- 4 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00بیا تو زینب
00:01حاکان
00:05من واقعا نراحتم
00:08پس یعنی تو هم میدونی
00:12منم خیلی نراحتم زینب
00:15هم نراحت شدم هم تعجب کردم
00:17حاکان ببین میدونم
00:19درست نیست توی رابطه شما دخالت کنم
00:22اما متاسفانه این وسط یه سوی تفاهم شده
00:26و میخوام سوی تفاهم رو برتفع کنم
00:28یعنی تو اومدی که کارای اونو مصمالی کنی
00:31نه به خدا من فقط اومدم حقیقت رو بگم
00:34البته اگه اجازه بدی
00:36ببخشید باشه امیش نوم بشین لطفا بشین
00:39حاکان
00:43ببین ایرام این وسط ایش تخصیری نداره
00:46به خاطر این که آشتیتون بدم
00:48یا کار ایرامو توجیه کنم نمیگم
00:50واقعا همینطوره
00:51اون فقط خواسته به ایلدیس کمک کنه همین
00:54بعد اینو سرش اومد
00:55این وسط یه چیزی هست که تو از قلم انداخته
01:00تمام حرفاتو قبول دارم
01:02اما اون نباید بهت دروغ میگفت
01:04نباید میگفت
01:05آره قبول دارم نباید بهت دروغ میگفت
01:07اشتباه کرد
01:08اما حاکان اون از عمد این کار رو نکرده
01:10دوبار ازش پرسیدم
01:12دوبار پرسیدم
01:13هر بارم دروغ گفت
01:15حاکان
01:16ببین ما دختر خاله ایم
01:18حاضریم
01:19حاضریم برای همدیگه هر کاری بکنیم
01:21خیلی طبیعی
01:21میتونست به هم بگه که به خاطر یه دوستم باید جایی برم
01:24و نمیتونم بهت بگم کجا
01:26یعنی من این رو قبول نمی کردم ازش
01:29نه میدونم قبول میکردی
01:30اما چی بگم شاید به فکرش نرسیده
01:32خب شاید هم ایرام نخواسته تو رو نگران کنه
01:35زینب من نمیتونم اشتباهش به این راحتی ببخشم
01:39حاکان یکم بزرگش نمی کنیم
01:41آره شاید همینطوری باشه چون
01:43نمیخوام بعدن دوباره به سرم بیاد
01:46تایکان ایرام همچین دختری نیست
01:48به نظرم باید یه شانس دیگه بهش بدیو بخش بشینی حرف بزن
01:52به خدا نمیدونم زینب
01:56خیلی مردد همین
01:59بهتره بشینی به حرفام فکر کنی
02:01اگه ایرام میدونی ست رو از بس میده
02:03هیچوقت بهت دروغ نمیگفت باور کن
02:05باشه فکر میکنم
02:09قول میدی؟
02:10قول میدم
02:12باشه ممنون
02:14فیلن ها کن
02:16اومد
02:30چی شده؟
02:33چیه؟ هیچی نشده همه چی روبره
02:35همه چی هیچی نشده؟
02:36همه لونچهشون آویزون زینب
02:38ببین اگه مشکل پیش اومده بگو که ما سه صد نریم تو کار ترجمه
02:40دارو مضبور نکن بریم پشت در افوال گوش وایسیم
02:42همینجوریش هم حسله نبره
02:44آیی تو با شمرگت شده
02:45درد جدائی میکشم
02:46هنوزم امیر هنوزم
02:48آره خب باره خودتم اون دورانو داشتی اما یکیو پیده کردی دیگه درد امیر برات ماه نیست
02:54داود خانه میگه داود خان
02:58بگذارین بدن میبینم اتون
03:05زینب
03:05زینب وایسا
03:07وایسا کارت دارم
03:09هیلگی صرفی ندارم با حت پیزنم از اینجا برد
03:12همون زخرف نگو
03:13زینب
03:14ای بابا
03:16خوهران گلماز قهر کردن
03:19فکر نمی کردم این روزرم ببینم
03:21من نمی فهمم تو برای چی پاشدی اومدی اینجا
03:23زینب منو تو نمیتونیم با هم قهر بمونیم
03:26لطفا اینجوری نکن خواهش میکنم
03:28آره اینطوری بودیم
03:29اما روی تو رو دیدم دیگه الان پاکت کردم
03:32آی زینب چی میشه یکم سعی کنی منو درک کنی ها چی میشه
03:36نمیتونم ایلدیس
03:37باور کن الان هر کی جای تو بود
03:40نمیتونه از خجالت سرش رو بالا بیاره
03:43اشتباهاتی که کردی اصلا برات مهمه
03:45مهمه معلومه که برام مهمه
03:47اشتباه کردم
03:48هیلدیس از دستت خیلی عصبانیم
03:50نمیخوا مرد بزنم
03:51خدا میدونه دیگه چه کارایی کردی که من نمیدونه
03:54زینب من به هیچ کس بدی نکرم
03:55حتما هم اینطوره
03:57زینب ببین
03:58ما با هم دیگه خواهریم
04:00هیچ وقت با هم دیگه قهر نبودیم
04:02یا اشتی کنیم خواهش میکنم
04:04خواهش میکنم
04:06نمیخواد منو ببوسی
04:07خیلی عصبانیم
04:09از دستت خیلی دل خورم
04:10به نظر چه تو حاله با هم قهر نکردیم شد
04:12چون همیشه با دروغ و چخان سرم و شیرم آنیدیم
04:14لطفم منو ببخش
04:16خواهش میکنم
04:17میلدیس میشه بری
04:18بیشتر از این نمیخواد در تو بشکنم برو بیرون
04:20کار دارم
04:22میلدیس
04:31گلدیس حالت خوبه؟
04:34اصلان
04:34کاری از که من بتونم براتن جون بده
04:36نه با زینه بحث کردم
04:38با جور دلم رو شکسته
04:40با هم بحث کرده؟
04:41علیان من باید برام
04:43خب تو رو کم داشتم
