Skip to playerSkip to main content
  • 1 day ago

در حالی که حساب بین ادا و سرکان از سال‌ها پیش آشکار می‌شود، کشمکش‌ها بر سر کراز همچنان ادامه دارد. با این حال، دیگران در حال بیدار شدن از راز بزرگ ادا هستند. اگرچه ادا سعی می کند دور بماند، اما سرکان تمام تلاش خود را می کند تا بعد از سال ها ادا را دوباره به دست آورد..

سریال، در بازیگران; علاوه بر Kerem Bürsin و Hande Erçel، در این سریال نام های موفق بسیاری مانند نسلیهان یلدان، اوریم دوغان، آنیل ایلتر، الچین آفاجان، باشاک گومولسینلی اوغلو، علیجان آیتکین، سارپ بوزکورت و سینان آلبایراک حضور دارند. .
Transcript
02:32مامان؟
02:34مامان؟
02:36مامان؟
02:40مامان؟
02:44مامان؟
10:01احباز رفت، حالاً به هم خورد
10:04انا رو بردار نمیخورم، اصلاً به هم نچسبید
10:07سرکان، چطه دادش؟ خیلی باشو عجله داری؟ داری فراغ میکنی؟
10:16بابا اینجا محدوده خطرناکه بیا
10:18کجا دادش؟ چه خبره؟
10:20توصیبه ده ببینم
10:22در مورد کاره؟
10:25لس لسنگه اگه مهمی نیستن، بخیال دادش
10:27تو بگو چه میخوای سرود انجام بدهیم دادش، بگو چه؟
10:29کارهایی بسیار مهمی داریم، همه چی آمادست مگه نه؟
10:32کلی خرید کردم، نمیدونم که برای یه چی
10:34عالیه
10:35این چی الانا؟
10:44دارم ماهی میگیرنده داشت
10:45خب، ادا الان اینجا چی کار میکنه؟
10:47میخوای چی کار داشته باشه، اومده دخترش رو ببینه
10:50واقعاً، ببین، نمیتونم تعمل کنم این بابا رو تعمل کنم
10:53دخترم داره باش ماهی گیری میکنه، اصلاً نمیتونم قبول کنم
10:56من گبی چی روز ماهی؟
10:58بوبا حتما سایی داره، دل ادا و کیراس و بده است بیاره
11:03حتماً میخواد خانه ما دیگه آماده، مال اون باشه
11:05نظر منم همینه انگین، ولی اون بوبا هسته، این بوباه، اون من رو نشنخته
11:10همچین چیزی امکان نداره، تا زمانی که بولاد هست غیر ممکنه
11:14سرکان، کاری که لاسه مرا بکن داشت
11:16وسایلو خریدی؟
11:18خریدم، ولی جداش، به نصارت زیاد روی نکردی؟
11:22نه، باید دخترم بفهمه که بولاده
11:26اما جداش تو ماهی گیری بلد نیستی که
11:28بلد بودن که نمیخواد غلابا میندازی، ماهی میگیریم یای بیرون دیگه همین؟
11:32خیلی خواهد باشه، پس من وسایلو برات بیارم
11:35باشه
11:36باشه
11:37ببینم این سرکانه؟
11:48آآ
11:49سرکانه، وایست من ببینم
11:54کراس؟
11:59چه خبر؟
12:01خوبم
12:02سرکان؟
12:03ادا؟
12:04اینجا چی کار داری؟
12:06آآ
12:07هوا خوبه، اومدم ماهی گیری
12:09تو ماهی گیری بلد نیستی که؟
12:10بنام بای من که میتونم
12:12عالی هستی، مرسی که باورم داری، حتی اقل یکیتون باورم داری، مگه نه؟
12:19غلابه اونقدر بزرگو میخوایی چی کار، اینجا کم اوقه
12:23ادا، کم اوق به نظر میاد ولی به اندازه ای که باور نمی کنی همیخه
12:29بدیم با هم ماهی بگیریم
12:31باشه، بیا
12:33بیا میگیریم، ولی قبل از همه چیز دستکش میپوشیم باشه؟
12:39بیا به غلم
12:41یعنی چی؟ تو ما رو با دستکش میگیری؟
12:44آره، به کرمخاکی که نمیخوایم اینطوری دست بزنم، تو هم هیچوقع اینطوری به کرمخاکی دست نزن باشه؟
12:50با کرم نیست
12:51چیه؟
12:52خزنده
12:53خزنده
12:54خزنده، خزندم، چه میدونم، فامیله همونه؟
13:02بیا ببینم، دستتو باز کن
13:04آه، عالی، اون یکم بده؟
13:10عالی، قبل از همه باشه؟
13:12این سنیم، بیا بیشه؟
13:16حالی
13:18خواب، آماده ایم
13:20اینو برداریم؟
13:22به صورت حرفی؟
13:24بگو الان بگو چیکار کنم، آ؟
13:26خیلی خب دادر، شلن تو ما رو به گلاب بس کنه، فکر از قشن بس کن گلاب دیده نشه...
