- 1 day ago
خلاصه داستان
فریحا دختری در یک خانواده فقیر زندگی میکند که سرایدار آپارتمانی در یک محله بالانشین در شهر استانبول است. ماجرا از آنجا آغاز میشود که فریحا در دانشگاه قبول میشود و با ثروتمندترین و مشهورترین پسر دانشگاه آشنا میشود. فریحا شروع به دروغ گفتن میکند و عاشق امیر میشود و وقتی که دروغهای فریحا برملا میشود امیر از او متنفر میشود و…
ازیگران:
هازل کایا
وحیده پرچین
چاتای اولوسوی
متین چکمز
جیدا آتش
صدف شاهین
یوسف آکگون
دنیز اوگور
فریحا دختری در یک خانواده فقیر زندگی میکند که سرایدار آپارتمانی در یک محله بالانشین در شهر استانبول است. ماجرا از آنجا آغاز میشود که فریحا در دانشگاه قبول میشود و با ثروتمندترین و مشهورترین پسر دانشگاه آشنا میشود. فریحا شروع به دروغ گفتن میکند و عاشق امیر میشود و وقتی که دروغهای فریحا برملا میشود امیر از او متنفر میشود و…
ازیگران:
هازل کایا
وحیده پرچین
چاتای اولوسوی
متین چکمز
جیدا آتش
صدف شاهین
یوسف آکگون
دنیز اوگور
Category
📺
TVTranscript
00:00خیلی وقته
00:00خیلی وقته
00:05شایدم از همون اول بودم
00:09از همون وقتی که با هنده آشنا شدم
00:14خب چرا سنگ نمی کنی باش حرف بزنی؟
00:21اون حتی روحشم خبر نداره که تو آشه بشی
00:26همون بهتر که خبر نداره
00:30من برای این که فریها با من حرف بزنه
00:33نمی دونم دیگه چی کار کنم
00:34اون وقت رو حتی سعی نمی کنی
00:37با هنده حرف بزنی
00:38امیر
00:43تو فریها رو خوب می شناسی
00:48حتی اگه بهت نگاه هم نکنه
00:52می دونی دوستت داره
00:55هیچ حرفی هم نزنه بازم دوستت داره
01:01منم هنده رو می شناسن
01:06هنده منو دوست نداره
01:15دوست نداره
01:16دوست نداره
01:17به جمع عاشقا خوش اومدی
01:20به جمع عاشقا خوش اومدی
01:46خوش اومدی
01:48نه ترس
01:52نمی میری
01:53فقط کلی زجر می کشی
01:56نگه بایستک بایستک بایستی
02:02بایستی اکبالیم
02:18موسیقی
02:48موسیقی
03:18موسیقی
03:20موسیقی
03:24موسیقی
03:26موسیقی
03:28موسیقی
03:38موسیقی
03:40موسیقی
03:42موسیقی
03:44موسیقی
03:46موسیقی
03:50موسیقی
03:58موسیقی
04:00موسیقی
04:02موسیقی
04:04موسیقی
04:06موسیقی
04:08موسیقی
04:10هیچ احترامی قائل نیستی
04:11مگه چی شده؟
04:16خب حرف بزن ببینم من چی کار کردم
04:20بدون این که به من بگی رفتی پیش شریف خانم
04:23آره خب رفتم مگه چی شده؟ نمیتونم برم
04:28نمیتونی بری
04:29آره نمیتونی بری
04:31زهر خانم اونم برای این که ناراحتش کنی
04:34این چه حرفی رزا؟ وای
04:37وای خودو کی این حرفو زده؟
04:40بگو دیگه کی؟
04:42غیر مستقیم به شریف خانم گفتی که ما پسرتونو قبول نداری
04:47ناراحتشون کردی
04:49از کاری که کردی خوشحالی زهر خانم؟
04:52نه به خودو این چه حرفی آقا رزا؟
04:55من اصلا همچین حرفی بهش نزدم
04:57من حتی حرفایی که به تو گفتمم به اون نگفتم
05:01من فقط گفتم دخترمون هنوز
05:04خیلی کم سن و ساله
05:06تازه داره دانشقا میره همین
05:09اینم نمیگفتم ها؟
05:11ببین زهرا تو اصلا به حرفای من گوش نمیدی
05:14تو برای کسایی که پسرتو آدم حساب کردن و
