- 18 hours ago
عشق مشروط
ادا که تمام امیدهای خود را در زندگی به تحصیل وصل می کند، با سرکان بولات روبرو می شود که بورس تحصیلی او را برای تحصیل در خارج از کشور قطع می کند و باعث می شود او از دبیرستان فارغ التحصیل شود. اگر سرکان بولات دو ماه وانمود به نامزدی با او کند، پیشنهاد می کند که بورسیه اش را به ادا برگرداند. اگر چه ادا ابتدا پیشنهاد مرد مورد نفرتش را رد می کند، اما با تغییر شرایط مجبور می شود بپذیرد. سرکان و ادا در حالی که تظاهر به نامزدی می کنند، شروع به یک رابطه پرشور و چالش برانگیز می کنند که باعث می شود تمام آنچه را که درست می دانند فراموش کنند. چون عشق سخته و به همین دلیل شگفت انگیز است.
بازیگران: کرم بورسین، هانده ارچل، نسلیهان یلدان، اوریم دوعان، آنیل ایلتر، الچین آفاجان، باشاک گومولجینلیاوعلو، علی جان آیتکین، سارپ بوزکورت، سینان آلبایراک، سینان حلواجی، سینا اوزر، دوعا اوزوم، عایشه آکین، احمد افه متکاوعلو و مایا باشول.
شرکت تولید کننده: ام اف یاپیم
تهیه کننده: آسنا بلبلاعلو
فیلمنامه: عایشه اونر کوتلو، دنیز گورلک، ملک سون
کارگردان: آلتان دونمز
شرکت تولید کننده: MF Yapım
ادا که تمام امیدهای خود را در زندگی به تحصیل وصل می کند، با سرکان بولات روبرو می شود که بورس تحصیلی او را برای تحصیل در خارج از کشور قطع می کند و باعث می شود او از دبیرستان فارغ التحصیل شود. اگر سرکان بولات دو ماه وانمود به نامزدی با او کند، پیشنهاد می کند که بورسیه اش را به ادا برگرداند. اگر چه ادا ابتدا پیشنهاد مرد مورد نفرتش را رد می کند، اما با تغییر شرایط مجبور می شود بپذیرد. سرکان و ادا در حالی که تظاهر به نامزدی می کنند، شروع به یک رابطه پرشور و چالش برانگیز می کنند که باعث می شود تمام آنچه را که درست می دانند فراموش کنند. چون عشق سخته و به همین دلیل شگفت انگیز است.
بازیگران: کرم بورسین، هانده ارچل، نسلیهان یلدان، اوریم دوعان، آنیل ایلتر، الچین آفاجان، باشاک گومولجینلیاوعلو، علی جان آیتکین، سارپ بوزکورت، سینان آلبایراک، سینان حلواجی، سینا اوزر، دوعا اوزوم، عایشه آکین، احمد افه متکاوعلو و مایا باشول.
شرکت تولید کننده: ام اف یاپیم
تهیه کننده: آسنا بلبلاعلو
فیلمنامه: عایشه اونر کوتلو، دنیز گورلک، ملک سون
کارگردان: آلتان دونمز
شرکت تولید کننده: MF Yapım
Category
🎥
Short filmTranscript
03:39بيا
03:45بيا
04:53شكرا للمشاهدة
05:23شكرا للمشاهدة
05:53شكرا للمشاهدة
06:23شكرا للمشاهدة
06:25شكرا للمشاهدة
06:29شكرا للمشاهدة
06:31شكرا للمشاهدة
06:33شكرا للمشاهدة
06:35شكرا للمشاهدة
06:37شكرا للمشاهدة
07:07شكرا للمشاهدة
07:09شكرا للمشاهدة
07:11شكرا للمشاهدة
07:13شكرا للمشاهدة
07:15شكرا للمشاهدة
07:17شكرا للمشاهدة
07:19شكرا للمشاهدة
07:21شكرا للمشاهدة
07:41بلجا يعني اصلا شربت نخور؟
07:43نخورد من اونجا بودم نخورد تموم شده بود
07:46نه
07:46بلجا از شربت نخورد بلجا شربت رو پخش کرد ولی خودش نخورد
07:52پس بیهوش نشد
07:55اون فیلم بازی کرد که از حال ربط عجبادمیه
07:59این چطور به ذهن خودم نرسید
08:02ولی پولیس پولیس حلش میکنه
08:07وقتی پولیس بازجوی کنه همه چی مشخص میشه مطمئنم
08:11میگم که اینجوری بهتره به مردم تهمت نزنی
08:15مثلا گناهه
08:17مدرکی نداری که
08:18داری؟
08:20خب احلان اینم درست به نظر میرسه ملو
08:23به نظرم قبل از این که مطمئن بشیم
08:25بهتره به کسی چیز نگیم
08:26دوستان شما چی دارید میگید من
08:28تا امروز
08:30مگه به کسی تهمت زدم
08:32ای بابا
08:32عجب آدم هایی هستن و اتحام میزنن به من
08:35من تا حالا کی به کسی تهمت زدم عجبا
08:38حتما میگه
08:39میگه
08:41حتما میگه
08:42خیلی خوب
08:47مراسم عروسی ما تداروک میبینیم
08:49یعنی خانواده پسر
08:51امنیتم در نظر میگیریم
08:53آیدان این اتفاقاتی که تو مراسم هنابندون افتاد
08:55کاخه تخصیر ما نبود
08:57بگذریم لطفا این موضوع کشش ندیم
08:59تمرکزمون به آینده باشه
09:01لیست کارهی که باید انجام بشه رو آماده کردم
09:03همش اینجاست
09:04یه لیست طولنی لطفا یه نگاه بهش منداز
09:07مرای عقد نوبت گرفتید سرکان
09:10نوبت عقد
09:11یعنی جمعه نه
09:14واسه جمعه با عقد همه هنگه
09:16جمعه؟ سه روز فقط مونده
09:18سه روز؟
09:19چی دارید میگید؟
09:21نخواستیم دیگه سب کنیم
09:22واسه چی باید سب کنیم؟
09:23باشه اداجون دیگه سب نکنید
