Zum Player springenZum Hauptinhalt springen
  • vor 2 Tagen

Kategorie

🎥
Kurzfilme
Transkript
00:00Behar? Behar?
00:30Sobe خیر
00:36Sobe خیر
00:38چی کار داریم میکنی ها؟
00:41تقمه مرک درست میکنم
00:42بابام آشقشونه
00:44نراحت شدی؟
00:46نه عزیزم چرا باید نراحت باشم
00:48فقط نگران شدم چون ندیدم
00:49میدونی هر یک شنب صبح بابام این کارو میکردم
00:53دوتا تقمه مرک برا اون
00:55یکی برا من قبل خوردنشم هم میزدیم
00:58دلت برای بابا تنگ شده؟
01:01دلم برایش تنگ شده
01:03نمیتونم ببینمش
01:05کاش حتی اقل میتونستم صداشو بشنمم
01:07اسمش چیه؟
01:10قدیر
01:11قدیر گزگی
01:12میرم مادرمو چکنم
01:22خدا میدونه دیشم اصلا نخابی
01:24ببینم تو هم یا یا نم
01:26تو برا من یکم بعد میام
01:28این به من بستی که داره که به این خونه آرامش بدن
01:32تنهایی آتیش روشن نگه دارم
01:35خوبه
01:36از آتیش روشن کردن خوشت میاد
01:39اینو فراموش نکن
01:43هر کاری میکنم
01:45به خاطر توه
01:47اینو از کجا وردی؟
01:50از هیچ جا
01:51نمیدونم فکر کردم یه لحظه فراموشش کردی
01:54میدونی ما امرو به دوزی متهم کردیم
01:57و انداختی میشنفه
01:58الان یکی میشنفه
02:00اگه نمیداختیم از زندان
02:02اون همه چی راجع به ایپک میفهمید
02:04انقدر به فهمیدن همه چی نزدیک بود
02:07بعد چی کار میکرد؟
02:09مارو به حال خودمون ول میکرد
02:12بعد گذاشته چند سار
02:13از ایپک جدا میشد
02:14هیچی برامون نمیذاشت
02:16باشه عصبانی نشو عزیزم
02:20نمیپرسم چرا این کارو کردیم
02:22مجبور بودیم و کردیم
02:24حق با ما بود
02:25حق مونو گرفتیم
02:27فقط نمیخوام اینو فراموش کنی
02:30همه کارا رو با هم کردیم
02:32هر دومون با هم برابری
02:33دیر نکن
02:34فهمیدی؟
02:46بگو محمود
02:56ببینم خیلی کم پیده ای
02:59همیشه دارم کار میکنم
03:01خودت میدونی
03:02آره میدونم
03:04بیا امروز هم نیگه رو ببینیم
03:06چی شده محمود؟
03:08پول امارت رو جور کردم
03:09هرچی لازمه پرداخت میکنیم
03:11بیا امارت از شرکت بخریم
03:13نفع میدم
03:13ببین خلیل
03:14احساسم نسبت به خانومی پیک تغییر نکرده
03:17بیخوام هرچی زودتر باشه زباش کنم
03:20ماملمون هنوز پاورجه هست
03:22درسته؟
03:23البته که هست
03:24محمود جون چرا نباشه؟
03:27پس تو دفتر منتظرتم باشه؟
03:30خوبه
03:31باشه
03:32بعدا میبینمت
03:33باشه میبینمت
03:35حالا پیدا کردنت یه وظیفه شده به سرم
03:44بیا اینجا آقا قدیر
03:53یه نفر میخواد با هات صحبت کنه
03:56کی میخواد با من صحبت کنه؟
03:58دخترت
03:59بشین اونجا
04:00عزیزم
04:09بابا
04:10بابا حالیت خوبه؟
04:13من خوبم بهار
04:14تو چطوری دخترم؟
04:16منم خوبم بابا
04:18نگران من نباش
04:20باشه
04:21خیلی دلم برا تنگ شده دختر خوشگلم
04:25بابات خیلی دوستت داره دخترم
04:28اینا فراموش نکن
04:30منم دوستت دارم بابا جون
