Skip to playerSkip to main contentSkip to footer
  • 3 days ago

Category

📺
TV
Transcript
00:00چرا گوشت خاموشه؟ چرا این گوشت رو جواب نمیدی؟
00:05باشه ببین درک میکنم ازم دلخوری
00:07اما ببین دلیل دلخور شدن تمی فهمم
00:13وقتی کنان یه هایی شروع کرد به تعریف کردن داستان آشناییمون
00:16منم که اصلا نمیتونم دروغ بگم
00:18خب باید به اونام یه چیزی میگفتم
00:20با خودم گفتم اگه یه داستان واقعی بگم
00:22اونجوری همه چی برام راحت تنش
00:25حالا تو هم چیز نکنش دبا پرداشت نکن
00:28منظورم از داستان واقعی چیز نیست
00:31این نیست که یعنی واقعیت امروز نیست
00:34اون دیگه تو گذشته مونده دیگه درباره گذشته
00:37از واقعا دیگه یه چی برام مهم نیست
00:39یعنی کنانم مهم نیست
00:40بسته دیگه
00:43بسته
00:49بسته دیگه همه خیلی به هم بشار میارم
00:56خیلی خسته شدم
00:58از این که هر چیزی را درست انجام بدم
01:00و با همه درست رفتار کنم خسته شدم
01:02حالی و درگی از یه طرف
01:05کنان از یه طرف
01:06و در از یه طرف
01:08من دیگه قدرتی برام نمونده
01:10برای منم خیلی سخت
01:12به تو رو هیچ کس درگم نمی کنه
01:13همه دنباله یکی میگردن که روی خراب شدم
01:19یکی میز دست من رو بگیره
01:21دریو
01:22تو کجایی
01:25تو کجایی
01:27چرا مثل بچه ها گوشی تو خاموش کردیم
01:29خیلی مزارت بخوا
01:30باشی ببین اینجا
01:32اومدم
01:33کجا بودی
01:35چرا بشیم
01:37کجا میری
01:39هیچ جا نمیرم
01:41همینجا
01:42دیگه کنار تا
01:43دیگه
01:45کجا میرفتی
01:48هیچ
01:49اگه وقت رو یه جا در موردش پشینیم صحبت کنیم
01:52مثلا لب ساحل
01:53دست دو دست کناره هم
01:55همونطور که تو دوست دهیم
02:00قسانه سابرفان
02:02با افتخار تقدیم بیکنن
02:04باشه پسر خاموشش کن
02:06هر چقدر بیشتر نگاش کنی
02:07بیشتر اصابت خورد میشه
02:09ای بابا
02:10خدایی تا لحظی آخر گفتم
02:12پنج دیگه دیگه
02:13نده دیگه دیگه خودشو میرسونه
02:14ولی نیومدی
02:15کارگردان اومد گفت که
02:17باید یکی پرانس باشه
02:18وقتی هم اینجوری شد
02:20نک شد
02:20آره دمشگر
02:22شد
02:23ولی خب
02:24علی خدایی ما خبر نداشتیم
02:28گفت یکی داکتالب بشه
02:29وقتی هم گفتیم یکی داکتالب بشه کسی چیزی نگفت
02:33یه ها دیدیم دقیقا برک اومده وسط سحنه بایستده
02:37آخه من چی بگم
02:40چی بگم
02:41فینال نمایش مشخصه
02:42چی میگفتیم
02:43میگفتیم نکن
02:44یا روی یه ها اومد
02:45تازه شام مثلا من میبوسیدمش
02:49خدای تو به دهنم رو باز نکن
02:51ای بابا
02:52یعنی چیز نیست
02:54خب از کنار لب بود
02:56از کنار
02:56کنارش دقیقا
02:58دقیقا روی لب نبود
03:00ولی احتمالا تو اونطوری دیدی
03:02من خفشم
03:05دخترا دارم میان
03:10بهتر تمومش کنی
03:11میفته گردن تا
03:12باشه
03:12باشه
03:13بایستا زینو
03:15خوش اومدین
03:16میتونم اینو بردارم
03:19ممنون
03:19علی تو کجای حقیبت
03:24زدها
03:25یه مورد فاری پیشو
03:27مدمنون شدنم درم
03:28که یه مورد فاری بودره
03:30به نظرت ما حق نداریم
03:33یه توضیحه
03:34مفصل تر بشنویم
03:35چون تو شرایط سختی
03:37قراره مونددی نه
03:38مخصوصا منو
03:40زیادم تو شرایط سخت
03:42قرار نگرفتیم
03:43برکسو جای منو پرک کرده
03:45دمشگا
03:46دمشگا
03:48موسیقا
03:58برک
03:59دمشگا
04:00ممنون
04:02میبوسمه
04:04موسیقا
04:14موسیقا
04:16موسیقا
04:18موسیقا
04:19موسیقا
04:20موسیقا
04:24موسیقا
04:26میشه چهارتا چایی بیارین چهارتا
04:28پنجتا
04:29پنجتا شد
04:30چایی علیام سرد شده
04:31آره پنجتا
04:32پنجتا شد
04:33وقتی تو خونه جلوی بازرستا
04:39داستان آشنایی کنو تعریف کردی
04:41یه چیزی متوجه شدم
04:44عشقتون از چیزی که من هم
