Skip to playerSkip to main content
  • 4 days ago
در حالی که عروسی سرگرم کننده فازل دده به پایان می رسید ، آوریل سینان و اوزج را عاشقانه دید. اپریل که با اثر منظره ای که می بیند
گیج شده است ، به آستانه یک افسردگی بزرگ می رسد. آیلا اپریل را تشویق می کند و اپریل را قادر می سازد تا تصمیم به ادامه مبارزه بگیرد. اپریل دوباره بلند میشه و وارد رقابت خنده دار با اوزج میشه

آیلا و برزان یک کارگردان بازیگر را تحت درمان قرار می دهند. در پاسخ به درخواست کمک کارگردان بازیگران ، برزان و آیلا در یک مجموعه عکس در محیطی که هرگز انتظارش را نداشتند ، قرار خواهند گرفت.

میفهمند که با هم همسایه هستند و بدتر از آن اینکه در یک بیمارستان هم همکار یکدیگر هستند.
در حالی که قهرمانان ما در سریال در کنار هم لحظات جالب و جذابی رو سپری میکنند و همزمان با اینکه سعی دارند جان بیماران و مریض های اورژانسی بیمارستان را نجات بدهند ، لحظات عاشقانه و خنده داری را نیز باهم می گذراند.
بازیگران: سرهات تئومان(سینان)، دویگو یتیش(نیسان)، دریا آلابورا(تورکان)، سرنای آکتاش(زینب)، باریش آیتاچ(ازگور)، سرتان ارک‌آچان(عابدین)، سینم اوچار(آسمان)، سرکان ازتورک(مالک)، آچلیا اوزجان(سِوجن)، رژدا دمیرر(آیلا)، تامر تراس‌اوعلو(برزان)، بلیت ازوکان(ملک)

تولید: مدیاپیم
تهیه کننده: فاتیح آکسوی
کارگردان: هاکان اینان
سناریو: گوکهان هورزوم، جیهان چالیشکان‌تورک، امینه یشیم آسلان

Category

📺
TV
Transcript
00:00بیا اینجا
00:30چی بگم رئیس واقعا ناراحتم میدونم واسه خودت و دخترت خوبه ولی دلمون تنگ میشه چی کار کنیم
00:39سفرت به خیر باشه ممنونم
00:42نیسانا به تو میسپرم مراقبش باش باش بیاین اینجا
00:52من رفتم شیطونی نمی کنیده باشه هر روز میخوام آمار بگیرم باشه
00:57نگران نباشه سفر به خیر
00:59دکتر ما رو فراموش نکنید سر بزنید دلمون تنگ میشه
01:04من اونجا طاقت نمیگرم معلوم میام
01:10چرا زحمت کشیدی؟
01:11از طرف همه این بچه هست
01:13بعدم بازش کنید
01:17دکتر خیلی کار واسه هم کردید
01:20دلم واسه تون تنگ میشه
01:22گریه نکن مالک کاری نکردم
01:28دوستان ببینید
01:34درسته بازیاتون تازه منو میشنسیم
01:36درسته بازیاتون تازه منو میشنسیم
01:39ولی خیلی هم سال هاست که منو میشنسم
01:42قطعا از همه تون خیلی چیزا یاد گرفتم
01:46و امیدوارم شما هم از من راضی باشید
01:49این یه خداحافظی نیست
01:53و من به همه تون قول میدم که بازم
01:58تک تک تونو ببینم
02:01تا اون موقع
02:04خدا نگه دارم
02:07نیبینم ات رفید
02:10یه لحظه بیانید
02:13بر این دیگه نیستم
02:15دیگه نیستم
02:23ببینی دوستان
02:25دیگه خوددانی
02:27نمیدونم کدومتون سرپرست میشین ولی باید زودتر شروع کنین
02:30چون واقعا کارای زیادی هست که باید تو بیمارستان انجام بدید سخته
02:34پس اجله کنید
02:36زود باشید بچهان
02:38من فرزان یه تصمیمی گرفتیم و بخواستیم قبل رفتم بهت بگیم
02:41نیازی نیست بگین چون من میدونم به خوبی از پس همه کارا برمیم