05:01اومدم ببینم حالت خوبه یا نه
05:03خوبه هم؟
05:04چرا باید بد باشم؟
05:06الان یه لیز رو دیدم
05:08چی گفت؟
05:10حتما از من گله کرده
05:11نه فقط گفت بحثتون شده همون
05:14دیدم خیلی نراحته
05:16گفتم شاید تو هم نراحت باشی
05:17اما
05:18دیدم که بازم هیچ تأثیر رو تو نداشته
05:21آره
05:22تصمیم گرفتم هر کی بایست نراحتی میشه رو از زندگیم خارج کنم
05:26ها اول با من شروع کردی
05:28الانم نوبت خوهرت
05:30آره همینطوره علیحان
05:31دیگه دلم برای هیچ کسی نمی سوزه
05:33همین از تو برمیاد زینبیل ماست
05:35فقط از تو برمیاد
05:38هر کیا که تو این دنیا برای ترزش قایله و دوست داره
05:41رو از زندگیت خارج کن
05:42ها افتماعا میخواستی بگی اونه که بیلیاغتن دیگه
05:44باشه موافق باشی
05:45اینجوری
05:47تک و تنها میمونیم
05:50خیلی ممنون
05:51به تو هم پیشنهاد میکنم
05:54به عشقت سلام برسون
05:56خیر سرم دوست بسر دارم
06:04نمیذارم که آدم یادش بمونه
06:07هسته شدم به خدا
06:15خب
06:19ممنونم عزیزم
06:20نیشه جان
06:21هماده ای برای که خبر توب دارم
06:29چی هست؟
06:31زینب و هیلیز قهر کردن
06:33خبر دارم
06:36از کجا؟
06:38ابجی
06:39منا ببین
06:41نکنه کارتو
06:42از دستتو هیچ کس نمیتونه
06:45قصر در بره موندم
06:46کهی فرصت کرد این کار کنه
06:47عزیزم هر چیز خوبیه پایانی داره
06:51زینبم
06:52باید زودتر متوجه میشد
06:55که خوهرش
06:56در واقع چجور آدمیه
06:58ابجی
06:59به نظرت تو این بار
07:01یکم زیاده روی نکردی ها؟
07:03آخه برای چی؟
07:05میدونی که در مورد جدا کردن
07:07زوجام هم پشت هستم
07:08اما در مورد خراب کردن
07:09رابطه خانوادگی به نظرم
07:11خدا رو خوش نمیاد
07:12زهره و کمال رو نتونستم جدا کنم
07:14اونا ازدواش کردن
07:15چی؟
07:16ازدواش کردن؟
07:17که ازدواش کردن؟
07:18نمیشه به سرعت اینا هم رسید
07:20از اونجا یه ضربه بزرگ خوردیم
07:23قبول میکنم
07:24اونجا یه ضربه خوردیم
07:25اما به جاش یه ضربه هم زدیم
07:27کهی دیدی من وارده
07:31کاری بشم و دست خالی بیان بیرون
07:33آره عبدیجون حق با تو
07:36آره میدونم اخلاقت اینجوری
07:37اما یکی این کار رو با ما میکرد
07:40خوشت نیومد
07:41یه دفعه یه جوری شدم
07:42راستش رو بخوایی من که دوست ندارم
07:44آه تو رو خودمانا نخندون
07:47آه واقعا که دست درد نکنه
07:50چطوری میتونی رابطه اون دوتا خوهر رو
07:52با رابطه خوهر برادری ما مقایسه کنی
07:54آه ببین
07:55تو اون دختر زینب یکی از گنکاری یلدیزو فهمید
07:59برای همیشه پشت شد
08:00آره آره اما تو توی همچه شریعتی میامدی
08:02پیشونی مویبوسی
08:03آره همینطوره
08:04ما با همدیگه خوب مچیم
08:08اما اونا نیستن
08:09برای همین هیچ کس نمیتونه
08:11ما رو از همدیگه جدا کنه
08:13اخ بیا اینجا که لپتم بکشم
08:16آی خوربونت برم
08:17نگو نگو نگو نگو
08:18چشم نزنیم
08:19خدا به دور کنه
08:21نه
08:21هیچی نمیشه
08:22نگران نباش
08:23نه ترس ازیزم
08:24آره سیابجی
08:25من میگم که به نظرت
08:26یه شب من و تو و امیر با هم دیگه
08:29ستایی بریم بیرون و هم شام بخوریم
08:30آن نظرت چیه؟
08:31امیر دیگه کیه جانه
08:32از اون پسر دل بکن تورو خدا
08:34اخ چقدر از اون پسر بدم میاد
08:37اون پسر سر تو پش اصلا دوزارم نمیارسه
08:41بس سیابجی
08:48خوشحالم که زنگ زدین
08:55راستش بری منم تنوه شد
08:57چون اصلا
08:59از کار فرصت نمی کنم
09:01بخوام بیان بیرون نورم
09:02از وقتی شناختمت همین جوری بودی
09:04چی کار کنم؟
09:06آشق کار کردنم
09:07گفتم بیایی چون با هاد یه کار واجب داشتم
09:12چی شده؟ مشکلی داری؟
09:14نه
09:14بعد از فوت تونجر فهمیدیم
09:17تو سویسی گاف صندوق داره
09:19بچه هم به همراه وکیل رفتن تا بازش کنن
09:23و قرار محتفیاتشو بیارن اینجا
09:26میدونی که
09:28تونجر مرد جدی و سخ گیری بود
09:30احساساتشو همیشه مخفی میکرد
09:33احتمالا
09:34بعدها از رفتارش پشیمون شده
09:37احتمالش هست؟
09:39برای همین یه چیزهی به یادگار گذاشته
09:41برای تو هم چیزی گذاشته
09:43برای من؟
09:47حالا اون چی هست؟
09:54نمیدونم
09:54یه جبه محرومون
09:57گویا کنارش هم یه نامه برات گذاشته
09:59خیلی عجیبه
10:03مدت زیادی که
10:06با تونجر هیچ ارتباطی نداشتم
10:08چی بگم؟
10:10اینجور که معلومه میخواسته یه چیزهی بهت بگم
