Skip to playerSkip to main content
  • 2 days ago
عشق مشروط

ادا که تمام امیدهای خود را در زندگی به تحصیل وصل می کند، با سرکان بولات روبرو می شود که بورس تحصیلی او را برای تحصیل در خارج از کشور قطع می کند و باعث می شود او از دبیرستان فارغ التحصیل شود. اگر سرکان بولات دو ماه وانمود به نامزدی با او کند، پیشنهاد می کند که بورسیه اش را به ادا برگرداند. اگر چه ادا ابتدا پیشنهاد مرد مورد نفرتش را رد می کند، اما با تغییر شرایط مجبور می شود بپذیرد. سرکان و ادا در حالی که تظاهر به نامزدی می کنند، شروع به یک رابطه پرشور و چالش برانگیز می کنند که باعث می شود تمام آنچه را که درست می دانند فراموش کنند. چون عشق سخته و به همین دلیل شگفت انگیز است.

بازیگران: کرم بورسین، هانده ارچل، نسلیهان یلدان، اوریم دوعان، آنیل ایلتر، الچین آفاجان، باشاک گومولجینلی‌اوعلو، علی جان آیتکین، سارپ بوزکورت، سینان آل‌بایراک، سینان حلواجی، سینا اوزر، دوعا اوزوم، عایشه آکین، احمد افه متک‌اوعلو و مایا باشول.

Category

📺
TV
Transcript
00:00باشم نمیادن قد از مدرسه دور شدیم باورم نمیشن
00:03سرکان ببینه اینجا مدرسه ده کلومت فاصل است
00:06میتونی یه آدم ده کلومتر رو تو چند دقیقه میتونه بوده؟
00:09با موشه یه دقیقه راهه
00:10آقا سرکان
00:12پینا
00:14یه خواهشی از شما داشتم
00:16گوشم با توی پینا بگو
00:18میشه واسه این تراحیهی که به کرم دادید یکم دیگه بهش زمان بدین
00:22یعنی چی؟ برای این کار تو رو فرستاد؟
00:25نه اصلا اون نمیدونه من اینجا
00:27من نمیتونم بهش دسترسی بیدو کنم
00:29یعنی چی دسترسی نداری؟
00:31نمیتونم
00:31یه خواهی گفت من برمیکردم شیله و رفت
00:34پس اون موقع پینا کاری که باید بکنی اینه که بری دنبالش
00:38یعنی حالا که توی پروژه شریک بودید باید بری دنبالش
00:41همکارتو نمیتونه وسط راه تو رو ویل کنه
00:44نباید این اجازه رو بهش بدی
00:45زود باش برا
00:46برا
00:47باشی آقوزک
00:48کیرا ساعت چند از مدرسه تحتیل میشه
00:54یعنی باورم نمیشه
00:56گوشی هم ندادیم
00:57حتی اقل گوشی منو میدادیم بهش
00:59دیگه دست هر بچه
01:00من مطمئنم که کیرا سالش خوبه
01:04حمیدی تو هم یکم آروم باش
01:06آره حق داری
01:09لیدر بودن تو خونه اونه
01:10به من رفته
01:11برای همین الان مطمئنم
01:13همه رو جمع کرده
01:13همه رو رو انگوش داره میچرخونه
01:15ولی شماره منو دادی دیگه
01:17یعنی هممال من
01:20هممال خودتو
01:20ها به نظرم نورچشمی معلم شده
01:26دختر من یه فرشتگ باهوشه
01:28آره
01:29حتماً عزیزم
01:30با اون زبون شیرینش
01:32دیل همه رو به دستو برده
01:33حتماً میخوام بگم
01:34که تو شیرین زبونی به مامانش رفته
01:36ولی زبون تو یه چاقوی خیلی تیزه
01:39زبون تو چاقوی ساموراییه
01:41آره
01:42واقعاً که
01:45من از زبونی میشم
01:46اجول میشم
01:47اگر نه زبونم مشکلی ندینم
01:49خف اگه میشه ندینم
01:50اگه میشه ندینم
01:52به نظرت کیراز شجور دانش آموزی میشه
01:55خب
