- 2 months ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00ایلیس خانم کجا برم؟
00:02لطفا برو خونه
00:03دوبله شده در پسه بیدی جلی
00:06خانم حالتون خوبه؟
00:27خوبم خوبم
00:29چیز نیست
00:30یکم دلم درد میکنم
00:31مطمئن این به نظر خوب نیستینا
00:33صدقی
00:36نرو سمت خونه
00:37برو بیمارستم ببینم چه میشده
00:39باشه حتما
00:59آه یاسمی
01:02سلام
01:03بابام تو دفترشه؟
01:04الان توی جلزه هستم
01:06بهشون خبر بدم زهر خونه
01:07آقا کمال چی هستم؟
01:10آره هستم بهشون اطلاع بدم
01:12نه نپرس برای چند تا کار اداری اومده من جامش میدم
01:15با اجازتون
01:16مزاهمه کارت که نیستم
01:33زهره چه مزاهمتی؟
01:35بیتو
01:35بشین
01:42صبح دیدم زنی نزدی منم اینجا کار داشتم
01:46گفتم بیام یه سری بهت بزنم
01:48کار خوبی کردی؟
01:49راستشو بخوای صبح یکم کار داشتم
01:51باید انجامشو میدادم
01:52برای همین مستقیم اومدن اینجا
01:53تو نگرانه من شدی؟
01:57نه نمیشو اسمشو گذشنگرانی
02:00پس چیه؟
02:03فکر کنم به این پیادروی خیلی عادت کرده بودم
02:07ها ها
02:08فهمیدم
02:09خب پس حالا که اینجوریه باید امروز جبران کاریم
02:12یعنی چطوری؟
02:13در طول روزم قرار بزاریم
02:15هرچی باشه دوستیم درسته؟
02:17فکر خوبیه
02:18معلومه که دوستیم
02:21حتی اگه الان کار نداریم
02:24میتونیم با هم بریم بیرون یه چند ساعتی وقتا؟
02:26باشه منم کاری ندارم
02:28بس بیایم بریم
02:33آفرین صدقی
02:59سریع به رئیست خبر بده
03:01موسیقی
03:31دست شما در نکنه اینجا پیده بشه
03:36بذار کتش رو بیارم
03:39زود باشه
03:42ببین بعد از اینجا دیگه جایی نریم از پدر اومدم
03:45سروبازم و نگاه چقدر به هم ریخته است؟
03:48منم به خدا
03:49آبجی جون من هیچ وقت اینجوری دنبار کسی نگشته بودم
03:52این میگه برو اونجا اون میگه برو اینجا
03:54خسته شدم دیگه
03:55اگه پشت این خصیه گیلدیز باشه براش خیلی گرون تموم میشه
03:59آبجی جون ول کن
04:00باز خوبه اینجا به نسبت محلای قبلی یکم بهتره
04:03یارو اینجا سر ایداری میکنه
04:05یکی ندونه فکر میکنه میخواییم اینجا اتراخ کنیم
04:07بیا بیا
04:10سلام خانم محترم
04:21با آقا حکمت کار داشتیم
04:23حکمت رفته دانشگاه
04:25باهاش چی کار داریم
04:26رفته دانشگاه
04:28میخواستیم یه چیزی بپرسیم
04:29حالا حکمت ما رو میفرسته پیش رحمت
04:31رحمتم میفرسته پیش اسمت
04:32نمیدرم واقع
04:32مبینیم چیزه ما کجا میتونیم پیداشون کنیم
04:35باهاش کار واجب داریم
04:36از شرکتی که بهش بورسی دادن اومدیم
04:39بله خانم محترم
04:40بله بله ما از طرف همون شرکت هستیم
04:42دانشگاهش نازدی که دانشگاه آلتیان
04:45میتونین پیداش کنیم
04:46خب پس ما آمیریم اونجا پیداش کنیم
04:48باشه خیلی از شما ممنون
04:49باشه
04:50روزتونم به خیر باشه
04:51خدا نگهدار خدافز
04:53نابجی
04:54کسی که اینجا میشینه و میره دانشگاه آزاد
04:57یعنی بورسی خیلی خوبی بهش دادن
04:59من از این چیزا سردر نمیرم
05:02اما باید پیداش کنیم
05:03خسته شدم
05:04زهره
05:12تونستی میونه تو با بابا درست کنیم؟
05:15کمال جون
05:16میدونی میونه ما
05:17هیچ وقت درست نمیشه
05:20خوش اومدین
05:21چی میل داریم؟
05:21دوتا کاپاچینا درسته؟
05:23دوتا کاپاچینا لطفا
05:24آقا چرا؟
05:27نمیدونم
05:28بابام همیشه از دستم خیلی عصبانیه
05:31هیچ وقتا منو درک نمی کنه
05:32یعنی بابات بی خود و بی جهت عصبانی میشه؟
05:36اوایل همیشه خودمو مقصر میدونستم
05:39اما بعدها دیدم همیشه همینطوریه
05:42اگه به فهم با من میایی بیرون چی کار میکنه؟
05:46چی کار میکنه؟
05:48حتما دوام میکنه
05:49میندازت هم بیرون
05:50چون قبلنم یه بار به سرم اومده
05:52جدن؟
