Skip to playerSkip to main content
  • 2 days ago
خلاصه داستان
فریحا دختری در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند که سرایدار آپارتمانی در یک محله بالانشین در شهر استانبول است. ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که فریحا در دانشگاه قبول می‌شود و با ثروتمندترین و مشهورترین پسر دانشگاه آشنا می‌شود. فریحا شروع به دروغ گفتن می‌کند و عاشق امیر می‌شود و وقتی که دروغ‌های فریحا برملا می‌شود امیر از او متنفر می‌شود و…

ازیگران:
هازل کایا
وحیده پرچین
چاتای اولوسوی
متین چکمز
جیدا آتش
صدف شاهین
یوسف آک‌گون
دنیز اوگور

Category

📺
TV
Transcript
00:00من مثل سنم خانوم فکر میکنی من یه احمقم
00:02ترسیدی یه وقت از ذهنم در بره بخال زهره بگم
00:06پس اون هوتلم تحت اختیارش گرفته و هرکی رو به خواد سرکار میاره
00:12جانسو سنم خانوم فقط خواست به من کمک کنه
00:17شب سالگرده اززواجشونم تو هم اینجا بودی؟
00:21آره
00:24خیلی عالیه
00:28یعنی تو امیر سراف اغلو رو دیدی و به ذهنت نرسید که به من زنگ بزنی خواه؟
00:33حتما ازشون پذیراییم کردی
00:36حالا اینا همه به کنار
00:39وقتی من بهت گفتم تو بازم چیزی به هم نگفتی
00:43فریها تا به من دروغ گفتی
00:44به هم کلک زدی
00:58من باید دیگه برم سر کارم
01:02میشه بعد از این که کارم تموم شد حرف بزنی
01:07باشه
01:08برای من یک کافلاتی
01:11چشم خانوم
01:12من دیگه دارم میرم
01:27من دیگه دارم میرم
01:31وای محلومه که خیلی خوب درکت میکنم
01:44شفت کاریتم زود تموم میشه
01:47هرچی باشه زن رئیسشون سفارش کرده
01:50میشه حرف بزنیم
01:55راجب چی حرف بزنیم ها؟
01:58یه دوست پسر داریو
02:00به من نمیگی این اولین دروغت
02:02اکس دوست پسرتو تو مجله میبینم
02:05به هم میگی
02:06فقط دوستیم انگار من بابر میکنم
02:09این دروغ دومت
02:10تو هتل بابام کار میکنی
02:13دروغ سفومت
02:14امیر سرف آقلو رو میبینی
02:16و من وقتی به هت میگم اومده بود تو این هتل
02:19تو چشمم نگاه میکنی
02:20یا سرتو تکون میده
02:21اینم دروغ چهارامت
02:23حق با توه
02:27دیگه چی مونده ها؟
02:30دیگه کدوم دروغتا باید بفهمم
02:32فریها دیگه چیزی برای گفتن نمونده
02:36جاستو
02:36بابا پستا کجایی؟
02:38حق با توی دخترم ببخشید
02:40جلسه یکمی طول کشید
02:42منم وقتی تو نبودی با گارسونات آشنا شدم
02:48یعنی چی؟
02:51نگه خبر نداشی که فریها اینجا کار میکنن
02:54نه
02:55قطمان بعد از این که کارش اینجا تموم میشد به هم میگفت
02:58به هر حال
03:00روز بخیر
03:02روز بهتونم خوش بگذره
03:04خب اول یه آبتانی حسابی توی سخت
03:07بعدشم یه ماساجه جانانه
03:09بعدشم یه شامه آلی
03:10آلیه
03:12اینجوری خیلی خوب میشه
03:14بریم ازیزم
03:17آره اینطوری شد
