- 2 days ago
تتعقد خطة إسراء للانتقام من طليقها، الذي أصبح رجل أعمال غنيا ومشهورا بعد أن كان مفلسا، عندما يكتشفان أنهما لا يزالان يكنان المشاعر لبعضهما البعض.
بورجو أوزبيرك
الهان شان
ميليسا دونجل
بوراك يوروك
جوناي كاراجا اوغلو
محمد كورهان فرات
بورجو أوزبيرك
الهان شان
ميليسا دونجل
بوراك يوروك
جوناي كاراجا اوغلو
محمد كورهان فرات
Category
📺
TVTranscript
00:00میخوام ماهیچه بخرم
00:02باید گوشت بخوریم یه خورده تقلیت بشیم
00:04آه ما کم بخورم زیاد نباشه آبجی
00:08آره میرون، آره میرون، آره میرون بختم
00:10دادش مغازه که بازم، میخوام گوشتای گرونی بخرم
00:12میخوام ماهیچه بخرم، بابا باز کن دیگه، باز کن
00:14ای ای اون خود چه خوانته؟
00:16آره میرون، آدم یاد دارتم اون
00:18آره بازم، یا چه غلطی میکنم؟
00:20آبجی، هی تو رو خدا دارم دیوانه میشم
00:22یا بریم خونمون خوش میکنم آبجی، تو رو خدا؟
00:24نه خیر، ریحان، این پول باید امروز خرش بشه
00:27مهم خراب شد، بیاد دقل بریم آرشگاه
00:30آه سلام، خسته نباشید نریمان
00:33چی شده؟
00:35چه؟
00:37آه، چته تو؟ نریمان تو هم؟
00:40بابا شما چتونه؟ امروز همه تون انجیب غریب شدی؟
00:43نکنه شما رو گازی، چیزی مصمون کرده
00:45معجیبی؟ شنیدین؟ معجیبی؟
00:48نه بابا، خوشت نمیاد برو محله دیگه
00:51یاله برو، برو ببینم
00:53به من میگه برو؟
00:54آه، میگم آبجی، بیا بریم، مشخصه که اینجا یک خبری شده
00:57ببخشید، خسته نباشید
00:59من جایی نمیرم، من مشتریم، پول دارم، میخوام موامو درست کنم
01:04نمیخوام، اتو نمی کنم، بیا ببینم، برو برو، برو یه جای دیگه، را بیافت
01:08برو، برو، برو، برو، برو، برو، برو، برو، برو، برو، برو، برو، برو، یه جای دیگه
01:16اینا دیوونه، بابا کل محله شده پرو دیوونه
01:21زمارت خانومه، اتبارو، اونطوری نه اینطوری از بینیدن
01:26آخه بابا، مگه من چی کار کردم؟
01:28مشخص شد که این فقیره و همه شون حسابتشون میشه
01:31نمیدونم با اومدن به اینجا کار خوبی کردن میانم
01:33باشه، باشه، آب جی بیا بدم، نوش بدم، حالت بهتر میشه، بیا عزیزم
01:36میخواین، اپلیکیشن رو براتون توضیح بدم، به نظرم خیلی به دردتون میخوره برای ما هم
01:42درسته ریستورانه خیلی مهمی هستین، شما مطمئنین؟
01:47اگر بخواییم با من تماس بگیرین، این شماره یه منه، اسمم اسرارتانه، میتونین با هم تماس بگیرین؟
01:54خیلی باشه، همه رفتن تو چی کار میکنی؟
02:11کار دارم، دارم، کار میکنم
02:13میشه بگی چه کاری؟
02:14دارم، سعی میکنم ریستورانه نوار رو به اپلیکیشن خودمون اضافه کنم، و ریستورانه دیگر رو هم
02:21همچین کاری از قد و غواره تو زیاد تربی، خودی خودتو خسته نکن
02:26ولی زیادم مطمئن نباش
02:28اگر این قرار دادو ببندم، با من باید بری شم، یاداوری میکنم رئیس
02:34اصلا همچین چیزی ممکن نیست، اصلا امیدوار نشد چون امکان نداره اون قرار دادو ببندی
02:39از قیافت هم مشخص هیچ کاری ها کردی
02:44مت که گفتم اسرا از اینجا خیلی زود میره
02:47تو کار کن، کار کن، آف باری
02:50دارم کار میکنم دیگه
02:54اف
02:58اف
02:59اف
