- 2 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00دوبله شده در اسدیو جمی
00:30به نظرم تو کلن تری با دوستات خدا حافظی میکردی
00:33به نظر من سب کنید هنوز هیچی معلوم نیست هنوزم ممکنه منصرف بشه
00:38وای لیلا جون یه حرفی میزنیم انگار بابا رو نمیشنسی
01:00میخوری عزیزم؟
01:07آره خودم برمیدارم هستم
01:09بعد از رفتن من چیزی گفت؟
01:28نه آقا حالی دسترن
01:29بعد از این که شما رفتیم بدون این که چیزی بگن
01:31امضا کردن و رفتن بالا
01:33قرار شد درخواست هزانتو هم پس بگیرم
01:36میدونستم اینجوری میشه
01:38این در فقط ادعاش میشه
01:40فقط برده ارسخ پردی را بندازه
01:43بلاخره به خواستتونم رسیده
01:46دقیقا مثل همیشه
01:48امیدوارم ارین بتونه به اونجا عادت کنه
01:52میتونه
01:53من صلاح اونو میخوام
01:55وقتی بره مرتب به سر میزنم
02:10سلام خوشگله
02:11ببینین
02:13اگه اومدین در مورد شیرین حرف بزنین
02:16هیچ فایده ای نداره
02:17ای بابا چی کار کنم که حرفم رو باور کنی
02:20امیر تو یه چیزی بگو
02:21آره رضای نب منم دیدم راست میگه
02:23یعنی چی؟
02:24جریان روبه هدو میشه؟
02:26چقدر خنده دار بود مردم از خنده
02:28باشه زینه باور نکن
02:29براخره خودت نبینی
02:30سب کن
02:31الان چیزی نمیگم
02:32اما یه روزی بهت ثابت میکنم
02:33که اون دختر سالم نیست
02:35خوشگله کجا داری میری ها؟
02:37با داوت قرار داری
02:38های نه کار دارم
02:39با علیهان قرار دارم
02:40متاسفانه قرار کاری
02:42معلومه امشب شب پرما جرهی میشی
02:45واقع
02:46که شما جوه من برید
02:48اصلا نمیخوام برم
02:50ما بریم علیهانو ببینیم
02:52یا این که شامو بخوریم
02:54هر دوتو شام
02:55شما برای چی اومدی؟
02:58میخوایین بشنین یا میخوایین برید
03:00من دارم میرم چون نمیخوام دیر برسم
03:02میشینیم
03:03آره
03:04رسی زینب خبر داری خانواده ای آرگون چی کارو میکنم؟
03:08منظورت لیله هیه
03:09خواستم پیر مستقیم به پرسه من مونه شده
03:12خواستی اون کار بکنی
03:14اما مستقیم وارد شدیم
03:15ای بابا جانر
03:16لطفا زید
03:18یک کاری بکن من و لیله آشتی بکنیم
03:20نمیشم میر
03:22نمیتونم آشتیتون بدن
03:23من و قاطعی این موضوع نکن لطفا
03:25این کار اینا نمیشتسی بری چی بشون بیدن حرفت
03:28اگه گوش نتونه غذا توی اخچال هست
03:30برداریم بخوریم
03:31فقط تو رو خدا کلسوم و زنی نزنیم بیادی اینجا باشه
03:34نید اینجا موندگار میشه
03:35ناشه برو برو به سلامت عزیزم
03:38فیلن
03:39رو چه حساب به این رو میزنی که بهت کمک کنه نمیفهم
03:45ای بابا از کی کمک بخوام
03:47از تو کمک بخوام
03:48نه نومی که از من
03:49من میتونم کمکت کنم
03:50الان من به آب جیم زنی میزنم
03:53آمار میگیرم که اینا کجا هستن نیستن خونن
03:55تو هم برای سمون برنامه ریزی میکنی و میدی
03:58راست میگی؟
03:59آره
03:59پس لطفا همین الازنگ زن
04:01شما رای خوارتو بگیر بگیر
04:02بگیر
04:03باشه زنی میزنم باید چایی بذار بخوریم
04:05لب درنمو خوش شده
04:06ای بابا
04:07صبح بخیر علیهان
04:23خب زودتر میگفتی که نمیخوای ازم جداشی
04:28هلو هاکان
04:42من تو هوتل هم
04:45اگه کاری نداریم میتونی بیا اینجا؟
04:49باشه ممنون منتظرتم
04:51فردا صبح میریم لندن
05:00فردا؟
05:01آره
05:01هرچی زودتر بری همونقدر بهتره
05:05عزیزم تو هم میری؟
05:07آره
05:07سبتنامش میکنم و برمیگردم
05:09هفته بعد هم هممون با هم میریم پیشش
05:11دیدی ارینجون
05:12خوبه برای ما هم یه تنوایی میشه
05:15آره عزیزم
05:16ماه اصلام نرفتین حتما برید
05:19تو امروز چی کارا کردی؟
05:24رفتم باشگاه
05:25بعدشم یکم گشتم
05:26یلیز تو جدیدم فشرده میری باشگاه
