Skip to playerSkip to main content
  • 2 days ago
تتعقد خطة إسراء للانتقام من طليقها، الذي أصبح رجل أعمال غنيا ومشهورا بعد أن كان مفلسا، عندما يكتشفان أنهما لا يزالان يكنان المشاعر لبعضهما البعض.

بورجو أوزبيرك
الهان شان
ميليسا دونجل
بوراك يوروك
جوناي كاراجا اوغلو
محمد كورهان فرات

Category

📺
TV
Transcript
00:00PYM JBZ
00:30PYM JBZ
01:00PYM JBZ
01:29PYM JBZ
01:59PYM JBZ
02:29PYM JBZ
02:59PYM JBZ
03:29PYM JBZ
03:59PYM JBZ
04:29PYM JBZ
04:59PYM JBZ
05:29PYM JBZ
05:59PYM JBZ
06:29PYM JBZ
06:59PYM JBZ
07:29PYM JBZ
07:59PYM JBZ
08:29PYM JBZ
08:59PYM JBZ
09:29PYM JBZ
09:59PYM JBZ
10:01PYM JBZ
10:03PYM JBZ
10:05PYM JBZ
10:07PYM JBZ
10:09PYM JBZ
10:11PYM JBZ
10:13PYM JBZ
10:15PYM JBZ
10:17PYM JBZ
10:19PYM JBZ
10:21PYM JBZ
10:23PYM JBZ
10:51PYM JBZ
10:53PYM JBZ
11:21PYM JBZ
11:23PYM JBZ
11:25PYM JBZ
11:27PYM JBZ
11:55PYM JBZ
11:57PYM JBZ
11:59PYM JBZ
12:01PYM JBZ
12:05PYM JBZ
12:07PYM JBZ
12:11PYM JBZ
12:13PYM JBZ
12:15PYM JBZ
12:17PYM JBZ
12:19PYM JBZ
12:23PYM JBZ
12:25PYM JBZ
12:27PYM JBZ
12:29PYM JBZ
12:31PYM JBZ
12:33PYM JBZ
12:35PYM JBZ
12:37PYM JBZ
12:39PYM JBZ
12:41PYM JBZ
12:43PYM JBZ
12:45PYM JBZ
12:47PYM JBZ
12:49PYM JBZ
12:51داره میاد
13:05نکنه دیده
13:07اطمان دیده
13:08خیلی از دستم اصابانیه
13:10آزان صبح خیلی
13:12ببخشید آقای آزان صبح خیلی
13:13دیشتب داشتم فکر می کردم که چقدر حقتون نادیده گرفتم
13:16ولی واقعا نشبان کردم
13:17آفرین اسرا آفرین
13:18بازم تونستی گولم بزنی
13:20اما تا این حد از دست انتظار نداشتم
13:22یعنی چی؟ چی شده؟
13:23ببینش
13:24یعنی چی؟ چی شده؟
13:25یه لحظه سب کن چه خبره؟
13:27باشه یه کاری کردم
13:28ولی چرا بزرگش میکنی؟
13:30تاسه میگه من کردم
13:31یعنی اطراف میکنی که دیشتب اینجا بودیاره؟
13:33آره اومدم
13:34خیلی اصابانی بودم اومدم
13:36بازم پیش بیاد میام
13:38واقعا کس را؟
13:39واقعا که؟
13:40آلیه چی بگم ها؟
13:42ببرینش
13:43خودش اطراف میکنه چی کار کرده
13:44تعبیل پولیسش میدید
13:45چه پولیسی؟
13:46چرا قب بزرگش میکنی؟
13:47به خاطر یه ماشین آدم
13:48آنقدر بزرگش نمیکنه
13:50واقعا که
13:51ماشین؟
13:54دوستان همه برن سر کارشون
14:03آه ای بابای کن
14:06نمیتونم به مقاماتشو کنم
14:08نمیتونم
14:09تو که سی بودی؟
14:10آمان جو انشالله یه رو سیر میشه
14:11آه
14:12این دختری کجامو؟
14:14آخ نو خود
14:15حلیف حلیف حلیف
14:27حلیف حلیف
14:27چی خبر گوبی؟
14:28صبح خیلی
14:29ببین یه فکری به سرم رسیده
14:31میگم امرو تو چنده دن تو بردار
14:32ساس نمرو
14:33منم از خارم ماشین رو بگیرم
14:35با هم بریم بیرون ها
14:36نظر چیه ها
14:37خیلی خوب میشه حال میده
14:39با ماشین خالت این ها
14:40هره هره
14:41به اون گیر دادی؟
14:42تو فقط بخوا
14:43من این ماشین دیگه پیدا میتونم