03:10آدم بر
03:12چالا خانم، ببخشید یه هوی اومدم اینجا
03:14بیا اسرا
03:20منم میخواستم یه خورده هوا بخورم وقت اینجا رو پیدا کردم و اومدم
03:25همیشه من و اوزان اینجا رو استفاده میکنیم
03:28ولی حالا که اومدی یه خورده با همدیگه حرف بزن
03:31چطوری به کارت آدت کردی؟
03:33البته یه خورده روزه آخرت بد گذشت
03:37من آدت کردم، خب همیشه تو زندگی مشکل هستش
03:42بازم به خاطر اون داده ها ببخشید
03:47به خاطر این که تو رو مقصر دونستیم، بازم ازت عذر میخوایم
03:51ازت عذر میخوایم
03:53مهم نیستش، چون بلاخره مشخص شد منداز نیستم
03:56البته
04:09فکر کنم امروز شما هم سخت بوده
04:12قضیه کاریه یا قضیه شخصیه
04:18چه حال خانم ببخشید، من زیاده روی کردم
04:22مهم نیست
04:24خب، میشه گفت اونجور که میخوایم پیش نمیره
04:28تلاش میکنم، بلی حتی تلاشم هم دیده نمیشه
04:32خب، این حسو قشنگ میدونم
04:36تو توی اینطور وضعیتی چی کار میکنی؟
04:39مهم نمیشه میکنیم
04:42و من همیشه میگم نباید منسرفشیم
04:44برای هر کسی یا هر چیزی که تلاش میکنیم
04:46باید بیشتر تلاش کنیم، خب یه بار زندگی میکنیم
04:49تلاش بهتره تا اینکه بعدم بگیم ای کاش
04:52کاش همینطوری آسون باشه
04:54آخرش چی میتونه بشه
04:56در نهایت چیزی که میخوام نمیشه
04:59ولی حتی اقل به خودم میگم امتحان کردم
05:00چون که کاری نکردن از همه بدتره
05:07ممنونم اسرا
05:12افف
05:18سیاده مطمئن نباش
05:19اگه این قرار داد و ببندم
05:22باید با من شام بخونه
05:25یعنی واقعا انجام میده
05:28ها؟
05:30این شامو برنده میشه
05:32نه بابا
05:35عمران بتونه قرار داد ببنده امکان نداره
05:39بله
05:40بله
05:44بله
05:58من میگم باید منصرف نشیم
06:00بلاخره که یه بار زندگی میکنیم
06:02تلاش کردم بهتر از اینه که بعدم بگیم ای کاش
06:10خب که یه انجام بدیم
06:14آه
06:16باشه
06:17باشه
06:18خیلی ممنونم
06:19خیلی ممنون سرکار
06:20خیلی ممنونم
06:22چالا
06:23بلاخره دستگیر کردن
06:24واقعا
06:25داده ها چی؟
06:26اونم پیدا شده
06:27حالیه
06:29منم اومدم از قلعت نجاتت بدم
06:33مگه همیشه پرنس ها باید پرنسسان رو نجات بدن اینطور قانونیه؟
06:36چالا خانون به نظرتون من آدمی هم که باید نجاتم
06:38بله
06:39بله
06:40اوزان بیا بریم با هم یه غذایی بخوریم
06:42ببین یه موضوعی هست که میتونیم با هم جشت بگیریم
06:44واقعا پیشناد خوبی اما
06:47رئیس امروز یه خورده خسته هست
06:49قراره یکم استرات کنم بعدشم کار میکنم چون که یه عالم گذارش هست که باید نگاه کنم
06:58اوزان تو همیشه اینطوری بودی؟
07:00یعنی چطور بودم؟
07:01آدمی که به جزکار به چیزی فکر نمیکنه
07:04میتونی به غیر از این دنیایی که برای خودت ساختی یه دنیای خیلی خوشگله دیگم وجود داره؟
07:10میدونم
07:11ولی من نمیخوام
07:12ممنون
07:13اوزان من میبینم و حس میکنم
07:17اصلا توضیح نمیدی ولی این رفتارت به خاطر ازدواج قبلت بوده؟
07:25فکر میکنی اگه توضیح ندی آتیش درونت خاموش میشه
07:29به خاطر همین از زن سابقت اصلا حرف نمیزنی؟
07:34توضیح نمیدم چون که موزیه نیست که اینقدر عرضش داشته باشه چلا؟