10:12شاید هم
10:13به احتمال زیاد بچه های های امشب یا اینکه فردا صبح بر میگردن
10:17بسه رو ازشون بگیرن بهت خبر میدم
10:19خیال ادراحت
10:20ممنونم
10:22خواهش میکنم
10:23ببینم حالا اولتون چطوره؟
10:34من اذرت میخوام واقعا فراموشت کردم ببخشید
10:37یعنی چی من نمیفهمم
10:39یعنی چیزه با هم بودن منو فراموش کردم
10:42سرت خیلی شروعه
10:45طبیعی پیش میاد
10:46راستش من امروز روز خوبی نداشتم برای همین وگرنه صبح میخوستم بهت زنگ بزنم
10:51چی شده؟
10:52علیحان مشکل ایجاد کرده؟
10:54نه اون کاری نکرده
10:55صبح با خوهرم دوام شد
10:58بین اعضای خانواده از این چیزا پیش میاد
11:03شما خیلی سخت نگیر
11:05آره اما ما تهاره هیچ فقط با هم دوام نکرده بودیم
11:08اولین بارمونه
11:09برای همین خیلی حسابیه
11:10تخ نگیر زینم
11:11زود آشتی میکنی
11:12میدونم آخر شاشتی میکنیم
11:14اما نمیتونم به این راحتی ها ببخشمش
11:17اشتباه میکنی
11:18الان اینجوری میگی
11:20یکی دو روز دیگه میبخشیش
11:21امیدوارم خودکنه
11:23راستی در مورد اون شب هیچ نظری ندادی
11:27همون آهنگی که میگاف چشاد میگن بمون
11:31دوست داشتی؟
11:33یادمه
11:34آلی بود
11:35واقع نزد ممنونم
11:36اما من نمیدونستم تو خانندگی بلدی
11:39من اهلش نیستم
11:41خواستم برای تو یک کاری بکنم
11:44خیلی ممنونم
11:47ممنونم
11:49واقعا آره
11:50زینم
11:50میدونم
11:52رابطه ایما خیلی علکیه
11:54اما
11:55وقتی با تو هم خیلی بهم خوش میگذری
11:58کیف میکنم
11:59میخوام تو هم مثل من باشی
12:00میفهمی که چی میکنم
12:02آره مسلمان همینطوره
12:04به منم خوش میگذری
12:05خوبه
12:06با زینب حرف زدم
12:17چه گفت
12:18میگه به این دختری فرصت بدم
12:21و گفت یه سوی تفاهم پیش اومده
12:24اگه زینب ذرهی به حرفای ایرام شک میکرد
12:27و صداقت توش نمیدید
12:28هیچوقت نمیامد با ترف زنه
12:30خودتا مینام میدونی نه
12:31چی بگم علیان
12:32به نظرم
12:36بیا با هم دوتایی بریم یه نوشیدنی بخوریم
12:39آروم میشی
12:41باشه پس بریم بیرون یه قهفه بزنیم
12:44خوب زینب نخشه بعدیمون چیه
12:46نخشه رسیش نمیدونم چون احل این کارا نیستم نمیدونم
12:50خوب درستشم همینه اما
12:52الان نمیشه بیبرنامه رفت جلو میفمی که
12:55باشه پس قبوله
12:59بس ما این بازی حالا حالا ادامه میدیم
13:03باشه
13:04راستشو بخوای
13:06من الان تو این شرایطی که هستم خیلی هم راضیم
13:10چیزه
13:12میگم دیگه بلند شیم
13:14باشه بریم
13:16ممنونم
13:17راستی داود قربان پیشت ندیدم کجاست
13:20دمه در منتظرمه
13:22بگم همه جا با خودم نبرمه
13:25شون تا اونجا که متوجه شدم
13:26تو از این بابد یکم بازنیم
13:28های خیلی جا خوردم
13:29در این مورد دارم کتاب میخونم
13:32تو
13:32باشه
13:34قربان میخونه برام تعریف میکنم
13:36رخت قیافه شو ببین
13:38رفته با چه آدمی دوست شده
13:42سلام داود خن
13:47سلام داشت علیه هم
13:51داداش
13:55سلام آقا داود
13:58خب بیا بریم دیگه
14:00بفرم
14:01همه چی خوب بوده ولی اون داداش علیه هانه چی بود دیگه
14:09ای بابا خراب کردم
14:11من از کجا میدونستم اما تو هم باید به این مولت بدی من سری نمیتونم از که اینا خفول بسن
14:17این فولین نیست با کلاسه
14:18دوتاشم یه چیز نیست
14:19نیست
14:20رفیقت زاغ ما رو چوب میزنه
14:26باشه بس خوش بگذرونیم خب
14:28مگه خوش نمیگذرونیم
14:29بیشتر خوش بگذرونیم دوختم سه میخندیم باشه
14:31چی؟
14:32یک دو سه
14:33بیشتر از این نمیتونم بخندم
14:41این کارا چیه؟
14:43منظورشون از این کارای مزخره چیه؟
14:45به چی اینجوری دارن نگاه میکنن میخندن؟
14:47بگه ما هم بخندیم
14:48یعنی اینا به ما دارن میخندن؟
14:50ها باشه ببخشید
14:52یه زنگ به ایرم بزنم
15:19بگذیدم
15:19ها الو ایرم
15:21حال چطوره؟
15:22خوبی عزیزم
15:23داغونم اگه کار نداری خدا خود
15:25ایرم ایرم بایی سوقت نکن
15:26وایسه یه لحظه
15:28چیزه من با حاکان حرف زدم
15:31بهش گفتم که تو این وسط بی تقصیر بودی
15:35زحمت کشیدی
15:36ببینیرم
15:37یه چند روزی به همدیگه فرصت بدین باشه
15:39بذارونم یکم آروم گشه به خودش بیا
15:41تو هم آروم شو بعدش بشین این حرف بزنید باشه عزیزم
15:44چی داری میگی تو؟
15:46من دارم برمیگردم بورسا
15:47چی؟
15:48دیگه نمیخوام یه دقیقه هم اینجا بمونم