04:34ببینم مامان پیشته؟
04:39نه
04:41مامان پیشم نیست
04:43من با خوهریک پکرم
04:45و امو عمر
04:46میتونی گوشیو بدی به امو عمر آره؟
04:53امه
04:53باشه
04:55میکرد با هات حرف بیزنی
04:57آقا قدیر من
05:01عمر کلیچ هستم
05:02گفتی عمر کلیچ؟
05:08دخترتون جاش امنه
05:09نگران نباشین
05:10بحار خیلی دل تنگتون بود
05:12میخواست شما رو ببینه
05:13ولی نتونست
05:14ببینم کجایید؟
05:16شما تو امارتی؟
05:17نه
05:18رستش ما
05:19تو خونه
05:20توی کارتل هستیم
05:22باشه
05:24خیلی ممنونم
05:26خدا نگهدار
05:28بیا دیدی بابت خوبه
05:38صداشو شنیدی؟
05:40بحار جون؟
05:41چرا گریه میکنی اسیسم؟
05:44میتونم یه تلفون بزنم خیلی مهمه
05:53مامانم هنوز تو اتاقشه؟
06:08هنوز نه ایمتن پایین
06:09میرم چه کنم؟
06:12الو؟
06:15نسلیان خانم؟
06:18دخترم کجاست؟
06:20پیش مامانشه کجا باشه؟
06:23دروغ نگو
06:24امار کلیچ همین الان با هم تماس گرفت
06:27اون توی خونش توی کارتاله
06:29چی؟
06:30اون با اومنه؟
06:32گوشگا نسلیان خانم
06:37اگه بلای سر دخترم بیاد
06:39تو مسئولشی
06:40همین الان برش گردون
06:42شنیدی چی گفتم؟
06:45وگر نه تقصیر من نیست
06:49لحنت بهش
06:59فکر کردم اگه صدای اونو
07:04بهشتبه حالش بهتر میشه
07:05فکر نمی کردم
07:06بدتر بشه
07:07بیچار عزیزم
07:09تو این سن کم
07:10خیلی چیزا رو تجربه کرده
07:12بهش این کاکا اونو میدم
07:15که حالش بهتر شه
07:17بحار
07:30بحار کجایی؟
07:37چی شده؟
07:39بحار اینجا نیست
07:41کجا رفته؟
07:42نمی دونم
07:44بریم اتاقاره چک کنیم
07:45بحار؟
07:49بحار؟
07:51نه اینجا هم نیست
07:57اتاقاره کشت هم نیست؟
08:06امر بحار رفته
08:08من میرم بیرون و اطراف رو میگردم
08:11باشه؟
08:12باشه منم میرم
08:13نه نه
08:13تو باید اینجا بمونی
08:14یه نفر باید اینجا بمونه
08:15که اگه برگشتون تنها نمونه
08:17بحار
08:18بحار
08:19من دارم میرم بیرون
08:32نسلی ها؟
08:38عزیزم حالت خوبه؟
08:41چیزی شده؟
08:43ممانم حالش خوبه؟
08:45ایپیکه
08:47چه اتفاقی افتاده؟
08:49اون با امره
08:50تو اولین خونه هایی که زندگی میکردن
08:53مطمئنی؟
08:54آره
08:55چطور میدونی؟
08:58یه همسایه قدیمی ایپیک زنگ زد
09:00وقتی نتونستن با ایپیک تماس بگیرن
09:03به من زنگ زدن
09:04اینطوری فهمدم
09:05بحار
09:13بچه ها
09:25بچه ها
09:28اینجا دختری ندیدید
09:29حدود ده سال قدش انقدر بود
09:31نه آقا من ندیدم
09:33موهاش بلند بود؟
09:35آره عزیزم
09:36از این طرف رفت
09:43بحار
10:02بحار
10:06کجایی دختر؟
10:13بحار
10:24عزیزم
10:37نمیتونم اینجا بیکار بشینم
10:40بحار
10:44بحار
10:52نباید بدون این که به ما بگیر از خونه بری بیرون باشه؟
10:58خوهرت ایپیک خیلی نراحت شد وقتی ندیدت
11:00ببخشی
11:01چرا فرار کردی؟
11:05خب
11:06نمیخواستم برم خونه
11:10مامانم
