- 2 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00یو جمید
00:30تو هم بمون کنار شوهر عزیزت یلدیس
00:35یه عمر باید منو کنار زهر ببینی
00:40من میخوام استواج کنم
00:42با چی؟
00:45خب اگه قبول کنی با تو
00:49با من؟
00:54ببینید اینو میدونم که خیلی یهویی شد
00:57اما احساس میکنم دیگه وقتشه که تشکیل خانواده بده
01:00راستش نمیتونم چی باید بگم
01:04لزومی نداره همینه الان جواب بدی
01:07اگه دوست داری فکر کن
01:08یا حتی اگه جوابت منفی باشه درک میکنم
01:11ببین زهره ما هم دیگر خوب نمیشنسیم
01:13اینو منم میفهمم
01:15اما اگه جوابت مصبت باشه
01:17من فکر میکنم میتونیم خوش بخش
01:19منم خوب آره منم همین فکر رو میکنم
01:22یعنی چی؟ الان جوابت مصبته؟
01:25آره جوابم مصبته
01:27بابا شما به یلدیز گفته بودی؟
01:49نه من بشنای گفتم
01:51یلدیز
01:54تو اینجا چی کار میکنی؟
01:57یلدیز
02:03مگه با تو نیستم اینجا چی کار میکنی؟
02:05شما ها بگین اینجا چی کار میکنی؟
02:10منظورت چیه؟
02:12حالیت؟
02:13یعنی من قریبم که واسه عقد دختر دعوتم نکردی؟
02:17یلدیز به کسی نگفته بودیم
02:18ببین غیر از ما کسی دیگه ای نیست
02:20اگه دنبالت نمی اومدم نمی فهمیدم که
02:24دارین اینجا چی کار میکنی؟
02:26یه لیست
02:27حالا هرکی ندونه فکر میکنه خیلی من دوست داریم
02:30ربطی به تو ندارزم
02:30ندارست فضولی دیوونه میشه
02:32چون نفهمید ما چطوری ازدواج میکنیم؟
02:34من از حالی تصابانیم
02:36چرا ازم پنهون کردی؟
02:38وگرنه برای مهم نیست
02:40زهرابا کیا چطوری داره ازدواج میکنه؟
02:42این چمدون اینجا چی کار میکنه؟
02:48چرا با چمدون اومدی؟
02:53وسایلم رو جمع کردم میخوام برم
02:55نمی فهمم کجا میخوای بری؟
02:58ببین یلدیس
02:58اگه چیزی هست که میخوای بهم بگی
03:00بعد از اخت حرف میزنیم
03:02متوجه شدی؟
03:03نه نه
03:04من مزاهم شما نمیشم
03:05یلدیس سب کن
03:10ببخشید اران برمیگردم
03:13یلدیس
03:14یلدیس
03:16مگه با تو نیستم
03:17اون حرفای مزخرف چی بود که میگفتی؟
03:19حرفای من مزخرف بودی
03:20یا رفتار تو حالی
03:21گوش کن
03:22به خاطر تو مراسم عق داره به تأخیر میفته
03:25بذار عق تموم بشه
03:27همه چیزی رو برای توضیح میدم
03:28چیزی رو میتونی؟
03:28همچین چیزی رو قبول کنی؟
03:30یلدیس
03:30ساکت شو
03:32رابیو
03:32همه کارش به خاطر حسا دفعی
03:35چمدونم گرفته
03:36اینگار کجا میتونه بره؟
03:37واقعا ازخایی می کنم
03:38میتونی شروع کنیم
03:41سرکار کنم زهر و آرگون
03:50آقای کمال کاراجایو به عنوان
03:53همسر قبول می کنید؟
03:55بله قبول می کنم
04:02ببخشید ببخشید
04:08یادم رفته بود گوشیم و سایل ایمتونم
04:10اریم زنگ می زنیم
04:14اریم زنگ می زنیم؟
04:15جواب بده
04:16جانم اریم
04:18حالو دادش کمال
04:20دادش می شه لطفاً بیایی اینجا
04:22اریم چی شده؟
04:23کجایی؟
04:23دادش من ترساداف کردم
04:25فکر کنم زنه مرده
04:26چی داری نیکی؟
04:28اریم کجایی؟
04:31نمی دونم اینجا دقیقاً کجاست
04:33چی شده کمال؟
04:35اریم برام لوکیشن به فرس می آم تنبالت باشه؟
04:37از هیچ چی نکست؟
04:38کمال اتفاق بدی افتده؟
04:40کمال بگو ببینم چی شده؟
04:45آقا حالید اریم می گه با ماشین زده به یه نفر
04:48چی؟
04:50زده به یه نفر؟
04:52می گه ظاهرن طرف مرده
04:54تو چی داری می گی پسرم؟
04:58همین حالا من رو بر اونجا
05:00زود باش
05:00آقا داوود شما که کاری نداشتین؟
05:11نشته باشم فدای سرتون مهم نیست
05:13بینم این غذای ویژهتون چیه؟
05:16خیلی دوست دارم بدون ما
05:17آقا داوود بهتون گفتم این غذا رو درست می کنم
05:23اما رسه ایش درست کردنش یه کمی طول می کشه
05:26می شه اون روزی که خواستم درست کنم بهتون اطلاع بدن؟
05:28باشه از نظر من مشکلی نداره
05:31اگه قراره به زحمت بیافتین
05:32من می تونم یکی از این خدمتکارو ما بفرستم بیشه
05:36نه بابا نه اصلا لزومی نداره
05:38بی خود تماس نگیریم
05:39نه خودم تنین هنجان
05:40راستش را بخواین یه خورده تحجاب کردم از این که به تنهایی تواش بزی کردن استاده استی
