Skip to playerSkip to main content
  • 3 weeks ago

Category

📺
TV
Transcript
00:00:30همه درگاه تو جویم
00:00:35همه از فضل تو پویم
00:00:40همه توحید تو گویم
00:00:46که به توحید سزایی
00:00:51همه عزی و جلالی
00:00:54همه علمی و یقینی
00:00:58همه نوری و سروری
00:01:01همه جویم و جزایی
00:01:05همه قیدی تو بدانی
00:01:08همه عیبی تو بپوشی
00:01:12همه بیشی تو بکاهی
00:01:16همه کمی تو فضایی
00:01:19ندوانم از فتا گفتن
00:01:23که تو در فهر نگانگی
00:01:26ندوانم شبه تو گفتن
00:01:30که تو در فهر نگانگی
00:01:34در وازه بزرگی باز شد
00:01:51زیبایی بی نهایت
00:01:53و یک مانعی بین من و اون همه زیبایی هست
00:01:57عذاب من شروع شده
00:01:58شما از تمام این زیبایی ها
00:02:00محروم بودید
00:02:01تو با چه حقی با همچین دهانی
00:02:04میخوای اسم ولی نعمت ما رو بیاری
00:02:06انگار که یک بار
00:02:08یز روی دوش من برداشته شد
00:02:10من اون لحظه حس کردم که دوتا شدم
00:02:12موجودات کوچیکی بودن
00:02:14خیلی زشت میومدن
00:02:16و انگار که تغذیه میکردن
00:02:18از این تاریکی ها
00:02:19تقلید میکرد صدارا
00:02:21الان اینقدر میخوای پول آب بدی
00:02:24پول برق بدی پول گاز بدی
00:02:26روی فقط نیمه خالی لیوان
00:02:28مانوف میدم
00:02:29این دیوانه شد
00:02:30اصلا سرش رو میکوبید به در و دیوان
00:02:33روغن ویختر رو نظره امان زرک
00:02:35مسئله اینجا بود که کی میخواست اینو بخواه
00:02:38اومدم بیرون همراه اون همیروسین پونزه ساله
00:02:44خوشحال بودم
00:02:45که اون موجود داره خودش رو میزنه و ناله میکنه
00:02:49رسیدم
00:02:51به نزدیکی اون
00:02:54ماشینی که روی پول پارک شده بود
00:02:58و اون خانوم موسین که مریض احوال بود
00:03:01داخل بار اون ماشین بود
00:03:03اولین کسی که من رو اونجا دید رو دیدم
00:03:07یعنی تا قبل از اون
00:03:09نه اون موجودات بالار روی دیواره های حرم من رو میدیدن
00:03:14نه اون موجودات عجیب غریب
00:03:17نه اون شیاطین
00:03:18هیچ کس من رو نمیدید
00:03:20فقط یک نفر اونجا من رو دید
00:03:23اون یک نفر بالای سر اون خانوم موسین استاده بود
00:03:27و من حس میگردم که چقدر
00:03:30نگران نسبت به اون خانومی که مریض احواله و موسینم هست
00:03:36من اونجا تازه دو هزاری مفتادایی دکتر
00:03:40اونجا تازه فهمیدم که
00:03:44چی رو دارن از من به چه قیمت میخرن
00:03:47من یه جا خیلی دلم سوخایی دکتر
00:03:52خیلی دلم سوخم
00:03:56شما فرض کنید
00:04:00یه شکولات دستون بگیریم
00:04:02برین توی نمایشگاه ماشین خارجی
00:04:07یه بنز آخری مودل رو
00:04:09روش دست بذارین
00:04:11به صاحب نمایشگاه بگید
00:04:14این چند بگه این ملیارد
00:04:15بگید من این شکولات رو دارم
00:04:17این شکولات رو میدارم
00:04:19این بنز رو میگیرم از اونم قبول میکنه
00:04:21او کاری که آقا برای من کرد
00:04:25در حد همین بود
00:04:26خیلی برای من بزرگ بود
00:04:29یعنی من بگم کریم
00:04:31کم گفتم
00:04:33بگم این خانواده رعوفم کم گفتم
00:04:35من اونجای دلم سوخ که
00:04:39ای کاش
00:04:41ای کاش
00:04:42من حد درد همون شکولات رو هم داشتم
00:04:45من همونم نداشتم
00:04:48من اصلا پولی نداشتم
00:04:51که بخوام ببخشم
00:04:52من اصلا کاری نکرده بودم که بخوام
00:04:55همونم نداشتم
00:05:00ولی آقا رعوفه
00:05:03خیلی رعوفه
00:05:05این خانواده کریم هنه آی دکتر
00:05:08همون لحظه های دکتر من برگشتم
00:05:17به همون جایی که بودم
00:05:21همون ترتیبی که خدمتون ارس گرده بودم
00:05:25روی دوزانوم افتاده بودم
00:05:28سست شده بودم
00:05:30به احساس شرمندگی
00:05:33مطلق داشتم
00:05:35شرمسار بودم
00:05:36شرمسار بودم که آقای به این بزرگی
00:05:40و به این
00:05:40عظمت اومده
00:05:43برای من حقیر وساطت کنم
00:05:45اون لحظه
00:05:51اولین باری که من صدای حضرت رو شنیدم
00:05:56ایشون یک جملهی گفتن
00:06:01این جمله های دکتر انگار که روی قلب من حق شد
00:06:05من هر موقع به این جمله فکر بکنم
00:06:08شرمنده میشم
00:06:13حضرت دستاشو باس کرد
00:06:15بالای سرمن بود
00:06:17به محص این که دستاشو آورد
00:06:20بالا و سرش رو رو به بالا گرفت
00:06:22رو به بالا کرد و گفت
00:06:24محب ماست
00:06:26از حق خودش برای ما گذشت
00:06:30او را به ما ببخشید
00:06:33به محص این که این جمله
00:06:38آقا فرمودن
00:06:40با یک صدای زیبا
00:06:42یک صدای تنین انداز زیبا
00:06:45اصلا روحت رو این صدا نوازش میکرده دکتر
00:06:49به محص این که آقا این جمله رو گفتن
00:06:53و من حقیر رو خطاب کردن محب ماست
00:06:58از بالای سرهای دکتر
00:07:00یک دروازه نوری باز شد
00:07:04تمام نورهایی که تا به این لحظه خدمتون
00:07:09ارز کرده بودن باز کنار
00:07:11یک طرف
00:07:12زیبایی این نور یک طرف
00:07:15غیر قابل توصیف
00:07:17این نور جنسش از همه نورا فرق میکرده
00:07:20انقدر این نور زیبا بود
00:07:23که اصلا حد نداشت
00:07:25اون لحظهی که من میدیدم
00:07:28اون دروازه باز شده
00:07:30و آقا داره تشریف میاره
00:07:31بالای سر من
00:07:32من محوه تماشای آقا بودم
00:07:36به همون حس
00:07:39و به همون شرایطای دکتر
00:07:41آقا داشتن در اون دروازه نگاه میکردن
00:07:46انگار که من خودم رو میدیدم
00:07:49که با اون عشق و علاقه
00:07:50دارم با آقا نگاه میکنم
00:07:53آقا هم با همون عشق و علاقه
00:07:55دارم به داخل اون دروازه نگاه میکنم
00:07:58نوری از درون اون دروازه های دکتر تابیده شد
00:08:04و از بین دستای آقای مامرزا
00:08:06دستای مبارکیشون
00:08:08به سر من تابید
00:08:10به محض این که این نور به سر من تابیده شد
00:08:14تمام اون حلقه هایی که خدمتون عرض کردم
00:08:17در لحظه نابود شد
00:08:19اون لحظه من سبکترین آدم دنیا بودم
00:08:26رها شدم های دکترون
00:08:29یعنی تمام این قابلیت هایی که دارم میگم بهتون
00:08:33اون لحظه ای که این حلقه ها از پای من جدا شد
00:08:37بی نهایت شد
00:08:39اون همه قدرت اون همه بینایی باز شما فرض کنی
00:08:45بی نهایت شد
00:08:46یعنی از اونی که بود بیشتر شد
00:08:48رها شدم
00:08:49همون حسی که اول اول لاشم رو گرفتم
00:08:52و
00:08:55از روی کنشکاوی
00:09:00من هم خواستم نگاه کنم و ببینم
00:09:04آقا چی رو دارن نگاه میکنن
00:09:07که اینقدر براشون جذاب و زیباست
00:09:09اون دروازه من رو من نمیکرد از نگاه کردن بهش
00:09:14اما من لحظه ای که خواستم به درون اون دروازه نگاه کنم
00:09:21ببینم منشه این نور کجاست
00:09:24این رو هم خدمتون ارز کنم که
00:09:29اون نوری که دارم بهتون میگم
00:09:31از جنس همون نوری بود که درون قفصه سینه ها قرار داشت
00:09:37درون اون گویه هایی که در وسط قفصه سینه همه آدم ها به یک اندازه در یک ظرف قرار داشت
00:09:45برای همین میگم اون نور تجلیه نور خدا بود