11:11منو دوست نداره
11:14میکنم برم پیش بابا
11:16ببین
11:22من با مادرت صحبت میکنم
11:24باشه
11:24حتی اگه اجزه نده من میبرمیت پیش پدرت
11:27خوبه؟
11:28خوبه؟
11:38چی میگی؟
11:40با همون میای؟
11:42اب چیپه؟
11:44بحار
11:46تا اینجا چی کار میکنی؟
11:54اومدم خوهرمو ببرم
11:55ببرمش خونه
11:57همون خوهری که از خونت انداختیش بیرون؟
12:02از این اتفاقا بین هر خوهر و برادری میفته
12:07ایپک بران بیشتر یه خوهر تا دخترمو فهمیدی؟
12:14من برادر اونم
12:17من به خوبی اون فکر میکنم
12:19ولی میبینم که
12:21تو داری از این وضعیت سو استفاده میکنی؟
12:24خیلی کنچکاو هم یه چیزی رو بدونم خلی؟
12:28چرا بعد از اینکه ایپک رو بیرون انداختی شروع کردی به خوشحالی کرده؟
12:32ها؟
12:33قبل از اینکه بیرون اشکانی هم دختر عمود بود؟
12:37ما با ایپک بزرگ شدیم
12:39و هیچ وقت هم دیگر رو ترک نکردیم
12:42حتی اگه یه تار موشم آسیب میدید میدویدیم
12:46الانم این کار میکنیم
12:54وقت شد بریم
13:08بیا بهار
13:10به خاطر همه چی ممنونم عمر
13:18ایپک
13:20داری چی کار میکنی؟
13:22میخوایی برگردی اونجا؟
13:24ها؟
13:26این مرد تا رو بدون پول انداخت بیرون یادت نیست؟
13:28داشتی تو درد سر میافتدی؟ یادت نمیاد؟
13:39ایپک لازم نیست برگردی اونجا؟
13:44داری درباره یه خونه ی من حرف میزنی؟
13:46و اونا خونواده من؟
13:48جز اونا کسی رو ندارم؟
13:50جز اونا جرام؟
13:58بیا بهار
14:00اوزان، ببینم این رفتاره چی؟
14:14اوزان، ببینم این رفتاره چی؟
14:28نگه چه رفتاری کردم مامان؟
14:30نمیبینم که پسرم داره این کار رو میکنه؟
14:32اگه ایپک رفته تخصیر منی؟
14:36تخصیر تو نیست مامان، تخصیر هممونه، آب جی ایپک هم حس کرد که تو این خونه اضافیه
14:42دیوونه شدی؟
14:44ما درها رو براش باز کردیم، براش جا گذاشتیم سر میز، از خانواده همونم جداش نکردیم
14:50این حرفا نشون میده که هیچ وقت نخواستینش
14:52مگه نخواستی به کسی که دوستش نداره شوهرش بدی، واسه همین از خونه گذاشته و رفت
14:58اوزان، داری زیاده روی میکنی؟
15:02زیاده روی نمی کنم آمان، کاش بفهمیم
15:22نمی کنم آمان
15:26آخ
15:28موسیقا
15:42Untertitelung des ZDF, 2020
16:12Mamanم بعد تو حتی یه لحظم نخابید
16:21میدونی
16:24اون هیچ وقت
16:27تو رو از من یا محمد جدا نمیدونه
16:30همیشه میگفت خدا به من
16:33دختر نداد ولی ایپک بیشتر از اون برام دختره
16:36از این بابت ممنونم
16:39خالم مثل مادرم بود
16:40خیلی کارا برام کرد
16:43نمیتونم چبران کنم
16:46پس ما چی کار داریم میکنیم
16:49از حالا به بعد
16:51به خودمو
16:53و همدیگه آسیبی نمیزنیم
16:54همه این دواها یه روز تموم میشه
16:59مگه نه دخترم
17:00اومدم اینجا که ببرامت
17:12نگاه کنی پک
17:16ما خوهر و برادریم
17:19بین برادر خوهر همیشه دوا میشه
17:23ولی کاش اینجا پیدات نمی کردم
