Skip to playerSkip to main contentSkip to footer
  • 4 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00محفظ باش بسرم
00:30ببینیم دخترا
00:34یلیز اونطوری که شما فکر میکنین نیست
00:38دلیل نمیشه چون قبلم پیش من کار میکرده
00:43در موردش پیش داوری کنیم
00:45اون آدم خیلی صادقیه
00:47تا جایی که منو متحجب میکنه
00:50دیروز به هم پیشنهاد داد که قرار داد و ازدواج رو امزا کنیم
00:54یعنی چی بابا جون
00:57یعنی قبل از این که تو بگی خودش کنیم
00:59آره
01:00یلیز اصلا شبیه دوستای دوروبر شما ها نیست
01:07پس پول واسه بعضی ها زیادم اهمیت نداره
01:10مینم
01:13نوش جونتون
01:17خداحافظ
01:18خداحافظ
01:19شک شک شک
01:28ببین دختره واقعا اونطوری که فکر میکردیم نبوده
01:31مهم نیست دختره چه پیشنهادی به بابا داده
01:34مهم اینه که بابا چه جوابی بهش داده لیلا
01:36این چیه؟
01:57خدایا این دیگه چیه؟
02:00وقتی داشتم میدویدم پیدش کردم
02:01با این نگاهش کن خیلی با محسن است
02:05خوده چقدر خوشکلت چقدر ناسی
02:10عزیز دلم خوشکلم
02:13میبینم ظرف دو دقیقه منو فروختی
02:15حالا این فسفلی ها چی کار کنی؟
02:19جای خوبی اومد این آقا علیهان
02:20میدونم به اونم همین حرفو گفت
02:22خیلی با محسنی خیلی خیلی
02:27آیه ازیزا
02:28موسیقی
02:58الو
03:00ایندر
03:02من هم زرین
03:04شماره تو از لیله گرفتم
03:05زرین؟
03:07میتونیم حرف بزنیم؟
03:08آه میشنوهم
03:10خوش تلفون نمیشه
03:12باید رو در رو حرف بزنیم
03:14باشه تو جاشو بگو
03:15من فورا خودم رو میرسونم
03:18باشه
03:20اونجا که میگی خوب بهش میرسم دیگه نه؟
03:35آره اصلا نگران نباش تا وقتی یه صاحب جدید پیده کنه نگهش میدارن
03:39اگه کسی نخوادش چی؟
03:42آیه علیه ها چقدر بدبینی تو؟ آخه چرا کسی نخوادش؟
03:46میدونی من چند تا سگا تحویل اونجا دادم؟
03:49چه میدونم؟ آخه متاسفانه کلی سگا وره هست که همشون منتظره یکی هست که بره سراخشون
03:55آره دقیقا همینطوره
03:56خیلی عجیبه که هر یعوانی سرنوشته خاص خودشو داره
04:02یکیش تو خیابون به دنیا میاد و مادرش با ماشین تصادف میکنه و اونم تو خیابون واسه زندگیش میجنگه
04:07یکی هم توی خونه گرم و نرم با محبت بزرگ میشه
04:10متاسفانه همینطوره
04:13اما ما هر کاری از دستمون بر بیاد انجام میدیم تو اینطوری نشد
04:17درسته
04:18خیلی کار خوبی کردی که ولش نکردی
04:20عزیزم
04:34چی کار میکنی؟
04:36کار میکنم تو؟
04:38منم دارم آمده میشه هم میخوام برم بیرون امشب هم دیگر رو ببینیم
04:41باشه میبینیم
04:42یه سپرایز برات دارم
04:44باسه من؟
04:45آره برای تو
04:46چرا تحجب کردی؟
04:48یعنی من نمیتونم تا رو سپرایز کنم
04:50نه آخه من
04:51زیاد عادت ندارم کسی سپرایزم کنه
04:54داری با من ازدواج میکنی پس عادت کن