03:31با پرویی اومدن و بعدشم سرشنو انداختن پایینو رفتن
03:34من باید
03:36دوباره کاره
03:38درست کردن مربا رو شروع کنم
03:40از همین امشب این کار رو شروع میکنم
03:43آره
03:44خودتو خسته نکن
03:46نه من خسته نمیشم
03:47ولی مثل این که تو خیلی خسته
03:50ایجان اصلا لب به قضاد نزدی
03:52خب گرست نیستم
03:55آخه دخترم
03:58تا خود صبح میشینی پای درس و مشق تو یه ریز میخونی
04:01درست حسابیم که نمیخوابی
04:04ببین
04:08محمد خانم نتونستاقت بیخوابی ها بیاره
04:11آره
04:13آره
04:14همینطوره
04:16ببین به کی میگم
04:23ولی حتی مادرتان به فکر سلامتیش نیست
04:26لش کرده که شبه هم باید مربا درست کرده
04:28ای بابا رزا تو هم که بازگیر دادی به مربا درست کردن من
04:32ببینم مگه خودت نمیگی که کار کردن شبه روز نداره
04:37من در مورد کار کردنتون حرف نمیزنم
04:40من دارم از خستگی شبه حرف میزنم
04:45میگم نکنه من با رانندگی شبونه
04:48الگوی بدی براتون شدم ها
04:51نه بابا
04:52تو برای هیچ کدوممون الگوی بدی نیستی
04:55همیشه راه درست رو بما نشون دادی
04:57من دارم میرم
05:01نوشه جان
05:03یه ها چی شد محمد کجا میری؟
05:06مامان به دوستم قال دادم برم پیشش
05:21هی فریها
05:22تو مشکل اسم با محمد چیه؟
05:25مامان چی داره میگی؟
05:26وقتی باهاش حرف میزنی
05:27تو روش نگاه نمی کنی
05:28برای چی اون عداها رو سر صفر در میووردی؟
05:30چیزی نیست
05:31یعنی چی که چیزی نیست
05:33درست تو چشمام نگا کن
05:34تو یه چیزی تاست
05:35یه بارم بره از پسرت بپرس
05:37خب فقط من بچتم
05:38همش میگی فریها چی شد
05:40یه بار بره از محمد بپرس
05:41ساکت باش
05:42ساکت باش
05:43حالا از تو باید بپرسم چی کار کنم ها؟
05:45خسته شدم
05:45باز که زبونت درست شده
05:47محمد
06:04تو من رو مزخره کردی اره؟
06:08ای داد نزن اینجا
06:10نتونستم فهمیدی؟
06:12این کار رو از من بر نمیاد
06:13من به تو چی بگم آخه
06:14زن بیچاره رو تنها گذاشتی رفتی
06:17اونم تلافیش سر من در آورد
06:18میدونی؟
06:20من به خاطر تو چند تا مشتری دیگر از سسانم
06:22برو پیه کارت نسب شوی منو تو درد سر ننداست
06:24تو به من بده کاری
06:25خیلی خواب بده ای تو میدم
06:27برو پیه کارت برو
06:29حساب تا رو بعدم میرسام
06:33بعدم میرسام
06:34جونم عزیزم
06:39چرا نمیتونم فراموشید کنم؟
06:46چرا؟
06:59اون امیر سراف اغلو نیست
07:08خیلی خوش تیپه
07:09ولی تنهایی میپره
07:14چون اینجوری خواست در به نظر میرسه
07:16من خیلی از تیپه
07:19به سرا خوشنم نیاد
07:21نگران نباشم زیزم
07:23دیگه ترها نیست
07:24سلام
07:33میخوام یک چیزم رو تفاوتی و امتحان بکنم
07:39چی پیشنات میکنیم؟
07:54فریاد
08:05چیه؟
08:07بیا
08:07باید با هم حرف بزنیم
08:09چی داری بگی؟
08:10بلم کن
