- 5 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00از دست خیلی حسابانی بودم
00:30از دست خیلی حسابانی بشی
00:31اونم تو هیچ موردی
00:32یعنی چی زینم؟
00:34نتونستی ازش مرغبت کنی
00:35بگذری
00:37ازد ممنونم که کجا برگردونتی
00:40الانم بارو که کار دارم
00:42نمیرم
00:42علیحان ما حرفی نداریم که با هم بزنیم
00:46داریم
00:48میشه بری
00:50نمیرم
00:51باشه
00:53پس من میرم
00:55زینم
00:56میخوام همه چی رو بهت بگم
01:00اما تو هم باید من رو ببخشی
01:02باشه
01:03کش
01:12عزیزم یه دقیقه همینجا بشی
01:15یعنی میخوای همه چی رو به هم بگی
01:17منم در قبالش باید تو رو ببخشم درست فهمیدم
01:20آره
01:20تو حق نداری برام شرط و شروط مذاری
01:22علیحان
01:23زمنان از کجا میدونی که میخوام به حرفات گوش کنم
01:25زینب مجبوری به حرفام گوش بدیم
01:27واقعا؟
01:28آره
01:28چرا؟
01:29یعنی چی چرا؟
01:30نمیخوای بدونی چرا با اندار ازدواج کردم؟
01:33نمیخوا
01:34نمیخوام هیچی بدونم
01:36زینب
01:37میدونم از دستم از ابانی هزیگو درک میکنم که از من متنفر شدی
01:41اما گوش ندادنت به حرفام خیلی مزخرفه
01:43علیحان تو هرچی هم که بگی هیچی عوض نمیشه
01:46چیزی درست نمیشه
01:47برای همینم خودتو خسته نکن
01:49نمیتونه اینجوری همه چی رو تموم کنی؟
01:53من این رابطه رو تموم نکردم
01:55علیحان احرکی توپو تو زمین من ننداز لطفا
01:58دیگه هم نمیخوا میشه رو از این حرف بزنم
02:01پرشیمون میشی
02:08فکر نکنم
02:18کمال
02:19خواهش میکنم هر چیزو تر از اینجا برو
02:22چرا نمیخوای من پیشت باشم؟
02:25خیلی دوست دارم پیشم بمونی
02:27اما این راهش نیست
02:29یه لیز من میخوام امشبا اینجا بمونم
02:33نمیشه
02:34برگرد استنبول
02:35نه اتاق بقلی رو گرفتم
02:37نمیتونم تو رو اینجوری تنها بذارم
02:41بخوای اینجا نمیام
02:43اما میخوام بدونی که تنها نیستی
02:55چه شده؟
03:02حالی تینجاز
03:03حالی تینجاز
03:03در قفل
03:11چی
03:12گیلدیز
03:13گیلدیز
03:17دوتا مونمی کشی
03:19گیلدیز
03:22کلیت کلیت کلیت
03:27تو همجورمی گرد
03:33دارم میام
03:35عجله کن
03:38باشه ایلیز
03:40اومدم
03:44ایلیز
03:50ایلیز
03:55اومدم
03:56این همه درس دارم چرا باز نمی کردی
04:01میخواستم برم دوش بگیرم
04:02آب و باز کردم گرم شه
04:04سبش زیاده نفهمیدم
04:06نمیدونستم قراری که بیای
04:12اومدم حرف بزنیم
04:15پس یعنی حتما کار واجبی باهم داری
04:18وگرنه نمی اومدی
04:19ازت معذرت میخوام
04:21تو
04:21ازم معذرت میخوای
04:23راستشو بگو چی شده
04:25نکنه مریضی لعالجی گرفتی
04:27چون از تو بعیده
04:28در مورد دوستای عریم
04:30حق با تو بود
04:32میدونم نراحتت کردم
04:34حالی تنوز باورم نمیشه
04:36تو هیچ فقط معذرت خواهی نمی کنی
04:38گیلدیز
04:39اومدم و انجام
04:42و میخوام با هم برگردیم خونه
04:46وسائلتو بردار
04:47من میخوام اینجا استراحت کنم نمیام
04:50تو خونه استراحت کن
04:52حالی چرا نمیخوای بفهمی
04:54من میخوام چند روزی از همه چیز و همه کس دور بمونم و استراحت کنم
04:57هیلدیز تو نمیفهمی
04:59ما بچه نیستیم
05:01تا بحثی میشه نمیتونو بذاری بری
05:03به جام برمیگردیم
05:05دیر نکنیم
05:07میخوام شام بریم بیرون
05:09فکر کردی با یه شام میتونی همه چیز دلم در بیاری؟
05:11خدا وکیلی مگه من چیکارت کردم؟
05:13حالیت
05:15برای مرزش خایل نیستی
05:17اگه اینجوری بود دنبالت نمیومدم
05:19افتادی به زحمت ببخشید که مجبور شدی تا اینجا بیایی
05:23منم سری با حرفات قانه شد
05:25آه خوبه، فسیلویز
05:27آماده شاتو را به منتظرت میمونم
05:31نگاش کن تو رو خدا
05:33موسیقی
05:35موسیقی
05:37موسیقی
05:39موسیقی
05:41موسیقی
05:43موسیقی
06:00خیلی خوب
06:02باید تعطوی غزیه رو کاملا در بیارم
06:06وقتشه که بفهمم علیهان حالیت با هم دیگه
06:12چه مشکلی دارن درسته
06:36PYM JBZ
07:06PYM JBZ
07:36PYM JBZ
08:06باز چی میخوای اندر؟
08:13باید با هم دیگه حرف بزنیم عزیزم