05:46البته همچنین غذای ویژهی هم نیست
05:48یعنی وقتی بخوریم خودتون متوجه می شیم
05:51خیلی هم متوازه استیم
05:54خب رسش
05:55دلم می خواد بگم همینطوره
05:57اما بهتون دروغ نگفتم
05:59رسیه اگه براتون زحمتی نداری می شه لطفا منو تا یه جایی برسونیم؟
06:05چه زحمتی اختیار داری؟
06:07اگه بخواین تا منزل می رسونم به تو
06:09نه نه نه الازم نیست رسیش
06:11تو خونه یه تغییراتی می خواهم بدم
06:13مبلام آماده شده قراری برم اونا رو ببینم
06:16وله وله حتما
06:17زینب خانو ما می بریم بادرسی که می خواهم
06:19چه اشکام بود خواهم
06:21خوش اومدیم
06:25چطوری آیستم؟
06:26خیلی ممنون
06:27که از تو خونه؟
06:29کسی نیست، اریمم هنوز نیمده
06:31واقعا؟
06:32خوهرم کجاست؟
06:34اونم از صبح که رفته بر نگشته
06:35یعنی اینه کجان؟
06:37بذاری یه تماث بگیرم
06:39الو؟
06:43کجایی تو؟
06:44از صبح خونه نیستی
06:45سود بیا، برات کلی خبر دارم
06:48من کنار بابا
06:49چیزی شده؟
06:53لیلا، اریم تصدف کرد
06:55چی؟
06:55تو داری چی میگیم؟
06:57نه ترس، نه ترس
06:58اریم توریش نشده اما
06:59زده به یه نفر
07:01توافرم نویشه
07:02طرف زنده است؟
07:04ظاهرا نه
07:05شما ها کجایی منم؟
07:07نه نه عزیزم
07:07تو بمون خونه
07:08بذار اول اریمو ببینیم
07:10بعد خودم با تماس مگیرم
07:11باشه منو بیخبر نذاری ها؟
07:14باشه نگره نباش
07:15آیا داری میری؟
07:28آره
07:28لزومی نداره بیش رزین بمونم
07:31من تو از دست زینب ناراحتی
07:33ببین کیا دوت میکنه تو خونه؟
07:35باشه علیهان خودم اون قضیه رو پیگیری میکنم
07:37تو نگره نباش
07:37به جانه رو میگم هموسش باشه
07:39به هم بگین چی ها شد
07:40جونم لیلا
07:44دایی اتفاق خیلی بدی افته
07:46چی شده؟
07:47اریم با ماشین زده به یه نفر
07:48میگن ظاهرن طرف مرده
07:50چی داری میگی؟
07:50شما الان کجایین؟
07:51چیزه الان بخواهرم حرف سدم
07:53گفت الان تو راهی
07:55دایی اریم طورش نشه
07:57یعنی میدازنی زندو
07:58نمیدونم لیلا باید اول بفهمیم
08:00چه اتفاق افتاده
08:01اندر از این خبر داره؟
08:02نه من اصلا یاد اون نیفتاده
08:04گوشی رو قط کن
08:05من یزنگ به اندر میزنم
08:06اگه خبری شد به منم بگو
08:07باشه؟
08:08باشه
08:09چی شده؟
08:14اریم با ماشین زده به یکی
08:15چی میگی علیهان؟
08:16الان اونی که بهش زده حالش چطوره؟
08:18وضعیت چطیه میگن مرده
08:20چی داری میگی؟
08:21کاری از دست من برمیاد
08:22میخوای منم بیانم؟
08:22باید اول برم اندر رو پیدا کنم
08:24وضعیت رو براش توضیح بدم
08:25یه جوری که کسی متوجه نشه
08:28به جانر میگی
08:28باشه
08:29پس منو بیخبر نذارم
08:30باشه
08:31اونو مشخص میکنیم
08:32نگران نباش
08:33اون بلیت رفت و برگشت
08:35اصلا مهم نیست
08:36ببینم برای تو چیزی در نایی من؟
08:37نه هیچی
08:38بیای دقیق کار دارم
08:39سوقت
08:40بابا
08:43پسرم؟
08:44بابا
08:44آرون باش
08:47آرون باش
08:48بابا
08:49من یکی رو کشتم بابا
08:50آرون باش پسرم
08:51این حرفو نزدن پسرم
08:52هنم چیزی معلوم نیست
08:53آرون باش
08:53بابا من چیکار کنم
08:54زن مرده داداشت
08:55بابا من کجا میگنی پسرم
08:57آرون
08:59بابا چیکار کنیم
09:00ارین
09:00یادت دقیقا کجا با زن
09:02تصدف کردیم
09:04دو جاده زنم باش
09:06باید بریم یه نگاهی به نسیم
09:08نه نمیشه
09:09من نمیم اونجا
09:10بسرم مجبوری بریم
09:11اینطوری نمیتونیم فرار کنیم
09:12اگه پولیس ها بیان چیم
09:13حالا اومدن که اومدن
09:14هر دقیقا میفهمیم چه اتفاقی افتاده
09:16بیا بریم
09:17زود بایستوار شایریم
09:18تو ران اندیگی کن زهرا
09:19علی ها خوش اومدیم
09:33حالت خوبه
09:34پشت تلفان صدا تنگار ناراحت بود
09:37در را به تو با کار اتفاق بدی افتادیم
09:38اندر یه اتفاقی برای ارین افتاده
09:41چی؟
09:41چه اتفاقی؟
09:42نگران نباش
09:43اریم حالش خوبه
09:44اما زده به یه زن
09:45ظاهرن وضعیت جدیه
09:46یعنی چی که زده به یه زن؟
09:48نمیفهمم
09:49یعنی این ماشین رو برداشته
09:50رفته زده به یه زن؟
09:51آخه چطور ممکنه؟
09:52بله خود این ناچه
