Skip to playerSkip to main content
  • 3 months ago
عشق مشروط

ادا که تمام امیدهای خود را در زندگی به تحصیل وصل می کند، با سرکان بولات روبرو می شود که بورس تحصیلی او را برای تحصیل در خارج از کشور قطع می کند و باعث می شود او از دبیرستان فارغ التحصیل شود. اگر سرکان بولات دو ماه وانمود به نامزدی با او کند، پیشنهاد می کند که بورسیه اش را به ادا برگرداند. اگر چه ادا ابتدا پیشنهاد مرد مورد نفرتش را رد می کند، اما با تغییر شرایط مجبور می شود بپذیرد. سرکان و ادا در حالی که تظاهر به نامزدی می کنند، شروع به یک رابطه پرشور و چالش برانگیز می کنند که باعث می شود تمام آنچه را که درست می دانند فراموش کنند. چون عشق سخته و به همین دلیل شگفت انگیز است.

بازیگران: کرم بورسین، هانده ارچل، نسلیهان یلدان، اوریم دوعان، آنیل ایلتر، الچین آفاجان، باشاک گومولجینلی‌اوعلو، علی جان آیتکین، سارپ بوزکورت، سینان آل‌بایراک، سینان حلواجی، سینا اوزر، دوعا اوزوم، عایشه آکین، احمد افه متک‌اوعلو و مایا باشول.

Category

📺
TV
Transcript
00:00اینجا به پله ختم بشه
00:01خب پس پله کوه ها؟
00:03چطور میخوام برم بالا؟
00:05باید پرواز کنن سوزان
00:06ببخشید اقا سرکان
00:07درستش میکنم
00:08ناره به نظرم
00:09کی خودکار و خط کش منو برداشته؟
00:14خدا روشو گفتم دارم میرم
00:15ای بابا
00:17یعنی واقعا خجالت داره
00:19باشه سوزان
00:22بعد این که تموم کردی برام بفرست
00:24باشه یادت نره
00:25باش اقا سرکان
00:30چی شده؟
00:32خط کش هم نیست
00:33آها خط کش نیست
00:35پس یه چیزی بهت بگم
00:37بچه ها از دوزدیدن خط کش
00:40خیلی خوششون میاد
00:42برای همین باید از خط کشت مراقبت کنی
00:45چرا که اگر نکنی اینجوری
00:47بدون خط کش میمونی
00:49نگاه کن
00:51یوسف
00:52میشه یکی از پرونده ها رو بیاری؟
00:54البته اقا سرکان
00:55ممنونم
00:55مثلا
00:57مایه نیازی نیست یوسف
01:02خب
01:04اگه یکی اومد
01:06و گفت که خط کش مال منه
01:08چی کار میکنی؟
01:10دقیقا
01:12خط کش توه
01:13آشان؟
01:14آره درسته
01:15کسی بوی نمیبره
01:16اینه چیه؟
01:18ترایا
01:19میخوایی نگاه کنی ببینید چطورم؟
01:22بگو
01:26بیا
01:28اینجوری
01:32سرکن
01:36برای تیمید فرستادم
01:38میشه نگاه کنی و جوابمو بدی؟
01:40باشه
01:41خیلی فادیه
01:42رنگشو نپسندیدی؟
01:46نه خوبا
01:47ولی
01:48باشه یه بار دیگه امتحا میکنم
01:50باشه
01:50شش
01:52میکنم
02:22سلام بفرمایید
02:24میخوام آقا سرکان رو ببینم
02:25وقت قبلی داریم
02:26بگید آیفر یلیز اومده
02:28آقا سرکان آیفر خانم اومده
02:34وقت قبلی نگرفته ولی میخواد شما رو ببینم
02:37آیفر خانم
02:39آیفر یلیز
02:40باشه بیان
02:42باشه حتما
