Skip to playerSkip to main content
  • 1 hour ago
(Farsi Dubbed)

ضربان قلب خلاصه قسمت ایلول به خاطر پدر و نامادری‌اش دوران کودکی پر دردسری داشت و در سن دبیرستان توسط پدرش در خانه مادربزرگش که در مارماریس زندگی می‌کرد، رها شد. آمدن نزد مادربزرگش، گلیشه، فرصتی برای او خواهد بود تا زندگی را از صفر شروع کند. وقتی او با معلمش علی آصاف دنیز اوغلو آشنا می شود، تصمیم می گیرد زندگی خود را اصلاح کند. با این حال، دوستی های ایجاد شده در آن سال، حوادثی که او تجربه کرد و خصومت هایی که به دست آورد، نقاط شکست بسیار مهمی هستند که آینده او را تعیین می کنند. با از دست دادن مادربزرگش، دنیای جدید او که با امیدهای فراوان پایه گذاری کرده بود، در یک لحظه فرو می ریزد. همچنین منادی گسیختگی و جدایی است. از طرفی علی آصاف فهمید که ایلول که در ابتدا شاگرد او بود چقدر با بقیه فرق دارد و صمیمانه تلاش کرد تا این دختر باهوش را به دست آورد. او خیلی دیرتر متوجه خواهد شد که احساساتی نسبت به ایلول دارد، که در تلاش برای بردن آن است و برای درک آنها خیلی دیر شده است. بنابراین آن لحظه عدم اطمینان باعث می شود که راه دو نفر برای سیزده سال از هم جدا شوند. تا اینکه یک روز آنها به عنوان دو پزشک روی پشت بام یک بیمارستان ملاقات می کنند.


بازیگران : گوکهان آلکان
اویکو کارایل
علی بوراک جیلان
هاکان گرچک
فاتح دونمز
مروه چاعیران
بورجو تورون
باشار دوعوسوی
صلاح الدین پاشالی

کارگردان : آیتاچ چیچک
فیلمنامه : ابرو حاجی‌اعلو و وردا پارس

Category

📺
TV
Transcript
00:00آها اینا رو ببین
00:02من با اینا فرشته میشم
00:04البته هستم
00:05ولی خب یه جور دیگه میشم
00:07وای اینم همینطور
00:09اینم
00:10اینم
00:11اینم
00:13ای خدا انتخاب کردن از بین اینا خیلی سخته
00:17نگاه نکن
00:20اسما چرا بیخه گوش من داد میزنی
00:23هست خواهم دامد اگه لباس عروس قبل از عروسی ببینه
00:26بعد یا میمیاره
00:27یا اگه تنش ببینه اینجوری میشه
00:32دقیقا نمیدونم
00:33اما به هر حال
00:35ما هر جفتشونه انجام نمیدیم
00:37اسما هم تا سرت مشکلی داری؟
00:39ها؟
00:40سرت جایی خورده چیزی شده؟
00:42نه
00:42نشده
00:44پس این موضوع عروسی و بعد یومی دیگه چیه؟
00:46چی داری میگی؟
00:49شوخی میکنی؟
00:52میخوای وگی تو مارت باعث شد اون کارا رو بکنی؟
00:55بای بای تو مار
00:56بای بای پیشنهاد ازدواج
00:59شوخی میکنی؟
01:01من به پیشنهاد ازدواج ددم
01:04اسما من نمیدونم این تومور با من چی کار کردم
01:08تا این حد نبد رو من نسر میذاشت
01:10یعنی ببین اگه مغزم کلن یه تومورم باشه
01:12امکان نداره همچین کاری کرده باشن نمیشه
01:15این کار رو نکردم آره؟ نکردم
01:17نکردی آره همه کارا رو من کردم
01:22من اشاقی کسی شدم که بعد از عمل همه چی رو یادشه
01:25اما یادش نیست که به من پیشنهاد ازدواج داده من کردم
01:28اسما کجا؟