05:30یا من اشتباه میکنم
05:31عزیزم یه مربی داشتم
05:33اون مریض شده
05:34حالا یه مربی دیگه به هم دادن
05:36این مربیم خیلی سخت گیره
05:38فشرده کار میکنه
05:39من از باشگاه های ورزشی خوشم نمید
05:44آره عزیزم
05:45تو عاشق ورزش تو فضای بازی ما
05:47هم دیگر موقعی پیادروی شنختی
05:49آره اما منظورم یه چیز دیگه هست
05:52سالان های ورزشی جدیدن
05:53به جای ورزش فقط محل گپ و دوستی شده
05:56آه همچی چیزی نشنید
05:58اما این طوریه
05:59نه عزیزم محیط شونجوری نیست
06:01بستگی به ذات خود اون شخص ده
06:02من که نمیذارم سنم دارم
06:04میدونستم غیرتی هستی
06:06اما نتایی هست
06:07عزیز دل
06:09شوهر من بزنش اعتماد داری
06:11همینجا میذاره برم
06:13مگه نه عشقم
06:14آقاست آقا
06:16میدونی که یه ساعت دیگه
06:24با آقا اصلا قرار شام دارم
06:26میدونم میدونم
06:29اما چرا آماده نشدی
06:30میخوام تو به جان بری
06:33آخه برای چی
06:35زینب نمیاد
06:38میاد
06:40من نمیخوام اونجا باشم
06:44فهمیدم
06:45گیر اون قضیه اندریه
06:47میدونم
06:48قابل حض نیست
06:50برات اما زینبم که از این قضیه خبر نداره
06:52با این کاری که میکنی
06:53بیشتر رو خودت حساسش میکنی
06:55یلدیز میدونه
06:56یعنی چی که میدونه
06:57میدونه چی شده
06:59اندر اکس گرفته
07:02براش فرست داده
07:03اکسا رو به هم نشونده
07:06منم نتونستم
07:08هیچی بهش بگم
07:09زینب خبر داره؟
07:12نه
07:12فیلن خبر نداره
07:15حالیان
07:21هاکان ازت میخوام امشب به جای من تو بری
07:25نمیتونم برم
07:26باشه پس من میرم به نتیجه رو خبر میدم
07:31باشه
07:32تو هم روتا بهش فکر نکن دیگه
07:35سرگم رو میکنم
07:37نبیام از تو
07:39میدونی جانر
07:51اون تونست زنی مثل منو قانه کنه
07:54اما از دست علیهانم خیلی ناراحتم
07:56آره
07:57سریع جناح حوز کرد
07:59اگه به خاطر سلاح اریم نبودا
08:02من هیچ وقت امزا نمی کردم
08:04نمیذاشتم بچم رو وفرسته
08:07اما خب چی کار میکردم
08:08ناچار شدم که امزا کنم
08:10امزا کردم
08:11چرا؟
08:12چون به فکر آیندهی پسرمم
08:13میدونی آب جی تو بهترین کار ممکنه کردی
08:16باور کن
08:16آره
08:17اما کیه که اینو ببینه
08:19میدونی که
08:20اونا لایق این مادرها نیستن
08:21لایق دخترهایی مثل یلی زن
08:23اما من چون مادر خوبی هستم
08:26میدونی که چکار کردی
08:27اصاب خوردی رو ننداختم
08:29اما
08:30اونا نباید از این قضیه بخوان
08:32سو استفاده کنن
08:33نباید فکر کنن من آروم میشینم
08:35نه آب جی جون نگرم نباش
08:37کسی نمیتونه از از سو استفاده کن
08:39و اونا تو رو خوب میشنسن
08:40من به خاطر پسرم هیچ حرفی نزدم
08:42باشه آب جی جون
08:44قد کنیم پول تلفون زیاد نشه ها
08:47باشه
08:51من خودم بعدا بهت زنی میزنم
08:54باشه باشه باشه باشه
08:56میبینم ات کاری نداری خود افره
08:58چی میگفت
09:00خسته شدم امیر
09:02هی بابا تمامش کنین
09:04اگه بخوام خلاصه شد بگم دور رو صول میکشه
09:06بیخیار شدیگه
09:07اونو نمیگم میخوام بدونم پیر مرده خونست
09:10یا رفته انگلستان
09:11اونو میخوام بدونم میفهمید
09:13خونست یا انگلستان امیر
09:14مغزم دیگه داره صوت میکشه
09:16نتونستم نصف حفه خوهرم رو گوش کنم
09:18اما من چون زیاد حرف زد
09:19احتمال زیاد با اینی میفته
09:20اما دقیق خبر من خود
09:21پس الان شرحیت خوبیه
09:23من برای لیلا یه سپرایز خیلی آلی دارم
09:26میخوام مرد رومانتیک درونم رو بهش نشون بدن
09:28منو ببین
09:29میخوام تو هم با من بیایید
09:30چی؟
09:31من نمیام منو چرا میکشونی اونجا
09:32مزخرف نگو من نمیام
09:34این بابا میخوام ببونم خونه نخیل
09:35جانه رزت خواهش میکنم
09:36من دستنها نمیتونم