09:25اما خب سه روز بعد دیگه با هم زندگی خواهید کرد
09:28باید خونه سرکان اینجا آماده کنیم
09:31یعنی چی؟
09:33ادا باید اینجا بمونه؟
09:34با مادر شوهرش؟
09:35آآه
09:36چه ربطی داره؟
09:39با مادر شوهرش و اینا
09:40خونه سرکان گوشه یه حیات به چه بزرگیه؟
09:44خب اونم دلش نمیخواد حالا که
09:46آل تکی نیست منو تنها بذاره
09:49احا
09:50اینجوری که
09:52موضوع خونه رو بعدن حلش میکنیم
09:54مکنه؟
09:55بعدن
09:56فیلن تو خونهی که سرکان الان زندگی میکنه میمونیم
09:59تا بعدش ببینیم چی میشه؟
10:01آآه خیلی خوبه
10:01بعدش هم تو محله خودمون یه جایی رو پیدا میکنیم که مطابقه میلتون باشه
10:05من فکر نمی کنم سرکان از خونه خانوادگیش بکسره
10:09احا
10:10دیگه با خانواده چدیده زندگی میکنم
10:13میشه بعدن در مورد این حرف بزنیم و الان تمرکازمون رو رو لیست بزنیم
10:17نه همین الان در موردش حرف میزنیم من آیفر باید این موضوع رو حلش کنیم
10:21ببخشی دایدان خانم
10:23میخوای موضوع خونهی ما رو خونهی که قرار ما توی زندگی کنیم و شما بین خودتون حلش کنیم
10:28فقط قسمتی که من توش میشینم هشت در سیست
10:31مساحت زمین سی هکتار مربعه
10:34کلی عصب داری دیگه با هم اونا بسازهی بابا
10:37مامان لطفا لطفا
10:39برگردیم سر موضوع خودمون
10:41گفتم که موضوع خونه رو بده
10:43خیلی خوب باشه باشه
10:44باشه
10:45از این به بعد با یه برنامه ریز حرفهی مراسم عروضی رو ادامه میدیم
10:50باشه
10:50آلیه
10:51آلیه پس ما دیگه میتونیم بریم
10:53چه نیازی به برنامه ریز و اینا هست
10:54یعنی چی؟
10:56یعنی چی که نیازی نیست
10:57عروضی اداء و سرکان نباید به یه شکل آماتور برگذار بشه
11:02میرا خانم اومد
11:04سلام
11:05خوش اومدید
11:07سلام
11:08خوش اومدید
11:10اینه مالتو تقدیم با عشقه
11:20ای خدا
11:21آره خوب
11:22چرا میاد تو حلق ما میشینی؟
11:24داره میاد
11:28آدی رفتر کن
11:29چی شده؟
11:31داره رد میشه
11:32خیلی خواب
11:32یه چیزی
11:33ما یه کاری میکنیم
11:35سوال پیچش میکنیم
11:36اینجوری
11:36میفهمیم دیرشب چی شده
11:39تو پولیس خوبه باشت
11:41تو پولیس بده باشه
11:42یه لحظه یه لحظه
11:43من سوال پیش کردن و بلد نیستم
11:45خوال میکنم نمیتونم نه
11:46منم اصلا نمیتونم این های جان رو تحمل کنم
11:48از شماها خیری نمیرسه
11:52خودم هم پولیس خوبه هم هم بده باشه
11:53لیلا
11:54تو هم دنبالم بیا
11:55تو شاهدی
11:56شاهد
11:57شاهد
11:57شاهد
11:59باید چی کار کنم
12:01تو شاهدی
12:02نمیتونم
12:03تو اینجا چی کار میکنی
12:14آی ملو
12:16خودت داری چی کار میکنی
12:17چرا داد میزنی ترسی
12:19آخه یعزیزم ترسیدی
12:20چرا ترسیدی
12:21چرا میترسی
12:23چیش ترسناک بود آخه
12:24بیا ببو سامد
12:26چرا میترسی
12:30البته منم ترسیدم
12:31چند روز پیش منم خیلی ترسیدم
12:33بیهوش شدم و افتادم
12:35اما تو خوب بودی
12:36بیهوش نشدی
12:37نخوردی بیهوشم نشدی
12:39خیلی عجیبه
12:39نه عزیزم چی میگی
12:41منم خوردم
12:42خوردم
12:43حال هممون خیلی بد شد
12:45منم واقعا
12:46حالم بد شده بود
12:47ولی
12:47شاهد من یه چیز دیگه میگه
12:50شاهد منم
12:51نخوردی
12:52تموم شده بود
12:53دیدم
12:54آه تو دیگ تموم شده بود
12:58اما من در طول مرسم
12:59چند تا لیوان آب نزده دیدم
13:01و سر کشیدم
13:02واقعا حالمون بد شد
13:05نوشه جون
13:06خیلی هم خوش تعم بود
13:07وقتی خوش مزه باشه
13:09خب آدم میخوره
13:09بگو ببینم
13:11تعمش شطور بود
13:11خوشت اومد
13:12والا ملو جان
13:14من معمولا
13:15از اینجور چیزای شرین
13:16اصلا خوشم نمیاد
13:17اما اون عالی بود
13:18نوشه جون
13:21خسته نباشید
13:22خسته نباشید
13:26خورده دیگه
13:34میگه خورده
13:35خورده دیگه
13:36لیلی آخه چی داری میگی
13:37خوردن کدومه
13:38مکه نشنیدی چی گفت
13:40چی گفت
13:41میگه شیرین بود
13:42شیرین من پنشتا خوردم
13:44همش ملس بود
13:45ملس
13:47یعنی نخورده
13:49و داره دروق میگه
13:50من الان به صورت خلاصه
13:55از شرکت برگزار کننده
13:56مجلسمون بهتون گفتم
13:58تو لندن
13:59به اسم خانوادی سلطنتی
14:00با چایی مخصوص پذیرایی میکنیم
14:02تو نیویورک هم
14:03برای جوونها
14:04تو اقامتکاها پارتی میگیریم
14:06یا این که
14:06وسط اقیانوس آرام
14:08پارتیهای ساحلی برگزار میکنیم
14:10شما چی تو زهنتون هست
14:12چی مد نظرتونه