01:55با توجه به پدار و مادرش که
01:59دوتاشونم خیلی معفقن
02:00و با توجه به این که دوتاشونم خیلی باهوشن
02:03اونم همینطوری میشه
02:04هره شاید تا این سن خود سر بزرگ شده باشه
02:07ولی دیگه قراره با باباش باشه
02:09و منظمتر میشه
02:11مطمئنم
02:11سرکو
02:12نه بله
02:13از مدرسه زمین میزنم
02:14از مدرسه کیراز
02:15زود باش جواب بده
02:16زود باش جواب بده
02:18الو ملی که خانوم بفرمایی
02:19چی؟
02:21چی؟
02:22باشه
02:23حتماً مو همین الان جا میافتیم
02:25چی؟
02:26افتاده؟ افتادا؟
02:28نه
02:28چی شده؟
02:29ادا چی شده؟
02:31میشه به من بگی این چی شده؟
02:32باشه آرون باش
02:32با جان تو دست شویین
02:34در رو قفل کردن
02:35هیچ کس نمیتونه اونا رو بیاره بیاره
02:37اون جان هست و من پدرشو
02:39عزیزم تو بودو برو محتک کدک
02:45من بهت سر میزنم
02:47بیا اینجا بینم
02:48بیا بیا ببینم
02:49ببین
02:50من اینجا و هر وقتی خاصی میتونی بیایی پیشم
02:53در باره گه اتفاوت امروز هم با هم حرف میزنیم
02:57من که هیچ کار اشتبایی نکردم
02:59تو مدرسه قیامت بپا کردی
03:04خودتو تو دست شوی زندونی کردی
03:07منو سکته داری
03:08بازم بشمارم
03:08به منش مخصیه توه
03:09چرا به بابات بابا نمیگی؟
03:12خیلی مسخرست
03:13کراس
03:16اون موضوع به من و اون آقا رب داره
03:19کدوم مرد رو میگی؟
03:21کدوم مرده؟
03:22آقا کمال
03:24این موضوع به من و آقا کمال مربوط میشه
03:28آقا کمال نه
03:29بابا بزرگم
03:30آقا کمال
03:31بابات
03:33آقا کمال
03:35آقا کمال
03:36همینقدر
03:36همینقدر آقا کمال
03:39مثل بچه ها رفتار نکنی
03:40یکم بزرگ شد
03:41آقا کمال
03:43آقا کمال
03:45بابا
03:47دوتا تانم حق ندانین اینطوری نگام کنین
03:49ببین اشقم
03:51بابا دیکم به زمان احتیاش داره
03:53یادتو تو همش میخواستی بگی سر کند بولاتو
03:56نمیتونستی بگی بابا
03:57اونم الان میخواد بگی آقا کمال
03:59موان باید درکش کنی باشه؟
04:01باشه
04:02باشه
04:03باشه
04:04چوشه یا آقل امال بادو بارو چو سالم
04:06بادو
04:07من بهت فر میزنم باشه
04:09بادو بادو
04:14خسته نباشی
04:16هم هم
04:21خوابه دایلدز
04:24یه خبر بد برات دارم
04:26باید مجازت بشی
04:28اره
04:29میدونی چیه مجازتت؟
04:30من هر جا که نگاه کنم
04:32نگاه کنم باید اونجا باشی
04:34یعنی این که همهش باید جلای چشم باشی
04:36که محدوده چشم من
04:37دویسه هفتاد درجه هست
04:39نه سد و هشتاد درجه
04:41همه جا باید باشی
04:42و به علاوه بر اون هر موقع بخوام
04:46باید بوس به من بدی
04:48همون لحظه
04:49بوس میخوام
04:52باشه
04:53قبوله
04:54ولی مثلا تو شرکت نمیشه
04:59باشه
05:00آکه
05:01آکه
05:02ولی الان واقعا جدید دارم میگم
05:04واقعا
05:07این موضوع شام برای چیه؟
05:09ادا
05:10من نمیخوام آقا کمال و مامانم رو ببینم
05:12نمیخوام حرفاشون رو بشنوم و باهاشون حرف بزنم
05:15چرا اینا نمیفهمی؟
05:16ربطی به این موضوع نداره که
05:18پس به چی ربط داره؟
05:19یعنی هیچ ربطی به اونا نداره
