- 3 weeks ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00یاده تو گفته بودیم بذاریمی کم زمان بگذاره
00:03من حاضرم بقیه عمرمو کنارت باشم
00:09و جلی عزیزانیمون پیشنهادتو قبول میکنم
00:14دوبله شده در S2J
00:17تبریک میگم خوشبخت بشین
00:31علیهان تبریک میگم
00:42دویی جون تبریک میگم
00:47خیلی ممنونم
00:48علیهان جون تبریک میگم
00:52خیلی ممنونم
01:17شما که دوتم نکرده بودین اما اومدم
01:31تبریک میگم زینب جون
01:35تو هم به جمع خون خراب کناه اضافه شدیم
01:39ببخشید
01:41اندر دهن تو ببند
01:43اون مردی که تو الان جلوی همه بهش برلر رو دادی
01:49شوهر من عزیزم
01:55این چی داره میگه
01:58چی شدیه دفعه همه ساکت شدیم
02:10چرا بابر نکردیم
02:12علیهان جون
02:15خیلی ببخشید
02:17ازیزم
02:17اینم مدرکش
02:22زینب
02:48زینب
02:50تو زینب
02:52میتونم توضیح بدم
02:54باشه
02:54مادی که حرفی نتاریم بزنی
02:58زینب
02:59فنیا
03:01مامان
03:05مامان
03:06زنگ بزنی آمبولانس
03:07مامان
03:08دایی از این جبارو همش نقصیر توه
03:11مامان
03:11مامان پاشو
03:13سرید هر به رسطوران فیانجی ماشین بفرستین
03:16چیز یا آمبولانس بفرستین
03:17چشمتو پاس کنم
03:18آروم بش دخترم
03:19مامان
03:20زنگ زنی به آمبولانس
03:22داره میاد
03:23آبچین
03:23منو تنها نذار
03:25مامان
03:27مامان لطفاً چشمتو باز کن
03:30آبچین
03:34خواهش می کنم
03:35مامان
03:38زینه
03:51زینه
03:52بایستا
03:53عزیزم زینه
03:55زینه
03:57بایست من پیشتم
03:59آبچین
04:02آبچین
04:02آبچین
04:04باید شکار کنم
04:06منم نمی دونم
04:07ازیزم
04:07باید شکار کنم
04:20مامان
04:22مامان لطفاً پاشو
04:24مامان
04:25مامان
04:29باید شکار کنم
04:32مامان
04:34باید شکار کنم
04:36باید شکار کنم
04:38باید شکار کنم
04:40مامان
05:10آبچین
05:12ها
05:13جواب بده
05:15آبچین
05:15با تو هم
05:16سرپریز
05:17آبچین
05:18سرپریز
05:18مورپریز
05:19چیه
05:19چرا ازدواجتو
05:20از من مخفی کردی
05:21جانیر جون
05:21آروم باش
05:22عزیزم
05:22آروم باش
05:23نمی تونستم بهت
05:24بگم
05:24آبچین
05:25چی نمی تونستم
05:25بگم
05:26من برادر
05:26تو هم
05:27من نباید
05:27می دونستم
05:28که تو ازدواج
05:28کردی
05:29ببین نمی تونستم
05:30همچین
05:31ریسکی کنم
05:40هلوم هست چی داری میگی؟
05:41میگم به جای تشکر اینقدر قوار نزن
05:43تشکر کنم؟
05:44آره اگه بهت میگفتم اینجا اینقدر تجرب نمی کردی
05:47زینبم دوستیش باها تموم میکرد
05:49خب از این دید نگاه کنی اینطوری خیلی بهتره ها؟
05:53آه یعنی تو میگی با این کارت منو نجات دویم؟
05:56بله دقیقا همینطوره
05:57دیگه بدبخ شده بیچارش
05:59چرا بدبخ شدیم؟
06:01عزیزم دوباره به دوران عوجمون برگشتیم
06:04من الان زن علیهان هستم
06:06تو شرکت جایگاه دارم
06:08تمام سحامم هم دادم به علیهان
06:11اما خودم هم میرم شرکت
06:13ما الان قوی تر از قبل شدیم
06:16دعا کن زرین این وسط نمیره
06:20نگرانه اون نباش این چیزش نمیشه
06:23الان تنها دقدقم ایریمه
06:26میخوا من زبون خودم بشنوه
06:27بروی فکسی برام بگیر
06:31بروی فکسی برام بگیر
07:01نگرانه نباش خوب میشه
07:03تو با چه روی اومد اینجا؟
07:09مامانم به خاطر تو تو این حاله
07:12مرتی که یه عوضی
07:20میرم اما برمیگردم یه سر به امیرینا بزنم
07:24از نگرانه درشون بگیرم چیزی لازم داشتی؟
07:26باشد
07:28حالیت زنگ میزنه احتمالا نگرانه شده
07:36جانم حالیت
07:38ایلیز کجایی؟