14:13مایه
14:15عروسی درسته ثابیت
14:17تو زهنمون بود اما
14:18در مورد تن پرسیدم
14:20احا
14:21اونطور که فهمیدم
14:22وقتمون کمه
14:23برای همین
14:24هاوایی
14:25مالی با بارا با
14:27اینا رو که دیگه بیخیال میشی
14:29آره متاسفانه آره
14:31ما میخواییم تو استانبول برگزار کنیم
14:33استانبولم جایی قشنگی داره
14:35آهان
14:35پس یک کاری کنیم
14:39یکم به نظرتتون گوش میکنم
14:41بعدش خیلی سری بهتون خبر میدم
14:45بهتر چون که وقت تلاست
14:47برای همین زودتر باید بریم
14:48من آیدن خانومه از طریق انجامن میشنسم
14:51برای همین کمو بیش میتونم حد بزنم
14:54توقعاتشون چجوریه
14:55اگه دوست دارید
14:57با خانواد یه عروس شروع کنیم
14:58آی
14:58خب خیلی حویی شد
15:01نمیدونم چی بگم
15:02چه میدونم
15:04من یه خیالاتی داشتم
15:05گل باشه
15:06همه جا پر از گل باشه
15:08عروسی پر از گلی باشه
15:09آره آیفر خانوم تراحه گلن
15:14دلش میخواد همش گل ببینه
15:15نه بابا
15:15خب گل فروش هم دیگه
15:17یعنی همه چیزو خودمون درست میکنیم
15:20پس اگه میخوایین این کارو بکنیم
15:21گذینه های عروسی تو فضای باز
15:23و با آقا برستی کنیم
15:24عروسی تو فضای باز؟
15:27عروسی تو فضای باز
15:30یکم سطح پایین به نظر میاد
15:32و سطح خوک و کود و سبزه
15:34نمیشه اونجوری
15:35آه درست میگین آیدن خانوم در واقع
15:37چون وقتمونم کمه
15:39پرصد نمی کنیم عروسی که منصب شما باشه برگذار کنیم
15:43خوبه مگه نه
15:43اصلا نمیشه که بیرون بارون و گل و
15:46این چیزا هست نمیشه اصلا نه
15:48در واقعی یه سری چادورای بزرگ و بخاری های
15:51منصب فضای باز هست
15:52ولی منصب مایت شما نیست
15:54نه نه بخاری نباشه بهتره
15:56نه بدون بخاری
15:57من یعنی ما
15:59یه عروسی ساده و بیزرگ و برق میخواییم
16:03آخیره نه این که عروسی ماه قراره ما در این مورد حرف بزن
16:07ولی منظورمون یه سادگی با کلاس هم
16:10اگه نه ایداجان همچین با کلاس و شیک
16:13من میخوام یه کم ابوحت و احتشام هم داشته باشه
16:16مامان مامان
16:18آه ساده یه ساده است دیگه
16:20ساده یه ساده
16:21پس این کارو میکنیم
16:22چون که ما باید بریم جلسه دارم
16:25من باید برم دیرم شده
16:26مثلا این که شما متوجه منظور ما شدین دیگه
16:29درسته به خاطر همین
16:30چند تا گذینه مناسب برامون آماده کنید
16:33بعدش شاید شما آمادین دفتر
16:34و ما اونجا ترهمون رو به شما ارائه میدیم
16:37خوبه البته هرطوری که شما بخیم
16:39حالیه ادا بریم
16:40بریم
16:40آه شد بریم خدافز
16:43نره آره فرار کن
16:45میبینم اتون خدافز
16:47هسته نباشین خدافز
16:48ممنونم
16:49بله یه عروسی ساده
16:52ولی میرا جون
16:53تم عروسی باید جوری باشه
16:55که مناسب ظاهره با اصالت سرکانبولات باشه
16:58اصلا فراموش نکنیم
16:59که تم عروسیمون سرکانبولاته
17:01خیلی معذرت میخواما
17:03ولی باید مناسب ظاهر
17:05ظریف و زیبای ادام باشه
17:07خوب
17:07بلاخره فقط سرکانبولات
17:09قرار نیست که عروسی کنه که
17:11اون ظاهر زیبا و زریف
17:14میتونه یه گوشت و حاله
17:15سرکانبولات باشه
17:17تو متوجه شدی دیگه
17:18آره متوجه میشه
17:20اصلا نگران نباشیم
17:21پس این کارو میکنیم
17:23در حالی که من روی تم مکان عروسی کار میکنم
17:26دوستامم روی منوی غذا و کارت عروسی کار میکنن
17:29و توطول روز با شما تماس میگیرن و بهتون خبر میدنم
17:32خوبه واقعا که چه شغل خوبی داریم
17:34عروسی تو فضای باز نداریم
17:36آره تو فضای باز نداریم
17:38باشه خیلی ممنونم
17:45لباس های عروس لباس عروس
17:52چقدر بامزه
17:58اینم چی هست
17:59حوش اومدین بچه ها
18:05ممنونم
18:06اول از همه خدا به هممون بد نده دیگه
18:09اداجون میشه حرف بزنیم
18:11البته حرف بزنیم
18:13خیلی کوتا
18:16لطفا تنها
18:17باشه
18:20الو
18:28آقای کامیسر
18:32بله
18:35فرار کرده به خارج از کشور
18:37باشه
18:38بله
18:40الانم میخوای تحدیدهای جدید رو کنی؟
18:42نه
18:43این بار خیلی کوتا صحبت میکنیم
18:46بهترین کارو میکنیم
18:48ببین اتفاقات دیشب منو به خودم آورد
18:51دیگه تو زندگی تو دخالت نمی کنم
18:53هرچقدم فکر کنم اشتباهه
18:56تو ازدواجت با سرکان مداخله نمی کنم
19:02ممنونم
19:05میدونی
19:07بعد از این همه مدت جدائی
19:11دلم نمیخواست این طور بشه
19:14متاسفونه این طور شد
19:20اگه بخوای بیایی عروسی