15:49هرچی از شما دورتر بمونم همونقدر بهتر
15:52ایرم نرو چی میگی؟
15:54حال ما اصلا هیچی پس کار چی میشه؟
15:56اون که کاری نداره
15:57میرم تو بورسا به کارم ادامه میدم
15:58دو روزه کل سیسته به منو بهم زدین
16:01به هم زنگ نزنگه باشه؟
16:03ایرم به خود خیلی نارحتم
16:05واقعا نمیخوستم این اتفاق رو برات بیافته
16:08زینب تو دختر خیلی خوبی هستی
16:10امیدوارم بقیه رو تأثیر نذارن خوب؟
16:12تنه چیزی که میتونم بگم همینه
16:14خیلی خوب باشه
16:16پس مراقب خودت باش
16:17تو هم هم میتونیم
16:35تبریک میگم
16:50اگه لیس در واقع باید به تو تبریک
16:52مریه چی؟
16:53اگه این کار رو نمی کردی
16:54با زهرا ازدواج نمی کردم
16:56اما به جایی که رو راست باشی
16:57انقدر نقش پیاده کردی که
17:00خواه ناخوا منم سمت زهرا کشید
17:01بی خودی خودتو اینجوری گول نزن
17:03برای این که دل منو به سوزونی رفتی
17:05با زهرا ازدواج کردی
17:07آینده ای خودتو خراب کردی
17:09فکر کردی بعد از این چی میشه؟
17:11یلدیز
17:12من بهت گفتم بیا با هم از اینجا بریم
17:15خودت نخواستی
17:16گفتی به همه اعتماد نداری
17:18بعدش برای جدا کردن من و زهرا هر کاری کردی
17:22چی فکر کردی؟
17:25به نظرت من احمقم؟
17:26نه خیلی هم زرنگی
17:28با زهرا ازدواج کردی
17:30همینو میخواستی نه؟
17:31تقصیل خودته
17:31نمیتونی همه چی رو به اندازی گردن من
17:33هم منو نمیخواهی
17:34هم از طرفی نمیتونی منو زهرا رو کنار هم ببینی
17:37یلیز
17:37شرمندت هم
17:38اما نمیتونم یه ام منتظرت بمونم
17:41باید یه تصمیمی میگرفتم و گرفتم
17:42اینم شد از تصمیمت
17:44زهرا یه دایمال خم
17:45شاید تو زهرا رو نپسندی
17:47اما باور کن خیلی بیشتر از تو
17:49برای من عرضش قائله
17:50چون هیچ کسی این دختره
17:53یه لاغر مردنی دوست نداره
17:54یه نفریه ذره بهش توجه میکنه
17:56سریع عاشقش میشه
17:57دلیلش فقط همی
17:58به خاطر این چرتوپرتا
17:59صدام کردی اینجا
18:00تا دیر نشده از اشتباه دست ما
18:02من این وسط اشتباهی نمیبینم
18:04نفهمیدم
18:05چیشو نمیفهمی؟
18:07نمیخوام از زهرا جدا بشم
18:09فهمیدی؟
18:10یعنی دوستش داری؟
18:12آره خب اونم هست
18:14دوست داشتن آدمی مثل زهرا
18:16خیلی بهتر از دوست داشتن توه
18:17وقتی بهش محبت میکنم
18:20متقابلا محبت میبینم
18:21نمیتونم یه عمد منتظرت بشینم
18:29دیگه هیچ فقط برای چیزای بی خودی
18:32به هم زنگ نسن
18:32من میخوام خوشبخت بشم
18:34و لیاغتم داره
18:35بمشا کمالا
18:46همشون دارن منو تنها میذارم
18:50خلاصه مطالب جلسه رو برایم ایمیل کن
18:58حاکا
19:00چیزه
19:02میتونم بیام تو
19:04اره اره بیاتو
19:05من بایدی چیزی رو بهت بگم
19:08باشه بگو
19:09الان زنگ زدم به ایرم که بهش بگم
19:11باها طرف زدم
19:12اما
19:13ببینم چیزی شده
19:17ایرم داره میره
19:19برمیگرده بورسا
19:21که میره
19:22فکر کنم الان
19:23جده هم
19:25واقعا خیلی جا خوردم
19:27انتظارشو نداشتم به خواد بذاره برم
19:29میدونی که تو میتونی جلی رفتنشو بگیری
19:32میدونم
19:35میدونم اما زینب ببین
19:38شاید هم اینجوری به نفع دوتامون بشه
19:41چون که من
19:42هنوز نتونستم ببخشمش
19:44میفهمی که
19:45واقعا خستم
19:46فهمیدم حقم داری
19:48چه میدونم
19:50گفتم شهر بد نباشه بدونی که داره میره
19:52خیلی ممنونم
19:54بگذری
19:55میبینم ایت
19:57باشه میبینم ایت
19:58پشت
20:07جانر
20:08دکش
20:09یه اتفاق خیلی عجیبی افتاد
20:12اینزا که اتفاق نرمال افتاده که این بار دوم باشه
20:14بهش آدت کن هر بار تعجب نکن دیگه
20:17گلتن هست
20:18کدوم گلتن
20:20معلومه دیگه همون خوشگله اینه بار بیه مثل عروسکه
20:23خب چی شد
20:24ازم خوشش میاد
20:26از تو
20:28ای بابا
20:28چه تو پرد نگو چی داره میگه اشتباه برداشت
20:31ای بابا
20:32داداش میگم به خدا
20:33اونموهاشو میدازه بالا
20:35عشوه میاد
20:36شماره ما ازم گرفت
20:37چی فکر کردی
20:38نه بابا
20:39اولندش امیر جان
20:42وقتی این همه خوشتی پینجه هست
20:44گلتن تو یکی رو میخواد چی کاره
20:46چونه من شبیه ایتالیایی هست نمیبینی؟
20:49میخوای بین اینا کیا نگاه کنه؟
20:51نه نه
20:52من هستم بگیم
20:53آه عزیزم
20:54امیر
20:55گلتن؟
20:57سلام
20:58سلام
21:00میگم بریم دوتوهی با هم
21:02قهفه بخوریم
21:04اگه وقت داری هم بت