05:53با این وجود حاضر شدی به دوستیت با من ادامه بدی
05:57زهرو
06:01به نظرم تو از بابات نمیترسی
06:03فکر میکنی میترسی
06:05منو میگی؟
06:07به نظرم خیلی هم ازش میترسم
06:09مطمئنم که نمیترسی
06:11شرط میبنم
06:12حتی بذار باید رو راست باشم
06:14تو دختر خیلی جسوری هستی
06:15میدونستی؟
06:16به نظرت من دختری جسوری هم
06:18آره دقیقا همینطوره خودت نگاه کن
06:21مردی مثل حالی تارکون مدام بد میگه که باید چی کار کنی
06:24اما تو به هیچ کدوم از این حرفای اون اهمیت نمیدی
06:27زمنان زهراجون با خواست و اراده خودت این کارو میکنی
06:30من عقیدم اینه که این جسارت تو باید تحسین کرد
06:34کمال وقتی اینطوری ازم تعریف میکنی
06:37احساس میکنم واقعا جسور و قویم
06:39زهراجون
06:41واقعا اینطوری
06:42تو از بابات نمیترسی
06:45فقط به خودت تلقیم کردی که ازش میترسی
06:48چون هر کاری میخوای میکنی
06:49نمی کنی
06:50از امنه نگه یه نفر این وسط ترسو باشه
06:55اون تو نیستی
06:56اون باباته که ترسوه
06:58نه دیگه کمال
06:59زهراج باور کن همینطوره
07:02تنها دلیل این که اینقدر دعوات میکنه همینه
07:04تو رو که میبینه تحید دلش خانی میشه
07:06میگه الانه که این دختره یک کاری میکنه
07:08بسه قبلش دعواش
07:09بهترین طرز فکر بود که تا حال شنیده بودم
07:12واقعا
07:12اما اینه حقیقته
07:14زهرا
07:16لطفا یکم اعتماد به نفستو ببر بالا
07:19هر کاری دلت میخواد انجام بده
07:21راستش
07:23این یکم طول میکشه
07:24نمیتونم خودمو سریع عوض بکنم
07:26تو تمام سعیتو بکن
07:28زود تحصیلشو میبینی
07:30کمال میدونستی
07:34من
07:35مدت زیادیه که با کسی انقدر راحت درد و دل نکرد بودم
07:39از شنیدن این خوشحال شده
07:42از یعنی کسی را پیدا نکردی که بتونه تو را درک کنیم
07:45خیلی من
08:09یلدیس خانم حالتون خوبه؟
08:22سرقی زود منو ببرخونه
08:25سرقی زود
08:55سرقی زود
09:25یلدیس خانم الان از بیمارستان اومدن بیرون
09:34گریه میگنن حالشو خوب نیست
09:35میبرمشو خونه
09:36وای از این بودو بودو دیگه خسته شدم خسته شدم
09:53آب جی جون منم خسته شدم منم کلافه شدم
09:55اما بس خوبه اینجا با لسنم این سخفی هست دیگه
09:57خلاواد دانشو اینجاست برو
09:58ناره دیدم
09:59خانم محترم سلام خسته نباشید
10:11بفرماید کاری دارین
10:12سرکر لزدن ما مسئولی اینجا سختار از غبور شدن تو کونکوره به خودا
10:17بپرس دیگه
10:18جونم براتون بگه ما از هولدینگ آرگون اومدیم
10:21هدفمون اینه به چند از دانشوی و برسی تحصیلی بدیم
10:24زمنم بعضی از بچه های پرسونل شرکتمونم اینجا درس میخونم
10:28اون قضیه به من مربوط نمیشه
10:30واقعا
10:31باشه پس میشه در مورد ایکی از دانشوی اینجا ازتون اطلاعاتی بگیرم
10:37راست ششون پسری که از دوستان نزدیک هم اصلا
10:39توی این مورد هم نمیتونم کمکتون کنم
10:42راستی میدونه سین منم اینجا درس خوندم و چهره شما خیلی برام آشنا هست
10:49آقای محترم شما میدونین هر سال چند نفر از این دانشگاه فاراغ تحصیل میشن
10:54من از کجا شما رو باید بشنستم
10:55خانم محترم
10:57اطلاعات بورسیه ی آقای حکمت رو بی زحمت برامون بفرستین
11:02میخوام همین الان ببینم
11:04باید بدونم ایشون به اسم هولدینگ ما بورسیه گرفتن یا نه
11:07احتمال میدیم از همون کلاه برداری شده باشه
11:10اگر با ما همکاری نکنین
11:13با وکیلامون برمیگردیم
11:17اگه تا رو فیل میکردم تا صبح میخواستی حرف بزنی
11:25دیده چجوری رازیش کردم
11:34گفتین کدوم هولدینگ؟
11:38هولدینگ آرگون
11:39اون نیست
11:41ممکنه حالی تارگون باشه
11:45نه اونم نیست
11:47میدونم که اینو نباید بگینم
11:52و دیر یا زود ما خودمون اینو میفهمیم
11:54اگر با همون همکاری کنید به نفع خودتونم هست