09:38من خونهشون رو درسته سابی ولد نیستم
09:39به من چه خودت برام
09:41این کار خودتو خودت هنجام
09:42این بود رفاقت جانه
09:43خواهش میکنم بیاید
09:44خواهش میکنم جانه
09:45لطفا رو بزمین دنداز خواهش میکنم
09:47لطفا رفاقتتو نشون بده
09:49باشه
09:50چه باش میام
09:51آقا علیهان میان درسته؟
09:55بله بله میانه
09:56تمالا تو ترافیک مونده
09:57منم پروز دارم
09:58فقر ندارم
09:59راست میگین؟
10:01بله
10:01فکر کنم الانه که بید
10:03باشه
10:04سلام
10:09سلام
10:10سلام
10:11حالتون چطوره؟
10:11بری ممنون آقا حاکان
10:12شما خودید؟
10:13ممنونم
10:13برای آقای علیهان یک کاری پیش اومد
10:17نتونستش بیاد
10:18من حضرت خواهی کرد
10:20باشه اشکالی نداره
10:22من در جریان مزاکرات هستم
10:24زمنن تا اونجایی که من میدونم
10:25شما وقت زیادی هم ندید
10:26بله منتصف
10:27پس بریم سر اصل مطلب
10:28همونطور که خود شما هم مستحضر هستیم
10:30خب دیگه پاشو
10:33لوازم از تو جمع کن
10:34منم کمکت میخوانم
10:35بابا منم بیا
10:36باشه تو هم بیا
10:37آب جلاتون تو هم بیا میخوام دوره هم باشی
10:41اومدم
10:55به چی نگاه میکنی؟
11:02یه لیز نمیدونستم اینقدر کشت مردوی ورزشی
11:05چی؟
11:05ورزشو میگم
11:06خیلی زیاد میری
11:07شوهرتم بهت گفت
11:08اصلا به تو چه ربطی داره ها؟
11:10رفتی با مربی ورزش سمیمی شدی که منو ازید کنی؟
11:13توهم زدی
11:14فکرتو بده بزن خودتی
11:16یه لیز اصابمو خورد نکن
11:17من با تو حرف میزنم
11:19نمیزنم
11:19تو هم با من حرف نزن لطفا
11:21پس منو حسابانی نکن
11:22نمیتونی حت بزنی چه کارایی از دستم برمیاده
11:25تو منو تحدید میکنی؟
11:27تحدید نمی کنم بهت تذکر میدم
11:29کمال
11:30حالا که تو این خونه به خواستت نرسیدی
11:33بی خودی حسابتو خورد نکن
11:34از این به بعد منو با همین فاصله میبینی
11:37دقیقا همین فاصله
11:51گل بزن
11:54دستش نده دیگه
11:55پس بده
11:56پس بده
11:57شود کن دیگه بابا
11:59همهش خراب میکنن
12:04پس
12:08گل
12:09الهی من فداش بشم
12:18میبینی چقدر نراحته
12:20تو از کجا فهمیدی لیلا نراحته
12:21دلاش من حسش میکنم
12:23آشقا حس میکنم
12:24هر کاری میکنی بکن
12:25یخ سدم یخ سدم دیدیم
12:26ببین باید رومانتیک باشیم
12:27باشه؟
12:28باشه
12:28این سنگو بزنم به شیشه
12:30بعدش میگم دوستش داره
12:31داشته بزن
12:39میدی چقدر خوشحال شد
12:51چی میگین کجاش خوشحاله
12:53نمیبینی داره بالبال میسنه
12:55تو کجا رو نگاه میکنی
12:58اومدیم اینجا که چند دیگه دره هم باشیم
13:03تو چرا فکرت بیرونه
13:05تو حیات چی هد چی رو نگاه میکنی
13:07چیز خاصی نیست بابا جون
13:08خوده یا
13:12باباشه
13:13باباشه
13:14باباشه
13:14اون موسفیده بدخلقه هنوز نرفته
13:16دیده باشه بیچاره شدیم پسر
13:18دیدی بابا چیزی نیست رفته بودم تو فکر
13:21ازبکار
13:25شما دارین چی کار میکنین؟
13:31چرا اومدین؟
13:32بیا
13:32خواهی امشو امیر جانر تو هم
13:34دلم برات خیلی تنک شده بود
13:37این وقت شب بابا خون از نمیبینی؟
13:39یه لذب
13:40من عاشقتم
13:45میدونم تو هم حلاکه بریم
13:47پس منو از خودت بی نصیب نکنم
13:49ازت خواهش میکنم منو بی نصیب نکنم
13:51چی؟
13:52این مزخرفات چیه چی میگیم؟
13:54بودت فهمیدی چی گفتی؟
13:56عزیزم خواستم بهت بگم که چقدر تو رو دوست دارم
13:59لیلا؟
14:04تو اون مزخرفات چی بود گفتی؟ گند زدی؟
14:08مگه بد بود؟ خواستم رومانتیک باشم
14:10امین؟
14:10بد بود داداش چرا آخه چرا؟
14:12خواستم بفهمه چقدر ای من عزیزه اما استرس گرفتم چی کار کنه؟
14:16دادا بگم چی کارت نکنه؟ گند زدی رفت
14:18دیدی داداش چون میخواست عشقشو نبینم