21:05دارم دارم بریم بخوریم
21:07باشه
21:07میخوای الان بریم؟
21:09باشه
21:10تو برو من و منان میام یک کچوله
21:11یک کچوله کار در بهش میام باشه
21:14باشه
21:15باشه میبینم ایت
21:16میبینم
21:17تو دفت؟
21:18بی بی
21:21الان چی میام؟
21:23آره دیدم
21:24ازت خوشش میاد
21:25اصلا یه درصد ها فکرشو نمیکردن
21:27ای بابا از من بهتر گیرش میاد
21:29تو مگه نمیگفتی درد عشق میکشتی؟
21:32چقدر زود میتونی همیچی رو فرموش کنی؟
21:33درد جدایی چی شده؟
21:34ای بابا میخواییم یک قهفه بخوریم
21:37زمنم
21:38بهش همه چی رو میگم
21:39میگم همه اواخر شکسته عشقی خوردم
21:41حاله دلم خوب نیست
21:42ها ها ها
21:43همه امیر فکر نمیکنم
21:45این رو اون درک بکنه
21:46میفهمی که چی میگم؟
21:48باید ازش بترسم؟
21:49تو نباید بترسی
21:50انگار من باید بترسم
21:52چرا اینجوری میشه؟
21:53چرا دختر من رو نگاه نمیکنم؟
21:55چرا جذبمو از دست دام؟
21:56من چرا من تک و تنها بمونم؟
21:57دادهاش سخت نگی؟
21:59درست میشه؟
22:00تو برو من فکرمو بدم به کارم
22:01اصابم به همین
22:02خس منم برم برو
22:03برو برو
22:03برو چسمن بد نیفت
22:05برو
22:05لاته میخوریم
22:06کفتتون بسه
22:07بین عرفت آشقار
22:10خانم شام حاضره
22:22حالی تو لیلا نیستن
22:24زهرام رفته پیش شوهر توفش
22:26ایریمم عمرم بیاد سرمیز
22:28قضای اونو بردم تو اتاقش
22:30نیدی بهت کفتم
22:32تنهایی باید شام باخورم
22:33دوبله شده در
22:35استریو جم
22:36ها
22:36اگه میخوایین قضاتونو
22:38با سینی بیارم همینجا
22:39با سینی هم بیاری
22:40فرقی به حالم نمیکنه
22:41بازم تنها
22:42شما نراحت این که
22:45زهراخانم رفتن؟
22:46آیسن
22:47هنوز نتونستی منو درک کنی
22:49آقا نه این که همیشه
22:51با هم کل کل میکردین
22:52گفتم
22:52شاید با رفتنشون
22:53احساس خلا میکنی
22:55هرچی باشه
22:55اون بیشتر از همه
22:56با اتون حرف میزد
22:57حقیقت مثل
23:00یه سینی تو صورتمه
23:01نکنه نراحتتون کردم
23:04مذارت میخوام
23:05کاش نمیگفتم
23:06بگذارین
23:07با اجازتون من برم
23:08بفرمایی شامتونو بخوری
23:10آیسن
23:11لیلا جون چه کار خوبی کردی
23:18ما رو دورو هم جم کردی
23:20ماما جما که همیشه پیش هم دیگه
23:22عزیزم کم پیش میاد
23:24ستایی با هم باشیم
23:25من میخوام بیشتر از اینا
23:26با هم دیگه وقت بگذرنیم
23:28حالیت
23:29منتظر نباش لیلا بگه
23:31خودت هم برنامه روزی کن
23:33باشه باشه حتما
23:34میخوام در مورد یه چیزی باتون حرف بسنم
23:40بگو
23:41چیزه بابا من دوست پسر دارم
23:45تو چرا چیزی به نگفته بودی؟
23:53بذار من بهت بگم عزیزم
23:54من خبر دارم
23:56حالیت جون بهت نگفتیم
23:58چون هنوز تو داره آشنایی هست
23:59من پسره رو دیدم
24:01خیلی پسر خوبیه کاری و با عدبه
24:03از خانواده پولداری هم هست
24:07یعنی
24:07راستش اونجوری که مامان میگه نیست
24:10یعنی چی اونجوری که من میگم نیست؟
24:13واقعیتش
24:14آره مامانجون تو با امیر آشنا شدی
24:16امیر دوست پسرم بود
24:18مامانجون تو اینجا همش درسته
24:21دخترم
24:22زودتر حرف تو بزن
24:23اینقدر موضوع کش نده
24:25باشه چشم بابا
24:27دوست پسرم بچه یه خانواده پولدار نیست
24:32نفهمیدم
24:34امیر
24:36پسریه که کار میکنه با حقوقی که میگیره زندگی خودشو میچرخونه
24:40من هم دوستش دارم پسر خوبیه
24:42یه لحظه
24:42یه لحظه سب کن
24:43یعنی همه چیزایی که گفتیم
24:44دروخ بوده؟
24:48آره اما
24:50چون فکر میکردم تو قبولش نمیکنی
24:53ازش خستم که بهتون دروخ بگه مامان
24:56خدای من تا که باید از دست اینا بگیشم
24:58میشه یکی تون درسته سابی برای منم توضیح بدیم
25:00بذار من توضیح میدم
25:02اول برادرم حالا هم دخترم
25:04این دفعه دخترم قصد جونمو کرده همین
25:07بابا
25:09بر مورد امیر به مامانم دروخ گفتم
25:12آیسل جون
25:31میشنوم عزیزم
25:37یلیس خانم چی بگم؟
25:39آیسل جون چرا گفتم بشنی اینجا؟
25:42تو یه چیزی برام تعریف کنی
25:43همینجوریشم معصابم به هم ریخته
25:45بجام منو از این حال هوا در بیار
25:47امروز رفتم بازار
25:53تو بازار چه خبر بود؟
25:54فردا میخوام سوب درست کنم
25:56باید ببینین همه چه قیمتش چند برابر شده
25:59اما به جاش میباهاشون همه سالم بودن
26:02اگه بخواین میتونم دستور سوب رو بهتون بدم شو
