سریال-سیب-ممنوعه-قسمت-297

  • 3 years ago
سریال سیب ممنوعه قسمت 297 دوبله فارسی

آدرس کانال مشکی ترکی
https://www.youtube.com/channel/UCmu9...​

لینک کانال تلگرامی مشکی:
https://t.me/meshkimedia​

آدرس کانال مشکی ترکیدو
https://www.youtube.com/channel/UC-Bs...​

داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر، فصل اول. نازلی و علی به هم نزدیک می‌شوند؟ عادل می‌رود؟
https://youtu.be/TXkOxCPDdOE​

داستان قسمت آخر روزگارانی در چوکوروا، فصل دوم. زلیخا و ایلماز به هم می‌رسند؟ مژگان زلیخا را می‌کشد؟
https://youtu.be/kcBp2BUALz0​

داستان قسمت آخر سریال گودال، فصل سوم. راز یاماچ لو می‌رود؟ وارتلو فدا می‌شود؟
https://youtu.be/xszDBYpVIXk​

داستان قسمت آخر سریال زن، فصل سوم. بهار و عارف عروسی می‌کنند؟ عاقبت شیرین چه می‌شود؟
https://youtu.be/PABScOevTfU​

داستان قسمت آخر سریال تردید، فصل دوم. چه بلایی سر ریحان می‌آید؟ راز بزرگ عزیزه چیست؟ پدر میران کیست؟
https://youtu.be/canJbyG5KkQ​

وقتی که حسن علی به جای اندر، شاهیکا را سر سفره میبیند، شوکه شده و حرصش میگیرد. او با عصبانیت میگوید که سر او کلاه گذاشته اند و از آنها شاکی است. شاهیکا می‌گوید که او به جرم قتل او متهم بوده و نمی‌تواند شکایتی داشته باشد. شاهیکا از حسن علی سهام را میخواهد و او به ناچار برکه های سهام شاهیکا و اندر را امضا میکند. سپس به او میگوید که حتما باید تا فردا ای یکدیگر جدا شوند زیرا تا ۲۴ ساعت میتوان عقد را باطل کرد.
وقتی شاهیکا و اندر می روند، جانسو به خانه آمده و سدایی به او میگوید که حسن علی در خانه جلسه دارد. محمود وقتی می فهمد که شاهیکا آمده و با حسنعلی ازدواج کرده عصبی و نگران می شود و میترسد که لو برود.
چاتای با حسن علی تماس میگیرد و از اینکه او جواب نمی‌دهد نگران می شود . ییلدیز با جانسو تماس میگیرد تا خبر حسن علی را بگیرد.جانسو میگوید که او در خانه جلسه داشته است.
زهرا به خانه پیش ییلدیز می آید و با ناراحتی میگوید که مرت مدتی است به او اهمیت نمی‌دهد و او قصد دارد که شب به هتل برود تا مرت نگران او بشود و اگر با ییلدیز تماس گرفت از او میخواهد که بگوید از زهرا خبر ندارد.
جانسو متوجه ازدواج شاهیکا و حسنعلی شده و شوکه می شود. او با اندر تماس میگیرد تا در مورد علت این کار سوال کند. اندر می‌گوید که این مسأله ارتباطی به جانسو ندارد و از او میخواهد دخالت نکند. جانسو عصبی شده و چیزی نمی‌گوید.
چاتای به خانه حسن علی می رود و حسن علی سعی دارد حفظ ظاهر کند و چیزی بروز نمی‌دهد. چاتای ضمن خبرگیری از او، به حسنعلی میگوید که زیاد از جانسو خوشش نمی آید و از حضور او در جمعشان معذب است و نمیخواهد زیاد به خانه آنها بیاید و با ییلدیز صمیمی بشود. حسنعلی تصور میکند که ییلدیز به او حسودی میکند اما چاتای چنین چیزی را انکار میکند. جانسو متوجه آمدن چاتای می شود و سدایی از جانسو میخواهد که چیزی به چاتای نگوید زیرا او خبر ندارد. جانسو به عمد پیش چاتای می رود و با دیدن او تظاهر میکند که به خاطر او میخواهد مزاحم نباشد و به اتاقش برود. چاتای نیز اهمیتی نمی‌دهد. سپس از حسن علی خداحافظی کرده و می رود.
شاهیکا پیش محمود می رود و محمود بابت اینکه او طبق نقشه پیش نرفته و حرفش را عوض کرده با او دعوا میکند. شاهیکا با خونسردی از محمود میخواهد که از این به بعد آدم او باشد. محمود قبول نمیکند اما شاهیکا این کار را تمام شده و عملی می داند. محمود از اینکه به حسن علی خیانت کرده عذاب وجدان دارد.
آسمان از ییلدیز میخواهد که اسم دکتر پوست فریده را بپرسد زیرا پوست او همیشه خوب اس

Recommended