19:25برای من مشکلی نداره
19:28بهش فکر میکنم
19:32سمیه خانم خواسته ای دارین؟
19:53اجازه بدیم
19:54شور و حیجان عروسیشو با دل خوش تجربه کنه
19:57منم در این هین آمادگیامو انجام بدم
20:00تاهر
20:01یه کاری قراره بکنم که
20:04همه یه نظمت و عادلات شرکت و عوض خواهد کرد
20:08ببین
20:10الان یه چیزی هست که
20:11منو خیلی گیچ کرده
20:12بلجا میگه من از شربت نخوردم
20:15خب
20:15بسته دیگه لیلا
20:16کافیه
20:17دارم خفه میشم
20:19اون دختر خودش شربته
20:21دیوونم نکنین
20:22پولیس خودش همه چی رو میکنه
20:25خرام کار اصلی رفته
20:27هیچ کسی هم چیزیش نشده
20:29میگم نظرتون چیه ما امکام خودمونو ترخ نکنیم
20:31تو هم که همیشه طرف بالجا
20:33اومد ساکیت
20:34آقا سرکان خوش اومدین
20:35ممنونم بالجا
20:36اگه فرصت دارین گذارشی که آماده کردم و بررسید کنیم
20:39بده
20:40بده ببینم ممنونم
20:41آقا سرکان
20:42شوهر خوهر
20:43من باید یه چیزی بهت بگم
20:45باشه
20:46بالجا داره دروق میگه
20:51اون روز بیهوش نشده و نقش بازی کرده
20:54میدونم
20:57میدونید؟
21:01ساب با پولیس ها صحبت کردم
21:03اونام دوربینا رو چک کردن و گفتن که یک نفر شربت نخورده
21:07ولی در این حال نقش بیهوش شدن رو بازی کرده
21:10خودش بوده دیگه
21:11آقا سرکان شربت رو نخوردم ولی
21:14وقتی دیدم همه بیهوش شدن برای این که سویه تفاهم نشد
21:17نه درک میکنم راستش چی همچین مسئلهی هم هست
21:19امکان نداره که کسی اون شب اون داروی خواباور رو توی اون شربت ریخته باشه
21:25به خاطر همین یعنی کسی گناهکار نیست ولی
21:28این که به جای این که واکانشی نشون بدی و به همون کمک کنی
21:34ترجیح دادی خودت رو به بیهوشی بزنی
21:36یکم عجیبه بالجا به خاطر همین من موظفم کاری رو که لازمه انجام بدم
21:40اخراج شدی
21:41لطفا هرچه زودتر وسیلاتو جمع کن و هر وقت که بخوایی میتونی بری
21:48ممنونم
21:56شوهر خوهر عزیزم
21:57خیلی خوبی واقعا که مردی خیلی دوست دارم
22:00منم تو رو دوست دارم ملک
22:02الان سه کلو وزن کم کردم سه کلو عب شدم
22:06پس این موضوع تموم شد مگه نه
22:11اردم
22:13تو چرا اینجایی
22:16من باید یه چیزی بهتون بگم
22:19یه دیگه
22:21ببخشیم
22:22باید به این جواب بدم اردم بعدم حرف میزنیم
22:25جانم
22:25هی تو هم همیشه همه چیزو خراب کن باشه
22:29بله الان قراره با توجه به لیست میرا خانم گلای رومیزو انتخاب کنیم باشه
22:33از بین این گذینه ها میتونید انتخاب کنید
22:36لازم نیست که
22:37خودم انجام میدم
22:38اح عمرن نمیشه
22:40چرا مثلا؟
22:41چون که میزا باید پرزرگ و برق باشه تو نمیتونی انجام بدید
22:45میخواد بگه که با استرس و هیجان عروسی خیلی خسته میشین
22:48شما نمیخواد خسته بشید منظورش اینه
22:50ولی ایشون خیلی با فکر و ملاحظن
22:53ولی عزیزم چرا من باید خسته بشم آخه
22:55عروسی برادر زادن نه
22:56نه آخه تو قراره چند تا بابونه ساده بچینی رو میزن نمیشه که آخه اینجوری
23:00خب تو هم قراره به هوای اینکه پرزرگ و برق باشه
23:03عروسی رو تبدیل به بازار گولفروشی کنیم
23:05ولی خانواده ما یه عباحتی داره که باید متناسب با اون باشه
23:08خب خانواده ما هم یه جذابیت و کاریزمای خاصه خودشون
23:11باشه
23:12چی داره میخواد
23:13خیلی ببخشید
23:13ولی همینجوریشم وقتمون کم نظرتون چی دوانه کنیم توافق کنیم
23:17چطوری قراره توافق کنیم؟
23:18مثلا ببین آیدان خانوم آیدان خانوم درست میگن
23:20خب هم امه ی عروسه هم یه گولفروشی حرفیه دیگه
23:23اجازه بدیم گولار رو اون انتخاب کنه
23:25ولی آیدان خانوم بعدا یه چیزی دیگر رو آیدان خانوم انتخاب میکنه
23:28مگه نه آیدان خانوم
23:30خیلی خب باشه
23:32من بخاطر اینکه خسته نشه میگم
23:34آخه چقدر این با ملاحظت ناراحت نشه دختر
23:37اون یکی رو هم تو انتخاب میکنیم
23:39خب خوبه دیگه این رو انتخاب کردین
23:42حالا لیست بعدی رو بازش میکنیم
23:44سرکان واقعا باورم نمیشه
23:46تو فهمیدی بالجا چه کارایی کرده اخراجش کردی
23:50بعد نشستی در کمال آرامش داری کار میکنی
23:52چه کار کنم اتا خبرشو شنیدم کاری که لازم بود رو انجام دادم
23:56من نمیدونستم باید چی کار کنم
23:58ولی قبل از این که منو ببینه جم کرده رفته
24:00چرا واقعا؟
24:02واقعیتش فکر نمیکنم این اتفاق به کار ربطی داشته باشه
24:05ولی چی میشد کرد؟
24:07ببخشید
24:08این چرا به من زنی میزنه