02:43البته من اصراری نکرده بودم
02:45مسیر رو بهتون نشون
02:47نشون بدی
02:48بفرمایید
02:52آیفر خانم خوش اومدهیم
03:03آقا سرکان
03:04دفتارتون خیلی زیباست
03:06ما شکرم
03:07امه جون
03:08اینجا چی کار میکنی؟
03:11هیچی
03:12اگه آقا سرکان
03:14مساید باشه
03:15اومدم یه قهوه بکنم
03:17خانش میکنم بفرمایید خانش میکنم
03:19ادا
03:21تا نمیه ای ها
03:24قهوه خیلی خوبی بود
03:36متشکرم آقا سرکان
03:37نوشه جان
03:38چه خوبه که اومدی امه جون
03:41ولی برای چی اومدی؟
03:44هیچی
03:45اومدم با آقا سرکان صحبت کنم
03:47نمیشه بمن سرکان بگی تا؟
03:50نمیشه؟
03:51چرا؟
03:53آقا سرکان نکنه اتفاقی افتده که باید بهتون سرکان بگم
03:58نه
03:59راستش اینطوری حس بهتری دارم
04:03ویا این که خیلی وقته
04:07ما هم دیگر رو میشنسیم
04:10بعدشم با هم یه دست گل آماده کردیم
04:15به نظرم میتونید من رو سرکان صدا کنید
04:18ببینید همه به من سرکان میگن توی افیس
04:24مگه نه ادا
04:25سرکان به عنوان رئیس جدیدمه
04:29همه تو شرکت
04:30من بهش سرکان میگن
04:32آقا سرکان
04:35مداریکی که برای بودرام میخواستین رو براتون آوردم
04:38بفرمایید
04:39لیلا چند بار بهت بگم سرکان بگو
04:42چند بار بهت بگم که اینطوری باشه
04:45لطفا دقت کن به من سرکان بکن
04:47که اینطور باشه آقا سرکان
04:50سرکان
04:51آقا سرکان باشه
04:52سرکان آقا یه لحظه اینگار میخواد بشه
04:55آقا سرکان سرکان
04:56یه لحظه اینگار میخواد بشه
04:59پس سرکان
05:00چیزی خواستی من همین اطرافم خوب
05:04ادا آیفر
05:14خوب سرکان
05:16میدونی که دام نتونست بره ایتالیا
05:21میره
05:22فقط بورسیه به تحویق افتاده
05:24دو ماه
05:24بعدش اونجاست
05:26چقدرم عجیبه نه
05:27درست لحظه ی آخر
05:28تو فرودگاه داشت سواره هواپیما
05:31میشد که
05:31قبل از این که بره فرودگاه
05:34البته
05:34این اینطوری بوده
05:36اینطوری بوده
05:37آها
05:41آها
05:42آها
05:43آها
05:44آره
05:45آره
05:45من فرودگاه
05:47ادا
05:47ادا
05:49نکنه سرکانم به عنوان رئیستت اونجا بوده
05:52آه
05:53ادا جون چی شد
05:55آه
05:56ادا
05:56ادا
05:57ادا
05:57ادا
05:58ادا
05:59ادا
06:00ادا
06:01ادا خوبی
06:03چقدر رئیست خوبی هستی تو
06:13برای ادا هم خیلی خوبه
06:18سرکان
06:20اگه ادا به خاطر تو برگشته باشه اینجا
06:24ادا رو بر میدارم و میرم
06:25ولی اگه ادا فقط به خاطر کار کردن اینجاست
06:29و دو ماه دیگه میره ایتالیا
06:31با خیال راحت میتونم برم خونه
06:34اگه ادا میخواد کار کنه
06:37کاری نمیشه کرد
06:39ولی اگه چیز دیگه ای هست
06:40ادا میره ایتالیا
06:42ببینید
06:44نگرانی هاتون رو میفهمم
06:48از قرارداد خبر نداشتید
06:51خیلی عصبانی هستید