00:09:48از اینجا دارم میگم
00:09:50چون جنس اون نور درون بدن ما دقیقا همون نور بود
00:09:55من نگاه که کردم آید دکتر
00:09:59شاید بهتون بگم
00:10:02کوچکترین ذرهی که تا حالا بشر بهش دستیافته چیه؟
00:10:07اتم کوچکتر از اون
00:10:08اجزای تشکیل دهنده اتم کوچکتر از اون
00:10:12اینقدر کم
00:10:14من از اون منشه نور رو اومدم که ببینم
00:10:19اومدم که درک کنم آید دکتر
00:10:21در لحظه انگار که بیهوش شدم
00:10:25انگار که کلند فیوزای من پرید
00:10:28رفتم اصلا تاریک
00:10:31همه جا تاریک مطلق شد
00:10:32اصلا انگار که من قد و قواره این حرفانه بودم
00:10:36اون دروازه من رو من نمیکرد که بهش نگاه نکنم
00:10:40من اصلا زرفیتش رو نداشتم که ببینم
00:10:44و الا آقا داشتن نگاه میکردن
00:10:47اون دروازه نور که باز شده بود
00:10:50آقا داشتن نگاه میکردن
00:10:52من اومدم که نگاه کنم
00:10:54کوچکترین ذره از اون نور رو هم نتونستم درک کنم
00:10:58و نتونستم درک کنم
00:11:00و با اون همه بینایی
00:11:02بی نهایت با اون همه قابلیت
00:11:04بی نهایت در لحظه
00:11:06اصلا نابود شدم
00:11:08پوچ شدم
00:11:09همه جا برام سیاه شد
00:11:11بیهوش شدم
00:11:13بیهوش شدم و
00:11:16بعد از شاید
00:11:20مثلا بگم خدمتون
00:11:22یک روز یا دو روز
00:11:24بخواییم اینجور رو حساب کنیم
00:11:25من متوجه شدم که یه مدتی گذشته
00:11:28بعد از یک مدتی من
00:11:30بیدار شدم
00:11:31بیدار شدم و یه سری تغییرات رو
00:11:34من اونجا حس کردم
00:11:35در کجا بیدار شدین؟
00:11:37در همون جایی که بودم
00:11:38کجا؟
00:11:39همون جایی که آقا اومده بود
00:11:41و من روی دوزانو افتاده بودم
00:11:44همون جا من بیهوش شده بودم
00:11:46من جایی دیگه دنیایی دیگه نیومده بودم
00:11:49همون محیطی که خدمتون ارز کردم
00:11:51دروازه بهش درش بود
00:11:53اون افرادی که
00:11:55می نوشتن اعمال رو
00:11:57و تفکیک می کدن اینا رو
00:11:58از هم اونها بودن
00:11:59اون
00:12:01دستی که من
00:12:03اجازه نداشتم صورت شده ببینم
00:12:06و اون درخت وجود من
00:12:07همه اونها تو همون محیط تقریبا
00:12:09دیویس متری بود
00:12:10و من همونجا از خوش رفتم
00:12:13و بعد همونجا هم به حوش اومدم
00:12:15زمانی که به حوش اومدم
00:12:18باز یه سری تغییرات داشتم می دیدم
00:12:21اولین که اون محیط
00:12:22اون موقع یه مقدار
00:12:24عبریمانند و تیره بود
00:12:26اما زمانی که من به حوش اومدم
00:12:29اون محیط کاملا سفید شده بود
00:12:31یعنی هیچ رنگ و لاعب خاصی من نمی دیدم
00:12:34عبرهای سفیدگونه دور تا دور
00:12:36اون محیط رو فرا گرفته بودن
00:12:38و اون درخت وجود من دیگه اونجا نبود
00:12:43من نمی دیدمش
00:12:44اون افرادی که خدمتون ارز کردم
00:12:48هشت نفر بودن که می نوشتند
00:12:50و جدا می کردن کارهای خوب و بد من رو
00:12:54اینا پنج شیش نفرشون رفته بودن
00:12:56دو نفرشون مونده بودن
00:12:58که اونها انگار که داشتن
00:12:59یک سری وسائل رو جمع می کردن
00:13:01یه سری کار نتموم داشتن
00:13:03داشتن انجام می دادن
00:13:04من ارز کردم اسم اونها رو می دونستم
00:13:06رفتم به سمتشون دویدم
00:13:08اسمشون رو صدا کردم
00:13:10گفتم چرا اینجوری شده
00:13:12من چرا دیگه نمی تونم
00:13:14کاری بکنم
00:13:16من محدود شده بودم بازای دکتر
00:13:18نمی تونستم سری جا به جا بشم
00:13:21ندیدم آنچنان وسیعی بود
00:13:23تنها چیزی که داشتم
00:13:25همون درک قبلیه بود
00:13:26یعنی اگر می خواستم چیزی رو درک کنم
00:13:28متوجهش می شدم
00:13:29یعنی نگاه که می کردم به این افراد
00:13:31متوجه می شدم
00:13:33که اینها دارن می رن
00:13:35اینها کارشون تموم شده
00:13:36اینها رو من کامل درک می کردم
00:13:38و ازشون می پرسیدم
00:13:41که چی شده چه اتفاقی افتاده
00:13:43این هم گفتم منتظر باش
00:13:45اون دو نفر هم
00:13:47وارد اون عبرها شدن
00:13:49از درون اون عبرها رد شدن
00:13:51و رفتن
00:13:51من نمی تونستم از اونجا عبور کنم
00:13:54خودم تنها مونده بودم
00:13:56حتی اون دست هم دیگه نبود
00:13:58یک محیط دویس متری
00:14:00فقط عبر سفید
00:14:03خودم بودم و خودم و خودم
00:14:05اون دروازه ها همه بسته شده بود
00:14:07هیچ دروازه ای نبود
00:14:09هیچ کس هم نبود
00:14:10یه چند دقیقی فکرم کنم
00:14:14حدودم گذشت
00:14:14و من همین جور پریشون بودم
00:14:17که چه اتفاقی باز داره می افته
00:14:18چرا من
00:14:19اون حلقه ها که از پای من رفت
00:14:21آقا که وساطت کرد
00:14:23من الان باید برم به هشت
00:14:25من می خوام برگردم همون جایی که بودم
00:14:27من می خوام برم مثلا با آقا صحبت کنم
00:14:29ازش تشکر کنم
00:14:32تو همین حال هوا که بودم
00:14:34یه دروازه نسبتا کچیکی باز شده
00:14:37دایی دکتر
00:14:37از دور دیدم دو نفر دارم میان
00:14:40ولی خب چون بینایی دقیقی نداشتم
00:14:43نمی تونستم تشکیص بدم
00:14:45اینها کیان
00:14:46از دور که می دیدم
00:14:47یه خانومی رو می دیدم که نورانی بود
00:14:50و یک
00:14:52بچه
00:14:53اینه یه پسر بچه کچیک
00:14:55از دور دست این خانوم رو گرفته بود
00:14:58و داشت می اومد
00:14:59نزدیکتر که شدن
00:15:03من شناختم این خانوم رو
00:15:05ایشون خاله بزرگ من بودن
00:15:08که
00:15:09زمانی که من بچه بودم
00:15:10ایشون فوت کرده بودن
00:15:12خاله بزرگ که می گم منظورم اینه که خاله خودم نیستن
00:15:14خاله مادرم هستن
00:15:16ایشون فوت کرده بودن
00:15:19و اون شخصی هم که همراه ایشون بود
00:15:21اسم ایشون
00:15:22زهره ما بهش می گیم خاله زری
00:15:24ایشون به رحمت خدا رفتن
00:15:27خیلی هم
00:15:28خانوم مهربون
00:15:31خندرو
00:15:32اصلا
00:15:34بی نهایت من ایشون رو دوست داشتن
00:15:37با این که بچه بودم
00:15:39خدا بیا مرسیم
00:15:39خدا رحمتشون کنم
00:15:41و رحمتم
00:15:42نصیب حالشون شده
00:15:44با اون وضعیتی که من از ایشون دیدم
00:15:46ایشون
00:15:46زمانی که از این دنیا رفتن
00:15:49شاید نزدیک به چند سال سن داشتن
00:15:51و شکسته شده بودن حقیقتن
00:15:54از دنیا رفتن
00:15:56اونجا من ایشون رو
00:15:58در سنین شاید
00:16:00بیست و شیش هفت سالگی
00:16:01یا بیست و هشت سالگی
00:16:03جوان بودن
00:16:04یه جوان کاملی بودن
00:16:05چهره بسیار نورانی
00:16:08قرق نور
00:16:09اونقدر ایشون زیبا بود
00:16:11و من اصلا لذت می بردم
00:16:14که با ایشون نسبت دارم
00:16:16دلم می خواست برم بقلش کنم
00:16:18بگم خاله چقدر دوست دارم
00:16:19که تو اینقدر نورانی
00:16:21و الان اینجایی
00:16:23الان که شما اینجایی
00:16:24من خیلی احساس خوبی دارم
00:16:26دیگه تنها نیستم
00:16:27یه شخص دیگه هم همراه ایشون بود
00:16:30که ارسکرم من فکر کردم
00:16:32پسر بچه هستش
00:16:33ایشون پسر بچه نبود
00:16:35ایشون یکی از آشناهای ما بودن