08:17در مورد چی؟
08:19زرین
08:19رابطه ی بد علیهان حالیت به نظر تو یکم عجیب و غریب نیست؟
08:26به نظر من اصلا هم عجیب نیست چون این وسط هستی
08:29آره اگه تو نبودی به نظرم عجیب میومد
08:33دیگم به همزای نزن
08:34احمق
08:40هاکان باورت میشه به حرفم گوش نداد؟
08:53بهش حق بدم ناراحت بیشی؟
08:58هاکان
08:59خواستم موضوعی که منو به حد جنون میرسونه حالم و بد میکنه را براش تریف کنم
09:05اما
09:05اون چی گفت؟
09:07گفت برام مهم نیست نمیخوام چیزی بشنفم
09:09به نظر تو این کارش منطقیه
09:10تو خودت این تصمیم را گرفتی
09:13با این که میدونسی ممکنه برایت خیلی گرون تموم بشه
09:16طبیعیه که نخواد با تحرف بزنه
09:19بدون این که بهش بگی با یه نفری دیگه ازدباش کردی
09:22میخواستی چی کار کنه ها؟
09:24بگه بیا بشین این درستش بکنی
09:26حد اقل میتونست یکم منو درک کنه هاکان
09:33نمیتونه درکت کنه
09:35هیچ وقت نمیتونه درکت کنه
09:36حتی خواهرت هم حرفتو باور نکرد
09:38به نظرم باید باهاش کنار بیایی
09:50با چیه؟
09:54با تموم کردنش
09:56تموم نشده
09:58هنوز هم دیگه رو دوست داریم
10:06نزاکت
10:23برم یکیس زواله بیار زود باش
10:25هرچیات آشقاله اینجا جمع کرده نگاش کن تا رو خدا
10:30آشونه این دختره رو هم نگه داشته
10:39آن کیسه رو باز کن ببینم
10:49این درخانم چه کار میکنی؟
10:52آشقاله رو دارم نیندازم دور
10:54مشکلی داری؟
10:55آقا علیهان اصابه نیمیشه
10:57من همسر علیهانم
11:02اگرم یادت باشه اینجا خونه منه
11:05درست میگم؟
11:06برای همینم هرچی میگم انجام بده
11:08باشه خانم
11:11من خودم و علیهان توضیح میدم نگران نباش
11:16ببین داداشت
11:21یه عالم سآل برام پیش اومده
11:23نه تا داشت همه ازشونو بپرس من یکی ایکی جواب میدم
11:26سآل اول
11:26چرا دیشب این یارو داود خان تو خونه زینب خواست ما رو بکشه؟
11:30سآل دوم
11:31سآل دوم
11:33چرا کل شب و پا به پامون دنبال کش گشت؟
11:37و سآل سه فون
11:39زینب اینو از کجا پیده کرده؟
11:41امیرجون بغیر از این سوال آخری
11:43جواب بقیهی سوالات تو میدونم از خوب آدمی پرسیدی
11:46بگو میش نفهم؟
11:48به سر خاطرخواه زینب شون
11:50نه بابا
11:51داود خان؟
11:52همون هفته کشه؟
11:53بله همینطور
11:54داداش پس علیان چی میشه؟
11:57امیر دوره شازده علیان برای همیشه تموم شد
12:00مگه ندیدیم دیروس تگیره به زینب ندارد؟
12:02جانه؟
12:04نمیشه
12:04زینب نگاه داود خان نمی کنه
12:07محاله؟
12:07میدونم محاله درست میگیم
12:10اما تو این دور زمانه کدوم محچن تا ماشین جلوی یه زن قطار میکنه؟
12:18آره
12:19تو برگرد ببین اونهاش
12:21آها خودشه
12:26سلام آقاییو
12:28های بابا
12:29دیروز میخواست نفلمون کنه
12:31الان سلام
12:31بفرمی
12:33داود خان
12:34من اومدم زینب خانوما ببینم
12:38حضور ببینم وقت دارم
12:40باشه باره ازش بپرس
12:48بله
12:49بازم اون اومد
12:54کی؟
12:55همون مرده سیاه پوشه دیگه
12:57کیو داری میگی؟
12:58آه زینب داود خان اومده فدایشم پیششه
13:01چی بگم چی کار کنم؟
13:02بازم اومد؟
13:03یارو گیر داده به من آخه چی کارم داره؟
13:05اومده تو رو ببینم
13:06اما نمیدارم چرا
13:07بگو بیاد باشه
13:10بگو بیاد اینجا
13:10باشه میگم
13:12فقط همینو تو زندگیم کم داشتم
13:14میخوای همینجوری قیافه بگیری؟
13:23چرا اینجوری میکنی؟
13:24قیافه نگرفتم
13:26یلدیز
13:28دوست ندارم
13:29تو رو نراحت ببینم
13:30الان خوب شد
13:35یلدیز
13:42حالا که این اواخر خسته شدی
13:44کلافه شدی
13:45میخوام روحیتو برگردونم بهت
13:47امشب
13:48هر کاری بگی من میکنم
13:50یعنی چی؟
13:53تو
13:53هر کاری من بگم انجام میدیم
13:55آره؟
13:56من میخوام شب برم بیرون
14:00باشه
14:03یه کلوب شبانه یه معروفه که همه اونجا میرن
14:05میایی با هم بریم
14:07باشه بریم
14:10عجیبه
14:11تو از اونجور جاها خوشت نمیان
14:14درسته همینطوره
14:15اما اگه تو اینجوری خوشحال میشی
14:18حاضرم با هات بیام
14:19چه جاله