02:45دیگه اینجوری نکنم
02:50قیامت که نشده بازم همدیگره میدونیم
02:52نیدونم برای خوب عادت کردم هر روز صبح ببینم ات
02:58آیله رست میگه
03:00خیلی بهت عادت کردیم با همون در تماس باشم
03:03البته بهتون زنگ میزنم براتون عکس میترستم
03:06به زودی میبینم ات باشه
03:09باشه
03:11خیلی خوب دیگه ببینم چه میکنید
03:15نگران نباشم سفرت بخیر
03:17ملنون
03:19بیم
03:21اتاقای بالا رو کنترول کن کم و کسری چیزی داشتی حتما به این بگو باشه
03:25اگه کمک هاستی دیلان رو پیدا کن بگو من فرستادم ات
03:29بعدش هم برو طبقه پایین فهرست اونجا رو جمع کن برام باشه
03:33خب تموم شد حتما به من خبر بده
03:35چشم دکتر خسته نباشی
03:36خشم دکتر خسته نباشی
03:38همچنین؟
03:39اینا رو امزا میکنین لیست خرید بیمارستانه
03:40باشه بیارش اینجا ببینم
03:44راستی تدارکات کن پیش میره
03:46به مالک بگو حلش کنه باشه
03:48چهش حتما بهشون بگم رایس
03:50همون آیلا کافیه
03:52رایس خسته نباشی اگه سر چلوقه میخوایید بعدم بیا
03:56سینان همینجوریشم کارم زیاده
03:58تو دیگه مسخره نکنی نمیشه؟
04:00باشه مسخره نکردم فقط سر به سرت گذاشتم همین
04:03خب به جاش حمایت کن چون اگه من از فرزان عقب بمونم دیوونه میشم نمیتونم
04:07باش عزیزم آروم باش تازه کارتم خوبه اصلا نگران نباش
04:11از تو چه خبر؟
04:13نیسان خوبه؟
04:14آره اونم خوبه من برای این که یه چیزی یادش بیاد دارم تلاش میکنم
04:20بعدی درست نمیشه باید هرچی زودتر درستش کنم
04:22آه سینانجور خودت هم میدونی با عجله درست نمیشه؟
04:25آره میدونم ولی اون عابدین دست بردار نیست برگشته میگه قرار بوده ازدواش کنیم
04:30من اجازه نمیدم
04:32آفرین داداش شجاع خودم
04:35دکتور یعنی رئیس ببخشت مازه هم شدم ولی بااتون کار دارن آقا مونیر از محسسی
04:42ها باشه الان میام تلاشتو بکن
04:50دکتور سنبوگیم
05:02یه لحظه
05:04چی شده ای پیر؟
05:04بخشنامه ایه که دکتور مراد آماده کرده؟
05:06آره خب
05:07امزوش نکنین
05:08طبق منابع باوسق پرسونل زیاد رازی نیستم بهتر عجله نکنیم
05:13اما همه اینایی که اینجا نوشته به نفعشونه
05:17اینطور به نظر میرسه ولی رازی میستن
05:19طبق منابع
05:20ایپک چیه دو ساعته این من من من میکنیم اگه خبر نگاری؟
05:30علی داشت با دکتور فرزان حرف میزد
05:36توضیح بده ببینم قضیه چیه؟
05:39من داشتم راحت میشدم دیدم علی با دکتور فرزان
05:42داشت من میخواستم برن مرسین ولی دکتور مراد اصرار کرد گفت نرو اینجا بدون تو نمیجرخه ولی خودش رفت
05:49قسمت دیگه کجا رفتی خانم آها کجا رفتی؟
05:52یعنی چی؟
05:53یعنی چی؟
05:56چی شده؟
05:57خانم دکتور چون بخشنامه که آقا مراد دادنه امزا نکردین همین الان شنیدم خیلی از این قضیه ناره چونه خانم دکتور؟
06:06ولی من چون اونا نخواستن
06:09ایپک؟
06:10دکتور من هرچی میدونستم و بهتون گفتم
06:14آفرین واقعا باورم نمیشه الان باید چی کار کنیم؟
06:17دکتور آخی خودم شنیدم
06:20مالک؟
06:21بله دکتور
06:22پرونده ی مریض اتاق شماره یده