14:21بدو بودو از اینجا رفت
14:23خواست
14:23بی سرسر بی از اینجا بری
14:25بدو تو نبینی
14:26بدو هرچین دلو دیوونست میاد منو پیدا میکنه خدایا
14:29بابت شام خیلی ممنونم
14:33به آقا علیهانم خیلی سلام برسونیم
14:36خیلی ممنونم سفر بی خطر
14:38به امید دیدار خیلی ممنونم
14:40آخه شیه کم بشینیم بهت بریم
14:45باشه
14:45چی کار کنیم؟ قهوه سفارش بدیم؟
14:52فکر خوبی هست
14:53باشه سفارش میدیم
14:54ببخشید
14:55میشه دو تا قهوه برای ما بیارید؟
14:59ممنونم
15:00زینب
15:06الهان خودش نمیمد
15:10فهمیدم خودم فهمیدم
15:13اما چرا اون وقت؟
15:15حدس میزنم که
15:16میخواد مشکلاتش رو حل کنه
15:18بعد بیاد پیشت
15:19یه حرفی میزنی ها
15:21اون هر کاری هم که بکنه
15:23نمیتونه ذات خودش رو عوض کنه
15:25چرا میخندی خنده داره؟
15:30خیلی بامنزه بود
15:32بکنه آلیهان مواش از ده بزنه
15:34خب لباس درویشی هم بپوشه
15:36آیی حتی نمیتونم تصورش کنم
15:39یه تصورم بگیرد ازش
15:40اریم اونجا به خودت خوب برس باشه
16:02باشه آرچو
16:03نگران نباشه اریم جون
16:04بهت خوش بگذاره
16:06چمه دونا رو تحفیل دادم
16:08باشه
16:09مراقب خودت باش
16:14زود بشریم دیر نکنیم
16:17عزیزم دلم برای تن میشه
16:20الهی قربونت برم
16:22مراقب خودت باش
16:23دلم برای که زره میشه آیی عزیزم
16:26باشه عزیزم رسیدی زنگ بزن
16:28میبینم بتون
16:30مراقب خودتون باشیم
16:31ما رو بیخبر نذاریم
16:32باشه حتما
16:33صدقی عجله کن
16:56دیر مون
16:58ارین
16:58ارین
16:59ماما
17:05پسرم
17:08نمی دونستم می آید
17:18بگه می دونستم نهیام پسرم
17:20تو پسری یکی دونه خودمی
17:22پسرم مطمئنم اونجا بهت خوش می گذره
17:25الان نمی خواهی بری
17:26اما آدت که کنی اون وقت دیگه برمه می گرده
17:29نمی دونم همون ببینم چی می شه
17:31ارین باید بریم دیرمون می شه
17:34ارین
17:35ببین
17:36پسرم می خوام بدونی من تو این دنیا
17:39تو رو بیشتر از هر کس دیگه ای دوست دارم
17:41باشه من هیچ وقت تو رو
17:43هیچ وقت تنهاد نبیزم
17:45بجنبین
17:56می بینم از ما
17:57تو اولین فرصت با داییت می آییم دیدنه ات خب؟
18:02ارین
18:02حتما بیام
18:03خیلی مراقب خودت باشه
18:05برون بردر
18:09ارین
18:15تو تا حالا دیدی که بابا تصمیم اشتباهی بگیره
18:42بابا بیشتر از همه به فکر ارین
18:44ما هم نیمه
18:45یه لیز روز بروز داری شبیه زرین می شی ها
18:48برای چی عذیت می شی؟
18:50نه عذیت نمی شم تعجب می کنم
18:53آخه جدیدن اشخت به بابا هم خیلی فوران کرده
18:57همیشه اینجوری نیست؟
18:59نه بابا عزیزم
19:01تا اونجا که یادمه همیشه جلی بابا هم حاضر جوابه می کرد
19:04اما حالا دائمه قربون صدقش می ره
19:06من همیشه اینجوری بودم
19:09واقعا خیلی جالبه
19:11آدم می تونه اینقدر عوض بشه
19:13شاید داره این کارا رو می کنه که به بقیه عشقش رو ثابت کنه
19:16چرا این کار رو بکنم همتون منو میشنسی؟
19:20یعنی به خاطر ما این کارا رو می کنی؟
19:23آیی زهراجون چقدر خوبه که خودتونو اینقدر مهم می دونی؟
19:26خب می گم شاید به ازدواج منو کمال یکم حسودی کردی
19:29عزیزم یعنی به خاطر اونه؟
19:31زهراجون چیزی نیست که بخوام حسودی کنم
19:35کمال چیه که حسودیم بشه؟
19:37راست می گه
19:39هرچی باشه زن آدمی مثل حالیته
19:41دقیقا همینطوره
19:44آآ
19:44هیلدیس
19:45جریان زینب و هاکان چیه؟
19:48منظور چیه لیلا؟
19:50آآ ببین
19:50چی شده؟
19:53به منم نشون بده
19:54آیی شاید از اونو فقط با هم دوستم
19:58چرا باید دروق باشه؟
20:01به نظر من که ممکنه با هم باشن
20:05نگه کن چطوری دارم با هم دیگه میخندن
20:07آیی نه زینب محاله بخواد همچین کاره با دایین بکنه
