Skip to playerSkip to main content
  • 2 days ago
تتعقد خطة إسراء للانتقام من طليقها، الذي أصبح رجل أعمال غنيا ومشهورا بعد أن كان مفلسا، عندما يكتشفان أنهما لا يزالان يكنان المشاعر لبعضهما البعض.

بورجو أوزبيرك
الهان شان
ميليسا دونجل
بوراك يوروك
جوناي كاراجا اوغلو
محمد كورهان فرات

Category

📺
TV
Transcript
00:00موسیقی
00:30موسیقی
01:00یه چه ربطی دار آخه
01:01ببین
01:02خب
01:04اینو کارتهای برودی شماست
01:05با این کارت و شرکت همه جام میرید
01:07ممنون
01:09تو فامیله غارف هستی آخه فامیلت یکیه باش
01:14پسرشم
01:17آی خیلی بامزه ایچه نه
01:20آتی
01:21اگه چندار فامیله رئیس شرکت بود
01:23به عنوان کار آموز شروع به کار نمی‌کرد
01:25مگه نمی‌شه؟ مگه داریم همچون چیزی بشه؟
01:30خب بگذاریم باورد دارم که به دوستان کار آموز در طول شش ماه کمک می‌کنید
01:34و کار با اونا یاد می‌دید
01:36کی می‌خواد به تحصیلاتشون برسید؟
01:39من فرای خانم
01:41الان دیگه کارم تمومه
01:43آلی
01:44زود باشید همه برن سر کارشون
01:47زود باشید
01:48ممنون
01:52ببخشید
01:54ما کجا بشینیم
01:56شما فعلا رو جا بشینید
01:58فعلا رو جا بشینید
01:59یه سوال
02:03اتاق آقای آزان کجاست؟ این اطرافه؟
02:05اتاق آقا آزان
02:06تو چرا سراغ آقا آزان رو می‌گیری ها؟
02:08آقا آزان رئیسه
02:09خیلی هم این طرف ها نمی‌اد
02:11درزم خیلی هم با کار آموز و حرف نمی‌زنه
02:13بیاد لپتاباتون رو بهتون بدن
02:20بیاد سو
02:21آقا آزان ده دقیقه دیگه جلستتون شروع می‌شه
02:26باشه، پینار
02:28بله
02:29کار آموزه هم تو جلسه باشه
02:31الان اوکی می‌کنم
02:32بله
02:55آه
02:56آه، تو داری بازی می‌کنی؟
02:58بله
02:59بازی نکن
03:00نکن یک کاری میکن این روز اول اخراجت کنن
03:02ای کاش
03:03کاش که
03:05اینگار دیلت نمیخواد کار کنی
03:09چرا استخدم شدی اون وقت
03:11بیا راجع به شرف نزنیم باشه
03:13بگو ببینم تو
03:16اون روز از دست یکی
03:18عصبانی شده بودی که اون پول داره و تو نیستی
03:22اون آدم کیه اینجا کار میکنه
03:24چیز یعنی
03:28چیز شخصی پرسیدن؟
03:30آره شخصیه
03:31خیلی ببخشید بیا فکر کنیم که اصلا نپرسیدم
03:35به دستور آقا اوزان شما باید توی میتینگ شرکت کنید
03:45باشه
03:46میتینگ یعنی جلسه
03:56با آقای اوزان؟
03:58آره عزیزم با آقا اوزان
03:59زود باشین دوستان بریم سر جلسه
04:02من که گفته بودم نمیتونی تحمل کنی
04:05آبجی قوامو دست زود باش بیا
04:11ریحان حس میکنم
04:13اسرا قطعاً واسه اینه که پسر اما تور کنه
04:16یک کارهایی میکنه تو شکر
04:17آبجی تور کردن چیه دیگه؟
04:19چرا اینجوری عرف بیزنی؟
04:20اصلا نقشن تو نیستا
04:21من قطعاً باید یک کاری بخونم
04:22اصلا چرا همیتونی بایست دادم؟
04:24بایی مامان
04:24اگه عشتی کنم تو چی کار میخوایی بکنی؟
04:27آه
04:27تازه اگه هنوز نسبت به هم احساسی دارن
04:30بهتره عشتی کنن به نظرم
04:31بر بر بر بر بر
04:32چرا تو پرد نگو عزیزم؟
