برسن ممکنه یکم سر رو صدا کنم
14:20کیا رو دعوت کردی؟
14:22گایه و گیزمینه آن دختر رو یه خوبی هم
14:24زنگ بزن کنسل کن
14:25بگو کار دارم
14:26اصلا حسده مهمون ندارم
14:28آآه حالیت نمیتونم این کار بکنم
14:29زشته بخوام کنسلش کنم
14:31الان تو رو هندارن میان
14:32یکی دو ساعت میشنن بعدش میرن زیاد سختش نمیتون
14:35گیز
14:36انگار آداب منزل رو نمیدونی چیه
14:38باید ازم میپرسیدی اجازه میگرفتی؟
14:41که مهمون دعوت کنم مشکلی نداره؟
14:44حالیت
14:44یعنی برای یه مهمونی کچیک تو خونه خودم باید از تو اجازه بگیرم؟
14:48تو تو این خونه تنهایی زندگی نمی کنی
14:50باید ازم بپرسی سر خود نمیتونی دعوتشون کنی
15:01آیسن قهوه میخواد یه قهوه بهش بده بخوره
15:05معفق باشی بعدم میبینمیت
15:07صبح خیر
15:08صبح خیر زینب خانم حالت چطوره؟
15:11حاکان به یه طرف بزنی
15:12چیزی شده؟
15:15میدونم از بورس هم خریدی
15:17چی نفهمیدم؟
15:24داری میزنی زیرش؟
15:28نه زینب من اصلا نفهمیدم موضوع چیه
15:31بذار یه نگاهی به کامپیوترتو بیندازم
15:35زینب میدونی که تو اجازه این کارو نداری
15:38همونطور که خودم حجز میزدم
15:42حاکان شما دوتا میدونین که این کارتون جرمه؟
15:46مدرکی نداری چیزی دستت نیست
15:47مدرکاتو کامپیوترتوه
15:49پس معلوم شد هیچ مدرکی دستت نداری
15:51اینو به آقا حالیت میگم
15:55برو اینو به رئیستت بگم
15:57زینب یعنی میخوایی روی حدسیاتت جلو بریم
16:00بله همینطوره
16:01باشه پس
16:03خبرهای بدی دارم خیلی بد
16:24خیلی بد
16:26چیه؟ چی شده؟
16:27زینب خریدامونو متوجه شده
16:29میدونستم که میفهمه
16:33اینه واکنشت؟
16:35خوب میدونستم زینب دختر باهوشیه
16:38پس طبیعیه که بتونه انقدر سریع از کارای ما سردر بیاره
16:41علیهان این کاری که کردیم جرم محصوب میشه
16:44اگه حالیت به فهمه بیچاره میشیم
16:47نگران نباش نمیگه
16:48موندم چیجوری اینقدر راحت نشستی برای خودت؟
16:50چون زینب خیلی خوب میشناسم
16:52و میدونم چه کاریو میکنه و چه کاریو نمیکنه
16:55فهمیدی؟
16:56اما میدونی که از دستت خیلی دل خوره درسته؟
17:02آره میدونم
17:04اما علاقهی که به هم داره جلوشو میگیره
17:07اشتباه میکنی
17:08چون علیهان تو شیرو نکشتی فقط زخمیش کردی
17:11و یه روزی که اصلا انتظارشو نداری ممکنه ضربه بدی بخوری
17:15نه ترس
17:17باشه هیچی نمیشه
17:19به هم اعتماد کن
17:20نمیگه
17:35جنر
17:35ما باید یه کاری بکنیم
17:39آب جی میخوای چی کار کنیم
17:41باید چی تو سرته
17:42زینب از علیهان جدا شد
17:43تو هم با علیهان ازدواش کردی
17:45زینب رئیس شرکت شد
17:46من و امیر همخونه شدیم
17:47هرچی که فکر کنی
17:48سرمون اومده
17:49یکی چی میخوای
17:49فقط موندهی شاف سنگ به همون بخوره
17:51آب جی تمومش کن دیگه
17:53گوش کن
17:53یه مردی بود که
17:57مثل مافیا اومده بود
17:59تو شرکتتون یاده تو؟
18:00خب
18:00کش با اون بیشتر دوست باشیم