01:31درم میرم کافه
01:32میخوام با غذا خوردن این غصه رو تو دلم جبران کنم
01:35اسما بایستا نرو من نمیخواستم تو رو نراحت کنم
01:38سمت داداش شکار کردی چیزی پیده کردی؟
01:51تو اصلا نگران نباش داداشی
01:53بس بارش به من
01:54وضعیم نشو قد کن
01:56با اون پول دیگه بهت گل نمیدن
01:58پسر من اینجا دارم سر مرگ و زندگی چونه میزنم
02:01قد کن دیگه
02:01آبجی جون
02:03آبجی خوشگلم
02:05تو اصلا وجدان نداری نه؟
02:06نه میخوایی چی کار کنی
02:08ببین
02:09دارم میگم یه کار خیره
02:11میخوام دوتا عاشق به هم برسن
02:13منم میگم اینا رو بذار کف دستم
02:15میگم نمیشه
02:17کمتر از سی ست لیر اصلا را نداره
02:20چی؟
02:21همینه الان داشتی میکفتی دیویستا حالا شد سی ست تا
02:24تو هم منو سادگی رو بردی نه خانم گل فروش
02:26درستم گل های تو اصلا بوی خوبی ندارن
02:30اگه من نخرمش کی میخواد بخره اینا؟
02:32نه بابا
02:33ببین منو خانم گل فروش
02:36با دیویستا رازی شو
02:38دیگه چی؟
02:39داداش جود
02:40بسر یه نصیحتی بکنم
02:42زنا از مردای چاک خوششون نمیاد
02:45تو اینا رو هنوز نمیدونی
02:47اون وقت اومدی در مورد گلای خوشکل من نظر میدی
02:51ای بابا
02:52قرار نیست من ازدواج کنم
02:54اصلا بهش فکر نمی کنم
02:56دارم خوبی میکنم خوبی
02:58فهمیدی؟
02:59دارم خوبی میکنم
03:00دارم کمک میکنم یکی از دوستان کنوزندگی تشکیل بده
03:02اما تو اجازه نمیدی
03:03گل فروش خاین
03:05باشه بابا
03:09ازت خوشم من
03:10همه گولان فردای تو باشه
03:13دیویستا بده همه شو بگی خیرشو ببینی
03:15بگو به خدا
03:16به خدا
03:17چندی میدی؟
03:18چندی میگن
03:20پیاین دیویستا رو بگیر
03:21خدا ازت راضی باشه
03:22کلارو بده
03:23این کارم حل کردیم
03:25آمجی شو
03:25خیلی ممنونم
03:26خیلی ممنون
03:27این چه کاریه؟
03:29امکن
03:32بازم به موقع
03:42خوب بلد هم از بین در را رد بشم
03:46الان به من تیکه انداختی؟
03:49میدونی که همه دران به روی تو
03:52تا آخر عمرم باز خونه
03:54میدونم میدونم
03:55منظورم آسانسوره
03:59امروز صبح چقدر خوشگل شدی؟
04:01همین جوری پوشیدم اومدی؟
04:03همین جوری پوشیدی اومدی بیرون
04:05اما خیلی خوشتیب شدی
04:07بوتای سیاه
04:09کیف
04:10خیلی بید مید
04:12خیلی خوشگل شدی
04:14دیروز بعد از شام زنگ نزدی
04:18یعنی منتظرت نبود اما
04:21اما فکر کنم خودت اینجوری گفته بودی؟
04:23یعنی منتظر نبودی؟
04:26باشه
04:29دیشب یه شب سخت و طولانی و پر از اتفاقات غیر منتظره بود
04:36شب خونه هم نرفتم
04:38اما در این مورد سر با حرف نذاریم باشه
04:42ترجیح میدم با این خانوم خوشگل
04:45یه جا بشینیم و حرف بذاریم
04:47خود دانی
04:52رستش منم
04:53میخواستم در موردی یه چیزی با حرف بزنم
04:58نه
05:00آسانسور چرا وایسات؟
05:08من دکبه یا نزدم
05:17میدونیم ما این آسانسور رو خراب کردیم
05:21جدی میگم
05:21هر وقت خواستیم دکمه رو فشار دادیم