07:39همه شبیه زن سابقت نیستم
07:42اگه یه خرده به اطراف توجه کنه یه آلم آدم وجود داره
07:46داری میبینیشون شاید هم خیلی نزدیکته
07:51راست میگی یه خرده دیگه به زمان نیاز دارم
07:58شاید اون زمان خیلی وقته که رسیده ولی تو متوجه نیستی
08:03خسته نباشی
08:09از همین مقاضای محله انداختنش بیرون
08:14باید قیافی زماردو میدیدین به خدا
08:16به نفش شده بود و ایداش رنگم از میکردید
08:20واقعا آفرین به تو باشه به نفشه من
08:23مگنولیای من واقعا مثل اسپارتاکوس میمونی
08:26تو چطور به حساب اون افریترس سیدی؟
08:27حقیص بود
08:30حالا حساب کار دستش میاد که اگه دوستی زدم به دختر منگنیچی
08:34مامام بیخیاد
08:37با این زمورد افریتر کاری نداشته باش
08:39بلاخره که مشخص شد دوست نیستم بیخیال اصلا مهم نیستش
08:42چرا بابا درسته نمیکشی که از این محله جم میکنه میره
08:46ماما چرا برن
08:48بابا تو چرا میخوای من هم بچه هم جدا کنی
08:49واقعا که
08:50چرا چرا تو پید میگیم اگه بچه داری
08:51چرا چرا چرا پید میگیم اگه بچه داری
08:53ماما چون دارم در مورد بچه های اندم با علیف حرف میزنم
08:55فکر کنه کوه های کوچیک با علیف های کوچیک ناز نیستن
08:58تو هم ماموازاک میشه خوربونه دارم
09:00چرا پید نگو میزنم فکر تو میارم پایینا
09:02پایینا بپهمیدی که من بدون علیف هیچ چی نیستم
09:05فهمیدی؟
09:06پیسرم تو حافظت ضعیفه بعد چند رو زیادت میره
09:09ماما نمیتونم فهمش نمی کنم
09:11ماما احالی من در قانه کنم
09:13بگو من اخوادم بافتم زمورد ببخشی
09:15خواهش میکنم صورت تفاهم شده
09:17ببینکو
09:19اگه برمیز زمورد افریده بگی این کار من بوده به خدا
09:22زبونت از از قوت بگیشم ای رو
09:24نه نه نه نه ماما جون واقعا امکان داره مگه
09:26توی خانواده اعتماد خیلی مهم
09:28میخواهش میکنم
09:29من به خاطر دختر قریبه مادنم رو برم بد کنم اگه میشه اونم من
09:33من اگه هم چی کنی میکنم امکان نداره همچین چیزی باقا
09:37ببخشید مادر خودم هم
09:39ولی نمیشه خانواده رو انتخاب کرد که مامان من کینتوزه
09:42ولی من خدا رو شکر خدا رو شکر به بابام رفتم
09:44باور کنید من آدم خیلی رویا پردازی هم
09:49آها پس همه چیزی سر منکشه هستش
09:52بله
09:53آبچی ببین من به چی گفتم
09:55گفتم این کار مشخص میشه ببین مشخص جو
09:58به خاطر همون احالی محله با من اینجوری رفتار میکنم
10:01آره آره آره چونکه مامانم دوست داره همه چی رو تنظیم کنه
10:04مامانجونم اگه بری در مورد اسرا به دروق بگی دوزده
10:08اونم در مورد تو حرف میزنم
10:10آره
10:11طبیعیه خوب
10:12دخترم اون تیزرش بود
10:15فیلم الان شروع میشه
10:20مامان زمارد
10:21به نظرم بیان یک کاری بکنید
10:23به سمت کسایی که به سمت شما سنگ پرتاب میکنن
10:26شما گل پرتاب کنید و جواب بدی رو با خوبی بدید
10:29که این جنگ سرد بدید دات خانواد تموم بشه
10:31و آشقا به هم برسن
10:33به هم برسن
10:34نه همچین چیزی نیستش
10:36امکان نداره اون منکشه باید حسابه
10:39این که منو به این روز نختر رو پس بده
10:41واقعا؟
10:42آره
10:44ولی