13:32ترجمة نانسي قنقر
22:52ته سالها داری از جان مراقبت میکنی
22:55طبیعیه که خیلی از کارها یاد درفته باشه
22:57ندونی باید چه کار کنی
22:58میدونی من این روزا چقدر دارم سختی میکشم
23:00برای مراقبت از جان
23:02جدی؟
23:04آره
23:05محفظم نشد
23:06نه
23:07اون خانمه های توی پارک بودن
23:09اونا فقط از من و شوهراشون متنفرم
23:12سرکان میدونه؟
23:15نه
23:15اصلا
23:16اگر به شنوه بوافر کن به خدا
23:18سنده سنده پوسته با میکنه
23:20باشه
23:21حلش میکنیم نگران نباش
23:24بیا یه کاری بکنیم
23:26تو به من کمک کن منم به تو
23:29تو و من رو نجات میدیم منم تو رو
23:31برگردیم به نظم قبلی زندگی ما
23:34نظرت
23:35خیلی خوش شوال میشم خانم
23:38یه چی از هم بده
23:39بیا بریم
23:43میترسم با روان بچمون بازی کنه
23:45خواهش میکنم به فرستش برم
23:48آف
23:57خیلی خواب
24:01کهی راست
24:05سه تو کمروونده ایمنی
24:07دو تو بالش
24:09چموم نمیشه
24:11نظرت چه بچه را کاملا بسه بنده میکردی
24:14جداً جداً جداً
24:44بله؟
24:46اینچه؟
24:48خلی دره نانشه؟
24:50خیلی خوش دارم، از دوتا تو نبوست میخوام
24:54بیا
24:56بیا اینچه
24:58اون، سنجا به؟
25:02چی گفتی؟
25:04اون سنجا به؟
25:06آه مای، دیدی؟ اده اونجاست، نگاه کن؟
25:08نگاه کن سنجا به؟
25:10آه، سنجا به دیدم
34:42شكرا
35:12شكرا
36:12شكرا
37:12شكرا
38:12ها هر بار که اون دختر کچولوی فرشه
38:14ای من سوار و ماشین شد
38:15کمربندش رو بستن
38:16همچین چیزی نمیشه
38:18واقعا باور کردن ای نیست
38:19ببینینو اینو نگاه کن
38:20اینو نگاه کن
38:21میگه که برنامه کاری یک ماه هم پیدا کردیم
38:24و چی میبینیم آره جای خالی برای بچه نیست
38:27چون سرکان بلد خیلی شلوقه
38:29حیل گرانه هست ماریز
38:30خودت ماره حفی
38:31او رحفی، مثل هفی احفلش آروم بهم نزدیک شدی
38:35که باید دخترم از هم بگیری آره؟
38:37همچون چیزی نیست
38:39هنوزم مثل روز اول بیه ساس و روباتی فهمیدی
38:42هنوز روباتی اصلا نفذ نشدی
38:45برمیگردم، برمیگردم به روز اول
38:48با غیاف و زبون شیرینت همش منو خر میکنی
38:51من دیگه خر نمیشم، دیگه خر نمیشم
38:53چون فهمیدم، این تو، تو
38:55تو به من میگی قلب ندارم، قلب تو هم خار داره
38:59نمیفهمن چون رسمت ادا باید، اسم گل میشد
39:02چون مثل گلی و من دیگه گل نمیخورم
39:04دیگه گل نمیخورم، یعنی با خوندن اینا فکر میکنم سرکان احمقه
39:09میدونه این سال پیشم خواست از زندگیش بیرونت کنه
39:12هنوز سعی میکنه از زندگیش خارج کنه
39:14و در زم پنی ساله که بچه داری ولی خبر نداری
39:18چرا خبر نداری؟ چون که قلبت خار داره
39:21نمیخواست که بدونی و الان میخواد ازت بگیره
39:24چون تو همینچون آدم یفتی نمیتونی