11:56پس لطفاً به همون بگید
11:59ما اسم و اون شرکت رو میخواییم
12:02اینطوری به نفع خودتونه
12:04فارکون هاواجلیک خانون
12:08جهوه اینجا خیلی خوبه
12:24همیشه اینقدر آروم و ساکر
12:25خیلی خوبه
12:26راستی بابت دیشب و ازت منونم ها کن
12:37اون همه را من را بردی رستوندیم
12:38امنونم
12:39ای بابا این چه حرفیه
12:40خودم دوست داشتم همراهد باشم
12:41خوبه
12:43چیزه
12:45امشب
12:45اگه وقت داری میتونی هم دیگر رو ببینیم
12:49ما دوتا
12:50آره دیگه
12:52میشه میشه اما من کار دارم
12:54بعد کارم میتونیم بریم
12:56امیدوارم تو از انایی نباشی که زود میره
12:58تو رخت خواب و میخوابه هستی؟
13:00آه
13:01نه من هیچوقت زود نمیخوابم
13:03اما من دیشبت نگات کردن بیدم چشاد داره میره
13:06گفتم واویلا اگه این با من بیافته حالش برد میشه
13:09باشه تعمال میکنه
13:11باشه امیدوارم
13:11ها ها ها ها هستیم
13:13ایره
13:15آه
13:15تو اینجا چی کار میکنی؟
13:17تو باید دیگه اینجا چی کار میکنی؟
13:19اوه
13:20بسری که داری باش قهوه میخوری داداشو منه
13:22شما همدیگر میشنستی؟
13:25با هم همکار هستیم
13:26زهینم همه رو یه جا جم کرده
13:28هرکم میپرسم اونجا
13:29چه تیا؟
13:30جممه منم هر روز داره بزرگتر میشه
13:32چه خوب؟
13:33حلال زده همومه
13:37عزیزم خوبی
13:38خوبم تو چطری
13:41آره خوبم
13:41زینه خوش اومدی
13:43عزیزم تو میدونیست اینا با همم؟
13:45میدونستم
13:46حاکار
13:46چه خبر زینه بیه بشی
13:48نه ممنون میتونم دو دکه با طرف بزنم
13:50من الان بر میگردم
13:53باشه
13:54ای داده بیداد
13:58بازم یه چیزی شده
14:01تو شرکت ما هر روز یه اتفاقی میفته
14:03من یه دوست سمیمی دارم
14:04جان رو میگم
14:05جانه البته
14:06اگه اون بود حلش میکرد
14:08اما امروز مرخصی گرفته اعتمالا کار داشته
14:10ولش کن
14:10تو چی کار رو میکنه اینو بگو
14:12کار خاصی نمیکنم
14:13هندی شب رفتم تو جشن
14:14تولد پسر ناسنی ایلیس خانندگی کردم همین
14:17آی
14:18جات خیلی خالی
14:18فقط میتونم بگم خسته نباشی
14:20زمنان آقا حالیتم پدر خانم آیده منه
14:23چی؟
14:24البته خودش هنوز خبر نداره
14:26بهش نگفتیم
14:27دختر خبر داره کنج کاف شدم
14:28واقعا که ایرم جان
14:30من و عشقم دیوانوار هم دیگر رو دوست داریم
14:32فقط هنوز این موضوع رو به کسی نگفتیم
14:35فهمیدم خیلی خوبه
14:36ممنونم
14:37احتمال زیادی نباخر حواظ پرد شده
14:41اینجوری میگی اما
14:43دیروز تو جشن تولدم رفتار شجیب بود
14:45حال اتفاقایی که موقع برگشتن به سرمون اومدم
14:54منم باید بدونم
14:54نه زینب جوین چیزا چیه میاد تو فکرتو آخه
14:57اگه هست لطفاً بهیم بگو ببین
14:59اون مرد چوهر قاهر منه
15:00من باید همه چیزو بدونم
15:01بابا چیزی نیست اینقدر بزرگش نکن
15:02خیرد راحت باشه
15:03من با علیهان حرف میزنم دیگه
15:05من علیهانو خیلی خوب میشناسم
15:08میدونم آدم متفاوتیه
15:10اما اینکار یه چیزی شده که اونو اینجوری به هم ریخته
15:13من میگم یه کم سب کن باشه
15:15سعی کن آروم باشی
15:16اینم میگذره نگران نباش
15:18باشه
15:19غهوه میخوری
15:20نه ممنون میرم شرکت خیلی کار دارم
15:23باشه
15:24میبینم ایت
15:25گیلدیز
15:39عزیزم خیلی نگرانت بودم
15:44ساعت بار زنگ زدم جواب نداری
15:46صدقی گفتی بیمارستان چی شده
15:48من چم مرد
15:50چی؟
15:52آخه این چطور ممکنه؟
15:58چرا ترجعب میکنی؟
16:00چطور میتونست این همه نراحتی رو تحمل کنی؟
16:03تن هم گذاشت رفت
16:05خیلی نراحت شدم
16:08چرا نراحت شدی؟
16:12این چند وقت خیلی عذیتم کردی؟
16:15بچه هم مرد
16:15به خاطر تو مرد
16:17ایلیز
16:18حالی تن هم بذار
16:20برو به بچه هات بگو خوشحال بشم