04:57فیلن میبوسمت
04:59هلو
05:20چه جب؟
05:21گذره پوز به دب با خونه افتاد
05:23حق با تو بود
05:25در مورد موضوعی که نمیدونم به هیچ فرش حرف نمیزنم
05:30میدونی میخوانه ازدواج کنم؟
05:33میدونم
05:34باید چی کار کنیم؟
05:37باید چی کار کنیم؟
05:41نکنه اشتباه شنیدم
05:45منظورت مایی؟
05:46اندر کشش نده
05:47فهمیدم اشتباه محص بود که حرفاتو باور نکردم
05:52فکر نمی کنم دیگه بتونیم کاری انجام بدیم که حالی تصمیمش رو عوض کنه
05:58اگه بتونیم اتفاقای گذشتر رو فراموش کنیم
06:02میتونیم با هم همکاری کنیم
06:04فقط در این صورت
06:05چطوری میخوایی این کار رو بکنی؟
06:10معلومه که نمیتونیم با هم دوسته سمیمی بشیم
06:13اما به خاطر منافع مشترکمون میتونیم همکار بشیم
06:17این دختره قرار وارد خونهی بشه که پسر من و دختر تو توشن
06:22در مورد خوهرش که پیش علیهان کار میکنه
06:25یه دیگه جای حرفی نمیمونه
06:27علیهان حرفمو گوش نمی کنه
06:29معلومه که گوش نمی کنه
06:31باید چیمیل داریم؟
06:32من چیزه نمیخورم خیلی ممنون
06:34من دنبال این کار رو میگیرم زرین
06:42به هم اعتماد کن آروم باش
06:46منتظر خبرم باش
06:49باشه
06:51بابای عزیزم
07:02وقتی یکی خواستش به همون خبر میدن دیگه درسته؟
07:12خبر میدن
07:13خوبه
07:14ما میتونیم بریم ببینیمش
07:16تازه اونجا کلی سقای دیگه هم هستن
07:19اونا علاوه برقضا به محبت هم احتیاش دارن
07:21پس با هم میریم
07:25باشه
07:26خیلی وقت بود همچین غذایی نخورده بودم
07:34من که بهت گفتم اینجا منصبه تو نیست
07:37منظر من که این نبود
07:38وقتی بچه بودم بابا منا میعورد همچین جا باییم
07:45خب بابا تزنده هست؟
07:48نه
07:49خود کرده
07:51مای خودوی من
07:54خیلی نراحت شده
07:56منم
07:57بابام با عرضش ترین دارو این تو دنیا بود
08:02خیلی سخته
08:05حتما مامانیتم خیلی نراحت شده
08:08همینطوره
08:12خیلی نراحت شد
08:15ببینم من چیز بدی گفتم
08:19میونتون شکرابه؟
08:21مامانم هم دو سال بعدش مارد
08:23من دیگه دلم نمیخواد در مورد این چیز رو حرف بزنم
08:28باشه من که چیزی نگفتم
08:31اصلا دلم نمیخواد در مورد خانوادم حرف بزنم
08:33واقعا نمیفهمم تو میخوای چی رو بفهمی؟
08:35من نمیخوای چیزی رو بفهمم فقط خواستم باوت همدردی کنم
08:38چیزی باز همدردی نیست
08:39بابام بهترین آدم دنیا بود
08:43مریض شد
08:45و مجبور شد خیلی زود ما رو ترم کنه
08:51مامانم هم دو سال بعدش مارد
08:53فقط همین
08:54باشه علیهان ببخشید
08:58اگه غذا تو تموم کردی پاچو بریم
09:02کار و زندگی و کلن ول کردیم
09:07دستتون درد نکنه
09:13دست میدید
09:14دستاری
09:15تبقید
09:18چون מחبار
09:19دستند
09:22کار و بزنو
09:24دستا
09:26کار و بحقیه
09:33خوب Petersburg
09:34دسته
09:36میدم
09:38دستی