05:24آخه این چه کاریه
05:25زود باشتی که
05:33کار کرد
05:40تو میخواستی یه چیزی بگی؟
05:44نه رسیش
05:46همونطور که خودت گفتی
05:48بهتر سر پا در مورد شرف نزنیم
05:50باشه
05:51پس اول کارامون رو تموم کنیم
05:53بعدش با هم میشینیم و حرف میزنیم
05:55باشه
05:56خب
06:10نظر تو چیه؟
06:12به نظرت بی خودی طرف امیدوار کردن؟
06:14اگه قرار زندگی اون پسر عوض بشه به امتحانش میارسه
06:17میدونم کارسازه اما
06:19از یه طرف هم میترسم حق با مادر بزرگش باشه
06:22میدونیم؟
06:23ما داریم کجا میریم این که راه بیمارستان نیست؟
06:29نمیریم بیمارستان
06:30فکر کردم بعد از این هم اتفاق شاید بخوای مادر پدرتو ببینیم
06:35تو به چه عنوانی به فکر من بودی؟
06:40به چه عنوانی؟
06:44به عنوان یه انسان
06:51بهتره بعد از این قبل از این که به جای من تصمیم بگیری با هم مشفرت کنیم
06:55دوبله شده در اسریو جم
06:57میشه ماشین رو نگهداری؟ میخوام یکم هوا بخورم
07:25میپک
07:35ببین مامان و بابت خیلی نگرانه تر
07:41دوست دارم تو رو ببینم
07:43نمیخوام
07:44چون اونا منو درک نمی کنن
07:47اگه اون ابراهیم خبر نمی داد من الان مرده بودم
07:50میفهمیم مرده بودم
07:51باشه میفهمم اما ببین
07:54ابراهیم به جرمش اعتراف کرد
07:55همانا سعی و سالم کنار مای تموم شده رو
07:58تموم نشده نشده
07:59تمومم نمیشه
08:01کسی نمیدونه اون همه مدت من توانطاری که چی کشیدم علیاز
08:05باشه حق با توه
08:07نمیگم حق با تو نیست اما
08:09برای آخرین بار سعی کن
08:11پدر مادرتو ببینی ایپک
08:14پس بهشون زنگ بزن
08:15زنگ بزن و بگو
08:17بگو ایپک خوبه
08:18حالا که اینقدر نگرانن بهشون زنگ بزن
08:24داری بزرگش میکنیم
08:26بعدا از این عرفات پشیمون میشیم
08:28دشم یا نشم
08:29به خاطر تصمیم خودم پشیمون میشم
08:32چون ورده ای راه اشتباهی شدیم
08:35چرا انقدر را جدید تجربه میکنیم
08:37عیاز
08:38ببیندارم میگم عیاز
08:40چون الان تو بیمارستان نیستم و تو رئیسم نیستیم
08:43الان تو شرایطی نیستی که بخواییم چیزی یاد بدیم
08:46برای همین تو روابط خانوادیگی من دخالت نکن
08:49الان هم بریم بیمارستان لطفا
08:52با کمال میل ایپک خانم
08:54بهمیدم تو روابط خانوادیگیتون
08:57هیچ دخالتی نمی کنم
08:58میریم بیمارستان
08:59سلام
09:18سلام
09:19نشتی میومدی به دریا سرزدی؟
09:23مادرش و مادر شوهرش در مورد بچه ازم سوال پرسیدن
09:27فکر میکنن من دکترشم
09:28خب دکتری؟
09:30نیستم
09:31من سالها پیش از پزشگی امسراف دادم
09:35برای همین حتی اگه جواب سوال هارم بدونم
09:38بهشون گفتم دکتر میاد و خودش جواب میده
09:41حتی بیرون نیومدم و فرار کردم
09:44اما
09:47از آسف کچلو نتونستم فرار کنم
09:50هرچقدرم که نخواییم
09:53بعد از سالها بازم هم دیگر رو دیدیم
09:56اسم بچه رو آسف کذاشتم
10:06واقعا؟
10:08چه خوب؟
10:09کدومشونه؟
10:11نمیدونم