00:16:38که متاسفانه
00:16:40به رحمت خدا رفته بودن
00:16:42و این که میگم پسر بچه در مقابل خاله من
00:16:48ایشون خیلی کچیک
00:16:51و فرسوده شده بود
00:16:53چهرهش مثل چهره یک پیرمرد شاید ست ساله
00:16:58چروکیده
00:16:59کمر خم شده
00:17:01در صورت که ایشون زمانی که فوت کردن جوان بودن نسبتا
00:17:05و خم شده
00:17:08قامتی خمیده
00:17:09انگار که هرچی عذاب بوده
00:17:11این کشیده و
00:17:12این اتفاق براش افتاده
00:17:15و اون آثار اون عذاب ها بود
00:17:17یک چیز دیگهی که من راجع به ایشون دیدم
00:17:21دور گردنش و دستهاش
00:17:25یک سری
00:17:27مثل شما فرض بفرمایید
00:17:31جواهرات تاریک
00:17:32این جواهرات
00:17:35هم تاریک بود
00:17:37هم داغ بود آی دکتر
00:17:38یعنی گردنبندی که
00:17:40به دور گردن ایشون بود
00:17:42پوست ایشون رو داشت میخورد
00:17:44و ایشون داشت آتیش میگرفت
00:17:46من میدیدم ای آتیش رو
00:17:48الانگوهایی که در دستهاش بود
00:17:51آی دکتر این الانگوها
00:17:53هم تاریک بود
00:17:55و این تاریکی تمام وجودش رو گرفته بود
00:17:58و باعث پیر شدن شده بود
00:18:00و هم داشت تمام وجود این رو میسزند
00:18:03من اونجا که با خودم نگاه کردم
00:18:07و فکر کردم
00:18:08سآل برام پیش اومد
00:18:11چرا این اتفاق برایشون افتاده
00:18:13من ایشون رو میشناختم
00:18:15ایشون با ما رفت آمد داشتن
00:18:18و خیلی هم ایشون رو دوست داشتن
00:18:20خیلی هم آدم مهربونی بود
00:18:22هر موقع می اومد خونه ما
00:18:24با پدرم
00:18:25یه سری همکاری هایی مثلا داشتن
00:18:29در راوطه با امور کاریشون
00:18:30برای من همیشه مثلا جایزه می آورد
00:18:34خیلی مهربون بود
00:18:35اصلا فکرشو نمی کردم
00:18:38که این بخواد همچه حال روزی داشته باشه
00:18:41خیلی ناراحت شده بودن براش
00:18:43و برام سآل بود که این
00:18:48جواهرات، این تاریکی هایی که به شکل جواهرات و گردنبند و علنگوب هست
00:18:55این داستانش چیه؟
00:18:57اون لحظه من متوجه شدم که ایشون
00:18:59در زندگی خودش
00:19:03یه سری تلا و جواهر رو
00:19:07متاسفانه دوست دیدن
00:19:10و این تلا ها، این علنگو و گردنبند
00:19:16رو ایشون متاسفانه زمانی که
00:19:19در قید حیات این دنیا بوده
00:19:22دوست دیده سرقتش کرده
00:19:24و من دیدم که
00:19:27اون انوال رو از چه کسی دوست دیده بود
00:19:30اون تلا و علنگو و گردنبند رو
00:19:32از چه کسی دوست دیده
00:19:34و کارش با من چی بود؟
00:19:37چرا اصلا اومدن پیش من؟
00:19:39این شخص
00:19:41با یک حالت نالکنان
00:19:45و بسیار
00:19:46تریشون و زخمی
00:19:50انگار که هیچ چاره دیگه نداره
00:19:53یعنی همه اومیدش اومده بود
00:19:55فقط
00:19:56با این که بیاد و با من صحبت کنه
00:19:59و من رو راضی کنه که برای شکاری انجام بدن
00:20:02با همچین لحنی ملتم سانه با من صحبت میکرد
00:20:05و فقط میگفت امیر حسین مادرت
00:20:07برو با مادر صحبت کن
00:20:13من اونجا متوجه شدم که
00:20:16این تلاهایی که دوزیده شده
00:20:18این تلاها مال مادر من بوده
00:20:21و ایشون در
00:20:24جوانیش این تلاها رو از مادر من دوزیده
00:20:29من اونجا خب بهش گفتم
00:20:32من الان خودم اینجام
00:20:34مادرم اونجاست
00:20:36من خودم میخوام برم بهشت
00:20:38اصلا حقیقتش رو بگم
00:20:40اونقدر دقدقی خودم رو نداشتم
00:20:43اونقدر قرق اون زیبایی ها نبودم
00:20:45نداشتم و نبودم
00:20:48در گفتار عزیز مشهدی در اینجا
00:20:51به معنای داشتم و بودم هست
00:20:55تأکیده
00:20:56میخوام بگن که
00:20:59نه این که داشتم
00:21:00به جای نه این که داشتم
00:21:03مخفف میشه مختصر میشه
00:21:05نداشتم نگفتم
00:21:07شما اینطور باش نبید داشتم
00:21:09گفتم بودم
00:21:11بله بفرمید
00:21:12دقیقا همینطورو که میفرم
00:21:14و اونقدر دقدقی
00:21:16اون زیبایی خودم رو نداشتم
00:21:20که اصلا از این
00:21:21حرف هایی که این میزد
00:21:24ایشون میزد
00:21:26اصلا برام انگار که اهمیت نداشت
00:21:30اولویت خودم بودم
00:21:31یعنی این که میگن اونجا
00:21:32پدر پسرش رو نمیشنسه
00:21:35پسر نمیدونم پدرش رو نمیشنسه
00:21:36برادر برادر رو نمیشنسه
00:21:38من اونجا درکش کردم واقعا
00:21:39من خودم فقط به خودم فکر میکردم
00:21:43اون هم برام محترم بود
00:21:45اما اصلا فکرش نمی کردم
00:21:48که به من چه ربطی دارم
00:21:49من که اینجا هم مثل شما
00:21:51من چی کاری از دستم برمیاد
00:21:53که برم مادرم رو پیدا کنم
00:21:54و بهش بگم که شما رو
00:21:56ببخش حلالتون کنه
00:21:58فقط به خالم میگفتم
00:22:01خالجان من باید برم بهش
00:22:03من باید برم آقا رو ببینم
00:22:05بذاری من برم
00:22:06و ایشون باید میگفتن که
00:22:09تو باید برگردی
00:22:11تو الان وقتش نیست که اینجا باشی
00:22:15تو باید برگردی
00:22:17و من مخالفت شدید میکردم
00:22:19میگفتم
00:22:21نمیخوام برگردم
00:22:24خیلی اونجا سیباب بودای دکتر
00:22:27خیلی اونجا رو من دوست داشتم
00:22:30اونقدر اونجا برام زیبا بود
00:22:35که نفس کشیدن اینجا برام سخته
00:22:38یعنی وقتی میام و میبینم
00:22:41بعضی از دوستانم
00:22:44به چی چیزهای دل بستن
00:22:46اصلا بدم میاد
00:22:48متنفرم
00:22:50بگم متنفرم از این دنیا
00:22:52دروغ نگفتم های دکتر
00:22:53نمیخواستم برگردم
00:22:56هر چقدر به من میگفت من میگفتم
00:22:59من اصلا بر نمیگردم که بخوام برام با مادرم صحبت کنم
00:23:02اون بند خدا ملتمه سانههی میگفت
00:23:04امیر حسین برو با مادر صحبت کن
00:23:07برو ازش برای من حلالیت بگیم
00:23:10من گفتم این جا رو من میخوام
00:23:12من بهشت رو میخوام
00:23:13من دیدن آقا رو میخوام
00:23:16نمیخوام برگردم
00:23:17همین گفتارها
00:23:20داشت تکرار میشد
00:23:22تکرار میشد
00:23:23تکرار میشد
00:23:24من اونقدر اصابانی شدم
00:23:26یک لحظه گفتم
00:23:27هیچ کس نمیتونه من رو برگردونه
00:23:30من همین جا میمونم
00:23:31هیچ کس نمیتونه من رو برگردونه
00:23:34به محض این که
00:23:36این جمله از زبون من
00:23:38اومد بیرون آی دکتر
00:23:39یک دریچه
00:23:41یک چاهی زیر پای من ایجاد شد
00:23:43و من با سرعت بی نهایت
00:23:47پرد شدم در اون اون شاه
00:23:49سقوط کردم
00:23:50انگار که
00:23:52چندین تون
00:23:54فلز رو به من
00:23:57وزنه رو به من وز کردن
00:23:59و سقوط کردم
00:24:00وقتی من رو کشیدم پایین آی دکتر
00:24:08اون مسیر که تقییم میشد
00:24:10مثل همون تونلی که اول خدمتون عرض کردم
00:24:13که من حس میکردم
00:24:14با یک سرعت شدیدی دارم
00:24:16میرم که حتی لبام مثلا داره تکون میخوره
00:24:18باد داره
00:24:19تکون میده لبامو
00:24:20من قشنگ حس کردم
00:24:22که با اون سرعتی که دارم
00:24:24من سقوط میکنم
00:24:25تمام عرضای بدن من رو داره انگار باد میبره
00:24:28من داشتم یک انگار
00:24:29هوایی رو میشکافتم و میرفتم پایین