14:22برای اولین بار دوتایی میریم کلوب
14:24من جا ریزرف میکنم
14:27قبل از این که برم خونه میخوام زینبو ببینم
14:31منو تا شرکت فالکون میره سونین؟
14:33ستری
14:33بی زحمت برو سمت شرکت فالکون
14:36خلاصه که کلام
14:42با بعد تعمل چیز
14:44من ازلت خواهی میکنم
14:46از صرفیم زد و این سگتون گمف شد
14:49من خیلی بیشتر از قب شرمندت
14:51مهم نیست اصلا مهم نیست
14:53راستی کاشین
14:54قضیه یه ماشینم علم میکردیم
14:56اینجری منم شرمندگیتون در میامدم
14:59یه سربیان نمایشگاه
15:00یا اگه سرتون شروقه
15:01من خودم برای تون یه ماشین بفرستم
15:02ممنون ممنون داود خان
15:04نطفاً ایچی برای من نفرستین
15:06خواهش میکنم
15:06قول میدم امروز از خودم
15:08یا مینگاهی به ماشین را بیندازم
15:09یه داره گفتم این قضیه به لج لج بازی ختم میشه
15:13اما خدا رو شک که شما خانوم فهمیدهی هستی
15:16من ممنون
15:18زینم خانوم
15:20قصد جسارت ندارم اما
15:23اگه یاروی که سگتونو بهتون نداد
15:27برای شما مزاهمت ایجاد میکنه
15:29میتونم دخلشو بیارم
15:31داود خان
15:32ببینین من از بچگی تا حاله
15:34همیشه رو پای خودم وایستادم
15:35به کمک هیچ کس هم احتیاجی نداشم
15:37از پس مشکلت هم میتونم بر بیام
15:39اما به خاطر محبتتون ازتون ممنونم
15:41افری
15:42اصلا درش شکی نیست
15:44مطمئنم همینطوره
15:46من فقط روی عدب و نزاکت گفتم
15:49حالا این یارو کی هست؟
15:51یعنی اصلا چی کاره هست؟
15:53به من گفتن بابای سگه اونه
15:54علی هانتاش دمیر
15:57مدیر و صاحب شرکت مونه
16:00فقط همین
16:01گرفتم
16:03خوبه
16:10داود خان
16:16اگه کاری ندارین
16:17میدونین که منم سرم خیلی شلوقه
16:20و آره کار دارم
16:22بله
16:22فهمیدم
16:23شما سرتون خیلی شلوقه
16:26ممنون
16:27زحمت کشید
16:28بس من
16:28بس من منتظرتونم
16:30باش
16:30باش
16:30میام
16:31خوبه
16:32منتظرتونستم
16:33خوده نگهده
16:34بامیده دیده
16:50اینم مثل گنگ سره
16:52این وسط برای خودش میچنخه
16:53همه چینجا رو براه بود
16:55همه چین رو براه
16:57آقایو
16:58بعدن میبینم تو
17:01بیا ببینم اینا کیه هم؟
17:16جریان چیه؟
17:17آبچه جون منم خوبم خیلی خوبم
17:19آبچه جون منم خوبم خیلی خوبم
17:20آسا به من خورد نکن
17:23گفتم اینا کی هن؟
17:25شبیه شرخر ها بودن
17:26ببین چی میگم
17:27نکنه آمدن سرق علی هانه ره؟
17:29نه آبچه جون
17:30بیا بریم قهبه بخواییم سرحوصله برای تعریف میکنم
17:33زودتر حرف بزن باشه
17:34باشه
17:35تونستی کاری بکنی؟
17:39باز اینا خانم میانتو درست کردی؟
17:41این چه سال مزخرفیه داری میبین؟
17:43من که چند بار اومدیم و رفتیم
17:44واسه همین پرسیده
17:45ندیدی هر بار که اومدیم یه چیزی دوشتر اومده ها؟
17:49راستیده داشت
17:50تا حالا هیچ وقت ندیده بودم برای یکی اینقدر بودو بودو کنی
17:54قربان
17:55اینقدر اصلا به منو به هم نریز
17:59چهتا بردم نگو
18:00من اگه چی گفتم من که چیز بدی نگفتم
18:02چرا دوام کنم؟
18:03یه بند برمیزنی
18:04اصاب مصاب برام نمیزنی
18:06بعدش میپرسی چی کار کردم
18:07این وسط قرار نیست اتفاقی بیافته
18:09رفتارمون باش درست نبود جبرنش میکنی
18:12دمتم گرم
18:13باشه فهمیدم
18:14آفری
18:16من نگاه
18:20برو برای گالری
18:22دستگل و دستگل از این چیزا بکنم
18:24دستگل؟
18:25چرا؟
18:26آره رو زینب خانون بیاد
18:28میخوام کلی آل کنه
18:30آف همیدم
18:32باشه میخرم
18:34چی بخرم؟
18:38از کدوم گلا؟
18:39ککتوس بخر
18:40درخت نخ بخر
18:41هرچی دلت میخواد بخر
18:43این چه ثانیه میپرسی؟
18:44از گل فروش بپر زنات
18:46چه گلای خوششو میاد
18:47همونو بخر برده بیاد
18:49باشه
18:51خودم حلش میکنم
18:52خیال تخت
18:53نگوی یاروی که ما به جای زینب ترسوندیمش داود خان بود
19:00سگه همون وسط در رفت
19:02ما هم تا صبح دنبالش میگشتیم
19:04وای چه بلاهای مسخری سارتون اومده
19:06چقدم سبک زندگی چبیه اونا شده طور خدا
19:09اینو بگو ببینم
19:10یارو پول داره یا نه بدبخ بیچاره است؟