39:26چون اینجوری هستی خبر نداشتی باشه؟
39:28من نمیخوام باها تحرف بزنم
39:29نه، حرف بزن، حرف بزن، درباره اینا بکنی حرف بزنی
39:32باشه، پس دیگه زیادی خودتو خسته نکن
39:34تو دادگاه با هم حرف میزنی
39:36میگی دادگاه، ولی تو دادگاه میبینم
39:38دادگاه یعنی شکایت میکنی؟
39:40ازت شکایت میکنم
39:41برونده ی حضانت موی مباره هستی
39:44از آماده ی دیدن یه سرکامبولات دیگه باش
39:46هر کاری از دستت برمیاد بکن
39:50ها، اینطوریه
39:51جناب تمام بیاناتی که بنده به دادگاه ارائه داده هم
40:08هکز بوده
40:17به خدا ترسیده، مالا ترسیده
40:20چه ترسیدنی؟ سر عقل اومده
40:23بیاناتتون رو تحت فشار احسار کردین؟
40:28نه، یعنی
40:30زیادم تحت فشار نبودم
40:33ولی نمیتونم سرکامبولاتو به عنوان پدر تصور کنم
40:37نمیدونه داره چی میگه؟
40:40نمیدونه خاطی کرده
40:42آره بابا، خانوم غازیم حرف تو رو گوشت میده
40:44خانوما، لطفاً
40:47ولی یه لحظه خانوم غازی حق ما رو دارن اینجا میخورن آخه
40:50اتفاقاً حق ما رو خوردن
40:52یه ها تصمیم گرفتن ازمون شکایت کنن
40:54بیاناتی که شما به عنوان شاهد به دادگاه ارائه دادین
40:59حقیقت داری یا نه؟
41:00تبقیه نظرات بنده اون آدم فضایی کچولو نه یه مامان احتیاج داره نه یه بابا
41:05اشتبال اون کسی کرده که اینو آورده اینجا
41:09یعنی الان من مغصر شدم
41:12ای اینایی که پشتم لشستن سالها دروخ گفتن کی مغصره؟
41:17نه یه جوری میگین انگار که اصلا تقصیر شما نیست
41:19شما کارهایی قابل بفتشی نکردین
41:21اینو اصلا خبر ندارن که ما چی کارهایی براشون کردین
41:24نه خیرم آقا سرکان خیلی خوبیه
41:26باید با یه مادر همچین رفتاره میکردنگین؟
41:29رفیقه دختری گل پروشم اینجا پیش رنگ کردنگی
41:32نظر تو اینه؟
41:33همه شب سیرش میکاری
41:34همه به جز دایلیز و سرکانبولات از سحن دادگاه برن بیرون
41:48ایگه همه چی نمیشه؟
41:50ایگه همه همه همینه بگن
41:53این کار سرکانبولات
41:58یه پدار این نفتار نمی کنه
42:02بمونیم
42:03چرا سرینگه؟
42:04باشه با چرا ما باید بینیگیرون
42:06باشه رو بیوفت
42:07چست میدیم اونجا؟
42:08ببخشید
42:10خیلی بقت داخلن
42:21حتما یه تصمیمی گرفته میشه مکه نه؟
42:24ادالت برقرار میشه
42:26بله هزانتو به ما میدن
42:28میبینین پا میدن
42:29میبینین پا رو جومم میذاره
42:31چی میگی آیدالتو؟
42:32خانوما به اندازه کافی حرف سدین
42:35خانوم غازی هم بیرون امون کرد
42:36نهی
42:37حق باقا کماله
42:38بارون باشید
42:40چی شد؟
42:49چی شد؟
42:49تصمیم دادگاه چی شد؟
42:50خانوم غازی
43:04به خاطر کیراز
43:05با فهتره توی خونه زندگی کنیم
43:07چی؟
43:08کجا؟
43:17خونه ما رو میگی؟
43:19خونه ما خیلی بزرگی
Be the first to comment
Add your comment

Recommended