16:24نارزشون رسیدم
16:25همینو میخواستن
16:27بچه همینو میخواستن
16:41بچه
16:42زینه
17:08میشه بیه پیشم لطفا
17:12من چه کار کردم
17:30بله
17:32آه تو بودی بسرم
17:35بابا جو
17:35خوش اومدی
17:36خیلی مهمم
17:37حالت چطوری
17:38تو چطوری
17:40کومم
17:41آیسل گفت
17:42امروز زود اومدی
17:43آره
17:43امروز یکم
17:44توی تر اومدم
17:45بابا چیزی شده
17:48گلدیز بچه رو
17:51از دست داد
17:52چی؟
17:54برای چی؟
17:56نمیدونم چرا پسرم
17:58ممکنه
18:00به خاطر من مرده باشه
18:02تو که کاری نکردی پسرم
18:07این حرفو نزدن
18:08میگم چون من اونو نمیخواستم
18:11حرفای خیلی بدی برسدن
18:13رفتی بخواستن و نخواستن تو نداره
18:15عمر بچه کتا بوده
18:16چرا همیشه درگیری اینجور مسائلی؟
18:19مامانه چیزی گفته؟
18:20نه نه
18:21در مورد بچه یه بار با مامانم حرف زدن
18:23بهش گفتم واقعا نراحتم
18:25گفت نراحت نباش چیزی عوض نمیشه
18:27این همون چیزهایی که تو گفتی
18:30واقعا؟
18:33بابا من خیلی عذاب بجدن نرم
18:35پسرم
18:36به بعضی چیزها زیادی فکر میکنی
18:39بهشون فکر نکن
18:42فکر تو آزاد کن باشه
18:45هر اتفاقی هم که بیفته
18:47تو برام خیلی عزیزی
18:48متوجه شدی؟
18:49بله بابا
18:50حالا تو برو تو اتاقت
18:53منم برم پیش ایلیس
18:54بیا
18:57خوش اومدین
19:06خیلی ممنون
19:07یلیس کجاست؟
19:08تو اتاقشونن
19:09چیز
19:10آقا حالیت الان پیششونن
19:15بذاریم بهشون خبر بدم
19:16آه واقعا؟
19:17بله شما بفرمید تو ساله منتظر بود
19:19باشه منتظرم
19:20خوش اومدی زینب
19:27خیلی ممنون
19:29منم بازی یه چیزی شده که همتون داره هم جمع شدین
19:39بچه ایلدی سخت شد
19:41جدی داری میگی؟
19:46آره خب نمیدونی بر اینکه هیچ وقت حالی ازش نمیپرسی
19:49میدونم شاید خوهرمو دوست نداری
19:51اما یک کم ایستانیت نشون بری
19:53چیزی ازت کم نمیشه
19:54آی بسته
19:55من که چیزی نگفتم خبر نداشتم
19:57الانم ناراحت شدم
19:59زینب خانم بفرمید نمتظر شما
20:04البته خوبه که
20:09خوهر برادر دیگه ای نمیاد
20:12زینب
20:16خوبی عزیزم
20:20من شما رو تنها میزرم
20:25حالت چطوره؟
20:33به نظرت میتونم خوب باشم
20:35آیاب جیجونم
20:37ناراحت نباشه نمیگذره
20:40ممکن بود بدتن از اینا بشه
20:42شد وقتی بزرگتر میشد
20:43این اتفاق براش میفتد
20:44اینجوری ما بیشتر ناراحت میشدیم
20:46فقط من و تو ناراحت میشدیم
20:47برای هیچ کدوم از اینم مهم نیست
20:49الان تو دلشون قندام میشه
20:51باشه آروم باشه
20:53عزیزم
20:53این چجوری آروم باشه
20:56من تنهایی برای این که باردر شدم
20:58خوشحال شدم
20:58الانم تنهایی غاسته میخور
21:00نه عزیزم
21:01این چه حرفیه
21:02ببین حالیتم خیلی ناراحته
21:03اون براش مهم نیست
21:04اون فقط فکر خودشه
21:06آب جیجون
21:07الان چون ناراحتی داری اینجوری میگی
21:09بله خب هرکس ناراحتیش رو یه جوری نشون میده
21:11چون حالیت گریه نمی کنه
21:13به این معنی نیست که ناراحت نشده عزیزم
21:15زین
21:16من خودم رو تو این خونه
21:18خیلی تنها و بیارزش حس میکنم
21:21آب جیجونم این حرف رو نزن عزیز دلم
21:23ببینم دکتر به هیچ چی گفت
21:25گفت دیگه هیچ وقت بچه دار نمیشه
21:27نه
21:27همچنین چیزی بهیم نکنم
21:29خوب خدا رو شکرین خیلی خوبه
21:31میتونی دوباره مادر بشی
21:34پس انقدر غصه نخور خوب
21:35میگم خوب شد که مامان جا
21:38اگه اینجا بود خیلی ناراحت میشد
21:40عزیزم گرگه نکنیم
21:44قبول
21:58فهمیدم اما چیزی که نفهمیدم اینه که
22:00یعنی اینا رو علیهان برامون فرسته
22:02آخه باسه چی؟
22:04برای منم زیاد مشخص نیست چی بگم
22:06واقعا نمیتونم
22:07منم میگم که چرا یلدیزو خراب کنه