05:19زیر بالوپرشو گرفتن
05:21اونم وقتی که هیچ کس
05:24آدم حسابش نمی کرد
05:26برای کسایی که اومدن با احترام
05:28از دخترت خواستگاری کردن
05:30اخم کردی و بهشون بی احترامی کردی
05:32تو اصلا میدونی که منو جلوی مردم
05:36به چه حال و روزی انداختی ها؟
05:40خب تو هم اصلا میدونی منو به چه حال و روزی انداختی ها؟
05:43تو اصلا میدونی که دخترت تو چه وضعیتیه؟
05:47رضا این کارو نکن
05:49فریها اون پسر رو دوست نداره
05:51حتی اونو نمیشنسه
05:52خب بگو ببینم
05:54تو وقتی با من
05:55ازدواش کردی منو میشناختی؟
05:58منو دوست داشتی زهرا خانم؟
06:02اون موقع با الان خیلی فرق میکرد رضا
06:05مگه همیه مادر و دختر ها مثل هم هن؟
06:11نیستن؟
06:13چرا نباید مثل هم باشن؟
06:17زهرا خانم
06:20یادت رفته تو اون مجل چی نوشته بود؟
06:23یادت رفته؟
06:27دوست داری دخترت اینطوری باشه؟
06:29دوست داری مثل بقیه باشه هم؟
06:47من هنوز سرم سنگینم
06:55بهت گفته بودم که نمیمیریم فقط زجر میکشیم
07:01نفریه خانم موفق بشیم
07:07ممنون روز خوش
07:17راننده فری هم خوشتی باید
07:31شاید رانندهش نیست
07:35خب هرچی باشه؟
07:36دختره؟
07:37خسته شده از وست نبالش رافته تن؟
07:40مگه نه؟
07:41خانده، ذهن تو ببند
07:43چی شد؟
07:46چرا تحجا کردی؟
07:48اگه تالا گذاشتم اینجوری با هم حرف بزنی؟
07:51از این رباد دیگه نمیزرم
07:55یعنی چی؟
07:56یعنی از این رباد همینه
08:03امیر
08:05میدونی داری با کی حرف میزنی؟
08:07تو کی هستی؟
08:08اگه سالا به حرفات گوش کردم و به چیزی نگفتم؟
08:12برای این بود که دلت نشکنه
08:16امیر بست دیگه، تمومش کنه
08:18بست نیست
08:19هانده باید بفهمه از هر دستی که بده از همون دستم پس میگیره
08:25فریانه را هزت میکنه اون وقت تخ
08:28تلافیش را از سر من خالی میکنی؟
08:30نهیر بیا
08:31نهیر بیا
08:32خیلی است
08:34تابیش داشت
08:35میکنه هست
08:38میکنه هست
08:42میکنه هست
08:43میکنه هست
08:44موسیقی
09:14موسیقی
09:44موسیقی
09:46موسیقی
09:50موسیقی
09:52موسیقی
09:54لارایی ندارن نیان
09:56بیا بشین یکمی با هم صحبت کنیم
09:58واقعا خیلی دلم میخواد بدونم طولین خانوم برای این که لارا رو بیاره اینجا
10:02از چه طرف اندایی استفاده میکنه
10:05من اینجا رو خوب نفهمیدم
10:17الان که رفتیم سر کلاس دوباره از استاد میپرسن
10:24این مسئله خیلی سخته حتما باید از استاد بپرسن
10:42واقعای میبینی تو رو خدا تو دنیا چه اتفاقایی میفته و ما خبر نداریم
10:48بای خدای من خودت بلاغار رو ازمون دور کن
10:51سب کن بذار اون زن بیچارم حرف بزنه
10:58سب کن سب کن
11:00خب این زن بیچاره چی کار کنه چی کار کنه ها
11:04زهره خانم دارین اینا رو نگاه میکنیم
11:10آیی نه تلویزیون روشن بود منم یه لحظه توجم جلب شده نگاه کردم
11:15معلوم نیست چی میگرم فقط با این چیزا مردم رو گول میزنم
11:19شما چه چیزایی میدونین ها؟
11:23آره ولی ببینین چه بلاهایی زرشون اومده؟
11:26میدونین اینا بیشتر جنبه نمایشی دارن
11:29یعنی فقط سعی دارن
11:31بدبختی رو به مردم نشون بدن
11:35یعنی چی؟ یعنی دارین میگین این چیزایی که دارن نشون میدن دروقه؟