10:45خب بیا این نیا یک کار دیگه بکنیم
10:47ما یک کار دیگه بکنیم
10:48من الان یه جور بچه خواهنم میدونید حتی اقل
10:50این شرایطو از مادرم پنهون نگه دارید
10:53چون مهمه خیلی مهمه منو میکشه
10:55پاور کنید اون منو میکشه
10:57باشو یک کاری میکنم
10:59آه آلی هستین واقعا آدم خوبی هستین
11:01یک خانواده خوب
11:03یک خانواده گرم مهربان
11:05در قهره خوب
11:08اینم تقصده ها
11:11ماما
11:20یه چیزی بگم
11:21به نظرت وقتی که میخوام برم پیش آقا اوزا براش کادو بخرم
11:24بخوام تو زهنش بمونم
11:26چی میگی رفیق؟
11:27تو خودت همینجوری هم همیشه تو زهن میمونی
11:30صبح بخیر
11:32صبح بخیر
11:33صبح تو هم بخیر
11:35آه
11:36چه نراحت دقر یه خورده یه عدای نراحتی رو در بیار
11:39با توجه به کسی که دیروز کارما خراب کرده خیلی خوشحادی
11:42وایسا بابا
11:43تا شب خیلی مونده
11:45شاید خیلی چیزا عقض بشه
11:46خلا خدا به هیچ کسی راحتی تو رو نده
11:48واقع هم میگم
11:56آقا اسمان داره زنگ میزنه
11:58مدیر رستوران نوا
12:00نمیخوای جواب بدیم؟
12:01جواب بدم
12:02بله بله بفرم اینه قسمان
12:05بله
12:06چی؟ واقعا؟
12:09خیلی ممنونم
12:10خیلی ممنونم
12:11خیلی ممنونم
12:12البته البته
12:13خیلی ممنونم میبینم
12:15بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله بله ب
12:45خب یه خوردم خوب حرف میزنم
12:48آره، وایسه ببینم، من برم خبر بدم
12:50سلام، چند دقیقه پیش آقای عصمان به امزنگ زد
13:03کارا من گرفتم، من میرم شام
13:05یعنی اول فکر کردم نمیخواد
13:08ولی بعدش تماس گرفت و به ام گفتش
13:10علومت، خیلی ممنونم کارمو حل کردی
13:13مدیونم بهت
13:15بعدش باقیم تماس گرفت و گفتش که حرفم تأثیر بذاشت
13:18چیزی که دنبالشم کار نیست
13:21بی خیال، بعدا بهت میگم، میبینمت
13:34من دارم سعی میکنم اخراج بشم
13:37ببین باعث میشی چی کار کنم
13:39آقا آزان، آخرین سآل در مورد شام امشب پیشنهادی دارین یا نه؟
13:48نمیدونم پینار، خودت تصویم
13:49باش، من حلش میکنم
13:51برنده مشخص شد؟
13:54نه، هنوز به من اطلا ندهدن
14:02بیه، بهت، سمدیک میگم اصرایشون از احتیه کار مهمی بر اومدیم
14:07ممنونم فروی خانم، ولی اینم اضافه کنم که من تنهایی اونجا نرفتم، با چنار رفتم
14:12نه، اینجوری نیست، کار رو به من نداده بودم
14:24با سه اصرا بود، من فقط همراهش بودم که کم مونده بود کار رو خراب کنم
14:29ولی خوب، خوشبختانه موفق شد
14:31که این تو، چه خوب، پس
14:34مشخص شد که کی با مدیران منمو شام نیخوری
14:38اصرا، بای، تبلیغ میگم اصرا
14:42دوستان خیلی ممنونم، ممنونم
14:45یعنی ها همه سرگارشون برن دیگه دوستان، اصرا جان
14:52آقای آزام به هم میگفتی نمیتونی
14:54بریم شام بخوریم، یاد روزای قدیم بیفتیم
14:59چی؟
15:03نه، نه، ممکن نیست موفق بشه، ممکن نیست
15:06برای این که غریبه نباشه
15:08خب، خوبه که آدم بازن سابقه شام بخوره
15:10بلاخره قبلا با هم شام خورده
15:12میدونی از چی خوشش میاده، از چی خوشش نمیانه
15:14اصلا، اصلا موسا، اصلا را نداره، غیر ممکنه، موسا