24:10بفرمایید میره خانم
24:12اوکی
24:13اهم باشه
24:17ببینید این کار رو میکنیم
24:19من سرم شلوقه نمیتونم از دفتر خارج بشم
24:22شما میتونید کارتون رو حاضر کنید
24:23بعد داخل دفتر به هم نشون بدین
24:26آره
24:28نه نمیتونم خارج شم
24:30اوکی باشه باشه ممنونم
24:33چرا به من زنی میزنه؟
24:36چون دوست مادر توه خب چی میگه؟
24:38میاد اینجا؟
24:39اینجا کارشون رو ارائه میدن
24:41در زم نگران نباش زیاد به بالجا فکر نکن
24:43اون تموم شد
24:44تموم شد رفت
24:46حاله انگار بهش فکر میکردم
24:48خب؟
24:50که میاد؟
24:52مطمئن نیستم میاد دیگه
24:53ادا؟
24:55میشه اون کار رو نکنی؟
24:57حیجان زدم مثل تو نیستم
24:59ادا
25:01برای بلیاردی چیزی بازی کن
25:07سرکن عروسی داری؟ متوجهی؟
25:11عروسی ما
25:11باشه پس من وقتتو نگیرم
25:14نه نباگد وارده این کار میشدیم
25:21ووه اینا چقدر خوشکلیه
25:26من هنوز چیزی که بدنم بشینه پیدا نکردم که
25:30اگه چیزی دیگه همده نظرتونه برای حدیه دادن
25:33اونا رو هم میتونیم انجام بدیم
25:34واقعیتش یه چیزی توی ذهنمه که همیشه خیالشو داشتم انجامش بدیم
25:38توی موتی های کچیک بزرگیاه منکشه رو سرکان و ادا بین مهمون ها پخش کنن چطوره؟
25:43منکشه؟
25:45چشه مگه؟ منکشه سمبول عشق صاف و ساده است؟
25:48ایوای این صاف و سادگی منو میکشه
25:51هرچان که من یه فکر خیلی بهتری دارم
25:54منظر من به مهمون همون یه سنگ زینتی هدیه بدیم
25:58مزخربازی در نیار سنگ زینتی خیلی گرونه چه لزومی داره این کارا؟
26:02بله پولشو دارم سنگ با عرضش و شفا بخشیه
26:06از دستتو آیده
26:07شانس و برکتم میاره هیچی نکنه
26:09هم که انرژه منفی و دفت میکنه
26:11ای بابا چه لزومی داره؟
26:13همش یه غند سر عقده چه لزومی داره که سنگ زینتی بذاری؟
26:16ای بابا چه غنده آیفر
26:18همین مندل های تو رو غند بذاریم بدیم به مردم
26:20این یه گیفته هدیه یه عروسی عزیزم
26:23چی؟
26:25آیده میگم
26:26تو دختر لوردی چیز نمودی واسه تحتیلات اومده باشین ترکیه تو رو جا گذاشته باشن؟
26:31ها؟
26:32میبی
26:33لطفا بهش یاد آوری میکنی نابطه کیه؟
26:36آها
26:37خیلی خوب
26:38سنگ زینتی هدیه میدیم
26:40تصمیم گرفته شد بعدی
26:41آلی
26:42خواهش میکنم به اینا به صورت کلی نگاه کنین
26:46البته که شما خودتونم تراهین و با اینجور چیز هاشنایی دارین
26:51اگه میخواید یه کم گذینه های
26:54که که عروسی رو بهتون نشون بدم
26:57مهمونی چند نفر برنامه ریزی کردید
27:02الان یه عدد دقیقی دارید
27:04سی ست چار ست یا شاید هم پون ست
27:06باشه
27:06سی ست نفر؟
27:08سی ست نفر کیه؟
27:10خانواده تو خانواده من آشنا همون دوستمون
27:12سر کن من اصلا سی ست نفر آدم نمیشنستم
27:14باشه مامانم میخواد بارو با مامانم حرف بزن
27:16سر کن عروسی مادرت نیست عروسی مانست
27:19باورم نمیشه
27:34واقعا رسمان که هنوز دیگه عروسی میکنید
27:36انقدر همه چیز سریع پیش رفت که انگار
27:39یه نفر زمانو گذاشته رو دورتون
27:41واقعا عجیب بود
27:42سرعت نو
27:44اما یه چیزی بگم به نظرم اینطوری بهتر شد
27:46من یه عالم دوست رفیق دارم که تو همون استرس قبل از عروسی
27:49از هم جدا شدن اینجوری خیلی بهتر
27:51مثلا خودت
27:52فرید ما الان در باری این چیز رو صحبت نمی کنیم
27:57و این انرژی ها رو به سمتمون جزد نمی کنیم
27:59باشه عزیزم من که چیزی نگفتم
28:01کار خیلی خوبی کردین
28:02بعدشم اسمش روش دیگه دوری قبل از عروسی
28:05دوری پر استرسیه مگه نه؟
28:06خیلی حق داری به نظر من
28:08تازه خونواده ها وارده ما چرام نشن
28:10تازه آیدان خانمو بدون
28:11ادا
28:12ببخشید
28:13حالا شما به این چیز رو فکر نکنید
28:15ادا مهمترینش بعد از عروسی عزیزم
28:17یه لحظه وایسا
28:19یعنی تو الان تور آلمانو میتونی بیایی دیگه
28:23مگه نه سر کن درسته؟
28:25نه فکر نمی کنم
28:31یعنی واقعیتش نمیخوام دیگه
28:33میخوام با همسرم وقت بگذرونم
28:35میتونی بری
28:37واسه من برناماتو به هم نرید
28:39نه
28:40مگه چند روز میخوایی برید؟
28:42راستش ما بعد از فینال میخواستیم
28:45تور پونزروزی دوشک سواری اروپا رو بریم
28:48یه چیز خیلی باحاله
28:49یعنی
28:53من واقعیتش فرید
28:56الان تمرکزم فقط به همسرمه
28:59به خاطر همین اون هر کاری بخواد اونو انجام
29:01نه عزیزم میتونی بری
29:02میگم ما هم تور دوشک سواری خیلی دوست داریم