22:11اونم وقتی که با زینبه
22:12من که واقعا گیت شدم
22:15اما پشت این قضیه یه چیزی هست
22:18مطمئنه
22:19بگذریم آب جیجون فکرتو درگیر نکن
22:21ما کار خودمونو بکنیم
22:22روی این اکسا مانور بدیم دکش کنیم
22:24به این راحتی ها نیست
22:26باید بفهمم چرا اینا رو برا من فرست داده
22:28ممکنه که زندگیمون عوض شه
22:32مثلا آخرش میخواد چی بشه
22:34چجوری زندگیمون زیرو رو بشه
22:35اگه بتونیم علیهانو بکشونیم سمت خودمون
22:38این آب خوردن میتونم از پس خالیت بر بیام
22:41اما قبلش باید بفهمم علیهان مشکلش چیه
22:45من دیگه کاملا بیخیار شدم
22:48علکی بال بال میزنیم
22:49از این به بعد میخواهم برم تولایی که خودم
22:50آره برنامه همینه بست دیگه
22:52بگذاریم
22:53باید سب کنیم تا صبح شه
22:55بعدش میرم یه سر به علیهان میزنم
22:58آره برو آبجی جان فکر خیلی خوب
23:00آبجی
23:10حوزرم بد جور سر رفته
23:13میایی بریم بیرون
23:14وای نه من نیستم
23:15اون وقت مشروب میخورم
23:16نباید بخورم گذاشتم که نه
23:18تا هم خنسه کننده شدیه
23:20عزیزم همینیه که هست
23:21بابا جون
23:25بابا چیزی شده
23:33هیلدیز بچه رو از دست داره
23:37چی؟
23:38بابا جون من شنیدم سینب به هم گفت
23:41خیلی نراحت شده
23:42بایی باورم نمیشه
23:43هیلدیز مامانش رو که راهی کرده
23:46خون ریزی کرده
23:48رفته بیمارستان
23:49الانم بالا خوابیده
23:52حتما یه سر برید پیشش حالش رو بپرسیم باشه
23:55باشه بابا جون میره میره
23:59من میرم برا
24:00بابا
24:02توالت خوبه
24:03خوبم
24:05کم مونده گریه کنه
24:11مرد گنده
24:12انگار بچه دیگه ایم نداره
24:13وای آبچی تو چه آدم بی احساسی هستی ها
24:16لیلا یکم مخه تو به کار بنداز
24:18میموند انوال به چهان نفر میرسید
24:20میراست کمتری به همون میرسید
24:21بهتر چشماتو باز کنی
24:23لیلا
24:23آبچی جون
24:35بیا
24:36یکم بهتر شدی
24:39بلم میخواست مادر بشم اما نشد
24:42عزیزم
24:44میدونم اما هنوز جوانی قصد نخوب
24:46راستش زینب احساس پرچی میکن
24:50شرت نگوین چه حرفیه میزنی
24:52میدونم درکم نمی کنی
24:54لطفا از این حرفا نزد
24:57با حرفایی که میزنی خیلی نراحت میشم
24:59نه نراحت نشد
25:01یک خورده بهتر شدی
25:07خیلی خوبم
25:09من دیگه برم
25:12شمام راحت حرف بزنی
25:14واسه شام میموندی
25:15نه ممنون خیلی گشنم نیست
25:17یلیزم اصراحت کنه
25:19بازم بیا
25:20میام آبچی جونم
25:21تو هم خودی تو نراحت نکن باشه
25:24من خودمو نراحت نمی کنم
25:25بقیه نراحت هم می کنم
25:27فیلن شب بخیر
25:31شبتون بخیر
25:32دوبله شده در سیدیو جم
25:34بیلیزم
25:40بیلیز
25:41واقعا خیلی نراحت
25:43نه به اندازه ای که من نراحتم
25:45آره
25:46فکر نمی کردم که این
25:48اتفاق بیفتید
25:50انگار یادت رفته با مادرم چی کار کردی؟
25:54بیلیز
25:57برای دیگه سورپریز دارم
25:59برای به دست رو بردن دل مماند
26:03می خوام براش یه خونه توی یه شهرک بخرم
26:05چی؟
26:07حالا که رفتار من باعث شده
26:08بچه رو از دست بدیم
26:10با این کار می خوام تو رو خوشحال کنم
26:13می خوایی برای مادرم خونه بخری؟
26:16واقعا می خوایی یه خونه
26:18یه سنددار به نام خودش براش بخری؟
26:21آره عزیزم
26:21خوشحال شدی؟
26:24آره
26:25اما حالیت کاشه هیچ کدوم از این اتفاق ها نمی آفتاد
26:29عزیزم هنوز خیلی جوانی
26:31این اتفاق بد ممکنه سر هر زنی بیاد
26:34اما مطمئن هم بعد ها دوباره بچه دار می شیم
26:38امیدوارم
26:39لطفا غسته نخون
26:41تقدیرش بوده که عمرش به این دنیا نباشه
26:44خواهش هم اینه که
26:47دنبال مقصر نگرد عزیزی دارم
26:49باشه
26:51من میرم پایین تو یکم استراحت کن
26:53باشه
26:54حالیت خودت اینو خستی