14:44اکرم
14:46اکرم ارتان
14:47با ما میایی
14:48کجا بیام؟
14:49با ما بیایی
14:50یلا
14:50آه چیزه
14:51ولی من تقصیری نداشتم
14:52که همهش تقصیر استرابط به خودم
14:54آه
14:54خیلی دست بازده
14:55تو چیکار کردی؟
14:57اکرم چیکار کردی؟
14:58بگم کاری نکردم
14:59اکرم چیکار کردی؟
15:00بما ما خدا من کاری نکردم
15:01ایلیف
15:01تو با من ناغره دمیشی یا
15:04منو فرموش نکن
15:04ببرش ببرش ببرش
15:06کل خانوادر رو ببریم
15:07کل خانوادر رو
15:08نه نهیچی
15:09منکشه
15:10چه خبش شده؟
15:11آی چیکار کرده؟
15:11دارم میبرم به زرارو دیگه
15:13ایلیف
15:14اکرم
15:15سترچه چی کار کردی؟
15:21رئیس
15:22الان با پولیچه هرست دادم
15:23داداشش هم دستش بوده اونم دستگیر کرده
15:25بفرما
15:27من واقعا احمقم
15:29چطوری گذاشتم دوباره گولم بزنه
15:30بیره خب بابا کنترول داشته باش رو خوده
15:32موساد چطور آروم باشم
15:34ها؟
15:36شاید از کسی پول گرفته
15:37من چطور رو فهمیدم
15:39ای بابا آروم باشتی که دست پولیسه
15:41همه چیز شاید یه توضیح داشته باشه
15:43موساد چه سوزی میخواد داشته باشه
15:47خودش اعتراف کرده دیگه دیشب اینجا بوده
15:54از همون اول همه چی رو برنامه نیزی کرده بوده
15:56این دیگه شکاریه
15:58آخه خودش کارای خودش و حرفاش یادش نمیاد مگه
16:00من چی کار کردم؟
16:02ببین چه بلای سرم اومده
16:03عرضش داره که شکایت کنه و منو بندازه تو بازداشگاه
16:06من تازه به تا داستانه اصلی اوزانه نگفتم
16:08برا تعریف کنم
16:09اه با اینم گرفتنه
16:10داداش داداش داداش
16:13تو اینجا چی کامی کنی؟
16:14چه میخواد بکیه به نظره اینه
16:16ها نمیبینی؟ دست من دست هم زده
16:20باشه بابا
16:21خودم کردم که لحنت بر خودم داره
16:22چلا حصابانی میشی؟
16:23بعدش هم من از خجوبت میدونستم که تا این حد حصابانی میشه
16:26من نمیدونستم شکایت میکنه و میوفتیم بازداشگاه
16:29خواره من بعد میدونستیم اگه باشه حصاباش نکردیم
16:31من بعد میدونستم، من بعد باشه دستم باشه
16:33خواره من برمین چوه باشه
16:34نمیدونم یعنی اخلاقش رسال نایمده
16:36به خدا خفت میکنم ها
16:37به خاطر تو الیف دیگه نگاه هم نمی کنه
16:39ها چی میگی تو انگار که خیلی نگات میکرد ها
16:42من این نگات تا رو خدا بکنی بینجم نم
16:44بکش نست تو، بی تربیت، نکن این کار رو
16:46وحشی توی، منو حصابانی نکن، گاز میگیرم
16:53شایی میندزم، بی اینجا ببینم
16:54بیا
16:55خودتون بازرکت از خدا اگه پیزن ما نکن
16:57کسافت خودتی، خوار تو برونجو بشی منو حصابی میکنه
17:00بی تربیت
17:02بابا این روانیه
17:05به خودت خانوم، اینطورو به هفترانش روانی میکنه
17:07حاکی روانیه، میدونی چه بلاهایی از دست همین برادرم سرم اومده
17:11یه بلاهایی سر من آورده که واقعا دشمن سر دشمنش نمیاره
17:15بکم سرکتشو، خواهیش میکنم سرکتشو، سرکتشو، لطفا
17:19پس به خاطر دوزیدن داده ها وارد شرکت شده
17:22بدبخت، اینو دختر خوبیه