10:12حدس بزن کدومشونه؟
10:15ببینیم بچه ای رو که به دنیا وردی به یاد میاری؟
10:19پیداش گردم
10:26اونه
10:29آره
10:31درست حد زدیم
10:34علی آسف
10:36یادت میاد
10:39چیا؟
10:40صورت پسرم نام
10:42آخه من چه مادری هستم
11:01علی آسف چه مادری هستم که خودم نمیتونم از بچم مراقبت کنم
11:06تو شکمم داره میمیره اما من نمیتونم کاری بکنم
11:11نازلی
11:13تو رو خدا این کار رو با خودت نکن میدونی که کاری از دست ما بر نمیاد
11:17مثلا من دکتورم آم
11:19من دکتورم من شرا نفهمیدم بچم اینقدر مریض بوده
11:25خدا یادو میخوای من بیدار بشم
11:28میشتر از این نمیخوایم تو کابوس بمونم
11:34علی آسف من نمیتونم دیگه طاقت ندارم
11:37نازلی
11:38نازلی چی داری میگی؟
11:40میتونی
11:41میتونی تحمل کنی
11:43تحمل میکنی
11:44باشه؟
11:45با هم از پسش بر میاد نگران نگاش
11:48علی آسف
11:49ها
11:52مهم قول بده
11:53چه قولی؟
11:59وقتی بچم اون به دنیا آمد
12:02لطفان اونو بده بقلم باشه
12:05بچه من نباید از مادرش دور بشه
12:09لا اول
12:13تو وقتی که بمیره
12:17من میخوام بقلش کنم
12:23تو هم باید تمام جزئیات سوحتش رو به خاطر بزنید
12:28قول بده
12:34باشه
12:39قول میدم نازلی
12:41دیگه گرگنم
12:43باشه
12:53باشه
13:04بیزرم
13:06حتما میدونی برای چی اومدم اینجا
13:09خوب جان
13:11هنوز نه اومده
13:13حتما تحجب نکردی
13:15آره
13:16خب
13:17تو
13:18میتونی یه نگاهی به این رو بندازی
13:24نازلی
13:26میدونم خیلی به هم اعتماد دهیم
13:28ممنونم
13:29من اینا رو میبینم اما
13:30به نظرم بهتر شوهر تو پیش یه دکتر دیگه ببریم
13:33علیواصف لطفان
13:35دکتر این همونده که پیشش نرفته باشیم
13:39من اگه چاره دیگه داشتم جان رو نمی آوردم پیش تو
13:41بیا بیا ارخوزم
13:58بیا تو موویز
14:03بیا تو موویز
14:09ایلون
14:12یک کم وقت داری؟ در مرد یه چیزی از داد کمک نخواه
14:15البته ماره چیه؟
14:16یه مار داریم که تو راه در مردش حرف میزنیم باشه؟
14:20باشه ایپک هم پیش توه؟
14:22ایپک نیست یعنی ایپیش من نیست
14:25امروز ترجیه داد دستیر علی آسف باشه اینطور خواسته
14:28چرا همچین چیزی خواسته؟
14:30فکر کنم میکم
14:34از دستم عصبانی
14:37باشه
14:43تو عمرم همچین تومور بزرگی ندیده بودم
14:46بابر نکردنیم
14:49این تومور بدخیمه
14:51رسمن گردش خونم تحت کانترل خودش گرفته
14:55نازلی شاهرت میتونه از زانوهاش استفاده کنه
14:58کنه
15:00وقتی میتونه از آنوهاش استفاده کنه خودش یه موجزه است
15:04حتی زنده بودنش هم موجزه است
15:06میدونم
15:07علی آسف
15:08میدونم اما باید جان رو نجات بدیم
15:10میشه به من بگیم
15:12که عملش میکنی یا نه
15:14نازلی
15:24ببین
15:26این خیلی عمل سنگینیه
15:29خودت خوب میدونی
15:31ممکنه شاهرتو از دست بدیم
15:33هم
15:39ه، آم
15:41سمت آروم低
15:45این چه وضوحه؟ آروم باش
15:49مگه من چمه؟
15:50اینو میگه پسر