26:04دستور پخت سوب چه دردم میخوری؟
26:06چیزای محیجتر برام تعریف کن
26:10مثلا سریالی چیزی نگاه میکنی؟
26:12راستش وقت نمی کنم
26:14همه اینا به خاطر اینه که زهرا خانم از اینجا رفتن
26:19اگه زهرا خانم بودن
26:20با هم بحث میکردین
26:22حسلتونم سر نمیرفتون
26:23همینه
26:25آیسل زندگی چقدر باید بیرهم باشه
26:27که من جای خالی زهرا رو حس کنم
26:29زینبم که رفته
26:30جایی رفتن؟
26:32بی خیال آیسل
26:33امروز شاهد اتفاقایی بودم
26:35که هیچ فقط فکر نمی کردم به سرم بیاد
26:37ممکنه افسرده بشم
26:38امیدوارم همیچی درست بشه
26:42بگذاریم
26:46یه چیزی بگو
26:48سداتو بشنوام
26:49دستور غذا بده
26:50یه چیزی بگو
26:51غذا با اسم ناج؟
26:54نه دستر دوست دارم
26:55داقل دستور پخت دستری چیزی بده
26:57دستور کیک خوبه؟
26:59پودینگ
27:00پودینگم اگه دستور میخواد
27:02خداوکیلی پودینگ چیه که دستورش چی باشه
27:05بس سپاشو برو به کارت برس
27:07غذاتم که خوردی
27:08گوشی مو بیار
27:12دخترم
27:13گند بالا آوردی و
27:15حالا هم نشستی داری برامون توضیح میدی؟
27:18ببین منم گول زده
27:19اما مامان خودت یکانی میکنی که مجبور میشم بهت دروغ بگم
27:23تو برای خودت تو خیال و تصوراتت یه چیزایی ساختی
27:27اما من نمیتونم این تصوراتتو برم جولو
27:29میشه یه چیزی به لیلا بگی؟
27:31لیلا درست حرف بزن
27:33بابا دارم راستشو بهتون میگم
27:35من امیرو دوست دارم
27:37و قراره به زودی اونو همیشه پیشم ببینید
27:39که این میخوای بست کنی؟
27:41با این موزف رفاتت بیشتر از این منو حصابانی نکن
27:43مگه من چی گفتم بابا چرا حصابانی میشید؟
27:47دروغ میگم حصابانی میشین
27:49راستشو بهتون میگم بازم حصابانی میشید
27:51دخترم
27:52با پسری که دوزار تو جیبش پیدا نمیشه
27:54میخوای یام زندگی کنی هم؟
27:56آره خب پسره حتما فهمیده
27:58دختره کی هستی ولت نمی کنی؟
28:00نکنه این پسره مزاهمت میشه
28:02نمیدونم چی بگم امیر
28:04خودش از من جدا شد بابا
28:06گفت ما به درد هم دیگه نمیخوریم
28:08و ازم جدا شد
28:09به نظرت کسی که منفت طلب باشه
28:11همچین کاری انجام میده تا رو خدا؟
28:14پسره آغدیه
28:15چقدر تو ساده ای؟
28:16ماما
28:17چرا بابا هم نمی کنی؟
28:19دارم بهتون میگم امیر همچین پسری نیست
28:21ازت جدا شد چون میخواد تو دنبالش بادویی
28:24لیلا
28:26تو واقعا احمقی؟
28:27نمیدونم
28:29چرا هیچ کدوم از دختران مخشون کار نمی کنه؟
28:32قلیجون اصابانی نشون
28:33دوتایی با هم دیگه خوش باشین
28:36واقعا که
28:37فکر و ذکرتون همش پیش پولی
28:38دخترم داری چی کار میکنی؟
28:40بشین سر اجاد
28:41نمیشه با هاتون حرف سد واقعا که
28:45بشین بشین
28:47اگه بلای سرش بیاد چی؟
28:50نمیاد
28:50الان به صدقی میسپرم دنبالش بده
28:53نگران نباشت
28:54وای آره زنگ بزن
28:55وای خدای من این دختره چرا اخلاقش اینجیری شده
28:58نگاه کن سر نمیشن منو
29:02چرا این دختره هم اینقدر آسی هم؟
29:05قضارم زهر ما رمون کرد
29:07گارسون
29:09حسابو بیار
29:10خیلی ممنون
29:20شم حاضره
29:24تو قضا تو بخور من اینجا میخورم
29:27دارم میبینم
29:36اما کاش قبلش نظر منم میپرسیدی البته
29:42به فکرم نرسید
29:44اقلا بیا بشین سر میزی آلم قضا پختیم
29:52این کاریت اصلا درست نیست
29:53دارم از وسط دل خور میشم
29:55باشه میام سر میز باشه برو
29:58خیلی ممنونم
30:07لطفا نخمت هم باز کن
30:19ازدواج کردن همین چیزارم داره دیگه
30:23اما ازدواج ما سوریه درسته؟
30:25آره اما
30:26سوریش که این باشه ببین واقعیش چجوریه
30:29حالا میخواستی با زینب ازدواج کنی؟
30:33باید بشینی و دعا به جون من بکنی
30:35که نجاتت دادم آقا
30:36میدونستی اندر
30:38منم همین الان میخواستم همینو بگم
30:40خوبه که هستی به خود
30:41تو دلسرد شدی خودت خبر نداری
30:47اما خدا رو چه دیدی؟
30:50شاید دوست داشته همین جوری ادامه بدیم
30:52مطمئنم وقتی به فهمی
30:58عشق برای همیشه موندگار نیست
30:59حرفایی من متوجه میشی علیهانجون
31:01نوشه جولیت
31:11لیلا
31:36سلام زینب
31:38خب که نه بودی مزاهمت که نشدم نه
31:41نه نه بیدار بودم
31:43بگو ببینم چی شده
31:44با مامان و بابام بحثم شده
31:46اومدم با امیر حرف زنم
31:48اما اونم خونه نیست
31:49ای بابا بیا بیا تو
31:51بیا تو لیلا جون
31:52سر چی بحث کردیم؟
