- 5 hours ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00گوشیش براش مهمه و اونو پیدا کنیم
00:03یعنی چی؟ گوشیی که دوستیده شده را میخوایید پس بگیریم
00:07من گفتم شدنی نیست اما گوش نمیده که
00:10یعنی میگی نمیشه؟
00:13یعنی چی تو گوشیش داره که انقدر برگ خوهرت مهمه؟
00:16جناب داوت خان عزیز
00:18خوهرم یه دوره میخواست عمل کنه
00:21رفته بود دکتر از بدنش عکس گرفته بود
00:24همه اون عکس ها توی اون گوشی هست
00:26چی؟
00:26بره در گوشی حرف نزنین من هیچی نمیفهمم
00:29ای بابا
00:30داوت خان همونطور که میدونین
00:33چون خوهرمم آدم معروفی
00:35اگه این عکس و دستی آدم ناهر بیفته
00:37ممکن عکسش تو روزدامه پخش میشه
00:39فهمیده باشه
00:40من این ورومبر میسپرم ببینم چی نشه
00:43داوت خان یه چیزی فکر منو مشغول کرده
00:46تو هر چیزی که گم و گر بشر رو میتونی پیدا کنم؟
00:48نه فقط چیزایی که دوزدیده بشر رو پیدا میکنه عجبا
00:51یعنی میگی نمیشه سالایی که از دست دادیم و بمون برگردون
00:55پر پر اونا دیگه پر گذشته پر
00:57دختری که میخواستمشم یعنی پر
01:01من چی بگم دوباره یادم انداختی
01:04داغ دلم رو تازی کردی من همونم را دوست دارم
01:07تمومش کنین تیگه
01:09آخه کجای دنیا دیدین مرد گریه کنه آخه ها
01:13این کارا در شنه مردی مثل شما نیست
01:16راستش این اواخر نمیتونم جلوی احساسات همون بگیرم
01:20نه خدا کنی اینجوری عشکم درمی
01:22یکم سنگی باش احساساتتو کنترول کن
01:25الان بتر شدم میتونم کنترولش کنم
01:27دوبله شده در اسدیو جلی
01:33من از این چای سرپایگه نمیخورم
01:35باره یه چای دمی درست کن ورده بیاتم
01:37بلی نکم بادو
01:38دمی نداشتیم الان میرم دم میکنم
01:41داوود خان ما باید چی کار کنیم
01:46جونم برات بگه دیگه
01:49عزیزم تو این رو از زبونی کی شنیدی
01:58صدقی گفت برای همینم پشت هم رفتم
02:01باورم نمیشه
02:03برده بودنش کلانتری
02:05من که بهت گفته بودم دوسته یه جدید ایرین خطریان
02:10اما گوش نکردی
02:11یلدیز میشه مزخ رفنگی
02:13یه باری حرف درست دریم
02:16کاش تو بقیه ای مزایلم اینقدر زرنگ بشی
02:19تو به چی میخندی زهرا
02:29نکنه خوشحالی که قراره ایرین بره
02:31نه اتفاقا خیلی نراحتم
02:34اما اینگار تو خوشحالی
02:35حالا یه نفر دیگه از این خونه میره
02:37همه چی طبق خواستت پیش
02:39من لیشتر از شماها به فکر ایرین بودم
02:41من به پدرتون گفتم که اونا به درد ایرین نمیخورن
02:44میشه تمومش کنین
02:45گلدیست تو هم حاضر جوابی نکن
02:47اما اون داره حرف بارم می کن
02:49بسه
02:49چشش نده
03:06دابوت خواهی
03:07مسلام
03:08مسدده آقا کنشون
03:09نه خب بفرمایی
03:10اومده بودم دیدن امیرال جانر
03:16گفتم
03:17حالا که اینجا آمدم
03:18تو رم ببینم
03:19خوب کردی بیا بشنی
03:20چیزی میخوری بیارم
03:25برای چایی به سرم
03:26نه
03:26نه
03:27الان چایی خوردم
03:27زمت مکرم
03:28باشه بس
03:29چطوری؟
03:33حالت خوبه؟
03:34خوبه هم
03:34تو چی؟
03:36میخواستم بدونم جدیدن
03:40کسی برات مزاهمتی چیزی ایجاد نمی کنه که
03:43نه
03:44کی میخواد موزه من بشه؟
03:46نکنه منظورت علیهانه
03:48نه
03:48کلی
03:49کلی گفتم
03:50نه
03:51نه
03:51نه
03:51عزیزم
03:51اون اونقدر سرش گرمه که فرصت نمی کنه بیت سمتا
03:54فهمیدم
03:55نه
03:57زینب
03:58نه
03:59یه
04:00یادته اون روز در مورد یه چیزی باتون حفظ زده بودم
04:05همون روزی که به جای گلونو دادم
04:06یادم
04:07البته بعدش همه ای اونا رو دادم به خورد قربان ها
04:09نزاشتم از این ماجره قصر در بره
04:12باشه داود
04:14الان به کنار
04:15میخواستم بدونم
04:16برای حرفایی که بهت زدم
04:18از دست من که دلخور نشدی
04:21شاید نباید حرف دلم ها بیزده
04:23نه جانم چرا از دست دلخور بشم
04:25شا میدونم
04:26میگم دوستیمونو خراب نکرده باشم
04:28آی معلومه که نه
04:30تو خیلی روک به هم احساس تو گفتی برای این
04:32چرا باید دوستیمون به هم بخوره آخه
04:34نمیدونم
04:35نمیخوام دوستیمون به خاطر این چیزا به هم بخوره
04:39نمیخوره نمیخوره نگره نباش
04:41راستی
04:42یه چیز دیگم هست
04:44هنوزم همه باید فکر کنن که
04:47من و تو با هم دیگه این
04:49رو برویا ازم پرسیدن منم نتونستم چیزا بگم
04:51اگه از نظر تو مشکل نداره میگم
04:53حال حالا های این بازی رو ادامه بدیم
04:55هر چقدر مالی هم بافر نکنه