05:21هدفم اینه که وقتی داریم قضا میخوریم
05:24بهشون بگیم که ما با هم دیگه
05:26من نمیخوام اونا رو ببینم
05:29ولی اگه میخواییم
05:30میتونیم یه پیغام برای همه بفرستیم
05:33و بگیم که ما دوست دختر دوست پسریم
05:35میشه؟
05:36میخوای اصلا نه یا
05:38نمیخواد اونطوری نگام کنی
05:40چون من سرم کلا نمیره
05:41من باهوشم اصلا سرم کلا نمیره
05:44من برای شام نمیام
05:46نمیام
05:48نمیام
05:49نمیام
05:50نمیام
05:51هرطور راحتی سر کن
05:53نمیام دو اله کی داری خودتو خسته میکنیم
05:55اگه شام نیای از بوزم خبری نیست
05:59واقعا که تو
06:01آه
06:02یه
06:03یه ساعت برای بالغ داری
06:05یه ساعت هم برای بچه ها
06:07تو الان تو اون حدود هاشنا مری
06:09میخوای نیا هرطور راحتی
06:11نایی خودت میتونی پس میبینمت
06:13باشه خودت بدون لبها به این قشنگی را ات دست میده
06:16میبینمت
06:18میبینمت
06:19میبینمت
06:28که راز ببین چی برات درست کردم
06:36خواهش میکنم با هم قهر نکن بیا اشتی کنی
06:38من با تو اشتی نمی کنم
06:40تو به من کمک نکردی
06:42قول میدم دیگه تکرار نشه بابر کن
06:44مامانم به هم گفته بود که پرانس و کلن ترسون
06:54این منم؟
06:55آره
06:56پس اون وقت منم با تو قهر میکنم
06:59مامانم
07:09پس این حکومت بزرگ به هم خدا؟
07:13ولی کلره از چشمای شما کینه میباره
07:16ای بابای شما چه بدونین دوستی چی آقا؟
07:19چه بدونین خدایشا؟
07:22برای چه بهتر
07:27به قول قدیمیه ها که میگن تفرقه بنداز و حکومت کن
07:29یا چقدر میکنه؟
07:31ای بابا نگه باه نگه باه نیم
07:33نکه باه نیم
07:33که آر می کنی
07:36آمه
07:38که اینطور ا ti همه منو برای شام دعوت کرده
07:41باشه کمالچی بگیم خوب می شه به نظرت
07:43باشه لگ هاتز داره سعی می کنه رابطه تو
07:46سرکان را درست کنه
07:47دستش در نکنه
07:49باشه بعدا می بینمت
07:52بای بای
07:53چی شده
07:54هنوز یه خوای سرکان آب نشده
07:57سرکان ب monkeys بدونه بر فکر
07:59پس اون موقع
08:29باز دوباره آشوب به کاروب دار
08:31ایشالا این سری به خیر بگذاره
08:34خیلی ببخشید
08:37الو فینا جان
08:44بفرما خاله
08:45سریع میخوام یه سوال ازت بپرسم
08:48خاله لطفاً اصلا جاسوسی و دروق و اینجور چیزو نخواه
08:52اصلا حاصل ندارم تو رو خود
08:55جاسوسی و دروق چیه دیگه چه ربطی داره
08:58آخه من که ایتا حالا همچین کاری کردم
09:00با خالت درست صحبت کن
09:01این اواخر سرکان رو چه پروژهی بیشتر تمرکاز میکنه پینا جان
09:07برای چی میپرسی؟
09:09میشه لطفاً زودتر جواب بدی من مادرشم
09:13خب
09:14یه کار از قطر داره
09:17قطر؟ نه اون حتماً برامون بزرگ میشه
09:21خیلی هم هوا گرمه
09:22پروژهی لیمان هم هست چون تازه برامون اومده
09:25زیاد روش کار میکنیم
09:26پروژه جدید پروژهی لیمان آلیه چه کاری هم وقت؟
09:30دینیس خانم چازه آورتتش
09:31دنبال سرمایه گذار میگردم
09:33به زودی هم خرار شروع کنم
09:35دینیس خانم داره دنبال سرمایه گذار میگرده
09:38خیلی هم خوبه
