- 7 weeks ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر میکند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز میکند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد میشود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمیکرد...
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار میکند و زینب نیز در یکی از شرکتها به عنوان کارمند فعالیت میکند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر میکند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز میگوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگیاش است، میپذیرد. شرکتی که زینب در آن کار میکند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری میشود. علیهان و زینب تفاوتها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوتها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل میشود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمیدانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آنها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر میگذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترکسور کیوانچ کسابالی
سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM
Category
📺
TVTranscript
00:00PYM JBZ
00:30PYM JBZ
01:00میخوام یه جایی کار کنم
01:02زهرا تو انقدر تو کار کردن افتضایی که موندم چی به تو پیشنهادی کار داده
01:09اندر
01:10خودش کم بود تو رم داره قاطی میکنه
01:14اینجوری نگو بابا جون میدونی که اندر تو کارش خیلی موفقه به منم پیشنهاد داد
01:20آره آره انقدر تو کارش موفقه که داره پرسونرم میگیره
01:23دستانها نمیتونه کمک لازم داره
01:26زمنم بابا سرماییم که نمیخواد
01:29به خودا منم خسته شدم از بستو خونه نشستم
01:32به علاوه چیزی برای از دست دادن نداریم
01:36آره زهرا هیچ چیزی برای از دست دادن نداریم
01:39چون حیثیت منو به خاطر ازدواج بی خودت از دست داریم
01:42اما بابا داری دلمو میشکنی
01:46راستی تو از کهی میوند با اندر خوب شده ها؟
01:50دو روز دیگه باش دعوات میشه
01:51بیا با درستش کن
01:53حسله یه این چیزها رو ندارم
01:55بابا جون بهت قول میدم باش بحثم نمیشه
01:57لطفا به هم اعتماد کنم
01:58اما اعتماد ندارم
01:59وای بابا چی میشه فقط یه شانس به هم بدی خودم رو ثابت کنم
02:12یه لیس خانم
02:15بفرماییم
02:16یه لیس خانم کجا بریم
02:32مستقیم برا
02:33اعتاعت میشه
02:42به اونی که براش کار میکنی
02:44بگو تلاشش بیهود است
02:46یه لیس ببین قبلنم بهت گفتم
02:48من برای کسی کار نمی کنم
02:49خودم اومدم اینجا
02:50زمنان تو چرا از حضور من اینقدر ناراعتی
02:53اینو اصلا متوجه نمیشه
02:54اگه میترسی حقیقت رو به شوهرت بگم
02:57نگرا نباشت
02:58به کسی چیزی نمیگم
02:59چر تو پرد نگو از چیزی نمیترس
03:01نکنه میترسی چون شوهرت رو دوست نداری
03:03سمت من کشیدشی ها
03:05این چه طرز خرف زدنه
03:07مراقب خرف زدنت باش
03:09دروب میگم
03:12یعنی دوستش داری
03:13بله دوستش دارم
03:14مجبورم نیستم بخوام چیز رو به تو اثبت کنم