17:25نا امیدم کردی دختر
17:28اولش نمیخواستم بیام اینجا
17:31ولی مجبور شدم
17:33بگذاریم
17:35این که چی شد مهم نیست
17:37پایان خوش مهم نه
17:40جلوی همه منو انداختی بیرون
17:42نمیتونم دوباره برگردم
17:45پس
17:46اینجا میمونی
17:49ها؟
17:51با امر میمونی ها؟
17:53اگه دوباره امرو ببینی
17:56اگه باهاش ببینمت
17:59قسم خوردم
18:00میفرستمت
18:01زندان فهمید یا نه؟
18:02فهمیدی؟
18:04تو آخر عمرش دیگه روز روشن رو نمیبینه
18:07نمیتونی این کارو بکنی
18:09اینجوری فکر میکنی
18:11هنوز مدارکشی درباره امر دارم
18:14میخوای تو هم ببینیش
18:16خوش اومدین آقا خلیل
18:31ایپی خانوم خوش اومدین
18:35خیلی ممنون
18:36احمد
18:39ماشین رو ببر تو همیدگاه
18:40لاسی که اقا پنچه هر شده
18:42یه نگاهی بنداز
18:43چشم آقا خلیل
18:45اوزان رفت
18:55آره رفت
18:57به خاطر خودبینیاش
19:00سخت میشه پیداش کرد
19:09ایپک دخترم
19:15بلاخره برگشتی
19:16آه
19:18هزار بار مردم و زنده شدم
19:21برگشتم
19:22نگران نباش خالی چون
19:24نمیتونم دختر گلم
19:25خواب به چشم نمیومد
19:27کجا بودی چی کار میکردی
19:29بگو ببینم
19:30خوش اومدی ایپک
19:32خیلی نگران بودی
19:33ممنونم نسلی هانچون
19:36نگفتم ایپکو پیدا میکنم
19:38ممنونجون
19:39بی خودی خودتو منو
19:42عذیت کردی
19:43ای بابا
19:44چیزی میخوای
19:46بچه رو ببر پیش مادرش
19:48مادرشم خیلی نگران بود
19:50بحار جون
19:54برو پیش مادرت
19:56منم میام میبینم
19:57ات باش عزیزم
20:06خوبی دخترم
20:09نکنه مریضی
20:10خوبم
20:12خاله جون فقط
20:13یکی همیخستم
20:15نگران من نباش
20:17بلطفه
20:18پیسرموش خلیل
20:19کل شهر رو گشت
20:20تا ایپکو پیدا کرد
20:21راستش از این به بعد
20:23منوی پکش قول دادیم
20:26دیگه هم دیگه رو
20:26عذیت نکنی
20:27مگه نه دخترمو
20:29مارو همه رو ترسوندی
20:33آدموی بد اون بیرون
20:34خیلی زیادن
20:36هر جور آدمی وجود داره
20:38همه مثل ما خوب نیستن دخترم
20:40البته عزیزم
20:42بذار یه دکتر ببینتت
20:44اینجوری دلم آروم نمیگیره
20:46واقعا خوبم خاله جون
20:48نیازی نیست
20:49حالا میگم
20:50براش سوپ مرغ خوشمزی درست کنه
20:53زود خوب میشه
20:55عزیزم
20:56اگه خسته ای برو اتاقه
20:58دستراحت کن
20:59میتونی تو اتاقت قضا بخوری
21:02نه خاله نیازی نیست
21:03میرم لباسمو حوض کنم
21:05یکم استراحت میکنم
21:06بعد میام پایین
21:07با هم قضا میخوری
21:09اگه اجازه بدین من درم
21:11باشه پس منم تا برگردی
21:13میز آماده میکنم
21:14سر بلندمون کردی پسرم
21:22کاری کردی که به ما میاد
21:24دل مادرمم نشکستی
21:26ممنون پسرم
21:28با تو چی کار کنم ها؟
21:35بگو ببینم چی کار کنم
21:37به زنمت یا
21:38از سخف این خونه آویزونت کنم
21:40بدون اجازه من
21:42کجا رفته بودی؟
21:44هممامان اشکالی نداره
21:45بچه ترسیده بسکنم