04:35این چرفی خدا نکنه
04:36نمیخوام نمیخوام
04:37اصلا من اینجورسه نمیدم
04:38چیه اتفاقی بیفته؟
04:39نه امکان نداره اصلا
04:41نه کافیه
04:43من خودم شخصا
04:45با عنوان زمورد
04:47توی پلوسه یه انتخاب
04:48عروس هم شرکت میکنم
04:49شرکت کن آبچی شرکت کن
04:51حتی اصلا به نظرم
04:52آزارم دخال عدد باشه
04:54خودت عروس انتخاب کن
04:55اصلا تردید نکن
04:57ایوال
05:02ریان راست میگم
05:03راست میگم
05:04فکر محشریه
05:06به همه خواهر بدیم
05:07تو محله میخوام
05:08تمامی دخترهای جوون رو ببینم
05:10خبر بدیم مامان
05:12مگه ما خبر رسانیم
05:14همان از این دختر
05:18سلام
05:19سلام باید
05:20باید قبل از شروع جرسه
05:26یه چیزی بهتون بگم
05:27راستش میتونستم
05:30این رو شخصا به اصرا بگم
05:31ولی خواستم همه تون این موضوع رو بشنوید
05:33من و اصرا با هم یه گذشته ای داریم
05:44اصرا همسر سابقه من
05:49ما
06:00ازدواج خوبی داشتیم
06:02ولی
06:05به خاطر اشتباه های من تموم شد
06:08آره مغصر همه چیز منم
06:11اصرا
06:12جلوی همه ازت مذارت خواهی میکنم
06:17میتونی منو ببخشی
06:19اصرا
06:26اصرا
06:30اصرا
06:33اصرا
06:35اصرا
06:36اومد
06:37سلام دوستان
06:39خوش اومد اغاز
06:41سلام
06:41به کارموزای جدید منم خوش اومد میگیم
06:44خیلی ممنون
06:45ممنون
06:46قبل از این که جلسه رو شروع کنیم من یه فکری دارم
06:50میگم از این کافه کناری قهوه بگیریم
06:55چطوره
06:57خیلی خوبه
06:58آره با هم میخوریم
06:59خوبه ها همین جریه توی جلسه ها قهوه میخورن
07:06راستش منم زیاد ترجمه
07:08ببخشید ببخشید ببخشید
07:10اسرا بود اسمت نه؟
07:12بله اسرا
07:13آره دوستان قهوه تونو
07:14سفارش بدید تو هم بود و برو بگیر بیار
07:17من؟
07:24آره تو مشکریه؟
07:27نه نه مشکری نیست
07:28خوبه من قهوه
07:30قهوه فیلتریه بدون شکر
07:32حدس خوبی بود
07:41زود بشید دوستان شما هم به اسرا خانوم بگید
07:44واید شکلت موکا بدون لاکتوز لطفاً
07:46منم واید شکلت موکا
07:48قهوه فیلت واید
07:49لایت
07:50منم لاته بدون لاکتوز
07:52منم کاپوچیلو با شیرزویای پرکف
07:55دبل اسپرسو
07:57خوب میدونی دیگه منم لاته میخورم
08:08باش اسرا برو
08:10همه سفارش شدن
08:12زود باش اسرا
08:13بجوام بجوام بجوام
08:15خوب دوستان اینم که حل کردیم
08:19موضوع جرسه چیه؟
08:20اگه میخواید ببرسی نمونهی که براتون آماده کردیم شروع کنید
08:23دوستان شروع کنید
08:25میخواد من رو زایه کنه
08:29من تجربه دارم
08:30اون همه سال گارسون بودم اینا رو نمیتونم حفظ کنم
08:34آخ مغز من تلاس
08:36الان هر کاری میکنی و ورش کن و به من توجه کن باشه
08:40شروع میکنیم
08:42ممنونم
08:43فلتلویت با شیره کمچرپ
08:47لاته بدون لاکتوز
08:49کاپوچیلو با شیر سویا
08:50اسپرسو دابل
08:52لاته
08:53چکلت موکا
08:55قهوه یه فیلتری بدون شکر
08:57موکا با لاکت چکلت
08:58و شیره بدون لاکتوز
09:00و اینکه بیسکویت ساده خریدم براتون
09:03و بازم بیسکویت خریدم