04:57با اسمی شه زیاد سمتم ناید
04:59میفهمی چی میگم
05:00از شنیدن این مسوخ خیلی خوشان شدم
05:04پس یعنی میتونم تو رو دعوت کنم بریم سینما
05:10آره میتونی دعوت کنی
05:13میگم رو برویا میتونن بیان
05:15تو این کار از امیر و جانر خوشت اومده هم
05:17یک وقتایی میخوام بزنمشون
05:19اما جره خودم رو میگیرم
05:21یعنی یه جره بودنشون برام خوبه
05:23تمره میکنم حسابم و کانتون کنم
05:25برای منم همینطوره
05:26منم گاهی میخوام خفشون کنم
05:29میفهمم
05:29بده
05:38حالتو من برام بیار
05:45چیه چی کارم داری اندر؟
06:02علیهان تو کجایی؟
06:04تو هوتلم چی شده؟
06:05لطفا بیا خونه
06:06نمیم
06:07حالت میخواد اریمو بفرسته خارج از کشور
06:11میخوام برام اریمو از حالت بگیرم
06:13ممکنه تنهایی نتونم
06:14به هم کمک میکنی
06:16ازت خواهش میکنم تنهایم نذار
06:17با هم بیا
06:18من بهت گفتم تو این موضوع نمیتونم کاری بکنم
06:21اندر رو من حساب نکن
06:23کاری از دستم بر نمیاد
06:24یعنی چی که نمیتونم؟
06:25گفته بودی همیشه پاشتم وای میسی
06:27اون موقع نمیدونستم تو جریان طلاق میخوای حال
06:30اما بگیری فکر میکردم رو حرفت وای میسی
06:32اما اون شب اینجوری نمیگفتی
06:34اندر داری حسابانی میکنی
06:36اون شب حوش و حواسم سر جاش نبود
06:38نمیدونم چی کار کردم فهمیدی؟
06:40نمیدونم چرا نمیتونم بابر کنم
06:42فکر میکردم پشت کاری که کردی وای میسی
06:45قط میکنم اندر خدافز
06:46علیحان سب کن قطع کن
06:47خواهش میکنم
06:48علیحان اریمو بدون حمایتتو نمیتونم بگیرم
06:52خواهش میکنم پشتم وایسته خواهش میکنم
06:54خدافز اندر
06:55علیحان
06:57علیحان
06:58تلفن رو قطع کرد
07:00اخه این چجور زنیه که هنوزم به امزنگ میزنه
07:06نمیدونم چرا دست از سرم بر نمیداره
07:08من بیرم تو اتاق کارم
07:12باید برم ایمیل ها رو شکرم
07:13باشه عزیزم
07:14زهرا بیا بریم بیشه اریم
07:22بچرسم بابا دوامون کنه
07:23وایاب چه حرفایی میزنی
07:25یعنی حق نداریم برادرمونو ببینی
07:26باشه پس بریم
07:27بیا
07:28من زود برمگردم
07:29میرم به خوابم
07:42گیلیز
07:44تو هر روز از این مرده اینجوری حرف میشننی
07:47به خاطر اریم عصابش خورد بود
07:51وگر نه قضیه به من را اتی نداشت
07:52این که خیلی بدتره
07:53با این که تو تخصیر نداری
07:54اینجوری باد رفتار میکنن
07:55داری گندش میکنی
07:58یه لیز زندگی که به من تحجید دادی
08:02و نگاه کن
08:02واقعا نارضوی این زندگی رو داشتی؟
08:06تو این خونه اینقدر برادرزش قایل نیستن
08:08هیچی اونطوری نیست که از بیرون دیده میشه
08:13اشتباه نکن
08:14یه لیز من تو بطن زندگی شما هم
08:16قبلنم تو این خونه کار میکردم
08:18قبلن تو این خونه راننده بودی
08:19کش همونطور میموندی
08:21باز اون موقع عرضش بیشتری برات قایل بودم
08:23من میدونم مشکل تو با من سر چیه
08:26حسودی میکنی
08:26نمیتونی ببینی که فراموشت کردم و با زهرا ازدواج کردم
08:31اگه پا کم کرده بودی شاید اینجوری میشد
08:33اما تو هنوز دوستم داری
08:36ایرم کجاست
08:37سنداش بزنین بیاد پایین
08:39ایرم
08:40ایرم
08:42ایرم
08:43بهش بگو بره آمادشه میخوام ببرمش
08:45چی شده ایرم
08:46ایرم
08:46هیچ کس بدون اجازه من نمیتونه ایرمو جایی بفرسته
08:50شنیدی ایرم
08:51اینجا چه خبره
08:54چرا داد میزنی
08:57ایرمو میخوای بفرستی لندن آره
09:00آره
09:00نظر منو پرسیدی
09:02تو کی هستی که بخوام نظر تو رو بپرسم
09:03تو باید شدی این بچه اینجوری بشه
09:06برای از کنم بیرون
09:07ایرم
09:07لوازم به تو جمع کن و بیا
09:09باید با هم بریم
09:10شما برید بلا
09:11ایرم تو هم بارو تو اتاقت
09:12بابا
09:14گفتم برا تو اتاقت
09:15ایرم
09:16ایرم میریم
09:19کجا میرید؟
09:20عزیزم از حبانی نشد
09:21برای بلا
09:21کجا میرید؟
09:27خونه خودم
09:27خونه تو؟
09:28با زخرف نگو
09:30اندر
09:31تو که خونه نداری
09:32اونجا خونه علیهانه که به زور باش موندی
09:34ببین چی میگم
09:35حق نداری پسرمو سرخو جایی بفرستی
09:38بچه همو نمیتونی ازم بگیری
09:40وگرنه برات بد میشه
09:41چی میشه چی میشه؟
09:42مثلا میخوای چکار کنی؟
09:44من از تحدیدهای خوشک و خالیت نمیترسم
09:46هنوز اینو نفهمیدی؟
09:48تو نمیدونی بدون امزایی من
09:49نمیتونی اریمو بفرستی خارج از کشور؟
09:51میدونم
09:52اگه میدونی پس این کارا برای چیه؟
09:54چون تو مجبوری که امزاش کنی