09:53همینجا بود
10:03مطمئنی اینجا بود پسرم؟
10:06آره
10:06وقتی دیدم زن تکون نمیخوره
10:09نتونستم بمونه
10:10باشه پسرم آروم باشه
10:13کمال بهتری بریم کلامتری
10:14باشه
10:15داداش کمال سب کن
10:16بابا خواهش میکنم نریم
10:18من خیلی میترسم به خود هر کاری بگی میکنم
10:20پسرم نمیشه که نریم
10:21من خودم حلش میکنم
10:22به صدقی گفتم
10:23میاد اینجا
10:24میخواییم بگیم اون پشت فرمون بود
10:26زود حرکت کن
10:28چشم
10:29میگه بیاین دنبال ما
10:34متوجه شدم
10:42کدوم کلانتری؟
10:44باشه خیلی ممنون
10:46الان میگه
10:46چی میگه؟
10:47نگران نباش
10:49الان بردن کلانتری
10:50یا کادیکوی
10:50زنی که بهش زده زندرست
10:52فقط دستش شکست
10:53بایی خودوی شکرت
10:54خودوی شکرت
10:55پس بیا زودتر بریم
10:56بیا زودتر بریم
10:57علیهان
10:57مثلا
11:03خواهر چی شده؟
11:04بایی هیچی نگو
11:05خواهش میکنم
11:06هیچی نگو
11:06بایی چرا این بچهش
11:08از پشت فرمون
11:09وقتی پدرش حالیت باشه
11:11بهتر از این نمیشه
11:12نباید دیر کنیم
11:13زود باش بریم
11:14کجا داریم میریم؟
11:22از ترس مگه میتونم
11:23بپرسم
11:24الان اریمم ترسیده
11:26واسه همین هیچی نمیگم
11:27حتما داره دیوونه میشه
11:29حق داریم
11:29اریم دیگه شورشو در آورده
11:31همش تخصیر اندره
11:32این زن اصاب بچه رو به هم رکته
11:35فقط حیف که
11:39عقبتو به هم خورد
11:41آی میبینم که خیلی خوشحال شدیم
11:43آه چرا باید خوشحال بشم
11:45اما وقتی دقیقا
11:46تو لحظه ی عقد
11:47همچین اتفاقی میافته
11:48یعنی یه نشونه بزرگه
11:50نه میشه بگی حال یعنی چی؟
11:52یعنی این که نمیتونستی
11:53خوشبخت بشی
11:54بایی خدا
11:56بذاریم مسئله ی اریم حل بشه
11:59بعد بهت نشون میدم
12:00خوشبخت یعنی چی؟
12:01عزیزم اصلا به من چه؟
12:02بگو وقتی چراق قرمز شد
12:17یه هجال ماشی صف شد
12:18هرچقدر پامو گذاشتم
12:20روتو و موز نشد
12:21متاسفانه زمینم خیست بود باشه؟
12:23دقیقا همینجوری شد مگیرم
12:25آره ببین
12:26اگه غیر از این حرف بزنی
12:28بیچاره میشیم
12:28اصلا یادم نسفر کنم
12:34همینطوری بود با
12:34الان ما میریم اتاق کمیزر بذرم
12:37میخوام بگم صدقی پشت فرمون بود
12:40تو همینجور منتظرمون ببون
12:42بابا اگه هیچ چیزی بشه چیزی نمیشه بسرم
12:45خودم حلش میکنم
12:46فهمیدی؟
12:47فقط کافیه با کسی حرف نزنی
12:49وقتی من بگم پشت فرمون بودم
12:51برای تو ایچ اتفاقی نمیافته
12:52اما تو چی میشی؟
12:53تو کاری به این نداشته باش
12:58من از هیچی نمیترسم
13:00تو من از هیچی نترس
13:01ارزه نداره از یه بچه نگه داری کنه
13:12پسرم داره به خاطر اون میفته زندان
13:15باورتون میشه؟
13:17واقعا نمیدونم باید چی کار کنه
13:18باورجون میشه اینقدر هرس نخوری؟
13:21دیگه نزدیک شدی؟
13:23حتفا اون جانارتی پیش نگید
13:24هرچی از دهنم در بیاد بهش میگه
13:26اندر بهتر آروم باشیم
13:27چون همه عصابشون خورده
13:29فیلان مهمترین قضیه اینه که
13:31اریم از این مسئله نجات پیدا کنه
13:33و درس عبرت بگیره
13:34آخه اریم همچین بچه ای نبود
13:36این مرد انقدر ذهن بچه رو با حرفاش پر کرد
13:39یک کاری کرد که این بچه
13:40از مادر خودشم متنفر بشه
13:43خواهر خواهش میکنم
13:44توی کلندتری عرفی نهزر
13:45چون میشیم تیتر روزنامه آمی فهمیم؟
13:47آی ویل کن تو رو خوده
13:48هرچی میخواد بشه بشه
13:49اصلا برام مهم نیست
13:50بسته دیگر چی عذابم داد
13:52زندگی اریمم داره نابود میشه
13:54پسرم بدبخشون
13:55میخونده
13:57ببین اریم پدرت همه چی رو حل بکنه
14:00تو اصلا قصده
14:01باشه داداشم
14:02بابا چی میشه
14:03واقعا برای اریم اتفاقی نمیافته
14:05حل میشه دخترم
14:06هر جوش های حلش میکنم
14:08من نمیذارم پسرم بره زندان
14:10حوش کنی
14:12من الان میرم اتاق کومیسر
14:14اگه کاری با اریم نداشتن
14:17اریم رو برمیداریم میرین خونه
14:18متوجه شدیم؟
14:19باشه همش تخصیر تو بود
14:21پسر من تو بدبخ کردی
14:22دهن تو ببند
14:23وقتی ایچی نمیدونی حق نزر
14:24پسرم تصدف کرده