11:39بله نادونی باید میشه اینجور تراجیدی ها ترفتار داشته باشه
11:42میدونین این اشکایی که اینا جلوی دوربین میریزن واقعا بیمورده
11:46وام اگه میشه؟
11:49نگاه نکنین اینا اینجا به جون هم افتادن
11:51اینا تو خونشون صداشون هم در نمیاد
11:54آدم های خیلی بیازاری هن
11:56ولی وقتی میان جلوی دوربین
11:58یه کمی داد و بیداد میکنن
12:00تا خودشون رو خالی کنن
12:02اینا فقط سعی دارن
12:03احساسات مردم رو جریه دار کنن
12:06چی؟
12:07یعنی دارن تظاهر میکنن
12:09برای ناراحت کردن بیننده هایی مثل شما
12:12چرا باید ناراحت بشم؟
12:16من خودم یه عالم مشکل دارم و
12:19اصلا به این چیزا فکر نمی کنم و براشون ناراحت نمی شم
12:22من با دیکارسیون و جنید خونه اونو چی کار دارم؟
12:38لارا اینقدر بزرگش نکن
12:39میریم یا نیم ساید میشینیم
12:41میاییم دیگی؟
12:41ببین ماما تو بهترین همسایی سال هستی
12:44و به خاطر این کارت باید به جایزه بدن
12:46ولی به خدا خسته شدم
12:47از بس اون قیافه حبوس جانس رو تحمل دارم
12:49لارا
12:50ناراحتی و قم مصریه مامان
12:53اون دختره از بست خونه مونده
12:55عقلش رو از دست داده
12:56و تو هم داری منو میبری اونجا
12:57تو از بیکاری و بیحسلگی دق کنم
12:59خیلی خوب
13:00باشه اگه نمیخوای بیایی نیا
13:03ولی عزیزم اینطوری رفتار کردن در شنه تو نیست
13:07تو دست دوستی برای اون دوستایی لوسه دراز میکنی
13:10با این که این همه بدی در حقیقت کردن
13:12ولی جانس رو تنها میذاری
13:13اونم فقط برای این که مشکل داره
13:15اگه اینطوری راحتی نیا
13:17باشه مامان
13:19دو دقیقه حرف زدی از آق برشتان گرفتم
13:21خیلی خوب
13:22میام
13:23محمد من دارا میرم نماز
13:39تو هم میایی؟
13:40رودر میزنیم که رفتیم نماز
13:41خلیل برای نماز جامم که میری
13:43رودر میزنی که رفتی نماز جامه؟
13:47آقا محمد ما اینطوری هستیم
13:50خب ببخشید خلیل من نمیام
13:54تو برو
13:55خدا قبول کنه
13:57تو برو من تو هنبار کالی کار دارم
13:59پسر یحمق
14:02من میخوام برم مسجد
14:06نماز بخونم
14:08تو هم میایی
14:09بفرمایید
14:13سلام
14:14وای اینا چقدر خوشگله هست
14:18اینا رو تازه آوردیم؟
14:20آره دیروز برا رسیم
14:22وای خیلی قشنگه
14:24مودل گلدارش قشنگتره
14:26آره من قبلا این مودل ها رو دیدم
14:28میدونی همه رنگش رو دارم
14:30خب پس بذارین
14:32مودل های دیگر رو نشونتون بدم
14:33آخه تو چقدر بامزی
14:36فکر کردی من مشتریم نه؟
14:38من تو مغازه روبروی کار میکنم
14:40اسمم سهره
14:42محمد
14:43باش بختم محمد
14:45راستش این فیوز مغازه ما پریده
14:50خب تو که نمیدونی
14:52ولی این فیوز مغازه ما همیشه میپره
14:55خب من هم تو اون مغازه تاریک تنهام
14:57نردبونه مغازم تو هم باره و ان بارم تاریکه
15:00گفتم بیا نردبونه شما رو بگیرم و تو هم بیا یک کمک هم کنی
15:06باشه الان میرم میارمش
15:08وای خیلی ممنون
15:11فکر کنم خلیلم نیست نه؟
15:15راستی یادم رفت تبریک بگم که تازه اومدی سرکار روز اوله که اینجای نه؟
15:19نه
15:20نه یه هفته ای شده