21:46یکی خفشو
21:47به من نگاه کن
21:49اگه دوباره از خونه فرار کنی
21:51تو آخر عمرت بابای بیخاصیتتو نمیبینی
21:54فهمیدی چی گفتم؟
21:55باشه مامان بدون اجازه دیگه بیرون نمیره
21:58مگه نم؟
21:59جرعت نداری
22:00وگر نمیفرستمت به جایی که
22:02دلت برای اون مرکز حمایتی بچه ها تنگ بشه
22:05فهمیدی؟
22:06لعنتی
22:07دارم میرم آشبسخونه
22:09یه قضای درست حسابی درست کنم
22:11چقدر مشکلات من زیاده
22:13نگران نباشه ابجین
22:19ها مامان خیلی نگرانه تو بود
22:22میترسید که پیداتو نکنیم
22:24خودش همین جوری گفت
22:26چرا مامان منو دوست نداره
22:28این حرفو نزن
22:29خیلی دوستت داره
22:30بیا دیگه گریه نکن
22:32بریم صورت تو بشوریم باشه
22:33اون آقا عمر بود؟
22:52بلا آقا صداد
22:52یکم اصابانی هم بود
22:54بذار ببینمش
22:55عمر
23:14کجا بودی پسرم؟
23:17نزدی بود سکته کنم
23:19گوشی تمتو نگاه نمی کنی که
23:25موضوع جدیه حتما
23:34ببینم مربوط ایپکه
23:39چی شده؟
23:42نه به ایپک مربوط نمیشه
23:46زرر به خودم زده شده
23:51انگار یه نیروی ناشناخته
23:54یاداور شد که
23:55یازده سال پیش
23:56چی به سرم گذشت؟
23:58چیزایی که نباید
23:59فراموششون کنم
24:01خیانت ایپک
24:03عمر
24:08ببین هیچ چی رو
24:10از من پنهان نکن
24:11قشنگ درست بم بگو
24:12که چی شده
24:12ایپک رو پیدا کردم
24:16بردمش به خونه قدیمی بود
24:17ولی سوار
24:21ماشین اون آدم نامرد
24:23و فاسد شد و رفت
24:24باهاش رفت بابا
24:25میفهمی چی میگم
24:26سوار ماشین خلیل شد
24:27همون خلیلی که دو روز پیش
24:30اونو از خونهش انداخت بیرون
24:31بدونه هیچ چیزی
24:32خب چی کار میتونست بکنه؟
24:35هر چیزی بابا
24:36هر چیزی جز این که سوار
24:38اون ماشین بشه
24:40بکردم این بار دیگه نمیره
24:44و این که خلیل و انتخاب نمی کنه
24:48اومر
24:51تو
24:52فکر کردی که
24:55ایپک میتونه با تو بمونه؟
24:57به خاطر همینه که انقدر اصابانی
25:01بابا
25:04من گذینه های دکورسیانو
25:10به ایمیلت فرستدم اومر
25:11چیزی که فرستادی رو دیدم
25:13اگه بیکاری بیا هم دیگر ببینیم
25:16پدر توی این زندگی
25:21هر کسی سرنوشو خودشو تعین میکنه
25:24ایپک انتخاب خودشو کرد
25:28حالا دیگه نوبت منه
25:30چی کار میخوای بکنی اومر؟
25:33هر کاری که بتونه بهش آسیب برسونه
25:36اومر پسرم
25:39مگه خلیل دشمنت نیست؟
25:42همه کار مگه نکردی که ازش انتقام بگیری؟
25:45دشمن من اون کسیه که 11 سال از عمرم رو دستید
25:49ایپک
25:49خلیل
25:50نسلیهان
25:52حتی ملیه
25:54همه باید تقاس پس بدن
25:57پدر همه شون باید تقاسشون رو پس بدن
25:59اینجا بودی عزیزم؟
26:14دارم میزو میچینم
26:16برای شام میمونی؟
26:18البته که میمونم
26:20بریم و یه قصه یه حسابی با خون واده بخوریم
26:24خسته شدیم
26:29بهش فکر کردیم
26:31ولی بلاخره خونه به آرامش قبلیش برگشت