14:25ممکن بود به خاطر تو قاتل بشه
14:27تو چجور پدری هستی؟
14:27خفه شو این درد
14:29خفه نمیشم
14:30اریم رو ازت میگیرم
14:31ازت شکایت میکنم
14:32از اینجا برگام شد
14:33حالا میبینی
14:33اریم بیا بریم
14:34ساکت دطفن اینجا چه خبره
14:36اریم بیا اینجا بسرم
14:37پسرتون تصدف کرده چی شده؟
14:39بیشه تو اتاق هر فرزنیم
14:40بله بفرمایی
14:42ممنون
14:42اریم جان بیا اینجا بسرم
14:43بیا بسرم
14:44تو دخالت نکن
14:45یا این ور
14:45چیکر میکنی؟
14:46اینطوری هوار نمیشدی
14:47راننده میخواست
14:48همیچی رو به گردم بگیره
14:49چرا به من نگفتی؟
14:50من از کجا باید میدونستم؟
14:52زدیب همیچی
14:52واقعا که اندر
14:53از دست تو
14:54خدا رو شک زنه زنده است
15:05الان تو بیمارستانه
15:06دست شکسته
15:07یه خوردم
15:08کفتگی تو بدن میشه
15:09منو بیبرم زنده
15:12بسرم
15:12بدون گواینامه نشستی
15:14پشت فرمون
15:14و از اون بتر زدیب یادم
15:16مسلمان یه جزایی داره
15:17بابا
15:19میشی یه چیزی رو بدونم؟
15:28اگه دیش رو پرداخ کنیم
15:30بازم مشکلی پیش میانم
15:31اگه خانواده شکایت نکنم
15:33مشکلی پیش نمیاد
15:34در اینجور مواقع
15:35معمولا شکایت میکنم
15:37چون پسرتون
15:38اون خانماتو
15:39همون شرائط بل کرده
15:40و فرار کرده
15:41متوجه شدم
15:43الان یکی از معموران میاد
15:45باش برو جواب سوالاشو بده
15:47باشه پسرمان
15:48باشه
15:49فاتح بیا اینجا
15:55بیشون رو ببرین برای بازشی
16:06چشم کمیسشون
16:07اریم
16:13بسرم
16:16تو اسم خودتو میداری مادر؟
16:19تو شیچه اسم خودتو گذاشتی پدر؟
16:21همه چی رو خراب کردی بیرم
16:23تو بود همیشه رو به من میگفتی
16:24لحظشتی پسرم رو ببینم
16:25اینم شد نتیجهش
16:26میبینی که
16:27بوش کن
16:27تو حق نداری اینجا باشی
16:29این زن رو بردان اینجا ببرین
16:30ازت شکایت میکنم
16:32حالی بچه ما ازت میگیرم
16:33شنیدی چی گفتم میگیرم
16:34میخوام بدونم خودوم غازی
16:35این بچه رو به تو میده
16:36از این به بعد
16:37فقط با اجازه من
16:39میتونی اریمو ببینی
16:40نه تا رو خدا
16:41تو هم به من کمک میکنی
16:42دیگه علیهانه رو
16:43میخوام از این مرد شکایت کنم
16:44هر وقت دلت خواست
16:45میتونیم کارای شکایت رو شروع کنیم
16:47مشکلی نیست
16:47شما ها فکر کردین
16:49ظهورتو میرسه
16:50که بچه منو ازم بگیرین
16:52تو واقعا فکر کردی کی هستی
16:54از این به بعد دیگه نمیذارم
16:55ایریمو ببینی
16:56از این به بعد نمیذارم
16:57بهت گفته باشم
16:58ای بابا اون سرسده ها چی
17:00اون بیرون چه خبره
17:03یه زن شوهر دواشون شده
17:04به خاطر بچه هست
17:05اون بچه من هم
17:08اونه که داد میزنن
17:09پدر مادر تو هست
17:10متاسفانه بله
17:11خود رو به دادت برسه
17:13با اینه چی کار میکنی
17:14میدونم
17:15بیا پسر جنیر
17:18با دقیقت بخون
17:19بعد امسا شون کن
17:20نگاه کن
17:21چون مادر بالای سرش نیست
17:22بسرم به چه روزی افتاده
17:24به جایین که بریتون
17:26بالای عشق و حالت
17:27میموندی بالای سر بچه
17:29حت براش مادری میکردی
17:30تو لازم نیست حرف بزنی
17:32حقی نداری که بخوایی حرفی بزنی
17:34همه چی تقصیر اون احمق بوده
17:36اندر
17:36مراقب حرفات باش
17:38چی داری میگه اندر
17:39اصلا به من چه رفتی داری هم
17:40تو سکت باش
17:41خواهد بس کن دیگر
17:43همین دزرمون با ساشگاه
17:44باسه یه بارم کشده
17:45به یه دردی بخور
17:46خواهد تو بردارن جو ببر
17:47من هیچ جو نمیرم
17:48هیچ جو نمیخوام برم
17:49میفهمی هیچ جو نمیرم
17:50ارین پسر منه
17:52پسرم
17:54کامیسر میخواد شما رو ببینید
17:57متین با من بیام
17:58زهرا
17:59چه نار ارین باش باشه
18:00عزیز دلم
18:02چی شد آخه
18:03بسرم
18:03ارین حالت خوبه آره
18:05ارین نگران نباش
18:07اصلا نترس
18:08هر کاری لازم باشه براتو میکنی
18:10باشه
18:10مثلا میخواد نقش شوهر فداکار بازی کنه
18:14تو تنها موردی که با حد موافقم همینه
18:16دختره الان وقت این حرفا
18:18بسرم آخه چطوری اینطوری شد
18:19تو چرا همچین کاری کردی