15:23آخه من اصلا ندیده بودمت
15:26میدونی من اینجا همه رو میشناسم
15:28ما گاهی با هم جمع میشیم و میریم شیرین فروشی
15:31اونجا شیرینه میخوریم و با هم هر میزنیم
15:34ولی من تا حالا ندیدمت که اونجا بیای
15:36باسه همین پرسیدم
15:38آخه من اکثران تو مغازه هم
15:40بفرمایی
15:44واقعا؟
15:46خیلی بامزه
15:48نه
15:50نه
15:52نه
15:54نه
15:56نه
15:58نه
16:00منظورم اینه که
16:02به نظر میادادم خیلی قویی باشی
16:04مغازه ما هم که همین روبروه
16:06کمک هم میکنی نرده بونو ببری
16:08باشه ببخشید
16:10باشه ببخشید
16:40مغازه
16:46مغازه
16:48مغازه
16:50مغازه
16:52مغازه
16:54مغازه
16:56مغازه
16:58مغازه
17:00مغازه
17:02مغازه
17:04مغازه
17:06مغازه
17:08بیاتفست
17:10با یه حرف
17:12یا با یه نگاه سرد نمیشکنه
17:14اگرم بشگنه
17:16متوجه نمیشه
17:18زهراخانوم احساس میکنم امروز یک کمی نراحتی
17:20مشکلی پیش اومده
17:22پس شما هم فهمیدین که من یه مشکلی دارم
17:24می دونم فضولیه ولی انگار خیلی تو خودتونین
17:29اگه مشکلی دارین به من بگین شاید بتونم کمکتون کنم
17:33بعضی مشکلات هستن که وقتی راجبشون حرف می زنی سبک می شی
17:39ولی بعضی هاشون را حتی نمی تونی به زبون بیاری
17:43این مشکلی که نمی تونین بگین هرچی هست معلومه که خیلی نراحتتون کرده
17:50ولی انگار هنوز ته دلتونی امیدی دارین
17:52باور کنین تا وقتی که این امید تو دلتون هست شما از پس هر مشکلی برمی آید
17:57شما به کارتون برسین من جواب می دم
18:04آره من از پس همه چی برمی آم آره تو دلم یه امیدی هست
18:13باید ببینم با این امید می تونم به دختارم کمک کنم یا نه
18:18وای وای
18:23وای خیلی ممنونم
18:26این جا به فیوزو جای خیلی بدی نسبش کردن من نمی تونستم به تنها این کارو بکنم
18:31به زحمت افتادی
18:33خواهش میکنم چه زحمتی؟
18:35سبکن ببین چی میخوام بهت بدم
18:37آه اونو ویل کن بیا اینجا
18:41سبکن بذار ببینم کجا گذاشتمش
18:46خیلی
18:47ببخشید که اینجا اینقدر شلوق پولوگا به هم ریخت است
18:50میدونی من اینجا حساب دارم
18:53یعنی بعضی اوقات برای کمک میام اینجا
18:56تازه به عنوان فروشنده هم کمک میکنم
18:59خودت که بهتر میدونه این روزا خیلی آرست کار میدازن بیرون
19:04حالا که دوتا کارو انجام میدی دیگه کسی نمیدازدت بیرون
19:07سبکن
19:09کجا گذاشتمش
19:13یه لحظه
19:15وای کجا گذاشتمش
19:17آها
19:18آها
19:19اینم کارت شیرنی فروشی
19:22آخه گفتی همیشه تو مغازه واسه همین گفتم کارتشو بهت بدم
19:25هر وقت خواستی سفارش بدی سنگ بزنی
19:27شیرنیاش خیلی خوشمست است
19:30شیرنیاش؟
19:32کی این چیزها رو دوست نداری؟
19:35چی؟
19:37وای تو خیلی بامزه ای
19:41آخه بعضی ها خیلی اهل شیرنی خوردن نیستن واسه همین گفتم
19:45فهمیدم مثل این که تو هم خیلی شیرنی دوست نداری
19:50خیلی پر حرفی کردم نه
19:53خب چی کار کنم محمد جون من کل روست و مغازه تنهام
19:56ولی تو حتما سنگ بزن و یه چیزی سفارش بده
19:59بگو از شیرنی های مورد علاقه سهر خانوم برام بفرستین
20:02یه بار امتحان کن
20:03مطمئنم خوشت میاد