07:40پیش زینبم اومدم خونین زینب
07:42تفلکی حالش خیلی بده
07:44ایلیز اتفاق بدی افتده
07:45چی شده؟
07:46اونو نمیگم
07:47زرین یه دفعه ازها رفت
07:49چیزیشم شده؟
07:51آوردیمش میمارستان
07:53احتمالا سکته کرده
07:54سکته کرده؟
07:56چی شده؟
07:57الان حالش چطوره؟
07:58الان که تو سی سیوه
07:59دکتر که بیاد ازش میپرسم
08:01آی باشه لطفا منو بیخبر نذار
08:04باشه عزیزم
08:04چی شده؟
08:07زرین سکته یه قلبی شده؟
08:08چی؟
08:09ای بند خدا
08:17نتونست این همه فشار رو تحمل کنه
08:20الان حالش چطوره؟
08:22وضعیتش وقیمه؟
08:23هنوزی چونه نمیدوند
08:25آییی تفلکی
08:26بایی خدایا
08:33هیلی دیز هلیهان ازدواج کرده
08:36در این خانوم به خاطر فشار عصبی
08:44دوچار اسپاسم قلبی شده
08:46تو دوتا از رگاش ستند گذاشتیم
08:48الان وضعیتش خوبه
08:50الان میشه بریم ببینیمش
08:52فقط مدتش خیلی کتاه باشه
08:54من نیرم
08:55خدا سلامتی بریم
08:57ممنونم
08:58ماما
09:03مامانچون
09:05حالت خوبه؟
09:08خوبم
09:09خوبم
09:10مستیزم
09:11مارو خیلی ترسندیم
09:12مامان
09:13از اینجا برا
09:15علیهان دیگه نمیخوام ببینمت
09:17مامانچون
09:19مامانچون
09:20دهی لطفا برو
09:22الان هم به خاطر تو تو این وضعیت
09:25بیشتر از این ناراحتش نکن
09:26قربونت برم
09:34نمیتونی بری
09:45باید جواب پس بدی
09:46به من دست نزن
09:48فردا حرف میزنیم
09:50یه چیزی بگو
10:00داد بزن
10:00فریاد بزن
10:01تو دلت نگه ندار
10:02خواهش میکنم
10:03اینجوری ساکت نمون من میترسم
10:05استفاج کرده
10:11این پسر علیهان چه آدم مزخرفیه
10:13چرا یه دفعه اینجوری کرده
10:15این پسر یه چیزیش میشه
10:16با اندر استفاج کرده
10:20من نمیتونم این قضیه رو حضم کنم
10:22آخه پسر جان تو رو چه به اندر
10:24بایی هنوزم باورم نمیشه
10:26همش میخواست با هم حرف بزن
10:30میخواست همینو بگه
10:33حجب رویی داره
10:34خواهی تو سرش کنم
10:35کسافت
10:36خجالت هم نمیکشه
10:38حال سهرین چطوره؟
10:43دیدی که حالی تلان زنگ زد
10:44گفت حالش بهتره
10:47طفلک سهرین گناه داره
10:52علیهان هم تو بیمارستانی
10:55حالیت از دستش خیلی عصبانیه
11:03دیدی چی به سرمون اومد
11:07میخوایی چی خار کنی
11:09نمیدونم آبچه
11:12هیچی نمیدونم
11:15بابا جون
11:22چایی؟
11:23نمیخورم
11:23بابا جون یه دفعه چی شد لیلاجون؟
11:32خدا سلامتی بده
11:34مرزان
11:35مامانت حالش چطوره؟
11:37یکم
11:38بهتر شده فردا میبرنش تو بخش
11:40باز خدا رو شکر
11:42حالا چرا اینطوری شد؟
11:43اندر با علیهان ازدواش کرده
11:44چی؟
11:45ببینم دارین راست میگی؟
11:47آره
11:48با هم ازدواش کردن
11:49مامانم گفت
11:51دیگه هیچ وقت نمیخواد داییو ببینه
11:53زهراتو در جریان بودی؟
11:55نه به خدا
11:56قسمی خورم نمیدونستم
11:58اگه میدونستم
11:58یعنی بهتون نمیگفتن؟
12:00ایریم
12:00ببینم ایریم میدونه؟
12:02اگه میدونست بهم میگفت
12:03چون یه همچی چیزی رو نمیتونه بپذیرم
12:05نصلا نمیتونم باور کنم
12:08با این کاری که اندر کرد
12:10دیگه هیچ وقت نمیذارم ایریم رو ببینه
12:12من یه سوالی برام پیش اومده
12:17میخوام بدونم اندر چطوری تونسته
12:18مردی مثل علیهانو برای ازدواج قانه کنم؟
12:21یه دلیل میتونه داشته باشه
12:22اونم به احتمال زیاد به خاطر حصب من تو شرکته
12:25چی؟
12:25چطوری؟
12:27به اندر موقع زاییمانش از شرکت سحام داده بودم
12:30بابا جون شما چرا همچین کاری کردی؟
12:35ازتو بعیده