09:40موسیقی
10:10موسیقی
10:40نظره چیه
10:50خب بدک نیست
10:53جاشم خوبه اما هنوز
10:56نمیدونم
10:57اما
10:58چیزی که من میخوام ازت بشنبم
11:00بدک نیست نیست سینان جون
11:02پس باید چی کار کنیم
11:03به نظرم بیشتر به گشتن ادامه بدیم آره
11:06تا رزن فوقلادهی مثل تو ندیدن
11:09سینان جون اینجا نشونه
11:12یه اعتبار ماست
11:13اینطوری تو به کسی که بهت رکب زدن
11:15نشون میدی که هنوز سر پایی
11:17منم به بابام نشون میدم که بدون کمک
11:19اونم میتونم معفق بشم
11:21چی بگم حق با تو
11:24خب پس بریم جاهای دیگرم ببینیم
11:35صدقی یکی بذار بالا سر کارگره
11:37خواهی تم از دور مراقبشون باش
11:38درم نمیخواد هیچ مشکل پیش بیاد
11:40چشم قربان
11:41خوبه بیا
11:43آقای حلیت امروز مهمونی تبلیغتی آقای آسمان هستش
11:50گفته بودیم که بهتین یادواری کنم
11:51بگو نمیتونم بیام
11:52چشم قربان
11:53بگو جونم
12:00آی عزیزم قرار داشتیم درسته یادم رفته بود
12:04سرگرم شدم میشه یکی دو ساعت دیگر هم دیگر رو ببینیم
12:07باشه باشه عزیزم
12:08باشه عزیزم میبینم
12:10بازم از اینا دارین میشه همش رو ببینم
12:15صدقی بیا بریم نمیخوام آسمان رو نراحت کنم
12:20رو چشم قربان
12:21خانم ها و آقایون مؤسسه ساختمانی آس
12:28با ساختمونای دوست با طبیعت
12:31زندگی شادی رو براتون رقم میزنه
12:33درست میکم آقا آسمان
12:35خیلی ممنونم
12:41ممنونم
12:42اینده خانم میشه یکس هم با هم بندسیم
12:44آسمان معلومه که میندزیم چرا نندازیم
12:46اما ما که عجله نداریم درست
12:48جزا بدین اولی خوش آمدی به مهمونو بگیم
12:50تا بعد
12:51جانر
12:53به خودتی که داره حالا به هم میخوره
12:55نگران نباش خودم نجاتت میدم
12:57سلام خوش اومدید
13:00خیلی ممنون
13:01سلام از بروشورامونم برداریم
13:02حتما مر میداریم
13:04خوش اومدید
13:14موسیقی
13:44حالید
13:55خوش اومدید
13:57خیلی ممنونم
13:58حالید چطوره؟
13:59خیلی ممنون تو چطورید
14:00خوبم همه چی رو براهه؟
14:01خدا رو شد
14:02خوش حال شدم
14:02حالید جان
14:04خوش رو نهدید
14:05ما هم منتظر تو بودیم
14:07آقا حالید هم تو اولین کارم تنها من نذاشتن
14:11ایشون همیشه هوایی منو دارن
14:13این درخانه ممکنه زندگی مشرکتون از سر بگیریم
14:16آآه زندگی دیگه
14:17هیچ چیزی قابل پیش بینید نیست
14:19این درخانه
14:20خیلی وقت بود که شما رو تو مهمونیا نهدیده بودیم
14:22دلیل شیر
14:23میتونم بهتون بگم که از این به بعد
14:25بیشتر هم دیگر رو میبینیم
14:26عثمان جان
14:28زیاد وقت ندارن
14:30اومده بودم به تبریج
14:31خیلی ممنونم
14:32میبینم اتون
14:33میبینم اتون
14:38حالید جان
14:55میبینم اتون
15:25خیلی کجاست
15:25میخواستم با هم تنها باشیم
15:27واسه همین گفتم بره
15:28کار خوبی کردی