20:05باشه بابت شیرنی ممنون
20:07منظورم کارت شیرنی فروشی بود
20:11نردبون اینجا بمونه؟
20:18نه ببرش ما خودمون یکی تو مغازه داریم
20:22فقط حسله نداشتم برم بیارمش
20:24آخه میتونی من خیلی تنها
20:27خیلی خوب خسته نباشیم
20:31تو هم همینطور
20:32خونتون خیلی دلباز شده خیلی خوشم اومد
20:46بایدم دلباز بشه آخه سنم خانوم اینطوری دوست داره
20:50راست سنم جون
20:53برو مجلل رو بیار ببینم کدوم مدل رو میگفتی
20:56جانسون مجلل رو انداخته دور
20:59من خودم میام بوتیکت
21:03مدل رو نگاه میکنم و یه چیزی انتخاب میکنم
21:06خیلی خوبه
21:07تازه بحانه خوبیه که بازم هم دیگر رو ببینیم
21:10جانسو جون تو هم حتما بیا
21:12یه سری مدل های جدید داریم
21:14مطمئنم خوشت میاد
21:16باشه حتما میام منم خیلی وقته به خودم نرسیدم
21:20آره وقتی از خونه بیرون نره نمیتونی به خودت برسی
21:26تازه اون مدل ها رو اینجا هم میتونی ببینی
21:29آخه از این به بعد فریها لباسه ای مامونم رو میپوشه
21:35وای
21:36پس شما به دادش رسیدین
21:38آره خب با اون لباسه ارزون که نمیشد
21:41اکسشو تو مجلل چاب کنن
21:43خب حالا که داره اززواج میکنه
21:46پس دیگه اکسش تو مجلل چاب نمیشه
21:48چی؟
21:50ما هم خیلی اتفاقی فهمیدیم
21:52وقتی داشتان از خونهشون میامدن بیرون دیدیمشون
21:55خاستگاری فریها اومده بودن
21:58چطور ممکنه؟
22:00وای بابرم نمیشه
22:02میکنم من دیدمشون
22:06ولی چطور ممکنه؟
22:08دیدیشون؟
22:10یه آدم سیبیلو بود مگنه؟
22:12چی کار داشتن میکردن؟
22:13نمیدونم داشت یه چیزی میدهد به فریها
22:15این خیلی مزخنه است
22:17استواج دیگه چیه؟
22:18آره تازه اون داره درس میخونه
22:20امکان نداره فریها بخواد با اون آدم استواج کنه
22:24اتفاقا این اواخر اون پایین خیلی سر و صدا بود
22:27ما هم یه چیزایی میشونیدیم ولی
22:29من از زهرها چیزی نپرسیدم
22:31ولو چی میشه گفت؟
22:34خالدونم چند روز پیش به خاطر سر و صدا خیلی عصبونی شده بود
22:38آره آمرم گفته بود که بابام خوهرم رو زده
22:40چی؟
22:43دیگه چی؟
22:47تو هم که اون روز شنیدی
22:48خب ول کنیم دیگه
22:51موضوع قطعه که داریم همش در مورد فریها صحبت میکنیم
22:55راستی لارا اگه دوست داری بیا بریم تو اتاق من
22:59نه ممنون نمیخواد
23:04میترسم بازم بندازنمون بیرون
23:23از این بز بدم میاد
23:24آله مگه نشنیدی و کلچی میگفت
23:28این زن از امون شکایت کرده
23:30تازه این آدم ها چشمشون دنبال پول نیست
23:33اونا فقط میخوان ما از اونا مذارت بخواییم
23:34تازه وقتی تو مغصب چشکایی لبکه مذارت خواهی کنیم
23:38خیلی خوب ولی اون زن اصلا درک نمی کنیم
23:40اگه مذارت خوایید از سه دل باشه درکت هم میکنن
23:43روز بخیر
23:49روز شما بخیر
23:50ما بازم اومدیم
23:52برای چی اومدین؟
23:55خانم محترم ما متوجه اشتباه هم شدیم
23:59ما فکر میکردیم شما هم مثل بقیهیم
24:02سوه تفقه هم نشه ولی میدونیم که
24:04تو این دور زمانه هر کسی چشمش دنبال پوله
24:07ما قصدمون این نبود که به شما تویین کنیم ولی
24:10ما خواستین یه بار دیگه با هاتون حرف بزنیم
24:12و این بار ازتون مذارت خواهیی کنیم