09:57اریمم میره لندن
09:58یعنی تو به جایی من تصمیم گرفتی دیگه درسته یاره؟
10:01همیشه این کارا میکنم
10:03حالی چرمندت هم از این خبرانی نیست
10:06بردا وکیلمو میفرستم
10:07باید امزاش کنی
10:08متوجه شدی؟
10:09نشونت میدم
10:10میبینی
10:27با این که میدونم تو
10:29از موضوع بیت تلا بودی
10:31اما بازم به نظرم تو هم مقصری
10:33باید حواست تو بیشتر جمع میکردی
10:36قربان به خاطر این اتفاقاتی که افتاده
10:38واقعا متاسفم
10:39بهتون قول میدم دیگه تکتار نشه
10:41میدونی که تو حالت عادی باید اخراجت میکردم
10:45اما تو قدیمی اینجا هستی
10:48از طرفی بهت اعتماد کردم
10:51میدونم قربان خیلی از تو ممنونم
10:56برای اولین بار و آخرین بار تو رو میبخشم
10:58یادت باشه
10:59چشم قربان
11:00اریمو من برسونم مدرسه
11:02نه
11:03دیگه مدرسه نمیره
11:05میتونی بری
11:08باید جسدتون قربان
11:10چشم از خواب باز نکرده
11:19صدام زدین بیا
11:20خودو کنه برک ها خوب پخته شده باشن
11:23قرصوم خانم نمیتونیم ما رو با برک ماره گول بزنی
11:27گفتی بخت تو باز میکنم
11:28نمیدونی چی آسرم اومد؟
11:29اون که چیزی نیست جانر جان
11:31چی چیزی نیست؟ چطور میتونی اینقدر بی خیال باشی؟
11:33دختری که عاشق من شده رو باید ببینی شبیه زن شرک فیونا هست
11:36فیونا دیگه کیه؟
11:37قرصوم خانم ما میخواییم هر کاری که کردی رو برعکسش کنی
11:39متوجه شدی؟ خوشمون نهی باید میخواییم برگردیم به همون رواله ثابت
11:43هم نازتون خیلی زیاده
11:44گفتی بختم رو باز کن؟ باز کردم دیگه
11:47نمیخوام من میخوام بازم تنها ببونم
11:49همونطوری که باز کردی ببند من رو دوباره برگردون به تنظیمات کار خونه
11:51جانر جون من که کاری نکردم
11:53چی؟ یعنی چی؟
11:55چی داری میگی؟
11:56قرصوم خانم تو مگه یه نوشیدنی ترشمزه شبیه لیمونات بخوردم نردی؟
12:00آره اون لیمونات بود که خوردی
12:02فکر کردی چی بود؟
12:04یعنی چی؟ یعنی اون واقعا لیمونات بود؟
12:06یعنی تو هیچ شبتی به اون دختره که کشت مردهی من شده نداری؟
12:10نه من راهو نشونه دادم
12:12بقیه کار رو خودت تنهایی انجام دادی
12:14چی داری میگی؟
12:17کدوم کار؟ تا اونجا که میدونم کاری نکردن؟
12:19جانر اگه خودت محلش نمیذاشتی دختر سمتت نمی اومد
12:22معلومتو همونو میخور
12:24داداش رستشو بگو حقیقت داره؟
12:29داداش من از کجا بدانم؟
12:31یعنی دوستش دارم اما نمیدونم؟
12:34اعتمالش هست؟
12:36به نظر من بهتری صدای قلبتو گوش کنی آره
12:39آره با صفحه قلبت برو جلو ببین چی میگه
12:42این مزخرف ها چی داریم به خوردم میدین؟
12:44من خودمو خوب میشتستم اون به دردم نمیخوره
12:46هی بابا
12:47هی بابا بودو برو یه چنگال بیارم
12:50هلا میارم
12:51چایی داری این چایی ها؟
12:52هلا چایی لیفتون برات میارم
12:53آیسل
12:57صبونه اریمو بردی؟
12:58بله بردم
12:59خوبه
13:00بابا جو
13:04اگه این درکاری که گفته بکنه چی؟
13:07هیچ کاری نمیتونه بکنه
13:08زمنان
13:09شما خودتون رو قاطعی این موضوع نکنیم باشه؟
13:17آیه یکم در مورد چیزایی خوب حرف بزنیم
13:19بیا عشقم یکم از این بخور
13:22ممنون
13:24این چند وقت عذیت شدیم
13:27همه چی درست میشه عزیزم
13:30چی؟
13:34چی شده؟
13:35نمیتونم شوهرمو ببوسم
13:37عزیزم
13:38چی شده؟
13:39یه و یه عشقت فوران کرد
13:40آآ
13:41این چه حرفی عزیزم
13:43منو تو همیشه میگیرین
13:43چی بگم گلدیش؟
13:45نکنه چیزی میخوایی خرید
13:46ببخشید
13:48وای حالیت
13:49الهی
13:50خب یه کمی هم بگیم و بخندیم
13:55همیشه که نباییم نراحت بشیم
13:56منگه نه لیله
13:57خیلسته
13:58صبح بخیر اندر
14:11صبح بخیر علیهان
14:12امروز خیلی کار دارم
14:14علیهان
14:16حالیت تو فرستدان اریم مسممه
14:22لطفا کمکم کن
14:24من چی کار میتونم بکنم اندر
14:26علیهان
14:28ازت خواهش میکنم
14:31شاید بتونی منصرفش کنی
14:32ببین
14:33نمیخوام از پسرت جدا بشی
14:35اما بعد این اتفاقات
14:36حالیت به حرفم گوش نمیده
14:37ببینم چی میشه که سعیه تو بکنی
14:39اریم نمیخواد از اینجا بره
14:40افسردگی داره
14:42اون سری
14:43به حالیت گفتم به نظر روبراه نمیادم
14:47و نزاشت حرفم رو بزنم
14:48باشه باش حرف میزنم
14:58راست میگی
14:59اندر باش حرف میزنم
15:01میدونستم رو ما زمین نمیدازی
15:03به خاطر اریم نه به خاطر تو
15:04نتیجه شو به هم خبر میدی؟
15:12باشه