15:30یه سپرایز برات دارم
15:32چی؟ سپرایز؟
15:34پشت تلفان که بهت گفتم
15:36آآه
15:37خیلی ببخشید
15:38من یادم رفته بود
15:39چی شده؟
15:42ایچی؟
15:44خب پس زودتر چشتو ببند
15:46باشه؟
15:47حالا باز کن
15:55این چیه؟
15:58بازش کن
16:00نمیدونم اندازه هست یا نه
16:08دادم اسممون رو روش نوشتن
16:10خوشت اومد؟
16:14خوشم اومد
16:17قشنگه
16:20چیت شده؟
16:23وقتی تو گفتی دیرمیام
16:25منم رفتم یه مهمونی کاری خبرنگارا
16:27همه اونجا بودن
16:28میخوام به جایی که از روزنابه خبردار بشی
16:31خودم بهت بگم
16:32برنامه ریزی مهمونی به احده اندر بوده
16:40تو
16:48رفتی مهمونی همسر سابقت؟
16:51خب من نمیدونستم
16:53اون ترتیبیشو داده
16:55متوجه ای که ما چند روز دیگه میخوام
17:01متوجه هم؟
17:02و میدونم که تو از این کار اصلا خوشت نیومده
17:05اصلا خوشم نمیاد
17:06تازه میگی خبرنگارا همونجا بودن
17:09الان کلی اکس ازتون گرفتن
17:11حتی دلم نمیخواد به اون اکسا فکر کنم
17:13شما دوتا کنار هم
17:15باشه اما منم
17:16دارم همین رو بهت توضیح میدم
17:18چرا درک نمی کنی؟
17:19نمیدونستم اندر ترتیب مهمونیت بده
17:21من امروز فقط دو ساعت نبودم
17:24که اونم واسه این بود
17:25که سپرایزت کنم
17:26اما تو همون موقع رفتی مهمونی اندر
17:28تو چرا نمیخوای منو درک کنی؟
17:31دارم حقیقت رو بهت میگم
17:33حالا هوا موض شد
17:35من دارم میره
17:36خونه
17:37لطفا تو هم دونبلم نیا
18:00صدقی
18:00لطفا آدرس اندر رو برام بفرست
18:03باشه
18:06باز چی یادت رفته؟
18:17هیلدیستو چه چده؟
18:23حالیت رفته مهمونی اندر
18:25یعنی چی؟
18:29واقعا رفته مهمونی اون
18:30الانه که دیوونه بشم
18:32از شرع این زن خلاص نشدیم
18:34یه سایت پاپاردزی هست برو توش
18:36من که نمیدونم اسمش چیه
18:38بده من
18:39نبین؟
18:45میبینی؟
18:48شیطونه میگه؟
18:50هیلدیستاری چی کار میکنی؟
18:52هگه مثلا بندازی موبایل خودتو بنداز
18:53میشه لطفا یک کمی آرون باشی؟
18:56چطور میخوای آرون باشم؟
18:58مردی که قرار باش ازدواج کنم رفته مهمونی همسر سابقش
19:01خیلی خوب باشه شاید یه توضیحی براش داره
19:03داره
19:04میگه نمیدونسته مهمونی اندره
19:06هیلدیست ببین خودت داری میگی
19:09میگی مردی که قرار باش ازدواج کنی
19:11اون انتخاب خودش رو کرده
19:12تو رو انتخاب کرده
19:13مگه میشه دوباره برگرده پیش همسر سابقش
19:16معلومه که بر نمیگرده
19:17خب پس چته؟
19:19یا
19:19میره مهمونی همسر سابقش
19:22از این ورم میخواد با من ازدواج کنه
19:23همسر سابق همسر جدید مردم چی میگه؟
19:26خوهر عزیزم ببین تو هنوزم که هنوزه
19:28به جای این که به حرفای حالی تهمیت بدی
19:30به حرفای مردم همیت میدی
19:32پس بهتر ازدواج نکنی؟
19:33تو منو درک نمی کنی زینا