29:05و مگه نه ایتو جون همه با هم تور میریم دیگه چطور؟
29:08یعنی این که با هم بریم
29:10کچه برنامه خوبی میشه
29:14نه نه حالا ما تابستونو با هم بگذرونیم
29:20خب پس این کارو بکنیم
29:22شما عروسی و تابستون بگیرید و برید مالدیو
29:25ما هم تورمونو بریم
29:27اینجوری کلی زمان برای کارای عروسیتون هم دارید
29:30فریدم شوخی های بی نمک میکنه
29:32چیز ما قهوه بخوریم
29:35انا وقت قهوه خوردن منه میدونی که دقیقا
29:37ما باید بریم قهوه بخوریم
29:39ببخشید بچو
29:40باش شوخی کردم بریم
29:42بازم بیایید
29:44جرال من داشتم شوخی میکردم
29:46جرال
29:48اشکام برای ما شیر دریز
29:50نریختم میدونم چجور قهوه میخودی
29:52باقیم که فرید
29:53بعد هم میگی عروسیو به اندوزین تا بسون
29:55چقدر نظری بی خودی میدید
29:57جرال من داشتم شوخی میکردم
29:58تو فکر میکنی داشتم جدی عرف میزدم واقعا که
30:01بعدش هم من خیلی حیاجان زده ی عروسیه
30:03عروسیه اداو سرکان
30:05ما هم خیلی حیاجان زده ایم
30:07به نظر من بهترین عروسی عروسی دوسته
30:09عروسی بچه
30:12یه نقشه که خفن تو زهنم دارم
30:15درست میخواستم سپرایز بشه ولی بهتون میکم
30:17چه سپرایزی؟
30:19چند وقت بیش تو اینترنت که میگشتم
30:21گه ویدیو یه جساب دیدم
30:23میگم وقتی سرکان پشت میسه عق نشست
30:26و آقد ازش میپرسه وکیلم
30:28و اینا قبل از این که بله بگه
30:29من و فرید زود میدو این پشت سرش
30:31و میریم و اونا انگه مشهور هستش
30:33که میگه پشیمونم
30:34اونا اونجا برش میخودیم
30:40تو همونه این صورت سرکان رو تاسبار کنید بجا همینطوری مونده
30:49خنددار بود
30:50ها؟
30:51چیز خندداری بود
30:53نیست
30:54این مردا چرا فکر میکنن ازدواج این عذابهه که بهشون تحمیل شده
30:57میفهمی چی میگن نم؟
30:58میفهمم
30:59آره
31:00صحب صحب از کچه ترمت من عذاب نگافتم که سندگی؟
31:03حق مپلوله
31:04انگاری ازدواج لطف مردا به زناست
31:07دقیقا همینطوره این چه وضیه؟
31:09نه اشکم تو اشتباه متوجه شده اینطور نیست
31:12خب چیزه دیگه انگینه
31:15شخی کرد که بخندیم با هم دیگه
31:17که به همون خوش بگذره یعنی همین
31:19خنددار نیست
31:21به نصرت خندداره فرید
31:23اصلا به این فکر کردی ادا اون لحظه چه حالی میشه
31:25یا تو اصلا فکر میکنی؟
31:27میکنی؟
31:28میخنده دیگه
31:29ادام خب چیزار کنی؟
31:30نه البچه که میخنده
31:31نمیخنده
31:32من باشه هم نمیخندم
31:33مثلا اگه انگین همچین کاری میکرد من نمیخندیدم
31:35حتی فکر کردن به شوخیش هم منو عصبی میکنه
31:37ما به بدنم سیخ میشه
31:38جرن
31:39دادش؟
31:52چطور انگت بدبخش شد؟
31:53خب منم نفهمیدم چجوری به این حال افتادم
31:56واقعا عجیب بود
31:57از دست منم عصبی شدن
31:59سر کن
32:04من میخوام یکم حرف بزنیم
32:06البته اگه وقتالی و کار نمی کنیم
32:09حرف بزنیم
32:10اگه کار میکنی میتونم بره
32:11ادا لطفا بشین
32:15من میگم که
32:17وسایله جدید
32:19برای خونه درست کنیم
32:20میگم وسایله جدید به آدم انرژی میده
32:22هرطور بخواییم
32:23باشه
32:25یه
32:26کتاب خونه تو ذهنم دارم
32:28میشه تراحیش کنی؟
32:29برای توضیحش میده
32:30با پرل حرف بزنیم
32:31اون خیلی چیزای خوبی تراحی میکنه
32:33سرکان خونه ای ماست
32:35چرا نمیشه تو تراحی کنی؟
32:40من نمیتونم کتاب خونه تراحی کنم ادا من خونه تراحی میکنم
32:49باشه
32:51پس
32:53حد اقل آهنگ عروسیمونو
32:56یعنی لیست آهنگمونو ما انتخاب کنم
32:58مخصوص هر دومونه
33:00مخصوص هر دومونه
33:02خب پس چرا میرا کار میکنه ها؟
33:05چون که خیلی کار هست سرکان
33:07یعنی میرا خیلی کار داره
33:08حد اقل ما بتونیم یک کار مخصوص انجام بدیم برای عروسیمون
33:12میگه هشتاد و شیش
33:14باشه انجام میدیم
33:18گلای عروسی را امم قراره آماده کنه
33:21باشه
33:22حد اقل ما بریم
33:24یه نگاهی بندازیم
33:25من به عمت اعتماد دارم
33:27چطور میشه یعنی این آتماد عقلشون از دست دادن؟
33:34من میگم که
33:36که که کاروسی
33:37با چمه توت فرنگی باشه
33:39به نظرم فکر خوبیه
33:44یعنی یه محیط جنگلی اینجا
33:46خونه نسازید دیکه
33:51نیکا کن
33:57با بهت
33:59بهت میگم روش حساسم
34:01آره خوب اونو میبینی
34:03دیوونه استین بابا
34:11عشقم
34:13ببین اسیزم با این عصبانیت که نمیتونیم جلسه برگذار کنیم
34:16چرا اخه انقدر عصبی شد
34:18باشه خوب
34:19آهنگو فرموشش کن
34:20فرموشش کن حرف اگه