15:51ها شما اینو میگی
15:53دکتر اصلا نپرسین
15:54بره خودم درده سر درست کردم
15:57یعنی اومدیم ثباب کنیم که حباب شدیم
16:00بگذاریم
16:02خیر باشه
16:03خوب
16:04نظرت چی؟
16:16نازلی
16:16برای این که این تومور رو در بیارم
16:19باید رگای حیاتی جوان رو ببرم
16:22و به احتمال زیاد چوهرت فلج میشه
16:26نمیتونم
16:29اولین روزی که اینجا دیدمت
16:35بهت گفتم که عوض نشدی یادت میام
16:38میدونی اشتباه کردم
16:40تو قبلن انقدر ترسو نبودی
16:49طرف رسمن نابودش کرد
16:56این چی بود؟
16:57زن سابقش
16:58زنش؟
17:00آره
17:06برین سر کارتون
17:10زود باشتون
17:11خسته نباشی دو
17:14خسته نباشی دو
17:15میگم این کارو نکنیم
17:22ای بابا لعقل تا اینو نگو ایلون
17:25قبول آره
17:26قبلا یه سری مریض دیده بودیم
17:28که برای خودشون شیر میخوندن
17:29و تشنج میکردن
17:31اما این فرق داره
17:32اولین باره همچین موردی میبینیم
17:34خودت خوب میدونی؟
17:35حالا خب باشه
17:36باشه
17:37میفهمم نمیخوای مریض امیدشو از دست بده
17:40ببین ایلون
17:41بهتره اول بیایی مریض رو ببینی
17:42بعد تصمیم بگیریم
17:44به هم حق میدیم
17:45باشه
17:46بیا
17:46مراد
17:55عملم میکنین دیگه
17:59شما منصرف شدین؟
18:04معلومه که منصرف نشدین مراد
18:06اما این جراحی
18:07جراحی نیست که توش تصمیمی باشه
18:09دکتر عیز درست میگه
18:11خب ما اصلا دلمون نمیخواد که نراحتت کنیم
18:15همیشه تو زندگی این زندگی مردم رو تماشا کردم
18:39و نتونستم با کسی حرف بزنم
18:41تنهایی تو اتاق نشستم
18:43تا کسی آزار ندم
18:44این که بتونم هستم
18:47و به کسی بیان کنم
18:48برام مثل یه موجزه است
18:50اگه عمل نشم
18:53باید همیشه تنها بمونم
18:55واقعا ارزش امتحان کردن نداره
18:58باشه
19:03امتحان میکنیم
19:06همه با هم این کارو میکنیم
19:08بابا
19:24تو از این مشکلات خبر داشتی؟
19:28در مورد چی حرف میزمی؟
19:30البته تو هم حق داری
19:31مشکلات بیمارستان تمومی نداره
19:34حتما داری میپرسی کدوم مشکل؟
19:37شنیدی؟
19:38اون زن چی کار کرده؟
19:40یه خویر قیبش زده
19:41این تصادفی نیست
19:42رفته با بابای فاتح
19:44تو بیمارستانشون شریک شده
19:46بیمارستان رقیبمون
19:47آه
19:49ازرا رو میگی؟
19:51آره
19:51همون مار صفت رو میگم
19:53همون زنی که میگفتی
19:54چیزی نمیشه
19:55بذار کنارمون باشه رو میگم
19:57آره
19:59فاتح هم با خودش برده
20:01اون بچه هم بداخره
20:03یه کار درست انجام داد
20:05همین؟
20:07آدمی که این همه برای بیمارستان
20:09زخمت کشیده
20:10اینو باید بگه؟
20:10و میتونم به خاطر تو خوشحال باشم
20:13ازرا باعث نراحتی تو میشد
20:15دیگه راحت شدی
20:17بهتر موضوع همینجور تموم کنیم
20:20هر جور راحتی
20:21یه لحظه یه لحظه
20:28تو اصلا تحجوب نکردی؟
20:32درزم در مورد فاتح هم شنیدی؟
20:35چون تو میدونستی
20:42به نظرت خیلی عجیبه