03:16اون که بله اما حد اقلش اینی که میتونی به خودت رو راست باشه
03:20ببین
03:21اگه با این هدف پاشدی اومدی که زندگیمو به هم بریزی
03:25کور خوندی
03:26من نگات هم نمی کنم
03:28دیگم نبینم سمتن بیایی
03:30وگرنه بعد بلایی سرت میارم
03:33این همون یه لیزیه که من میشنسم
03:35اون تریپت خانو به خونه اصلا بد نمیاده
03:37از من گفت
03:38بهتر تمومش کنی
03:39استفا بده
03:41از اینجا برو
03:42اون روزی که منو جلایی دفترخونه بل کردی ها رفتی
03:45اون روزا یادت میاد
03:46خیلی هم خوب یادمه
03:48اون لحظه بهترین تصمیم زندگی ما گرفتم
03:51مامانم گفته بود با تو عقبتی ندارم
03:53واقعا حق داشت
03:55الان یه نگاه به خودت بکن
03:56یه نگاه به من بنداز
03:57بهتر حد خودتو بدون
03:59استفا بده
04:01متوجه شدی؟
04:04همینجا وایسا پیاده میشم
04:06بعدشم برو دنباله اریم
04:09برگشتم استفا تو داده باشی
04:11زینب
04:32خونه رو چی کار کردی؟
04:34لواز ما رو جمع کردی؟
04:35جمع کرده
04:36میلگیز اومد به هم کمک کرد
04:37همه ی لواز ما رو بسته بندی کردیم
04:39برای همین دیر اومده
04:41عیبی ندارم
04:42عصر ایم یای بریم بیرون
04:44رسشون قراره چند روزی و باییل دیزینو بمونم درست نیست دیر برم
04:49درسته حق با تو
04:50آه علیهان
04:52داری میری؟
04:55آره بیرون جلسه دارم
04:57گفتم با هم غذا بخوریم
05:01بعدا
05:03با هم همه هنگ میشه
05:09به نظر میاد یه چیزی حالشو گرفته
05:13صبح اصلا نینجلی نبود
05:14نمیدونم
05:16بگذارین
05:17من تو دفترم
05:18الو
05:41هنجانه
05:43از پیش رو بابا دارم میام
05:45آه
05:46سری رفتی دیدنش واقعا خوشم اومد
05:50اولش گفت یکم نمیشه و اینه اما به نظرم میشه
05:53زنگ زدم بگم امشب بیا خونم
05:55زهراجون پایی منو وسط نکش دیگه
05:57آخه چرا این در
05:59درزم اونجو خونهی پسارتم هست هر وقت خاصی میتونی بیایی
06:02در مورد دوتا پروژهی که دستت حرف بزن
06:05با هم دیگه بابا مقانه کنیم خوبه؟
06:07راستش زهراجون
06:08اصلا حسله اخم و تخم و قیافه یلدیزو ندارم
06:11ولش کن
06:11یلدیز چکر اصبا با حرفا میزنی
06:13اون جورت نداره اخم و تخم کنه
06:15لطفا بیا
06:16باشه
06:17شب یه سر میام میبینم
06:19اما به خاطر دل تو
06:21باشه ممنونم میبینم
06:23باشه میبینم
06:24با بای
06:25اف
06:40حف شد نباید تو پای دست میددی
06:42توانو دست کم گرفتی
06:44ایلیز خانم چیزی شده؟
06:55هیچی
06:57صدایی شنیدم نگران شدم
06:58کمال تنت میخوره
07:06همیشه اینقدر سبیه
07:12نه همیشه آرومه
07:14من خودم هم نفهمیدم
07:16چرا اینجوری کرد
07:17چیزی نشد که نراحت بشه
07:18پس آدم عجیبیه
07:20شاید با بابا هم بحثش شده
07:22زیاد با هم دوا میکنم
07:24نه رابطهشون با هم خوبه
07:26اما این آبا خیلی کنگ از سبیه
07:29هی بابا
07:31بگذاریم حالا
07:32بازیمونو با کنیم
07:34چطور انگر خوب بازی میکنیم
07:36جدیدن در مورد کار که حرف میزنم
07:38خسته میشم
07:38حقم داری
07:40امیدوارم شریعتت مثل قبل خوب بشه
07:44خدا کنم
07:45بگذاریم
07:46نه امدم اینجا با مشکلاتم سرتو درد بیارم
07:49این چه حرفی میزنیم
07:50زندگی جدیده چطوره
07:51راضی هستی