34:22منم فرموشش کن
34:23من فقط برای اینکه شوخی کنیم گفتم اینطور چیزی رو بهت
34:26موضوع فقط شوخی نیست
34:28از تو درباره ازدواج اینطوری فکر میکنی
34:30یکی ندونه فکر میکنه من دنبال دو ایدم
34:32انگار من اسرار کردم ازدواج کنیم
34:34یه خود راجع به این میشه حرف بزنیم
34:36من این کار رو کردم
34:37عزیزم چرا ربتی داره مگه من اینطور چیزی بهت گفتم
34:39مردا از ازدواج میترسن
34:42ای جونم عزیز دلم ای جانم
34:44مگه فقط شما میترسین از ازدواج
34:46ازدواج باید بکنین بچه دارشی به آیندنمو برسیم
34:48فکر کردی ما نمیترسیم یعنی هیچ کدوم از زندان نمیترسن
34:51راجع به این باید یه خرد حرف بزنیم
34:53میدونین که چی میگم
34:54آخا پیرین مگه من گفتم بچه داردشیم
34:55آها اونم نمیخواد
34:56نگفتم نمیخواد
34:57نگفتم نمیخواد اسیزم ولی نگفتم هم که میخواد بهت
34:59معنی و طور برنامه این ندارم
35:00معلومی که نداری
35:01معلومی که نداری
35:02چون تو تنها برنامه ای که داری اینه که با دوستاد بری تو رای اروپایی
35:05اونم به مدت پونزه روز مگه نه انگیم
35:07نبینم تو اینو از کچا فهمیدی پیرل من اینو نخواستم خودم بهت بگم اسیزم
35:11خودم بهت بگم اسیزم
35:12فکر کردیم چیز خوبیه دیگه برنگم اینم که برنامه چیده فکرد
35:15پس ماه اصل هم اونم افتاد ساله بعد
35:17آخه اشتم این چه حرفی البته که با تو هم میرونم
35:20شیلی، آرشانتین، برسیل، همه چها میریم ولی تو ماه مهربا
35:25چی؟ پاییز میریم؟ من نمیدونم درست فهمیدم یا نه
35:28واسه هم این باز دارم دوباره ازت میپرسم
35:30شما سه تا مرد در یه تحتیلات میرید اروپا
35:32بعدش هم من رو تو تو پاییز بریم
35:34ماه اصل درسته؟ من درست فهمیدم
35:36الان چطور تونستی اینجوری برنامه بچینی؟
35:38عالی محشد تنهایی تصمیم گردی؟
35:40البته ازیزم معلوم نیست سه تا مرد
35:41باشیم شاید زرکان کار داشته باشه نتونه بیاد
35:43ولی من رو فرید اطمان میریم
35:46ملکان
35:49خیلی فکر خوبیه، خیلی برنامه خوبیه
35:52ولی یه خورده بیشترش کنید باشه
35:54پونزه روز نرید اینگین
35:56یه ماه برید
35:57حتی یه سال برید
35:59اصلا کلن برید
36:01اما چرا هی میسنی و بعدش میریش؟
36:03شونه اصابو نکرم میرم
36:19خیلی باشه
36:20نکنه بعد از تور دوچه اخی سفاری
36:22انانم تور موتر سفاری قرار شروع بشه
36:24از بچگی
36:25یکی از رویاهان موتر سفاری بود
36:27همیشه میخواستم که
36:28یکی از اینا رو داشته باشم
36:30گفتم دیگه شاید زمانش رسیده باشه
36:31موتر یه خورده خطرناکی بناسه
36:33خب اگه همه را آیت کنن زیادم خطرناک نیست
36:35بعدشم
36:36خیلی از کارها رو باید توی زمان مجردی انجام بدیم
36:39چون دیگه وقتش میگذره
36:41نمیدونستم موتر چیزی که تو مجردی ازش استفاده میشه
36:44نه جرن
36:45میگم وقتی ازدواج میکنی یه شرایط دیگه پیش میاد
36:47منظورم اون بود
36:48چه شرایطی؟
36:50خب
36:52یعنی به عنوان یه مرد بعد از ازدواج کارهایی هست که دیگه نباید انجام بدی
36:56یعنی تا صبح نمیتونی پارتی بگیری و اینجوری فکر کنی
36:58آره دیگه اینجور حرفا دیگه
37:00ولی با دوستات پونزده روز میتونی بری تحتیلات اینطور چیزیه
37:04خب این به نظر من دیگه داستانش خیلی فرق میکنه
37:08البته اگه زن هم بتونه با دوستاش تحتیلات پونزده روزه داشته باشه چرا نشی؟
37:13من واقعا نمیدونم چرا داری مثل زن و شوهرها با هم دوام میکنیم
37:17ما حتی یه چیز ساده هم بین ما نیست انگار هیچ رابطه ای نداریم
37:21خب چیزی بین ما نیست
37:23نیست انگار
37:25انگار
37:27از این به بعدم فکر نکنم رابطه ای باشه فرید
37:30جرن
37:31جرن اینجوری نیست یه لحظه ساب کن
37:33چرا من اینقدر بدشانسم همیشه من رو اشتباه میفهمن
37:39انگین آدم ایمیل فرستاده میگه که نمیتونیم کار تراغی فضای سبز رو تموم کنیم
37:46واقعا خیلی پشیمونم که این کار رو قبول کردم
37:49واقعا نمیدونم با چی کار کنم
37:51خسته شدم
37:53خسته شدم خسته شدم
37:55یعنی نباید انقدر عجله میکردیم
37:57نمیدونیم چرا همچین اشتباهی کردیم
38:00به اداد چی میتونم بگم؟
38:03هیچی نمیتونم بگم
38:04خیلی حیجان زدست رو عروسی تمرکز داره
38:07نه نمیتونم باش این کار رو بکنم
38:09فقط اشتباه کردم
38:11نه نه تخصیر منه
38:13تخصیر منه نباید انقدر عجله میکردم
38:16نمیدونم این مدت خیلی خسته شدم
38:21ولی واقعا نمیدونستم قرار اینجوری بشه