20:44باید یه کم هاشیار باشی پسرم
20:49شما حرف زدین
20:53و حت میزنم سحام اون زن چی شده
20:57به من فروخت
20:58بگیم یه معامله یه دو سربورد بود
21:01این کارو هم کردی؟
21:06اما یادت نره بابا
21:09روبا هم تو تله میفته
21:10جای اشتباهی دنبال دشمنم میگشتن
21:15منظورت چیه؟
21:17یعنی این که باید همیشه
21:18حوشیار باشی بابا
21:20اگه از سار رو هم ندی کنم
21:34خوب بلدم چطوری لحظ کنم
21:36و از رود رد بشن بابا
21:37بازی جدیدمو تناشا کن
21:40بفرمایی
21:49سلام
21:57برایت سوکاچا بردم
22:01البته خب آره
22:05مثل سوکاچای گلایش خانم نمیشه
22:07اما خیلی هم بد نیست
22:08هیچ کس نمیتونه مثل اون درست کنه
22:10راستش
22:17خوشحالم میبینم یه چیزی میخوری
22:20تو بیمارستان حرف و حدیثه
22:23پرستارو دارن یه باشک حرف میزنن
22:25میگن دکتر ایلول داره از هوا تقضیه میکنه
22:28نه اینکه تو خیلی فرق میکنی
22:30آره خب اونم درسته
22:33دکتر علی کجاست؟
22:40چرا شما دوتا کناره هم نیستیم؟
22:42شما دوتا نامردین؟
22:44تو چرا اینجا تنهایی آخه؟
22:46آه
22:49یادم اومد
22:51دکتر علی آزف درگیر نجات جون زندگی شوهر زن سابقه
22:56شما اگه نه؟
22:57ببخشید
22:58یه توصیه ی خوهرانه بهت بکنم
23:04اگه من بودم میدونو خالی نمیذاشتم
23:07یعنی من کسی که دیدم و میگم
23:12انگار یه بابستگی شدیدی بینشون هست
23:15چی داری چر تو پرت میگی؟
23:17شاید مربوط به گزشتشونه
23:20نمیتونم
23:20اما من از اون زنی اصلا خوشم نیومد
23:24باید استراتیجی تو عوض کنیم
23:26پس تو با آیاز این کار رو با کن باشه
23:28من اصلا حسل این مسخر بازی ها رو ندارم
23:32میبینم ایت
23:33میبینم ایت
23:36وای اصلا جوگیر نمیشه
23:40در زمن آیاز باید تنبیه بشه من این چیزارو خوب بردم
23:56اگه منتظره نازلی هستین یکم پیش رفت
24:02میدونم باش حرف زدم
24:04پاین منتظره
24:06خوب
24:09راستش من میخواستم با شما
24:11بذار رسمی حرف نزنیم
24:14اومدم با هاتون حرف بزنم
24:16همونطور که تو رسطوران حرف زدیم
24:18خواستم نازلی اینجا نباشه
24:20باشه
24:21باشه
24:21میشندم
24:23اینطور که فهمیدم نمیخوای منو جراحی کنی
24:26متاسفانه خیلی خوب میدونم که جراحی خیلی خوبی هستی
24:29برای چی عملم نمی کنی
24:31به همون دلیلی که دکترهای قبلی جراحیت نکردن
24:36مطمئن باش خیلی دوستشم عملت کنم
24:38اما این جراحی خیلی ریسک داره
24:40هرچقدر متخصص باشی باز فایدهی نداره
24:43یعنی هیچ ارتباطی با مردن من نداره ها؟
24:48ببین جان
24:50تو برای من فقط یه مریض عادی هستی
24:53و هدف من
24:55هر کی باشه
24:57اینه که بیمارامو درمان کنم
24:59ربطی نداره
25:01ببین باها درو را صرف میزنم
25:03من یه زرم ازت خوشم نمیاد
25:06این که شوهر سابق زنم اطرافش باشه
25:09حسابامو خورد میکنه
25:10ببین
25:11طبیعیه که از من خوشت نیاد
25:13درکت میکنم
25:14اما اینجا کسی نمیخواد با اصابت بازی کنم