19:13میگم یارو ماشینه آخری مودل
19:15جلی شرکت به صف کرد
19:16ای بابا معلومه که با حقوق بازنشستگی سر نمیکنن
19:19به خاطر زینب آره؟
19:21آره؟
19:22واقعا نمیفهمم دارم دیوونه میشتم یعنی چی؟
19:27اگر به خاطر زینب ماشینه آخری مودل رو قطار میکنن
19:30باید به خاطر من کاخ بسازن و برن بالا
19:33واقعا نمیفهمم این زینب چی داره که همه براش سر و دست دارن میشکنن
19:37آبجی جون رفتی با دوست بسرش رزده باش کردی پس قر نزن لطفا
19:41علیهان توی این مدتی که با من هست
19:45متوجه میشه که زینب هم سطح اون نیست البته فکر میکنم
19:49یعنی میگی فعلا کاخ و بیخیار شد یاره؟
19:53اونم ازش میگیرم
19:54خب جانر بگو ببینم تو شرکت خبری هست یا نه؟
19:56خبر خاصی نیز زینب باید سمت جدید اومد
19:59سرش هم تو کار خودشه
20:00خوبه مزا کار کنه
20:03صد راه من نشه
20:05فعلا که تو خونه علیهان خوب جا افتادم
20:09میتونیم همین الان تحقیقاتو شروع کنیم باشه؟
20:12دقیقا کدومی که میگی؟ آب دیجون از بست سوچه همون زیاده دیگه مخم هنگ کرده
20:16ببین
20:17منظورم راز علیهانه
20:20باید تحتوش رو در بیاریم
20:22پس خودتو آماده کن چون بقتشه
20:26دوبله شده در استدیو جلی
20:32چه خوب شد اومدیم بیرون نه؟
20:35خیلی وقت با دوتایی بیرون نایمده بودیم
20:37یعنی میگی وانمود کنیم که هیچ اتفاقی نیفتاده ها؟
20:41خب چی کار کنیم؟ زندگی ادامه داره دیگه
20:44قبول زندگی ادامه داره
20:46اما تا که میخوایی با داییم اینجوری رفتار کنی؟
20:49تو نارهت نیستی که باش قهری؟
20:51باور کن من بیشتر از تو نارهتم
20:53اما عزیزم تا وقتی که دایید عدب بشه و به خودش بیاد
20:56مجبورم باش اینجوری رفتار کنم
20:59دایید دیوونه شده
21:00حتی اقل مامان بذار من برم ببینمش
21:03باشه برو ببینش
21:04بهشم بگو طرفی که هستی
21:06باورم نمیشه انقدر رابطتون بد شده باشه
21:08چرا در مورد اینا حرف میزنیم
21:10در مورد چیزایی بهتر حرف بزنیم
21:12مثل چی؟
21:14هنوز با امیری؟
21:15امیر؟
21:17آره
21:17نکنه قهری؟
21:19نه نه میبینمش
21:21اما راستش نه خیلی زیاد
21:23هی به نظر پسر خوبی میاد
21:25میگم شب ستایی با هم بریم رسطوران
21:29رسطوران؟
21:30مامان آخه برای چی یه حرفی داریم این زنیا؟
21:33چرا؟
21:34من تا حدودی میشنستمش
21:36نباید دعوتش کنم؟
21:38هم حال و هوامون عوض میشه
21:39هم تنوام میشه و به همون خوش میگذره
21:42مامان امروز باش حرف سدم
21:43سرش خیلی شلوغه
21:44آی حالا یه روز کار نکنه
21:46بگو مامانم دعوتت کرده
21:48بابا تم دعوت کنم؟
21:50بابا رو؟
21:51مامان از این کارا نکنی یا
21:52تو رو خدا
21:53زمنم اگه به نگفتم
21:54نمیخوام بابا و دایی بفهمن
21:56راستش رو بگو به اونو که چیزی نگفتی نه؟
21:58نه ترس عزیزم نگفتم
22:00دخترم پسر از نواده ای عثمانی هست
22:03بابا تو خوشش میاد
22:04چرا بهش نگیم؟
22:05نه نه نه
22:06نمیخوام بابا چیزی بدینه
22:08بذار خوب بشنسمش
22:09بعدش خودم میرم به بابا میگم
22:11آره
22:13فکر خوبیه
22:14آفری
22:14اصلا نمیخوام تو هم یه وقت مثل زهر را بشیم
22:18بگذاریم تو
22:20بگو مامانم دعوتت کرده
22:23باشه
22:24من بعدم به سنگی زنم دعوتش میکنم که بیاد
22:26اما حتما خبرشو به هم بده
22:29باشه مامان
22:30حتما بگو باشه
22:31آهی مامان باشه باشه
22:34چایه خیلی چسبید
22:36یلدیس جدی داری میگه
22:42یعنی تو تنهایی پشدی رفتی سا پانجا
22:45آره
22:46اما رفتنم و برگشتنم یکی شد
22:48نتونستم تنها بمونم
22:49بگذاریم حتا قل
22:51حالیت متوجه اشتباه شده
22:53و پشده اومده دنبالت
22:55زحمتش شده
22:56یلدیس هم یه جوری هستی
22:58هر کاری میکنه نمیپسندی
23:00زینم
23:02قبلشون قدل آدم و با حرفش میشکنه
23:04که آدم نمیتونه به این راحتی ببخشتش
23:06زینم خیلی خسته شدم
23:10معلومه
23:12معلومه این دیس
23:13همه بس خوبه
23:16این شب قرار دوتایی بریم بیرون
23:18اونم از کارش پشیمونه
23:20چون ازش خواستم