19:34هیچ کس منو درک نمی کنی
19:37چطور میتونه بره مهمون یا با شکس بگیره؟
19:40من باورم نمیشه
19:41دیوونه شده به خدا دیوونه شده
19:45خیلی خوب افتادم مگه نه؟
19:51میگاشی کن تو رو خدا
19:52حالی چطور تونست بیاد اونجا؟
19:58گفتم اعلانه که همه چی به هم بریزه
20:00چرا به هم بریزه؟
20:03جانر طوری حرف نزنی که انگار اصلا حالی تو نمیشنسی
20:07فکر میکنی ممکنه کاری کنی که خودشو زیر سوال ببره؟
20:10این همه سال فیلم بازی کردیم
20:12تا به چهی آقا پیش بقیه خراب نشه
20:14خب چه میدونم
20:17حالی تو دیگه
20:19معلوم نیست چی کاری ازش سر میزنه
20:21دیدی چطوری سلانه سلانه اومده بود به مهمونیمون؟
20:25خیلی خوب باشه بگذاریم
20:28تو یه مدتی حتی اسمشم به زمون نهیریم
20:30حتی دلم میخواد تا پیش خدا بره
20:32اما از من دور بمونه لطفا
20:34همسویات
20:37آخه این دیگه چه بازشه؟
20:40یعنی چی؟
20:41من مجبورا همه شنا رو تحمل کنم
20:43تو رو خودو در رو باز نکن
20:44آبجی جون اینجا برعکسه
20:46اگه رفته آمد نکنی کاری زیر کردیم
20:48تو رو خودو باز نکن خب یکم دیگه میرم
20:50تو نگره نباش خودم یک کاریش میکنم
20:52آشه خودم حلش میکنم ای بابا
20:54شوهر خوهر؟
20:59چه شوهر خوهری؟
21:00بروی کنار ببینم
21:01اندر؟
21:03مشکل تو چیه؟
21:05ها؟
21:06تو از که تا حالا اینقدر جسور شدی؟
21:08اگه منظورت مهمونی امروزه
21:11من دوتت نکردم تو خودت اومدی
21:13خوب میدونم تو دنبال چی هستی
21:15بی خودی دست و پا نزن
21:17من دنبال کار خودمم
21:19تو که انتظار نداشتی من همینطوری خودم
21:23رو تو این خونه حبس کنم آره؟
21:25مراقب کارات باش
21:28وگرنه همین خوننم از دست میدی
21:31از بابت کار جدیدتم مطمئن نباش
21:33با یه حرف هم همه درها به رود بسته میشه
21:36فهم میدی؟
21:37داری ازدواج میکنی؟
21:41بهت تبریک میگم
21:42به هیچوش سعی نکن بین من و یلدیز فاسره بندازی
21:50وگرنه تو و این داداش بی سر و پا تو آواره میکنم
21:54آدم ها در مورد چیزایی که ازشون اطلاع ندارن
21:57دوچار توهمات بزرگی میشن
21:59بهتری بعد از این که چهرهی واقعی یلدیز رو دیدی حرف بزنیم حالیت خان
22:03همین که دیدم تو چجور آدمیستی برام بسته
22:05یه روز به خاطر رفتاری که با هم داشتی خیلی پشیمون میشی
22:10من تو رو به عوج رسوندم اما اون رسوات میکنه
22:13تنها آدم رسوایی که من اینجا میشناسم تویی
22:40ببینم آروم شدی؟
22:57مگه نگفتی حالی تو دوست داری؟
23:09دوستش دارم
23:10این دیگه چجور دوست داشتنیه؟
23:13ببین از چی نراحت شدی؟
23:15میخوای چی کار کنم زینب خوشحال بشم؟
23:17به فکر بقیه نباشی لیز به فکر کسی باش که دوستش داری؟
23:21اگه علیهان همچین کاری میکرد من از حسودی نمیدونستم چی کار کنم
23:24یعنی نمیتونستم به کسی دیگه ای فکر کنم
