Skip to playerSkip to main content
  • 1 week ago
خلاصه داستان
فریحا دختری در یک خانواده فقیر زندگی می‌کند که سرایدار آپارتمانی در یک محله بالانشین در شهر استانبول است. ماجرا از آنجا آغاز می‌شود که فریحا در دانشگاه قبول می‌شود و با ثروتمندترین و مشهورترین پسر دانشگاه آشنا می‌شود. فریحا شروع به دروغ گفتن می‌کند و عاشق امیر می‌شود و وقتی که دروغ‌های فریحا برملا می‌شود امیر از او متنفر می‌شود و…

ازیگران:
هازل کایا
وحیده پرچین
چاتای اولوسوی
متین چکمز
جیدا آتش
صدف شاهین
یوسف آک‌گون
دنیز اوگور

Category

📺
TV
Transcript
00:00بلاخره اون روزم رسید
00:03نمیدونم چی میگی
00:07وای
00:09حالا که انقدر زود منظورم رو فهمیدی پس میدونستی
00:13راستشو بگو نکنه تو هم تولد امیر دوتی ها؟
00:16جانسو اصلا برا مهم نیست
00:18یعنی تولدشو تو هیلز جشن میگیرن؟
00:25جانسو بس دیگه خستم کردی
00:28خب مگه چیه؟ نمیتونم خیال پردازی کنم؟
00:33نمیشناسیش نه تولدش دوتی
00:35اون وقت داری خیال پردازی میکنی
00:37نکنه میخوایی بری؟
00:40نمیتونم
00:41شایدم برم
00:43به عنوان مهمونه ناخونده
00:45البته اگه تو هیلز باشه
00:48جانسو دیگه داری زیاده روی میکنی
00:52اصلا میدونی چی داری میگی؟
00:54چیه نکنه بازم زده به سرت؟ آره؟
00:57چی شده؟
00:58من فقط داشتم صحبت میکردم
01:00چطور میتونی فکر کنی که
01:04من میرم جایی که دوت نیستم و آدماشو نمیشنا سمها؟
01:08یعنی من اینقدر دیوونم؟
01:10من دیگه میرم خونه
01:11بعدن میبینمت روز بخیر
01:14روز بخیر حسیزم
01:16جانسو مذرت میخوام
01:21وقتی این حرفتو شنیدم نگران شدم
01:23فکر کردم بازم بیماریت عود کرده
01:26ببخشید
01:27من میرم پیشه بابام
01:31میرم پیشه بابام
02:01تولدت مبارک
02:12فقط یارست
02:15تانا هیچ وقت کسی برام
02:31کهک درست نکرده بود
02:32موسیقی درست نکرده بود
02:33موسیقی درست نکرده بود
02:48موسیقی
03:13اونال سرف اغلو
03:15اره قرار با سروپرائز بشه
03:18بابا
03:18مادیر هیلز
03:20فکر کنم یه طرف دارم داری
03:23من جان تو هستم
03:24حال دون جان
03:27فکر کنم دختره در اون شب زنده داره است
03:29نه راستش خیلی میرون نمیره
03:32اگر هم بخواییم جایی بریم خونه با دیگه میره
03:35یه چندواری با هم هیلز اومده بود
03:37آره ولی من هیلزا خیلی دوست دارم
03:40چونه کلوب شما تو شهر تکه آره
03:42که اینطور پس فکر کنم حالا دیگه
03:46یه دستیار برای پسرم پیدا کردیم
03:48خب جانسو به زودی دانشگاه شروع میشه
03:51فکر نمی کنم وقتش را داشته باشه
03:53آه من برای درس خوندن عرضش زیادی قائلم
03:56پس تا وقتی که دانشگاه شروع نشده تو هیلز منتظرت هستم باشه
04:00میگم امروز میتونیم اون نهار ناتموم را با هم بخوریم
04:05راستش امروز
04:07امروز تولده پسرتونه
04:08اوناد من تا دمه در همرایی میکنم
04:11جانسو من بارا تو را نگاه کن ببینم
04:14از ذکارش خوشت میاد یلن
04:15باشه
04:16امشب امیرو دوستاش تو هیلزتی هم میشن
04:21قراره با هم جشن بگیرن
04:23دوست دارم دخترت هم دوت کنم
04:24متاسفانه نمیتونه بیاد ما مهمون داریم
04:27میدونی خوهرجون امروز خیلی خسته شدم
04:37کمره من بد جور درد میکنه
04:39خب دیگه من رفتم خودفز
04:42خیلی خوب خودفز گلفیدان
04:44خوش شماد
04:59ممنون
05:00سنم خانوم فکر کنم تا هم از این سورپرایز بزرگ خبر داری
05:06نمیدونی اونال سرافقلو چقدر با من سمیمی رفتار میکرد
05:13با اونال سرافقلو آشناش کردی؟
05:20خب فردا میتونی با امیر آشناش کنی؟
05:22نگران نباش
05:23من جانسور از مسئله هوتل داری دول نگه میدارم
05:26دلم نمیخواد وقتی میره دانشگاه وقتشو برای این مسئله مسخه را هدر بده
05:30امیدوارم بتونی حال دون
05:32کاش از همون اول به حرف من گوش میددی؟
05:36سنم من خودم میدونم دارم چی کار میکنم
05:39امشب تو هیلس واسه پسرش جشد تولد گرفته
05:42کم مونده بود اونال جانسورو دعوت کنه
05:47آخرین لحظه من مانه شدم
05:48اونال سرافقلو امیر جانسور
05:52بیا به خودمون یه استراحتی بدیم
05:58استراحت
06:00دلم میخواد آخر هفته دوتایی با هم باشیم
06:04بیا هر جا که دوست داریم بریم
06:08یعنی حتی چمی دونمونم نبندیم
06:10بیا همین الان بریم حالتون
06:12خواهش میکنم
06:12خواهش میکنم حالتون
Be the first to comment
Add your comment

Recommended