27:03میگم یه کمی از طریق شرکت لوگزان مرگ مخرید کنیم
27:07نظرت چیه
27:08باشه
27:11خوبه
27:14اما الان نه
27:16یه کم فاصله بندسیم
27:19باشه تو اصلا نگران نباشه
27:21حواسن به این موضوع هست
27:22ببین چی میگم علیهان
27:31زینب میدونه یه چیزی شده
27:40هی شک میکنه که
27:41مسببش حالیت باشه
27:43چی کار کنم
27:44به خاطر نراحت نشدنش
27:47از خیانتی که به بابام شده چشپوشی کنم
27:50میدونی که
27:54این انتخابت باعث میشه
27:56بعضی چیزارو از دست بدی
27:57اگه واقع بشو قبول داری
27:59خب منم به تصمیم تو اعترام میذارم
28:00من تصمیمم عوض نشده
28:04ما فقط یه هدف داریم
28:07و از دو راه اینا محقق میکنیم
28:10اندر گذشته ی ایلیزو رو میکنه
28:13و حالیت سمت اون قضایی ها کشیده میشه
28:15ما همون موقع دست بکار میشیم
28:18اکسا حالا دستش همو کاری نکرده
28:21مهم نیست
28:22هر کاری میخواد بکنه
28:23مهم اینه که حالیت درگیرش بشه
28:26باشه
28:27این مرد تو کل زندگیش
28:29همش درگیر این زن و اون زن بوده ها کار
28:32آره واقع
28:33جدی دارم میگم
28:35تو سره سرش دوا کنن
28:37عاشق این همه ی زن ها به خاطرش تو سرکله هم بزنن
28:40چون آدم بیماریه
28:42از دیدن این کشمکش ها هز میکنه
28:44هز میکنه
28:45هز کن هز کن
28:46زن به کار ما میاد
28:48دقیقا همینطوره
28:50دقیقا همینطوره
28:52هرچی از کار دور بشه
28:54به نفع ما میشه
28:56اگه متوجه باشیم
29:05به خاطر اون قرار داده احمقانه تو به این روز افتدیم
29:08آره میدونم منم
29:09جونم دخترم
29:10چطوری مامان جون
29:11چی بگم
29:13سعی میکنم به خودم بیام
29:14بذار من یه خبر خوب بهت بدم
29:16تا زودتر به خودت بیاد
29:18چی شده
29:19اتفاقی افتده
29:20حالیت میخواد یه واحد گرون قیمت برای تو بورسه بخره
29:23هلیز جدی داری میگه
29:25آره
29:25هلیز نکنه داری سر به سرم میذاری
29:28نه مامان راست میگم
29:29دید من نراحتم خواست با این کارش دلمو به دست بیاره
29:32هلیز
29:33من با اون خونه جدید میتونم به همه دوستان بوز بدم
29:37اون مفکی به هست
29:39همون پرمو دعایه
29:40از حسادت میترکه
29:41همینجورشم زن حسودیه
29:43آره مامان بذار بترکه
29:45آره بترکه
29:46دخترم خیلی بهت افتخار میکنم ای خدا
29:49مامان جون تو یکم دیگه سب کن
29:52بذار من یکی یکی میخوام نقشه همو پیاده کنم
29:55کاری میکنم مجبوشه کل اون آپارتمانو برات بخری
29:58هلیز
29:58عزیزم دختر با اوش خودم
30:01غربونت برم الائی
30:03مامان لطفا دیگه غصه نه
30:05خدا خیرت بده دختر گنام
30:06میبور سمیت فیلن
30:18شم وقت دیگه اینا کنسرت میدن
30:20یعنی میان ترکیه؟
30:21آره
30:22میخوای بری؟
30:24اگه شما بیاین حتما میریم
30:26خب باشه با هم میریم
30:29یلدیس
30:32واقعا خیلی متاسفم عزیزم
30:34خیلی نارهت شدم
30:35منم خیلی نارهت شدم
30:37آره منم همینطور
30:42ممنونم
30:44چشمتون روشن
30:46به خواستتون رسیدین
30:47خوشحال شدین
30:48چرا باید خوشحال بشین؟
30:50اگه خوشحال میشدین
30:50باید همدردی نمیکردیم درسته؟
30:52فقط یه جمله یه کتا کفتیم
30:54این چجور ابرازه همدردیه؟
30:56بگذاریم
30:57از اولشم هیچ کدوم نمیخواستیم
30:59به دنیا بیاد
30:59یلیس جم
31:01من نمیخواستم این اتفاق برش بیفته
31:03آره قبول دارم
31:04یکم جپه گرفته بودم
31:06اما نمیخواستم این اتفاق برش بیفته
31:08میدونم ارینجو
31:09تو واقعا پسر خوشخلبی هستی
31:11بگذاریم
31:13بابا تون کجاست؟
31:14توتق کارش
31:15من برم هش سر بزنم
31:18زهرا
31:21به اون دوستت خبر بده
31:23تا جشن بگیره
31:25کیا داری میگی؟
31:26یه دونه بیشتر دوست نداری
31:27فکر کن ببین کیه؟
31:28به اعتمال زیاد منظورت اندره
31:30اندر اینقدر بیکار نیست که برای تو جشن بخواد بگیره