18:04من چرا باید با همچین آدمی دوست بشم
18:05خوهر من
18:06مگه زینب دوستتونیست؟
18:10خب برو در حقش یه خوبی کن
18:12شاید زده اون دوتا هم
18:13از همدیگه خوششون اومد
18:15ها
18:15آب جی تو بازی نقشهی داری درسته
18:18من هیچی از حرفات متوجه نمیشم
18:20عزیزم میگم
18:23الان که رابطه یه
18:25علیهان و زینب خوب نیست
18:26از این فرصت بتونیم استفاده کنیم
18:28میفهمی؟
18:29این خوهر ها آشق مردایی پول دارن
18:31این یارو هم به نظر پول دار میاد
18:33خب شاید اینجوری
18:34زینب از علیهان دل بکنه
18:37وارد زندگی شده
18:38یعنی معمولیت جدیده
18:39آفرین آره همینه
18:41آب جی زینب امراً به این یارو نگاه کنه
18:43سلام میکنی اصلاعه میکشه رو
18:45شاید بشه
18:46فقط قبلش تو باید رو شخصیت یارو خوب کار کنی
18:49باید بهش بگی زینب
18:52به یکم توجه و محبت
18:54به اینجور چیزا احتیاج داره
18:56چه میدونم از این حرفا بزنی
18:57تو که این کارها رو خوب بلدی هستم
18:59خب بعدش
19:01بعدش رو باید ببینیم
19:06باید ببینیم چی میشه
19:07داری من رو میندسی تو هچالی
19:09یا رو من رو میکشه
19:10نیسلی اونقدر لاخر شده باید ببینیش
19:18این دفعه شوهنه به خاطر لاخرش طلاقش داره
19:20راستش وقتی شنیدم اونقدر خندیدم که نکره
19:25بیچار شانس نداره
19:26حاره به خدا
19:27خوش اومدین خانوما
19:28خیلی ممنون
19:30حالتون چطوره؟
19:33خوبیم زهره جون تو هم بیتون؟
19:35بیا زهره
19:36وقته بودی ورزه؟
19:37آره ورزش میکنم
19:39از وقتی اومدیم اینجا صبح میرم پیاده روی یه دز میدونه
19:42چه دستگاه خوشگلی؟
19:44قسمان دوست بسرش خریده ورش
19:46آره از طرف یکیه که خیلی دوستش دارم
19:50از همین کنار خیابونی هست
19:51خیلی عزیزم بگذاریم
19:54خوب من برم دوش بگرم
19:55اگه تا اون موقع نرفته بودید میام خدمتتون
19:58باشه عزیزم
19:58باشه عزیزم
19:59آی زهره به نظر خیلی سرحال میاد
20:02خیلی خوشگل شده
20:03عشقش بهش سخته؟
20:05چه عشقی عزیزم؟
20:06زهره کسی یا نمیخواد وگر نبهه میگم
20:08گفت از طرف یکی کسی که دوستش دارم
20:10آه نه منظورش یکی از دوستشی که دوستش داره
20:13چون من میدونم زهره در مورد کی حرف میزنه
20:16مطمئنم بینشون چیزی نیست
20:17نمیتونه هم باشه
20:19دیدین که براش کر خریده
20:20خیلی هم خوشحال بود
20:21نه نه
20:24از خودتون پذیرایی کنیم بچه هم
20:26یه ما هم بخوریم چخشیم
20:28دوبله شده در استدیو جن
20:32دیدم که آکان تو اتاقت بود
20:42اعتمالا حرف زدین
20:44آره حرف زدین
20:45میدونم دارین چی کار میکنی
20:48منم میدونستم که میفهمی
20:50زودتر قضیهشو تموم کنی
20:54من حاله بخوام کاری که کردم آن نصفه ول کنم
20:56با حد شخی ندارم
20:57به آقا حالیت میگم
20:59زینم
20:59راستشو به هم بگو باشه
21:02اینو همین الان نفهمیدی درسته؟
21:05آره دیروز فهمیدم
21:06خوبه
21:06پس یه نمیتونستی زودتر از اینو به حالیت بگی