32:00من براشون اصلا مهم نیستم
32:02هیچ کدومشون یه ذره سعی نمی کنن
32:05احساسات منو درک کنن
32:06بهشون گفتم امیر رو دوست دارم
32:08لیلا چی گفتی؟
32:10آره زینب گفتم
32:11همه چی گفتم
32:12همه مجبورن ما آدم های پول دار باشن آخه
32:15لیلا معلومه که نه
32:16اما بحث فقط سر پول نیست ازیزم
32:18خونوادی تو هیچ وقت آدمه
32:20مثل امیر رو قبول نمی کند
32:22دوتایتون هم این وسط آسیب می بینین
32:24خب منم همین رو نمی فهمم
32:26زینب از دست امیرم خیلی عصبانیم
32:29تو می دونی الان کجا؟
32:30نه نمی دونم کجا سزیزم
32:32من امشب نمی خوام برم خونه
32:37بذار دوتاشونم بفهمن منو چقدر ناراحت کردم
32:40لیلا چون ازت خواهش میکنم پای منو وسط نکش
32:42بهشون الان زنگ بسم بگو اینجا میمونی
32:44اونا هم از دل نگرانی دربیان ها؟
32:46نه
32:46نمی خوام اینجا بمونم نگران نباش
32:49لیلا لطفا نگو که می خوای پیش همیر بمونی
32:52نه بابا زینب نه نمی خوام اونجا بمونم
32:54چند دقیه پیش بداییم پای مک فرستادم
32:56الان میاد اینجا دنبالم
32:58بدایید پای مک فرستادی؟
33:00گفت میاد اینجا دنبالم
33:03چیزه
33:09لیلا جون پس تو همینجا بشین باشه
33:12من الان برمیکردم ببخشید
33:14باشه
33:17الانه که علیهان بیاد
33:23حال من باید چی بپوشم
33:26اینو بپوشم
33:29نه نه این خوب نیست
33:31نه نه اینم دیگه خیلی بیش از حد سنگینه
33:39میفهمه به خاطر اون آماده شدم نه
33:42اینو بپوشم
33:49آره بهتر اینو بپوشم
33:51سادم هست
33:53آره این خوبه
33:56گیری افتدم
34:04آآه
34:06حالیت
34:07چقدر زود بریشتی
34:09آره
34:10چیزی شده؟
34:12نکنه زهره و کمال ناراحتت کردم
34:14بیلیت چی داری میگی؟
34:15به زهره و کمال چه ربی داره؟
34:17چه میدونم اش؟
34:18خم دیدم اخماد بر جور تو همه خب بگو چی شده
34:21یه پروژه جدید شده
34:23با لیلا بحثم شد
34:25چرا؟
34:26مگه چی میخواد؟
34:28لیلا به هم گفت بویا دوست پسر داره
34:31پسر فقیره اما خیلی دوستش داره
34:34از اینجا حرفای موزخ رفت داره
34:35اینا رو به تو گفت؟
34:36آره
34:37اسمش هم بهت گفته؟
34:39گفت
34:40امیر بود یا یه همچی چیزی؟
34:43یلیز
34:44این چیزا مهم نیست
34:46اینا خیلی جوونن
34:47دو روزی دیگه همدیگر رو فرموش میکنن
34:49درست؟
34:50لیلا تو روی من وایستاده
34:52از سر میز شام
34:53بدونه این که اجازه بگیره رفته
34:55عزیزم اونم تو سند بلوغه اختزایستن نشه
34:59منم صدقی رو فرستادم دنبالش میده
35:01هایی صدقی هم برای خودش یه پا کاراگاه شده
35:04یده ته اون روز
35:05حالام لیلا
35:06به نظرت کجا رفته؟
35:07نمیدونم کجا رفته
35:10اونه ای زینب
35:10ای بابا
35:13نگام کن
35:14به زینب بگو
35:14لیلا حق نداره شب اونجا بمونه
35:17فهمیدی؟
35:17منو بیشتر از اینی که هستم
35:19عصبانی نکنه
35:19باشه عزیزم بهش سنگ میزنم
35:21عصبانی نشه یه چایی بخور
35:24آیسن
35:24نه نه نمیخوام
35:25میرم به خوابم
35:27نمیذارن که عصب برای آدم بمونه
35:30برن شدن از ذریمیز یعنی چی؟
35:32بیتربیت
35:33زینب چی کارست؟
35:38رفته پیش امیر
35:39من چجوری به زینب زنگ بزنم؟
35:45جواب نمیده که
35:46بازم مجبورن همدیگر رو دیدی
35:58آره درسته
35:59خوبه که به خطر من نایمدی
36:01توه بیا
36:02لیلاجون
36:10مارد خوبه؟
36:12اصلا حالا هم خوب نیست
36:14بیا بشین
36:14خب چی شده؟
36:18بگو ببینم باز برای چی بحث کردین
36:20اخلاق بابا و مامانمو که میدونی
36:22موضوع هرچی میخواد باشه
36:23براجون هیچ فرق نمی کنه
36:25همیشه من مغصرم
36:27من فکر نمی کنم
36:29موضوع به این سادگی ها باشه که تو میگی
36:31مطمئنم یه کاری کردی
36:32آره دایی
36:33خواستم زندگی کنم
36:34اما به ام اجازه نمی دم
36:36راستی صدقی بیرون وایستده
36:39منتظرته
36:40نگاه اینجوری که نمیشه
36:43زینب
36:44مزایمه تو که نیستم
36:46کاری چیزی نداری انجام بدی
36:48ها نه هیچ کاری ندارم
36:49ها
36:50اگه قراری چیزی داری
36:51مزایمت نشم یه وقت
36:57دارم آریای اما هنوز زوده
36:58واقعا
36:59زنگ بزنم بکم دیرتر میرم
37:04چی شد؟
37:17جواب نمیده؟
37:18حتما نشنیده خودش زنگ میزنه
37:20آی زینب تو برو لطفا منتظرش نزد
37:24نه عزیزم درست نیست برم
37:26شما برید بعدش میرم
37:27منتظرش نزد نگرانت میشه
37:29آره عزیزم تو برو
37:31ما خودمون در رو میبندیم