18:21آخه تو پسری نیستی که ماشینو بدون اجازه پدرش برداری
18:24چرا همچین کاری کردی آخه
18:25نمیفهمم
18:26بخاطر اون رفیقایی جدیدشه
18:28البته تو از اینم خبر نداری
18:30ارین به خاطر این که دوستتا از خونه بیرون کردم
18:32از من نراحت شدی
18:33ببین به چه روزی انداختنید
18:34یه نفر این زن رو ساکت کنه
18:37وگرنه خودم میکشنش
18:38برو کنار دستتو بکش
18:40اون دیوونه از بابا ولشت کن کمل جم
18:44یه اتاق خالی گرفتم
18:47راستش اگه بخواین میتونین
18:49اونجا حرف بزنیم
18:51آره خیلی خوبه بیا پسرم بیا بریم اونجا
18:53ممنونم علیهان
18:54خدا رحم کرد شوهرم اینجا بود
18:57مرد شرون شوهرتو ببرم
18:59دوبل شده در استدیو جرمی
19:01خیلی ممنون
19:07اریم جان
19:11پسرم خواهش میکنم
19:13از دست من نراحت نباش
19:14میبینی که وقتی ازم دور شدی
19:16چه اتفاقاتی افتاد
19:17آره دایی جان
19:18مگه آدم با مادرش قرار میکنه
19:19اگه من بودم نمیذاشتم
19:22با اون پسر را دوست شی
19:23چرا با کسی حرفی نزدی
19:25میتونستیم در مورد اینا با هم حرف بزنیم
19:30پدرتا میبینی؟
19:31جازیلیز دیگه هیچی رو نمیبینه
19:33ماما لطفا
19:34سعی نکن منو از پدرم متنفر کنی
19:36باشه حسیزم هیچی نمیکنی
19:38نباید چیزی بگی
19:39همه چیز تخزیر شما ها بود
19:40ارین بسرم این چه حرفیه؟
19:43ماما لطفا مست کن
19:44هرداتون فقط به خودتون فکر میکنین
19:46هیچ کس به فکر من نیست
19:48اندر
19:49میشه یه خورده با ارین تنها بمونیم
19:53میخواییم مرد و مردونه با هم حرف بزنیم
19:56بریم
20:19پس من تو هم میخوایی بگی حق با مادرم
20:29نه
20:31اینو نمیگم
20:34به نظرت حق با پدرم نه
20:36هیچ کدومشون مرین
20:38یعنی حتی نمیتونم بگم که
20:41کدومشون بیشتر مغصره
20:43من اینجا
20:44برای این که در رابطه با این ازدواج
20:48هر چقدر که
20:50عصبانی یا ناراحت باشی
20:53به تق میدم
20:54باور کن
20:55من تو رو خوب درک میکنم
20:58چطوری میتونی درکم کنی
21:00منگه مادر تو هم با یکی دیگه ازدواج کرد
21:02ازدواج نکرد
21:06اما ای کاش ازدواج میکرد
21:08یعنی چی
21:11وضعیت من یه خورده پیچی دست
21:15اما مطمئن باش
21:18هیچ کس به انرزی من نمیتونه درکت کنه
21:20من خیلی خوب میفهمم که
21:22هیچ بچه ای دوست نداره
21:23مادرشو با کسی تقسیم کنه
21:24خوب میفهمم
21:25من فقط خیلی عصبانی شدم
21:29میدونم
21:30کاملا حق داری
21:31اما من مطمئنم
21:33تو از پس این بر میایی
21:35آدم ها نمیتونن خانوادشون رو انتخاب کنن
21:38متاسفانه
21:39میدونم
21:41بهتر نیست یه کاری بکنی
21:44مثلا میتونی مشکلات زندگی تو
21:46به عنوان یه الگویی
21:47برای آینده خودت استفاده بکنی
21:49یعنی چطوری؟
21:51اینجوری که مثلا
21:52وقتی بزرگ شدی
21:54از تمام این اتفاقهایی که برای تو افتاده
21:56درس بگیری و همون اشتباه ها رو خودت تکرار نکنی
21:59تو تونست این کارو بکنی؟
22:02معلومه که تونستم
22:02میشه فراموش کرد
22:07یعنی بعد از یه مدت
22:09این اتفاقات بعد فراموش میشن
22:11اگه بخوایی فراموش کنی
22:17میتونی
22:18تو فراموش کردی؟
22:22حتی یه روزم نتونستم
22:25جدی میگی؟
22:28البته قصه نخور
22:29شرایط منو تو خیلی با من فرق داره
22:32پدر مادر تو خیلی دوست دارم
22:34فقط بلد نشتن اینو نشون بدن
22:37همین
22:38ارین من
22:40وقتی بچه بودم خیلی قصه خوردم
22:43یعنی همیشه قمگین بودم
22:45برای همین تنها چیزی که دلم نمیخواد ببینم نراحتیه یه بچه هست
22:51ازت مذارت میخوام
22:54منو ببخش
22:56ما هم نیست
22:58نمیدونم این حرف حالتو خوب میکنه یا نه
23:01اما
23:01هر وقت بخوای من کنارتم
23:05به عنوان برادرت
23:07ممنونم دادش علیان
23:10بیا
23:14ازت ممنونم
23:18ارین کجاست؟
23:32تو اتغی داره با علیان حرف نیست
23:33بشه حقی
23:34بابا سب کنه آرون باش
23:35الان شرایط مناسبی نیست
23:37حرف زدن حالشو بهتر میکنه آرون باش
23:39مطین
23:45پسرم
23:49خوبیه عزیزم ها؟
23:50آره بهترم
23:51لطفاً از من دلخور نباش خواهش
23:54ارین
23:55بی اینجا
23:56ارین میگم بی اینجا
24:00بی پسرم
24:03زهراتو هم بیا