25:18ببین
25:19من نام زد دارم خیلی هم دوستش دارم
25:22و به زودی با هم ازدواج میکنی
25:24یعنی خیالت راحت باشه
25:26پس اون وقت من رو درک میکنی
25:28ببین منم نازلی رو خیلی دوست دارم
25:31حتی بیشتر از اون چیزی که اون فکر میکنه
25:34اما دارم میمیرم
25:38میمیرم
25:40اجازه نده بمیرم
25:44میخوام بیشتر کنار نازلی بمونم
25:47من اونقدر دوستش دارم که دارم از
25:50کسی که حتی تحمل دیدنش رو ندارم خواهش میکنم
25:53این جراحی رو انجام بده دکتور
25:59اگر راهی رو میدونی که منو از زنم جدا نکنه انجامش بده
26:05ها؟
26:09چی میگی؟
26:12موسیقی
26:22موسیقی
26:26موسیقی
26:28موسیقی
26:38موسیقی
26:40موسیقی
26:42موسیقی
26:44موسیقی
26:46موسیقی
26:48موسیقی
26:50موسیقی
26:52خیلی پیچیده هست
26:53آره به نظر منم خیلی پیچیده هست
26:56چرا تو رو انتخاب کرده؟
27:00چی؟
27:02چرا زن سابقت؟
27:05تو رو انتخاب کرده تو شوهرشو جراحی کنه؟
27:07الان یکم تخخیرم نکردی؟
27:11من جراح موفقی هستم
27:13در این که شکی نیست
27:15پس به چی شک داری؟
27:19لطفا هرچی تو فکرته بپرس
27:21چرا با ها تماس نگرفت؟
27:27یعنی زودتر وقتی که تو مارماریس بودی؟
27:30یعنی چرا گذشته تو مور انقدر بزرگ بشه؟
27:35چیزی که واقعا کنجگاه شدی تو موره؟
27:38خب...
27:40چرا جده شدی؟
27:46بچمون با هزار تا جراحی به دنیا اومد
27:49بیس دقیقه بعد از این که به دنیا اومد مورد
27:52وقتی بچه رو از دست دادیم دیگه نتولستیم ادامه بدیم
27:57هم برای پدر هم برای مادر شرعیت خیلی سختیه
28:01آره...
28:03واقعا خیلی سخته
28:05اما قبل از به دنیا اومدنش خبر داشتیم
28:08بلی خب هرچی باشه این چیزی نیست که بخوایی برایش آماده بشیم
28:21خیلی ناراحت شدم که همچین چیزی رو تجربه کردی
28:25آره دیگه
28:28بعدشم نازمی نتونست خودش رو جمع جور کنم
28:30تو...
28:33تو چطوری به خودت اومدی؟
28:36سخت بود
28:37اما تونستم
28:39زمان درمان همه درد است
28:42خیلی کار کردم درس خوندم
28:47تلاش کردم
28:49تونستم
28:51من تونستم اما نازمی نتونستم
28:56فقط با من نه
28:57نه
28:58با تمام دنیا را به تشقعت کرد
29:01دکتر دیرم گذاشت کنار
29:03اگه بچه زنده میموند
29:13تو نازلی زندگیتون را ادامه میددین؟
29:27بله سلیم آخوان
29:30بله بفرمین
29:34باشه میام
29:38عزیزم من میرم
29:39بعدن حرف میزنیم
29:40کار خیلی مهم میداره
29:42لزومی نداره
29:44منم یکم دیگه باید خودم را برای عمل جرحی را مده کنم
29:46یعنی چی لزومی نداره؟
29:48یعنی نیازی نیست تجاله کنیم
29:51زود باش برو
29:52زود باش برو
30:22آرون باش عزیزم
30:26آرون باش
30:27من کنار تن نگران نباش
30:35سلیم خوام؟
30:42آرون باش؟
30:43PYM JBZ
31:13PYM JBZ
31:43PYM JBZ
32:13PYM JBZ
32:43PYM JBZ
33:13PYM JBZ
33:43PYM JBZ
34:13PYM JBZ
34:43PYM JBZ
Be the first to comment
Add your comment

Recommended