20:11آیی دایی تو چه بدی ها که به زینب نکردی نصف حقشه
20:14برای اولین بار یه حرف درست زدی زهران
20:16بلاخره ساعت خرابم دوبار زمان درست نشون میده
20:19و این تو چی قد با منزه این وقت نه تو سنت
20:21زربول مسلا اشتباه گفته
20:24یه لیز گفتی ساعت خراب زمان رو دو بار درست نشون میده
20:27باید میگفتی ساعت خابیده نه ساعت خراب
20:29عزد ممنونم به خاطر آموزش خوبه
20:32دوتاتون این همدیگه این
20:33کجا میرید داشتیم با هم گفت میزدیم
20:37میرم باشگاه
20:38لیلا اونو باور مکن
20:41اومدم
20:51دوبله شده در اسریو جری
20:56صبح بخیر خوشگل خانم
20:58صبح بخیر
20:59چه خبر؟
21:00سلامتی
21:00صبحو نمیخورم
21:02خوبه نوش جونت
21:04اینجور که معلومه دیشم بهت خیلی خوش گذاشته
21:07یعنی چی؟
21:09عکستون همه جا پخش شده
21:10کدوم عکس؟
21:11واقعا ندیدی تو دنیای مجازی چه خبره؟
21:14نه ندیده
21:15این میگه چی؟
21:19همه فکر میکنن شما دو تا با همین
21:22درست میگه
21:23اینجور که معلومه همه دیوونه شده
21:26زینب نمیخواد نگران باشی
21:27علیهان عصبانی نمیشه
21:29اون به تو حاکان خیلی اعتماد داره
21:30به علیهان چه ربطی داره آخه؟
21:32اون اصلا برای من مهم نیست
21:33یعنی تو به فکر ایرم هستی؟
21:35ایرم دختر باهوشو خیلی فهمیده
21:37یه مطمئنم میدونم
21:38چین چیزی هیچوقت اتفاق نمیفته
21:40اما برای چی باید در موردم شایستازی کنم؟
21:42واقعا حق داره
21:43میدونم حق داره
21:44اما الان هر جز سر تو به چرخونی
21:46اکستون هست
21:47ناخدگاه تو زهن همه این سوال پیش میاد
21:49دیگه کاریش نمیشه کنم
21:51بیجا اینکه انقدر حرف بزنیم
21:52بهتره بریم
21:53یا عالم کار داریم
21:54سود بشید بریم
21:55آره خب بیان بریم سر کار جون بکنیم
21:57اول صبح چه پر انرژی شروع کردیم
21:59بیا
22:00بر نزم به جا شرابیو
22:02دن پایاشم جلوی در در مورد
22:27بر نزم به جا شرابیو
22:57تو چطور تونستی با خوهر من این کارو بکنیم
23:12تو چه آدمی کسی با دروغ بویی هستی علیه هم
23:15یلدیست ببین من
23:16این خودی به هم دروغ نگو
23:18خودتو بیشتر از این خوار نکن باشه
23:21زینب میتونه
23:24من بیشتر موندم اینو به زینب بگم یا نگم
23:27هم نمیخوام ناراحتش کنم
23:29هم میخوام بدونه که تو رو برای همیشه
23:31از ذهنش بیاره بیرون
23:32سلام
23:49حاکای
23:51شایه شده من و تو با همیم
23:56تو هم دیدی؟
23:58جانه رو امیر به همیشون دده
23:59آه مسئوله زیراب زنی شرکتمونو داری میگی دیگه
24:02آره دقیقا درست گفتی
24:04اومدم بگم خیلی متاسفم
24:07آآه تو که کاری نکردی هاکان
24:10آخه من بهت پیشناها دادم بشینی با هم قهوه بخوریم
24:13برای همینم میگم
24:14از طرفی هم تو رو خیلی خوب میشنسم
24:16میدونم به خاطرش ناراحت شدی
24:18حاکان میدونی
24:19برای اولین بار اصلا برای مهم نبود
24:21واقعا؟
24:23واقعا برای مهم نیست که چی فکر میکنه
24:26از طرفی هم قرار نیست بخوام خودمو به بقیه ثابت کنم
24:29خوشحال شدم اینو شنیدم
24:31راستش
24:31تا وقتی برسم اینجا از ناراحتی نمیدونستم چه کار کنم
24:35همه میدونن که من و تو دوتا دوسته خیلی سمیمی هستیم
24:38حالا اون به کنار
24:39دوتامونم میدونیم بقیهش مهم نیست
24:41آره درست میگه
24:43حتی میخوام بهت پیشنهاد بدم بریم قهوه بخوریم نظره چیه؟
24:48یعنی میگی هیچ ترسی از این شایاد نداره؟
24:51دقیقا همینطوره بیا
24:52بیا برایم
24:53باشه
24:53خیلی خوب
24:59سلام
25:04سلام
25:06حالا چطور علیه هم؟
25:07خوبه هم تو چطوری؟
25:08خوبه هم داره میریم قهوه بخوریم
25:10میخوایی بیام
25:11میخواستم باید حرف بزنیم
25:12نه نیاز نیست
25:13بعدا حرف میزنیم
25:14راحت باش
