- 2 days ago
خلاصه داستان
فریحا دختری در یک خانواده فقیر زندگی میکند که سرایدار آپارتمانی در یک محله بالانشین در شهر استانبول است. ماجرا از آنجا آغاز میشود که فریحا در دانشگاه قبول میشود و با ثروتمندترین و مشهورترین پسر دانشگاه آشنا میشود. فریحا شروع به دروغ گفتن میکند و عاشق امیر میشود و وقتی که دروغهای فریحا برملا میشود امیر از او متنفر میشود و…
ازیگران:
هازل کایا
وحیده پرچین
چاتای اولوسوی
متین چکمز
جیدا آتش
صدف شاهین
یوسف آکگون
دنیز اوگور
فریحا دختری در یک خانواده فقیر زندگی میکند که سرایدار آپارتمانی در یک محله بالانشین در شهر استانبول است. ماجرا از آنجا آغاز میشود که فریحا در دانشگاه قبول میشود و با ثروتمندترین و مشهورترین پسر دانشگاه آشنا میشود. فریحا شروع به دروغ گفتن میکند و عاشق امیر میشود و وقتی که دروغهای فریحا برملا میشود امیر از او متنفر میشود و…
ازیگران:
هازل کایا
وحیده پرچین
چاتای اولوسوی
متین چکمز
جیدا آتش
صدف شاهین
یوسف آکگون
دنیز اوگور
Category
📺
TVTranscript
00:00اینو بگیر
00:04خیلی ممنون مبارک باشین
00:06خستا نباشین
00:11خب اونام که دیدن پولشون اینجا به درد نمیخوره
00:26برای همین خیلی محترمانه مذارت خواهی کردن
00:29تو اینجور موارد احترام گذاشتن به طرف مقابل
00:32خیلی مهمه وقتی مادن پیشتون حتما متوجه این موضوع شدن
00:36آره دیگه
00:37بدونه هیچ دلیل و مدرکی براحتی با آدم تهمت میزنن
00:41ولی خجالت میکشن برن دادگاه
00:43این مذارت خواهی کارمون رو برامون تو دادگاه راحت تر میکنن
00:47آه نه نه من
00:48من از شکایتم صرف نظر میکنم
00:51مطمئنین
00:51آره مطمئن نم
00:53چون منم قصدم از این کاریم بود که بیان
00:55ازم مذارت خواهی کنن که اونام این کار رو کردن
00:58خیلی خواب
00:59امید برم دیگه از این اتفاقا براتون نیفته
01:02خیلی ممنون
01:03شما حسابی تو زحمت افتادیم
01:05ممنونم
01:05خودفز
01:06زهرام نیست که حد اقل میگفتم براتیه سکان چای می آورد
01:12آقا رزا
01:13این دیگه چه حرفیه
01:14وقت واسه چایی خوردن زیاده
01:16ببین
01:17بانکم که به همون وام میده
01:19دیگه از امروز باید ما هم کار خودمون رو شروع کنیم
01:22آره ولی همینم قصد داره که باید پرداخت بشه
01:26بهتره بشینیم و خوب راجبش حرف بزنیم
01:29که یه وقتی زرار نکنیم
01:31آقا رزا من میگم باید خوشحال باشیم
01:33اون وقت هیچی نشده تو شروع کردی به ناله کردن؟
01:35خب چی کار کنم
01:36من فقط میگم که باید از الان همه جوانبو در نظر بگیریم
01:41خب اینا رو ویل کن
01:43من در اصل اومدم اینجا تو ازت گله کنم
01:45داری دخترتو عروس میکنی ولی به ما هیچی نگفتی
01:48کدوم عروسی؟
01:50تازه قرار نامزد کنن
01:52که هنوزم تاریخش مشخص نیست واسه همین چیزی نگفتم
01:56تو که بنده خوب خدایی
01:59حالا بذار این کارو شروع کنیم
02:01بعدش میبینی که مخارج نامزدی هم خیلی زود جور میشه
02:06تو این دور و زمونه
02:07یه نامزدی گرفتن هم خیلی خرج داره والا
02:18گونچه؟
02:20چرا سر کلاسه ایمدی؟
02:23حسله نداشتم
02:27چیزی شده؟
02:31من دارم این روخ خونه
02:34میخواستی به من یه چیزی بگین