24:04زنی که ارین به ایستده از بیمارستان مرخص کردن تو خونه است
24:12شما برید تو اتاق کومیسر منتظر من بمونید
24:15من میرم با زن هفت بزنم برمیگردم
24:17باشه
24:18دود بریم
24:18مطین بی بریم
24:21تو میری خونه
24:24باشه
24:24لیلا ترسیده همه چیز رو برش توضیح بده
24:26باشه
24:27باشه
24:27میبینم اتا
24:27بذاری کیفم رو برد
24:28بی بریم
24:29امیدوارم بکنیم زنه رو رازی کنیم
24:32و اگر نبا دیانه میتونیم خلاص بشیم
24:34نگه دار در اومنم میام
24:35بهتر دیگه ما هم بریم
24:38چون فیلن کاری از دستمون بر نمیاد
24:40نه من جایی نمیرم
24:44تو وقتی مطمئنشم
24:45مشکلی برای پسرم پیش نمیاد
24:47اینجا میمونم
24:47شما فکر میکنین
24:49یه روزه کارش تموم میشه
24:50بله خانم
24:51فردا سبزو شروع میکنیم
24:52تا شب هم تموم
24:59خیلی ممنون خود نگم
25:01خدافیز
25:02چی کار داشتم
25:06واسه نقاشی
25:08تو حالت خوبه؟
25:11خیلی خوب نیستم
25:12چی شده باز؟
25:12تازه داری میپرسی پرو؟
25:15نمیدونم مهمونی بوده قضا بوده یعنی چی
25:17اون رفیقت کجاستان؟
25:19هنوز تو مهمونیه؟
25:21منظورت جانره
25:22پس فکر کنم خبر نداری چه اتفاقی افتاده
25:27نه مگه چی شده؟
25:29خارزاده ی جانر تصادف کرده
25:32چی؟
25:33ارین؟
25:34آره سفلکی
25:35خوب الان حالی چی طوره؟
25:37خوبه چیزی شده؟
25:38منم نبیدونم
25:39یه او گذاشت رو رفت همین
25:41خیلی خوب پس بزه یه زنگ به ایلگیس بسیم
25:43باشه زنگ زنگ
25:44الو
25:55الو خوهر جان چی شده؟
25:57وایی زینه بگه بدونی چی شده؟
26:00ببینم ایر این حال شد
26:01آره خوبه
26:01آره خوبه
26:02من میام پیش تو خونه این؟
26:04آره آره خونه هم بیا
26:06بیا اینجا
26:07باشه میبینم ات
26:08آقا حالی
26:22بهتر شما نگه
26:23من سعی میکنم با حرف زدن راضیشون کنم
26:25اگه نشد شما خودتون تشکل بیا
26:27نه اینجورو نمیشه
26:28ما نمیدونیم چطور آدمانی هستن
26:30ممکنه بخوان ازتون سوی استفاده بکنن
26:32من سعی میکنم از جانب خودم حرف
26:34لازم نیست
26:35بریم باشون حرف بزنیم
26:36سریح حلش کنیم
26:37خونه شون کدومه؟
26:40اینجاست آقا
26:41بیا مدیم
26:43تو همیجا بمون
26:47سلام
26:57امروی داستین
26:59ما با خانوم حلیمه کار داریم
27:01مامانه منه
27:03ببینم چی کارش داری؟
27:05مادرتون تصدف کرده
27:08میدونم
27:09یه عوضی بهش زده و فرار کرده
27:11اون کسی که به مادرتون زده پسر منه
27:14پسر تو دارم
27:16آره
27:17پس همین اومدن با اتون حق بزنم
27:20هیلی
27:27زینب
27:28هنگه بدونی چه اتفاقاتی افتاد
27:31چی شده؟
27:32برو تو
27:33تو اینجا چی کار میکنی؟
27:37ای بابا
27:38ما با هم همسایه ایم
27:40همساگه
27:40باشه ما حرف خصوصی داریم
27:42بفرمایید بریم
27:42باشه
27:43ایرم چطوره؟
27:44حتیقا اینو بریم
27:44ایرم خوبه اما ماشینو برداشته
27:46رفته زده به یه زنه
27:47چی داری میگی؟
27:48خدا رو شک به خیر گذشت
27:50زنه فقط دست در شکسته
27:51از صبح تا حالا تو کلن تری بودیم
27:53جانرم اونجا بود؟
27:55آره اونجا از پیش
27:56اون خوهر فتنش
27:57بلندشو برو خونه
27:58باشه
27:58باشه
27:59فیلم
28:01بعدن میبینم
28:01من رفتم
28:02چایی دم کنه؟
28:05نه بابا چایی نمیخوام
28:06عزیزم
28:08گریه نکن
28:09برای چی داری گریه میکنی؟
28:11همه تون داغون شدین
28:14حتما خیلی عذیت شده
28:15نه؟
28:16معلومه این بچه اینطوری میشه
28:17آقا به خاطر پدرم و درش
28:18خیلی دوش عذیت میشد
28:20بهش فکر نکن
28:21خدا رو شک به خیلگازش عزیزم
28:23خوبه که زن طوریش نشده
28:24کمال داره ازدواج میکنه
28:26چی؟
28:28آره
28:29با کی؟
28:31با زهران
28:32چی داری میگی یلدیز؟
28:33با چشمایی خودم دیدم زینم
28:35حالیتم کنارشون
28:36یلدیز آفه چطور ممکنه؟
28:40من نگران حالیت شدم
28:41رفتم دنبالش
28:42تا رسیدم
28:43دیدم سر میزه عقد میشستم
28:45خب
28:47خب چرا همچین چیزی هست
28:49تو پینهون کردن؟
28:50نمیدونم به هیچ کس حرفی نزدم
28:52من که اولی شکر شدم
28:53اصلا نفهمیدم چی شده
28:55بعدش یه حیرم زنیزد
28:56هممون با عجل رفتیم