26:34همه سر جای خودشون هن
26:36مامانم هم خوبه
26:37همه شمه بخاطر توی عزیزم
26:41خیلی دلم برای نگاه تنگ شده بود
26:50بست کن کسی میبینی
26:53بذار ببینن عزیزم
26:54همه دنیا میدونن که من چقدر دوست دارم
26:58میبینم که حالت خوبه
27:01فکر کنم فقط به خاطر ایپک نیست
27:04عجب پس اینجوری فکر میکنیم
27:07میخوای نشونت بدم چقدر خوش شده
27:11دوخترم
27:15مامان داره صدام میکنه
27:18میرم میزو به چینه همتا هم بیا
27:20الو
27:29بگو محمود
27:31خلیل حالت چطوره
27:33ها هیچ وقت بهتر از این نبودم
27:35پس که حالت خوبه ها
27:39بهتودی سر میزنم شرکت هستی؟
27:41آه نه امروز خونه
27:43فردا میتونی سر بزنی؟
27:45باشه پس
27:46من میرم بانج
27:48پول را آماده میکنم
27:50خوبه
27:51چهی میتونم ایپک خانومو ببینم؟
27:54اونو بسپارش به من
27:55ترتیبشو میدم
27:57باشه
27:58پس میبینمت
28:00باشه میبینمت
28:02بازم میخوای برگه خالی به من رو دیوزن
28:22از پار سال هیچ چیزی تغییر نکرده
28:25بله یادمه
28:51چیزی کچک و ساده برای قمی و شاده کافی هستن
28:54چی؟ این چی آزان؟
28:56داری شوخی میکنی؟
28:58جاه صریف اغلو
29:00ایپک جون
29:16قضای مورد علاقت و پختم
29:18نوش جونت دخترم
29:20خدا رو شکر
29:22دوباره همه دوره هم جم شدی
29:25ایپک جون
29:27نگاه کن
29:28سپو برای تو درست کردیم
29:30ازتون ممنونم
29:32اشتباهات گاهی تو خونواده ها پیش میاد
29:36مهم اینه
29:37که جبرانش کنی
29:38اگه به هم قف نشیم
29:40یادتون باشه
29:41با کچکترین ضربه از هم میپاشیم
29:45پس از هم
29:46محافظت کنید
29:48دوست و دشمنتونو بشناسید
29:50حق با تو امامان جون
29:55باید دوست و دشمنتو بشناسی
29:57مگه نایی پک خانم
30:00آره حق با تو خلیل
30:04خدایا یگانگی و نظم ما رو حفظ کن
30:08هیچ وقت ما رو ناامید نکن
30:10میتونیم شروع به خوردن کنیم
30:13زوحل جون میتونی سرویس رو شروع کنی
30:20بحار به خاطر مامان نشد بپرسن
30:24بایی پک خانم چی کار کردی کجا رفتی؟
30:26اول رفتیم بیمارستن
30:27آب جی پک مریض شد
30:29رفتم دنبالتون بگردم
30:31تو کافه گفتن آمبولانس اومده بود
30:33آره
30:35آب جی پک قش کرد
30:37خیلی ترسیدم
30:38چرا قش کرد؟
30:39دکتر گفت به خاطر این که چیزی نخورده
30:41ضعیف شده
30:42درش قضا درست کردم
30:43آفرین خوهر با حوش من
30:46خب بعدش چی کار کردی؟
30:48شروع کردیم به پید روی سمت امرد
30:51چرا تاکسی نگرفتین آخه؟
30:54پول نداشتیم
30:56گرست نبودم
30:57رفتیم رستوران
30:58اونجا قضا خوردم
31:00بعد آب جی پک گفت یکم کار داره
31:03تونستی خوب قضا بخوری اونجا؟
31:07بعد اما اومر اومر
31:08ما را برد به یه خونه
31:11اونجا از بابا زیویه
31:13یه بچه به نام ملک بود
31:15منم با هاشون بازی کردم
31:17دیگه بدون این که به ما بگی
31:19بیرون نروب باشه؟
31:21خیلی ترسیدیم اتفاق بدی نیافته؟