09:39ولی بار دیگه با خالت درست صحبت کن باشه
09:44خیلی خوب میبوسمت
09:46کاتاگوری ماتاگوری
09:48من همچین کاری میکنم آخه
09:50نمیش نسته تون که هنوز بدش نست
09:52آره داره سعی میکنه
09:54عدای محصوم ها رو در بیاره و به پسران نزدیک بشه
09:56آره جونما هر کاری میکنیم
09:57از روی نیتی خوب ببونه
09:58خواب ادایل دست
10:06میشه بوس منو به هم بدی دیگه
10:09چیکار میکنی یکی میبینه
10:11اشکالی نداره میتونو بوس هم کنیم
10:13من و تو صاحب این شرکتیم و به همین خاطر میتونیم همو بوس کنیم
10:16برایشان میای
10:18بیا من با کسی حرف نمیزن
10:25باشه حل
10:26همین که کنارم باشه کافیه میخواد حرف بزن
10:28حالیه
10:29پس اون موگه
10:30بوس
10:31بوس
10:31بوس
10:31دادش سر کن
10:33من یک کاری داشت
10:35الان پینا واقعا الان
10:37واقعا باورم نمیشه
10:39بگو پینا
10:39چیزش شما مگه با همین
10:42آره چی میخواستی بگی
10:44همونطور که گفتی من رفتم کرم و پیجو کردم
10:48ولی کرم نخواست برگرده سر
10:50حالیه خودش میدونه ممنونم پینا
10:53ممنونم
10:54ممنونم پینا
10:55یه نحس زهنم درگیری شد
10:58چرا کرم نمیستن کار
11:00چرا؟
11:01سرکان چیزی بهش گفتی؟
11:02چیز بدی بهش گفتی؟
11:05الان واقعا مشکل من کرمه؟
11:06آره
11:07هیچ نظری ندارم
11:09نظری نداشته باشی
11:10یعنی حتما یه چیزی گفتی
11:12اوف سرکان
11:13اوف سرکان
11:14حرف بدی نزدم
11:15حرف بدی نزدم
11:17کرم اینجوری نمی کنه
11:18آدم رو بیخبر نمیذاره
11:20حتما یه کاری کردی دلشو شکستی
11:23کارشو نپسندیدید نمیدونم
11:24من داری سنگ میزنم
11:26توان به هم
11:27هیچی نگو
11:28باید باش حرف بزنی
11:30نیست
11:32نیست که نیست
11:34اصبامش دارم سفر رو چک میکنم
11:36حتما یه ایمیلم از کترینگ برام نگیمده
11:38عزیزم لابا چون کترینگ من شروع نشده تموم میشه
11:42گیر دادن که گزاتون زیادی چربه
11:44خب شرب باشه
11:45ولی اینطوری گزا لذیستر میشه
11:47اینجوری به نظرم داری
11:53ببین پیری لگر بگی بچه داری مطمئن باش داد میسنم
11:56میگم اینجا عتیش توسی شده
11:57نه اینو نمیگم
11:58جان میخواست بره مدرسه
12:00وقت آزادش هم میاد اینجا با کیراز بازی میکنه
12:03اینگین تو واقعا یه کار داری
12:05شرکت الان بهت احتیاج داره
12:07تو شریعت حساسیه بهت نیاز داره
12:09چطور تو دورگه حساسیه ما که ده ها پروژه داریم
12:12مشکلمون همین ده تو پروژه است دیگه
12:14اونقدر پروژه گرفتیم که
12:16وقتی با همهایی که گرفتیم و
12:17حساب کتاب میکنه اصلا از پسش بره نمیام
12:20اینگین
12:20این چیه
12:23اردم
12:25چی شدی؟
12:29مادو بین
12:30بچه ها خوب هن؟
12:33بلهی که سر بچه ها نهی بردیم
12:35بچه کجا بود؟
12:36اونا عرازل کوچه و بازار هن
12:38بابا اونا عرازل او باشن
12:40حال روز منو ببین
12:41حال روز رو ببین آخه
12:43بعد قضاوت کن
12:44بگو ببینم اردم
12:46باز وقت چایی ما رو عذیت کردیم
12:47خدا ببین چه سوالی میپرسه
12:49اینم سوال آخه میکنیم
12:51مگه من چی کارشون کردم