09:05ولی اینکه کی بدون گلوتنه
09:07برای کسایی که به گلوتن
09:09حساسیت دارم خدایی نکرده
09:11ممنونم
09:14فقط اینکه این قهوه سرد شده
09:20قهوه ی منم سرد آقا
09:22تو خودتو نمیداختی
09:25بس افقتا تحجرب میکردم
09:27اصاب خورد کنه درد سرد
09:29ولی اسرا چیزی گفتی؟
09:30نه گفتم اگه میخواید همه یه قهوه ها رو جمع کنم
09:35ببرم و از اول دوباره بگیرم
09:36آره خوبه قهوه همه رو ببرم از کن
09:39باشه
09:48خواب حدی
09:49بگو گوش میدن
09:51آقا زنانم اوزه من کاتالوگاست
09:54احمد زود باش سریع تر باش
10:00باید بدونی که سرد بشه ببرمشون آسوس باش
10:03ولی آب جسم من محمده
10:05حالا چه احمد چه محمد میگم
10:08زود باش هجله کن
10:09قهوه ها رو بری زود باش
10:11هیشالله که زبون و دهنش رو میسوزه
10:14آقا زنان
10:15نشه جانتون
10:15نشه کنم تو بخشی کاتالوگا همسانسازی درست باشه
10:18یه فرصت بزرگیه که
10:20منظورمونه نباید در دستش بدیم برحال میگه
10:23اسرا جون خیلی ممنون
10:25اگه توی خود کافم بودیم قهوه همون انقدر داغ نبود
10:28ممنون
10:28خیلی خوشحالم چه حالا خانم ممنون نشه جونتون
10:31آقای آزان
10:36شما قهوتون رو پسندیدین اونجور بود که میخواستیم
10:39که به ممنون
10:40فکر کردی با کی طرفی آقای آزان
10:44من اسرام اسرا
10:46سبکا
10:48هنوز کارم با هات تموم نشده
10:50راستی منم با آدم نظرم یکیه
10:52اگه این همسانسازی رو قبول کنی
10:54ما دیگه کارا رو شروع کنیم
10:56اسرا ببینم نظر تو چیه
11:00راجع به چی؟
11:03راجع به این شرکت های طبق وندی انبار
11:05کیلر
11:09یعنی قاتل
11:11یعنی میگید قاتل کاتوگریک؟
11:15آره تو
11:16از دوستایی هستی که توی بازاریابی تجربه داری
11:19مگه نه؟
11:20من هم میخوام از تجربیاتت استفاده کنم
11:23یعنی از اسمش هم معلومه که
11:29خوب نیست
11:30کش این کار رو نکنن
11:35چی کار نکنن؟
11:37کاتوگوریک ها رو نکشن
11:40به نظرم همسانسازی شرکت فایده نداره
11:47یعنی شرکت هایی هستن که مشکلات کچیک ایجاد میکنن
11:51نباید با همسانسازی مقابلشون قرار گرفت
11:54درست میگی منم موافقم
11:56دوستان به اندازهی که به مصرف کننده ها فکر میکنیم
11:58باید شرکت های خوب هم در نظر بگیریم
12:00لطفاً کارمون رو بر این اساس برنامه ریزی کنیم
12:02پس اینطوری پروژه رو لغت میکنیم
12:04برای امروز همین کافیه
12:06ممنون
12:07ممنون دوستان
12:09اسرا
12:20بله
12:22اینو بگیر
12:27این چیه؟
12:30باید لباسم از خوشوی گرفته بشن
12:32یعنی چیه؟ من این کارو باید انجام بده
12:34البته که تو باید انجام بدی پس کهی؟
12:36کار میخواستی دیگه
12:38اینم کار
12:39سعصیلاتت خوشم اومد؟
12:43همینم خانوم
12:44یکم توپالی ولی نراحت نباش حلش میکنیم
12:49حالا
12:49اگه بیفتی توی جزیره
12:52دور افتاده
12:53سه تحکیزایی که با خودت بخواه برای چیه؟
12:56شوهرم
12:57بچمون و کتاب زخمی ها
12:59خوب نشدی؟
13:03چرا؟
13:04اینشالله یه دفعه دیگه دخترم
13:07آبچی خوبه دیگه