06:27بریم
06:30مالک؟
06:31بفرماییم کارم دکتور؟
06:32بیار میخوام امزاش کنم
06:33همین الان باید امزاش کنم زود باش
06:35امزا کنین فایده نداره موند برای فردا
06:40وای فردم که آقا فرزان سر پرسته اینجا میشه
06:45واقعا که فرزان
06:48من میدونم باید چی کار کنم
06:52خب بگو ببینم امشب کجا بریم؟
06:55واقعا تبریک میگم فرزان
06:57چه خوب فیلم بازی کردیم
06:59ولی کارت درسته
07:00عمدن آخر وقت این کار رو کردی که نتونم امزاش کنم و تحویلش بدم
07:04ولی تو صبح میای و با دستای خود تحویلش میدی واقعا آفرین
07:09اصلا فکرش هم نمی کردم اینقدر حق باز باشی فرزانجون
07:13ببین عزیزم
07:14حساب حسابه کاکا برادر
07:17قاطیش رو نکن
07:23خوب
07:24نگفتی کجا بریم؟
07:26اینقدر خستم که میخوام برم خونه استراحت کنم
07:30بعدشم سر این سرپرستی نیسان رو فراموش کردیم بریم یه سری بهش بزنیم
07:35باشه
07:36ازم دلخوری؟
07:38ببینم خود چی فکر میکنی
07:43بعد خسته شدم نایده دارم را برم
07:46من که گفتم مدیریت سخته خسته میشیم
07:49کل روز سر به سرم بازاشتیم
07:51باشه باشه واسه امروز بسه بیم
08:00نیسان
08:01گوشه لپتو پاک کن
08:03اینجا
08:04اینجا کیک مونده
08:05اها
08:06بردشت
08:07این دیگه کیه؟
08:16نمیدونم
08:17من باز میکنم
08:18واق واق نکن دده باز میکنم
08:23سلام
08:24سلام
08:25بازم بیرون بودین؟
08:27اومدیم به نیسان سر بازم
08:28بفرماین تو کیکم داریم
08:30خدا رو شک نیسان مثل قبل نیست
08:32وگرنه یه تیکم واسه تو نمی بود
08:34نمی بود
08:36بشین عزیزم بشین بلند نشو
08:37غریبه که نیستیم
08:38ما همخونه ایم عزیزم
08:47خوابا نیسان تو منو یادت میاند
08:50یه مدت ازمیر بودم
08:52مامانت همیشه منو دوت میکرد خونتو
08:56رستش من یه چیزای خیلی کمی از ازمیر یادم میاد
09:01ولی ببخشید شما رو یادم نمیاد
09:05بی خیال
09:06هیسان جون مذارت خواهی نمیخواد
09:08همامون درک میکنیم
09:10باش عزیزم این کاملا موقعت خودتو ناراحت نکن
09:15میگم به خانوادش بگیم
09:18نه آبجی بهتره نگیم
09:19بذار اول حالش خوب شه بعد میگیم
09:21نمیخوام اونارم نگران کنم
09:22درسته ولی ممکنه زیاد طول بکشه
09:25طول نمیکشه آبجی من اجازه نمیدم
09:28هر کاری از دستم بر بیاد میکنم تا حالش خوب بشه
09:32باشه باشه من فقط
09:35من باز میکنم
09:36نه تو بشین
09:46آبیدین تو اینجا چیکار میکنیم؟
09:47خودت چی فکر میکنیم؟
09:48دخالت نکنیم
09:49میخوام بهش پیشناده ازدباش بود
09:51زده به سرت فکر کنم یادت رفته همش یه بازیه
09:54نه خیلی یادمه
09:56اگه دوست نداری به اون داداش عزیزت
09:58بگم که داشتیم فیلم بازی میکردیم
10:00بکش کنار
10:01آبدین
10:02میگم بارا کنار
10:03آبدین؟
10:04واسه چی اومدی اینجا؟
10:06دکتر؟
10:07دیگه نمیتونی جلای منو بگیری؟
10:10اشقم زندگیم همه کسم
10:12ای خرشید روزهای عبری من
10:15قربون موهای اسکاچت برم
10:17با هم ازدواج میکنی؟
10:19ببین سنگ حلقت از کلم بزرگتره
10:21ولی من من نمیدونم
10:24آبدین باشو برو