21:09اما نگفتی خودتو گول نزم
21:11یعنی میگه من هوا تو دارم علیهان؟
21:14نداری؟
21:15علیهان من چرا با یه تبایی آدمی مثل تو رو داشته باشم ها؟
21:21پس برو همه چی رو به حالیت بگیم
21:24چی؟
21:24حرای درست چندیم
21:25اگه
21:27تو واقعا یه ذر نسبت به من احساس نداری؟
21:31خوب
21:31برو
21:32همه چی رو به حالیت توضیح بده
21:36باشه
21:39خودت اینو خواستی
21:42خدا حذرم شرط ببندم شما داخل این ماشینا رو تمیز نمی کنیم
22:02وقتی مشتری در باز می کنه باید نتونه چشم از داخلش برداره
22:06الان تمیزش می کنم نگره نباش
22:08همش همین حرف ها می زنی
22:10تا داشت دوست زینب خانم اومد
22:13خوش اومدی بردار
22:16چطوری؟
22:20رسش باید بگم برای سلامتیتون دعا گوام چی بگم نمی دونم دیگه
22:25برچی دل تنگت می خواد بگو
22:26داود خانه عزیز خوارم می خواد یه ماشین بخره
22:30چون خوارم سرش خیلی شلوغه نتونست بیاد من مجاش اومدم
22:33باشه ببین قربانم بهت کمک می کنه
22:36یه کم بشینم چون خیلی خستن
22:39باشه اینجا جا برگه نشستن داری
22:42چاییم می خوری؟
22:43می خورم می خورم
22:44قربان دو تا چایی بیار
22:45رو جوف چشم داداشت
22:47بریم بشینیم
22:48شجوری اینو درست کفنم
23:03خب ببینم خوارتون
23:08اک چجور ماشینی خوشش می آمد
23:10راستش جناب داود خانه عزیز شما رو
23:14زینب خانم به ما معرفی کرده
23:16رست می گی؟
23:19بله
23:19زینب خانمم خیلی زن خوبی هم
23:22همینطوره همینطوره
23:23باورتون می شه
23:24همش از شما تعریف می کرد
23:26گفت تنها کسی که تو این شهر می تونین
23:28با خیال راحت ازش ماشین بخرید داود خانه
23:30یکم گندش کرده واقعا اینجوری گفت
23:34به جون شما دقیقا همینجوری گفت
23:36اونم طفلا که الان دورانه خیلی سخته
23:38و داره می گذرونه
23:40جده می گیم
23:41به خدا
23:41برایت چی؟
23:43آیی چه خوب که اومدی
23:47با بطا همه چی ممنون یلدیس جون
23:50به ما هم خیلی خوش گذش من
23:51خواهیش میکنم
23:52وایسیم با هم یه سلفی بگیریم
23:54یادمون رفته بر
23:55پوز دوستیمونو بگیم
23:57آلیشه
24:04بعدم می بینم اتون خوش حافظ
24:06خدا حافظ
24:08اون گل برای کیه؟
24:16زهره آرگل
24:18آییسن اونو بگیر بیارش تو
24:21باشه چشم
24:22این بشه دست گل افولمون
24:33رفتن؟
24:41آره رفتن
24:42بلاخره
24:42به خاطر تو کل روز و تو اتاق حفظ
24:46من از کجا میدونستم سر کار نمیده؟
24:47میپرسیدی؟
24:49پس برای اینکه هیچوقت اینجوری نشه
24:51باید از من اجازه بگیری
24:52من میرم اتاق دراز بکشم
24:54به آیسل بگو برام قرص مسکم بیاره تو اتاقم
24:59اطاعت میشه
25:00برای اگه زهرا گل میفرستن منو دوام میکنن
25:17آیسل
25:20آیسل
25:23وقتی دوست پسر زینب اونو ترک کرد و گذاشت رفت امریکا
25:30اونم بعد از رفتن این پسرهای هیچ مردی تو زندگیش را نده
25:34تفلک قرورش بد جور شکسته
25:36الان میشه دلیل اون رفتارشو فهمید