07:52آله خیلی
07:55حسواج بلا فاصله بعد از جدایی جرعت میخواد
07:58خیلی سریع اززواج کردی
08:00همسر من خیلی جوونه
08:03نمیتونستم اونو معتلش کنم
08:04راست میدیم
08:06اما زنیم که ازش جدا شدی اندره
08:08نگاه کن
08:10همه منتظر بودن که از تو جدا بشه
08:12منظورتو متوجه نشدم
08:14حالا که جدا شدیم بذار بهت بگم
08:16خیلی خاطر خواه دارم
08:18مثلای کیا از دوربریه هم هم
08:21دقیقا همینطوره
08:24یعنی تو داری به هم میگی که
08:26وقتی که اندرزن من بود
08:28اونام چشمشون دنبالش بود
08:30اینو درست میگم؟
08:31حالی جون عصبانی نشد
08:32از چند جای دیگه اینو شنیدم
08:34سهت و سخمشو نمیتونم
08:36اما میدونم که خاطر خواه زیاد داره
08:38ممکنه اونم ازدواج کنم
08:41یک چیزی بهت بگم
08:42مادر پسر منه
08:44نمیتونم ازدواج کنه
08:46اینو برا به همه بگو
08:47فهمیدی؟
08:48حبچی چون
09:08عزیزا
09:10چطوری؟
09:11خوبم عزیزا
09:12حبچی به خدای امروز خیلی خستم
09:15چون بهت قول لده بودم و آمدم
09:16زود میرم
09:17گفته باشم
09:18باشه
09:18اما به نظرم سپرائز
09:20اما که ببینی نظرت عوض میشه
09:22بیا منتظرش نظریم
09:24سپرائز
09:29هیراجون چطوری؟
09:32خوبم ممنون
09:33سلام هیرام
09:34سلام
09:35بچه چی کار میکنین؟
09:37نمیخواد مخفی کنین
09:38من همه چی رو میدونم
09:41و خیلی هم از این موضوع خوش حالا
09:42چی رو نفهمیدم
09:43عبجی جان بگو ما هم بدونیم
09:45مخفی کاری نت کنین
09:47من میدونم با همین
09:48چی؟
09:49چی؟
09:55چی میگی؟
09:57رستی به خاطر همه چیز ازتون ممنونم
10:05زینب این چه حرفیه؟
10:07اینجا رو هم خونه خودت بدون
10:09زینب جان
10:11تو انگار
10:12هر روز با مایی
10:13واقعا میگم
10:14روز اینست که یلدیز در مورد طرف نزنه
10:17واقعا؟
10:19آره چون خیلی دوست دارم
10:21همش در مورد طرف میزنم
10:22چی میخواری برای نوشیدنی بریزم؟
10:24نه عبجی جان خواستم برداشم
10:26راستی بابا
10:27امروز من با امو کمال
10:29بعد مدرسه تو اتقا مسابقه دادم
10:31بابرت میشه منو برد بازیش خیلی خوبه
10:33راست میگی؟
10:35یعنی بازیش از من بهتره؟
10:36یعنی نه برخوبیه تو
10:38چه خوب؟
10:43یلدیز خانم خیلی خوشش نایمد اما
10:45برای چی؟
10:47به نظرم راننده نباید تو خونه برای خودش ویل به چرخه
10:49یلدیز بی خودی حساسی
10:52من برای امنیت هممون دارم
10:55میگم یارو را هنوز خوب نمیشنسیم تازه اومده
10:57سرم را میچرخونم تو سالونه
10:59سرم را میچرخونم تو راه رویه
11:00همش تو خونه میگرده
11:01بگذاریم من به پدرتون گفتم که از حضورش ناراحتم
11:05اما چون باباتون با حضورش اینجا مخالفتی نداره
11:08منم حرفی رو حرفش نمیزنم
11:09باز خوبه حد و حدودتون میدونی
11:11خوبه
11:12هنوز هیچ خطایی ازش ندیدن
11:15بابا جون
11:17راسته الان قراره اندر بیاد
11:20ماما میاد
11:21به من نگفته بود قراره بیاد
11:23بچه ها از هر دوتون مذرت میخوام
11:38کاش اول میپرسیدی بعد تدرکات میدیدی
11:41من وقتی این قضیه رو شنیدم
11:43خوشهای شدم
11:44راستش رو بخواین
11:45از اول شم میخواستم شما داتا با هم باشیم
11:48اینجور که معلومه سوی تفاهم پیش اومده