12:37خوشحار شده بودم که صاحب پسر شدم
12:40باشه بابا
12:43باشه
12:46عشق پسره بوده
12:48کاش ما هم پسر میشدیم
12:56خیلی خوب میشد
12:58عریم جون کیفتو بذار همینجا عزیزم
13:05ببین عریم جون
13:11عزیزم چیزی میخوایی بخوری؟
13:13میخوایی برات ساندویج درست کنم
13:14از همون ساندویج کچولوهایی که همیشته برات درست میکردم
13:17دوست داری درست کنم؟
13:18میتونیم ساندویجاتو که خوردی با همدیگه داتایی بریم
13:21کنار در یه قدم بزنیم
13:22نظرت چیه دوست داری؟
13:24مامان جون چیزی شده؟
13:26نه برای چی میپرسی؟
13:29چه میدونم میخبر پاشدین اومدین مجلسه دنبالم
13:32بعدش هم مستقیم اومدین اینجا
13:34قیافه دایی ما ببین
13:36ایرم جان
13:41ازیزم من بهید یه موضوعی خیلی مهمی رو بهت بگم
13:47نه کلو برای بابا میتفاقی افتاده
13:49نه نه بابا تالش خوبه
13:51اتفاقی براش نیفتاده اما
13:53خب
13:54راستش من یه تغییراتی تو زندگی میجاده
13:58تغییرات؟
14:00بازم جا به جا میشین؟
14:01نه نه یه چیز دیگه است
14:03من
14:07من ازدواش کردم
14:12چی؟
14:13عزیزم من امروز ازدواش کردم
14:16مازمجه چی دارم میگی؟
14:17با کی؟
14:27با علی حان
14:28با داداش علی حان؟
14:31آره
14:32خب میخواستم بهت زودتر بگم
14:40اما باور کن که یه دفعی شد
14:41آره دسته شدکش
14:41توش هر جلوشو نگرفتیم
14:42ریم منم تازه خبردار شدن
14:44منم میبینیستم
14:45دوتاتونم بازی میدادیم
14:46ببین ریم میدونم جا خوردی
14:48اما بهش بهش عادت میکنی
14:50به چی عادت میکنم؟
14:51من نمیخوام به این چیز عادت کنم
14:53بست دیگه
14:53از سکتکتو مشرف برم
14:55اینجونه آروم باش خواهش میکنم
14:56ببین بابا تم ازدواج کرد
14:58منم نمیخوام بقیه عمرامو تنها بگذرونم
15:00اما بابام قبلش از من اجازه گره
15:02اگه قبول نمیکردم ازدواج نمیکرد
15:04عزیزم اون کارا فقط فیلمش بود
15:06تو خبر نداری
15:07اون یه کاری کرد که تو تو رو دروسی بمونی
15:09نتونی باهاش مخالفت کنی
15:11کارشو بلده
15:11من بابا تو خیلی خوب میشنزد
15:13بابا ما از چشم بیندازی
15:14نه عزیزم نه
15:16حق داشته که نمیذاشته من تو رو ببینم
15:17عریم
15:18ببین
15:19من یه چیزی میپرسم
15:21تو نمیخوای مامانت خوشحال باشه
15:22نمیخوام
15:23نمیخوام مامان
15:24به خاطر داشتن مادری مثل تو خجالت میکشم
15:26عریم
15:28عزیزم
15:29عزیزم بایست
15:31بایست
15:31بایست تو عزیزم
15:32بیا بریم بیرون با هر حرف بزنی
15:33بیا
15:43تو اتاق برایت لباس گذاشتم
15:45پاشت زینب دوش بگیری
15:46یکم سرحال
15:47عابجی نمیخوام
15:48وای زینب نمیتونی که اینجوری ادامه بدی
15:52میتونم
15:53زینب
15:56سعی کن خودتو جم و جور کنی باشه
15:59نمیخوام اینجوری ببینمت
16:01این چه سرنوشتی عابجی
16:04خودت که میدونی من به خاطر علیهان کم سختی نکشیدم
16:07اما ولهم کرد
16:09شیطونه میگی برو حسابشو برس
16:12در میزنن
16:16ببینم با چه روی فاشدی اومدی
16:23زینب اینجاست
16:24به توش زینب کجاست
16:26خمشو برو بیرو
16:26یلدیس تا وقتی زینب ها نبید
16:29بیاد
16:42آبجی تو برو
16:45مطمئن؟
16:48مطمئنم تو برو بهت زنگ میزنم
16:50باشه رفتم
16:53کسافت
16:58خواستم بهت بگم
17:03آره فهمیدم
17:07خب بگو چجوری میخواست اینو به هم بگی
17:10الان بگو
17:11زینب خیلی متوسف
17:13معلومه
17:15غیافت داد میزنه
17:17دوست دارم
17:20آره خیلی هم دوستم داری میدونم
17:26تا اله هرچی بلا به سرم اومده
17:29همش به خاطر دوست داشتنت بوده