08:12بیا
08:13بلم کن
08:16باید با هم حرف بزنیم
08:21محمد من اگه حرف بزنم تو تاقت حرفوی منو نداریم
08:24تو چطور این کارو کردی؟
08:30چطور تونستی خود فروشی کنی؟
08:34تو تو اون هوتل چی کار میکردی؟
08:37فریادی بونم نکن تو اونجا چی کار میکردی؟
08:40نکنه با اونی که عکسش تو مجره بود رفتی؟
08:42اونجا کار میکنم
08:43من اونجا گارسونم
08:45اون پسر کیه ها؟
08:50رابطتون جدیه؟ جواب بده
08:51باید به تو جواب پس بده؟
08:53فریاد سبانیم نکن
08:55تو خوهر منی
08:56منم وقتی تو رو با اون زن را دیدم داشتم دیوونه میشدم
08:59برا مهم نیست چی فکر میکنی
09:02احمق
09:02فریاد
09:05من نتونستم
09:11نتونستم خود فروشی کنم
09:14از خونه اون زن فرار کرده
09:18فهمیدی؟
09:21خب چی کار کنم؟
09:23پیز بگم آفرین
09:24موضوع مجله یادم نرفته
09:32برو بابا
09:33امر جون پسرم خوب درست بخونی یا باشه؟
09:43به معلمت هم بگو که مادرم همه یه دفترامو درست گرده
09:46گوشه هاشم صاف گرده
09:47دفتر من دیگه شبیه دفتر چگه کارگرانیست
09:50باشه پسرم؟
09:52اف
09:52باشه مامان
09:53چرا اینجوری جواب میدی پسرم؟
09:55برگرد عزیزم
09:56بذار کیفتو بذارم پشتت آفرین
09:58آهان برو دیگه پسر گلم به حرف معلمت هم گوش کن
10:02ببین پسرم موازه به ماشین ها باش باشه؟
10:05آهان بابا تم اومد
10:06پسرم خوب درست بخونی یا باشه؟
10:10معلومه که خوب درست میخونه من به پسرم افتخار میکنم
10:16بیا تو رزا بیا تو بیا رزا
10:18رزا
10:21من صبرتو آماده کردم چاییم تازه دمه تا سرد نشده و داغه بخارش باشه
10:27محمد کجاست؟
10:29محمد قبل از فری ها رفت بیرون چی کار کنه؟
10:32بیچاره دنبال کار میگرده
10:33من دارم میرم واحد شماره هشت باشه؟
10:36آهان
10:37خوب دیگه
10:42تو هم صابونتو بخار
10:44نوشه جان
10:45دست در نکنه من رفتم
10:47کارای
11:06میشو به هم حرف بزنیم
11:08موسیقی
11:38تو حالا نشناختی
11:39اونم این همه سال
11:44بعد از این همه سال
11:48دستت درد نکنه
11:51کرای خودت هم میدونی که من به خاطر چیزی که
11:53دیدم باها دروای کردم
11:55باور نکردم
11:58ولی وقتی اون مجلل رو دیدم
12:01نتونستم جلی خودم رو بگیرم
12:03دیوونه شدم
12:05فقط میتونم بگم
12:07دوستیمونو خراب کردی
12:10کرای
12:14تو به من هیچی نگفتی
12:17حتی یک کلمم نگفتی
12:19منو فریها به گونچ قول داده بودی
12:23من با گونچ رابطه داشتم
12:25اونم باردار شده بود
12:26من حتی نمیدونستم باید چی کار کنم
12:28گونچه از هر دوتامون خواست
12:30قول بدیم که به کسی چیزی نگیم
12:32فهمیدی؟
12:33من چی کار کردم؟
12:35من چی کار کردم؟
12:39تو به هنده گفتی؟
12:46میدونه دیگه
12:51میدونه دیگه
12:53تو باش حرزدی؟
12:55نه
12:56وقتی احساس وارد هر قضیهی
13:01نیشه همه چی رنگ دیگهی به خودش میگیره