25:41اومد اینجا دادت سر و صدا کرد
25:43که من خانوممو باید به من بگین خانوم
25:46باید بودی و میدیدی
25:48آره آره آره اینجوریه میدونم
25:51اون یکی را لازم داره که ازش حمایت کنه
25:54دستش تو جیب خودش بره
25:55کاش بتونه همچین آدمی را پیدا کنه
25:58هرچی خیرشه
26:00خودش به خاط میشه
26:02اما به نظر من خودش نمیخواد کسی ها
26:06وارد زندگیش بکنه
26:07شما رفتار اونو جدی نگیرین
26:09به خاطر قرورشون جوری رفتار میکنه
26:11اگه یکی بهش توجه کنه
26:12محبت کنه سریع سمتش کشیده میشه
26:14نه من ازتون خواهش میکنم بهش
26:16نگید که اینا رو از من شنیدین
26:17چون دوام میکنی که چرا زندگی شخصیشو به بقیه گفتم
26:20داداشین چه حرفیه
26:21که این دیدی مرد بشینه قیبت کنه
26:24اصلا ندیده
26:26منم از حرفای خوال زنکی بدم میادم
26:29جنوب داود خان
26:32من شماره همراه همون بهتون بدم
26:34داشته باشین
26:35پیشتون باشه اگه کاری داشتین به هم زنگ بزنیم باشه
26:38باشه
26:38باشه تو هم کارت ما رو داشته باش
26:40یا وقتی لازمت میشه
26:42آره
26:43آره لازمم میشه
26:45یعنی گش میدارم آره خیالتون رو خطرم
26:47خیلی ممنونم
27:08علیه هان بری چی اومد اینجا
27:20دیدم تو خودتی اومدم
27:22من بهت نگفتم نیتونی بشین
27:27باشه
27:28مهم نیست
27:29ولی بری من مهمه
27:31به جای این که بری به حالیت بگی
27:34اومدین نشستی اینجا فکر میکنی
27:36چرا
27:37چرا فکر میکنی تو فکر تو هم
27:40زینب
27:40بهتر خودمون رو گول نزنی
27:43ما هر دوتامون هم دیگر رو خیلی خوب میشنسیم
27:46چرا اومدی اینجا چی میخوای
27:50ازت میخوام به خودت بیای
27:53میخوام حقیقت رو ببینی
27:55مهم
27:57کدوم حقیقت رو میگی
27:59زینب من میدونم از یه طرف از دستم عصبانی
28:03و از یه طرف منو بخشیدی
28:05از کجا میدونی؟
28:09همونطور که میدونستم میایی اینجا
28:11من میدونم زینب
28:13حسش میکنم
28:14علیهانی که از دلیل بختتو هم همینه
28:16فکر میکنی همه چیو میدونی؟
28:20اره اومدم اینجا که فکر کنم
28:21چون چیزایی که قراره به حالیت بگم
28:23زندگی حاکانم داغون میکنه
28:26یعنی به فکر حاکانی؟
28:27دقیقا همینطوره
28:29البته میدونم تو نمیتونی اینو بفهمی
28:32چون تو وقتی تصمیم میگیری
28:34فقط به فکر منافع خود تصدی علیهان
28:36خواستم برای توضیح بدم
28:38اما تو گوش ندادی زینب
28:41آره درسته
28:42هنوز هم نمیخوام بشنبم
28:44خوددانی
28:46من میرم
28:49کجا؟
28:50علیهان بهت گفتم
28:51حشدار دادم
28:53من بعید میدونم تو این کارو با من با کنی زینب
28:59الان شریعه توست شده
29:00وقتی با تو بودم
29:03فکر میکردم مهمترین موضوع تو رابطه ها حس بابستگیه
29:06اما فهمیدم دلکندن خیلی مهمتره
29:11خدافز
29:29الو جانر جان
29:33ببین آبجی جان
29:34دارم زندگی میکنم که خرج کفن و دفت رو دستتون نذارم وگرن نمیمون
29:38آخه برای چی باید بمیری؟
29:41هنوز یه عالم کار نتموم داریم عزیزم