17:30کاش هیچ وقت دوستم نداشتی
17:33زینب من خیلی دوست دارم
17:35ببین زینب
17:38من با یکی ازدواج کردم
17:41اما این ازدواجی ازدواج سوریه
17:43من بهت خیانت نکردم
17:45هیچ وقتم نمی کنم
17:46تو چقدر با هم رو راستی؟
17:49آشق این رو راستیدم
17:51ببین
17:53منتظرم بمون
17:55باشه لطفا
17:56منتظرم بمون
17:58منتظرت بمونم؟
17:59منتظر چی بمونم؟
18:01منتظر بمونم تا از این در جدا بشی؟
18:03زینب این ازدواج کاملا سوریه
18:05خدای من چقدر احمق بودم
18:11فکر میکردم تو عوض شدی
18:15امروز تو رسوران جلی همه آبروم رفت
18:20خیلی خجالت گشیدم
18:23منذرت میخوام
18:27برای کدوم کارت؟
18:28برای همه چی؟
18:29زینب من برای تموم بدیایی که تالا باید کردم
18:33ازت مذرت میخوام
18:34تو اگه میخوستی بری با یکی دیگه ازدواج کنی
18:38چرا منو بازی دادی؟
18:39حق داری
18:40بهت حق میدم
18:42حق داری ازم متنفر باشی
18:44این قد از چشم افتاده که دیگه نمیخوام ببینم ات
18:48تموم شد
18:51رابطه ما برای همیشه تموم شد
18:56بفهم
18:57این هم بگیر
19:06بگیر
19:08بگیر
19:08برو بیرو
19:15من خیلی دوست دارم
19:27مجبور شدم اون کارو بکنم
19:32باشه
19:34حتی اگه به زور اصله هم ازدواج کرده باشی
19:39برای مهم نیست
19:40تو دیگه برای مردی
19:42علیه های
19:43زینات من خیلی دوست دارم
19:46دوبله شده در افتریو جم
19:50خودحافظ
20:04زینات من خیلی دوست در افتریو جمعا بگیر
20:34چی شد چی میگه
20:38بگذار زحمت خانهش کردم فیلن اینجا بمونه
20:43بهتره برم بخاش حرف بزنم نه
20:47نه نه نه ولش کن نرو نرو باش سا
20:49بذار آروم بش
20:50حسابانیتش بگذاره بعدم باشه
20:52مطمئنی؟
20:55آره
20:55امیدوارم بتونه منو ببخشه
21:00معلومی که تو رو میبخشه چرا نباید ببخشه
21:02با ازدواج و باباش کنار اومده
21:04با اینم کنار میاد
21:04اما که میبخشه خودمی
21:06اگه منو نبخشه بهش میگم
21:07که باباش با من چی کار کرده میگم
21:09میگم به بحونه باردرگی گیلدیس
21:11چجوری پس هم زد
21:13آبجی تو هم اصلا متوجهی چی داری میگی؟
21:16این چیز رو میخوای بهش بگی؟
21:17ببین من هیچ کار اشتباهی نکردم
21:20به خاطر منوفه امون این کار کردم
21:22باشه بگذاریم
21:24بگذاریم
21:25آبجی توضیح بده ببینم
21:26پشت این جریان و ازدواج تو و علیهان چی؟
21:28اطمان تو بهش پیشنهاد دادی درسته؟
21:32به علیهان پیشنهاد دادم
21:33در قبال سحامم با من ازدواج کنه
21:35یعنی اونم سریع قبول کرد
21:37راستشو بخوایی دفعی اول که بهش گفتم
21:41اصلا جدی نگرفت
21:43اما بعدش
21:44نمیدونم چی شد که پیشنهاد منو
21:47خیلی راحت قبول کرد
21:49بله علیهان
21:53پیشنهاد تو قبول میکنم اندر
21:56مطمئنی؟
21:59مطمئنم
22:01خوبه
22:02پس زودتر کاراشو بکنم
22:04سریع عقد میکنیم
22:06به هیچ کس نگو قرار ازدواج کنیم
22:08حتی به برادرت
22:09میخوام همه با همین موجود بفهمن
22:11اندر
22:12اینو یادت باشه که
22:15ازدواج منو تو فقط روی کاغذه
22:17ما فقط یه هدف مشترک داریم همین
22:21نابود کردن حالیت
22:23دقیقا همینطوره
22:25از اینجا به بد دیگه مشکل حالیته
22:28بعدن میبیرم ات
22:32آبجی اگه علیهان یه همچین چیزی را قبول کرده
22:39شرط میبردم پشتش یه موضوع خیلی خیلی مهم دیگه هست
22:42خوب اصلا بگیریم که همچین موضوعی هم هست
22:45من چی کار کنم
22:46از فردا روزنامه ها اکس من و علیهانو پرخش میکنن
22:49و میخوام ازش لذت ببرن
22:50آبجی متوجهه چی داری میگی
22:51واقعا میفهمی