13:06از فریها مذارت خواهی کردی؟
13:16نه
13:17این دفعه خیلی فرق میکنم
13:35من خیلی با هاش بدحر زدن
13:39نمیدونم اصلا میخواد منو ببخشه یا نه؟
13:48نمیدونم چجوری همه چی رو درست کنم
13:52من همه چی رو خراب کردم
13:58همه چی رو خراب کردم
14:01دیگه هیچی سرکش نست
14:12هیچی
14:13خیلی خواب پاشو
14:33پاشو دیگه
14:34زود باش پاشو
14:35گفتم بلند شو
14:43هنوزم چیزی ننوشته
15:03چه خبر خاله زهران
15:07سلامتی دخترم تو خوبی
15:09منم خوبم
15:13راستی
15:14فری ها چطوره
15:16خواب
15:17اونم خوبه
15:19آخه اینقدر
15:22سری پیش میره که من بهش نمیرسم
15:24یعنی هر دفعه که میبینم
15:29اش اجله داره بره یه جایی
15:30تازه
15:32موضوع دیگه اینه که اگه اتفاقی بر نخوریم به هم
15:35حتی وقت نمیشه هم دیگه رو ببینیم
15:37خاله زهران دخترت خیلی سرش شلوق شده
15:40حالا دیگه سرش به چی گرمه و چی کار میکنه خدا میدونه
15:45آره خاله زهران
15:47چی کار میخواد بکنه دونشگاه میره
15:52سرش به درسش گرمه جانسو
15:55چی کار میخواد بکنه
15:57نمیدونم
15:58تو این روزا خیلی اتفاقا براتون میفته
16:01وقتی به اتفاقایی که این اواخر براتون افتاده فکر میکنم
16:06میبینم میشه ازش فیلم ساخت
16:09اول تصادف محمد با ماشین یه قریبه
16:12بعدش چاقو خوردن امور رزا
16:14بعدش هم که داستان گم شدن حلقه
16:17فکر کنم
16:19الان دیگه نوبت فریه هاست که یه درد سر جدید درست کنه
16:23این چه حرفیه میزنی دختر
16:26خدای خودت به هم سبر بده
16:28خدای خودت به هم سبر بده
16:31مگه من چی گفتم که اینجوری میگی؟
16:34جانسو
16:35مگه من همسن و سالتم
16:37من جای مادرتم
16:38این چه طرز حرف زدنه
16:40چی داری میگی؟
16:42مگه من چی بهت گفتم؟
16:43من که حرفت بدی نزدم
16:44دخترم بشین به کارت برس به کارت برس
16:47ممنون خاله ته را
16:49همین مونده بود تو خونه خودم از یه سرایدر حرف بشنبم
16:52چی شده؟
16:53اول دخترت میاد و هرچی دلش میخواد به من میگه
16:55الانم شما اومدین و هرچی دلتون میخواد به من میگین
16:58دیگه هیش آبروریزی اینیست که نکرده باشین
17:01درسته که ما دهنمونو باز نمی کنیم
17:02و چیزی بهتون نمیگیم
17:04ولی نباید اینقدر پر رو بشین دیگه
17:06جان سوتو چه حرفایی تو دلت نگه داشته بودی یا؟
17:11برات متاسفم عزیزم
17:13واقعا متاسفم
17:14من برای شما متاسفم
17:16هم برای تو
17:17هم برای اون دختر نونورست
17:19ولی وقت دخترت لباسه منو میپوشه خوبه
17:21میدونی تخصیل خودمونه خودمون بهتون رو دادیم
17:24واقعا متاسفم
17:25خدای نگاش کن
17:27روبروی من وای ازداده و داره به هم بیه احترامی میکنه
17:30داره تو خونه خودم به خودم بیه احترامی میکنه
17:33سرم من وقت واسه تلف کردن ندارم
17:35پس هیچهر به دیگهی بهت نمیزنم
17:37زهرا؟