24:14راستش
24:16منم قصد بدی نداشتم
24:18تازه وقتی انگوشتر رو پیدا کردیم
24:20بله فاصله به پولیس خبر دادیم
24:22برای این که بیشتر از این شما رو عذیت نکنیم
24:24خب اگه پیداش نمی کردین چی؟
24:27تموم خون زندگیمو درب و داغون کردن
24:31بچم ترزید گریه کرد
24:33ما واقعا از شما مذارت میخواییم
24:37هر چی هم بگید حق دارید
24:39خب حالا که بروی بار دوم اومدین و مذارت خواهیی کردین
24:47منم مذارت خواهییتون رو قبول میکنم
24:49واقعا ازتون ممنونم
24:52ممنونم
24:53خواهش میکنم
25:03تا میتونی از من فاصله بگیری
25:14تا جایی که میتونی منو پس بزن
25:18ولی هیچ چیم وزن نمیشم
25:21چون وقتی تو آینه نگاه میکنی بازم منو میبینی
25:25چون من همیشه با تا
25:33چون من همیشه با تا
26:03چون من همیشه با تا
26:33چون من همیشه با تا
27:03چون من همیشه با تا
27:33چون من همیشه با تا
28:03چون من همیشه با تا
28:05چون من همیشه با تا
28:33موسیقی
29:03موسیقی
29:21میبینی از سب تالا این همه این بر اون بر رفتیم آخرشن فقط تونستیم اینا را بگیریم
29:26آره والا عوضه خرابه
29:28این ماشین جدید امیر سرفقلو نیست؟
29:32راست میگیا باباش تازه برش قریدن
29:37این که اینجا خوابیده
29:39پسر خواب خودش اومده سراغمون
29:41آره ولی این که تو ماشین خوابیده کسی هم کنارش نیست
29:44خب آره ولی معلومه انگه خورده که مست کرده
29:47موسیقی
30:15مامان
30:16مامان من دارم میرم
30:21وای عزیزم به بخشیت یه لحظه خوبم برده
30:24مامان بابا حتما از دستم عصبانی میشه
30:31برای چی؟
30:33خب برای این که مریضی و نتونستم ازت مراقبت کنم
30:39عزیزم من هیچیم نیست
30:42خیلی هم حالم خوبه
30:43ولی اگه تو همینطوری به حرف زادن ادامه بدیم
30:45مدرست دیر میشه و بابا تا از دست من عصبانی میشه
30:49خب پس من دیگه میرم
30:51بیا جان
30:52عزیزم
30:53عزیزم
30:55واسه شام میخوام به امیر بگم بیاد اینجا
30:57عالیه
30:58آخه وقتی بابام بیاد همش میگه بیرون همدیگر رو ببینیم
31:03برو دیگه
31:04موفق باشیم
31:23موفق باید
31:33بله
31:34کمال هستم
31:35کمال خان حالتون چطوره هست؟
31:36خبم راست شکاح همون میخوان یک خبری رو چپ کنن
31:39من هم گفتم بهید زنگ بزنم خبر دتم
31:41آه راستش میترسم بپرسم
31:43باس چی میخوانید راجع به من چپ کنی؟
31:45نه اینطوری نیست
31:46از بسر تکدیگ هستم
31:48موسیقیش ماست که از خوابش بردن
31:50جدید
31:51ممنون که به هم خبر دهد
31:53خب نه نه
31:56بذار هرچی دوست دارن بنویسن
31:58وقتی کسی نمیتونه
31:59موازه بره افتار خودش باشه
32:01من چرا نگرانش باشم
32:02ممنون روز خوش
32:04امیر
32:06میدونی داری چی کار میکنی
32:09بابا الان اصلاح حسله ندارم
32:12میخوام برم دوش بگیرم
32:13بعدشم میرم دانشگاه
32:15بعدن با هم حرف نیزد
32:16امیر
32:18سب کن
32:21میدونی داری چی کار میکنی
32:26امیر
32:27بابا داره با هات حرف میزنه
32:30عزیزم ببینم چی شده
32:33ببینم
32:38ببینم بابا الان دیگه یه خانواده فوابه هست
32:51ببینم بابا الان دیگه یه خودم هم بفرمایید بفرمایید