22:52اریم از نظر روحی داغونه
22:54زرین افتاده گوشه بیمارستان
22:55خدا میدونه زینب تو چه حالیه
22:57اون وقت تو تو چه فکری هستی
22:58تنها کسی که برای من مهمه اریمه
23:00فقط همین برای مهمه بقیه همیتی ندارن
23:02چه خبره
23:07چنار
23:15ادر
23:16میری کشمت ادر
23:20قسم یاد
23:21حق نداری به هم دست بزنی
23:23میشنبی حالیه
23:23چه زنه بی هیایی هستی
23:25چرا این کارانو میکنی
23:26وقتی منو به خاطر گیلدیز بینداختی
23:28بیرون باید فکر اینجاشو میکردی
23:30پیش خودت چی فکر کرده بودی
23:32حالا مشبوری از دور با حسرت نگام کنی همین
23:35نگام کن این در
23:36چنان بلایی به سرت میارم که مرقای آسمون به حالت گریه کنن
23:40مگه اینجا شهر هرته من دیگر الان شوهر دارم
23:43نمیزارم دیگه اریمو ببینی
23:44زنی کهی بی هیایی
23:45مگه دست توه
23:46بیستش
23:48بیستش رفته
23:50یعنی چیستش
23:51چی؟
23:52منو نگاه کن
23:53اگه برای سرش بیاد
23:56قسم میخورم
23:57با دستای خودم خفت میکنم
23:59شنیدی؟
24:00زنی کهی بی شخصیت
24:14جایی هست که مرتب اونجا بره
24:17خونه دوستی اقوامی
24:18ما خودمون قبلشون جاره گشتیم
24:20راننده هم هنوز دنبالش میگرده
24:22آقا حالید نگران نباشیم
24:26پسرتون را صحیح و سالم پینام
24:27امیدوارم
24:28امروز اچم روز گندیه
24:30قربانیه لحظه
24:37همه این اتفاقا تخصیل اندره
24:39سب کن حسابشو میرسم
24:41حق داری
24:42من یه زنگ به زینم بزنم
24:44ببینم حالش چطوره
24:46خوبم
24:56زینم
24:56نمیدونی این ور چه خبره
24:58چی شده
24:59اریم گم شده
25:01اصلا تعجب نکرد
25:03همه جای خونه پر از پولیسه
25:04حالیدم خیلی نگرانه
25:05نتونستم بهت زنگ بزنم
25:07علیهان رفته
25:08آره
25:09دردش چی بود
25:10چی بگم
25:11مزارت خواهی که
25:12صدت خیلی بده
25:13عزیزم
25:13خودتو جم و جور کن
25:14به خودت برس
25:15اگه بتونم این شکا هست میکنم
25:18خودمو جم و جور میکنم
25:19قول میدن
25:20باشه
25:20فیلن خدافز
25:23اینم شانس نداره
25:26اینم شانس نداره
25:31اینم شانس نداره
25:32اینم شانس نداره
25:45برین
25:46اومدیدو داشت کمال
25:48آره
25:48بیا سوارشو بریم
25:50هوا سرده
25:51میشه یکم اینجا بشینیم
25:53باشه
25:55بشینیم
25:57چی شده
26:01چرا نمیری خونه
26:03دیگه نمیخوام
26:04پا ما بذارم
26:04اونجا باشن
26:05هیچ کاری ندارم
26:06عریم جون
26:07معلومه که
26:09یه اتفاقی افتاده
26:10اما ببین
26:11اینجوری نمیشه
26:12حد اقل باید بهشون
26:13زنگ بزنیم
26:13خبر بدیم
26:14ممکنه نگره نداره
26:15خبر نداره
26:16باشه
26:19پس بگو چی شده
26:22جریان چیه
26:27امروز ما مانم از آشکم
26:30راست میگی
26:31با کی
26:37با داداش علیهان
26:41با علیهان
26:42یه چیزی تو سرمه
26:45یه کار خیلی بزرگ
26:47و تقریبا غیر ممکن
26:48اگه بتونم درست انجامش بدم
26:51ممکنه سحام هوتلی که دست توه
26:53به درد من بخوره
26:54اندر خانم
26:56اما سحام من خیلی زیاد نیست
26:58درسته کمه
26:59اما خیلی مهمه
27:00حالا به من جواب بده
27:03اگه با یه شریک قدرت من بیام جلو
27:08بر علیه حالید کنار ما هستی
27:11داداش کمال چرا رفتی تو فکر
27:14نه اریم
27:15نرفتم تو فکر
27:16فقط جا خوردم
27:18دقیقا مثل من
27:20اریم
27:24وقتی بابا چنید چی گفت
27:27وقتی دوتاشون داشتم با هم دعوامی کردم
27:30من از خونه فرار کردم
27:31داداش کمال
27:32اصلا منو ندیدن
27:33نمیدونی چه حرفایی به هم زدن
27:35رستش به همون اندازه که ماما نمیمسد