29:44نه خیلی ممنون خیلی ممنون خیلی خوب به امبویی یاد دیدمت گرم
29:47انقدر قور نزن
29:48بگو ببینم چی کار کردی؟
29:50رفتی پیشش؟
29:51تونستی کاری کنی؟
29:52رفتم رفتم اما اینجوری بهت بگم
29:54زینب هیچ وقت نگاه داود نمی کن از من گفت
29:57چرا این حرفا رو میزنی؟
30:00معلوم زنها رو خوب نشنختی یا؟
30:04در حال حاضر زینب از نظر روحی به هم ریخده است
30:07الان با کشیک تری توجهی سریع جزبه یه نفر دیگه میشه
30:12آخه آبجی این مرده چی جوری میتونه حال زینب رو خوب کنه انگار همش دعوا داره
30:17عزیز دلم همه میتونه نوستشن شاید این دوتا هم با هم دیگه خوشبخ شدن
30:24داریم به زینب خوبی میکنیم واقعا که آبجی
30:27معلومی که دارم خوبی میکنم حتی میتونم بگم بزرگترین خوبی در زندگی مدر همش میکنم
30:33باش آبجی باشه بگو الان با چی کار کنم
30:36به این دابود خانه نزدیک شد دوتش کن تو خونت باشه؟
30:41فهمیدم آخر این کار به قبرستون خط میشه یا رو آخر منو میکشه
30:45اصلا جنبه شوفی هم نداره میخوای به مهونی شرکتم دوتش کنم نظر چیه؟
30:49فکر عالیه فقط باید قبلش یکم به سر و وزش برسی یه تغییرات کچولویی بدی
30:55اونم دست خودتا میبوسه؟
30:57باش انجامش میدم انجامش میدم
31:00واقعا که دیگه خسته شدم درکم کن خواهش میکنم
31:03بابای عزیزم
31:05باش انجامش میرم خونهشون خیلی ممنون
31:18خونهی؟ میخوام بیام حالی تو ببینم
31:28حالیت خونه است
31:47تو برو منم الان میام
31:48اینم میخوام
32:01باش
32:01رنگ مشکی اینم هست میخوام دوتاشونو پروف کنم
32:09همین الان چک میکنم این رو میبرم بیذارم تو اتاق پروف
32:12باش
32:18من دارم چه کار میکنم
32:22منسرف شدم پروفشون نمیکنم
32:28بله حتما اون رو بفرستم منظرتون
32:30نفرستیم
32:32خودم بعدن میام
32:39همش دارم با خرید کردن خودم رو سرگرم میکنم
32:42میخوام گرگه کنم
32:45زینب خانم خوش اومدیم
32:52سلام خیلی ممنون
32:53هیلیس خانم خونه نیستن
32:55شما بفرمین تو سالون بشین این تا بیان
32:57ها نه حرستش من اومدم آقا حالی تو ببینم
32:59بهشون خبر میدین
33:01باشه
33:01الا
33:02زینب جون
33:11خوش اومدی
33:13خیلی ممنون
33:15براد عجیبه که با روی خوش بهت خوش آمد گویی گفتم نه؟
33:23آره
33:24پس بذار دلیلشو بهت بگم عزیزم
33:27دارم یه صفیه جدید تو زندگیم برای خودم باز میکنم
33:30خوبه حالیه
33:31اینجوری به جایی ازیاد کردن بقیه خودی تو با چیزه دیگه سرگرم میکنی
33:35برای ندیدن شما ها فهمیتم باید خوشبخت باشم
33:41خوبه آلیه
33:42آقا حالی تو اتاقه کارشو منتظر شما
33:46سلام آقا حالیت
33:56سلام خوش اومدی زینب
33:58حالتون چطوره؟
34:00همینجور که میبینین بشین لطفا
34:02زینب چیزی شده؟
34:06آقا حالیت من اومدم اینجا تو یه چیزی بهتون بگم
34:10بعد از این تغییر و تخییر تو شرکت فکر میکردم
34:14علیهان داره یه کارایی میکنه و تحقیق کردم
34:16و...
34:17و؟
34:19و...