15:17شامو کنسل کن، بگو، بگو اوزن نیست، نمیدونم، بگو مریض شده، آره آره
15:21اصلا بگو با ماشین تصادف کرده، الان بیمارستانه
15:23اگه شامو کنسل کنی، همه اعتراض میکنن، حتی شک میکنن، اه
15:29همین الان بیا رو تراز
15:56خبرها رو شنیدی، انگر
15:59چطور تونستی همچین قرار داده مهمی ببندی؟
16:03چی کار کردی؟ ها تحدیدشون کردی؟ از تو بعید نیست؟
16:06شاید اونقدر را که تو فکر میکنی، چول من نیستم و زان
16:09دیروز بهت گفتم از اختش برمیام و موفقم شدم، خب، شامو کجا میخوریم؟
16:14اسرا من با تو شام نمیخورم، حرفشم نزن، فراموشش کن
16:18باشه، پس به احالی شرکت بگو اسرا زن سابقم و نمیخوام با شام بخورم
16:23همچین چیزی نمیشه، هیچ کدوم از بچه های شرکت نباید بدونن که زن سابقمی، در این مورد حرف زدیم
16:31میدونم، منم از این که تو شوهر سابقمی خیلی خوشحان میستم
16:35خوبه، پس یه بحونه جور کن شامو کنسل کن
16:38بگو مریضم، کار دارم، هرچی میخوایی بگو، ولی شامو کنسل کن اسرا
16:43اوزان، داری به کارکنات یاد میدی که دروغ بگم به بقیه؟
16:49واقعاً که اصلاً کار اخلاقی نیست، در ضمن اگه دلت نمیخواد با من شام بخوری
16:53خودت باید کنسل کنی، تو مدیر اجرای هستی؟
16:55نمیشه، در شعن من نیست که بگم
16:58خیلی خواب، پس منم نمیتونم کاری بکنم
17:00زحمت کشیدم، این شام حق منه، بی خیالشم نمیشم اصلاً
17:03ای بابا اجام، گیره کردی ما، نمیخوام با هات شام بخورم اسرا
17:06همین که اومدی تو زندگی، بس نیست؟
17:08هر روز مجبورم توی شرکت ببینم ات، این کافی نیست، باید شام هم بخوریم
17:12چی؟
17:14خدا
17:17راستی رستوران گوشتی و ترجیح میدم
17:20شب میبینم ات اوزان
17:23آقای اوزان
17:33آقای اومدی
17:39حالا، مامان جون، مامان، بگو ببینم
17:42کی مهمترین قرار داد شرکت و بستتش میتونی؟
17:46تو؟
17:47اسرار تو؟
17:49دقیقا همینطوره، مامان دختر فندق و پاهوشتو
17:53حالا، یه سآله دیگه، به نظر تو
17:57کی به خاطر بستن این قرار داد امشب، قراره با رئیس شام بخوره؟
18:01موسیقی
18:31بگیر، بگیر، بگیر
18:32بگیر، آب جی، آب جی، آب جی، آب جی، می رفته، بگیرش
18:35بگیرش
18:35ممنونم
18:38قشنگه
18:40های، آب جی، تو رو خودش شیرینیو درب می کنم
18:43ولی بلنگو برای چی آخه نکن لطفاً
18:45کار نمی کنم که ریحان
18:47بلاخره سعی کردن اعتبارم رو خدشدار کنم
18:50این حق منه که خودم رو توجهی کنم
18:53حقمه
18:55سه، سه
18:57سه، آ
18:59آ، سه
19:00سه، سه، آ
19:02آ، سه، سه، آ
19:03این سی که
19:05ماما، من اصلا نمی فهمم این چی داره نگه واقعا، های بابا
19:09باشا، لطفاً بیا اینجورو عزیزا
19:11در جواب تهمت هایی که اخیراً به هم زده شده
19:15میخوام بعضی چیزا رو بگم
19:17یکی که همه گیر میدونین کیه
19:21بهت تهمت میزنه تا بددامم کنه
19:24تهمت های حلکی میزنه
19:26ولی من زنی هستم که آیا میجواب بذارم
19:30نیستم
19:31شیرنی ها رو برای شما سفارش دادم
19:35بفرمایین
19:37شیرنی ها رو پخش کنید
19:40بفرمایین، بفرمایین
19:42زود با شیرنی ها رو بده بچه
19:45حیدی خوردن شیرنی ها لطفاً
19:47گزارشات کارت های بانکیم رو بخونین