27:38مغصره بابا من مغصره
27:39از دوتاشون متنفرم
27:40اریم
27:45به نظرم تو یکم باید استراعت کن
27:48بعد حسابت آرون بشه
27:50بریم خونه من به بابا
27:52زنگ بزنیم
27:52اجازه بگیریم
27:53امشبا پیش من ببون
27:54خوبه؟
27:54فکر خوبیه
27:57خوبه
27:58پاشو
27:59باشو
28:04باشو
28:05پس ما رو بخبر نذاریم
28:09چی میگه؟
28:11آره تم به پولیس خبر داده
28:13اما هر نوز نتونستم بیداش کنم
28:14نفکر میکنم
28:15رفته جایی قاییم شده که شما نگران شین
28:17خدایا این وقت شب
28:19بلایی سرش ناید کش زودتر پیداش کنم
28:22آبجی جون اتفاقی براش نمیافته
28:23نگران نباش
28:24اما به خدا حق داشت فرار کنه
28:26به علیهانم گفتم داره دنبالش میگرده
28:31فقط همونو کم داشتیم
28:33ای بابا
28:33عده بابایی دلسوزو در میره
28:35محتی که هیست
28:36علیهان اومد
28:48علیهان پیداش نکردی؟
28:50پولیس دنبالش میگرده
28:52نگران نباش
28:53حتما پیداش میکنم
28:55دارم از دل نگرانی میمیرم
28:59چرا ازش خبری نمیشه
29:00بای بای بای
29:02پس با خوهرم ازدواج کردی
29:04آره جانر
29:06چطورتونست این کارو با زینب بکنی
29:08جانر
29:10بشینیم برای اونم قصه بخوریم
29:12خوهر زدت گم شده
29:14باشه بابا من ما اتون کاری ندارم
29:16اندر
29:19مزارت میخوام
29:20میدونم وقتش نیست
29:21اما
29:21دیدی که به قولم عمل کردم
29:25باشه
29:31خودکار بده امزا کنم
29:34خیلی خوب سهم مبارکت باشه
29:45از این به بعد این مال تو میشه
29:46اینم امزا کن
29:49این دیگه چیه
29:50این
29:52یه قرار داده که وقتی کارمان تموم شد
29:55ازم جداشی
29:55اصلا نیازی به این کارا نبود
30:01تو از چیزی میترسی هره
30:02کار از محکم کاری عیب نمی کنه
30:05ندر
30:05من شعالی ها نمزا می کنم
30:09اما آدم از فردهی خودش خبر نداره
30:13شاید تو نخستی جدا بشین
30:15داریم
30:27فکر کنم اینا اندازت بشه
30:31اگه میخوایی امتحانشون کن
30:32ممنونم دذاشت کرد
30:34تو هموم حاله تمیز هست
30:36خواستی برو دوش بگیر
30:37منم برم بگم برات قضا بیارن باشه
30:39ممنون نسته در نکنم
30:41خواهش میکنم
30:42لطفا راحت باش باشه
30:44فیلم
30:45هایی فقط تو یکی رو کم داشتم
30:57جوابشم که نمیدم بل نمی کنه
31:08بهم زنگ بزن ارین پیش منه
31:11چی؟
31:12ببینم ارین من جا چی کار می کنی؟
31:16بهم زنگ زد آوردم اشین زنگ
31:17همه دورن دنبالش می گردن
31:19بذار من برم به حالیت خبر بده
31:21باشه بگو
31:21میگم زینب بهم گفته حرفمون دوتا نشه
31:24باشه باشه
31:26نگرا نباسین دوربینای آدرسایی که دادین را داریم چیک میکنیم
31:30حالیت
31:31بله
31:31فهمیدم ارین کجاست
31:33چی؟
31:34میدونم کجاست پیدش کردیم
31:36زینب گفت ارین رفته پیش کمال
31:37کمال به زینب خبر داره
31:40چرا رفته اونجا؟
31:41نمیدونم عزیزم علتشو نپرسیدم
31:43اما گفت حالیش خیلی خوب
31:44خوشه بیا بریم
31:44بجام
31:45بابا جو منم با هات بیام
31:47به همینجا بمون
31:48کارمون اینجا تموم بریم
31:55نه اندر برای تو هم دارم سب کن فقط
32:04آقا اکرم هر کاری میتونین
32:10برای پیده کردنش انجام بدین
32:12یه لحظه آقا اکرم
32:15زهرا خبری از ارین شده؟
32:17آره پیشو کماله
32:18آه پیشو کماله
32:21خدا رو شکر
32:22آقا اکرم پیدش کردیم
32:24ازتون خیلی ممنونم
32:25خیلی تو زحمت افتدین
32:26خود نگفت
32:27ببین این در من فکر کردم
32:28ما با هم دیگه دوستیم
32:29آره خب با هم دوستیم چطور؟
32:31آره کاملا مشخصه
32:33فکر کردین نمیدونم