15:12این سه تا پروانده رو برام ایمیل کن
15:27باشه زینب
15:28خوبه ممنون
15:28زینب جون چطوری عزیزم
15:33خوبه هم
15:35خیلی ممنون
15:36منم خوبه هم خیلی ممنون
15:38حالتون رو نپرسیدم اما بگذری
15:40خوشحال شدم که حالت خوبه عزیزم
15:42ببخشی چرا؟
15:45باید حالا بد باشه؟
15:47نمیدونم
15:48احتمال دادم شاید منتظر طلاق ما هستیم
15:52نه
15:53من منتظر هیچ اتفاقی نیستم
15:55لطفا راحتم بذاری
15:57از من به تو نصیحت
15:59عمرتو برای کسی که قصد جدایی نداره اصلا نذار
16:03بکسریم عزیزم
16:05با بای
16:06برو به اون زنیت بگو دیگه سر به سر من نذاره فهمیدی؟
16:25چی شده؟ چی بهت گفت؟
16:26چیزی که به هم گفت مهم نیست
16:27خوشم نمیاد دید تن به دقیقه با من حرف بزنه علیحان
16:30باشه میگم
16:32بگو
16:33زینب
16:35وایسا
16:37من رفتم هوتل با اندر نیستم
16:43تنها میمونم
16:44هی بابا علیحان نراحت شدم
16:47امیدوارم زودتر آشدی کنین
16:48به من چه آخه؟
16:49زینب
16:49چه بخوایی با من باشی
16:52چه نباشی من ازش جدا میشتم
16:53میدونی که
16:54آخه به من چه؟
16:55برام مهم نیست
16:56اگه دستا سرم بردارین
16:58دیگه هیچی از خوده نمیخوام
16:59شما دوتا با به دل همدیگه این است
17:01هر دوتون متنفرم
17:02با این حرفای یکم خالی شدیم
17:04نشدم
17:04پس یه چیز دیگه میگم
17:06که بیشتر اصابانی بشی
17:07شب یه جلست تو رسولان داریم
17:08دوتامونم باید اونجا باشیم
17:10بفرمایید زینب این باز
17:11خوش شب اومد
17:23این بار کارتو درست انجام دادیم
17:25برق انداختی
17:25افرین
17:26مشتری بشینه توش نمیشه
17:28ازش دل بکنه
17:29امینه
17:29افرین
17:30حالا با تو برا یه چایی برام بیار
17:32حالا میارم
17:33داود خان
17:42این چه کاری زهر ترک شدم
17:45خوش اومدی
17:48سلام
17:48نتونستم زود بیام
17:52چون یکم کار داشتم
17:53گوشی دستتونه
17:55آره همین جلس
17:56پس بی زحمت بدینش
17:58گوشی دستم اما
18:00قبلش میخوام چند تا سوال ازت بپرسم
18:04بشین
18:08باشه
18:09بفرمی
18:16برای خانمم چایی بیا
18:21چشم برای
18:22راستش
18:26دیروز جانر به امزنگ زن
18:28کمک میخواست
18:30در مورد چی؟
18:33به ام گفت که
18:34گوشی خوهرش دستیده شده
18:36و
18:36اکسای ناجور خوهرشم
18:39تونگوشی بوده
18:41آه
18:41شما چی گفتین؟
18:44اسم منو که نهیو وردین درست؟
18:46معلومه که چیزی نگفتم
18:47مگه من فسولم
18:48اما چرا دروف بگم
18:50فکرم خراب شد
18:51باور کنین موضوع اونجوری نیست که بهتون گفتن
18:55حلکی فکرتونو به خاطر هیچ چی خراب نکنین
18:57یه گوشی دستمه که نمیدونم
19:00چه حکمتیه
19:02اکس ناجور همه تو این گوشیه
19:04اینجوری قضیه رو ببینیم به نصر مسخره میاد
19:07فکر میکنم یکی این وسط داره دروف میگه
19:13آره همینطوره
19:15اون همیشه دروف میگه
19:16اخلاقش اینجوریه
19:17زندگیش بدون دروف نمیگذاره
19:19جانه؟
19:21جانه رو نمیگم
19:22خوهرش رو میگم
19:23از یه طرف زینب آزیت میکنه
19:25از یه طرف منو
19:26نمیذاره ما نفس بکشیم
19:28ولکنه ما نیست دیگه
19:29یه چیزهایی شنیده بودم که
19:32میونتون با هم دیگه خوب نیست
19:34اما نمیدونستم تا این هم
19:35آره خیلی بده
19:36اگه شما اون گوشی رو ببرید بهش بدین
19:39این وسط بیشترین آسیب و تفرکی زینب میبینه
19:42معلومه که گوشی رو با اونا نمیدم
19:45محاله
19:45حرفشون رو باور نکنیم
19:49جانه رو بازی چشش شده
19:51بفرمین
19:53خیلی ممنونم
19:56فقط اگه جانه در مورد گوشی بهتون زنگ زد
19:58چیزی در موردش بهش نگیم باشه
20:01گفتم که نمیگم
20:02خیالتون رو هم
20:03ممنونم داود خان
20:05چایتون رو میل نکردیم
20:08بعدا میخورم مهم نیست
20:10ممنون
20:10به سلامت
20:13چی میخوای؟
20:19ایندار جو
20:20چرا عصبانی هستی؟
20:21چی میخوایی گلیس؟
20:23باشه میرم سر اصل مطلب
20:25یادت همیشه تحدیدم میکردی؟
20:27میخوایی بگی با زینب حرف زدی؟
20:30حرف نزدم
20:31نمیخوامم حرف بزنم
20:33نه بابا
20:35چیست که اینقدر نترس شدی؟
20:37به چی پشتت گرمه ها؟
20:39به عشق حالیت پشتم گرمه عزیزم
20:41تو همچین شرائط سختی
20:45تنها کسی که میتونه منو بخند دونه
20:47فقط توی هیلیست
20:48حد رو خودتو بدونه
20:49بخند این در جو
20:50هر چقدر میخوایی بخند
20:51براسه بگی زبط شدم و بخالیت بده گوش خواهی
20:54من یه جوری حل و فصلش میکنم
20:56خب دیگه عزیزم فیلن خدافز
20:59ببینم چیا تو برشید هست