19:51ببینین جز این محله
19:53برای چیزی پول خرچ کردم یا نه
19:56خب من نم خرچه میکنم
19:57به هیچ وجه من هر کاری میکنم
20:00برای محله پرچشمه میکنم
20:03چی کنمی کنید؟
20:05به چیز چیزی کنم
20:06محروم سفیده، کار اجتباهی نکردم
20:09که ترسی داشته باشم
20:11میگن آفتاب با بادراب کسیف نمیشه
20:14جوابت رو نباید از پشت غنجر زد
20:16هیچ دریایی با فوزه هستن کسیف نمیشه
20:21آبچی، به نظر من همه متوجه شدن
20:24بسته دیگه بسته
20:25تو دکالت با کاری ها
20:27هر روز فرصه درزدن با میکروفور رو ندارم که
20:29دختر
20:33حق با تو بودین منو پر کرد
20:36گفت باید بدرفتاری بکنم
20:37خدا منو ببخشه
20:39حلالم کن
20:40نه نه، تو نراحت نباش
20:42کسی که تو رو به این حال رو روز ناختن
20:44باید اونا نراحت باشن
20:46بی خودی نگفتن که آدم با اجتباه کردن
20:49پخلوان هم با باختن یاد بیده
20:52آفتارین
20:53آفتارین
20:54به تو، به تو
20:55آخه ببین ماما زنه رو خیلی فرهنگه
20:58این فرهنگه یک کلم همچنان نمیگه
21:00باور کن، حتی یک کلمه
21:01غیری خوبه، خیلی
21:03اجتب، نمیگم پسرم این فکر رو بینی تو میانم با این ها
21:06زنی که پر رو رو
21:08این زنی که چی میگه؟
21:09همونت یکی شریده چه حرفای دربارهش گفتم
21:11همداره حتی دن میاره
21:13به نظر جون کی بهش گفتی؟
21:15ماما، دهن مردم رو کیسه نمیشه بس کرد
21:18من یه وراجی رفته، یه ذری زده
21:20زیاد شما همیت نده
21:21مردم عرف زیاد میزنه، قربونت برن من
21:23من اونجا، سرسو به ایدا میکنم
21:25ماما جون، میارزه به این مسئله کوچیک همیت بدی؟
21:28بابا بی خیال شد و از قدیم گفتن
21:30سختی اگه فقط سریع نفر بیاد، تحملش سختره
21:34چه ربتی داشته که؟
21:36والا راست میگی بابا جون، زم و رد قشنگ میگه
21:39از روحتش برمیاد، ولی من نه
21:41نیداری زربان مثلا تمام شد
21:42من برم پویسشو بکنم، فکشو ببنده
21:45نه رو، بابا جون، لازم نیست، حرفشو میزنه، بعد میره
21:48خیلی خب، برو
21:51تو نه یا، تو نه یه تحمل زد
21:54تو سفای نصاب شینی نمیدم من، زود بهش با رو ببینم
21:57ببینم؟ آی، این چیه؟
22:01علبویل رو قنه دستگاه نخواه، این مسموم میشین، وای، وای
22:07اصلا مسمومیت داره
22:09آه، من برم، لباس دخترم اون تو بزنم
22:11امشم قراره، با ازم، مدیر اشراهی ملینیوم صف
22:15شما بیرون بخورن
22:19نه خیل، غیر ممکنه، دروده
22:22ملینیوم صف، گفت، مکه نه
22:24نمیدونم همچی
22:25به، اون پسرت، زنگ بزن ببین حقیقت داره یا نه، ممکنه یا نه
22:30زنگ بزن
22:31یعنی چی؟
22:32بسه میگم دیل بزدگو بری
22:34چه اطویی بزنم؟
22:36با دستیار مورد حلاقت شما محروف و میخوری اوزا
22:39یعنی چی؟ کی گفته دستیار مورد علاقه منونه؟
22:42آروم باش اوزان، شوخی میکنم
22:44اصلا میونت با این دختره خوب نیستا
22:46بعدشم نمیتونم چه مشکلی باش داری، حتی اسمشم که میاد عصبی میشی
22:51مستنم اینطوری نیست، تو اینجوری فکر میکنی
22:54دیروز تو تراز یکم با اسرا حرف زدیم
22:58خوبی؟
23:00خوبم
23:02خوبم
23:04مطمئنی، آ بیارم
23:05خوبم
23:09با هم حرف زدیم؟