23:23یه بار میخواد اون کارو بکنه
23:24حالیت عوض نمیشه
23:25از کجا میدونیم
23:27شهر دعوض بشه
23:29شهر بر از این زندگیتون بهتر بشه
23:31زینم بایید میدونم عوض شه
23:32آبجی چون چیز دیگه ای شده که به هم نمیگی
23:36نه
23:38عزیزم همه چیزو با جزیاتش برات گفتم
23:40مطمئنی
23:42مطمئن نه
23:44تو بگو ببینم
23:45عوضا چطوره
23:47چی بگم
23:49یلدیس کش گم شده بود
23:51کل شب و دنبالش گشتیم
23:53بعدش هم صد عد علیهان پیجش کرده
23:55جدی داری میگی
23:56هرچی میخوام ازش دور بمونم
23:59یه اتفاقی میابید
23:59چجوری میخوایی دور بمونی؟
24:01وقتی محل کارتون یکیه
24:02باید بری سراغ آدم و یه دیگه
24:04چی میگی؟
24:06ایلدیس
24:07انگار یادت رفته علیهان متحهیان
24:09حالا هی اونو ازدواج حساب میکنی؟
24:11من که حساب نمی کنم
24:12آره حساب میکنم
24:14واقعیت رو باید بپذلن
24:15زینب میدونم چقدر از دستش نراحتی
24:17اما باور نکن
24:18اینم بازی اندره
24:20بگذاریم
24:22کلوفه شدم تمومش کنی
24:24تو هم امشب با ما بیا روحیت عوض میشه
24:28نه عزیزم درست نیست من بیام
24:30شما دو تو با هم برین کلی خوش بگذارونی
24:32اوی
24:33ای تو خودیتم تکلیفت با خودت مشخص نیست
24:38میدونم چی میخوام اما نمیخوام بگم
24:41من دیگه میرم
24:42وقت تو نمیگیرم
24:43سرت شلوشه عزیزم
24:45برو به سلامت
24:47از این حال هوای دپرسی هم بیا بیرون کن
24:50سلام
24:53عزیزم
24:55چه خبره رو ببینم
24:56خیلی خوش اومدی
24:57لیلا
24:57زینب یلدیست
25:01خوش اومدی
25:02خیلی ممنون
25:03چرا اینجایی
25:05اومدم دویم رو ببینم
25:07باشه عزیزم
25:10بگذاریم تو خونه میبینم ات
25:12دقت کن
25:13باشه میبینم ات
25:14گوش بده ببین چی میخوام بهت بگم
25:19امروز با ممانم بودم
25:21گفت سه تایی با هم دیگه بریم شام بخوریم
25:23تو من و هم ممانم
25:25جدی میگی
25:26اون همه چو خانم خان کردیم
25:28حالا باییت چی کار کنیم
25:29یه دروغی بهش گفتیم
25:30امن اینجوری گیر افتادیم
25:32اما تفصیل توه چرا بهش گفتی این دوست بسرمه
25:35اشتباه کردیم
25:36چی کار کنم نمیخواستم به چشم بچه به هم نگاه کنم
25:39نگاه نگاه کن برای همین میگن تو حسابانی تیچ کاری نفتیم
25:42حالا کاری یک کش شده
25:43الان باید چی کار کنیم
25:44معلومه دیگه دوت زرین رد کنیم به همین رو حدیم
25:47نمیشه نمیشه جانر
25:49وقتی یه شب دیگه میاد دوتش میکنه
25:51اول آخرش باید بید مامانم رو ببینه
25:54تون اینجا نایمده
25:55ما باید یه جوری حلش کنیم
25:57لیلا بهش میگیم امیر رفته چین
25:59وای امیر چیر تو پرت نگو دیگه
26:02عزیزم مامانت که پا نمیشه برای دیدن من بره چین
26:04تو فکر بتری داریم
26:06امیر تو رو خود مزخرف نگو دیگه
26:08چی کار کنیم
26:09دوتش رو قبول کنید
26:10کار دیگه از دستانتون برنمید
26:12نمیشه پس تو هم باید بیه
26:14من نمیتونم نمیتونم میدونم گنمیسنم
26:16آی جانر
26:17تو رو خود یه راهکار به ما بده
26:19راستش رو به خان یه فکری دارم
26:22اما برای اونم باید بعضی رو رازی کنیم
26:26کیا کیا
26:27من رازیش میکنم
26:33خب پس دیگه من برم پیش داییم
26:42شما خودتون حلش کنیم
26:44باشه عزیزم خودمون حلش میکنیم
26:45خب
26:45میبینم سینم
26:48میبینم ایتش
26:49چیزی شده؟
26:53هی بابا
26:56چیزی نشده رئیس
26:58میگی میخندیم
26:59واقعا همه چی روبره هیچ مشکلی نه
27:01نبینم بریم خرابکاری کنیم
27:03و یعنی باور کنین کلامون میره تو هم
27:05شنیدین چی گفتن؟
27:05شنیدی
27:06شنیدی
27:07بغیر از ما همه ی پرسونل هم شنیده
27:08بلیتر
27:09بسر بشنون
27:11اصاب نداره
27:14آره جب به مدیریت گرفتتش
27:17ببینم آبجیم میدونه اومدی دیدن من لیلا؟
27:21آره میدونه
27:22دایی
27:23هر اتفاقیم بینتون بیفته
27:25باید نمیشه که من نتونم ببینم اتباشه
27:28میدونم
27:30احسیزم
27:31دایی
27:32میخوام یه قولی به هم بدی
27:34اگه بتونم انجامش بدم
27:35چرا که نه؟
27:37با سیاست حرف نزن
27:38بگو چی ازم میخوایی بگو