11:50یب نداره
11:51آره همه این کار ها چیه
11:53شاید هیرا دوست بسر داره
11:55از کجا معلوم
11:56ببین مارو تو چه شرایطی قرار دادی
11:59نه دوست بسر ندارم
12:00شما هم نراد نباشید
12:02ببخشین بچه ها
12:04من فکر کردم با همین گفتم دوره همشان بخوریم
12:08لاغل حاله که تا اینجا اومدیم
12:09با همشان بخوریم
12:10باشه بخوریم
12:12اشکالی نداره
12:13باشه بخوریم
12:16به خاطر درک بالاتون از هر دوتون ممنونم
12:19تا غزاتون رو انتخاب کنیم
12:21من برم دستشیه برگردم باشه
12:23واقعا ببخشی
12:32اگه نمیخوای الان اینجا باشی
12:34میتونی بری
12:34چون من به زور اینجا نشستم
12:37من هیچ مشکلی ندارم
12:39اما تو خیلی عصبانی شدی
12:41من دوست ندارم
12:42کسی تو زندگیم دخالت کنه
12:44من به کنار
12:46پایی چورم وسط کشیده
12:47این کارش اشتباهه
12:48سشته
12:50حق داری
12:51اما معلومه اونم به فکر توه
12:53یکم ملاحظه کن
12:55اکه مامانت این کار رو میکرد
12:56اینجوری حرف میسدی
12:57قبول
12:59راست میگی
13:01من حتما پا میشدم
13:02از اینجا میره
13:03بیدی
13:03باز خوبه هنوز داریم
13:07میخنی
13:07آره حتی دقل
13:08ماما
13:21دایی ما چرا نایی بردی؟
13:23عزیزم نمیخوام زیاد بمونم
13:24دفعی بد میارمش
13:26آه
13:27یلدیس
13:28خیلی وقته که از هم بیخبریم
13:30میبینم که تعداد نفراتم زیاد شده
13:34زینب جون تا هم اومدی اینجا؟
13:36نه فقط چند روزی اینجا
13:39بعدش میرم
13:40اندر
13:41زهرا
13:42بریم اتاق کارم
13:44بشه
13:45میبینم اتون
13:48منم دیگه برم به خوابم دیر وقته
13:54شب بخیر
13:55شب بخیر
13:56میبینی زینب
14:02تو این خونه چی میکشم؟
14:04خودت اینو خاصیلیس
14:05همینی که هست دروغ میگم
14:07هیلدیس حالا اونا رو ویل کن
14:10بگو ببینم با کمون حرف زدی یا نه؟
14:12ساکت باش ممکنه بش نفرد
14:14بهش گفتم قبولی نکرد بره
14:16بهت گفتم به حالیت بگو ولی گوش نمیدی
14:19نمیشه نمیتونم همچین ریسکی کنم نمیشه
14:21باشه خود دانی
14:24حالا چی کار کنی؟ میخوایی من حرف بزنم؟
14:27میدونی که منو دوست داره؟
14:28باشه یه طرفم رو گوش کنه بذاره بره
14:30فکر بدیم نیست
14:31زینم خواهش میکنم بگو بهش بره
14:34التماست میکنم
14:35باشه این ریس
14:37برد و صبح میرم باها شرف میزنم
14:39نراحت نباش
14:42همین جورشم کلی مشکل دارم
14:45همونطور که میبینی از همه جا دارم پیشنهاد میگیرم
14:49جانرم دادم به علیهان
14:52الانم دستنها موندم همین
14:54بابا جون نظره چیه؟
14:58خودتون باریدین رو دوختین
15:00نظرمون میخوان چی کار؟
15:02ای بابا حالی دنگت سخت نگیر
15:04چه اشکالی داره؟
15:06بذار بیاد امتحان کنه
15:07سعیش ها میکنه
15:08اگه دیدیم نمیتونه
15:09خب میاد بیرون چیزی رو از دست نداده که
15:12بابا چی میشه اجازه بدی امتحان کنم؟
15:15آره بابا
15:16باشه قبول میذارم
15:23بایی خیلی ممنون بابا جون
15:25فقط هیچ کنم از مشکلات کاریتون رو نمیخوام بشنبم
15:28مشکلاتتون اینجا نهیرین باشه؟
15:30آه
15:31یادت رفته من مشکلاتم رو خودم حل میکنم
15:34واقعا که؟
15:35های خدا
15:36من همین اولش بگم
15:37نه
15:38هیچ مشکل پیش نمیاد
15:39اصلا نگرام