17:23بلی ریزش منم ازش خوشم ناییمد
17:25بلی وقتی چله خانوم، پس اندیده نتونستم چیزی بگن
17:28من به شما گفتم
17:29این دختر از همون روز اول یه مشکلی داشت
17:32ولی دیگه دوزیدن داده ها؟
17:34واقعا که تا این حدشو منم خیلی تعجب کردم
17:36شما راجبه کی حرف میزنی؟
17:37آه، تو خبر نداری راجب اسره حرف میزنی
17:40داده های شرکت دوزیده پولیس دستگیرش کردن
17:43یه لحظه؟ یعنی چی دستگیرش کردن؟
17:46اسرا همچین کاری نمیکنه، چی میگین شما ها؟
17:49عزیزم چون که با کارت اون وارد شدن
17:54بفرماین خانوم
17:56کارت هم رو پیدا نکردم، بیخیاد
17:58من همچین آدم درویی تا حالا ندیده بودم، واقعا باورم نمیشه
18:02منم باورم نمیشه
18:03باید یه توضیحی به مشتریو بدیم
18:06میدونم چه حالا، ولی داده ها رمز دارن
18:08رمزگزایشون زمان میبره
18:11ما هم یکم سب کنیم
18:12شاید تو این مدت یه راه حلی پیدا کردیم
18:15نمیدونم
18:16نخیر، ما چطور میتونیم همچین اشتبایی بکنیم؟
18:19چطور میتونیم همچین آدم یو بیاریم اینجا؟
18:21تو اون همه گفتی شک داری، من به حرفت گوش ندادم، همه چی سخصیر منه آزان؟
18:25راسته شب، اونجوری نیست که میگی
18:27آزان دروغ میگم، گفتی این دختر مناسبه اینجا نیست، گفتی مطمئن نیستی، شک داری، من به حرفت گوش ندادم
18:35چالا، باید یه چیزی رو بهت بگم
18:42من باید بگم که
18:44یه لحظه گوش میدین؟
18:45دارین اشتباه بزرگی میکنین؟
18:47اصرا دیشب وقتی داشت میرفت با کارت من خارج شد، دختر کارت خودش رو گم کرده، معلوم یکی کارتش رو برداشته
18:56وقتی میدونه دستگیر میشه چرا همچین کاری بکنه؟
18:58شاید عمدن کرده، شاید عمدن اینطوری کرده که انگار گمش کرده
19:02ببین، چالا، میدونم تازشت ناختمشو، زوده که اینو بگم، ولی آخرین کسی که تو این شرکت بتونه این کارو بکنه، اون اصراست
19:12موسا، کلیه فیلم های مربوط به اصرا رو بررسی کنید، تمام جزیات، هر چیزی که هست، باشه همه جزیات
19:19همه جزیات، ماشه رئیس
19:22جناب سروان خوب، خیلی خوب، پیاز داقشو یکم زیاد کردم، ولی فوقش یه ماشینه دیگه چی هستی شدیم؟
19:31همه تقصیرها به خدا گردن خوهر منه، ولی روانیه، میدونی بهش گفتم نکن، ولی گوش نداد، خیلی بهش گفتم
19:39ولی گوش نداد دیگه چیکار کنم، من دوست نداشت این کارو بکنم
19:42دخترم دیشب شما با داداشت، رفتی شرکت یا نه؟
19:46رفتیم
19:47خب، بعدش؟
19:48بهتر همه جریانه از اول براتون بگم
19:51دیشب این اوزان، یعنی آقای اوزان، اومد محلگ ما
19:55جوری جوگیر شده بود و از بالا ما رو نگاه میکرد، انگار ماها رو داره ریز میبینه
20:00کلی حرف بارم کرد، کلی هم از حوانی شدم، خب برام آدم هم دیگه عصبی میشم
20:04دیگه خواستم حالیش کنم که کیه
20:08داداشت پاشو بریم
20:09هی خدا تو بست، فرلا خجم
20:11کاجم میری تو
20:12نشونش میدم
20:13خودشو چی فرض کرده؟
20:14کلی روز کم با من در افتاده، بعد نیاد محله دهنشو برام باز میکنه
20:18به خوهرم؟
20:19آره، به خوهر تو
20:20نشونش میدم، ما هم عروری داریم