23:26راست میگی؟
23:28امیدوارم شما ما ازدواج کنی
23:29یه لیز موضوع ما که این نیست
23:32ببین من واقعا نمیفهمم تو دلت میخواد با حالی تو ازدواج کنی
23:37یه زندگی که اون بهت وعده دادر رو کدوم رو میخوای؟
23:41ببین برای بار آخر بهت میگم
23:43اگه چون حالیت آدم پول دار و مشروعیه میخوای باشه سواش کنی
23:46بهتر دست نگه داری
23:48اما اگه واقعا عاشقشی
23:51حرفی ندارم هر کاری میخوایی بکن
23:53من حالیتو دوستم
23:55هر که از حالیت جدا میشه دیبونه میشه
23:58تو هم که نمیخوای مثل زرین تو توحمه برگشتن حالیت گرفتر بشی
24:01چرا که نه؟
24:04چیه؟
24:07پیشبن خیلی بهت میاد
24:09تو رو خدا ولم کن دیگه
24:11این روز هم خوشمزه شد دست ترد نکنه
24:13باش نشی جونت
24:15آقای رئیس چه خبر؟
24:21سلامتی چی کار کردی؟
24:23زینبو اینجا ندیدم
24:24خوهرش داره ازدواج میکنه چند روزی مرخصی گرفتی
24:27دیروزم که دیر اومدی سر کار
24:30تو کوچه یه طول سک پیدا کردم
24:34با زینب بردیمش محل نگهداریه بپنم
24:38که اینطور
24:40چیه؟
24:42چی شده؟
24:43شما زوج خوبی هستین دیگه
24:45آفرین به زینب
24:47به خدا کاری کرده که هیچ کس نتونسته بکنه
24:49چی کار کرد؟
24:50مثل یه گربه احلیت کرده دیگه
24:52میخواستی چی کار بکنه؟
24:53ببخشید آقا علیهان میخواستم جلستتونو بهتون یاد آوری کنم
25:04بیا
25:16بفرماید آقای علیهان
25:19خوش اومدی علیهان
25:20دیر کن نکرده
25:22نه
25:23مگه میشه تو دیر کنی؟
25:27لزومی نداره بشینی
25:28فقط خواستیم قبل از جلسی بررسی کرده باشیم همین
25:31تو بشین منم علام میام
25:32خیلی ممنونم دوستان
25:33تو اتاق جلسه میبینم اتون
25:35درزم
25:37گزارشات آماری پروژه رو هم برام بیارین
25:39حالت چطوره؟
25:42خوبه
25:43چیزی میل داری؟
25:44نه ممنون نمیخورم اینطوری خوبه
25:46باشه
25:46باشه
25:46اگه این جلسات هم نباشه که دیگه نمیشه
25:51بخواستم بیان پیشت هم آسرم شلخ بود
25:53تو هم که تصمیم گرفتی ازدواج کنی
25:55چقدر زود بگوشت رسیده علیهان
25:57میدونی که سری و سیرم
25:59میدونم سری و سیری
26:01آدم ماجراجوی هستی
26:02بازم رو برفار رفتی اما رد پایی به جان ازشتی
26:06تو زندگی باید سه چیز رو مخفی نگه داری
26:10اولی زندگی شخصیت
26:12دومی در آمدت
26:13سومی قدم بعدیت
26:16کلی چیز هست که باید ازدیاد بگیرم
26:19واسه عق میادی دیگه نه؟
26:22دیدم میخواد
26:23اما خوهرمو که میشنسی
26:25زیاد خوشش نمیاد
26:27درسته عق با توه
26:28خب در این مورد نظری نده؟
26:31در چه موردی؟
26:32در مورد ازدواجم
26:35داداش اگه خوشحالی تصمیم درسته گرفتی
26:38تمومه
26:39بعد از این دیگه هر حرفی بزنیم بیمانیه
26:41از این اخلاقت خوشم میاد
26:44خیلی ها فکر میکنن این ازدواج اشتباه محضه
26:48طبیعی هم هست
26:50برای اولین بار