06:52اینم میفهمم
06:53ولی همونطور که روز اول
06:57بهتون گفتم
06:58من هرگز
07:01هرگز به ادا
07:03آسیب نمیرسونم
07:05نمیخواهمم برسونم
07:06باشه
07:07پس منم باز حرف اون روزم
07:10رو تکرار میکنم
07:12شبیه مردایی هستی که رو قولشون میمونن
07:15میخواستم یه چیزی بگم
07:22ادا وقتی به حوش اومد
07:24اگه چیزی گفت شما جدی نگیری
07:26ادا
07:32ادا
07:34بیداشو
07:36چیزی گفت شما جدی نگیری
07:47ادا
07:48اگه چیزی گفت شما جدی نگیری
07:49ادا
07:50اگه چیزی بگم
08:20این بار دیر کنیم بد میشه
08:26این آخرین شب قبل از اهروسیمونی باید بریم
08:29باشه عزیزم یادم هست
08:30برای اونم یه فکرهی دارم
08:31میخواهم از دلشون در بیارم
08:33آلیه
08:34یه چیزی بگم
08:36نظر چیه با ادا و سرکان دیدار کنیم
08:39چون من به این زوج خیلی عادت کردم
08:41من ترجیح میدم این مدتو بیشتر با تو تنها باشم
08:45چرا؟ نکنه زنتو به هم میرسی
08:47نه خیلی برعنگز
08:49من فقط میخوام هرچه زودتر با تو ازدواج کنم
08:53ببین اینا رو ننوشتیم چون بد دیده میشه
09:04باشه
09:04اونارو هم خودت کنترول کن باشه
09:06سرکان تو نمیخوای چیزی بگی؟
09:10نه
09:11به نظر من برای امروز کافیه
09:14واقعا؟
09:15آره بعدا ادامه میدیم
09:17آه باشه پس خودمون ادامه میدیم
09:19باشه
09:32پورل
09:33چی شده؟
09:35میگم این درها رو از جا بکنیم
09:39درهای اتاق جلسه رو؟
09:41چرا؟
09:43به خاطر اینکه داخل رو واضح تر ببینم
09:46اه نه
09:47سرکاجون در اتاق جلسه مون بمونه
09:49تو طبقه بالای اتاق خیلی خوب داری
09:51میخوای بارو اونجا کار کن
09:53نظرت چیه؟
09:55بی خیال
09:57باشه
09:59خسته نباشیه
10:01مرسی
10:07ادا
10:09میشه بیایی؟
10:21جانم
10:26بله
10:28خب ادا
10:30یه مشکلی هست
10:38و من نمیتونم به خاطر تو کار کنم
10:44منم همینطور
10:46نه
10:47خوبه
10:48منم میخواستم با ترف بزنم
10:49باشه
10:50کنج کافم بدونم با امم چه حرفایی زدین خوب
10:52وقتی اونطوریه
10:54یعنی
10:56ممکنه تو رو هیبنوتیزم کرده باشه
10:58ممکنه تو رو هیبنوتیزم کرده باشه
11:00از زیر زبونه ترف کشیده باشه
11:01به نظرم هیچ کس جز تا نمیتونه من رو هیبنوتیزم کنه
11:06راستش بهش گفتم که میخوایی بری ایتالیا
11:08کاره خوبی کردی
11:10اره
11:12چون
11:14واقعا میخوام برم
11:16دلم میخواد برم
11:18باشه ممکنه که فیلن عقبش انداخته باشیم
11:21اما آینده ای من اینه
11:23تحصیلات
11:24میدونم خوب اونم از همین میترسه که با من بمونی و
11:28نتونی به درست ادامه بدی
11:32منم نمیخوام
11:33منم
11:35خوب
11:37خوب
11:38ام
11:39برای این گفتی بیام
11:42ام ام ام ام
11:43پس برای چه؟
11:44نه من یه مشکلی دارم
11:45چه مشکلی؟