13:09شوهرشو با خودش میبره
13:11جوابه خیلی خوبی داد
13:12تو چرا پس میزنین دختره رو؟
13:13ریحان
13:14من دختری که شوهرشو میبره پیش خودشو چیکا کنم؟
13:17چه اینطور؟
13:17نه نمیشه بعدی
13:19سلام
13:22من اسمم شیماست
13:23سلام شیده جون
13:24مشالله خیلیم خوشکلی
13:26شیما
13:26شیما
13:28خب
13:29تحصیلاتت؟
13:31دیپلوم
13:31دیپلوم
13:33باشه
13:33اشخال نداره مگه نه
13:35پسر من اندازه همه درس خونده
13:38الان میرم سراغه
13:40سوال اصری با دقت گوش بده باشه
13:42آماده ای؟
13:43اگه بیفتی توی جزیره دروف داده
13:45سه تا از بایمترین چیزایی که با خودت میبری
13:49چی میتونه باشه؟
13:50تلفانم
13:54موبایلم و مادر شوهرم
13:56همینه که گفت مادر شوهرم
14:00عروسم میشیشه ایداجا
14:02حتما ولی اسمم شیماست
14:03باشتا ببینم
14:08ما شالله چقدر خوشکلی
14:10همینه خودشه
14:12عجاب و زن دیوونه شده
14:17تو محله نامزد شدن برای عروسی دیگه
14:20چی آخه؟
14:21این چون اسرا استخدام شده دیوونه شده
14:23من نمیفهم اینه رک کجا ورده
14:25مثل برنامه ازدواج کردن شده
14:26الان من بخوام
14:27یه نفرم پیدا کنم
14:28که بخواد با من ازدواج کنه
14:30تو نمیذاری
14:30مامان جان من عزیزم
14:32یعنی دلیلشی میتونه باشه
14:34ممکنه چون که بیکار و بی آر میچرخی
14:36این دلیلش باشه؟
14:37مامان نراهد میشم
14:38تو روخ میکنم
14:39بابا باشه
14:39تو هم از دست زماره دستباری
14:41سر من کالی میکنی
14:42گرچه من
14:44جاز حریف
14:45هیش کسی و چشم نمیگیره
14:46من آشق شدم بامان جان
14:48اف
14:49بای اسرا زود باش لطفا
14:52این زماره دو جادوگر خودش
14:54اینجا وایستاده نماییش بازی میکنه
14:56ولی خب معلوم نیست شاید
14:57اوزان و اسرا
14:58با هم اشتی کرده
14:59خدا کنی
14:59میشه یه دوغ لطف کنی
15:01اومدم دو دشت شا بید
15:02کل ماله جمع شده
15:06دختر خوشکمم شم نبریم
15:08کل ماله جمع شده
15:38معلوم نیست چرا انقالی لباس ها سنگینن
15:43توی جیبشون سنگ گذاشته که من عذیت کنه
15:46ازش بر میاد
15:47والا من دیگه هر چیزی
15:49از این آدم انتظار دارم
15:51واسه اینکه حسابمو خورد کنه
15:53آخ
15:53آخ
15:54خانم آسانسورو خرابند
15:56آخ
15:57خرابند
15:58آخ خرابه
15:59خرابند میگم
16:00چطور؟
16:01آخ آیه وای خرابه
16:04یعنی چی خرابه؟
16:07آخ
16:13آخ
16:15موسیقی
16:17آخ
16:20آخ
16:23آخ
16:27موسیقی
16:57موسیقی
17:27موسیقی
17:29لعنت به دوستا لعنت به خودتا
17:31لباسات
17:32ق dumpling چهتا مقابد به افایی
17:34موسیقی
17:37موسیقی
17:39موسیقی
17:49موسیقی
17:50بی اجازه اومدم داخل
17:54من از خوششی اومدم لباسها رو آوردم
18:20اطرشه عوض کرده
18:21یعنی از بوش فهمیده بودم
18:25هنوزم خیلی منظمه
18:37تو اطرافشم هیچ رده اثری از زن نیست
18:40آشپسخونش دقیقا مثل آشپسخونی مردون است
18:44آخو ازان
18:50هنوزم غذا نمیخوره
18:53هیچ تغییر و تحولی وجود نداره
18:55آخو ازان اگه هنوزم همسرم بودی
