Skip to playerSkip to main contentSkip to footer
  • 2 days ago
زندگی یلدیز با ملاقات با اندر آرگون تغییر می‌کند. خواهرش زینب کار در شرکت علیهان، شریک خلیل، را آغاز می‌کند. در حالی که یلدیز در تلاش است تا به آرزوهایش برسد، زینب به دنیای جدیدی وارد می‌شود که با اتفاقاتی روبرو خواهد شد که هرگز تصور نمی‌کرد...

یلدیز و زینب دو خواهر هستند که بسیار یکدیگر را دوست دارند. یلدیز از جوانی همیشه آرزوی ثروتمند و محترم شدن را داشته است. یلدیز به عنوان پیشخدمت در یک رستوران محبوب در میان جامعه اشرافی کار می‌کند و زینب نیز در یکی از شرکت‌ها به عنوان کارمند فعالیت می‌کند. زندگی یلدیز با پیشنهاد زنی از جامعه اشرافی به نام اندر آرگون تغییر می‌کند. اندر به دنبال زنی است تا از شوهرش خلیل آرگون خلاص شود و بتواند با معشوقش زندگی کند، و یلدیز را برای این کار انتخاب کرده است. اندر به یلدیز می‌گوید که باید شوهرش را فریب دهد و در عوض پاداشی دریافت خواهد کرد. یلدیز این پیشنهاد را که نقطه عطفی در زندگی‌اش است، می‌پذیرد. شرکتی که زینب در آن کار می‌کند، توسط یک تاجر ثروتمند به نام علیهان خریداری می‌شود. علیهان و زینب تفاوت‌ها و تضادهای زیادی دارند، اما این تفاوت‌ها به مرور زمان به تعاملات مهمی تبدیل می‌شود. اما آنچه که یلدیز و زینب نمی‌دانند این است که علیهان شریک خلیل و برادر شوهر دوم اوست. بنابراین، تصمیمات آن‌ها نه تنها بر زندگی خودشان تأثیر می‌گذارد، بلکه زندگی یکدیگر را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.

بازیگران: طلعت بولوت شوال سام اونور توناج ادعا عچی سفدا ارگینچی شفاک پكدیمیر ایرم كاهیااوغلو باریش آیتاج سینان اروجلو نیلگون ترک‌سور کیوانچ کسابالی