11:48داری تو دلم وابستگی ایجاد میکنی؟
11:51آره
11:52نمیدونم چی کار کنم
11:54پس تو هم
11:55دبی خونمو به جوش میاری؟
11:58آه این چجور تعریف کردنه؟
12:00شدی میگم تعریف نیسته واقعا
12:02واقعا خونم به جوش اومده
12:04سد درجه اینا شده خیلی گرم شده
12:06حالا هرچی
12:13آه
12:14دنوان رئیست
12:16نباید خیلی تو شرکت طرف بزنیم
12:23سلین؟
12:26آه
12:27نمیدونستم میایی خوش اومدی؟
12:28یه چیزایی درجه به هولدینگ هست که باید ببینی
12:31باشه؟
12:32باشه تنها تو میسرم
12:34نیازی نیست ادا جون چیزی نیستش که راجبش ندونی
12:37آه با اف آکمان کار میکنین؟
12:39پیشنهادتون رد شد؟
12:40فریدی قرار ملاقات برای اون موضوع ترتیب داده اما البتکینم تعیید کرده
12:44تعیید کرد؟
12:45پس اگه بابام تعیید کرده؟
12:47نظر من خیلی اهمیتی نداره؟
12:48فرید واسه این کار خیلی تلاش کرده
12:51وقتی ما ماهه اصلیم امزاها انجام میشه اگر مخالفتی هم داشتی به هم بگلطفان
12:52تنها تو میزارم
12:53فرید واسه این کار خیلی تلاش کرده
12:55فرید واسه این کار خیلی تلاش کرده
12:57وقتی ما ماهه اصلیم امزاها انجام میشه اگر مخالفتی هم داشتی به هم بگلطفان
13:06تنها تو میذارم
13:14من برم
13:16میشه بشینی؟
13:17همینجوری خوبه
13:19پس یعنی اینجوری رسمی خواهیم بود
13:22میخواهیم بود
13:23خیلی خسته شدم سر کن
13:28خوشحال میشم اگر به جای من دنبال یکی دیگه باشی
13:31چون که بعد از ازدواج میخوام کارمو کمتر کن
13:33میخواهی اینجوری یه هایی تصمیم نگیر
13:35خیلی وقت بهش فکر میکنم
13:38ببین سلین اگه وقت داری تا مفصل در این مورد صحبت کنیم
13:42در مورد موضوع روز گذشتم میتونیم حرف بزنیم
13:47نیازی نیست
13:48من چیزی که باید میفهمیدم و فهمیدم
13:50چرا نیازی نیست
13:51خاطره این همه سالهای دوستیمون
13:55وابستگیمون
13:56بچگیمون
13:56شراکت هولدینگ
13:58این همه چیز وجود داره
14:01باشه
14:04بعد ان را جبش حرف میزنیم
14:07سلین
14:09نمیخوام به عنوان مدیر روابط اومی از کار کناره گیری کنیم
14:14پس خواهش میکنم دوباره فکر کن
14:16من الان فقط به راویتان با فرید فکر میکنم
14:20بفرمایید
14:32آقا افم
14:34خواهش میکنم این چه حرفیه
14:37درسته برای همکاری مداره که لازم امزا شده
14:42وکیلتون شما رو در جریان میذاره
14:44بله فرید در مورد پیشنهادات شراکت گفت
14:50متوجهم
14:53فکر میکنم که برای پروژه به این مهمی بهتره که قدرت همونو با هم یکی کنیم
14:58آقای آبتک هم همین حرفو زدن
15:00ما تا وقتی که شریک نشیم نمیخواییم سحاممونو بفروشیم
15:04باشه
15:07شما پیشنهاداتتون رو ارائه بدین من هفته دیگه میبینم اتون
15:11خیلی ممنونم
15:14خدا نگه دارم
Be the first to comment
Add your comment

Recommended