26:53یه زن با وجود این که میدونست من کیم
26:56به من جواب منفی داد
26:59فکرش رو بکن
27:01من اسیر اون شدم
27:03چطور میتونم ازدواج نکنم؟
27:04پس هر چیزی اولینی داره
27:07امیدوارم قسمت تو هم بشه
27:10ها درزم
27:14با دستیارت زینب آشنه شدم
27:17ازش خوشم اومد
27:19واقعا دختره خیلی خوبیه
27:21همینطوره
27:25بریم دیر نرسیم سرچالسیم
27:31ها آره بریم
27:32موسیقی
27:34موسیقی
27:35موسیقی
27:36موسیقی
27:37موسیقی
27:38موسیقی
27:39موسیقی
27:40موسیقی
27:41موسیقی
27:42موسیقی
27:43موسیقی
28:00موسیقی
28:09موسیقی
28:39موسیقی
29:08موسیقی
29:30موسیقی
29:35موسیقی
29:37البته تو جایی که تونستیم توی این مدت کم اماده کردیم
29:41اینه جهیزی هست
29:42آره
29:42مامان مگه هنوز جهیزیه میدن؟
29:44یعنی نمیدن
29:45اونم به تاریخ پیوست
29:47آره معلومه معلومه شما یه چیزایی کلن فراموش کردیم
29:51مامان گرست نیمیخواه یه چیزی برات بیارن؟
29:59نمیخواه من تو راه خوردم
30:01خب
30:04میرفتی معسل و بعد به همون خبر میددی
30:07مامان مگه همچین چیزی میشه
30:09همه چیز خیلی یه هایی پیش اومد
30:11مام سرگرم کارا شدیم
30:13مگه نه زینم
30:14حال هرچی
30:18من فقط خوشبختی تو میخواه
30:19خوبه پس داری با یادم پولار ازدواج میکنی
30:23خدا حفظت کنه دختر خوشگلم
30:26خدا رو سد ازار مرتبه شد
30:28اما من گفتم
30:29خودم میدونستم
30:30من میدونستم تو میزنی تو خال
30:34واسه همینم اسم تو ایلدیز گذاشتم
30:36آره از همون اولش هم معلوم بود
30:38وای عزیز دلم
30:39منم یه چیزایی میدونم نه
30:42مثلا
30:44این اسمشو باباش انتخاب کرد
30:46زینم
30:46دقیقا مثل باباشه
30:49نگرانم که نکنه نتونه کسیو پیدا کنه
30:51و بترشه
30:52واسه همین نگرانم
30:53مامان جون تو چرا نگرانه منی
30:56منم توی شرکت خوب دارم کار میکنم
30:58دستیار رئیسمو به زودی پیش را میکنم
31:00منم دقیقا همینو میگم
31:01دخترم به نظرت بهتر نبود
31:03به جایی که اینقدر به فکر کار باشی
31:05به فکر یه شعر خوب بودی
31:06حالا ولش کنی
31:08امروز حالم خیلی خوبه
31:10دختر منم میلیونر شده
31:12میلیونر
31:13خب یلیز بگو به نام عروسی کجاست
31:15مامان ما عروسی نمیگیریم
31:18فقط یه عقد ساده تو خونه یه حالیت میگیریم
31:21همینو بس
31:22آآ
31:22آخه چرا دختر
31:24این دیگه چکاریه
31:25یعنی شما نمیخواین
31:26یه عروسی درست حسابی بگیریم
31:28خب فکر کردیم که لازم نیست
31:30همچین کاری با کنیم
31:31آآ
31:31آره دیگه عروسی گرفتن
31:34از مد افتاده
31:35الان همه تو خونه عقد میگیرن
31:37اگه این مدن دخترهای ترشید
31:40باب نکرده باشن
31:41اسم منم اصمانیست
31:42من برم چایی درست کنم
31:50آره آره
31:52مامان چرا حیبهش میگی
31:55میترشه آخه
31:56به تو چه