18:58من به درست کردن غذای خوشمزه رو
19:00یاد میدتم
19:03نگهش داشته
19:14اسرا
19:28خوشت مند
19:30این قشنگه
19:31ببخشید همینقدر پول داشتم و اتونستم همینو بخرم
19:35این اولین هدیه ایه که بران گرفتی
19:37اصلا امیتی نداره که قیمتش چقدر
19:40من تو آخر عمرم اینو نگه میدارم
19:43قول میدم
19:45تو اینجا چی کار داری؟
20:04من لباساتو آورده بودم
20:07از خوشکشوی لباساتو آوردم
20:11یعنی در واقع بردم دفتر
20:13ولی پینار خانم گفت که باید ببرم پایین توی خونه تو
20:17منم آنو
20:17بذار کنار
20:18نگهش داشتی
20:24همدن نگه نداشتم
20:26وقتی داشتم اصاب کشی میکردم
20:27بینشون اومده دیگه
20:29حتی خبر نداشم که توی خونمه
20:31اوزان چرا انقدر سردی؟
20:33مگه چی میشه اگه نگه داشته باشی ها؟
20:36یعنی انقدر میخوای من از ذهن دیگه تسبب کنیم
20:38بسته
20:39نمیتونی انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده
20:43پشتی بیا توی خونم و وارد زندگی بشی
20:45و به وسایلم دست بزنی
20:47اونو بذار کنار
20:49بیا گذاشتم
20:53الانم برو بیرون
20:54دیگه به هیچ وجه اینجا نیا
20:57اوزان
20:58اوزان نه
20:59باید بگی آقا اوزان
21:01تو کاراموزی
21:02تو کاراموزی و من مدیر آمن این شرکت هم
21:05و وضعیتمون
21:05از این قراره
21:07جایگاه تو بدون
21:09هیده طبقه رو با پرله بیا بالا
21:15به جایین که ازت تشکر کنه کلی حرف بارد میکنه
21:17اینو ببین
21:19برای روز اول بدک نبودی چنار جون
21:28ولی حیب اتاق من نیا باشه
21:30تو این طبقه کسی نیست چهالا
21:31چیزی نمیشه
21:32یه سؤال
21:35بپرس چیه
21:37اوزان چرا تو جلسه اینقدر اصرا و عذیت میکنه
21:39انگار سعی میکرد خوردش کنه
21:42خود منم فهمیدم
21:43ولی دلیلشو نمیدونم
21:44چند روزی خیلی مستربه
21:46حسما ناراحتی داره
21:47حتما همینطوره
21:50وگرنه همچین کاری نمی کنه
21:51آره نمی کنه
21:53خیلی خوب بسته دیگه چنار از شرکت برو
21:56منم دیگه باید برم
21:57یعنی همزمان میریم
21:59باشه پس من میرم
22:01میرم پیش اوزان
22:02تو خونه میبینم ات
22:03میبینم ات
22:04وقتی رفتی
22:06لطفا در ببند
22:17بفرما خانوم
22:26ممنونم
22:29خواهش میکنم
22:30کارت هم رو پیده نمی کنم
22:33بیخیال
22:34خوبی؟
22:40خوبم
22:41یکم خسته شدم انگاه
22:43اون قهوه که آخر آوردی
22:44واقعا خیلی گرم بود
22:46حتما خیلی سری دویدی
22:47عصبی بودم عصبی
22:49راستی بیخیال جلسه
22:52تو خوب جلو رفتی
22:54معلوم اوزان از یه چیز دیگه عصبی بود
22:56میبینم ات
23:00میبینم ات
23:01بایی
23:08سمورت خانم میخواد منو با اوزان آشنا کنه
23:10خیلی استرسترم
23:12والا شانس در خونتو زده رفی
23:14خوب استفاده کن
23:15به ندم هم
23:17اشتباه بزرگی میکنی شیما جون
23:19اصلا با اوزان کاری نداشته باشه
23:21واقعا با اوزان را نمیه بابر کن
23:23چرا را نگاه
23:25ازم اون رفتار عجیبی داره
23:26واقعا با اوزان را نمیه
23:27دیوونه اصلا بابرت نمیشه
23:29خود ببینی