25:15وقتی اونجوری مظلوم دیدمش
25:23خیلی حالم بد شد
25:24ناراحت نباشه اندر
25:26دو روزه عادت میکنه
25:28آره عزیزم میدونم
25:30بریم پسر خیلی قویه
25:32دقیقا مثل خودم
25:33آره همینطوره
25:34بکسردیم در مدر چیزایی دیگه حرف بزنیم
25:37چیزایی خوب
25:38خوب؟ تعریف کن
25:40از خونه چه خبر؟
25:42آیه چی بگم
25:43شاهد عشق بابامو یلدیزی
25:45واقعا؟
25:46جالبه
25:47نمیدونم چی شده جدیدن
25:50یلدیز دودستی به بابام میچسبه
25:51دائم هم میگیره ما چشمی کنه
25:53حالی تو؟
25:54حالیت از این کارا متنفره
25:56چجوری میتونه تحمل کنه؟
25:58نمیدونم که
25:59فکر کنم جلوی کمال نمیخواد چیزی بگه
26:01وعیدم نیست
26:04دو روز به خاطر کمال مراعت میکنه
26:06من فکر میکنم یلدیز خودشو به ما نشون میده
26:11جدی میگی؟
26:13من که اینطوری فکر میکنم
26:14چون که من با یه مرد جوان و خشتی به زواج کردم
26:17اونم با یه مرد موسن که سه تا بچه داره
26:20فکر کنم برای همین حسودی میکنه عزیزم
26:22درسته
26:27به نظر منم دقیقا
26:29یلدیز چشم دیدن تو رو نداره
26:31میدونم
26:32قربونت بشن وقتی آدم به خاطر پول برزن
26:34یه پیره مرد بشه بعدها میره حسرت زندگی بقیه رو میخوره
26:38هره واقع
26:39حق با تو عزیزم
26:40وای دستر سفارش بدیم
26:42باشه
26:43برای مغزمون خوبه هره
26:45ببخشی
26:47میخواییم دستر سفارش بدیم
26:51چیا دارین؟
26:56آبجی جون خوش اومدیم
26:58حالا چطوره؟
27:01خوبه هم تو چطوری؟
27:02بشیم
27:03خیلی وقت نیومده بگیر
27:06آهره
27:07علیحان من میگم
27:10تو خونم ترتیب یه مهمونی بزرگو بدم
27:13بذار حالیت برگرده دوره هم جمع بشیم
27:15به چه مناسبتی آبجی؟
27:17به مناسبت دوره هم بودن امون
27:18تموم شدن روزایی بعد
27:20شاید تو و زینبم با هم میونتون درست بشه
27:22فکر نمی کنم میونمون درست بشه
27:25به خاطر حاکان میگی؟
27:27آبجی چه ربطی به حاکان داره؟
27:28نگو که اون شایاتو باور کردی؟
27:31نه عزیزم باور نکردم
27:33اما رستشون اکسم به نظرم یه جوری بود
27:36اون وقت شب با هم دیگه اونجا چی کار میکردم؟
27:38معلومه دیگه آبجی شام کاری داشتیم
27:40من نرفتم حاکانو فرستادم
27:42به همین سادگی؟
27:43بازم نباید انقدر با هم سمیمی باشن
27:46منم میدونم اونو با هم دیگه دوستن
27:49اما معلوم نمی کنه که
27:52دوتاشون هم مجردن
27:53ممکنه به هم نزدیک بشن
27:55علیهای جون چرا اینقدر گندش میکنی؟
27:57ما زن و شوهری
27:58باید زودتر از اینا به هم نزدیک میشدیم
28:00مگه تو عاشق من نیستی؟
28:02به نظرم بیشتر حواستو جمع کن
28:05که بعدها ناراحت نشی
28:06بگرن من به هر دوشونم اتمینان دارم
28:08منم
28:09میخوای بلایشین این نظر چیه؟
28:16باشه پاشو بریم
28:17باشه
28:18آه آه زهرین خانوم
28:24سلام زینب جون
28:26سلام حالتون چطوره؟
28:28خوبه هم تو شرکت گفتن اومدی اینجا
28:30منم گفتم بیام ببینم
28:31امت با هات حرف بزنم
28:33حالتون چطوره زهرین خانوم خوبه؟
28:34خوبه هاکان جون تو چطوره؟
28:36منم خوبه هم ممنونم من برم شرکت
28:38بعدم میبینم اتون باشه
28:39باشه میبینم تزیزم
28:40منم علا نیم
28:41باشه
28:41بریم اونجا بشیم
28:43باشه بریم
28:45بفرمایی
28:51گوشم با شماست
28:52زینب جون شنیدم که هنوزم با علیهان سرسنگینی
28:56درسته
28:57با این که خیلی نمیخوام دخالت کنم
29:00اما نیاز دیدم حرف بزنیم
29:02زینب
29:04اگه مشکل اون زنه از علیهان قراره طلاقش بده
29:07اون زنه نباید باعث بشه شما از هم دور باشین
29:10اما تا وقتی با همهن دلم نمیخواد در مورد شرف بزنیم
29:13حق داری
29:14من تو رو درک میکنم
29:16اما لطفا علیهان رو ببخش
29:17خودتم خوب میدونی اون زنی که با علیهانه شیطان رو درس میده
