سریال-ضربان-قلب-قسمت-9

  • 3 years ago


سریال ضربان قلب قسمت 9
‏121 بازدید

Meshki Media
تاریخ انتشار 29 مارس 2021
سریال ضربان قلب قسمت 9 دوبله فارسی

آدرس کانال مشکی ترکی
https://www.youtube.com/channel/UCmu9...​

لینک کانال تلگرامی مشکی:
https://t.me/meshkimedia​

آدرس کانال مشکی ترکیدو
https://www.youtube.com/channel/UC-Bs...​

داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزه‌گر، فصل اول. نازلی و علی به هم نزدیک می‌شوند؟ عادل می‌رود؟
https://youtu.be/TXkOxCPDdOE​

داستان قسمت آخر روزگارانی در چوکوروا، فصل دوم. زلیخا و ایلماز به هم می‌رسند؟ مژگان زلیخا را می‌کشد؟
https://youtu.be/kcBp2BUALz0​

داستان قسمت آخر سریال گودال، فصل سوم. راز یاماچ لو می‌رود؟ وارتلو فدا می‌شود؟
https://youtu.be/xszDBYpVIXk​

داستان قسمت آخر سریال زن، فصل سوم. بهار و عارف عروسی می‌کنند؟ عاقبت شیرین چه می‌شود؟
https://youtu.be/PABScOevTfU​

داستان قسمت آخر سریال تردید، فصل دوم. چه بلایی سر ریحان می‌آید؟ راز بزرگ عزیزه چیست؟ پدر میران کیست؟
https://youtu.be/canJbyG5KkQ​

مردی که دنبال زن حامله میگشت در بیمارستان پنهان می شود. همراه اتاق جهان او را می بیند و تصور میکند که بخاطر جهان آمده است تا او را بکشد. برای همین او را میگیرد. پرستار می آید و میگوید که پلیس خبر کنید. اما آن مرد عکس زن را نشان میدهد و می‌گوید: اسم این زن آسیه است و از اقوام ماست و اومدم تا حالش رو بپرسم. پرستار میپرسد که آیا همسر اوست یا اصلا با هم ازدواج کرده اند یا نه. سپس میگوید که آن زن بچه را در آشغال دانی گذاشته بود و حالا یا مسیولیت بچه را قبول کند و یا از آنجا برود. آن مرد بیرون می رود اما دوباره برمیگردد و در اتاقی پنهان می شود.
در بیمارستان بهار ایلول را میبیند و دوباره میخواهد او را عصبی کند و به او طعنه می زند.
آن مرد وارد اتاق آسیه می شود. آسیه او را می بیند. مرد بالشی برمیدارد و می‌خواهد آسیه را خفه کند. علی و ایلول برای سر زدن به آسیه وارد اتاق می شوند و آن مرد در دستشویی پنهان می شود. ایلول به آسیه می‌گوید که بچه به او نیاز دارد. علی میخواهد خودش با بیمار صحبت کند و از ایلول میخواهد به او فشار نیاورد زیرا او عمل سختی. ا پشت سر گذاشته است. ایلول معتقد است که حال بچه نیز خوب نیست و مادر باید یه آن رسیدگی کند، اما علی میگوید‌ که آنها نمی‌توانند چنین چیزی را به آسیه تحمیل کنند.
سینان و سلیمان با یک گروه کره ای در مورد سرمایه‌گذاری صحبت میکند و سینان میخواهد توجه آنها را جلب کند و از بیمارستان و اکیپ پزشکان آنجا تعریف میکند.
پرستار به اتاق آسیه می رود تا او را کنترل کند. او متوجه اضطراب آسیه می شود. بعد از رفتن او آن مرد از دستشویی خارج می شود. آن مرد برادر آسیه است که از طرف پدرش آمده و آنها تصمیم به کشتن آسیه گرفته اند.
دستیار علی در اتاق نوزادان به دختر آسیه نگاه میکند و دلش برای او می سوزد و به علی میگوید‌: بچه باید مادر داشته باشه. علی میگوید‌ یک فکری براش میکنیم. همان موقع ایلول به همراه مامور پلیس می اید و مأمور می گوید که برادران آن زن قصد کشتن او را دارند و باید از او و بچه اش مراقبت شود.
در اتاق آسیه به برادرش التماس میکند که او را نکشد. همان لحظه علی وارد اتاق شده و آن مرد را از پشت می زند و او به زمین می افتد.
سینان و سلیمان با هیئت کره ای به بیمارستان می آیند و در آن هنگام بهار که مشغول رسیدگی به یک مردی است که تصادف کوچکی داشته، بخاطر بد شدن حال او به او شوک میدهد اما بیمار فوت میکند. گویا آن مرد اطلاعات درستی از داروهای مصرفی ا

Recommended