31:57ناراحت میشه
32:09لباس عروس تو نامده است
32:10اما بهتره یه بار دیگه بپوشین
32:12تا مشکلی پیش نهید
32:13باشه
32:14بفرمایین اینجا
32:22خیلی ممنونم
32:23لطفاً کم جلوتر سمت روست نگهد
32:30همینجاست؟
32:39آره همینجاست
32:41ببین جونم در اومد
32:42تا پیداش کردم قدشو بدون
32:44نگاه کن چی میگه
32:46معلومه که باید پیداش میکردی
32:47همش به خاطر آینده خودمونه
32:49خیلی خوب بریم یه خورده خوش بگذارم
32:53برمینم چی کار بکنیم
32:54این خیلی غشنگه اما اینگار یه خورده شله
33:23فکر کنم اگه اینجا شو یکم تنگتر کنیم
33:26عروس ما رو ببین
33:29چقدرم جوگیر شده
33:31میبخشید
33:32خانم محترم میبخشید میشه
33:34ببینم تو فیلمات چی میگفتن
33:35داد نزن کسی صداتو نمیشنوه
33:38شما از من چی میخواییم
33:41خب معلومه نایمدم اینجا که بهت تبریک بگم
33:45ببول میکنم
33:47نقشه خوبی کشیدی
33:49اما بزرگترین اشتباه زندگیتم انجام دادییس
33:53میبخشید خانم کجا
33:55آآ
33:55یعنی اینقدرزم میترسی عزیزم
33:58نه ترس
33:59راستش آدم خوبیم
34:00فقط اگه لازم باشه بد باشم
34:03کارمو خوب انجام میدم
34:05هر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم
34:07تا تو فراموش نکنی
34:09حسن نفس کشیدنم نزدیکتم
34:11داستان تازه شروع شده عزیزم
34:15بذار ببینم
34:18اینطوری خیلی قشنی تره
34:35بای بای عزیزم
34:48خانم شما کجایین
34:54کجایین شما
34:55خیلی میبخشید خانم
34:58بالا بودم نشنیدم بفرمایید
34:59من این لباسا نمیخوام
35:00یه لباس دیجا میش بفرمایید
35:18خوشگل مامانش رو ببین
35:21بای خیلی خوشگل شد یا
35:24تبریک میگم
35:26خیلی ازتون ممنونم
35:27خیلی ممنونیم
35:31آی خدا رو شک که قسمشون
35:34منم این روزا رو ببینم
35:35امیدوارم همیشه خوشبخت باشی
35:38الهی آمین امیدوارم
35:40زینب جون
35:42خوهر جون
35:43ببین اصلا گریه نکنی
35:45اگه تو گریه کنی منم گریه میکنم
35:47خیلی دوست دارم زینب
35:50منم خیلی دوست دارم
35:53مامان بیا بریم دیگه
35:55خوشگل ترین عروسی هستی که تو عمرم دیدم
36:01ببینا یعنی فقط همینو میتونست بگه
36:06واقعا که چی بگم آخه
36:07مامان ساکت باش
36:08خب دیگه
36:09خب بهتر همه گی با هم بریم
36:11شما بریم
36:12ما هم یک کم دیگه میگیم
36:15جواب تو گرفتی حال بار دیگه
36:17میگن دیدن عروس قبل از عروسی بدشانسی میاره چرا اومدی؟
36:22عزیزم این در مورد عشقایی که واقعی نیستن سهت داره
36:25ما واقعیم
36:26خیلی هم دیگه رو دوست داریم
36:28وای خیلی حیجان زدم
36:32میشی یه لحظه بیای؟
36:34عزیزم حق با تو بود
36:41باور کن من اصلا به فکر قرار داده ازدواش نبودم
36:45حالا که تو هم معذب میشی؟
36:50میکنی همزه اشکالی؟
36:58میکنی همزه اشکالی؟
36:58میکنی همزه اشکالی؟

Recommended