00:24:32یک چیزی رو من داشتم
00:24:33میشکافتم و میرفتم پایین
00:24:35اصلا دیگه نفهمیدم چی شد
00:24:37سقوط کردم رو به پایین
00:24:39اومدم پایین
00:24:40به محصی که گفتم
00:24:41هیچ کس نمیتونه من رو برگرد
00:24:43نه سقوط کردم
00:24:44سقوط مستقیم
00:24:45وقتی که سقوط کردم
00:24:47آی دکتر
00:24:48و اون دریچه تاریکی باز شده بود
00:24:52که من داشتم سقوط میکردم
00:24:53برخلاف اون وقتی که من داشتم
00:24:55میرفتم بالا
00:24:57و اون تونل رو به بالا بود
00:24:59شیب به بالا بود
00:25:00که اون تونل زیوا و نورانی بود
00:25:02این تونل تاریک بود
00:25:04تاریک بود و هیچ جذابیتی هم نداشت
00:25:07اون تونل که تموم شد آی دکتر
00:25:11من خودم رو
00:25:12همون جای اول دیدم
00:25:14پونزه متر
00:25:16زیر آب دریا
00:25:18زیر همون آب
00:25:24شفاف و زلال
00:25:26دوباره اومدم اونجا
00:25:28و بینایی مو از دست دادم
00:25:31قدرت درکم رو از دست دادم
00:25:35قدرت حرکت کردنم رو از دست دادم
00:25:38کامل برگشته بودم
00:25:40اینگار تو همین جسم
00:25:41ببخشید
00:25:43به درد نخور خودم
00:25:45تو همین قفص خودم برگشته بودم
00:25:47آقا امیر حسین رو در همین قفص پانزه متر زیر آب
00:25:52نگه دارید
00:25:54بریم بشنویم
00:25:57گفتار مادر ایشون رو
00:26:00در روزگاری که مال باخته شدن
00:26:03و جواهرات ایشون سرغت شد
00:26:06آقا امیر حسین به من زنگ زدن
00:26:08و گفتن که یک تجربهی داشتن
00:26:13و به من گفتن که
00:26:16یکی از اطرافیان
00:26:18از من حلالیت خواستن
00:26:20از من خواستن که
00:26:24ایشون رو حلال کنم
00:26:26بعد گفت
00:26:29مامان چی اتفاقی افتاده؟
00:26:31چه قضیه بوده
00:26:35که ایشون
00:26:36تا دمه آخر
00:26:38دست من رو گرفته بودم
00:26:40و علد ماس میکردن
00:26:42و میگفتن که
00:26:45حتما از مادرت
00:26:47حلالیت بگیر
00:26:49هر جوری شده
00:26:50رضایت بگیر
00:26:52و من
00:26:53به ایشون توضیح دادم که
00:26:57در سال هفتاد و سه
00:26:59دو ماه بعد
00:27:00ازدواجم
00:27:01تلاهای من گم شد
00:27:04و
00:27:05وقتی که این اتفاق افتاد
00:27:08پدرت
00:27:09به من اجازه نداد
00:27:11که
00:27:12چیزی رو به کسی بگم
00:27:14فقط پدر بزرگت و مادر بزرگت
00:27:16و یک چند نفر
00:27:17خیلی کم
00:27:19اطرافیان فهمیدن
00:27:21و سیکرد مون تموم شد
00:27:23رفتن برای من تلا گرفتن
00:27:25و گفتن به هیچ عنوان
00:27:27حق نداری
00:27:28هیچ جا بازگو کنی
00:27:30به چه علت؟
00:27:32دوست نداشتن
00:27:33گفتن که
00:27:35بخاطر که ما تو خونه پدریت زندگی میکنیم
00:27:39باعث رنجش پدر و مادرت نشن
00:27:41این سهلنگاری خودت بوده
00:27:44که مراقب نبودی
00:27:46میباید بیشتر از اینا
00:27:48مراقبت میکردی
00:27:50از در به خونه
00:27:51یا مثلا از لواز ما باعرزه شد
00:27:54پس حقیه به کسی چیزی بگی نداری
00:27:58و همونجا تموم شد
00:28:00به کسی شک داشتی؟
00:28:01بله من شکم به یک از اطرافیان رفت
00:28:05و بعد هفش نهمایی گذشت
00:28:09و یک اتفاق دیگه افتاد که اصلا نمیخوام در موردش صحبت کنم
00:28:14و دیگه شکم به یقین مبدل شد
00:28:18ولی بازم همونو بی هیچ کس نگفتم
00:28:22حتی به شوهرم
00:28:23نگفتم من به کسی شک دارم
00:28:26و اونم هیچ وقت به روی من نیاورد
00:28:28که منم مثلا شاید به کسی شک داشته باشم
00:28:31گفت هرچی بوده تموم شده
00:28:34حقی که صحبتی در این مورد با کسی بکنی
00:28:36یا جایی بگی نداری
00:28:38این بار دوم چه اتفاقی افتاد که؟
00:28:41اتفاقی که افتاد زیاد خوشاین نبود
00:28:44خیلی تلخ بود برای من
00:28:46خیلی هم ناراحت شدم
00:28:48خیلی هم گریه کردم
00:28:50ولی خب
00:28:51گریه تا ناشه از این بود که اون فر رو به یقین رسیده
00:28:54آره خیلی دلم سخت
00:28:56خیلی سخت
00:28:57کسی بود که یاداش انتظار نداشت؟
00:28:59اصلا به هیچ عنوان
00:29:00خیلی عذیت شدم
00:29:02و گفتم خیلی من اتمینان داشتم
00:29:05چرا مثلا من از اتمینانی که بهش داشتم
00:29:08سو استفاده کرده
00:29:09ولی خب برحال هرچی بود تموم شد
00:29:12همونجا تموم شد
00:29:13دیگه به خاطره ها پیوست
00:29:16با قول معروف
00:29:17تا وقتی که آقا امیر حسین به من زنگ زدن
00:29:22و گفتن همچی تجربه دارن
00:29:23و ازم خواهش کردن که بهشون بگم چی بوده
00:29:27و وقتی که گفتم خیلی تحجب کرد
00:29:30گفت برحال من حزینه شو میدم
00:29:34شما حلالش کن
00:29:37حالا اون مبلغش
00:29:52یک چیز حلوش
00:29:52پنج و شست نام هم بود
00:29:54اون زمانی که ما حساب کردیم
00:29:56مبلغ اون تلها
00:29:57من اگر
00:30:01همجه شست
00:30:02ملیون
00:30:03من اگر آی دکتر
00:30:06این مبلغ ده برابرم شده بود
00:30:09هر طوری که شده بود
00:30:11جورش میکردم
00:30:13و میرفتم یه جوری رضایتش رو
00:30:15حلالیتش رو از مادرم میگرفتم
00:30:17که خیالم راحت باشه
00:30:18از دلش انداخته بیرون
00:30:21یعنی به هیچ عنوان
00:30:22حتی ته دلش هم نمونه
00:30:24یعنی این طور نباشه
00:30:25بگه بگه لفظا من باشه
00:30:27حلالش یادم
00:30:28چرا انقدر براتون مهم بود
00:30:30که این حلالیت رو بگیرید
00:30:31به خاطر نسبتی که
00:30:34اون فرد در گذشته با شما داشت
00:30:37یا به خاطر میزان فشاری
00:30:39که بر او بود
00:30:40یا چه چیز دیگری
00:30:41همه اینها بود
00:30:42هم نسبته بود
00:30:44هم اون دردی که اون کشیده بود
00:30:46رو من حس میکردم
00:30:47و نکته مهمترش این بود
00:30:50که آی دکتر
00:30:51من میدیدم که
00:30:53اون پشیمون بود از کارش
00:30:54یعنی تو همون
00:30:56حیات دنیایی که داشت
00:30:59قبل از مرگش
00:31:00پشیمون شده بود
00:31:02و دنبال جبرانش بود
00:31:04من اینو
00:31:05اولین بار که دارم میگم
00:31:07حتی مادرم هم که این برنامه رو ببینه
00:31:09متوجه میشه
00:31:10الان متوجه میشه که
00:31:12اون فرد پشیمون شده بود
00:31:13قبل از در گذشت
00:31:15بله
00:31:15چون من این رو در قالب خواب
00:31:18برای مادرم تعریف کردم
00:31:19نمیتونستم برم بگم
00:31:21من مردم
00:31:22رفتم
00:31:22روح فلانی رو دیدم
00:31:24من گفتم
00:31:24من خواب ایشون رو دیدم
00:31:26ایشون آمدن گفتن
00:31:27که من یه بدهی دارم
00:31:28و به این صورت
00:31:29این تله ها و اینا
00:31:31و غیره
00:31:32نقطهی که
00:31:35الان راحت میتونم
00:31:36در موردش
00:31:36صحبت کنم
00:31:37این آی دکتر
00:31:38ایشون در طول حیاتش
00:31:40از کارش
00:31:41پشیمون بود
00:31:42و دلیلی که
00:31:44ایشون به رحمت خدا رفت
00:31:46یک حادثه بود
00:31:47و اون حادثه
00:31:49ناشی از
00:31:51خستگی شدید
00:31:53برای جبران
00:31:55مادی اون پول
00:31:56تله ها بود
00:31:57ایشون یک حادثه
00:31:59براشون ایجاد شده بود
00:32:00که دلیل اون حادثه
00:32:03خواب رفتن
00:32:04و خستگی بود