29:21آره میدونم
29:23منم برای همین هیچ کاری نمی کنم
29:24دلم نمیخواد سره هیچی روح و روانم به هم بریزه
29:27حق داری
29:29اما
29:30زنه دست از سر برادرم بر نمیداره
29:34سلام رئیس
29:42چه خبر خوش اومدی
29:43سلامتی ممنونم
29:45نشد حرف بزنیم
29:48آره
29:49احتمالا از شایات خبر داری
29:50آره
29:51علیهان احتمالا خودت میدونی که همه شایه است
29:54مزخرف نگو
29:55جلسه چطور بود
29:58راستش خوب بود
29:59آقا ارسلان رازی بلند شد
30:01خوبه
30:01عالیه
30:02ببینم حالا خوش گذشت
30:04خیلی
30:05خیلی خوش گذشت
30:07بعد از رفتن هیرم احتیاج به همچین چیزی داشتم
30:10زینبم برعکس ظاهرش که خیلی جدیه
30:13احله بگو به خنده ها
30:15همین چوره
30:17کاش تو هم بودی
30:18زینب
30:25زینب بایستا
30:27آب جی
30:29زینب
30:32آب جی چی شده
30:33اومدم یه چیزی رو بهت بگم
30:36باشه آب جی جون
30:37بیا بریم
30:38نه نه تو شرکت نمیشه
30:39لطفا یه جایی بریم که فقط دوتامون باشیم
30:41باشه پس بیا بریم کافی شده
30:43اونجام نمیشه
30:44همه یه کارمنده یه شرکت اونجام
30:46میخوام با هم دیگی بریم یه جای دیگه
30:47کسی نباشه
30:48خیلی خو باشه آب جی جون
30:49بریم یه جایی رو پیده بیا
30:51آآ چی شده
30:52رفتاری تجیب غریب شده
30:54بهت میگم
30:55چطا تونسته با آدمی مثل تو این کارو بکنه
31:23تو حالت تا عدی کسی نمیتونه این کارو بکنه
31:25اما شرکت تا عدی نیست که
31:27میدونی که
31:28من و زینب واقعا با هم دیگه نیستی
31:30درست میگی اما آدم قبلش خبر میده
31:32تو هم تکلیفت با خودت مشخص میشه
31:34بی خودی منظرش نمیمونه
31:35این چه تر ظرف زدنه آخه
31:37نه به خدا نمیخوستم داراتت کنم
31:39خواستم فقط بفهمیاره
31:41اینم تو انگار تنت میخورم
31:42احتمال زیاد
31:52جانر میدونه موضوع از چه قراره
31:54بذار زنگ بذارم ازش بپرسه
31:56چایی خیلی خوب دم شده
31:59تو هم میخوای؟
32:01نمیخوام
32:02نمیدونم چی کار کنه
32:07سلام جانر چه خبر چطوری؟
32:13خوبم داود خان شما چطوری چه خبر؟
32:16من یه چیزی دیدم
32:18و حصابمو خیلی خورد کرده
32:20بیا ببین من چی رو دیدم
32:23ولش کم خیلی سخت نگید
32:24مثلا دارم یه چیزی رو بهت توضیح میدم
32:27مذرت میخوام بگو
32:29چیزی که دیدم حقیقت داره در مورد زینب و حاکان
32:33حقیقت ماجرات چیه جانر
32:35تو درجرگانی آره؟
32:36نه به خدا
32:37اصلا همچین چیزی محاله
32:39اونا با هم دوستن
32:40اونا همه شایه هست
32:41علکی هست
32:42بابر نکنم
32:42منم اینجری فکر میکردم
32:44اما گفتم محضت بینن از تو هم بپرسم
32:47خوبه ممنونم
32:47باشه باشه
32:48تو فکرتو با این چیزها خراب نکن
32:50سخت نگید
32:51باشه باشه
32:51فیلن کاری نداری
32:53بعدم میبینم
32:53زینب از این ارزه ها نداره
32:57دوتا مردو بتونه با هم اداره کن
32:59خیلی ممنون
33:07چی میل داریم؟
33:15هنوز انتخاب نکردیم
33:17بهتون خبر میدیم باشه
33:18هیلگی سپکو ببینم چی شده
33:22از قیافت معلومه یه چیزی شده
33:24زینب
33:25خیلی فکر کردم که بهت بگم یا نه
33:29اما آخرش به این نتیجه رسیدم
33:32که حق ته بدونی
33:33چیو؟
33:36ببین
33:36ممکنه بعد از شنیدن حرفام
33:39از دستم عصبانی بشی
33:40ممکنه قهر کنی
33:42با این حال تصمیم گرفتم
33:43تمام چیزایی که میدونم
33:45و بهت بگم خواهرم
33:46هیلدیس چی میگی؟
33:47چهرگن چیه؟
33:50این درس دامو زبد کرده بود
33:52با اون مدام منو تحدید میکن
33:54خب؟
33:57منم مجبور بودم کاری با کنم
34:00خب چی کار کردی؟
34:03کاری کردم که گوشی اندر بیافته دستم
34:09چجوری این کارو کردی؟
34:11یکی از دوستان به هم کمک کرد
34:15حالا اون خیلی مهم نیست