34:21فکر میکنم از سرق بعضی شرکت یه خارج از کشفر
34:25سهم خریداری کردم
34:26باید حدس میزدم
34:29آقا حالیت
34:31اگه حدسیت من درست باشه
34:34میخواییم چی کار کنی؟
34:35سری میکنم جوری این کارشونو بگیرم
34:38آراستی
34:41اگه چیز دیگه ای فهمیدی حتما به ام خبر بده
34:45باشه خیالتون راحت
34:46بهتر دیگه من برم
34:49زینب چه نمیری هده اقل واسه شام بمون
34:51نه رسش امروز روز خیلی سختی و گذراندم
34:54یلیس رو ببینم برش میرم
34:56باشه
34:58واقعا ممنونم روز کرد
34:59برش میکنم خود نگهت
35:00خدا حافظ
35:11متین
35:12میخواستم علم بهت زنگ بزنم
35:13کجا بودی؟
35:15رافته بودم خرید
35:16بیا بریم بشینیم
35:18عجیبیلی سو بری خرید و دستگاری برگردی
35:20چی شده نکنه سرت خورده جایی؟
35:22آیی هرچی دیدم خوشم نایمد
35:24همینجوری قدم زدم
35:25چه جالب
35:27تو هم بلاخره
35:28از خرید خسته شدی
35:29آره همینطوره
35:31خیلی هم خسته شدم
35:32چی شده چرا اینجوری میگی؟
35:35نه عزیزم چیز خاصی نشده
35:37چی بگم اخلاقات عجیب شده برای همین
35:39همش به خاطر این اتفاقات اخیره که افتده
35:43میفهمم آبجی جون
35:45اینم میگذره همه چی درست میشه عزیزم
35:47میدونی؟
35:47اصلا برام مهم نیست
35:49روبه راه بشه
35:49اندرشه هر اتفاقی میخواد بیافته
35:51اصلا برشکست بشین برام مهم نیست
35:53آه ایلریز چرا اینجوری میگی؟
35:56زینم
35:57خسته شدم از بسپره ی بقیه زندگی کردم
36:00میخوام فکر خودم باشم
36:01آبجی چینتو که هیچوقت برای کسی زندگی نکردی
36:04تمام تصمیماتتم خود تنهایی گرفتی
36:06آره
36:06یعنی میگی خود کرده را تدبیر نیست
36:09بگذاریم بعد از این میخوام عوض بشم
36:11میشه روکو پوسکنده بگی چی تو سرته یلیز؟
36:16هیچ چی تو سرم نیست
36:17عزیزم کلی دارم حرف میزنم
36:19چون خسته شدم
36:20بگذاریم
36:22رستی نگفتی با حالی چی کار داشتی؟
36:24قهوه میخوری؟
36:26آره
36:26اصاب کن الان میگم
36:28آیسن
36:28اریم
36:31داداشت یه روز ماشینتم بیاری یه چرخی بزنیم
36:34باشم اما آقا شریف میگم هر جا خواستیم ببرتان
36:38حتما
36:39میخوای دستامونم بگیره گم نشیم؟
36:42داداشت چی میگی راننده چیه؟
36:44اریم برای ما جوونها اف داره مثل این بچه فوفولا بگردیم داداش
36:48خب میگو چی کار کنی؟
36:50سویچو بردار
36:51خودمون میخوایی برونیمش؟
36:54میترسی؟
36:56نه نمیترسم اما میگم یه وقت تو درد سر نیفتیم
36:59بسر اون همه راننده دارین؟
37:00هیچ کدومشون رانندگی یادت ندادم؟
37:02یادم دادن اما تو خیابون نروندم
37:04باشه اون که مهم نیست
37:05ما خودمون به ادیاد میدیم
37:07دخترم هستن خوش میگذره
37:09آمه باشه من یه جوری سویچو میگیرم
37:13خوبه
37:14پس وقتی که تونستی ماشینو دودر کنی به امون پیام بده
37:17بعدش بریم بگردیم
37:18حتما خیالت راحت باشه
37:21فردا از توی شرکت جشن سال نو میخواییم بگیریم
37:34خوشم نمیاد
37:35از چی؟
37:37از جشنهای تحویل سال نو اینا
37:39دختر تو چقدر عجیب غریبی؟
37:41خب میتونم بپرسم چرا خوشت نمیاد؟
37:43چون که توی مهمونی هایی مثل مهمونه یه تحویل سال نو