20:22آره، هیچی، میدونم چی کارش بکنم، میدونم
20:26میگن، نفع به کار من بودی که مانع ازدواج الیف رو من بشه
20:30تو نه، داداشت کجا میخوان بفهمن؟
20:32خیره خب، پس پیار
20:34تو برو
20:36من پشتتم، باشه، پشتتم
20:38جناب سربان گوش نده، در چی گفتم، گفتم
20:41تو را سه طرفی اشتباهی کردن آتش مرکه نشو
20:44یعنی آتیش نیار تو مرکه، ولی از این گوش گرفم
20:47گوش فرستادش بیرون، باور کن، نمیم فهمم چرا
20:50چون دیوونه هست، اسرا هرتانه دیگه
20:52به نمیست که اسرا، دیوونه هست لطفا
21:00داداش، سر تو بدوست
21:01رابیو، رابیو
21:04برو برو
21:16داداش، بیا
21:17همینه
21:18دختت تو مطمئنه؟
21:20مطمئنم، داداش خودشه
21:26آقا اوزان، آدم ها اینجوری عصبی میکنن، نه اونجوری
21:30حالا ببین ماشین، لکسه تو چی کارش میکنن، نگاه کن؟
21:32بخترم دو ساعت داری چی میگی؟
21:36خب، شما سآل کردین، گفتین رفتم شرکت، چی کار کردم، من اونو گفتم؟
21:39ما که اونو نگفتیم، داده ها گوب
21:42ها، داده ها؟ کدوم داده ها؟
21:44مقلشون کجا بود، داده کش برن؟
21:46بچه های من خنگن، خصوصا
21:50او نگرم، دبیر زنجد و ضرب یادگره، اونم باقا تا ضرب عدد پشت نویشتن
21:56والا، راست میگی، دختر، راست میگی
21:58میکه داده ها رو دوست دیدن، این شدنی نیست
22:02میگم که سوه تفاهم شده، به خدا به زودیم روشن میشه
22:06خودتو ازید نکن، بلایی سرت میادو
22:08اما نر ایمان، اونم حق داره، غصتش رو میخورم
22:12دود از کنده بلند میشه، یه زمان اون اصرا دل پسر من رو دوزیده بود
22:17از خجام معلومه که داده ها رو کش نبرده باشه
22:20خوار خیلی زشته، لگه دروغه
22:22بلا دهن تو برو خون می کنم زنیکه
22:26ببین چی کار داره می کنه، چقدر سطح پایینه آخی
22:30یکم شبیه پول دارا برخورد کن
22:32تهدید می کنن، شانتاج می کنن، نیختم توی محله گروه هک شدن
22:36بریم به احل محله حقایق رو بگیم
22:39آفجه، بریم خونه دیگه
22:41بری دیگه بر نگردی
22:43دوختر قصمی دارم که بشین دیگه، گوی بشین
22:45ای خدا
22:47با پولیس ها حرف سدم، اجازه گرفتم
22:48اجازه دادن؟
22:49آره، آره بیا بریم بچهارو ببیریم
22:51بیریم بس، مغاز دست دمانت باشه
22:53نگران نباش، خیالت راحت باشه
23:04خب، نگهش دار
23:07زوم کن
23:15کار این طرفه
23:17گفتم که کار اونیست
23:18بی خودی دوختره رو متهمش کردیم
23:20بورم به پولیس اطلاع بدید، اونی که دنبارشی مینه
23:22کشم آجنم
23:24ممنون چنم
23:25خواهش میکنم کاری نکردم
23:29چه حالا؟
23:30ها؟
23:31دیگه، بعد همچین موفقیتی کاربرزی نمی کنم آره؟
23:35چه نار؟ برو سر کارت دیگه
23:38کار چی؟ مگه کار دارم؟
23:40من کار آموزم
23:42هر کاری میکنم نمیشه
23:44بی خودی دختر رو متهم کردیم
23:46خب، حق داری داداش، زش بود واقعا
23:48خب، اگه کار اون نبود، نصداشوی توی شرکت چی کار داشت؟
23:50داداش نمی فهمم، اون کارت ورود نداره که نمیتونه بیاد شرکت دازمونم نصداشوی