34:16یعنی تو گفتی گوشی اندره بدستند
34:18رو ایندت میذاری حرفمو بزنم یا نه؟
34:20اتامم داره؟
34:24میخواستم گوشی اندر رو بندزم تو درگاه
34:27اما با خودم گفتم
34:28قبل از این که بندزمش
34:30یه نگاهی بهش بندزم
34:33خب؟
34:35تو شکسای علیهان بود
34:40علیهان و اندر با هم تو تخت خواب بودن
34:43علیهان تو تخت بود
34:46اندر هم با لباس خواب کنارش
34:48من اون افسار رو دیدم زینم
34:51نمیخواستم نراحتت کنم
34:57اما از طرفیم میخواستم اون روی کسی فعلیهان رو ببین
35:00احتمالش هست که این ازدواج واقعی باشه
35:02این این احمق ها هرچی که بهم گفت و باور کردم
35:20زینم از این به بد هیچ کدوم از حرفاشو باور نکن
35:23از این به بد
35:27میخوام یه چور دیگه باش برخورد کنم
35:32داوود خوش اومدی
36:00خیلی بمنون
36:01چه دستگل خوشگلی
36:03خیلی ممنون
36:05این دفعه چک کردم
36:07اما همهشون طبیعی هم
36:08برو تو
36:09دست شما درد نکنه
36:19همه گه این تدارکات برگه منه
36:21آره
36:22اگه میدونستم دو تا سینی با اغلبان با خودم میابردم
36:26داوود
36:27شخی کردم شخی
36:28برو بشن
36:29زینم
36:37میدونستم میخوایی از دلم در بیاری
36:40اما انتظاره اینا را نداشتم
36:43برای چی؟
36:44بخاطر عکس تو و هاکان
36:48این کارا یعنی برای اون نیست
36:50نه واقعیتش اینه که داوود چیزی نیست که بخوام توضیح بدم
36:55همونطور که میدونی هاکان دوست منه
36:57میدونم زینم من حق ندارم در این مورد چیزی بهت بگم اما
37:02راستش من خیلی نارد شدم
37:04وقتی همه فکر میکنن ما با همیم کارت درست نبود
37:09میفهمم اما من فکر نمی کنم که از این شایات را باور کنه
37:13باشه
37:15حالا که اینجوری میگی قبول
37:17خب زینب بخاریم ببینیم دست بخت شما چیجوری هست
37:22راستش داوود من تو را برای یه موضوع دیگه دعوت کردم
37:29برای چی؟
37:32میدونی که همه فکر میکنن من و تو با همیم
37:36میگم که بیا این رابطه را
37:38یه درجه ببریم بالتر
37:40منظورت از یه درجه چیه؟
37:45ازدواج کنی
37:46نفهمیدم
38:01میگم ازدواج کنی
38:08سلام یه لیز
38:20سلام
38:22ما امشب تنهایی؟
38:26نه زهره کجاست؟
38:29دل درداشت خابیده
38:30واه واه بلا دور باشه
38:32لیلارم ندیدم اون کجاست؟
38:36احتمالا تو اتاقشه
38:38حکمت خدا رو
38:43ما دو تا با هم تنها موندیم
38:45نه چون من دارم میرم بخابم
38:48کجا؟
38:50با ما ربید میخوای پیامک بازی کنی؟
38:52آره
38:56موسیقی
39:26کمای
39:46تو برای چی اومدی اینجا؟
39:48نه ترس کسی ما را اینجا نمید
39:49اینگار زده به سرت میشه بری بیرون؟
39:51هیدیز بین تو و اون پسرت چیزی هست یا نه؟
39:54کیو داری میگی؟ دیوونه شدی؟
39:55مربی ورزشت
39:57حق نداری این سال رو ازم بپرسی؟
40:02میدونم این کار رو میکنی که به تسرودی کنم
40:06زمنان میدونم به خاطر من همش به حالیت میچسبی
40:09چون منو خیلی دوست داری
40:11من از تو متنفرم کمان
40:15تو برو پیش اون زهره ی عیاش تنهاش نزار
40:18یه لیز از این بازی ها خسته شدم
40:20من هیچ جا نمیرم
40:24حق نداری اینجا باشی برو بیرون
40:26هیلیز لطفاً با من اینجوری نکن
40:28من کاری نمی کنم
40:29این همش تخصیل خودته
40:30برای این که هرسم و درگیری رفتی با اون ازدواج کردی
40:33حالا بشین خوشبختیمو ببین
40:35خودتی نخستی
40:36تو خوشبخت نیستی
40:38با این دروقا خودتو گول نزن
40:39من خیلی خوشبختم
40:41دروق گول
40:42دوبله شده دار
40:43اشتبیو جم
40:44یلیز ببین چی
41:14موسیقی
Recommended
16:36
|
Up next
44:55
37:32
3:30
42:21
38:00
31:30
34:10
30:11
36:31
41:29
43:22
41:19
43:15
43:16
41:25
43:19
42:06
43:27
40:58
39:14
38:28
Be the first to comment