02:37گفته بودی مهمه
03:01حالان اصلا حسله ندارم
03:05بعدا با هم حرف نیزنیم باشه
03:10باشه
03:12خوده فیز
03:13هانده
03:26من باید بدانم که گونچه به تو چی گفته
03:28مگه تو نمیدونی که چی گفتی؟
03:31مگه تو نمیدونی که چی گفتی؟
03:39نکنه
03:41به فری ها چیزی گفتی؟
03:44شما ها با هم دواتون شده؟
03:45با هم دواتون شده؟
03:46با هم دواتون شده؟
03:48مگه تو روشی بگید؟
03:49مگه تو روشی بگید؟
03:52بشه بگید؟
03:53مگه تو روشی بگید؟
03:54بشه بگید؟
03:56قانده
04:09میشه بیان
04:10باشم
04:13الان برمیگردم
04:15در مورد و گنچه حق با تو بود
04:23در مورد من و تو
04:24به فریحای سریمان زخ رفا تحوین گرد
04:26معلمه که بد برداشت کرده
04:29هانده
04:30برو باش حرف بزن و همه چی رو درست کن
04:34امیر
04:35برو خودت این کارو بکن
04:37هانده
04:39داداش
04:40سلام جان
04:43جان چه خبر
04:44اومدم داداشم و ببرم پسری نکن بگی که برنامه داریم
04:49نه هم من و امیر برنامه ای نداریم
04:52من دیگه باید برم
04:54خوش بیسره
04:57دوشن بمیریم بانک
05:04بعد از این که پولو گرفتیم میتونیم بریم دنبالی مقازه بگردیم
05:08نظر چیه؟
05:09باشه بریم
05:11بریم ولی
05:12من هنوز به خانومم چیزی نگفتم
05:15یعنی ممکنه زنداداش مخالفت کنه؟
05:17دلم نمیخواد یه وقت نگرانه کارهای بانکی و قسط و
05:21حساب کتاب باشه
05:23نمیخواد مخالفت کنه
05:25حالا بذار یه چند روزی بگذره
05:27بعدا بهش میگم
05:28باشه باشه
05:29میدونی که خانوم ها همیشه تو اینجور موارد ساز مخالف میزنن
05:33خانوم من هم از این که اینا رو بهش گفتم من رو پشیمون کرد
05:36خب من دیگه میرم
05:40سلام زنداداش
05:43سلام آقا بیسل خیلی خوش اومدی
05:45راستش
05:46از اینجا رد میشدم
05:48گفتم بیام یه سریم به آقا رضا بزنم
05:50تبریک میگم دخترتون فریهارم
05:52داریم بیفرستین خونه بخت
05:53خب من دیگه باید برم
06:00خدا خفز آقا رضا
06:30خب زهر خانوم
06:40پس مسئله شکایت و اینام تموم شد هم
06:44آره تموم شد
06:46باید میدیدیشون خیلی آروم و با احترام حرف میزدن
06:50تازه کار درستی نبود که بخوام دوباره برم ازشون شکایت کنم
06:55آفرین به معانه خودم
06:56میبینین چجوری حقشو گرفت
06:59وای این دیگه چیه چی کار کردی دخترم اینطوری نمیشه عزیزم
07:05باید زریفتر ببیچی خیلی زریف ببین اینجوری ببین
07:10اینطوری
07:11آبچی وقتی عرسی کنی همه قضاها رو باید خودت درست کنی نه
07:16امر برودر رو باز کن
07:30باشه
07:31امو خلیل
07:37اصر به خیر
07:40اصر به خیر
07:42اصر به خیر پسرم خوش اومدی
07:45بیا تو پسرم بیا
07:48خوش اومدی
07:49نه مزاهم نمیشم چون
07:52فردا محمد مغازار رو باز میکنه
07:56اومدم کیویدارو بدم
07:57فریا خانم خسته نباشین
08:03ممنون
08:06خب
08:09فردا هوا خیلی خوبه
08:14اگه اجازه بدین
08:18میخوام با فریا خانم بریم بیرون
08:27خوابش برده
08:52وقتی تو اینجایی
08:55خوشحاله و راحت میخواه
08:57ماما
09:09حالت خوبه؟
09:11خوبه
09:15خوبه؟
09:19چطور مگی؟
09:23وقتی خیلی خسته
09:23به نظر میرسی
09:24نه
09:26خوبه
09:29شب و از تنهایی خوابم نمیبره