28:57نتونستن خود برا بخونه
28:59همون لحظه رفتی
29:00هیلدیز ببینم
29:02تو حالا
29:02تو حالا داری به خاطر کمال گریه میکنه؟
29:04هره
29:05چطور ممکنه با من همچین کاری بکنه؟
29:08عزیزم شما پنج ساله پیش از هم جدا شدین
29:10بعدشم تو رفتی اززواش کردی
29:12هنوزم شوهر داری اگه حواظت باشه؟
29:13فرقی نداره
29:14اون داره از لجه من این کار رو میکنه
29:16هیلدیز یه جوری داری حرف میزنی
29:19انگار هنوز دوست بسرته
29:21آره خب
29:22خب این که داره با زهرای اززواش میکنه
29:24یکم مشکوکه
29:25اما بالاخره اونم با ایک اززواش میکرد دیگه
29:27اما زینب همه چیز میتونست یه جور دیگه باشه
29:30آخه چطوری میتونست باشه؟
29:32میتونست میتونست یه جور دیگه باشه
29:34هیلدیز تو هنوز عاشق کمال یاره؟
29:40ها؟
29:41نخیب
29:41عاشقش نیستم
29:43پس چرا گریه میکنی؟
29:44بزن هر کاری دلش میخواد بکنی
29:46چرا به خاطر اون گریه میکنی؟
29:47نباید با اون ازدواج کنم
29:49واقعا نمیدونم چی باید بگم
29:52فقط امیدوارم امیدوارم منصرف بشه
29:55بذار تکلیف ایر این روشن بشه
29:57با هاش حرف میزنم
29:58بهش میگم گروش از زندگیم گم کنه
30:01خیلی خوب باشه حاروم باش
30:03اینقدر گریه نکن
30:04موندم حالی چطور اینو قبول کرده؟
30:06ایدونم از اونم سردر نیوردم
30:07این قضیه داره دیوونم میکنه
30:10باشه عزیزم گریه نکن
30:13به خود نارهت میشن
30:15میخوای عشق منم در بیاری؟
30:18تو هم گریه کن
30:19امروز علیهانو با اونو دیدم
30:22فکر میکردم ازدواجشون فقط روی کاغذه
30:25ولی دست ایریمو گرفتن
30:26و رفتن تو اتاق درم بستن
30:28مثل یک خونواده
30:29اونم احسابمو خیلی خوب کرده
30:31زینم من و تو خیلی نهستی
30:33نمیدونم چرا هیچی درست نمیشه
30:36ببینید درست نیز
30:40این بچه شکایت کنین
30:41اگه این لطفو بکنین و شکایت منصرف بشین
30:43آقا حالیتم این محبت شما رو جبران میکنه
30:46این محبتی که شما میفرمایید
30:50جون یا آدمه
30:52عثمان پسرم
30:53مامان تو ساکت باش
30:54شما از پسرم شکایت نکنید
31:00منم
31:02هر کاری ازم بخوایی برات انجام ده
31:05حالا میتونیم به زبون خوش حرف بزنیم
31:10پیشنادتون چیه
31:16ایرین بری چه همچین کاری کرد
31:26هنوزم باورم نمیشه
31:28حاضر من که دوستشو از خونه بیرون کردم
31:30همه نراحت شدم
31:31من که به تحرفی نزده بودم
31:32میدونم عزیزم منم کلی گفتم
31:35خودکنه زود تربیان خیالم راحت بشه
31:39الانه دیگه پیده شم بشه
31:41یلدیس
31:43به نظرت بابا میتونه حلش بکنه
31:46مطمئنم که بابت یه راه حلی پیدا میکنه
31:50تو از بقیه چیزا خبر داری
31:55از چی؟
31:58آه اومدن
31:59ایرین تو چی کار کردی دوتش حالت خوبه؟
32:05پیینجا
32:05نمیدونم بخواه
32:08ایرین خیلی ما رو ترسوندی گروز نهی؟
32:11نهی نه سیره
32:12بابا ایرین که اتفاقی بازش نمیافته
32:16قرار نیست شکایت بکنم
32:17اما در قبال این پول زیادی ازم میخواستن
32:20حالا برو تو اتاقت بیش بگیر
32:27میان با ترخ میزنم
32:28من هم میرم یه خورده استراحت کنم
32:36به خاطر این مسئله مراسم عقد شما به هم
32:39اشکری نداره بابا جون با کمال حرف زدم
32:41گفت یکی دو روز دیگه انجامش میدیم
32:43ما کهی با هم حرف میزنیم
32:49یلیز
32:50همین الان از در اومدم تو
32:52میتونی به فهمی چه روز سختی داشتم؟
32:55باشه عزیزم
32:56تو برای استراحت کن منم میام بیشت
32:58عزاکت خانم میشه برای من قهوه درست کنیم
33:12چشم
33:13ایندر خانم از این که خبر؟
33:19خوبه
33:19پیش پدرشه
33:21خدا بد نده
33:23برای منم قهوه درست کن
33:28خیلی مزقر است
33:30میبینی تو رو خدا؟
33:32بعد از این همه اتفاق پسرم کنار مادرش نیست
33:35واقعا اگر بدن دست من حالی تو
33:38تیکه تیکش میکنم
33:40قسم میخورم
33:40خودم نیکشمش
33:42قسم میخورم
33:43ایندر
33:45اگر واقعا بخوای هزانت اریمو بگیری من میتونم کمکت کنم
33:51اینو داری جدی میگی؟
33:54فکر کردم تو کلان تری برای اینکه حرس حالی تو در بیاری این حرف رو به هم زدیم
34:02نه
34:02من سر حرفم هستم
34:05اما نباید این قضیه رو علیه حالی تو استفاده بکنیم