37:47یا جشنهای شبیه
37:48این دیدم که همه آدم ها را یه جا توی سالان جمع میکنن
37:50بعدش هم همینجوری نگاه هم میکنن
37:53و به نظر من این کار را وقت طرف کردن همین
37:55مشخصه که تو شرایی تو قشنگ تحلیف کرد
37:58آره چون که مجبور بودم تو این جمع زیاد باشم
38:00اکثرا خاننده یه جشنشون بودم
38:02کار میکردم که به همه خوش بگذاره
38:04واقعا خیلی سخت میگذاره
38:06حق داری
38:07اما جشن شرکت ما همیشه خیلی خوب بوده
38:10انگار تو خیلی مصبت اندیشی
38:13یا مگه نه
38:14چطور ممکنه خوش بگذاره
38:15وقتی هم علیهان اونجا سمزه نب
38:17گفتی علیهان
38:19یه دفعه یادش افتادم
38:21بذار بهش زنگ بزنم
38:23برای شام دوتش کنم
38:25فکر خوبیه زنگ بزن
38:27میخوای دوتش نکنم
38:29اگه تو نخوای نمیکنم
38:31نه بهش بگو بیاد
38:34چی شده هاکم
38:43میشندم
38:44ببینم کجایی
38:45صداد به نظر خوب نمیاد
38:48از این به بعد انگار
38:49همیشه اینجوری میمونم
38:51یه پیشنهاد برد دارم
38:52ما برای شام داریم بیریم بیرون
38:56گفتم که تو رو هم دوت کنیم
38:57بیایی حال هوا تبردش
38:59شاید بیام
38:59نمیتونم
39:01خواستم بیام زنگ میزنم باشه
39:04بابا ناز نکن دیگه
39:05علیهان با رو خونه استراد کن
39:06بعدش باشه بیا
39:07شب میبینم ات خودحفظ
39:09بهت زنگ میزنم
39:10تو هم لطفا اخ نکن دیگه
39:17اگه یه وقت اصطابانی میکنه
39:18جوابشو میدم و گفته باشه
39:20باشه باشه
39:21خوب
39:23اومدم
39:32حیرم خوش اومدی بیا
39:38چه خبر عزیزم
39:39داشتم غذا درست میکردم بیا با هم بخاریم
39:41نه نه با هاکان میخواییم بریم بیرون لطفا تم بیا
39:44عزیزم درست نیست من با هاتون بیا
39:47آه یکی هم نفهمه فکر میکنه با هم رو دربایستی داریم
39:50بیا بریم دیگه یه ساعت بیشتر طول نمیکشه
39:52داختر به جام زود باشه
39:53آه ایرم تمبلین نیشون
39:54وای انگار میخواییم بریم اون سر دانیا برو امادشو بجام دیگه
39:57باشه
39:58باشه باشه باشه باشه باشه منتظرتن
40:01خوش بگذاره
40:11به تو
40:17چیه؟ با هم داریم میریم
40:21هم؟
40:23اندر که میخوایی دست از این کارات برداریم
40:25چند بار دوتایی رفتیم بیرون
40:26بسه دیگه
40:27من که نمیتونم بسیار ساعته با تو بیام از این کلوب با اون
40:30آره خوش
40:31اما زن تو هم زنی نیست که بشینه تو خونه پیجامه به پوشه و پاپکرن بخوره
40:35هیچ وقت خدا هم اینجوری نبودم
40:37پس خوبه که بدون این شریک تو هم مردی نیست که هر شب بره بیرون
40:40هر چقدر هم بخوای ازدواجمونو قبول نکنی
40:43متاسفانه ی حقیقتی این وسط هست و اونم اینه که ما با هم عقد کردیم
40:48علیهان
40:48علیهان ازاد خبری نشد نمی آن
41:02نمی خواستم بیام اما نمیتونم تو خونه بمونم
41:10خیلی خوبیه سنو
41:11پشه علیهان
41:18من من باید برم
41:20کجا؟
41:24یه کار واجب دارم
41:25مشکلی هست؟
41:48کار واجبت اینه اره؟
41:51دوبله شده در استیدیو جم
41:55به هم عادت میکنی
42:00اول و آخرش به من عادت میکنی علیهان
42:06موسیقی
Be the first to comment
Add your comment

Recommended