21:10من علیها را حل کردم اون میاد
21:13اینو پاکش کنم
21:22حالا نوبت اکسایی این دره
21:24این دیگه چی
21:34اینی آگه گتری
21:54اندر خانم
21:58کمال جن خوش اومدی
21:59خیلی ممنونم
22:00واقعیتش پیامکتون رو که دیدم
22:05خیلی جا خوردم
22:06فکر میکردم قضیه تمومه
22:08شاید تموم شده باشه
22:09اما دوستیمون که سر جاشه
22:11درست میگم
22:12بگیم چی از هم میخواییم
22:14خوش اومدین
22:15من چیزی نمیخوایم خیلی ممنون
22:17مرمن یه لطبیه
22:18حتما
22:18میبینم که تو هم داماد سرخونه شدی کمال جن
22:23زهرا ازم خواست بریم اونجا
22:26تو یکی هم که از خدا خواسته
22:30من هیچی از حرفای شما متوجه نمیشم
22:32ادهی خنگار در وردن
22:35اصلا بهت نمیاد کمال جن
22:37دوتامون خوب میدونیم
22:39چرا رفتی تو هون خونه درست میگم؟
22:41ایندر خانم اگه منظور شما یلدیزه
22:42باور کنین هیچ ربطی نداره
22:44بگذاریم
22:46مازمون اصلا یلدیز نیست
22:48دلیل این که میخواستم ببینم ات
22:52ایریمه
22:54چون میدونم تا رو خیلی دوست داره کمال
22:57درسته منم خیلی دوستش دارم
22:59من دلم نمیخواد که باباشون رو بفرسته خارج از کشور
23:02اندر خانم آقا حالی تصمیم خودشو گرفته
23:05راستشو بخوایی منم دوست دارم هرچی خیر و سلاح ایریمه همون بشه
23:08خیر و سلاح ایریم اینه که
23:10پیش من باشه پیش مادرش
23:12تو این مورد به حمایت تحتیاج دارم
23:15لطفا باش حرف بزن کمال
23:16اندر خانم نمیخوایم تو مسائل خون و بادگیتون دخالت کنم
23:19اما با ایریم حرف میزنم
23:21حتی در مورد انتخاب دوستاش راه نماییش میکنم
23:23خیلی ازت ممنونم خیلی ممنون
23:25چه حرفیه خواهیش میکنم
23:27حالا که میخوای به هم کمک کنی
23:29منم در حق تو میخوایم خوبی کنم
23:31ممنونم
23:32میشنبم
23:34به خاطر یلدیز تو اون خونه نمون
23:37چون اون تا رو کاملا فراموش کرده
23:39اندر خانم نمیدارم چی میخواییم بگین
23:42اما من تا اون خونه به خاطر یلدیز نمیمونم
23:44آها پس خوب شد
23:45چون شنیدم به موربیه ورتشش علاقه من شده
23:49برای همین بهت گفتم
23:50همونطور که گفتم
23:53یلدیز اصلا برای مهم نیست
23:55خیلی خوشحالم اینو میشنبم
23:58چون همه
23:59اینطور یه باشگاه در مورد این موضوع دارن
24:02حرف میزنن خوب
24:03زندگی خودشه به خودش محبودیش
24:08دقیقه
24:09با اجازتون من دیگه بیرم
24:12هرجون راحتی کمال جان
24:14واقعا ازت ممنونم که اومدیم
24:15خواهش میکنم اندر خانم
24:17خدا حافظ
24:18حالا برو یکم آتیش بپا کن
24:28و سرصدا کن کمال جان
24:39امین جوری خوب
24:40یلدیز خوش اومدی؟
24:41آماده نشدی که؟
24:42آره حسله نداره
24:44چی شده؟
24:44سرحال نیستی؟
24:46آیی آره به خدا
24:46اصلا حالم خوب نیست
24:48نکنه فشارت افتاده؟
24:49نه نی افتاده
24:50بیا یکم بشین
24:51برای چای نباد پیاده؟
24:52نه مشکل فشار نداره
24:53تو راه که داشتم میومدم
24:54در مورد خوهرم
24:55یه چیزی فهمیدم به هم ریخدم
24:57نراحت شدم
24:57آره واقعا
24:59میخوای بریم بالا
25:00تو کافی شاب چهی سبز بخوریم؟
25:02نمیدونم میگم بهتره برم خونه
25:04من یک کاری میکنم رویت خوب بشه
25:06لطفا
25:07باشه بیه بریم
25:09بیه بریم
25:11جنر
25:20آبجی جون به خدا زن که میزنی
25:22تای دلم خالی میشه که نکن
25:23اتفاقی افتاد باشه
25:24اتفاقی افتاده
25:26چی شده؟
25:28حالیت اصابامو خورد کرده
25:29حالیت میخواد ایریمو بفرسته لندن
25:32چی؟ برای چی؟
25:33به خاطر یه دختری احمق
25:35بی زحمت برام یه امریکن رو بیارین
25:39منال لازم ندرم
25:40باشه
25:40یه برنامه هایی دارم
25:42اما حالا بگذاریم از این گوشی ما پیده کردی؟
25:45نتونستم
25:45داودم پیداش نکرده
25:46باید میدونم پیداش کنیم
25:47بهتر بیخیال شد چون کاری از امون بردی
25:49چقدر من بدشانسم
25:50اون صدا رو باید یه جایی دیگه کوپی میکردم
25:55اشتباه کردم
25:56نمیدونم چرا به ذهنم نرسید که جایی کوپیش کنم
25:59واقعا حیف شد
26:00حالا هم بروسه بگه زب شدم
26:03و به حالیت بده گوش کنی
26:04من یه جوری حل و فصلش میکنم
26:06خب دیگه عزیزم خدافز
26:08یعنی واقعا ممکنه
26:10چی شد به من هم بگو چی رو فهمیدی
26:12جانر
26:13گوشیم دست یلدیزه
26:18مطمئنم
26:20مطمئنم کار خودشه
26:21نه بابا بیخیال هابجی
26:23نه نه
26:23برای همین انقدر با جرعت با من حرف میزد
26:27گوشی من دست اونه
26:29اگه واقعا کار یلدیز باشه