00:32:06این خستگی به خاطر این بود
00:32:07که شما فرض بفهمت
00:32:08اگر یک آدم مثلا
00:32:10هشت ساعت کار میکنه
00:32:11ایشون بالای دوازده ساعت کار میکرد
00:32:14چون هم خرج زن و بچه خودش بود
00:32:17و هم این که پشیمون شده بود
00:32:19میخواست هر طور که شده
00:32:21اون پول رو جمع کنه
00:32:22و بره
00:32:24اون تله ها رو بخره
00:32:25و بیاد و حلالیت رو بگیره
00:32:27اما
00:32:29اون حادثه برایش ایجاد شد
00:32:31به خاطر اون خستگی زیادی که داشت
00:32:35اون فشاری که به خودش آورده بود
00:32:37که اون پول رو بتونه
00:32:38هر جوری که هست جورش کنه
00:32:40و دلیل اون حادثه
00:32:42و دلیل این که ایشون فوت کرد
00:32:45همین بود
00:32:46برای همین
00:32:49برای من خیلی مهم بود
00:32:50که من با خودم میگفتم
00:32:51شده حتی وسائل های خونه های میفروشم
00:32:54میرم حلالیت رو میگیرم
00:32:56و خدا رو شد
00:32:57این کار رو انجام دادم
00:32:59این که بر اثر خستگی
00:33:03خستگی
00:33:04ناشی از تلاش برای بازبستادن اون انوال
00:33:09اون تلها
00:33:10این گونه بوده
00:33:12ایشون خودش به شما اینو گفت
00:33:14یا شما اونجا متوجه شدید
00:33:16ادراک شد
00:33:18حتی اون نیومد بگه که
00:33:22این تلها ها رو من رفتم
00:33:23و سرغت کردم
00:33:25اون رو که من خودم
00:33:27دور گردنش میدیدم
00:33:29متوجه میشدم
00:33:30فقط این به من میگفت
00:33:32مادرت
00:33:32برو با مادرت صحبت کنم
00:33:35بگو حلالم کنم
00:33:37اون هم میدونست
00:33:39همین که دارید میبینید
00:33:40همه چیز رو درک کردید
00:33:41در متوجهش میشد
00:33:42انگار که اصلا اون اجازه داد
00:33:45که من بدونم
00:33:45این طور بگم بهتره
00:33:47بهش اجازه داده بودن
00:33:49بیاد
00:33:50و کمک بگیره
00:33:51بر
00:33:52و اون به من این اجازه رو داد
00:33:54که من وقتی نگاهش میکردم
00:33:56بفهمم
00:33:57دلیل این عذابی که داره میکشه
00:33:59چیه
00:33:59از کجا داره نشهد میگیره
00:34:01انگار که اون مجووز رو
00:34:03اون به من داد
00:34:04که من متوجه شدم
00:34:06این اتفاقات
00:34:07چرا افتاد
00:34:08که افتاد
00:34:09و نکته جالبش
00:34:12این آی دکتر
00:34:12این موضوع دوزدی تلاها
00:34:15که من دارم خدمتون
00:34:16ارز میکنم
00:34:17حتی قبل از به دنیا آمدن
00:34:20برادر بزرگتر من
00:34:21اتفاق افتاده بود
00:34:22یعنی برادر بزرگ من هم
00:34:25حتی توی دنیا نبود
00:34:27که این رو بخواد بفهمه
00:34:28که بیاد به من بگه
00:34:29موسیقی
00:34:59خودم رو زیرا آب دیدم
00:35:18آی دکتر
00:35:19همون جایی که
00:35:20اول
00:35:21بیهوش شده بودم
00:35:23و
00:35:23توی اون دریایی که
00:35:25قرخ شده بودم
00:35:26دقیقا با همون جزیات
00:35:28پونزه متر زیرا آب
00:35:30اون نور از اون خرشیت
00:35:33تابیده می شد
00:35:34و به سطح اون آب زلال
00:35:36که می رسید می شکست
00:35:37یه کشتی
00:35:38یه قایق کچیکی بود
00:35:40اون بالا
00:35:42و باز من هدفم این بود
00:35:44که شنا کنم
00:35:45و خودم رو نجات بدم
00:35:46من زمانی که برگشتم
00:35:48اونجا متوجه تغییرات شدم
00:35:50من زمانی که اونجا بودم
00:35:51های دکتر
00:35:52متوجه این بودم
00:35:54که زمان لای لای است
00:35:56یعنی من تا هفت
00:35:58لایه زمان رو می تونستم درک کنم
00:36:01اینجا نه
00:36:02اینجا یه زمان
00:36:03به شدت سبک داریم
00:36:05اگر بپرسم
00:36:07هفت لایه زمان یعنی چه
00:36:09پاسخ روشنی داره
00:36:11سعی می کنم
00:36:13پاسخ روشنی بدم
00:36:14اما نمی دونم
00:36:15حق مطلب رو عدام می کنه
00:36:16یعنی
00:36:17ببینیم به این صورت که
00:36:19اولین که شاید من
00:36:21به هفت بخش بتونم تقسیم بشم
00:36:23یعنی همزمان
00:36:25هفت جا ادراک کامل داشته باشم
00:36:28شاید از این دید بشه
00:36:29مثلا بهش نگاه کرد
00:36:31ویا این که
00:36:32منظورتون از هفت دقیقا هفته
00:36:34نمی دونم چرا
00:36:36مثلا هفت
00:36:36نه مثلا نه
00:36:38واقعا هفت بود
00:36:40نمی دونم چرا تو زهنم هفته
00:36:42حتی من زمانی که اونجا هم
00:36:45بودم
00:36:45کلن تا سه لایه زمان رو
00:36:47بیشتر نمی تونستم
00:36:49یعنی برم
00:36:50یکی مثلا این بودش که
00:36:53پای اون درخ بودم
00:36:54یکی داخل اون بهش بود
00:36:56یکی مثلا اون جایی بود
00:36:57که من آتیش می گرفم
00:36:59یه محدوده خاصی بود
00:37:00و چهار تا دیگه رو من حس می کردم
00:37:03اما انگار که دست رسی بهش نداشتم
00:37:05اما می دونستم که این لایه ها هست
00:37:07بس چرا می فرمایید زمان
00:37:10چرا نگیم مکان
00:37:13ببینین مکان نیست
00:37:14پشتن زمان و مکان دو روی یک سکه هست
00:37:16به خاطر این که من اگر
00:37:19هر جا بودم
00:37:21خب
00:37:21محدود به اون مکان نبودم
00:37:23یعنی این هفت لایه زمان که دارم خدمتون ارز میکنم
00:37:28من هفت لایه رو با هم درکش می کردم
00:37:32و این هفت ها به موازات هم می رفت جلو
00:37:35یعنی این نبود که اگر من یک جا بودم
00:37:38خب
00:37:38محدود بودم به اون لایه زمان
00:37:40این طور اگر بخواهم بهش نگاه کنیم
00:37:42می شه مکان
00:37:43پس اگر هم زمان می رفتن جلو
00:37:45اگر هم زمان حرکتشون
00:37:48با هم بود
00:37:49نمی شه گفت هفت زمان
00:37:52باید گفت
00:37:54یک زمان در هفت مکان
00:37:55در واقع می شه گفت
00:37:58بیزمانی
00:37:59زمان رو برداریم اصلا
00:38:01حصف کنیم
00:38:02حالا مکان هم باز به معنی زمینیش نه
00:38:05هفت جا
00:38:06بازم نه
00:38:07هفت شرایط
00:38:08هفت وضعیت
00:38:10هفت موقعیت
00:38:11هشن همه این کلمات مادیه
00:38:13ولی خب
00:38:15من احساس می کنم که زمان
00:38:17نیست
00:38:19شما هفت حضور
00:38:20هفت اشراف
00:38:22هفت حضور
00:38:22بله
00:38:23هفت اشراف
00:38:24درسته؟
00:38:25موافقید اینطوره؟
00:38:27با هفت حضور بیشتر موافقم
00:38:29هفت حضور
00:38:30بله
00:38:30و اون هفت حضور
00:38:35آیه دکتر خیلی وسیع بود
00:38:37هر کدوم از اونها
00:38:39وسط بی انتهایی داشت
00:38:41من زمانی که برگشتم
00:38:43روی زمین تا جواب سالم رو ببینم
00:38:45متوجه کچک بودن
00:38:47این دنیا شدم
00:38:49حتی خارج از
00:38:51این جو
00:38:52یعنی خارج از این گوی خاکی
00:38:54کهکشان ها رو هم من بخوام بیارم
00:38:57توی همین دنیا
00:38:58این ها هم خیلی کچیک بود برای من
00:39:01یعنی من اصلا این دنیا رو
00:39:03از این بابت میگم سبکه چون خیلی کچیکه
00:39:06خیلی نسبت بهش درک داشتم
00:39:08برا همون میگم این زمان سبکه
00:39:10و متوجه این شدم
00:39:13که باز من محدود شدم به دم و بازدم
00:39:16باید نفس بکشم
00:39:19اگر نفس نکشم دارم احساس خفیگی میکنم
00:39:22و باید سریع شنا کنم و خودم رو به اون قایق برسونم
00:39:26تا جلوی خفشدنم رو بگیرم
00:39:29اون درد من رو داشت وادار میکرد