09:33کتاب میخونم
09:37بعدم خوابم میپره
09:39امیر
09:45برای فردا برنامه ای داری؟
09:48داری؟
09:50فردا
09:52میخوام برم یه سوی تفاهم بزرگی که پیش اومده را درستانم
09:56مربوط به فری هاست؟
09:58مامان برزودی بفری ها شام میاییم اینجا
10:05مامان شما دیوونه شدین؟
10:20عقلتون را از دست دادین؟
10:22یواشتر پسرتو خونه نشسته
10:23چیکار کنم بذار بشنوه؟
10:24این زندگی منه
10:26یعنی من نمیتونم برای زندگی تصمیم بگیرم؟
10:28از این کاراتون خسته شدم مامان
10:30تو قرونه واسده که زندگی نمیکنیم
10:32بابام فکر میکنه داره تو دهات زندگی میکنه
10:34من دیگه بزرگ شدم مامان
10:36همینالان اگه بخوام از خونه برن برونه
10:38هیچکدومتو نمیتونین جلم را بگیرین
10:40فری هایین چه طرز حرف زدنه ها؟
10:42هیچکسی حق نداره با من این کار را بکنه
10:44هیچکسی حق نداره این کار را با هم بکنه
10:46هیچکسی حق نداره این کار را با هم بکنه
10:48هیچ کسی حق نداره این کار رو با هم بکنه
11:15میبینی چی کار کردی؟
11:17ها؟
11:18ببین بازم گذاشت رفت بیرون
11:20پس ما امولیم آره؟
11:26اینطوری میخوایی نظر پدر امولیتو عوض کنی؟
11:29زشته
11:32خیلی زشته
11:44به چی داری نگاه میکنی؟
11:46مامان خیلی خوش مرزه شده تازه اتاق جدیدم هم خیلی دوست دارم
12:00واقعا؟
12:01یعنی اتاق قبلی تو دوست نداشتی؟
12:04مگه نمیگفتی از اتاقی که خونه بابام دارم قشنگ تره؟
12:08شایده ما اینطوری فکر میکردیم
12:11نمیدونستم مادر و دختر از خونه من خسته شدن
12:15من دیگه میرم تو اتاقم
12:20مامان راستی شارجر لپتابامو ندیدی؟
12:25نه ندیدم
12:26بعد از شما میان برات پیداش میکنم
12:28خدا میدونه اون زنه کجا گذاشتتش
12:30یه خدمتکار جدید آره
12:32من فکر میکردم که آنسو با فریه ها آشتی میکنه
12:36هرچی باشه اون تنها دوستشه
12:39نمیدونم اگه عروسیش
12:41دعوتم کنه شاید باش آشتی کنم
12:43چی؟
12:45داره با همون پسره اززواج میکنه؟
12:47پلین شیرتو پرد نگو
12:49تا جایی که من میدونم
12:51باباش میخواد این وصلت سو راست بگیره
12:53بچه ها
12:55فکر نمیکنین دارین
12:57زیادی به یه دختر سرایدار اهمیت میدین؟
13:00مطمئنم دارن مجبورش میکنن
13:05نمیدونم عزیزم
13:07من خیلی در مورد زندگی مردم کنشکاب نیستم
13:10بگم جانسو
13:12اگه باباش مجلی را که تو انداختی دورو دیده باشه
13:15حتما داره مجبورش میکنه اززواج کنه
13:17موسیقی
13:47موسیقی
13:51موسیقی
13:59موسیقی
14:01موسیقی
14:03پلین
14:15مزخرف نگو
14:16برای چی اینقدر اصابانی میشی
14:19پلین بس کن
14:20تازه مجالی که اندختند رو کی میبینه آخه
14:22خب شما نبیزارین آدم حرف بزنه
14:25اون مجاله ها رو نه اندخت دور
14:27همینجوری گذاشتشون دم در
14:29منم وقتی داشتم میرفتم
14:30با بای فریها داشت جلی در رو تمیز میکرد
14:33معلومه که جانسو عمدن این کار رو کرده ما مان
14:35چرا حرف بی خود میزنی
14:38دیوونه شده دختر یه دروغ گو
14:40من دروغ گوه هم
14:41مگه تو مجاله رو در میدن نذاشتی
14:43بهت گفتم بس کن ساکت باش
14:45خواهش میکنم همه مواظب حرف سدنشون باشن
14:48پلین آدم با خوهر بزرگترش