17:39جان سوت چی شده؟
17:40یه سآل پرسیدم و هرچی دلش خواست داره به هم میگه به هم توحین میکنه
17:44آروم باشه آروم باشه
17:45جان سوت به خدا زشته به خدا زشته
17:47زهرا خانم میدونین دارین چی کار میکنین؟
17:51این چه بیادبیه؟
17:52بهش گفتم فریها شطوره
17:54چقدر اتفاقه یه بدی تو این مدست براتون افتاده
17:56هرچی از ذهنش در اومد به هم گفت
17:58به هم توحین رو بیه احترامی کرد
18:01زهرا؟
18:02دلیلی برای این بیادبیت داری؟
18:05نه نه من
18:07من هیچی دیگه نمیگم
18:09جان سوت دخترم خیلی زشته
18:12خیلی زشته به خدا
18:13به خدا زشته خیلی زشته
18:18زهرا
18:19این یعنی چی؟
18:22من دیگه هیچی نمیگم
18:25سنم خانم من دارم میرم
18:30یه لحظه سب کن
18:31گریه جان سو رو در بردی
18:33اصلا بشو به هم ریختی
18:34الانم نمیتونی سرتو بندازی پایینو بری خونت
18:36بلاخره
18:39این بیادبی یه دلیلی باید داشته باشه یا نه
18:42نکنه نمیخوایی زحمت حرف زدن به خودت بدی
18:45بادا یا خودت به من صبر بده
18:47زهرا من که نفهمیدم چطور همچین کاری کردی
18:50تو که میدونی جان سو چه دوران سختی رو داره میگذرمی
18:53بس چرا باش اینجوری رفتار کردی
18:55بهت رو دادیم پر رو شدی نه
18:59سنم کشش نده پولشو بده بری
19:04نه نه نه من پول نمیخوام
19:05پولتون مال خودتون باشه
19:07من هیچی نمیخوام
19:08من هیچی نمیخوام
19:09نه چیزی نمیخوام
19:10این دیگه واقعا آخر بیعدبیه
19:17سنم این زنو به نشو
19:20میشه بری به جانسو برسی
19:39خود میدی که خسته شدم
19:57خودایی خودتونو از شرع این آدم ها نجات بده
20:12خود بیا
20:14خودتونو بید کمک کن خودایی
20:25خیر باشه زهران
20:32خیر باشه زهران
20:44مگه تو تو واحد شماره هشت نبودی؟
21:00جانسی
21:00سنم خانوم خودت که دیدی
21:03اینقدر بهشون رو دادیم که پر رو شدن
21:06اون زن دیگه پاشو تو این خونه نمیذاره
21:11فهمیدی نمیذاره
21:12جانسو آروم باش
21:14اون دیگه رفته
21:16اون زن با یه از من مذارت خواهی کنه
21:18من نمیفهمم
21:19من واقعا نمیفهمم چطور میتونه
21:22تو خونه خودم سرم داد بزنه
21:24من واقعا نمیفهمم با چه اجازهی
21:26معلومه دیگه
21:27با چه اجازهی میخواد باشه
21:29با اجازه که تو بهش میدی دیگه
21:31جانسو این چه حرفیه
21:34تو برای چی اینجوری آروم حرف میزنی
21:37مگه سنم خانوم نباید زودتر از اینو دادا
21:40حوار میکرد و میگفت جانسو آروم باش و به خودت بیا
21:43آها فهمیدم
21:44چون بابام خونه است مگه نه
21:46وقتی بابام خونه است اینجوری آروم حرف میزنی
21:48جانسو آروم باش
21:50من فقط دارم سعی میکنم بهت کمک کنم
21:52میدونم
21:53تو هم حق رو به اون میدیم مگه نه
21:56تو الان عصب رو نهستی
21:58بگیرش
21:59این چیه
22:00بابام نمیشه
22:02داری به من مسکن میدی؟