23:11درباره چی؟
23:12زیاد همو نمیشنسیم برای همین کنچکاف شدم، آره
23:16هیچی، حرفوی روزمره بود
23:18یکم از سختی های زندگی حرف زدیم
23:20آه، سختی های زندگی؟
23:22آره، معلوم اسرا زندگی سختی داشتیم
23:25بله، بله
23:27حسابی تعمال سختی داره
23:29جان؟
23:30حتما همینطوره، حتما همینطوره
23:34خب دیگه من برم به کارم برستم، میبینمت
23:37میبینمت
23:38میبینمت
23:39همش من باید استرس داشته باشم
23:46فقط تو کم بودی، ماما
23:50بله، مامان
23:51بله، مامان
23:52پسرم، اوزان، من بودا بگی حرفایی که شنیدم حقیقت داره
23:55چی شنیدی، مامان؟
23:56شب با اسرا، تنهایی قرار شام دارین؟
24:00که اینو شنیدی، مامان جان؟
24:02به تو این شفتی نداره، فقط جواب منو بده، بگو میری یا نمیری؟
24:06میرم، مامان، میرم، درست شنیدی، درست شنیدی
24:08اما شام بی اهمیتی، یه، چیز در باره شرکته
24:13بسرم، گفتی اهمیتی نداره؟
24:16شور همه شدی، در بردی، استخدام کردی؟
24:19گفتی مامان اهمیتی نداره، رفیدم داره خونشون، منزلت خواستی؟
24:23گفتی مامان اهمیتی نداره؟
24:25وای دسته، تا الان نمیری شام بخوری، پسرم ببین وقتی این دکتره؟
24:29باشه، باشه مامان، فهمیدم
24:31همینجوریشم حسله ندارم، تو هم دست از سرم بردار، باشه؟
24:35میبینم ات
24:36پسرم، ببین دوباره قد کرد
24:39آبجی، میگم رنگت پریدا، حالت خوبه؟
24:43نه، نه، نه، معلومه که خوب نیستم
24:45چطوری خوب باشم، نهان، پسرم شبه است شام میخواد بخوره
24:48من باید مانهشون باشم، من نمیذارم
24:51آبجی، من شامو کفتشون میکنم، حالا ببین
24:54آبجی، اینجوری نکن دیگه، یکم آب بخور، سرحال شو، یالا فدر از شام، بخور دیگه بخور
25:00شاه مادره، اسرا هنو نایمده؟
25:11اومده، بالا دوره، لباس میپوشه، امشب با اوزان شام میخورن
25:15با اوزان؟ دلیلش؟
25:17اسرا قرارداد بسته، شام جشن میگیرن، با همدیگه
25:21قرارداد، اسرا
25:23چیه؟ نمیتونه، خوشت نمیاد، اینو بگیر
25:26بگیر اینو، فقط نگاه میکنه
25:29آشه، برداشته؟
25:30چقدر آدم بی خودی هسته، اکسم
25:32ایکو
25:34به، به نظر تو وقتی اونا با هم دیگه شام میخورن، آشتی بکنن و بابر میگنن
25:41نه، بابا، هم و من زرهی به دو خورت اعتماد ندارم با اونا آشتی کنه، بابر کن
25:45مینونه دو خانواده بتر میشه، راه برای ازدواج من و هریف باز میشه
25:49خالصه، باز اگه نمیر به هار میاد کنبازه با خیار میگن، ولی من نقشم یه چیز دیگه
25:53نقشت چیه؟ بگوست باز
25:55سورپرایزه، ما منیهیم، سورپرایزه
25:57سورپرایزه؟
25:58من رفته، من رفته، من رفته
25:59کجا؟
26:00یکم با دوستانم کار دارم، من
26:01اینا رو جمع میکنی؟
26:02باش، آره بیرم، برمیگردم
26:03انکرام خود از دستتون خسته شدم، بای
26:11گداش؟
26:12پر شامی که دلت نمیخواد بری بخوری، خیلی شکل نیستی؟
26:15میگم موساجون هر از گاهی بری، خونتم بد نیستا
26:18خونتم بد نیستا، یا میخوای کلن خونتو پس بده اجاربی خودی ندید؟
26:22موضوع عوض نکن، داداش نمیتونی فرار کنی، چی شد؟ نمیخواستی بری؟
26:26میرم موسا، میرم
26:29شما از دماغ از را در میار
Be the first to comment