38:23نه راست میگی حق با توه
38:25گیر نمیدم نه
38:27فقط رو عروسی و اداد تمرکز میکنم
38:29باشه پس میسپارمش به تو
38:31جمع جورش کن باشه
38:33میبینم ات
38:35سلام استاد
38:37میخواستم یه سوال ازتون بپرسم
38:39ببینم میتونم همچین کاری کنم
38:41میخوام پروشم و بندزم آخر ترمه بعدی
38:43آره
38:45تو انتخاب پروش خیلی عجله کردم
38:47یه تصمیم یه هایی گرفتم
38:49وقتی هم همچین تصمیمی گرفتم
38:51دیدم برنامم خیلی شلوخ شد
38:53آره
38:55واقعیتش پشمونه
38:57خوب
38:59این بالاخره یه موضوعیه که تمام زندگی ما
39:01تحت تحصیل میذاره
39:03هم زندگی کاری
39:05هم زندگی شخصی
39:07باشه
39:09خبا
39:16باشه
39:17خیلی ممنونم
39:18درزم میخواسم یه خبر خوب بهتون بدن
39:21درام ازدواج میکنم
39:26ممنونم و استاد خدا نگه دارد
39:30به نظرم بی خیال این بشین که هیپ پشت سرمون بیاید
39:32به اشتبادی که کردید فکر کنم
39:34تو هم اصلا جلوی چشمم نباشه انگین
39:36سوالا داري سيادی بزرگش میکنی پیرل
39:38من بزرگش میکنم
39:39تو اینجا هیچ مشکل دیگه ای نمیبینی انگین؟
39:42يعني
39:43اگر منظورتون هنگ از که توی عروسی میخواهیم بسنیم بخونیم
39:47خب نمیسنیم فوقش
39:48یه شوخی دیگه باشونه چا میدیم؟
39:50این به شوخی و اینا ربطی نداره انگین
39:52تو بشی فکر کن ببین به چی ربط داره
39:54شاید یادت بیا زود باش
39:56خب اقی مشکل چی اینجا دادش؟
39:59ماه اصل یا مسافرات مرتونه؟
40:00خب چی اقی پیرل؟
40:03جرن جرن
40:05بله فرید
40:07خدا کنه جم و جورش کنه
40:09خوبه که مشکل بین ما اینقدران بزرگ نیست
40:12مطمئنی
40:14چون که به نظر من مشکل بین ما از مال اونام بزرگ تره
40:18ببین اگه به این جرگان مسافرت گیر دادی که
40:22آره با جرگان مسافرت هم مشکل دارم
40:24ولی ببخشید به من چه نه؟
40:26بلاخره بین ما که چیزی نیست و اینو همین الان گفتی؟
40:28نه
40:29جرن من اونو نگفتم یه لحظه وایسا جرن
40:31تو داری اشتباه برداشت میکنی
40:34از روی تمی که ادا خانم انتخاب کرده بود پیشرفتیم
40:38برای همین از ترهایی های ساده استفاده کردیم
40:40از ترهایی که ساده ولی با تزینات کل بودن
40:47چطور بود؟
40:49خوبه
40:50خوبه
40:51بهترین ترهایی رو برای آخر نگهت داشتم مطمئنم ادا خانم خیلی خوشش میاد
41:03خوبه
41:05واقعا خوشگله
41:07فکر کنم به گل میزه هم امتون رستی دیگه میکنه اگه بخواید ما هم ست غذا خوری را انتخاب کنیم
41:12الان از زریفترین وسایلمون برای شما نمونه آوردم
41:18میخوایین اونا رو بهتون نشون بدم؟
41:21عجاله نیز بدنم میتونم انتخاب کنیم
41:24فکر کردم شکل میزه هایی جان زدتون میکنه ولی
41:30باشه نگاه کنیم
41:32نگاه کنیم
41:34همشون خوشگله
41:36یکیش را انتخاب میکنیم
41:39باشه
41:41الان اگه بخواید میتونم بهتون نمونه های از میز و عقد و نشون بدم
41:45این موضوعی که بیشتر به داماد مربوطه خوبه
41:48بلاخره این عقد با عکس هایی که سرین میز گرفته میشه سالها یاداوری میشه
41:54اینجوری
41:56چهار تا نمونه را توی عکس نشون میدم
42:00همشون خوشگلند به نظرم این کارو بکنیم
42:03شما در واقع فهمیدید سلیقه ما چیه
42:05برای همین
42:06اگه برای تو هم مشکلی نباشه شما تصمیم بگیرید
42:10البته
42:12این هم ازپاریم به شما
42:15پس اگه میخواید فردا خیلی زود نمونه های مکان عروسی را هم ببینیم
42:19چون خیلی زمانی نمونده
42:21نظرتون چیه؟
42:23میشه من نیام
42:26خوب
42:27چون به دخترها قول دادم
42:29شما حلش کنید
42:30آره
42:32من هم فردای عالم جلسه دارم
42:34برای همین اگه بخواید فردا میتونید با آیفر خانم یا با مادرم
42:39انجام بدین
42:42خیلی ببخشید ولی دیگه مجبورم بپرسم
42:47شما مطمئینید برای این ازدواج آماده اید؟
42:51خوب
42:52به نظرم اگه کچیکترین شکی دارین باید یه باره دیگه بش فکر کنید
42:56ببینید من به خاطر کارم با زوجه زیادی کار میکنم برای همین
43:00به نظرم به حرف دادم در مورد کار ادامه بدیم
43:03البته
43:06پس در مورد مکانم با هم حرف میزنیم
43:09هر موقع بختاشید با هم تماس بگیرید
43:12با مادرم حرف میزنید باشه؟
43:13بله
43:15پس من با آیدان خانم حرف میزنم
43:18خیلی ممنونم
43:19خیلی ممنونم
43:20روز بخیر
43:22نال با آمه باشید
43:24بگیرید
43:28زوجه به چیز خودش و میترید
43:31چه حرف میزنم
43:33خیلی ممنونم
43:34خیلی ممنونم
43:35روز بخیر
Be the first to comment