31:34مطمئن نم اگه به فهمه جشن میگیره
31:36منذرت میخواه مرین
31:37به خاطر حرفاش نراحت نشو
31:45عزیزم اون خودشم بعض وقتا نمیفهمه چی میگه
31:47بلند نمیشدیم بگفتیم من میومدم
31:56آیی خسته شدم از خابیده هم
31:58زمنان دکتر گفته راه برو
32:00آیی
32:01خب باش عزیزم
32:04یکم بهتر شدی؟
32:06خوبم
32:07خدا رو شکر
32:08ممنون عزیزم
32:10با ممانه ترف زدی؟
32:12آره خیلی خوشحال شد
32:14بهش گفتم که حالید به خطر من این کارو میکنه
32:16واقعا هم همیتوره
32:17من گرستم میبرم یه چیزی بخورم
32:20به آیسل بگو برد دیاره بالا
32:21باشه
32:22آه یردیس
32:24فرد و صبح یه کارشناس میاد اینجا
32:28گفتم در جریان باشید
32:30کارشناس؟
32:31به خاطری دینه
32:32قرار قیمت به روز تابله ها و جواهرات رو درگیریم
32:36میخواستم زحمت بکشین
32:40بدل تمام جواهرات همو بسازین
32:42یه لحظه
32:44یه سوالی هم ازتون داشتم
32:53اگه تقلوبی اینا رو بذارم جاشون
32:55کسی متوجه میشه
32:57چون شوهرم از جواهرات خیلی خوب سردر میاره
33:00اگه به فهم نبیچارم میکنه
33:02به غیر از متخصصش کسی نمیخواهم
33:04خوبه
33:05چی شد؟ حالت خوبه؟
33:08فردا
33:11وقت دکتر دارم
33:13من فکر میکردم تو هم با هم میای
33:15دوتایی بریم دکتر؟
33:18آره خب
33:19قراره دکتر به همون بگی بعد از این باید چی کار کنیم
33:22میخواد راه نمایین میکنه
33:23نمیشه که من تنهایی برم باید تو هم اونجا باشی
33:26زمنانی نواخر من حسابی به هم ریختم
33:28این اتفاقا داغونم کرده
33:30نمیتونم تنهایی از پس همه چیز بر بیام
33:35من بلند شدم و به سرو برزم رسیدم
33:37تو نراحت نشی
33:38اما تو اصلا اینا رو نمیبینی
33:40اینجوری پیش بری من از استرس میمیرم
33:42خواهرش میکنم حالیت
33:43ساعت چند؟
33:45صبح
33:46قراره فردا تو کنسل کن
33:48بجاش با من بیا
33:49باشه باشه
33:50فقط من زیاد نمیتونم تو مطب بشنم باشه
33:52باشه عزیزم تو دستم رو بگیر
33:54همینجوری پشتم باشه کافی
33:55ممنون عزیزم
33:56خوشحال شدم
33:59آخیش
34:02کم مونده بود بیچاره بشم
34:04فردا حالیتو از خونه میکشم بیرون
34:06بعدشم میگم بکتر کنسل شده
34:08آقا صفت
34:10اصل جواهراتی که بدل هاشو برام سختی
34:13رو به مدت یه روز لازم دارم
34:14من روزشو بهتون خبر میدم
34:16خیلی باهوشم
34:32آیسان
34:51بله خانم
34:57این ها کی هست؟
34:59از طرف بیمه اومدن کارشان هست
35:01حالیتو خونه هست؟
35:03بله خانم تو اتاق کارشون هست؟
35:04باشه فهمیدم
35:05یکی از اولین کارهای نقاشه
35:09ستا تابلو از این نقاش اینجاست
35:12عزیزم
35:14جونم؟
35:16قرار بود بریم دکتر
35:17منصرف شدم
35:18خواستم کارهای بیمه تموم بشه
35:21اما کاش به من خبر میددی
35:23من زنگ زدم وقت گرفتم
35:24فکر کردم میریم
35:25با این کار تمام برنامه هایی منو به هم میریزی
35:28حسابم به هم بیخته
35:29وقت دکتر رو جا بجا کن
35:31بگو برای عصر وقته
35:32اما وقتش خیلی پره
35:34باشه پس یه روز دیگه میریم
35:36عزیزم
35:36صبح که بیدار شدم
35:37دیدم اصلا حالم خوب نیست
35:39حالم بده بهت نگفتم
35:40بعد از عمل برای معاینه نرفتم
35:42باید تا الان صد بار معاینه میشدم
35:45اینجوری که نمیشه
35:46تو بهشون بگو تابله ها رو ببینن
35:48جواهر ها بمونه برای بد
35:49ما هم بریم دکتر
35:50بیلدیز
35:51چرا نمیخوایی متوجه بشین
35:53میخوام امروز این کار تموم بشه همین
35:55الان برو بالا
35:58هرچی تو گاف صندوق هست بیار اینجا
36:00اینجا بررسیشون میکنن باشه
36:02باشه
36:04اول یه زنگ به دکتر بزنم
36:10بدبخش شدم
36:34بهتر من برم
36:44تو کجا میری؟
36:45گفتم که با زینم قرار دارم
36:47بعدشم میرم دکتر