15:40تو رو نمایی لباسای شرکت علیهان خودت خواهی دید
15:44که زهرا چه کار خوبی رو داره انجام میده؟
15:48اگه کار دیگه ای نداریم من برم با را
15:51نه اما فردا من میام هولدینگ حرف بزنیم
15:54در مورد پروژه هایی که قرار انجام بدیم
15:56نظرت هم دوست دارم بدونم و بشنوم باشه؟
16:00باشه
16:00خوبه عزیزم
16:01من یا جلسه دارم باید برم
16:03خدافز
16:04این وقت شب چه جلسه ای؟
16:07آه
16:08با اردم قرار دارم
16:10میدونی که سرش خیلی شلوقه
16:11منم قبول کردم از اینجا مستقیم میره
16:13کدو مردم؟
16:14اردم بیلی
16:15میخواد با آت کار کنه؟
16:20خوب چرا نخواد؟
16:26باشه
16:27محفظ باشیم
16:29ممنونه
16:30بیه پسرم خیلی دیر شده
16:32برو بخواب
16:33شب بخیر
16:34شب بخیر عزیز دلم
16:36بهت گفتم نگران نباش؟
16:39بلاخره رازی شد
16:41چی شد شراکتشون تونستین حل کنیم؟
16:52حل شد
16:53فقط شراکت اندر و زهرارو کم داشتیم که اونم شد
16:59بعدا در موردش حرف میزنیم
17:01باشه
17:03بفن دعوتم کرده لندن سه روزه بر میگردیم
17:09احتمالاً گفتی که نمیتونی بری
17:10چرا؟
17:12نمیخوام بری
17:13مهم نیست من این وسط چی میخوام؟
17:17من برم به خوابم
17:19نه زینب جون
17:20تو قریبه نیستی همه چی رو میدونی؟
17:24جریان چیه؟
17:25تو این خونه نرو فقط به من میگی؟
17:27یلیز اگه دارت میخواد مسافرت بری میتونی با زهرار بری؟
17:31با زهرار رابطه هم بده؟
17:32قضیهش تمومه
17:33من نمیفهمم
17:35یه دفعه چطی میشه که اینجوری میکنی تو که از دفنه خوشت میامد؟
17:40دیگه خوشم نمیاد
17:41یعنی اینجا هم حرف حرفتوه درست؟
17:45مثل همیشه
17:46باشه
17:48زینب جون بیا من اتاقو نشونت بدم
17:52شب خیر
17:55شب خیر؟
17:56شگه دیمشب پیش زینب بخوابم
18:02بهت که گفته بودم راضی کردنه بابا تو کاری نداره
18:13آآ
18:15یلیز
18:18آآ
18:22چرا اخماد تو همه؟
18:24اما خب آره دیگه خیلی دیر وقته
18:27الانه که تلسم بشکنه و سیندرلا عوض شد
18:30اندار
18:33میدونم نخشه چیه
18:35اما کور خوندی
18:36یلیز جون نمیدونم در مورد چی حرف میزنی
18:41آب جی جون بیا بری
18:44با بای
18:45باز خوبه این خوهر کچیکش زینب یکم عدب حالی شد
18:50خیلی با عدب خیلی
18:52خدا په زهر جون میبینم ات
18:55با بای
18:56زحمتتون دادم میزشتین خودم میرفت
19:06خواهش میکنم
19:07اگه اونجا تنهاد میزشتم و میرفتم
19:10امشب خوهرم صد درصد سکته قلبی رو میزد باور کن
19:13خوهر با نمکی دنی
19:15خوهرم خیلی با نمکه
19:17پس معلوم خوب نشناختیش
19:19قبول یکم زیادی سعی میکنه تو رو کنترول کنه
19:23اما به نظرم به خطر اینه که دوستت داره
19:25باید قدرش رو بدونی
19:26میدونم
19:27اما بعد یه سن و سالی این همه توجه
19:30ناخدگاه آدم رو از خودش میرونه متوجه کسی
19:33اینجوری نگو
19:35توجه و محبت تو خونه خیلی عرضش منده
19:39یکی ندونه فکر میکنه بی محبتی دیدی
19:44نه اما
19:46بیشتر از این که خوشبختیم رو بخان
19:49دانشگاهی که رفتم
19:51شغل آیندم
19:52دوستام و همکلاسیم براشون مهم بود
19:55همش با محاسبه میرن جده
19:57تو هم گفتی من محاسباتتون رو به هم میزنم
20:00رفتی خلبان شدی
20:01درسته؟