31:24اهم
31:24باشه
31:26تو این مدت درس خوندی آب جی جون؟
31:33نه
31:34فقط تو رستوران درس خونده
31:36بعدش چی کار کردی؟
31:39به بابا هم زنی زدم
31:40با هاش حرف زدم
31:42واقعا راست میگی؟
31:43آره حالش خوبه
31:45خیلی خوشحال شدم
31:46دلت برای بابا تنگ شده بود
31:48پس این برات خوب بود نه؟
31:50آره کاش هیچ وقت نمیرفتیم
31:52خونه امو عمر خیلی قشنگ بود
31:54اتاق چطور بود؟
31:56از بابازی چی؟
31:57خیلی قشنگ بود
31:58کلی از بابازی داشت
32:00ولی خودش اونجا نبود
32:02کجاست عزیزم؟
32:03نمیدونم
32:04آب جی پی به من چیزی نگفت
32:06چه عجب؟
32:08اعتمالا یه جایی رفته
32:10شاید تو مدرسه باشه
32:13شاید
32:14ولی یه گهواری بچه اونجا بود
32:16اعتمالا باید خیلی کچیک باشه
32:19اوزان؟
32:22اوزان میتونی منتظرم بمونی؟
32:25حالت خوبه؟
32:29چیزایی کچیک و ساده برای یه غم کافیه؟
32:32خوبه اگه ساده و کچیک باشه
32:34نخیر نیست
32:36میخوای در موردش حرف بزنی؟
32:39پری خیلی گیجم
32:41شاید بعده
32:42اوزان؟
32:43میشه گوش بدین؟
32:45چطوره یه کار ساده و کچیک
32:47برای یه خوشحالی هنجام بدین؟
32:49مثل یه فنجون چایی یه گهر
32:52ولی با استکان به شکل لاله
32:54با تا قاشخ چای سیای دریایی و برگامو دم میشه
32:58توی یه جای دلباز و اگه ممکن باشه منظره دریا
33:03جدیدن چایی خوردن چقدر سخت شده؟
33:08چایی خوردن شوخی نداره دیگه؟
33:10کجا میخوایی بری؟
33:16عزیزای من
33:19چقدر دلم براتون تنگ شده
33:22جز شما کیا دارم؟
33:26معلومه که دلم براتون تنگ میشه
33:28بویه همیشه گیتون رو حس میکنه هم
33:32از دستم نرهتین که ترکتون کردم؟
33:38پج مرده شدن؟
33:46آره اون دوتا پج مرده شدن
33:49ولی به زودی خوب میشن
33:50به زهل گفته بودم که گولا رو فراموش نکنه
33:54ولی تو درمان این زیبایی ها هستی
33:57فقط آب دادن کافی نیست
33:58با عشق همه رو خوب میکنی
34:00عزیزم
34:04دیگه این خونه رو انقدر نراحت ترک نکن باشه
34:08تموم شب خوابم نبرد
34:10هیچ وقت راحت نبودم
34:12ببخشید خالد جون
34:14فقط میخوام نراحتتون نکنم
34:16میدونم داری به خودم میگی
34:18خیلی خوب میشناسمت
34:20خودتو نراحت میکنی
34:22ولی کس دیگه ای رو نه
34:24تو خیلی خواستی ایپک دخترم
34:26تو هم دخترمی هم یه جواهری
34:30تو هم همینطور خالد جون
34:32هیچ وقت نزاشتی نبوده مادرم آهست کنم
34:36همیشه حمایت هم کردی
34:40ایپک
34:42کسی نبوده مادرم آهست کنم
34:44ایپک کجا بودی کجا رفتی
34:48با عمر بودم خالد
34:50یعنی چی
34:52بعد از این که بیمارستانو تر کردم عمرو دیدم
34:56گفتی اتفاقی بود یا بهش گفتی
34:58البته که نه خالد
35:00به هر حال فهمید که از خونه بیرونم کردن
35:04آخه چطور میتونست بفهمه
35:06واقعا نمیتونم خالد جون
35:10ایپک جون
35:11میدونی این پسر با خون وادمون چی کار کرد