00:39:31اون احساس خفیگی من رو وادار میکرد
00:39:34که من خودم رو به سطح آب برسونم
00:39:36مثل همون قبلی
00:39:38من شنا کردم
00:39:40چند متری اومدم بالا و نفس کم آوردم
00:39:43گفتم ای داده بیداد
00:39:45دوباره اون درد بد قرار بیاد سراغم
00:39:48تو همین فکر که بودم و داشتم نفس کم بیاوردم
00:39:52اون دستی که خدمتتون عرض کردم
00:39:54روی شونه من بود
00:39:57این بار اومد و زیر پای من رو گرفت
00:39:59و من رو هل لاد به سمت بالای دکتر
00:40:03من رو با یک سرعت زیادی که نفسم کم نیاد
00:40:08هل لاد به سمت اون قایق
00:40:10و من به محض این که سرم رو از آب آوردم بیرون
00:40:13یک نفس عمیق کشیدم
00:40:15این نفس عمیقه دردناکم بود
00:40:18چون زمانی که من این نفس رو کشیدم
00:40:22در همون لحظه خودم رو توی رخت خوابم دیدم
00:40:27نفس رو کشیدم و وارد بدن خودم شدم
00:40:31وارد همون جسمی که بدون جان دیده بودمش
00:40:35نفس رو کشیدم و درد شدیدی تو قفصه سینم داشتم
00:40:42بلند شدم
00:40:44و رفتم و اولین کاری که کردم
00:40:49صورت هم رو آب زدم و یه لیوان آب خوردم
00:40:51حالا این مواردی که براتون تعریف کردم آی دکتر
00:40:54چیزی که اونجا که من به حوش اومدم
00:40:57تنها چیزی که یادم بود این بود که
00:40:59حالم بد بود
00:41:00اومدم خونه
00:41:02افتادم
00:41:04توی این افتادن من رفتم
00:41:07زیر آب
00:41:09داشتم شنامی کردم بیان بیرون
00:41:11نفس کم آوردم و توی اون آب من مردم
00:41:15خودم رو دیدم خارج از بدنم
00:41:18اون سندلی رو هم دیدم
00:41:21فقط اینها رو یادم بود
00:41:23و این که باز دوباره توی آب بودم
00:41:26و تونستم بیان بیرون
00:41:28حتی این که اون دست اومد و من رو هل داد هم یادم نبود
00:41:31این چرخه فقط یادم بود
00:41:34زمانی که به حوش اومده بودم
00:41:36من
00:41:37اون به هر نحوی که شد دیگه صورت هم آب زدم
00:41:41خودم فهمیده بودم که مردم
00:41:43اما این که چه اتفاقاتی افتاد رو اصلا یادم نبود
00:41:48فقط میدونستم که با خودم میگفتم
00:41:49خدا بهت رحم کرد
00:41:51دیگه نره از این غلط ها دیگه نکن
00:41:53برام یه جورای انگار
00:41:55میخواست در سبرت بشه
00:41:57گفتم تو مردی خودتم دیدی
00:41:59حتی یادم این که صورتم کبود بود
00:42:02و آب دهانم ریخته بود
00:42:03چون زمانی هم که بلند شده بودم
00:42:05روی بالش میدیدم آب دهانم ریخته
00:42:07یعنی این برای خودم
00:42:09یعنی ثابت شده بودم
00:42:10اما اون سندلی رو دیگه نمیدونستم
00:42:12این سندلی جریانش چی بود که من اصلا ما همچین سندلی
00:42:15تو خونمون نداشتیم
00:42:16تا همونجا رو یادم بود و این چرخه
00:42:19که خدمتون عرص کردم
00:42:20طب غیره وال همیشه من بلند شدم
00:42:23و
00:42:23زهر شد و رفتم
00:42:26با سر کارم و برگشتم
00:42:28و امیر حسین همون زندگی قبلیش
00:42:31رو ادامه داد
00:42:32بعد از دو هفته بازیادش رفت
00:42:35که چه اتفاقی براش افتاده بود
00:42:37یعنی از سرش افتاد
00:42:38دوباره همون دور همیها
00:42:40دوباره همون آدم قبل
00:42:42همون مسیر اشتباه
00:42:44و الاخر
00:42:45یه مدتی فیم کنم گذشت
00:42:49و استخلار رو باس کردن
00:42:53یعنی این پیک های کورونا تموم شد
00:42:56محدودیت ها رو تقریبا برداشته بودن
00:42:58با یه ظرفیت خیلی محدودی
00:43:00این استخلار رو باس کرده بودن
00:43:02ما یه رفیقی داریم خدا حفظش کنه
00:43:05برای خانوادهش
00:43:06ایشون هم رفیق ماست هم شریک ماست
00:43:09ایشون خب خودش
00:43:12مسیر درستی رو میرفت
00:43:14توی زندگیش
00:43:15و کاری که میکرد
00:43:18دوستاش منم تو اون مسیر باشم
00:43:20یعنی حیفش میومد
00:43:23که میدید من دارم کج میرم
00:43:25به هر بحانهی که میشد
00:43:27حالا چه تو محیط کار
00:43:29چه مثلا منو تا حرم میبرد
00:43:32یا مثلا به بحانه استخ
00:43:34یه جا مثلا خلوت گیر میابرد
00:43:36که خودم و خودش باشیم
00:43:37صحبت میکرد با من
00:43:39در مورد قرآن صحبت میکرد
00:43:42در مورد پیانبر
00:43:43در مورد عیمه
00:43:44صحبت میکرد و
00:43:46هدفش این بود که به من بفهمونه
00:43:49برای چی آفریده شدم
00:43:51این مسیری که دارم میرم تباهه
00:43:53هیچ چیزی نداره آخرش
00:43:55ما یه دفعه رفتیم همین استخه که خدمتون رو
00:43:59ارز میکنم یه استخه معمولی نبود
00:44:01پارک های آبی
00:44:02چون یه قسمتش حالت این دریای مصنوعی
00:44:06دریای موج رو داره
00:44:07این یه سری صحبت ها با من کرد
00:44:11و برای من یه تلنگو روی تقریبا ایجاد کرد
00:44:14من نشسته بودم پای همون استخه موج
00:44:18این موج ها می اومد به پای من میخورد و بر میگشد
00:44:25اونجا این انگار یه تجسسمی برا من شد
00:44:28که من یادم اومد که
00:44:30اه تو چند ماه پیش خفه شدی مردی
00:44:34روح از بدن جدا شد
00:44:36جسمت رو دیدی
00:44:37یادت چقدر دردناک بود اون خفه شدن
00:44:40اگر دوباره برای اتفاق بیافته چی
00:44:43تو که بازم داری همون مسیر و کجر رو میری
00:44:45اون موج های اون دریاچه مصنوعی
00:44:51من رو یاد همون قرخ شدنم انداخت
00:44:54و یه تلنگو روی برام ایجاد شد
00:44:55بعد من زندگیم رو همونجا مرور کردم برای خودم
00:45:01با خودم رو راست بدم
00:45:03گفتم ببینم امرو سین
00:45:05تو گفتی
00:45:06میخوام نماز بخونم
00:45:09اما سرم شلوعه
00:45:12نخوندی انداختی اقب
00:45:14گفتی بذار مغازه بزنم
00:45:15مغازتو زدی
00:45:17ماشین نداشتی
00:45:19گفتی با مطور میرم و میام
00:45:21هوا سرده حسله ندارم
00:45:24بوزو بگیرم یخ دارم میکنم میرسم خونه خستم
00:45:28ماشین خریدی
00:45:29گفتی من سر خونه زندگی خودم نیستم
00:45:34معذبم نمیتونم خونه مردم برم
00:45:36رفت سر خونه زندگی خودت
00:45:40عروسی تو گرفتی
00:45:41سر خونه زندگی خودت رفتی
00:45:43مغازتو زدی
00:45:45ماشینتو خریدی
00:45:46پیشرفتتو کردی
00:45:47یه مغازه رو کردی
00:45:48دو تا مغازه
00:45:49که ای قراره
00:45:51اون قول و قراری
00:45:54که با خودت گذاشته بودی
00:45:55رو انجام بدی
00:45:56چون من یقین داشتم که مردم
00:45:58مطمئن بودم که مردم
00:46:01چون دقیقا وقتی به حوش اومدم
00:46:03تمام اون تصاویری که توی اتاق دیده بودم
00:46:05همونطور بود
00:46:06حتی دخترم که
00:46:07یه دنبل کچولوی صورتی ما داشتیم
00:46:10این رو بقل کرده بود
00:46:12به یه حالتی خوابیده بود
00:46:14حتی دقیقا به همون حالت خوابیده بود
00:46:16یعنی من یقین داشتم
00:46:18که روهم از بدنم جدا شده
00:46:19و داشتم می مردم
00:46:21اما حالا به چه طریقی باز برگشتم
00:46:24اینها رو به هیچ عنوان یادم نبود
00:46:26یعنی بیرون از بدن
00:46:27دختر خانه میتونن دیدید که
00:46:29اون دنبل اون وزنه رو
00:46:31بقل کرده
00:46:32وقتی به بدن برمیگردید
00:46:34با بدن پامیشید نگام
00:46:35و حتی همون آب دهان من که ریخده بود