20:02درسته
20:03خوبه؟
20:05جالبه؟
20:10به تو رو عجیبی همشب به هم خوش گذاشت
20:13به خطر همه چی ممنونم
20:15خواهش میکنم
20:16اینجا باید نگهتارم درسته؟
20:20آره ممنونم
20:21شب بخیر میبینمه
20:23شب بخیر
20:24موسیقی
20:26موسیقی
20:42موسیقی
21:00موسیقی
21:01صبح بخیر
21:02بدون من راحت خواهی دیم؟
21:05آره
21:06دیگه نبینم از این کارهای بدچگانه بکنی
21:09چرا دیشب رو پیش زنی نبخواهی دیم؟
21:14چی کار میکردم؟
21:15بهت میگم اندر رو از من دور کن
21:18بجاش اجازه میدی با زهرا شریک بشه؟
21:20همش یه بند اندر اندر اندر
21:23تو خسته نشدی؟
21:24اما من خسته شده
21:24گرگر رو بزن کنار
21:26پس تو هم یه کاری نکن که سرت گر بزنم حالیت
21:28مراقب رفتارت باش
21:33قبلن بهتو اشتار دادم
21:35که به تصمیمات من احترام بذار
21:38اینو یاد بگیر
21:39باشه حالیت
21:41تو هم که فقط ولدی تو این خونه به من نبگی
21:45حتی اقل میزشتی برام لندن
21:47چرا متوجه نمیشی؟
21:48گفتم که نمیشه
21:50چی جوابش رو بدم اصرار میکنه؟
21:52بگو شوهرم اجازه نمیده
21:53خودش میفهمه
21:54چیه میفهمه؟
21:55ببینم بین تو دفنه اتفاقی افتاده
21:57چی میتونه باشه؟
21:59این رضیه رو همینجا تمومش کن
22:01من بیرم دوش بگیرم
22:02تو هم بردار بهش مسیج بده بگو نمیام
22:04باشه
22:05اندر رو بیخیال شو؟
22:16دفنه رو نبین؟
22:18این وسط هم سرکلی کمال پیدا میشه
22:20منه بدبخت بیاد چی کار بکنم؟
22:23کمای؟
22:36زینم؟
22:38چطوری؟
22:39خوبم
22:40تو چطوری؟
22:41خوبه
22:42خیلی وقته ندیدمت
22:48آره خیلی وقته
22:49آره
22:50اما به نظر سرحال میه
22:52آره یه جورایی
22:54زندگی دیگه میگذره
22:55کمال
23:00تو برای چی اومدی اینجا؟
23:03نگو به خاطر کار اومدی که من خوب میشنسمت
23:07زینم بذار برای توضیح بدم
23:10کمال
23:10کمالی که من میشناختم بازی چهی کسی نمیشد
23:16چرا اینقدر عوض شدی؟
23:17چه زود کاری که خوهرت با من کرد و فراموش کرد؟
23:19کاری که خوهرم با هات کرد و فراموش نکردم
23:22میدونم ایلدیس بجوری دلتو شکست
23:24اما این همه سال گذشته
23:25چرا الان؟
23:28زینم به موقعش میفهمی
23:30ببین
23:32اون چیزی که تو سرت داری آخر آقابت نداره
23:36بازم فقط تو چوبشو میخوری
23:38تو هم داری طرف اونا رو میگیری؟
23:40چی کار میکنی؟
23:44تو هم مثل خوهرت میخوای پیشنهاد پول بدی؟
23:46من طرف داری کسی رو نمی کنم
23:50اینجا هم نایمدم که بهت پیشنهاد پول بدم
23:53فقط اومدم بگم راهی که داری میری اشتباهه
23:56فکر کنیم خودت میفهمی
23:58لطفاً به حرفان فکر کن کمال
24:04مسیری که میری اشتباهه
24:08موسیقی موسیقی
24:38موسیقی
24:44موسیقی
24:46موسیقی
25:00PYM JBZ
25:30PYM JBZ
26:00PYM JBZ
26:30PYM JBZ
27:00PYM JBZ
27:30PYM JBZ
28:00PYM JBZ
28:30PYM JBZ
29:00PYM JBZ
29:30PYM JBZ
30:00PYM JBZ
30:30PYM JBZ
31:00PYM JBZ
31:30PYM JBZ
32:00PYM JBZ
32:30PYM JBZ
33:00PYM JBZ
33:30PYM JBZ
Recommended
43:31
|
Up next
16:14
3:30
44:41
45:22
41:46
36:53
41:13
34:35
35:02
44:07
45:26
40:41
41:31
43:18
43:00
44:22
44:43
40:50
39:07
Be the first to comment