23:54یعنی چی؟ چی کار میکنه؟ یه ماشین دیگه چندقدر شلوقش میکنی خب؟
23:58بیا موسا
24:00یه ماشین دیگه چندقدر شلوقش میکنی خب؟
24:04بیا موسا
24:05کجا میری داداش؟
24:06تو بیا
24:11داداش کجا میری؟ با ماشا این قرار جایی بریم آره؟
24:14بیا تو یه نگاهی بندسیم، بیا
24:24آه
24:30داداش، این چیه؟
24:33شیره؟
24:39موسا از دور به نماشین ببین چه خبره؟
24:40باشه داداش
24:50پس فترت، حالا نشونت میدم چطور یه آدم عصبی میکنن؟
24:56مردی کهیه، پس فترته، آه
25:00بریمش، خیلقا
25:01شرف
25:04بی...شرف
25:10شات؟
25:12باشه، باشه باشه
25:14موسا خنده داره؟
25:18موسا خنده داره؟
25:20بازری منو بپذیرید
25:26شرف؟
25:27بیشرف
25:29جناب سروان اون یه بیشرفه
25:31کم مسیبت سرم مورده تازه بهه میگه دوست
25:35آخه مگه آدم به همسر سابقش میگه دوست
25:39یعنی داده ها رو ندازیدین
25:41حالا اصلا من ندازیدم شما ببینین اصلا به من میخوره دوست باشم
25:46در ساینه نبینیدون همه معصوم به نظر میاد
25:50گفتم که چطور زیر سایی من سروتمند شده ها
25:54آره دخترم گفتی گفته بود
25:56بگو کما
26:00رئیس یه مورد جدید است
26:03خدا روشوی خلاص شدیم
26:10مجدم شما نبودید آزادید
26:12من که گفتم که
26:17من که گفتم کار بچه هام نیست
26:23اونا همشه خوشی ندارن
26:24تو گفتی هیچ کس ندارید
26:26آزادید
26:30مامان جون حفظ کشیدن خیلی سخت بودید
26:33بعد جوری دارم تنگی قضاهاد شده
26:34آیال چنی بیا اینو ببر اون طرف
26:37صبح دوتا و نسی توس خورده سیر نشدید؟
26:39بابا جون دل تنگتم
26:41محلمون خونمون
26:43حطره درخت لیمو بابا
26:45ایکو
26:46مامان ما تو محلمون درخت الهامون نداریم
26:48ویلکو مامان ویل راجی میکن آخه
26:51یک کلان تری اومده جوگیر شده
26:53نه شد دیگه
26:54اومدم به تریپ بیام
26:56فکر کنم خوهرمی رفتر رو مدبانه کنم ولی نمیذاری
26:59رفتر شما خوب نبود خوهرمان
27:01نبود خوهرمان
27:02خدا بد نده چیش رو
27:04خوب هم چیزی نیست
27:06مامان از یار نازنین هم چه خبر رو
27:07میزنمت به خدا
27:08میزنمت به خدا
27:10بزن مامان دوداش اما بزن
27:12منازه اینو هم با هم دیگه یکی دربی میکنیم
27:14تا خونه میبینمشون
27:16خونه میبینم اتون
27:17باشه باشه
27:19شرا بیا پینقدر هم بزن
27:21بیا ببینم از دسته تو
27:23باید کاری کرد
27:25قطعا
27:28تو یه زنگی بهش بزن
27:30آره
27:31تو زنگ بزن اسرا
27:34از طرف شرکت ملاریوم صافت
27:36از خواهی کن
27:37بگو اشتباه شده
27:38مایل این فردا مجددن
27:40توی شرکت باشی
27:41چه میدونم از این حرفا بزن دیگه موسا
27:43باشه من زنگ میزنم
27:44ولی بهتر نیست که خود شما زنگ بزنی
27:47یا
27:48من چرا
27:49ماشینم رو داغون کرده موسا
27:51چی بش بگم زنگ بزنم از خواهی کنم
27:53آره؟
27:54موسا
27:55باشه
27:56شمارشت داری؟
27:58اه بایانی میگیره
28:03او نوزانی که میگفتی دیرش پاکت دیدی چطور به هم اتهام زد و جرما این داخت گردنه من واقعا که
28:08حلا به دور بشه
28:09ممنونم آب جی جون