27:42همه چی رو درست کن
27:45نمیدونم چجوری اما آبه یه طریقی درستش کن
27:48نمیخوام یونتون بد باشه
27:51باشه
27:54درستش میکنم
27:56خیلی ممنون
27:58چیه؟
28:15چیه؟
28:18زینبه
28:19باز چی میخوایی شما ها؟
28:21آه چرا فکر میکنی چیزی میخواییم؟ شاید همینجوری اومدیم؟ شاید عزیزم اومدیم تو رو ببینیم
28:26بگین چی میخوایی باشه رستشو بگین
28:30یعنی زینب واقعا همه در تابلونه؟
28:34خیلی
28:34رستش زینب جون لیلا اومده بودیم
28:38آره دیدمش
28:39لیلا میگه که امشب دست جمیش هم بخوریم
28:42خیلی خب بریم بخوریم
28:44اما تو هم باید بیایی تو هم بیاییم
28:46من برای چی بیام؟
28:47آه نمیشه نمیشه تو نیایی نمیشه
28:50تو مثل رهبر گروه من میمونی تو نیایی به من خوش نمیگذاره
28:53آی نه نمیتونم
28:55من یعالم کاریخته رو سرم وقتش ندارم
28:56بیناتو رو خدا بیا بریم
28:58رستشو بگین
29:01باشه
29:02باشه باشه باشه ببین
29:05ماما لیلا شام دوتمون کرده
29:07خوب اما نمیتونم تنهایی برم
29:08من اونجا استرس می کنم
29:09امیر لطفا نگو که واقعیت داره
29:11یعنی هنوز هم داریم به دروگ گفتن ادامه میدین
29:14تو راهگار دیگه ای داری؟
29:15آره حقیقتو بگین
29:17هم دیگه کار از کار گذشته
29:19نمیتونن جمع وجودش کنه
29:20حرف اینو گوش نکنی
29:21امیر زندگی این رو دروگ میچرخه
29:23برات متصفم زینب
29:24واقعا برات متصفم
29:25خیره سرمون ما با همدیگه همکاریم
29:27همسه هم ازیم
29:28تا حالا چه دروگی از من دیدی
29:29یه زد انتظار نداشتن
29:30به حرف این گوش نکن امیر
29:34وگرنه بدبختت میکنه
29:35برو بشین
29:36برو بشین با لیلا من دیگه حرف بزن
29:37بعدش هم دوتایی بریم با زرین حرف بزن
29:39این تموم شد
29:40زینب جون عزیزم
29:41فقط این بار به ام کمک کن
29:43بعدش دیگه عذیتت نمی کن
29:44من نمیتونم این خودو بی جهت دروگ بگم
29:47خیلی ببخشید
29:47ها
29:48اما قبلا گفته بود دیاره
29:50اونم به خاطر شماها گفتم
29:52کار خودتون و خودتون انجام بدین
29:54من قاطی نکنین لطفا
29:55اصلا نزد انتظار نداشتم
29:57یه بار ازت چیزی خواستما
29:58تو چجور دوستی هستی
29:59امیر
30:01برو
30:02برو بیرون
30:03میبینی جنر
30:05بعد اینا هر جایی که میرن
30:08ادای مرام و معرفتشون میشه
30:10میدونم بودش
30:11میدونم
30:12تو این دنیا هر چی میکشی
30:13از دوست میکشی
30:15روح اصابم یا
30:16وقت فراره
30:18باشه
30:19نه تو اصابونی تر نشده بریم
30:21چرا بای صدی؟
30:24نوبت منم میشه
30:26آیسل
30:30یه قهوه برام بیا
30:32چشم خانم
30:33ببینم کمال چی کار میکنه
30:50بله گی لیس
30:52کمال
30:52حالت خوبه؟
30:54خوبم
30:54آه اما صدت خوب نیست
30:56نکنه اتفاقی افتده
30:58نه چیزی نشده همه چی رو برایه
31:00چی شد؟
31:01شوهرت به چیزی که شک نکرد
31:02نه نه خدا رو شک چیزی نفهمید
31:05اما تو رو تو شرایط بدی قرار دادم
31:07واقعا مذارت میخوم
31:08به نظرم یکم از دستم اصابانی هستی
31:12درست فهمیدم؟
31:13های چیزی نکنم؟
31:14های چیزی نکنم؟
31:16شاهرت هر کاری باید بکنه تو باشاشتی میکنی
31:21امروز با چشمای خودم شاهد این قضیه بودم
31:23خب آخه چی کار میتونستم بکنم
31:26بهش میگفتم الان کمال اینجا بود و از در تراز فرست دادم اشرفت
31:30اشتباه از طرف من بود که پاشده هم اومدم
31:32نباید این کارو میکردم
31:33کمال لطفا اینجوری
31:35دیگه هیچ وقت
31:36این اشتباهی که کردم و تکرار نمیکنم
31:38کمال
31:39یلیس لطفا دیگه چیزی نگو
31:41از این به بعد هر کی بره دنبال زندگیش
31:45خداحافظ
31:47اگه میدونستم چجوری برم دنبال زندگی میرفتم دیگه
31:55آی سهل اون قهوه برای کیه
31:56یلیس خانم اومدم
31:58با کی حرف نزنه
32:00خوش اومدی یلیس
32:05میبینم که نرفته سری برگشتی خونه
32:09حتما بابام حسابت رسیده
32:11زهرات حالا به این فکر کردی که هدفت از اومدم به این دنیا چیه
32:15چون متاسفانه فقط بلدی آرامش بقیه رو بگیری
32:18حقیقت تلخ یلدیس
32:20من بهت گفته بودم نمیتونی سر خود بذاری و بری