34:09واقعا نمیفهمم این چه حرفیه که میزنی علیهان
34:12ها؟
34:13تو اون خونه حالیت هر روز داره پسر من رو بر علیه من پر میکنه
34:17فقط این بسط پسر بیچاره من حرور میشه
34:19من فقط میخواستم حرفم رو زده باشم
34:21که اگه اینم یکی از استراتجی های توه
34:23بهتره از همین اول شروع نکنیم
34:26کدوم استراتجی ها؟
34:27بست کنه علیهان
34:28مگه کمال و زهره رو با هم ندیدی؟
34:32فکر میکنی تو شرعیت عادی
34:33حالیت اجازه میده که کمال کنارش باشه؟
34:36ممنونم
34:43نوشه جان
34:45میبینی؟
34:47تا فهمید میخواییم با کمال همکاری کنیم
34:50زودتر از ما وارد عمل شد
34:52بهت اعتماد میکنم
34:55باشه
34:56دارم از رفتاره تجرب میکنم
35:01چرا؟
35:02نمیدونم
35:03من فکر میکردم تو آدمی بی احساسی هستی
35:06ولی وقتی امروز با اریم حرف صدی
35:08خیلی متعجب شدم
35:10من آدمی نیستم که به خاطر مشکلاتم با حالیت
35:13بخوام یه پسر بچه رو غربونی کنم
35:15اینجا فقط یه چیزی مهمه
35:17اونم اینه که اریم صدمه نبینه
35:19چیز دیگه مهم نیست
35:36کمال من خونه رو ترک کردم
35:39نمیتونستم تحمل کنم
35:41من خیلی دوست دارم
35:43به حالی تم پیام دادم
35:45همین چیز رو بهش گفتم
35:47از این به بعد باهم
35:49من چی کار
35:50باید برم
35:57رفیق چطوری؟
36:04خیلی ممنون اومده
36:05آره بیا تو
36:06خون از خوابیده
36:07آه زینم
36:09جانر
36:10خوش مومدی
36:11چطوری خوبی؟
36:12خیلی ممنون خیلی ممنون که اومدی
36:13با هلدی صرف زدم
36:15گفت ظاهران همه چی حل شده
36:17مشکل خاصی که نبود نم
36:18دستش درد نکنم
36:20مثل همیشه جناب حالی تو همه چی حل
36:21خدا رو شک به خیر گذشت
36:24همین مهمه
36:25آره عزیزم درست میگی
36:26دقیقا
36:27دقیقا
36:30اون چیه به کلت بستی؟
36:32بابا کلسو اومد اینجا
36:34سرم خیلی درد میکرد
36:35اون بست
36:35الانم بهترم
36:36کلسو مشپزی و ویل کرده
36:38الان پرستار شماها شده
36:40دخترجون
36:41میگم اون زن همه کار بلده
36:43همه چی تمومه
36:44خیلی خوب باشه تو
36:46اصراحت کن من دیگه میرم
36:48بشین زینم
36:48کجا داری میری بشین
36:49یه خود قیبت کنیم
36:50ای نه عزیزم من خودم
36:52بعدا با جانر میشینم
36:53مفصل حرفی زنم
36:55باز چی شده؟
36:56یعنی چی چی شده؟
36:57تجلت نمیکشی
36:58تزی میپرسی چی شده؟
36:59برای چی رفتی به اون یرو
37:00قول قضا دادی ها؟
37:02آخ
37:02آخ
37:03سرم
37:04سرم داری میترکه
37:05آخ
37:05با داری من
37:06به خدا سرم داری میترکه
37:09اینکاری که یکی چکوش بردشه
37:11میکن به تو سرم
37:11حالا بازیم
37:12نگره نباش عزیزم
37:13من خیلی سبورم سب میکنم
37:14تا حالت خوب بشه
37:15خود؟
37:16اصلا نگره نباش
37:17تا میتونی استراحت کن
37:18وای نمی چی شدش نمیره
37:21نه قیافه شو نبین
37:22دوبله شده در
37:24اسری و جل
37:25کلسوم جون تو نومت
37:27من میرم چون حسده اونو ندارم
37:29ما اومدیم
37:39خوش اومدیم
37:40اومدیم حال جانر رو بپرسیم خونه
37:42آره بفهم این خونه است
37:43بیه تو
37:44بفهم این
37:44چه تری؟
37:45خوبم تو چه تری؟
37:47آه
37:48ایرم
37:48هاکم
37:49باش اومدیم
37:51اومدیم برای یادت
37:53وای دستتون در نکنه
37:55به خدا
37:57اینقدر فکر میکردم طرف دار داشته باشم
37:59حتی ایرم هم به خاطر من تا اینجا اومده
38:01عدب حکم میکرد که بیاییم جانر جان
38:03خیلی ممنون ازیزم لطف کرد
38:05ما اومدیم که حالتو بپرسیم
38:07ولی تا جایی که میدونم
38:08ایرم تصدف کرده
38:09تو
38:09چرا اینجوری افتدی تو تخت؟
38:11ها
38:12خود روشک
38:13بلاخره یادم آقل بین ما پیدر شد
38:15اجازه بدین
38:16یکم از اون قضایی که کلتون ما ورده
38:18براتون بیارن
38:19ها
38:20برو بیار
38:21حالت خوبه دیگره؟
38:23بد نیستم خود روشک
38:25خود روشکرم
38:27موسیقی
38:28موسیقی
38:29موسیقی
38:30موسیقی
Recommended
43:31
|
Up next
39:49
16:14
46:13
3:30
39:14
41:04
42:08
43:21
43:37
42:18
44:07
45:26
40:41
41:31
43:18
43:00
44:22
45:22
41:46
36:53
39:55
44:31
Be the first to comment