26:31جدن تحسینش میکنم
26:33ما رو گذاشته تو جیب بغلش
26:34همینجا جاله همه خفت میکنم
26:36باشه باشه مذارت میخوام
26:37حواسم نبود یه دفعه از دن هم پرید
26:39خب برنامه من چیه
26:40چی کار کنیم
26:40اینطوری نمیشه
26:41این دختره دیگه شورش رو در آورده
26:43باید هر جوری شده این دختر رو کل پا کنم
26:46یلدیز برامون دوم در آورده
26:48تا دیر نشده باید جلاش رو بگیریم
26:50وای من موندم به خود
26:52و هر کاری میکنیم قصر در میره
26:54چه ثبابی کرده که خدا اینقدر دوستش داره
26:57مگه این آدم چقدر میتونه خوششانس باشه
26:59موندم به خود و خواهد
27:00باشه خوبه که ما جهانه میزنیم
27:01خوبه حواسمون بود
27:03جریان موربی رو
27:04آخرین بار به کمال گفتم
27:07رس میگه اون موضوع هم بود درسته
27:10جانه ارحالت چه داریم؟
27:13ممنونم آلپر جون
27:15خوبم خیلی ممنون
27:16آلپر یه سوالی ازت داشتم
27:18تو تو باشگاه گولفیت کار میکنی درسته؟
27:21آره آره یه مدت اینجا هم که تو
27:22نمیدونی آلپر چقدر خوشحار شدم
27:25که اونجا کار میکنی
27:26یه سوالی داشتم
27:27یه دختر به اسم یلدیزارگون اونجا میاد
27:29آره میاد میشناسمش
27:31حالیه
27:32ببین آلپر
27:33میشه تو حدود یکی دو هفته موربی اون بشی یا؟
27:37تونستانش که میتونم اما اون خودش موربی داره
27:40باشه تو بارو موربی شه یه جوری قانه کن
27:42دو هفته نریاد سرکار
27:43دستموز اون دو هفته رو من بهش میدم باشه
27:45وای سرکی سرش شعال کردی یا؟
27:47حالا دیکه
27:48تونستی دختر رو قانه کنی
27:50یه کار کچولو میخوام برام انجام بدی
27:51درقبالش پول خوبی هم آیدت میشه
27:54خیلی خوب باشه قانهش میکنم خیالت رو
27:56جانر
28:01حواستت به من هست؟
28:04آره آبجی توی که غمی نداری
28:06مثل من کل روز و گودزیلا دنبالت نی
28:08ببینی هیچی از حرفاتو نمیفهمم
28:09بگذاریم آبجی جون
28:11حالا من این چیزی گفتم بگو ببینم برنامه چی
28:12ببین من زامن نارنجکو کشیدم
28:16و دادم دست کمال باقیش با خودش
28:18خب کمال چی کار میکنه؟
28:20میره تو باشک دعوار رو میدازه ها؟
28:22وای معلومی که نه
28:24اما به جاش دیگه شروع به جوشیدن میکنه
28:27یادت باشه
28:28بزر شک که بکاری خودش رشد میکنه
28:31کمال حسادتش گل میکنه
28:32و یه جایی حتما خطا میکنه
28:35مطمئن نم
28:36به خدا آبجی من الان توی حالتی هم
28:40که انگار تو سالان بازی جیتانم تموم شد
28:42و نشستم بازی بقیه رو تموم شد میکنم
28:44انقدر که ما از این کاره کردیم
28:45دیگه بیخیال همچی شده
28:46نمیتونی بیخیال شیع عزیزم
28:49وای دل جارتی یلدیس رو میبینیم
28:51شروع قلبی منو نایی بودم
28:52بهت که گفتم گپ بزنیم حالت بهتر میشه
29:01آره واقعا
29:02پس جلسی امروز کادی من بجنم
29:05آی نه نه نه نمیشه
29:06چون خودم سانیه آخر کنسلش کردم
29:08باید حزینه شده
29:09بیخیال هر که پرسید بگو کادی مربین بوده
29:11ممنونم خیلی با محبت
29:13دل دیزمن از خدامه بشینم با تو ساعتها گپ بزنم
29:16بهتر من برم
29:18اگه دوباره اینجوری بشه
29:20هم سانس ورزش هم ماساج از من به تو اگیه
29:23خیلی ممنونم
29:25راستی حواسم است که برای ماساج اصلا نمیری
29:28اگه بری خستگی در میره
29:29پیش داد بکنم بعد ورزش بری سالن و ماساج
29:31بعد ورزش همیشه کار پیش میاد
29:33برای همین با عجله از اینجا مید
29:35پس یه روز که عجله نداشتی
29:36اگه اتمن برای ماساج وقت بزن
29:37اتمن
29:38جامعه میبینم ات
29:40میبینم ات
29:41خداحافظ
29:44خداحافظ مرقا به خودت باش
29:46همش تو شرکتیم
29:57خیلی وقت کلوپم نمیریم
29:58گفتم اینجا هم دیگر رو ببینیم
30:00امیدوارم برای تو هم تنوش شده باشه حالیت
30:02آره علیان کارو خوبی کردی
30:03واقعا به همچه تنوش احتیاج داشتم
30:06دست درد نکنم
30:07خوبه
30:08شنیدم اریم ها میخوای بفرسی لندن
30:12اندر اینو بهت گفت
30:14آره
30:15زمنان محضوع اطلاعیت به دادگاه
30:18دادخواست طلاق دادم
30:20تازه الان قراره به فهمی که وارده چه ماجرایی شدی
30:24در مورد جریان اریم هم
30:30دور شدنش از اینجا واقعا به نفخ خودش میشه
30:34تو پدرشی
30:35مسلمان بهترینه رو برگه پسرت میخوای
30:38اما برام سوال بدون اجازه ی اندر چجوری میخوای بفرسیش خارج از کشم؟
30:42علیهان
30:43اندر افر آخرش رضایت نماره امزا میکنه
30:46اریم دوستای نابابی پیده کرده
30:48و دوباره به خاطر اونا بردنش کلانتر