00:46:39که بیرون از بدن دیدید
00:46:41بله
00:46:41داشتم این روی بالش مشخص بود
00:46:43و اونجا من در لحظه تصمیم گرفتم
00:46:51گفتم امیرسین دیگه بحانه نداریم
00:46:54با خودم اونجا گفتم
00:46:55من از همین لحظه
00:46:57از همین ساعت
00:46:59خودم رو تغییر باید بدم
00:47:01خجالت هم میکشیدم
00:47:04اونجا به اون رفیقم بگم
00:47:05که
00:47:06میخوام چیکار بکنم
00:47:07چون یه دفعی قرار
00:47:09به چرقی یکمه که خب
00:47:11خجالت میکشیدم
00:47:12پریدم توی السخر
00:47:15همونجا برای خودم گسلم کردم
00:47:17و به این بحانه که برم
00:47:19مثلا طبقه بالا اتاق سیگار
00:47:22بخوام سیگار بکشم
00:47:23گفتم من میرم یه سیگار بکشم
00:47:25برگردم
00:47:26رفتم بالا
00:47:27وضو گرفتم
00:47:28و شروع کردم
00:47:29به اولین نماز رو
00:47:30دوباره پد از مدت ها خوندن
00:47:33چه مدت؟
00:47:36شاید حدود چهار سال
00:47:39دقیقا از همون
00:47:41زمانی که
00:47:43من تصمیم گرفته بودم
00:47:45پیشرفت کنم
00:47:46و کلن
00:47:47به این فکر میکردم که
00:47:49اگر بخوام یه وقت
00:47:50برای نمازم بذارم
00:47:52ممکنه
00:47:53از کس به کار من قبل بیفتم
00:47:54با این باور اشتباه
00:47:55و از اون تاریخ
00:47:58به بعد من نمازم
00:47:59قضا نشده های دکتور
00:48:00سر حرفی که زده بودم
00:48:03اصدادم
00:48:04چهار ساله
00:48:05تقریبا سه سال و
00:48:07نیمه
00:48:08سه سال میشه تقریبا
00:48:10گذشت
00:48:11این روند ادامه داشت
00:48:14و
00:48:16من تقریبا چند ماهی
00:48:21همین
00:48:21این روند خوب رو
00:48:23ادامه میدادم
00:48:24تمام دوره همی ها کنسل
00:48:26تمام شماره ها بلاک
00:48:29دوست هایی که با هاشون میرفتم
00:48:31دوست نمیشه گفت
00:48:33اون افرادی که با هاشون میرفتم
00:48:35این کارهای اشتباه رو میکردم
00:48:37همه بلاک کلم فراموش
00:48:40اصلا نمیرم
00:48:41از خودم مراقبت میکردم
00:48:43این طور بگم خدمتون
00:48:44این مراقبت من
00:48:46دو سه ماهی طول کشید
00:48:48و
00:48:49کار من این شده بود
00:48:51شبا مغازه رو که تحتیل میکردم
00:48:53قبل از این که از آن صبح رو بگم
00:48:55خودم رو میرسوندم هرم
00:48:56چون اصلا ساعت کاریم جوری بود
00:48:58که مغازه رو میبستم نیم ساعت بعد
00:49:00از آن صبح میرسیدم حرم
00:49:02یا یه ساعت بعد
00:49:03این طوری بود که من
00:49:05ساعت دوی شب
00:49:06که مثلا مغازه رو میبستم
00:49:07دیگه میرسیدم همیشه به نماس صبح
00:49:09حالا چه نماس صبح دونیم بود
00:49:10چه چار بود
00:49:11چه سوانیم بود
00:49:12این نماسطبه رو من همیشه می رفتم تو حرم می خوندم
00:49:15این خیلی حس خوبه به من می دادیم
00:49:17و همیشه هم خدا رو شکر می کردم
00:49:20می گفتم خدای شکرت که من نزدیکم
00:49:23یعنی از زمانی که استارت ماشین رو می زدم
00:49:26تا لحظه ای که وارد حرم می شدم
00:49:285-6 دقیقه زمان داشت
00:49:30هر موقع واردش می شدم می گفتم خدای شکرت
00:49:32چه نعمت خوبی به من دادی
00:49:34کیف می کردم
00:49:37الان هم همینطوری آی دکتر
00:49:38من الان 4-5 روز اینجا هم حرم نرفتم دارم دقیقه می کنم
00:49:42اصلا سخته برا
00:49:44یعنی دلم می خواد برم اونجا
00:49:48چون این تأثیر رو من متوجه شدم های دکتر
00:49:52که چقدر وارد شدن به اون حرم به من انرژی مصبت می ده
00:49:56اون حریم امن الهی
00:49:59حتی قبل از این که یادم بیاد
00:50:01چه چیزهایی در اون حرم دیدم
00:50:03واقعا نعمت بزرگیه
00:50:06این ادامه داشتای دکتر
00:50:09به همین صورت که خدمتون ارز کردم
00:50:11یه شب من خیلی خسته بودم
00:50:15شب قبلشم نخوابیده بودم
00:50:18فشار کاریم زیاد بود
00:50:20شبشم دوست داشتم برم حرم
00:50:22چون شب جمعه بود
00:50:23و به دعای ندبه ختم می شد
00:50:25توی رواغ امان خمینی
00:50:27دعای ندبه همیشه بعد از ازان صبح می کنند
00:50:29من می خواستم به دعای ندبهه برسم
00:50:31برا همون حتما باید می رفتم
00:50:34با این که خیلی خسته بودم
00:50:36رفتم حرم مثل همیشه
00:50:38یه نیم ساعتی مونده بود
00:50:39تا ازانو بگن خوابم گرفته بود
00:50:42همیشه وارد حرم که می شم
00:50:44اول بعد از زریح
00:50:45می رم دور می زنم
00:50:47از بالای سر زریح
00:50:48می آم به سمت قبر
00:50:50حضرت شیخ بهایی
00:50:53اونجا یه فاتحهی غراعت می کنم
00:50:54و یه قسمتی هست
00:50:56جای مزار
00:50:58شهید کاوه هستش
00:51:01اونجا یک قسمت
00:51:04سنگی اومده جلو
00:51:05و اونجا نگار می شه تکیه بده
00:51:08یه حالت تکیه گاه داره
00:51:10من همیشه می رفتم
00:51:11وقتایی که به ازان می خواستم برسم
00:51:13اونجا سر رو می داشتم
00:51:14قبل ازان
00:51:15یه خادما خودشون می آمدن
00:51:17زحمت میکشیدم
00:51:18بیدارمون میکردم
00:51:19یعنی پنجزه قبل ازان
00:51:20یه چوب پرای دستشون بود
00:51:22می آمدن بیزدن
00:51:22آقا بلنشی نماز
00:51:23اون شب خسته بودم
00:51:25اونجا
00:51:26خوابم برد
00:51:28دقیقا کنار قبل
00:51:29متحر شهید کاوه
00:51:32خوابم برد
00:51:33یک بیس دقیقی
00:51:35زمانی که خوابم برد
00:51:37آی دکتر
00:51:38تمام این اتفاقاتی که
00:51:41من توی این چند روز
00:51:43برای شما
00:51:44ارز کردم
00:51:46تمام این اتفاقات
00:51:48تیه همون خواب
00:51:49از جلوی چشمای من رد شد
00:51:51همشو مو به مو
00:51:54یادم اومد
00:51:55اونقدر ریز
00:51:57یادم اومد آی دکتر
00:51:58که حتی من
00:51:59پلاک اون ماشین رو هم می دونستم
00:52:01من فامیل اون خانوم
00:52:03نظافتشی هوتل رو یادم بود
00:52:05من حتی اسم و فامیل
00:52:08اون زائر رو هم یادم بود
00:52:09یادتون موند؟
00:52:11نه
00:52:12چون اصلا قصد نداشتم
00:52:14که بیام و به کسی بگم
00:52:15و حافظه من خیلی داغون شده آی دکتر
00:52:19چون اصلا
00:52:19بعد از اون اتفاق
00:52:21هم این هست
00:52:22هم این که
00:52:23شغل من طوریه که
00:52:25زمان خابیدن رو فکر میکنم
00:52:27مشکل داره
00:52:28حافظم خیلی داغون شده
00:52:31اصلا یادم دمیمونه خیلی چیزها رو
00:52:33و متاسفانه اینها رو از یادم رفت
00:52:36اما کلیاتش رو یادم موند
00:52:38کلیاتش رو برای خودم رفتم
00:52:40یه جا یاد داشت کردم
00:52:41چون دیدم هی داره یادم میره
00:52:43گفتم باید اینها رو یاد داشت کنم برای خودم
00:52:45و اصلا هم قصد نداشتم که بیام
00:52:49برنامه شما و اینها رو بازگو کنم
00:52:51اول از همه حقیقتش از آبرون میترسیم
00:52:54میگفتم خوب
00:52:55بلاخره آشناها میبینن
00:52:58خانواده میبینه
00:52:59چی میخوان بگم با خودشون
00:53:01ولی بعدش که نشستم فکر کردم
00:53:03وای دکتر با خودم گفتم
00:53:05حتی اگر یک نفر هم
00:53:07این صحبت های من رو بشنفه
00:53:09این کارهایی که من انجام دادم رو
00:53:12ببینه
00:53:13و مسیرش رو برگردونه
00:53:16یعنی سمت اون
00:53:18کارهای اشتباه نره