32:34میخوای دورمون بزنی این در
32:36ایلیمو تازه الان پیده کردیم
32:38اصلا حسله بحث کردن
32:39با تو رو ندارم
32:40میتونین فردا با هم صحبت کنیم آره؟
32:43فیلن
32:43چشمتون روشن
32:48من دیگه برم
32:49خیلی ازت ممنونم علیهان
32:51زینب چی میشه؟
32:52از شرکت میره؟
32:54فردا معلوم میشه
32:55اونی که خودم هم میدونم
32:57جانه
32:57علیهان جون راستی
33:01ما باید از این خونه بریم زدتر
33:04دیگه حالی تجاره اینجا رو به من نمیده
33:06یه خونه برا تو میگیرم
33:07اما راستش
33:09فکر کنم باید
33:10چه خونه یی تو زندگی کنم
33:11یه لحظه یه لحظه
33:12شما که گفتین ازدواجتون سوریه
33:15میدونم این ازدواج سوریه
33:16اما برای این که همه باور کنم
33:18من باید برم اونجا میفهمیم؟
33:21فردا بیا
33:26باشه
33:29آبجی
33:34یه روی جوری رفتار میکن
33:35انگار تو به زور باشی
33:37چرا بی خودی خودتو درگیر کرد
33:38یعنی که میوی زیر منت
33:39ای بابا
33:40شانه
33:40من میرم لباسم رو عوض کنم
33:43خونه نیستم
33:52زینب جون ماییم
33:54زینب در رو باز کن
33:55نمیخوام حرف بزنم
33:57باشه خب ما هم حرف رو میزنیم
33:59اگه باز نکنی در رو از پاشه در میارم
34:01زینب
34:07چرا همیچی خراب شد
34:12گفت این چیزی نمیگی
34:15امیر نکن دیگه
34:17باشه حرف نمیزنیم
34:18همینجوری ساکت میشینیم
34:19باشه نگران
34:20ما اومدیم که تو تنها نمونی
34:22هاکان برگشت
34:30تو هوا پیماه
34:31خبر داره
34:33واقعا نمیدونم
34:35بحید میدونم خبر داشته باشه
34:37حتی به جانرم چیزی نگفته بودم
34:39امیر لطفای چرا تو پیرت نگو
34:41تو دیگه چقدر سادهی
34:42مطمئنم اون همیچی رو میدونست
34:44مگه ندیدیشونم خیلی جا خورد
34:46نمیفهمم چرا این کار رو با هم کرد
34:51زینم
34:52از این به بعد با احلیان هیچ کاری ندارم
34:54دوستیم رو باش تموم نیکنم
34:55باور کنم
34:56امیر مزخرف نگو
34:57اون رئیسته
34:58اون ممکنه رئیسم باشه
34:59اما دیگه دوستم بیست
35:01بهترین کار رو میکنی
35:03حالا مزش به هم میخوره
35:04خب الیان چیزی گفت
35:08دلیلی برای این کار شابرد یا نه
35:10دوستم داره
35:12تو رو
35:12این پسره به خدا دلش کتک میخواده
35:15شیطونه مگی بگیر چک کاریش کن
35:17اصلا از کارهای الیان سردر نمیگن
35:20پسره مشکل روحی داره
35:22دقیقا این دوبلاشه فیلمای خودمون میمونه
35:24حرفاش رفتارش با هم همخونی نداره
35:26همه شخصی رو منی
35:29گولش رو خوردم
35:30گذاشتم با دو تا جمله قشنگ گولم بزنه
35:34اگه یکم حواسم رو جمع میکردم
35:37الان اینجوری حس پوچی به هم دست نمیداد
35:40اما چه فایده
35:54ارین کجاست
36:04آقا حالید
36:08نگرا نباشین
36:09ارین حالش خوبه
36:10بیاین یکم با هم بشین
36:11زودتر ارین و صدقان بیاد بریم خونه
36:13باشه بذارین برم بهش بگم که شما آمدین دنبالش
36:16بهم اعتماد کرد و تو اون شرائط به من زنگ زد
36:18نمیخوام اعتمادش از بین بره
36:20منم موندم چرا به تو زنگ زد
36:22برای خودم سؤاله
36:23آقا حالید
36:25ارین خیلی تنهاست
36:27و تا اونجایی که از حرفاش متوجه شدم
36:30متاسفانه ارین از نظر روحی بین کشمکشای شما
36:32اندرخانوم لح شده
36:34ازدواج شما و مادرش بهش این احساس رو داده
36:36که هیچ کس قابل اعتماد نیست
36:38کمال
36:40میشه زودتر بری بهش بگی ما آمدین
36:42باشه باشه میگم
36:44چقدر حرف میزنی
36:50هنوز بیداری؟
36:56خوابم نمیبره
36:58ارین
37:02من به بابات خبر دادم
37:05الان پایین منتظر توه میخواد ببیندت