30:50میدونم
30:51به خاطرش
30:52یه زنداش میمرد
30:54برا همین بد از اینجا بره
30:56من تصمیممو گرفتم
30:59میفرستمش بره
31:01حق داری
31:02امیدوارم هرچیز صلاحشو همون بشه
31:07ممنونم
31:08تو از خودت بگو
31:13چیزی ندارم بگم
31:14همینی که میبینیم
31:15اتفاق خاصی نیفتاده
31:17راستش چیزی که میخواسم بپرسم
31:18اینه که
31:19با زینب تونستی آشتی کنی؟
31:21نتونسته
31:23اون از من دل خوره
31:26خوش اومدینی لیس خانم
31:56ببینم وقت داری؟
32:24بیا جایی که آدرسشو برات میفرستم
32:27آیسن من رفتم
32:30ببین جانه این اینجوری پیش نمیره
32:35میخوام برم لیلا رو ببین
32:36بعید میدونم لیلا بخواد تو رو ببینه
32:39آخه برای چی؟ میگم اشتباه کردم
32:41بکردی به همین راحتی تو رو میبخشه
32:43باید حالا حالا نازشو بکشی
32:46که چی؟
32:47علیهان چه کارا که نکرد؟
32:49نتیجه صف
32:50زینبم کشش میده
32:52آدم حالش به هم میخوره
32:53اومد اومد
32:54اومدم چی شده؟
32:56زینبم؟
32:57بگین چی کار دارین چی شده باز؟
32:59زینب یه مشکلی دارم
33:01مشکل چی؟
33:02یکی تو شرکت مزاهم من میشه
33:04یعنی چجوری مزاهم تو میشه؟
33:06چجوری بگم برام پیمک های ناجور میفرسته
33:08برام عشوه میاد چشمک میزنه
33:10شعر میخونه و از اینجور کار میکنه
33:12آآ جانرداری جدی میگی؟
33:14بره این سیریش بهش چسبیه
33:16بچه ها سیریش چیه؟
33:18این چرتوپرده چی آخه؟
33:19زینب
33:20چرا حرفمو باور نمی کنی؟
33:22زینب تو با عنوان مافق من
33:23مجبوری که تو شرکت مراقب من باشی
33:25تو که نمیخوای دوست خوشتی پت
33:26بیافته دست فیونا و آیندش تباه بشه
33:29واقعا
33:29این فیونا کیه هست حالا؟
33:31ببین اومد
33:33نگاه زینب خودش
33:34قدم حلال زاده است
33:35آه شیری؟
33:37آه
33:38چرتوپرد نگیم بچه ها؟
33:39داریم راستشو میگی
33:40ای بابا
33:41سفوش نزن
33:43سلام زینب خانم حالتون چطوره؟
33:47خوبم شیرین چون تو چطوری؟
33:49دوست داری بیایی به همون قهوه بخوری
33:51نه من مزهم شما نمیشم
33:54میخوام یه قهوه بگیرم و برگردم سر کارم
33:57باشه
33:58شیرین وایست منم با حطبیم
34:00دیدیش؟
34:07به هم چشمک سه؟
34:08آره دیدم
34:09ای بابا
34:10با من بودیدم
34:11دیدم اما زینب دیگه حرفمون رو بابن نمی کنه
34:13با چی کار کنم؟
34:15چی کار کنم؟
34:15دختر رود کلیف کرده
34:17یه جوری علش میکنی باشه
34:20اصلا نه ترس
34:22وای خدا بگم چی کارت کنه یلدیس
34:26بگذاریم
34:30مطمئنم حتما رفته سر وقت اکسایی توی گوشیم
34:34این که به نفه من میشه
34:36نزا کت ببین که
34:40حالا باید چی کار کنم؟
34:50بفرمایید؟
34:50سلام خانم
34:51این در خانم خونه هستن؟
34:53مطین؟
34:55بفرمایید
34:55مطین تو برای چی اومدی اینجا؟
34:59فکر میکردم شما در جریان هستین
35:01برای خالد شدن ارین به خارجت کشور امزای شما هم لازمه
35:07برای همین اومدم
35:09حالید بهت نگفت که من راضی نیستم و امزا نمی کنم؟
35:13اجازه نمی دم پسرم بره
35:16برو به رئیست بگو که من هیچی رو امزا نمی کنم
35:19اندر خانم
35:20آقا حالید گفتم بدون امزای شما بر نگردم
35:23واقعا؟
35:25پس بذار خیالت راحت کنم
35:27میتونه برای همیشه اینجا بمونی چون که امزاش نمی کنم
35:30اندر خانم
35:39لطفا همکاری کنید
35:42جریان چیه؟
35:51دشمنیتون تموم شده و با همدیگه دوستایی سمیمی شده نره؟
35:55علیهان برات متاسفم
35:57حالید نمی خواست بیاد
35:58من رازش کردم
35:59واقعا؟
36:01خیلی هزت ممنونم لطف بزرگی در حقم کردیم
36:04به خاطر ارین به حرفاش گوش کن
36:06نه
36:07اندر
36:09باید به خاطر ارین برگاه رو امزا کنیم
36:14میبینیش علیهان؟
36:15میخواد پسرم رو اصلا بگیره
36:17یه بارم شده به قضیه منطقی نگاه کن
36:20قصدم این نیست که ارین رو از کسی جدا کنم
36:23ارین دوستای نواب داره
36:25چرا نمی فهمی؟
36:26چرا متوجه نمیشی؟
36:27خیلی خب تخصیر کیه ها؟
36:29تو یلدیز ارین رو ویل کردین به امون خدا
36:32یه کاری کردین با من بچه؟
36:34بچم هم آخرش رفت سراغ اون آدم ها
36:36تو این وسط دنبال مغصر میگردی؟
36:38اون کسی که مغصره فقط توی؟
36:40کی بدونه این که
36:41به فکرش باشه ازدباه شرد؟
36:43همیشه اونو پرش کردی؟
36:44تو گوشش خوندیمی اونم اونو خراب کردیم
36:46نمیخواد من پرش کنم
36:48بچه کور نیست همه چون میدینه
36:50زمنم بحثمون الان سر این نیست