14:51اینطوری حرف نمیزنه
14:53مگه پلین چی گفت
14:56خب یه چیزی دیده که داره میگه
14:58واقعا عالیه
14:59دختر تونه رو من تغمت میزنه
15:01تو هم داری ازش طرف داری میکنی
15:03واقعا عالیه
15:04سنم شما اصلا میدونین دارین چی میگین
15:06دختر من کار زندگیشو ول کرده
15:08و برای دختر سرایدار نقشه ترک کرده
15:10من هرچی دیدم همونو گفتم
15:13خب تو چوره اینقدر اصابالی میشی
15:15مگه مجاله رو دمه در نداشتی
15:16مگه بهت نگفتم بس کن
15:18مگه بهت نگفتم ها
15:20خوبه دیگه الان داری از دختر ترفتاری میکنی
15:24آخه تو یه مادری مگه نه
15:28من هم مادر داشتم
15:32ولی اون مرد
15:35به تو فقط سعی کردی جای اونو بگیری
15:39مامانم وقتی داشت میمرد راجه به تو میدونست
15:42واسه همین تو هیچ وقت از من خوشت نایمد
15:44الانم از من خوشت نمیاد
15:46هیچ وقت خوشت نایمد
15:47من بهت گفتم به اون پرده ها دست نزن
15:49چون با مامانم خریدمشون
15:51ولی تو به حرفم گوش نکردی
15:53میخواستی منو بفرستی امریکا
15:54ولی موفق نشدی
15:56الانم داری سعی میکنی کاری کنی
15:57که بابام از من بدش بیاد
15:59چرا چون تو از من متنفری
16:01من از تو متنفرم
16:03آروم باشتا خوب
16:04دست دیگه
16:12آروم باشتا خوب
16:42بابا من فکر نمی کردم
16:52اینطوری بشه
16:53من نمی خواستم اینطوری بشه
17:12رزا
17:18تو رو خدا نراحت نباش
17:21دختر یه لحظه
17:22اصابانی شد میدونی که جوانه دیگه
17:24فکر میکنی
17:29من دوست دارم
17:32که در حق دخترم بدی کنم
17:35میدونم
17:36میدونم که تو نمی خواهی بهش بدی کنی
17:38ولی خوب رزا
17:41میدونی که مادر بودن
17:42پدر بودن
17:43همشی امتحانه
17:44میدونی
17:45من از ترس تو
17:47اون مجلل رو قایم کردم
17:49اونم برای این که به دخترم کمک کنم
17:52ولی همه چی بدتر شد
17:55الانم تو برای این که
17:57بهش کمک کنی داری
17:58مجبورش میکنی
17:59با کسی ازدواش کنی
18:00که دوستش نداره
18:01اگه بعدا ازش جدا بشه
18:03او برگرده اینجا چی
18:04اگه بگه نمی خواه میش چی
18:08اون وقت تو بازم با نراحزی میای
18:10اینجا میشینی ها
18:12میخوای بهش کمک کنی
18:14ولی ببین داری در حقش بدی میکنی
18:16مگه نه رزا
18:31این شب خوش دنم خانم
18:33میشه برامون یه تاکسی خبر کنیم
18:36بله حتما
18:37الان بر میگردم
18:38من دیگه پاماتو اون خونه نمیذارم
18:40اون دختر
18:43خیلی بدجنسه
18:44دخترم این حرفو نزن
18:46اون جای خوهرته
18:47شما نمیدونید
18:49ولی اون
18:50پیلی
18:52هیچی نگو
18:54میخوا
19:20سبابشون
19:32خیلی ممنون
19:46خیر باشه انشالله
19:47مادر و دختر
19:50این وقت شب
19:51اونم در حال گریه
19:52رفتن بیرون
19:53یعنی چی شده؟
20:07رفتن
20:08آره رفتن
20:13زهرا
20:18بله رزا
20:19بن
20:23بویشتن دنمم
20:27دنمم آما
20:31تا وقتی که
20:34تو امراضی نباشی
20:36این وصلت
20:37صورت نمیگیره
20:38اگه دختر خوشش
20:42نمیاد و
20:43تو امراضی به این
20:45وصلت نیستی
20:46یعنی
20:49اگه قرار
20:52بعدا به خاطره
20:53این کار
20:55پشیمون بشیم
20:56میرم صحبت میکنم
20:58این مسئله رو
21:01تمومش میکنم
21:03موسیقی
21:04موسیقی