00:53:20سمت اون مشروب نره
00:53:22و برگرده همون یه نفر هم میارزه
00:53:26یک قسمتی من
00:53:37لابلای صحبت همون ابایل که
00:53:40به اون درخت رسیدیم آی دکتر
00:53:42خدمتون عرض کردم
00:53:44این رو میخوام بذارم آخر بهتون بگم
00:53:46چون حس میکنم
00:53:48چکیده تمام این تجربهی که من داشتم
00:53:52اون گلی که باید بده
00:53:54تو همین
00:53:55بخش نهایی که میخوام
00:53:58خدمتون عرض کنم هستش
00:54:00اون درختی که وجود من رو
00:54:03تشهیل داده بود آی دکتر
00:54:04فاقد از این که
00:54:07چندین نوع
00:54:08گویه های زیبا
00:54:09هر کدوم نورانی و درخشان بود
00:54:12دو تا سمره و میوه
00:54:15دو تا میوه و دو تا گوی در اون درخت بود آی دکتر
00:54:22که اینها ویژگی خاصی داشتند
00:54:25یکیش رو خدمتون عرض کردم
00:54:28همون نماز من بود
00:54:29که وسط تنه اون درخت قرار داشت
00:54:32و ویژگیش این بود که هر چقدر نماز من بیشتر بود
00:54:36اون تنه درخت بیشتر روشت میکرد
00:54:39و اون گویه های درخشان
00:54:42بزرگتر میشد
00:54:44زرفیت بیشتری
00:54:45انگار که میداشت
00:54:47و نورها در اون
00:54:49گویه ها قرار میگرفت
00:54:51و این گویه ها زرفیتش بیشتر میشد
00:54:53اما اون قسمتی رو که خدمتون عرض نکردم
00:54:57اون گوی درخشان بود
00:55:01که زیبا تنه نور رو هم داشت
00:55:04بین تمام اینها
00:55:05زیبا تنه نور رو داشت
00:55:07و در بالا تنه نقطه اون درخت قرار گرفته بود
00:55:10اون گویه زیبای دکتر
00:55:14اختصاص داشت به
00:55:16یاری امام زمانه
00:55:19افراد متعددی رو میدیدم
00:55:21هر کدوم علم و
00:55:23عملشون متفاوت بود
00:55:25میزان قدرت و سروتشون متفاوت بود
00:55:29من قنیه ترین افرادی که دیدم
00:55:32قدرتمند ترین افرادی رو که دیدم
00:55:35افرادی بودن که امام زمانشون رو یاری کرده بودن
00:55:41نه امام زمان الان ما
00:55:42من افرادی رو میدیدم که شاید زمان امام صادق بودن
00:55:47افرادی رو میدیدم که زمان امام حسن اسکری بودن
00:55:50اینها هر کدوم به نحف خودشون امام زمانشون رو یاری کرده بودن
00:55:55و رأس کاری که کرده بودن آی دکتر آگاه کردن بود
00:56:00اینها اول خودشون رو تقویت کرده بودن
00:56:05یعنی تمام شبهات رو از خودشون دور کرده بودن
00:56:08علم خودشون رو ارتقاد داده بودن
00:56:11بعد اون علم رو تبدیل به عمل کرده بودن
00:56:15دانش کوشش
00:56:16احسن
00:56:17این دوتا به موازات هم آی دکتر
00:56:20نور علا نور بود برای اونها
00:56:23تعدادشون رو هم خیلی زیاد نبود آی دکتر
00:56:26نوری که از اینها ساته می شد
00:56:29به رنگ تقریبا سبز بود
00:56:32یعنی بقیه اگر سفید مایل به زرد بود
00:56:35اینها رنگ نورشون متمایل به سبز بود
00:56:38سبزی که ما اینجا می دونیم نیسته شاق
00:56:41من خدمتون قبل تر عرض کردم
00:56:42اصلا این رنگ ها نیست
00:56:44من دارم فقط برای این که متوجه بشین می گم
00:56:47سبز و اگر نه اصلا سبز نبود
00:56:50این سبزی که ما می دونیم نبود
00:56:51عرضم به حضورتون
00:56:53کاری که اینها می کردن
00:56:55اول علم رو به دست می آوردن
00:56:57از طریق این علمی که به دست آوردن
00:57:00دیگران رو آگاه می کردن
00:57:03و این آگاه کردن دیگران عمل بود
00:57:06و می رسیدن به حد اکثر علم
00:57:10و حد اکثر عمل
00:57:11حد اکثر قدرت و حد اکثر سروت
00:57:15و جنس نورشون هم فرق داشت
00:57:17خانش، دانش، کوشش
00:57:20دقیقا
00:57:21خیلی لطف کردید
00:57:24قدم رنجه کردید
00:57:26از مشهد عزیز
00:57:28اومدید و چند روزه که ما
00:57:33مضاهمه شما هستیم
00:57:35انجام بازش بگم
00:57:36قدم روی چشم
00:57:39مشهد میرین سلام مارم برسنن
00:57:42و همه بچه ها
00:57:45بچه های طلاب، سیدی، قاسم آباد
00:57:49و بخوام دانه دانه بگم تا صحبت بشینن بگم
00:57:53دیگه همه محله هاره
00:57:54بچه های دور حرم، بازار رزا، فلکه آب، اوبر، چاره شایده، پنگ را، بالا خیابون، پاین خیابون همه
00:58:04سلام برسنن
00:58:07و بالاتر از همه و پیش از همه
00:58:11سلام ما رو به خاک پای حضرت رزا
00:58:15سروات الله علیه رسیدید
00:58:19خدمت آقا برسونید
00:58:21از جانب ما عرض کنید
00:58:24که فصل ششم رو
00:58:28مؤثر
00:58:29بخواهند از خدا
00:58:32این شماله
00:58:33که
00:58:34رضایت ها
00:58:38محبت ها
00:58:40بین بندگان خدا
00:58:42از یک دیگر رو
00:58:43افضایش بده
00:58:44و محبت بندگان خدا به خدا
00:58:48و رضایت خدا از بندگان
00:58:51و رستگاری ها دعا کنیم
00:58:55بخواهیم
00:58:57از معصومین بخواهیم شفاعت کنن
00:58:59از خدا بخواهیم
00:59:02و تلاش کنیم برای این که
00:59:04رستگاری ها
00:59:06افضود شبد
00:59:08رستگارتر باشیم
00:59:09و از این که سر قرار حاضر شدید
00:59:13آقا هیدری
00:59:14قدردانم
00:59:15قرار دیگری تنظیم کنیم
00:59:17قرار ما این باشد
00:59:19انشاءالله
00:59:21بگونه ای زندگانی کنیم
00:59:22که در عالم دیگر
00:59:26زیباترین نورها
00:59:28میزوان ما باشند
00:59:31نهمان برترین انوار باشیم
00:59:35و
00:59:36به دهکار نباشیم
00:59:39به خودمون
00:59:40به مردم
00:59:42به گیاهان
00:59:44به جانداران
00:59:46کسی از ما آزرده نباشد
00:59:48و با دو بال دانش و کوشش
00:59:51علم و عمل بتونیم
00:59:53پرواز کنیم
00:59:54جابدانه در کنار هم باشیم
00:59:56با دو بال دانش و کوشش
00:59:59علم و عمل
01:00:00پرواز کنیم
01:00:02از خاک به افلاک
01:00:04و
01:00:05در اون عالمی که حق ماست
01:00:08ازان ماست
01:00:09خانه پدری ماست
01:00:10خانه مادری ماست
01:00:12جابدانه با هم باشیم
01:00:14و این بار این قرار به پایان
01:00:16نخواهد رسید
01:00:18جابدانه خواهد بود شما هم با ما
01:00:20بر این قرار زیبا باشید
01:00:22برقرار باشیم
01:00:24برقرار بمانیم
01:00:25و بیقرار بمانیم
01:00:27تا وقت قرار
01:00:29و در پایان
01:00:30سلام
01:00:31و نور مهربانی خداوند
01:00:34بر شما
01:00:35تا وند تر از
01:00:37همیشه
01:00:38ملکا
01:00:41ذکر تو گویم
01:00:43که تو پاکی
01:00:45و خدایی
01:00:47نروم
01:00:52جز به همان ره
01:00:54که تو امراه نمایی
01:00:58همه درگاه تو جویم
01:01:04همه از فضل تو پویم
01:01:09همه تو حید تو گویم
01:01:15که به تو حید سزایی
01:01:20نتوان وصف تو گفتن
01:01:24که تو در فهم نگنجی
01:01:27نتوان شبه تو گفتن
01:01:31که تو در وح نیانی
01:01:35نبودی خلقا تو بودی
01:01:38نبود خلقا تو باشی
01:01:41نبه جاملی
01:01:43نبه گردی
01:01:45نبه کاهی
01:01:47نبه فضایی
01:01:49همه ازی و جلالی
01:01:52همه علمی و یقیلی
01:01:56همه نوری و سروری
01:01:59همه دودی و جزاهایی
01:02:03نتوان وصف تو گفتن
01:02:06که تو در فهم نگنجی
01:02:10نتوان شبه تو گفتن
01:02:13که تو در را نگنجی
01:02:16نبودی خلقا تو باشی
Be the first to comment
Add your comment

Recommended