36:52با بحث کردن نمیتونیم ارین رو نجات بدیم
36:55اونا ویل کنش نیستن
36:57اونا کی هستن ها؟
36:59کی هستن؟
37:00به خاطر سه چار تا بچهی بلگرد خیابونی
37:02بچه هم رو بفرسم اون سر دنیا زندگی کنه؟
37:05ارین منا تو شرایطی نیست که اینو متوجه بشه
37:08فکرش خیلی پریشونه
37:10اگه اونا بکشن این سبت مواد مخدر چی؟
37:13اون وقت میخوایی چی کار کنین؟
37:15اندر
37:15ما یه راه بیشتر نداریم
37:18مجبوریم اونا از اینجا دور کنیم
37:21به ارین پیله کردن
37:23یکی میره اون یکی میاد
37:25اونا تا وقتی به خواستشون برسن اینجوری ادامه میدن
37:28زمنن اینا رو خوب میدونی
37:31تو بچه همونجایی
37:33از خونم بارو بیرون
37:37خونه تو نیست
37:41گامشه از اینجا بیرون
37:43گامشه حالیت
37:46متین
37:46شب برگه ها رو امزا شده روی میزم بذار
37:51زمنن
37:54برگه یه هزانت
37:57کامل اریب رو با همون برگه ها بران بیار
38:01میبینم بهت علیهان
38:04برو منم بیام
38:05لیلاجون داری خیلی گندش میکنی
38:21یکی ندونه فکر میکنه دیگه نمیتونی ببینیش
38:23راست میگه لیلاجون بزرگش نکن نمیخواد که اونجا سختی بکشه
38:27وای آبچین نمیدونم تا چطور انقدر بیخیالی
38:29اکه توالت عادی بابا اونو میفرستد انقدر ناراحت نمیشدیم
38:33مثل تبدیه داره اونو میفرسته اونجا
38:35اریم داره از کنترول خارج میشه
38:37هر روز درگیره یه موضوع جدیده
38:39حالیت اصلا نمیتونه با اینجور چیزا کنار بیاد
38:42وای دختر را ببینین چی میخوام بهتون بگم
38:47من میخوام میونه ی علیهان و زینب رو درست کنم
38:50زرین تو هم حسله داریا
38:52قرار نیست که علیهان تو آخر عمرش با این درز این دیگی کنه
38:55با زینب ازدواج کنه
38:56موندم که این ذهنیت 180 درجه عوض جد
38:59زینب لیاغت علیهان رو نداره
39:01تو رو خوده یکم منطقی باش
39:02منم مثل تو فکر میکردم
39:04اما زینب و علیهان خیلی با هم خوب هم
39:07مامان خواهش میکنم اینقدر تو زندگی بقیه دخالت نکن
39:14بذار مردم زندگیشون رو بکنن راحتشون بذار
39:16به نظر طرفت منطقیه
39:18ولش کنم به حال خود
39:19آره ولش کن
39:19اگه میخوای باعث ازدواجش با زینب بشی
39:21همون بهتر که ولش کنی
39:23آخه اونا هم سطح همه
39:24داری اشتباه میکنی
39:26علیهان زینب رو دوست داره
39:28زینب هم آشق اونه
39:30وقتی نگاشون میکنم
39:31جوانی خودم و حالی تو میبینم
39:33واقعا میخوام سر به بیابون بسرم
39:37دارم دیوانه میشم
39:38نه نه نه من یه مهمونی میدم
39:39اونا را میکشم تو جم تصمیمم رو گرفتم
39:42باشه یه مهمونی بگیر
39:44همه را آشتی بده
39:45سلام ایلیس
39:56سلام علیهان
39:58موضوع مهم میپیش اومده؟
40:01آره
40:02خب چیه؟
40:04ببین علیهان
40:05من همیشه فکر میکردم
40:08ازدواجت با این در سوری بوده
40:10و همیشه این موضوع رو به زینب میگفتم
40:12تا یکم آروم بشه
40:14چون مطمئن بودم که تو زینبو دوست داری
40:17همین طورم هست
40:18من شک دارم که اینجوری باشه
40:20این درمانو با این غضیه تحدید میکرد
40:26اما من جدی نمیگرفتمش
40:27الان یکم شک دارم
40:30چیزی از هر فوت متوجه نمیشم
40:40منظورم اینه ایلیان
40:42اینو از کجا آوردی؟
40:48اینو از کجا آوردی؟
41:03چه اهمیتی داره از کجا آوردنش
41:05تو
41:07چطور تونستی این کارو با زینب بکنی؟
41:11چطور تونستی با خوهر من این کارو بکنی؟
41:14چه آدم دروغ گوه کسیفی هستی علیهان؟
41:16یلیس ببین من
41:18بی خودی به هم دروغ نگو
41:19خودتو بیشتر از این خار نکن باشه؟
41:22زینب میدونم
41:25من بیچار موندم اینو برم به زینب بگم یا نگم
41:28هم نمیخوام نراحتش کنم
41:30هم میخوام بدونه که تو رو
41:32مرای همیشه از ذهنش بندازه بیرون
41:34ببین
41:36علیهان
41:37اجازه نمیدم بخوای خوهرم رو عذیتش کنی
41:40دیگه نمیخوام تو رو نزدیکش ببینم فهمیدی؟
41:43نباید دورو برش بری
41:45قضیه اونجوری نیست که فکر میکنی
41:47من زینب رو خیلی دوست دارم
41:49نمیخوام دوستش داشته باشی
41:52دست از سرش بردار
41:54از این درم جدا نشون
41:56چون شما دوتا لایق هم دیگه هستیم
41:58اینا هم نگه داشته بودم که نشونت بدم
42:02همشون رو پاک میکنم
42:04واقعا برات متاسف
42:05گلدیس ببین
42:06دوبله شده دار سریو جلی
Recommended
16:36
|
Up next
44:55
37:32
3:30
32:14
43:15
43:16
41:25
43:19
42:06
43:27
40:58
39:14
38:28
41:04
42:08
43:21
43:37
42:18
44:07
45:26
Be the first to comment