28:10خب دختر روز اولی کارتتو دوزدیدن
28:14بعدم گفتی شب شرکت بودی
28:16این پسر چه فکری بکنه
28:17های زینو
28:18میخوام یه چیزی بگم
28:20چرا رفتیم ماشینشو رنگ هدیم؟
28:21دختر به هاشیه نکش میگم به من ظلم شده
28:24میگم به هم افتراز زدن واقعا که
28:26بله به دور باشه
28:27آه باشه ممنونم آخ
28:31این کیه دختر؟
28:32نمیتونم شو برای ناشناسه
28:34جواب بده این؟
28:35شاید اوزانه
28:39بله
28:40علو
28:41سلام سخانوم
28:43از شرکت ملاریوم زنگ میزنم
28:46اسمن موسا
28:47زنگ زدم بابت اتفاق طلق امروز ازتون ازخواهی بکنم
28:50خوشحال میشم فلا بول
28:52توی جنمیمون ببینیم اتون
28:54بابت مشکل ایجاز شده هم مجددا ازخواهی میکنم
28:57ببخشید
28:58تموم شد آقای موسا
29:00به اون رئیست بگو
29:01تو ازم ازخواهی نکنه
29:02نه عذرتون رو میپذیرم نمیام شرکتتون
29:05روزتون بخیر
29:07اه چی کار کردین؟
29:09خوب کردم حقش بود
29:11من برم ازش ازخواهی کنم
29:13گن زده به ماشینم
29:15من برم ازش ازخواهی کنم آره
29:17داداش به همین خیال باشی
29:20به همین خیال باشی
29:24زنگ میزنه
29:25زنگ میزنه حتما زنگ میزنه
29:27باید زنگ بزنه
29:28میگم بهتر نبود تو نری
29:30دختر زنگ نزنه چی؟
29:32همه این نقشات نقش براق میشه گفته باشم
29:34میگم زنگ میزنه
29:35اونا به هم افترا زدن
29:37به من افترا زدن
29:38دختر این پسره تو رو تو شرکتش نمیخواد
29:41الان همونی که میخواست شد
29:44آها
29:45وا دخترا
29:47آزاد شدی؟
29:48بگو ببینم چی شده
29:50اوه بگو تعریف کن ببینم چی شده
29:53خوش آمد یابجی نریمان بفرما میشه
29:55خوش باشی بگو چی شده مردم و فوزولی
29:57تو شرکتی نیستم که بتونم توضیح بدم قدرتشو ندارم واقع
29:59تو شرکتی نیستم که بتونم توضیح بدم قدرتشو ندارم واقع
30:03آه محله منتظر خبر توه
30:05خیالت راحت به من بگو
30:06من در آن واهه تو کل محله جار میزنم
30:09تو هم خلاص میشه از این که دونه بدونه به همه توضیح بدی
30:12بعد میگم
30:13آه من رفتم میبینم اتون
30:16چیزی شد خبر بده
30:17تو تعریف کن ببینم چی شده
30:19آی آبجی نریمان تو رو خدا بلم کن چایی رو تا حضاب کن من رفتم بای
30:24بیتربیت
30:26بیتربیت؟ چاییارم انداخت گردن من
30:29آیسل یه چایی بیار باسم
30:32نوشه جان
30:34آه ماما میبینی زنگ نمیزنه
30:36سخت زنگ بزنی یه مذرت بخواد
30:38دخترم گفت از شرکت زنگ زدن باز چی کار کنه
30:42درزانه تو چرا مراقبه کارتت نیستی
30:44از روز اول میخوای شرکتشو برشکست کنی؟
30:46دست درد نکنه مامان واقعا ممنونم
30:49خیلی روحیه دادی
30:50آه مادر
30:52سپارش یفکا داده بودم بارو بگی بزن مقایزه
30:54باشه
30:56گربونش برم گربونش برم
30:58اوزان
31:00گربونش برم
31:02گربونش برم
31:11اوزان
31:12شرکتش برام
31:14اوزان
31:18اوزان
31:20بگردن
31:22اوزان
31:24اوزان
31:26تا Lynn
31:27اوزان
31:29تا انتسان
31:30اوزان
31:33اوزان
31:34موسیقی
Be the first to comment
Add your comment

Recommended