21:33موسیقی
22:03موسیقی
22:10موسیقی
22:12موسیقی
22:13موسیقی
22:14موسیقی
22:16فریاد خانوم
22:17خوشتون نیم
22:17اگه بخواین
22:20میتونم
22:20یکیز دیگه
22:21برایتون سفارش
22:22بدم
22:22نه ممنون
22:23میم ندارم
22:24آب جی
22:25من میتونم
22:26مانطورم
22:26بخورم
22:27بیاسم
22:30اگه حسرتون سر رفته میتونیم بریم یه جایی دیگه
22:37آره اینطوری بهتره
22:39اینجوری هوا میخوریم
22:41آره حتما
23:00بابا
23:10اصلا نخوابیدیم اگه نه
23:15جانسو
23:20باید راجع به دیشب حرف بزنیم
23:23ولی الان نه
23:26ولی بابا
23:29من طاقت ندارم شما رو اینطوری ببینم
23:32دخترم
23:35رفتار دیشبت خیلی بد بود
23:38خیلی بیادبی کردی
23:40اگه تو اونطوری رفتار نمی کردی
23:44من میخواستم به سنم و
23:46پلین بفهمونم که چقدر اشتباهن دخترم
23:50ولی تو با رفتار دیشبت برای من
23:54هیچ راهی نزاشی تا بتونم ازت دفاع کنم
23:57واقعا متاسفم
24:00متاسفم
24:01ولی تو که به خاطر من ناراحت نیستی
24:08یعنی
24:11اگه سنم خانوم نمی رفت تو اینقدر ناراحت نمی شدی؟
24:14من برای هیچ کس به اندازه ایتونا راحت نمی شم
24:19و هیچ کس هم به اندازه ایتو نمی تونه منو خوشحال کنم
24:23کندین حق دیک
24:24وقتی حالی می کنی که گناه کار می شی من
24:27بابا
24:28حق با من نبود
24:34پلین راست می گفت
24:40من کاری کردم که همون رزاون و جلر رو ببینه
24:48واسه همین دیشبون طوری را افتار کردم
24:51به خاطر اینکه موقع سر بودم
24:54خواستم همدیگر رو ببینیم
25:12تا بهتر همدیگر رو بشنسیم
25:15ولی فکر کنم شما خیلی اهل حرف زدن نیستیم
25:19من فقط یکمی خستم
25:21گیره ای که بهتون دادم و به موهاتون نزدین
25:26ببخشید خوب رستش
25:31ببخشید
25:35فریه خانم می خواهم یه چیزی بهتون بگم
25:47ببخشید که اینطوری میگم
25:50ولی اگه شما
25:50به هم بگین که نظرتون راجع به این زباد
25:55چیه من خیلی خوشحال می شم
25:56ببخشید
26:06من برم دنبال اومر
26:15اومر
26:16کارت واقعا برد بود جانسو
26:32واقعا کاره بری کرد
26:33بابا
26:34بابا
26:35بابا
26:37بابا
26:37بفرمایید
26:41بابا رزا خونه خیلی به هم ریخته است
26:44می خواستم از زهرا خانم خواهش کنم بره بالا و کمی خونه رو مرتب کنه
26:47لازم به نظافت نیست فقط مرتب کنه کافیه
26:50بابا
26:52ازتون خواهش می خواهش کنم
26:54بابا رزا
26:57من به زهرا می گیرم
26:59خیلی متکرم
27:01جانسو بیرم
27:02کش من نمی اومدم
27:18جانسو
27:19دیگه نمی خواهم راجع بهش بحث کنی
27:22باید از هر دوشون مذرت خواهی کنی
27:24من نمی تونم از طرف تو این کاره بکنم
27:27حالا باید اون کلیدارا به امور رزا می دادین
27:32داریم میریم سنما رازی کنیم برگرد خونه
27:36اگه معفق بشیم دوست ندارم وقتی میاد خونه تو اون وز باشه
27:57بگو کرای
28:13کجایی پسر یا با هم بریم با لینگ
28:16من دارم اینم پیش فریان
28:19بعدش بهم زنگ برد
28:21باشه خدا فرض
28:27من تو اون خونه نمیرم
28:40یعنی چی که من تو اون خونه نمیرم
28:43رزا من دیگه برای اونا کار نمی کنم
28:46مرد بیچاره کلیداشو داد به من
28:49خواهش گرد
28:50من بهش چی می گفتم
28:52این کارت زشته