36:48گفتم تموم بشه با هم بریم
36:50نه نه نیاز نیست
36:51تو به کارت برس
36:52بشین اینجا منتظر باش
36:55بیت
37:16برای
37:20علی هنجا
37:24هندر خوش اومدی
37:26چطوری؟
37:28خیلی خوبه
37:29چطور میتونم کمکت کنم هندر؟
37:34اول ببینیم
37:35قراره کی به کی کمک کنه
37:37باشه؟
37:40معلومه برای یه موضوع خیلی مهم اینجایی
37:45اومدم بهت بگم پاکتی که فرست دادی
37:49به دستم رسید
37:50نفهمیدم
37:53میدونم که اون اکسا و برگه ها رو تو برای من فرست دادی
37:58علی هن
37:59حالا که انقدر سریف فهمیدی؟
38:05پس یعنی هاکان نتونست کارش رو تمیز انجام بده ها؟
38:09هم؟
38:11حوشی اندر
38:13ناراحت شدم که منو دست کم گرفتین
38:16تاعتوشو در نعی ورده وارده همچین کاری هیچ وقت نمی شدم
38:20حالا که میخوای با هم رک باشیم میدونم برای گب سدن نیومد اینجا بگو میشنوا مندر
38:25آره خب ناییمت هم گرفت بزنیم اما راستش یه آلم سوال برام پیش اومده نمیدونم
38:32خب ببینم
38:34یه دفعی چی شد که جناه من و تو با همدیگه یکی شد؟
38:40نمیتونم به تو بگم
38:42خب منم با اموان یه زن باهوش کنچکاوی نمی کنم فقط مطمئنم که متحد شدیم
38:52مینو ببینم
39:22مینو ببینم
39:32چی شده؟ ما شیر پیش مردیم؟
39:35جنابی
39:36این دوتا قلابی هستن
39:38چی؟ قلابی هستن؟
39:40آه... عزیزم
39:42سنگاش اصل نیست
39:44اینها زیر کنن
39:46چطور ممکنه؟
39:47عزیزم احتمالا جواهر فروش سرت کلا گذاشته شکایت کنم
39:51چهر ساره من مشتریش هم
39:53هیچوقت جرعت نمیکن همچیکاری بکنه
39:55خبه پس آقای محترم شما مطمئن این که اینا تقلبی هم؟
39:59بله مطمئن هم تقلبی هم
40:01بله مطمئن هم
40:19کار یکی از احالی خونه هست
40:21احالی خونه؟
40:23نه عزیزم کسی جرعت نمیکنه این کارو کنه
40:26نکنه به آیسل شکله
40:27مزخرف نگوه
40:28آیسل هیچوقت همچیکاری نمیکنه
40:30الان دوربین رو چک میکنم
40:34کدوم دوربین؟
40:35حالی تو اتاق دوربین گذاشتی؟
40:36من اونجا لباس میکشم
40:38دوربین تو اتاق نیست
40:40داخل گاف صندوقه
41:00موسیقی
41:10موسیقی
41:12موسیقی
41:14موسیقی
41:16موسیقی
41:18موسیقی
41:20موسیقی
41:30موسیقی
41:32موسیقی
41:34موسیقی
41:36موسیقی
41:46موسیقی
41:48موسیقی
41:50موسیقی
41:52موسیقی
41:54موسیقی
41:56موسیقی
41:58موسیقی
42:00موسیقی
42:02اگه با هم دیگه همکاری کنیم میتونیم از پسش بر بیاییم
42:08دوتامون خیلی خوب حالی تو میشناسیم
42:10اگه از نظر مادی بهش ضربه بزنیم نابود میشه
42:12دارایش براش خیلی مهمه
42:15بزرگترین ضربه زربه مادیه
42:18اندر
42:18ورشکست کردن یه همچین هولدینگ بزرگی خیلی سخته
42:22زمنان وقتی که من یکی از شرکام
42:24اینم بدون که تو این هولدینگ حق امزاب با منه
42:27و البته هیچ خودممون نمیتونیم سهاممون رو افزایش بدیم میفهمیم؟
42:33پس برای شما
42:36یه شریک جدید لازمه
42:39میخوای با ما شریک بشی؟
42:45خب آره
42:46چجوری میخوای این کارو بکنی؟
42:49به نظر خودت حالیت اینو قبول میکنه؟
42:52ازش اجازه نمیگیرم
42:55یعنی چی؟
42:57پنج درصد از سهام شرکتو قبلاً حالیت به هم کادو داده بود
43:02راستشو بخوایی تا حالا به دردم نخورده
43:05اما از این به بعد
43:07میتونم این سهامو با جون و دل بهت بدم
43:10و اینجوری
43:11جایگاه تو تو شرکت خیلی بالاتر از حالیت میشه
43:16فکر خوبیه
43:27آفرین
43:29در قبالش از من چی میخوایی؟
43:32خیلی ساده است؟
43:40با من ازدواش کن
43:42هم شرکت میشم
44:00هم زنیت سوشم
44:02دوبله شده ادار
44:03افترین جنگی
44:05موسیقی
Recommended
16:36
|
Up next
44:55
37:32
3:30
43:15
43:16
41:25
43:19
42:06
43:27
40:58
39:14
38:28
41:04
42:08
43:21
43:37
42:18
44:07
45:26
40:41
Be the first to comment