22:05اون زن اومده تو خونه من و
22:07سرم دادو حوار کرده
22:08اون وقتا اومدی داری مسکن بخورده من میدی؟
22:11سنم چه خبره؟
22:14بابام میخواد دارو بخوردم بده
22:16این دارو نیست
22:18یه مسکن گیاهیه
22:20دخترم نمیخواد بخوره
22:21خالدون
22:22دارو رو ببر
22:23وقتی سنم خانوم با من مثلا دیوانها رفتار میکنه
22:32سرای دارم میاد تو خونه خودم رو به من بیه سرامی میکنه دیگه
22:36میبینی وقتی نیستی من شقد زجر میکشم
22:40بفرما رزا
22:47خدای شکریت
22:56زهرا تو یه چیزیت هست
23:06از وقتی از بالا اومدی ناراحت به نظر میایی
23:11نمیخوای به من بگی چطه؟
23:15چیزی نیست رزا
23:18فقط یه کمی خسته شدم
23:21همه چی خوبه
23:23تو که گفتی کار نداشتان
23:26وقتی کاری نکردی پس چرا خسته شدی؟
23:31چه میدونم خسته شدم
23:33خواب
23:34میدونی راستش
23:37تمام وجودم خسته شده
23:39اینجوریه دیگه
23:40رزا
23:45ما دیگه چقدر باید حرفای این مردم را تحمل کنیم؟
23:50من بلاخره که قراره دست از نظافت خونه گی مردم بردارم
23:55و خونه گی خودم را تمیز کنم
23:57زهرا این چه حرفیه؟
24:00تو کار نکن
24:03من که
24:05بهت گفتم برو کار کن
24:08ببین هم کار نظافتو میکنی
24:10هم
24:11مربا درست میکنی
24:13معلوم خسته میشی
24:14رزا کار نکنم چی کار کنم؟
24:18تا وقتی بدهیمون تموم بشه
24:20ممکنه یکم سختی بکشی
24:22بعدش
24:23همه چی به حالت اولش برمیگرده
24:26تازه
24:27تو رستام که خونه به اون بزرگی داری
24:29ای بابا تو هم که از هر دوتا کلمه ای که میگی
24:32یه بار کلمه ای رستا رو نگی نمیشه
24:35وای خدا
24:35این دیگه از کجا پیده شد؟
24:38تازه اون خونه که اصلا مال ما نیست
24:40مال ماست
24:41مال هممونه
24:43آره
24:45پدر خدا بیا مرزم
24:47اون خونه را برای هممون بایرس گذاشته
24:49آره
24:51تو هم با اون خونه
24:52خونه به اون بزرگی
24:53برا بابا
24:54قبلا همه خانواده اونجا زندگی میکردیم
24:57الان نمیتونیم زندگی کنیم
24:59خیلی خوب باشه
25:00رزا من یه لحظه دلم گرفت که اونم رف شد
25:03تمومشگان من هیچ شکایتی ندارم
25:05من همینجا کارم رو میکنم
25:07خدا رو شکر
25:07من از کارم راضیم باشه
25:09تو رو خدا رزا خواهش میکنم
25:11هر حرفی میزنم
25:12سریح حرف روستار و وسط نیار دیگه
25:14کشت ما رو با این روستاش
25:33قانچه
25:36ممنون
25:38این کار رو نکردم که ازم تشکر کنی
25:41فریها چطوره
25:45نمیدونم همون جوری فکر کنم
25:48وقتی گفتی با امیر حرف زدی چی بهت گفت
25:52به تو شکر آی
25:55حالا چرا عصبانی میشی
25:56میری همه چی رو به امیر میگی
25:58و مشکل رو حل میکنی
26:00خب الان مشکل رو چیه
26:01هم کمک میکنی هم عصبانی میشی
26:03فریها
26:05نمیدونه که با امیر حرف زدم
26:07یعنی چی
26:08نمیدونه دیگه بهش چیزی نگفتن