37:33واقعا
37:35باشه پس من برم منتظرش نزد
37:39برو برو
37:39شما هم لطفا راحت باشین
37:41فیلن خدافیز
37:44اینجوری میری؟
37:46آره مگه تیپم چشه؟
37:48چی بگم؟
37:50آدم برای قرار نباید یکم به خودش برسه؟
37:54اون من همینجوری ساده دوست داره فهمیدی؟
37:58فهمیدام
37:59خوبه
38:00میبینم ات لیلجون
38:02میبینم ات
38:03هنجا هم راحتم نمیذارن
38:22نیگه به خودت برس بی غیرت
38:24فقط دوستاری تو همه چی فضوری کنه
38:26حالا من کجا برم؟
38:31سشت نیست اینجا مونده
38:34چه زشتی؟ راحت باش
38:35حالا تعریف کن ببینم جریان چیه؟
38:39دویجون ببین
38:40تنها چیزی که نارهتم میکنه میدونی چیه
38:42این که هیچ وقت کسی به خاصایی من اهمیتی نمیده
38:45هرچی بابام بگی باید همون بشه
38:47نگاه کن حتی نمیذاره بیام تو رو ببینم
38:50لیلا اینم یه دوره است باشه؟
38:54باشه
38:55میدونم اما این دوره میکسره این برام مهمه
38:58لیلا من نمیخوام بهت دروخ بگم
39:00منم نمیدونم آخر این را به کجا ختم میشه
39:04این وسط کسی که بیشترین آسیبو دید من بودم
39:07حق داریم
39:10امشبو میخوام پیشت بمونم نمیخوام برگرده
39:14منم دوست دارم بیایی پیشم اما بی خودی اصاب خورده میشه
39:17صدقی دید که من اومدم اینجا
39:19الان به بابات خبر داده
39:20میبینی دایی به صدقی گفته تقیبم کنه
39:22من نمیفهمی که بابات چون نگرانه تا اینکار کرده؟
39:24باشه دایی میدونم نگرانمه
39:26اما کاش مثل باباهای دیگه زهن بزنه
39:28بگی دختر عزیزم کجایی آخه
39:30بابات سالهاست که اینجوریه
39:32هیچ وقت خدا هم عوض نمیشه
39:34خودتم میدونی
39:35صدقی بیرونه باش برو خونتون
39:37بعدم با هم حرف میزنی برو
39:38ازت ممنونم که به حرفم گوش کردی
39:44اما یه روز میخوام پیشت بمونم گفته باشم
39:48بیا بیا دلتنگ اندر شده
39:50خیلی
39:51از دلتنگی دارم میمیرم
39:53خب دیگه
39:57عزیزم هنوز بیداری؟
40:12بیدارم
40:13به زینب زنگ زدیم
40:15آره زنگ زدم
40:17چی گفت؟
40:19مشکل لیلا چی بود؟
40:21قربونت برم گفت یه عشق دو روزه از
40:23میاد و میگذره سخت نگیر
40:25دلتنگ رو میدونم
40:26صدقی گفت علیهانم رفته اونجا
40:29چی میگی؟ جدی داری میگی؟
40:33یعنی زینب اینو بهت نگفت؟
40:36راستش زینب بهم گفت که
40:37راست میگی یا گفت که اونجا اصلا یادم نبود
40:40نگام کن
40:41همین جوریشم خیلی عصبیم
40:43آره همین زنگ نمیزنم
40:44به زینب زنگ بزن
40:46به لیلا بگه
40:47پیش دایش نمونه
40:48حتما بیاد خونه
40:49باشه باشه من الان به زینب زنگ میزنم
40:52مصابانی نشو بخواب
40:53برم آب بیارم
40:54نگاه تو رو خدا
40:56با کچکترین مشکل بر میداره
40:59به دایش زنگ میزنم
41:00مطمئنم زینب جواب نمیده
41:02بهتره به لیلا زنگ بزنم
41:17زینب ایلماس
41:27تو همینجایی؟
41:30چی شده؟
41:33داوود پیچوندته؟
41:35نه
41:38نه پیچونده
41:40چرا به پیچونه؟
41:42یکم دیرتر مید
41:43منم با خودم گفتم
41:44یه سپی بخورم
41:45تا آرم بیاد
41:45تک و تنها نشستی
41:47این نشون میده که تو براش تو اولویت نیستی
41:49این شریعتی که من میبینم خوب نیست
41:51گفته باشم
41:52علیهان تو برای چی نشستی رو بری من؟
41:55پاشو برو دنبال زندگی
41:56نمیتونم
41:57این وقت شب نمیتونم تو رو تنها بذارم
42:00تا وقتی داوود بیاد منتظر میمونم
42:03نه نیازی نیست
42:06الانه که داوود بیاد
42:07تو برو
42:08میخوام بمونم
42:09علیهان از جون من چی میخوایی؟
42:12خودت خوب میدونی
42:13بیا
42:15به داوود زنگ بزن
42:17بگو علیهان پیش همه
42:18نمیخواد نگران من باشی
42:20بیا
42:20بگی
42:20نیازی به این کارا نیست
42:24داوود الان میاد
42:26حرف زدیم
42:27به نظر میاد خیلی برش مهم نیستیم
42:29نه
42:31اتفاقا من برش خیلی هم مهمم
42:33فهمیدی؟
42:34معلومه
42:35خواهیم دید
42:37من وقت دارم
42:39ببینه لیهان
42:44یا پشو از اینجا برو
42:45یا من میرم
42:46چون کسی قرار نیست بیاد
42:47درسته؟
42:49به تو چه؟
42:51به تو چه؟
42:53من حساب میکنم
42:55نیازی به پول تو ندارم
42:56دوبله شده دا
42:59افصدیو جم
43:00اگه کسی اومد بگم رفت خونه
43:05گیری افتادم
Recommended
16:36
|
Up next
44:55
37:32
3:30
43:15
43:16
41:25
43:19
42:06
43:27
40:58
39:14
38:28
41:04
42:08
43:21
43:37
42:18
44:07
45:26
40:41
Be the first to comment