28:54خودت برو خونه رو تمیز کن
28:55ای بابا
28:57زهرا تو چی داری میگی؟
29:00کارو ویل کردی؟
29:01دشمنشون که نشدی شدی؟
29:06فرضا
29:07به من چه که خونه شون به هم ریخته است؟
29:12به جهنم که به هم ریخته است؟
29:14اگه قبول کنین ما برای مذارت خواهی اومدیم
29:41من دروغو نیستم
29:52اینو قبول کردی؟
29:53به اوقات گفتی که من دروغ نمیگفتم؟
29:58خب دخترا
30:00شما بریم پاین
30:02ما باییت حرف بزنیم
30:04باشه
30:07بیا
30:08وای خدای من
30:20خونه چرا اینجوریه؟
30:23وای وای وای وای وای
30:24چه خبر بوده اینجا؟
30:32ملمان از کجا شروع کنم؟
30:35خدای من معلوم نیستی شد اینجا چه خبر بوده؟
30:41سنم من واقعا متاسفم
30:47واقعا فکرشو نمی کردم جانسو این کارو بکنه
30:50واقعا چطور میتونه این کارو بکنه؟
30:54منم از اول سعی داشتم اینو به حسب فهمونم حال دون
30:58جانسو اصلا حالش خوب نیست
31:01از وقتی که دانشگاه قبول نشده اصلا حال خوبی نداره
31:05وقتی تو مشکلت اونو
31:06نادیده میگیری در واقع بهش کمک نمی کنی
31:10هر کاری که میکنه همیشه
31:11میذاری به حساب مشکل روحیی که داره
31:16فکر میکنی با لوز گردنش
31:19میتونی بهش کمک کنی با مرگ مادرش کنار بیاد؟
31:24اگه جانسو امروز تو این وضعیته
31:26همش تقصیر خودته
31:28سنم به هم کمک کن
31:32به ما کمک کن
31:35به کمکت نیاز دارم
31:41امو خلیل قبول میرید ما رو پارکم ببنید مگه نه؟
32:05حتما میبرمت
32:06خیلی ممنون
32:11از این به بد بیشتر با هم وقت میگذرونیم
32:15سلام برسومیم
32:20حتما
32:21فریها
32:33ماما
32:37بیا بارا
32:38اونجا چی کار میکنی؟
32:42بیا بارا میخواب یه چیزی بهت بگم زود باشتی که
32:48وای اونجا چی کار میکنه
32:50اونجا
32:56موسیقی
33:26موسیقی
33:56موسیقی
34:26بیا تو فریها بیا میخوام یه چیزی بهت بگم
34:28مامان اینجا چی کار میکنی
34:30نگرا نباش بابا
34:31بر نگشتم سر کار آقا حالدون از بابات خواهش کرد منم اومدم دیگه
34:35بیا میخوام یه چیزی بهت بگم بیا دیگه
34:37امکان نداره من نمیخوام جانس رو ببینم الانه که پیداشون بشه
34:41بیا تو به حرفم گوش بده میدونم که خوشحال میشی بیا دیگه
34:56فریها خوب بشکان ببین چی میگم
35:08وای خدا چه جونی بگم
35:10اینقدر خوشحالم که نمیدونم
35:11مامان چی شده بگو دیگه
35:13سبکان سبکان الان میگم
35:15میدونی که تو خونه جلوی بابات نمیتونم حرف بزنم
35:18فریها بابات گفت که
35:23بایی خود بگم
35:24فریها درم از خوشحالی با آن درمیارم
35:27فریها بابات گفت که
35:31ببین مامان اومدن
35:35خیلی خوب اومدن که اومدن چی کار کنم
35:37تو برونور برونور
35:48ببین مامان چی کنم
36:18زنگ زدم جواب ندادی
36:26منم تا قد نهی واردم پاشدم اومدم
36:44خیلی خوب
36:45میدونم نواید میومدم اینجا
36:47بلی چاره دیگه این نداشتن فریها
36:49بیا
37:03باید با هم حرف بزنیم
37:06برو
37:08برو
37:08فریها فقط پنج زیغه
37:16مامانتی نخونن؟
37:18مامانتی نخونه مامانتی نخونه
37:24باردیگه این نگه
37:26برگیشه
37:28مامانتی نخونه
37:29برا در مانتی نخونه
37:30PYM JBZ
38:00PYM JBZ
Be the first to comment