10:25دکتر خواهش میکنم
10:26دیگه نمیذارم دخالت کنی
10:28آبدین الان وقت ازدواجه
10:30مگه اوضاع نیسان رو نمیبینی؟
10:31اینجوری میخواد تصمیم بگیره؟
10:32ها عزیزم تا نمیدونیم
10:34ولی خیلی وقت تصمیمشو گرفته
10:36من و نیسان حرفامونو با هم دیگه زدیم
10:38حدود یک روز قبل از اینکه حافظش رو از دست بده
10:41رو همین مب جواب بله رو به من داد
10:43حتی تالار عروسیمون هم مشخص گردیم
10:45رو همین مب بله گفتم
10:48آبدین شیطونه میگه یه دونه بزر توشش
10:51بچه از که بدیم
10:53آبدین برو بزرد اینسانم استراحب کنه
10:55را بیا
10:56یه لحظه یه چیزی بگم
10:57تو تحصیل کرده ای
10:58هفت سال پزشگی خوندی این حرکان در کنه تولیم
11:00آبدین
11:08ببین هنوزم داره زر میزنه آبدین
11:10امشاد پا تو اینجا نمیذاری فهمیدی؟
11:12پا تو نمیذاری من اینجا کتاک میخونی
11:14یه ببیرم چطوری میزنی؟
11:17مردی که؟
11:26را بیا ببینم احوه
11:28اینقدر از خربازی در میادی که آخرش با دست خودم خفت میکنم
11:31این چرسی بود که گفتی؟
11:33چی گفتم اگه؟
11:34من فقط حرف دلم آزدم به نظرم خیلی هم خوش شما
11:37اوف آبدین اوف
11:38اوف پوف نکن
11:39دل هر فاریش نمیشه
11:40بلاخره به چنگش نیارم
11:41قبلش کن بابا
11:42این هر فاریش نیست
11:43بیا بریم ایر قطع بفرم بیا
11:44چی میمون؟
11:45خودتی
11:46اسمتون رو گذاشتیم رفیق
11:47معرفت داشتیم من اینجا به نمی کردیم
11:49بریم نامردا
11:50پو
11:52کی کار کنم؟
11:53جای خوابم ندارم
11:55آف
11:56آف فهمیدم
11:58ها
11:59اگه اینو بفروشم
12:02منو میکشم
12:07اوف
12:08باید این حلقه رو بکنم دو دست نیسان
12:10اونم فردا
12:11دست بش نمیزنم
12:13اه قرازه
12:14میگم تو رو بفروشم ها؟
12:15ولش کن بابا آخه کدوم احمقی واسه این پول میده
12:19اوف
12:20بذار ببینم چقدرم
12:22پنج
12:23شیش
12:24هفت هشت
12:25هشت و نیم لیره
12:26خوبه
12:27با این پول میتونم ست تا پیراشگی بگیرم
12:29عالیه
12:30تا فردا چطوری طاقت بیارم
12:31بیخیال بابا یه کاریش میکنم
12:38آب جی
12:40من یه فکری دارم
12:43نیسان رو میبرم
12:44چی؟
12:45میخوام نیسان یکم از شلوقی شهر دور باشه
12:48یادته یه خونه ویلایی بود بچه بوده میرفتیم اونجا؟
12:50آره آره یادمه
12:51میخوام نیسان رو ببرمش همونجا
12:54مطمئنم الان خیلی قشنگ شده واسه نیسانم خوبه
12:57تازه از شر آبدین کودنم راحت میشه
13:01همه از چرت و پرت میگه آخر یه بلایی سرش میارم
13:03آره فکر خوبیه حتما بریم بریم
13:05باشه میبرمش
13:07خودم هم مراقب نیسان هستم الان میرم بهش میکرم
13:11منم با فرزان حرف میزنم امروز سرپرسته
13:13مرخصی ها جمع شده آره؟
13:15آره بابا مرخصی دارم جمع شده آب جی باور کن اگه این مرخصی ردیف کنی خیلی ازت ممنون میشم
13:21ازت ممنون میشم
13:23به اسپارش به من نگران نباش
13:25ممنون
13:27من کارتش گرفته بودم کجا گذاشتم
13:29وایسته برم برگردم ببینم کجاست
13:31ببینم کجاست
Be the first to comment
Add your comment

Recommended