32:22باشه علامه یه در
32:24کاش برای که زندگی خودتم از این تصحات استفاده میکردی
32:28چی میخوایی بگی؟
32:30ببین زهرات
32:31تو دختری یکی از آدم هایی خیلی معروف و پول داره ترکی هستی
32:34با وجود این یه دونه دوست بسر بیشتر نداری
32:37اونم فقط صبحات و پیاده روی
32:39شوید دوست دارم فقط با اون باشم
32:42اینجوری خودتو آرام میکنی؟
32:46به نظرم بهتره تو سرت تو کار خودت باشه و کاری به کار ما نداشته باشی
32:50قبول کن یلدیس
32:51تو هم از این زندگی رازی نیستی
32:53من زندگی ما دوست دارم
32:55اه ها
32:57یه نگاه به زندگی خودت بنداد
32:59آی سهل یه قهوه برام بیار بالا لطفا
33:01اون باز دیوونم کرد
33:03یه سوالی داشتم
33:07فرکانینه رو مامون بابت میشنستن؟
33:09آره میشنستن گفتم که برای بابام کار میکردم برای چی؟
33:13یعنی تالا خونه شما اومدن؟
33:15یکی دوبار اومدن اما بیشتر بیرون قرار میذاریم
33:18خانوادت چیزی نمیگن؟
33:20خانواده من که اصلا خونه پیداشون نمیشه راستشو بخوای
33:23مثل نامادریت تو هم حساس نیستن
33:25دیدی آبه رو مجلوشون برد
33:27اما چون باباما خالفت کرد
33:29این به نظرم بابت از نامادریت هر چنوی داره
33:32وگرنه فرکانین ها چشونه؟
33:34دقیقا
33:34بچه ها
33:36چه خبر بچه ها؟
33:43سلامتی هسته چه خبر؟
33:46ارین
33:46چه خبر داشت؟
33:48انگار خانوادت از ما خوششون نایمد؟
33:50نه بابا این چه حرفیه؟
33:52ندیدین آمادریت چطوری ما را انداخ بیرون؟
33:54باباتم دست کمی از اون نداشت؟
33:56نه احتمالا سوی تفاون شده
33:58ببینریم
33:59اگه نمیخوای با ما بگردی مشکلی نیستش
34:02میتونی با همون ففل مفلا بگردی؟
34:04اصلا مشکلی نیست
34:06نه نه اشتباه میکنی
34:08زمنان اونا نمیتونن تو کارمند خالقا
34:10در اصلا این اخلاقت خوشم میاد
34:11اونا فکر میکنن هنوز تو بچهی
34:13دیگه مردی شدی برای خودت
34:15آره من که بچه نیستم
34:17خوبه
34:19میگم ارین حالا بریم سالان بیلگرد
34:21جلال هم ید اونجا خوش میگذره
34:23باشه بریم
34:25ارین
34:25یه وقت خلواده ات چیزی نگرم
34:27زندگی خودم ها به کسیچه
34:29چی بگم
34:30گلا رو گذاشتم تو گل دونم
34:41اینم نظرت چیه؟
34:45به نظرت خوب شده؟
34:46به نظرم بد نشد
34:48خوب شد
34:48اون جوه سنگین و خفه از بین رفت
34:51جده؟
34:52این همه تدارکات دیدیم
34:55حالا واقعا قراره بیاد
34:56خادش که گفته میام
34:59نیاد چی؟
35:02غربان
35:03چرا بی خودی برای عصبی میکنی ها؟
35:05باشه داداش باشه من که چیزی نگفتم
35:07نبای قدم بگی
35:08دو دقیقه زیبه دهنه تا ببند
35:10آه زینب خانو
35:13اومد داداش اومد اومد اومد
35:15غربان
35:16یادم بنداز دختره که رفت بزنمه
35:18زینب خانو
35:21خیلی خوش اومدی
35:23خیلی ممنونم
35:24خوشحالم که اون کدورت بینمون از بین رفته
35:28منم خوشحالم
35:29رستی دفعه قبل که شما آمدین اینجا
35:32چشمتون روی باشینی بود
35:34رسیش به نظر من ایش فرق نمی کنی
35:36همشون به نظرم خوشحالم
35:37فرق دارن
35:38دارن خیلی هم فرق دارن
35:40بیاین از نزدیک ببینین
35:41بهترین مودل ها رو ببینین
35:43اینجا رو نگاه کنیم
35:44اینجا تیته
36:14اینجا تیته
36:44میدونم که این ازدواج ازدواج ایدئالت نیست
36:48اما یکش یکم با من خوش اخلاق تر بود
36:50همونطور که میدونی
36:52زن ایدئالم هم تو نیست
36:53یه انتر
36:54الان میفهمم چرا هیش کس با هات زیاد دووم نمیاره
36:58چون زیادی روکی
36:59اما زنه آشق حرفای آشقانند
37:02بد نیست که یکم از این حرفا بزنی
37:04من برم لباس همو عوض کنم
37:05اوکی اما بعدش بهتره در مورد سهم صحبت کنیم
37:09باشه خوبه
37:11آقا علیحان
37:26خواستن اینا رو به اندازندور
37:31اینا چیه؟
37:33اینا رو ببر بذار همونجه که بودن
37:42الان میدارم
37:45اندر
37:51جانم عزیزم
37:54قبلنم به تذکر داده بودم حق نداری به لواز ما یه من دست بزنی
37:57آه
37:58مگه من به چی دست زدم؟
38:01واقعا متوجه نمیشم ها؟
38:03خودتو به اون را نزن