26:11تو دیوونه ای
26:13خب اون وقت فریها نمیدونه که امیر همه چی رو میدونه
26:16ببین من نمیخوام بیشتر از این
26:18تو این کار دخالت کنم خب
26:19به نظرم تو هم دخالت نکن
26:24قنچه
26:27این اصلا کار درستی نیست
26:30تو میری همه چی رو به امیر میگی
26:32ولی به فریها چیزی نمیگی
26:34خب چرا
26:35اگه امیر بخواد چیزی بگه
26:38خودش میره میگه
26:39تو نگران نباش
26:49قنچه
26:49تو داری ازگی دفع میکنی؟
26:54مگه تو روز به فریها نیست؟
26:56نکنه برات
26:58مهم نیست که امیر بهش خیانت کرده
27:01منتظر همینی مگه نه؟
27:05که من برم راجع به تو و امیر حرف درست کنم
27:08چیزی که دیدم و به فریها بگم
27:10و تو برنده بشی
27:11نگاش کن
27:14توحومات پانتزیه قنچه خانم
27:17از فریها خیلی میترسیم اگه نه؟
27:21وقتی اونا آشتی کنن چی میشه؟
27:23خانم ملکه میشه دختری که امیر با اون بوده
27:26یعنی دیگه هیچ تفاوتی بینمون نمیمونه
27:29منو با خودت مبایزه نکنم
27:36خانده این دفعه نمیتونی از من سو استفاده کنیم
27:47حالت خوبه؟
28:09خوبه هم تو چه داریم؟
28:13خوبه هم
28:15فریها
28:18امیر همه چی رو میدونم
28:21اومد پیشم
28:24با هم حرف زدیم خیلی پشی مونم
28:26خوبه
28:30براتون خوشحالم
28:35فقط همین؟
28:37میخوای چی بگم؟
28:39با تو حرف زده ولی حتی سیم نکرده با من حرف بزنه
28:43فریها
28:45اون خیلی پشی مونه خیلی
28:47خجالت میکشه
28:49حتی نمیدونه چی کار باید بکنه
28:51مطمئنم که میاد پیشد ولی احتیاج به یکمی جسارت داره
28:55منم احتیاج به کمی فکر کردن دارم
28:57موسیقی
29:15خسته نباشی عزیزم؟
29:17ممنون مامان
29:19آیا آیا این طوری نمیشه ورشکان ورشکان اونجوری نه جا شمی مونه ورشکان
29:23بشین من خودم اتوش میکنم
29:26بشین
29:27اینطوری
29:30مامان چیزی شده؟
29:34نه نه چیزی نست
29:35باشی
29:37حالا من میپرسم تو میگی چیزی نشده؟
29:42فریها خانم حالا ببین چطوریه
29:45ببین این خوب اتوش شده
29:50ولی دخترم دیگه اینطوری اتوش نکن باشه
29:53جاش میمونه
29:53بگیر آویزونش کن
29:55اینو جانسو وقتی از امریکا برگشته بود بهت داده بود نه؟
30:02سلام خانم بازم با صدقه خودش برش خریده بود
30:06مثل همیشه هنوز مارکشم بهش بود
30:08تو این دواسه ی جانسو رو خیلی دوست داری نه؟
30:15خیلی دوست داری
30:17مامان چیزی شده؟
30:22مامان چیزی شده؟
30:24مامان چیزی شده؟
30:25مامان چیزی شده؟
30:26مامان چیزی شده؟
30:32PYM JBZ
31:02PYM JBZ
31:32PYM JBZ
32:02PYM JBZ
32:32PYM JBZ
33:02PYM JBZ
33:32PYM JBZ
34:02PYM JBZ
34:32PYM JBZ
35:02PYM JBZ
35:32PYM JBZ
36:02PYM JBZ
36:32PYM JBZ
37:02PYM JBZ
37:32PYM JBZ
38:02PYM JBZ
38:32PYM JBZ
39:02PYM JBZ
39:32PYM JBZ
Be the first to comment
Add your comment

Recommended