23:30چرا رفتاری آخی
23:31اولا تو خواب را میره
23:33نصو شوار را رفتن میدونی
23:35میدونی میفته رود
23:36یه دفعه خفت میکنه
23:37یه بار داشت احسان را خفه میکرد
23:38بزونت دستش گرفتمش
23:40نه
23:41ناره
23:41درمان داره حلش میکنی
23:44با
23:46بایدش هم
23:47هر روز سیر میخوره با پیاز
23:49یعنی مخلوطی میزنه برایت
23:50حالت به هم میخوره
23:51اصلا نمیتونی تعمالش کنی
23:53بابر کن
23:54آه
23:54منم میخورم
23:55با شایست نمی کنم
23:56بذارینم بگم
24:00این مرد
24:00با زناخ خیلی دوسته
24:03قماربازی میکنه
24:04زنباره است
24:04اصلا شوار خوهر سابقمه
24:06میشتستمش دیگه
24:07با وسط محله
24:07نزفتش بریدم
24:08بی خودی زرون نزن
24:10میتونم میخوای دست به سرم کنی
24:12تا با اصرا آشدی کنن
24:13گول نمیخورم
24:15چه رفتی داره شیما جنگاربونت برم
24:17من فقط خوبیه تو رو میخوام
24:19ای بابا عجبگیری کنم خودهای
24:20من نمیخوام دخترتو دامه این آدم رو بیافتن
24:23آه
24:24من حاضرم به خاطر اون تلف بشم
24:27آخا آزام
24:32دیبونه سرسار ویل کنه بیاد سنت تو
24:34دیکنی
24:35میبینی
24:39زینو
24:43زینو
24:45دختر
24:47از کنچکاوی مردم آدم یه پیامی میده
24:49ولشگاه روز ابلک چطور؟
24:51حالی بود
24:52والا بهتر از این نمیشد
24:53یعنی چی؟
24:54بیا توضیح بده
24:55آه نه نمیام داخل
24:57میرم خونه
24:58بیا اینجا زودتر توضیح بدم
25:00آه خیلی خوب
25:00سبکان اومدم
25:01خیلی خوب
25:09زود بگو ببینم چی شد
25:10اوزانو دیدی؟
25:11آره دیدم
25:12کل روز مثل کارگر ازم کار کشید
25:15یعنی چی؟
25:16یعنی همین
25:17اول رفتم برای اونو همکاراش قهوه خریدم
25:20البته که خوشش نایمد
25:22بعدش رفتم از خوششوی لباساشو گرفتم
25:24و بردم گذاشتم خونش
25:25بعدش کلی حرف بارم کرد
25:28و کلی چرت و پرت بهم گفت
25:30ببینم
25:31اوزان
25:32اوزان خودمون این کارا رو باهاد کرد
25:34اوزان نه
25:35بگو آقا اوزان
25:37اون دیگه مدیر آمله
25:38متوجه ای؟
25:40خیلی عوض شده زینو
25:43به حرفاش همه گوش میدن
25:45زندگی لکسی داره
25:46من و اون یه دنیای متفابط از همیم
25:49واقعا خیلی فرق داریم الان
25:52نه
25:54من اون اوزانو میشناسم
25:57اون دلش نمیاد تو رو نراحت کنه
25:59منم همینجوری فکر میکردم ولی
26:01نه
26:02اونقدر رو که فکر میکردم آسون نمیشه
26:04ای بابا
26:05ولی هنوز گوی برفی که براش خریدم و داره
26:13کدوم گوی برفی داختم
26:15قبلن تو تولد اوزان خریده بودمش
26:18یه خونه یه خیلی کچیک بود
26:20آه یادم اومد
26:21آره همون
26:22خب کن
26:23پس اگه هنوز گوی برفی رو نگه داشته امیدی هست
26:26منم اولش اینجوری فکر کردم ولی اوزان
26:30آقای اوزان زود جوابمو داد
26:32دستش درد نکنه عملا همه حصای اوزانو از بدنش برداشتن
26:38بقید خشمونده
26:39اون دیگه اوزانه عصبانیه
26:41از خشم برم کرده کم مونده که بترکه
26:44آقای اوزانه عصبی
Be the first to comment
Add your comment

Recommended