38:04لبازم های شخصی من رو برداشتی ریختی دور
38:06آه اونا لبازم شخصی تو بودن؟
38:09من فکر کردم یه مش آتو آشخالم
38:11شاید به چشم تو آتو آشخال باشن
38:13اما برای من عرضش مندن
38:14نمیتونی سر خود هر کاری خاصی انجام بدی
38:16اگه خاصی چیزی رو دور بریزی باید به من بگی
38:18آه یسان باورم نمیشه
38:20چقدر اخلاقیت شبیه حالی ته انگار پسر اشی
38:23اندر چی گفتی؟
38:27درست شنیدی
38:28اخلاقاتون خیلی شبیه همدیگه از کپه همدیگه این به خودا
38:32منو با اون یکی نکن
38:34من مثل اون نیستم
38:36اگه یه بار دیگه این حرف رو بزنی
38:39همه چی رو تموم میکنم
38:40ببین چی بهت میگم من زینب نیستم علیهان
38:45به خودت بیا اینجوری رفتار نکن
38:46زبر منو لبریز نکن
38:48اگه یه بار دیگه اسم زینبو بیاری
38:51همه چی تموم میشه اندر قال میدم
38:53باشه دیگه اسمشو نمیارم
38:57اما تا وقتی که مراقب تون صدات و رفتارت باشی
39:01هیچ مشکلی پیش نمیاد
39:03باید به من احترام بذاری اندر
39:05تا منم به تو احترام بذارم
39:16وقتشه که برای همیشه از شهر زینب خلاس بشن
39:19این دیگه چیه
39:24علیهان داری چی کار میکنی
39:46و کابوس تموم نمیشه
39:50معلومی که نمیشه نمیشه
39:54زینب جون
39:58یه امشبو تنهم نزار
40:00بیخیل امیر من جایی نمیرم
40:02ای بابا زینب ببین
40:04من با لیلا و مامانش میرم ریستوران باشه
40:07و بر حسب اتفاق شما رو اونجا میبینیم
40:10هر جا گیر کردم به دادم میرسین
40:12نه بابا
40:14من نیستم خودتون بریم
40:16واقعا که زینب
40:19به خاطر زرین دوست سمیمی خودتون میفروشی
40:21به خاطر دوستت یه قدم برداری
40:23امشبو پاشو بار ریستوران دیگه
40:24جانیر تو این کار بد جوری تنیت میخوره
40:28دلش گنده داشت
40:29اصرار نکن
40:30اگه تو ازم کمک میخواستی من با کله خودمو میرسوندم
40:34اما اشکال نداره
40:35مهم نیست
40:36امیرجون بهتره به این رفیقه بی معرفت و اون بیشتر از این رو نزنی
40:41چون الکی بری خودتو خسته میکنی
40:43میبینم ایت
40:44عزیزم
40:45گیرفت دما
40:52مزقره ها
40:54میگم نمیام
40:55نمیام
40:57امیر
41:08میدونستم تنها هم نمیذاری
41:13ببین
41:14ببین یه ساعت
41:15فقط یه ساعت
41:17باشه خوبه
41:18فهمیدی
41:18زینب تو یه دونی
41:19بروزو دو به شامات شما
41:20دوبله شده در سیدیو جم
41:30چیکار میکنی؟
41:34تکاریف درسی تو تمام کردی؟
41:36الان انجامش میدام
41:37صبح نتونستیم که با هم حرف بزنیم
41:43حرفی نندشتیم بزنیم
41:45شش نگام کن
41:50میدونم از دستم ناراحتی
41:52اون بچه ها به درد دوستی تو نمیخورن
41:54یلیز جون تو رو پار کرده درسته؟
41:57چند بار باید بگم یلیز چیزی به هم نگفته
41:59گفتی که نمیخوایی ببینیشون؟
42:05گفتم
42:05خوبه
42:07راستشو بگو هرین
42:08اون بچه ها از بچه های مدرسه شما؟
42:11نه
42:12پس از کجا میشنسیشون؟
42:13دوستای آلپن اون آشنامون کرد
42:16خانواده اون سخت نمیگیرن میذارن با هرکی بخواد دوست بشه
42:19خانواده اون به من چه ربطی داره؟
42:22تو برام مهمی؟
42:22بگذاریم بابا
42:24من بهشون گفتم نمیخوایم ببینمشون
42:26به اندازه کافی یلیز جون آبرومو برده
42:28اریم چی داری میگی؟
42:30اون بچه ها چیه های تا تو جلوی اونو خیلی جلت بکشی؟
42:34بی خود این قضیه را بزرگ نکن
42:35باشه بابا
42:36اریم
42:38گفته باشم
42:40از نوع حرف ززن رفتارت اصلا خوشم نمیاد
42:43متوجه شدی دیگه نبینم
42:45باشه من که چیزی نگفتم بابا
42:46بابا؟
42:48بابا؟
42:49بله؟
42:50به هم پول میدی؟
42:51پول هفته که تموم شد؟
42:53به جان بدهی دارم
42:55آخه برای چی؟
42:56کیف همو جا گذاشته بودن برام از بوفه مدرس خوراکی خرید
42:59بیا
43:08دیگه هم از هیچ که غرض نگیر
43:11بشین به درسات برس
43:14باشه
43:16موسیقی
43:21موسیقی
Recommended
43:31
|
Up next
39:49
16:14
46:13
3:30
40:58
39:14
38:28
41:04
42:08
43:37
42:18
44:07
45:26
40:41
41:31
43:18
43:00
44:22
45:22
41:46
36:53
39:55
Be the first to comment