37:08اما من نمیخوام باشون برگرد
37:11قرار نیست کسی تو رو به زور جایی ببره
37:13بهت قول میدم
37:13اما به نظرم بهتر بابات حرف بزنی
37:17نمیتونی مشکلات تو اینجوری حل کنی
37:19باشه؟
37:22راست میگی
37:23برم صدا چونم بیاد
37:24دادش کمال
37:27جا؟
37:29بابا با کی اومده؟
37:31باییلیس
37:32حدثشو میزدم
37:34آقا حالیت
37:44ارین منتظر شماست
37:45زود برمیگردم
37:47عزیزم منتظرت میمونم
38:01بسرم؟
38:02پسرم نمیدونی من چقدر نگرانه شده بودم
38:09حالس خوبه؟
38:12ارین چون چرا همچیکاری کردی؟
38:13نه لیه چون نمیدونی؟
38:14خیلی زودتر از اینا باید فرار میکردم
38:16ارین
38:18تو برام خیلی عزیزی
38:21برای رفاه تو
38:23تا حالا هر کاری از دستم برمیمود دریغ نکردم
38:26من برای تو چیزی کم نزوشتم
38:28نه ما بابا کافی نبوده
38:29چون خیلی عزیز شدم
38:30امروز حرفاتون رو شنیدم
38:35اگه یه لیز باردار نمیشد میخواستی با مامان اشتی کنی؟
38:40مامانم چون میخواسته
38:42هرست رو در بیاره ازدباش کرده
38:45برداشت من از حرفاتون این بود
38:47ارین
38:48من دقیق نمیدونم مامانه چرا دست بگیه همچی کاری زد
38:52فقط میدونم میخواد قدرت رو بگیره دستش
38:56و بعدش بیاد من رو زمین بزنه
38:59داداش علیهان چی؟
39:02اون رو نمیدونم
39:03نتونستم دلیل کارش رو بفهمم باور کن
39:07بابا اگه تو انقدر بیگناهی
39:10چرا همه باید درگیرن؟
39:11چرا میخواهن ازیتت کنن؟
39:13این سؤال رو نباید از من بپرسی
39:15چون مامانت با علیهان ازدواج کرده
39:18نباید من رو تنبیه کنیم
39:19نمیدونم بابا همه تون یه چیزی میگین
39:22خونه رو گرم کرده پختم
39:28مطمئن نمیخواه؟
39:32مطمئن
39:33چرا چسبیدی به من؟
39:40برون ورتر بشی
39:41نمیدونه استم انقدر به ارین نزدیکی
39:49اون به من خیلی اعتماد داره
39:52نخشایی که برای باباش پیاده کردی رو میدونه است اعتماد میکن؟
39:56نگران نباشی این لیستا حدودی میدونه
39:58تنها چیزی که نمیدونه میدونه چیه؟
39:59این که قبلن تو زنم بودی
40:02اما بخوای میگن برای من مهم نیست
40:04فرق به آن من نمی کنه
40:05همینجورش هم ازت متنفره
40:08تنفارش یکم بیشتر میشه
40:09ما رو بهش بگو
40:10من از کسی نمیترسم
40:12همینجورش هم همتون از من متنفرین
40:14یه لیز من از تو متنفر نیستم
40:16میخوام متنفر باشم
40:18اما نمیتونم
40:21دوبله شده دار
40:22افصدی و جری
40:23چقدر گرمه
40:26راستی یه لیزی یه سوال ازت داشتم
40:30چیه؟ بپرس
40:33میدونم حالی تو دوست نداری
40:38همه ای آلم و آدم هم میدونن
40:40به خاطر پولش زنش شدی
40:41صدتو بیار پایین
40:42و منو دوست داری
40:46کی گفت دوست دارم زده به سریت؟
40:51دیوونوار منو دوست داری
40:54یه لیز اون روز که اومدی پیش من
40:56دیدم چجوری داشتی میلرزیدی
40:58این برگ میلرزیدی
40:59چیر تو پرت نگاهو تمومش کن
41:01خب برسیم به سوالم
41:03چرا اونو ترجیم میدی؟
41:05یعنی برای تو پولدار بودنم مرزی داره؟
41:08میدونستم شعورت به این چیزا نمیرسه
41:10تو شاید پولدار شده باشی
41:12اما به گرد پای حالیت هیچ وقت نمیتونی برسی
41:14حالیت مثل شاه میمونه
41:16اما تو ملکه نیستی
41:18و هیچ وقتم نمیتونی بشی
41:20این تفکر توه
41:23من حتی تاجم دارم حالیت برام خریمه
41:26چه مزخره؟
Recommended
43:31
|
Up next
16:14
3:30
44:41
45:22
41:46
36:53
41:13
34:35
33:42
35:02
44:07
45:26
40:41
43:18
43:00
44:22
44:43
40:50
39:07
Be the first to comment