سناریو: ملیس جیولک و زینب گور تولید: MEDYAPIM

Category

📺
TV
Transcript
00:00دوبله شده در اسدیو جم
00:30شما
00:31نه نه در نیاریم بفرماییم
00:34چه چد شده
00:57هیچی حالم زیاد خوب نبود
01:01تو شرکت گفتم الانی که قشن بایم
01:06نه بابا بعدش چی شد
01:08بعدش گفتم دست و صورتمو بشورم شاید حالم سر جش بید
01:13دیدی بازم نشد درسته
01:15آره دقیقا نشد
01:16بعدش گفتی سر خود بذارم برم
01:18اینطور نیست
01:19نه رستش دقیقا اینطور نبود
01:24خب بگو ببینم دقیقا چی شد
01:26یه رئیس مثل من داری که
01:30قبل از این که حرفم تمام بشه میتونی پاشی بری
01:32منم دیگه کما بیشتر رو شناختم مگه نه
01:36حتما خیلی عصبانی شدی
01:38از دست کی میخوام عصبانی بشم
01:44از من
01:49چرا باید از دست شما عصبانی بشم
01:54چه میدونم شاید کسی رو دیدی
01:56اشتباه برداش کردی
01:58من کسی رو ندیدم
02:03یه اکس
02:04یه خبر
02:06شایدم یادم
02:08آقا علیهان ببخشید منظورتون از این حرفو چیه
02:10میشه لطفانی کم واضح تر بگیم
02:12من همیشه روک صحبت میکنم زینه
02:15این وسط فقط یکی مخفی کاری میکنه
02:17اونم تو این همه
02:18من واقعا نمیفهمم برای چی اومدین اینجا
02:20میخواین چی رو بفهمین
02:21اول بگو چرا رفتی
02:22آقا علیهان الان این شما این که دارین مخفی کاری میکنین
02:26نه من
02:27من دارم رو کراست بهتون میگم
02:28من مریض بودم همین
02:29زینه
02:30بگو
02:32تموم شه
02:33میخواین چی بهتون بگم
02:36بگو به خاطر من رفتی
02:40یا این که حسودید شده
02:41آره حسودیم شده
02:58موسیقی
03:28موسیقی
03:58امیدوارم حالت بهتر شده باشه
04:15فردم میبینم ات
04:19آن درزم
04:26خیلی خوب شد که فهمیدم چطور باید ساکتت کنم
04:30خدای
04:41خدای حالا باید چی کار کنم
04:45هایی زینب
04:56هایی زینب
04:57هیچ محلومه داری چی کار میکنی
04:59نکنه دیوونه شدی
05:00آقه تو با چه جرعتی
05:02چه طوری تونستی برگردی به طرف
05:04بگی آره حسودیم شد چه طوری
05:06با چه روی تونستیم چین حرفی بهش بزنی آخه
05:12دیگه کارم تمومه
05:23آره کارم تمومه
05:25یعنی اگه حس کنی
05:31انگارداری از بلندی پرتی میشی
05:33طبیعیه
05:34هایی خدا دیگه کارم تمومه
05:40بازی چه ای دست آسمانم میشم
05:59بیرون منتظریفم
06:00میشه پنج دیگه جانوایی سی
06:10ممنونم
06:30ممنونم
06:32ممنونم
06:38ممنونم
06:40ممنونم
06:42ممنونم
06:44همه یه بله هایی که اینجا سر تو اومده به خاطر منه
06:48هیچوقت اجازه نمیدم
06:49کسی به خاطر من گرفتار بشه
06:53اصلا اجازه نمیدم
06:55خیلی ممنونم
07:00نیازی به تشکر نیست
07:01اینجا که سرگردنه نیست
07:04هرکی باید حد و حدود خودشو بدونه
07:05اگه نمیدونن من حد و حدودشونو مشخص میکنم
07:09اصلا دوست نداشتم شما رو درگیره این ماجره ها کنم
07:14آقا حالیت
07:17تا حالا هیچ کس همچین کاری برام نکرده بود
07:20خیلی ممنونم
07:22از این به بعد همیشه کنار تمین رو فراموش نکن
07:26بهتر من برم
07:36اگه بخوایی میتونم برستونمت
07:38نه هنوز شیفتم تموم نشده
07:41باشه
07:43درزم
07:45اگه بازم اتفاقی افتاد
07:48حتما به من خبر بدی
07:50باشه
07:53بریم
08:14فقط همینمون مونده بود که از رستوران بیرونمون کنن
08:26فقط همینمون مونده بود که از رستوران بیرونمون کنن
08:40انگار همه ی آلم علیه من دست به یکی کردن
08:46حالیت اونجا چی کار میکرد؟
08:50آبجی جون سرجم ده تا جای درسته
08:54حسابی داریم که همه میرن اونجا
08:55اونم همشب اومده بود اینجا
08:56چرا دقیقا همین امروز
08:58جان اربن هزارتین اتفاقی بوده؟
09:00آبجی جون
09:01نظرت در مورد اون مدیر رستوران چیه؟
09:04بهش گفته بودم اون دختره باید از اونجا بره
09:07اما حتی بروی خودش هم نعی برد
09:09میبینی دیگه هم؟
09:12من که قبلا جرعت همچین کاری داشتن
09:15هیچ کس حرفامو زمین نمینداخت
09:16هیچ کس
09:17آبجی حالا هرچی
09:23هیچ محلوم هست که چی داری میگی؟
09:28مگه ندیدی چطوری ما را از اونجا بیرون کردن؟
09:31به خاطر چی؟
09:32به خاطر یه پیش خدمت احمد