35:15از عمر دور بمون
35:17خب
35:19چی شد کجاها رفتی؟
35:21بحار خانم
35:23بگو ببینم چی کار کردی با ایپک
35:25هیچی
35:27نگاش کن تا رو خدا
35:29اصلا حرف نمیزنه
35:31انگار که یه رازه سم میداره
35:33هیچ کاری نکردن
35:35مامون چند بار باید بگم
35:37فقط همینجوری دور زدن
35:39تو به جای این که از اونجا
35:41هی جواب منو بدی
35:43پنجره رو ببند وگر نمیکشمت
35:45خب
35:47به ایپک چی گفتی؟
35:49گفتی منو ببر پیش پدرم؟
35:51هیچی هیچی نگفتم
36:07گوش کن
36:11هیچی هیچی نگفتم
36:13گوش کن
36:15هی تو خیابون ها را رفتی
36:17ببین چیزی ازت مونده؟
36:19Ich weiß nicht, wie du bist?
36:49Aber wir haben sehr viele Dinge, sehr gut gemacht.
36:55Du hast noch viel Zeit gemacht.
37:02Oh, das ist ja so.
37:05Du bist ja so.
37:07Ich bin ja so.
37:09Ich bin ja so.
37:10Ich bin ja so.
37:11Schau?
37:15Du hast du?
37:17Es ist hier?
37:19Wie ist es?
37:21Es ist ein Gehirn?
37:23Es ist so schnell, es ist es?
37:25Es ist sehr, sehr, sehr, sehr, sehr.
37:27Es ist ein Fogolade.
37:29Aber es ist ein Gehirn.
37:31Du bist du?
37:32Es ist ein Gehirn?
37:34Es ist ein Gehirn.
37:36Es ist ein Gehirn.
37:38Es ist ein Gehirn.
37:40Es ist ein Gehirn.
37:44Es ist ein Gehirn.
37:47Ich habe keine Thinking in mich.
37:51Can ich mich?
37:53erzählen.
37:55Das ist ein Gehirn.
37:56Ich bin ja, Ich schête dir.
38:02Ich will nicht nur ein Gehirn,
38:04wo için es ist...
38:06Ich weiß es ihr Glück.
38:07Ja?
38:37Ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja.
39:07Ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja.
39:37Ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja.
40:07Ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja.
40:37Ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja.
41:07Ja, ja, ja, ja, ja, ja.
41:09Ja, ja, ja, ja, ja, ja.
41:11Ja, ja, ja, ja.
41:13Ja, ja, ja, ja, ja, ja.
41:15Ja, ja, ja, ja, ja.
41:17Ja, ja, ja, ja, ja.
41:19Ja, ja, ja, ja, ja.
41:21Ja, ja, ja, ja, ja.
41:23Ja, ja, ja, ja, ja.
41:25Ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja, ja.
41:27Befurma, mein Leben.
41:30Bezumpte, Paim.
41:32Darum.
41:35Arrhe, insofern?
41:37Darum.
41:38Schnellig.
41:38Schnellig.
41:43Mama.
41:45Mama, ich bin nicht mehr.
41:48Wenn du in der Zeit hast, du bist du in der Zeit, du bist du in der Zeit.
41:51Ja, ja, ja, ja.
42:22خب، کدوم مدرسه میره؟ مدرسه اینجاست؟
42:26چطوری میره مدرسه؟ خودش یراحی پیدا میکنه.
42:29ما دیگه درگیرش نمیشیم.
Schreibe den ersten Kommentar
Kommentar hinzufügen