33:00ببینم با درخواست بامتون موافقت شده برای تکمیل براهل قانونی باید تایی سروز آینده حتما به بانک سر بزنید
33:07حتما میام
33:20حتما میام
33:21ممنون ممنون
33:22ایشالله همه چی درست میشه
33:28علو ویسال
33:34رضا
33:36صبح خیر
33:46صبح خیر
33:47دیشب کجا بودی چند بار زنی زدم جواب ندادی
33:50پیش کرایی بیدم
33:52یعنی آشتی کردی
33:54آره
33:55میدونی که
33:57ما طاقت دوری همدیگر رو نداریم
33:59بیبریم توت ها با جزویت برای تعریف کنم
34:02باشه بریم
34:02فریحان
34:09بابا چطوره؟
34:11خوبه الان بهتره
34:12باید بیشتر مواظه به خودش باشه
34:15فریحان
34:27باید یه چیز خیلی مهمیو بهت بگم
34:29ببخشید فریحان
34:31میشه یه لحظه با گونچه حرف بزنم
34:32آره
34:36خب بعد از کلاس حرف میزنیم باشه
34:40باشه
34:41خدافز
34:42باز چی شده؟
34:49قونچه اون سیدی رو به هم پس بده
34:52یعنی چی؟
34:56کرای تو اون سیدی رو چرا به من دادی؟
34:59دادیش که نگاه کنم و بعدا بهت برش گردونم؟
35:03تو برای این که بتونی اون ویدیو رو برگردونی کلی تلاش کردی؟
35:08پس چرا حالا میخوایش؟
35:10که بگی منصرف شدم و هرچی دیدی فراموش کن؟
35:14بهت چی گفت؟
35:15چطوری خودشو زد؟
35:19به موش مردگی رو تونست رزید کنه ها؟
35:22هانده اصلا نمیدونه سیدی رو به تو دادم
35:24حتی روحش هم خبر نداره که همچین سیدیی وجود داره
35:28واقعا که؟
35:32من میخواستم جلاشو بگیرم
35:37چه میدونم یه آن با حسابانیت تصمیم گرفتم
35:42پس چرا نظری توستشون؟
35:47وقتی تو اونو به من دادی یعنی که رابطتون با هم خراب شده بود
35:50چطوری دوباره تونست به دستت بیاره؟
35:53اون منو دوباره به دست نیا ورد
35:58چون هانده هیچوقت منو از دست نمیده
36:01اون هانده هست
36:03چه من بخوام چه اون بخواد
36:06بازم هیچوقت نمیتونه منو از دست بده
36:09بانچه؟
36:11من نمیتونم بهش آسیبی برسونم
36:14نمیتونم اون هر کاری هم بکنه من نمیتونم نراحتش کنم
36:21بجور عاشقش شدی نه؟
36:30بانچه؟
36:33هر کاری بخوای میکنم فقط اونو بده
36:35پس تو به خاطر هانده هر کاری بگم و انجام میدی
36:40پس
36:42هانده رو فراموش کنم
36:45چی؟
36:47شنیدی چی گفتم؟
36:49نمیتونم
36:51هر کاری بگم و انجام میدی
36:53پس
36:55هانده رو فراموش کنم
36:57چی؟
36:59شنیدی چی گفتم؟
37:01هانده رو از زندگی بیرون کن
37:04منم اونو بهت برمیگردونم
37:08خانچه، این کارا نکن
37:11هم؟
37:13تو نمیتونی از من همچین چیزی؟
37:16اینجا چه خبری؟
37:17نمیتونی از من همچین چیزی؟
37:19اینجا چه خبری؟
37:40خب یه چیزی بگیم
37:47اینجا چیزی بگیم؟
37:51کنم، تو چیت شدی؟
37:58هانده ما دیگه
38:02نمیتونیم با همه سابق باشیم
38:17از اینا هم میخوای؟
38:28از اینا دوبسته دارم، تلافروش هم از من خرید میکنن
38:34نه بابا، این انگشترهایی که ما داریم ارزونتر از قیمت جبای توه
38:39آره خب، اینا بیشتر به درد تلافروش هم میخوره
38:42فقط یه دونه
38:48ازت میخرم، چقدر میشه؟
38:50یه دونه؟
38:51نمیخواد پور بدهی، فکر کنین یه حدیعت صرف منه
38:54نه، اینطوری نمیشه، تازه منم میخوام حدیعت
Be the first to comment