09:34آره با توه
09:34اما به نظرت ماجره این پیش خدمت زیاد کش پیدا نکرده
09:37منظور امینه تو زنی نیستی که بخوایی با همچین ادم های درگیر بشی
09:41زیادی خودتا درگیر دختری کردی که ممکنه فقط موقع خوردن نوشیدنی ببینیش
09:46بابا لیدیت گو
09:47نه نه جانر
09:52دیگه نمیشه
09:54پای حیثیت هم در میانه
09:56ببین
09:57هنوز داره دست و پاهم میدرده
10:00من دیگه نمیتونم کاری کنم که اخراجش کنن اما
10:04تو میتونی این کار رو بکنی
10:07باید یه کاری کنی که خودش خسته بشه و از اونجا بره
10:10نه
10:11نه
10:12آره تو
10:13من چی گفتم
10:14گفتم اون دختری از اونجا میره مگه نه
10:17پس میره
10:18تموم
10:18همونطوری که
10:24تا حالا حرف حرف من بوده
10:25از این به بدم همینطور میشه
10:27اگه نشد
10:28بازور حرفمو به کرسی میشونم
10:31فهمیدی؟
10:32دختری بیارزه نمیخوام اونجا باشه
10:34رازم نیست
10:35اونجا بمونه و نون بقیه رو ماجر کنه
10:38بابا اینطور باز نمیشه چرا اینطوریه این
10:41باش آبچیجون حل آروم باش آروم باش
10:43عزیزم بیا بشین
10:44من خودم بازش می کنم
10:45از این خونه متنفرم
10:46بیا بگیر این خورده آب بخور باشه
10:50تو نگرانه هیچی نباش من خودم حلش میکنم
10:53اما از ات خواهش میکنم
10:54تو هم دیگه این حالت جنگی و بذار کنار باشه
10:56لطفا قبوله؟
10:57چی میگی؟
10:59ها؟
11:00از دست تو که نمیشه خلاص شد
11:14خیلی هم خوبه برای بازجویی وقت نداری
11:19آره اما بازم بازجوید میکنم
11:20چی شده؟
11:22یه طوری شدی تعریف کن
11:23از دست تو که نمیشه خلاص شد
11:26این درخانم اومده بود دمه در ریستوران
11:29بلوا بپای کرد
11:31چی؟
11:32چه بلوایی؟
11:33چرا هیچی به هم نگفتی؟
11:34زیلم حالا گیرم گفتم
11:35مثلا میخواستی چی کار کنی؟
11:36بیای ریستوران؟
11:38خوب پس چی شد چی کار کردی؟
11:40احتمالا چندر از شوهرش جدا میشه
11:43حساب منصبش به هم ریخته
11:45تازه آدم نرمالی هم که نیست
11:47من واقعا نمیفهمم چی کار به کار تو دارمه
11:49بای من چه میدونم داد و بیداد رای انداخت و بدشم گذاشم
11:51همینه دیگه فکر کرده اینطوری میتونه یه خودی نشون بده
11:54بیخیال ولش کن
11:55خوب
11:57تو چی کار میکنی؟
11:59اوزا با رئیس عجیب چطور پیش میره؟
12:02هیچی
12:03میخواستی چطور باشه؟ هیچی نیست
12:05کار میکنیم دیگه
12:08خوبه
12:09خیلی خوب دیگه تا دیرم نشده من برم خودفز
12:14خیلی خوب فرار کن
12:18جانر کل سهری من اووردی اینجا برای چی میدونی حسله ورزش کردن ندارم که؟
12:24بابجی جون ما که نمیخواییم واقعا ورزش کنیم
12:27میخواییم خودمونو به روزنامه نگارا نشون بدیم
12:29ببین
12:30همه شون اونجا منتظر تو بایستدن نگاه چون کن
12:37منظورت اینه که دوستامون متوجه ما بشن؟
12:39یقیقا هم
12:40باید خودو تو سرزمده نشون بدیم
12:42باید خودو تو سرزمده نشون بدیم
12:43باید اصحابت هم خوبه
12:44ها ها همینه ببین ببین چقدر خوب شد امشب هم مهمونی معرفه آتیلاست اگه اونجا هم خودمون رو نشون بدیم دیگه همه چه هل
12:54PYM JBZ
13:24PYM JBZ
13:54PYM JBZ
14:24PYM JBZ
14:54PYM JBZ
15:24PYM JBZ
15:54PYM JBZ
16:23PYM JBZ
16:53PYM JBZ
17:23PYM JBZ
17:53PYM JBZ
18:23PYM JBZ
18:53PYM JBZ
19:23PYM JBZ
19:53PYM JBZ
20:23PYM JBZ
20:53PYM JBZ
21:23PYM JBZ
21:53PYM JBZ
22:23PYM JBZ
22:53PYM JBZ
23:23PYM JBZ
23:53PYM JBZ
24:23PYM JBZ
24:53PYM JBZ
25:23PYM JBZ
25:53PYM JBZ
26:23PYM JBZ
26:53PYM JBZ
27:23PYM JBZ
27:53PYM JBZ
28:23PYM JBZ
28:53PYM JBZ
29:23PYM JBZ
29:53PYM JBZ
30:23PYM JBZ
30:53PYM JBZ
31:23PYM JBZ
31:53PYM JBZ
32:23PYM JBZ
32:53PYM JBZ
33:23PYM JBZ
33:53PYM JBZ
34:23PYM JBZ
34:53PYM JBZ
35:23PYM JBZ
35:53PYM JBZ
36:23PYM JBZ
36:53PYM JBZ
37:23PYM JBZ
37:53PYM JBZ
38:23PYM JBZ
38:53PYM JBZ
39:23PYM JBZ
39:53PYM JBZ
40:23PYM JBZ
40:53PYM JBZ
41:23PYM JBZ
41:53PYM JBZ
42:22PYM JBZ
42:52PYM JBZ
43:22PYM JBZ
43:52PYM JBZ

Recommended