12:52اونا دست بیکی کردن
12:54منو به این روز انداختن
12:56آخه این چه وضعه شبیه تطلو شدم
12:58ببینم اگه کیراز با جان قهر نبود
13:00قهر؟
13:02قهرن
13:03با هم قهرن
13:05بعد هم قهرن
13:07ولی ببین
13:07یه هدف مشترک داشتن
13:09یه پیشنهاد ناب دارن
13:14اگه
13:16ما هم دست بیکی کنیم
13:18میتونیم اونا رو زمین بزنیم
13:21نرتم
13:23برو بیرون
13:24برو بیرون
13:26برو بیرون
13:27بزین جای خودمو گرفتم
13:28نرتم
13:28برو بیرون بیرون
13:29برو بیرون کیادگاری نبشیم
13:30جای رو خدا نگاه کنیم
13:32من این رو بلخره میکوشمش
13:35مطمئن باشه من گروز این رو بلخره میکوشمش
13:36مطمئن باشه من گروز
13:38آخش؟
13:40کجایی تو؟
13:44آب جیه ده
13:45داری شوخی میکنه دیگه نه؟
13:46من اونقدام شخص مهمی نیستم
13:48ایدونی
13:48آره کرم فیلن نیستی
13:50آب جیه ده اونجوری نیگا نکن راست میگه
13:54باشه کرم مشکل چیه؟
13:59چرا کار تو بیر کردی؟
14:00بهش عادت نکردم
14:01بس پسش بر نایمدم
14:02خوشم نایمد
14:02اگه دنبال یه دلیل میکردین
14:03یکی از اینا رو انتخاب کنی
14:05سرکان چیزی بهت گفته؟
14:07میچونی به هم بگی؟
14:08اینجا بودنش چیزی رو عوض نمی کنه
14:10راحت به هم بگو
14:11چیزی گفته که دلت شکسته
14:13یک کاری کرده که
14:14اعتماد به نفس تو از دست بدی؟
14:18خب درسته که با آقا سرکان
14:19به عنوان یه رئیس از هم خوشمون نمیاد
14:21بلی
14:21موضوعی نیست
14:23پس شیه موردم از کنچکاوی
14:26آب جیه ده
14:26من نمیتونم تو این شرکت کار کنم
14:28نمیتازه به هم
14:29قلبم میگیره
14:30زخمی میشم نمیتونم
14:32آشق شده
14:35آره؟
14:40چی؟
14:40اشق چی بابا؟
14:43این کار نکن
14:44سرخ شدی
14:45خب چرا داری از اشق فرار میکنی؟
14:49فرار نکن
14:51یه جوری میتونی بین اشق و کار
14:53تعدال برقرار کنی آسونه
14:55کی داره اینو میگه
14:57اونقدرام راحت نباشه
15:03به امتحانش میارزه
15:05اگه نه
15:06که؟
15:07برای کسی که عرضشش رو داره
15:09مسیرت رو تغییر بده
15:10حق داری
15:13شاید هم نمیارزه
15:14ولی من چرا فرار میکنم؟
15:17آره؟
15:19خب باشه
15:20پس فردا سر صبح اینجایی
15:22الان هرگاری دوست داری
15:24میتونی انجام بدی
15:25ولی فردا میخوام همینجا ببینمه
15:26در باره ترها حرف میزنیم
15:28باشه
15:29ولی دیگه نمیری و به خبرمون نمیذاری
15:31باشه
15:33باشه
15:34پس فرا عاشق
15:36خب
15:41ادایلدز
15:42دیدی که مشکل از سرکان بلاد نبود
15:45دیدی؟
15:46ها؟
15:46توقع مدال افتخار داری؟
15:48اگه مدال افتخار بوزه باشه من توقع پنج تا مدال دارم
15:52اصلا فرصتو از دست نمیده
15:54بذاریم به حساب فرصتهایی که از دست رفته
15:56خب آمادم
15:57پس چشماتو ببند
15:59اینجوری دوست ندارم
16:00ببند
16:00دلم میخواد نگاه کنم
16:01ببند چشماتو
16:02ببند چشماتو
16:06میبوسی نه؟
16:08اه
16:08بیا
16:09پس
16:18مثل بچه های تازه به سن بلوغ رسیده میشیم
16:23باشه دایلدز
16:25میبینم چوب خطت
Be the first to comment
Add your comment

Recommended