04:48حدس میزدم یا بهتر بگم
04:51امیدوار بودم بزرگتر
04:52در یه لطفا چیزی نکن
04:54اینو نگفتم که از کنی
04:55مجبوری برام توضیح بدی
04:57من فقط میخوام بهت بگم
04:58بدونی چرا این تصمیم رو گرفتم
05:00اون لحظه چی احساسی داشتم
05:02ببین
05:03من
05:04وقتی فهمیدم عشقتون چقدر بزرگ بوده
05:07یه لحظه
05:08خودم رو مثل چیزه
05:09احساس کردم
05:10احساس کردم
05:11این کار که اضافیه
05:13من برم همه چی درست میشه
05:14همه چی روبرام میشه
05:16وقتی هم از آلمان پیشنهاد کاری دادن
05:19اول رد کردم
05:20بعدی باور کنم با این وضعیت جوانگیدم
05:23بعد از اون
05:24گفتم برو اون در
05:26برو که همه خلاصشن راحت بشن
05:29همه با اون چی که میخوام برسن
05:31پس چرا نرفتی؟
05:35علی
05:35علی از رفتن منصرفم کرد
05:38علی
05:40فهمیدم
05:42فقط کنشکاو هم یه چیزو بتونم
05:46علی چی میتونه گفته باشه که تو متوجهش نشده باشی؟
05:51استاد کجا میری؟
05:54اینطوری برای همه همون بهتر مخصوصم برای تو نگران نباشی
05:57فهمیدم
05:58یعنی شما واقعا فکر میکنین این واسه من بهترین تصمیمه؟
06:02باره استاد
06:02علی
06:03کنان بابای توه
06:06هم دیگر گول نزنیم
06:08به نظر من همه گول نزنیم استاد
06:09شما رسفن دارین مادرم رو ویل میکنین میره
06:12من رو بهونه میکنین
06:14من مادر تو
06:15حتی بیشتر از جون خودم دوستش دارم
06:18برای همین چرتو پرده
06:19پس باز چی دارین ویلش میکنین میرین؟
06:21به امونین دیگه
06:22تو اصلا نمیدینو چقدر سخت کسی که دوستش داری ویل کنی بذاری بری؟
06:25کاری که شما دارین میکنین قطعا از جنگیدن آسان تره
06:28نمیفهمیم
06:29انتظارم ندارم که بفهمیم
06:39منمون خوبه
06:40الانم با اجازت
06:41بهم بگین کم آفردم
06:44بهم بگین کم آفردم ها
06:46شما قبل تموم شدن مسابقه زمین رو ترک کردین
06:49به استاد بگین رقیب داره من رو میترسونه
06:51بگین دیگه
06:52بگین من از رقیب میترسه
06:54علی بفهم که چی داری میگیم
06:56قفتارت خیلی زشته
06:58داری از حدت میگذری؟
06:59من تا همین حالا نبهتون بیادوی کردم
07:02نه از حد خودم گذشتم
07:03تو زمین
07:04تو زندگیم
07:09زندگی چیزی که میخواستین و
07:11جوری که میخواستین و
07:13تو زمانی که میخواستین
07:14نرده مسابقه رو ترک نکنین
07:15بازی کنین
07:16ویل نکنین
07:16برین دست از جنگی نفر ندارین
07:18باشه
07:19شما همیشون تو مسابقه به ما چی میگین؟
07:22میگین بسر چی کار میکنین؟
07:23اینجا فلان کار رو انجام پده
07:24پاسه همین منم الان دارم ازتون اینو میپرسن
07:27دارین چی کار میکنین؟
07:29وقتی گفت استاد
07:33تو داری چی کار میکنین؟
07:35یه اوی به خودم اومدم
07:36حق با اون بود
07:38پرسیده بودم فرار میکردم
07:40در حالی که کجا میخوای فرار کنی؟
07:43تا زمانی که تو تو قلبم باشی
07:46هر جا برم هست
07:47بگذارین حالا
07:50خلاصه این که
07:52نزدیک بود یه اشتباه بزرگ کنم
07:54اما علی نه ازاشت
07:56بزرگ شدم میدینی که
07:58ماهیم که فکر میکنی من از بچم
08:01ولی دیگه خیلی بزرگ شدم
08:03وقتی حرفاش اونجوری پشتم پشتم پشتم بارم کرد
08:06منم به خودم اومدم دیگه
08:08یعنی معلوم بود کارم اشتباه
08:12ولی آفرین به این بچه
08:14آفرین به پسرم
08:17آفرین به اون
08:19داریا
08:24چی شده کجا میری؟
08:27خب
08:28همیشه که قرار نیست من بمونم
08:30بذار این دفعه من برم
08:32شما بمون
08:33چطوره؟
08:33ببین من که جایی نرفتم اینجا من اونست
08:35اگه علیمانت نمیشد
08:37میرفتیم اگه نه؟
08:39دریا من داغون شده بودم
08:41از دیده منم نگاه کن دیگه
08:43سخته
08:44به خدا سختتر از چیزیه که فکر میکنی
08:46وقتی فهمیدم یه زمان یه انقدر
08:48هاشق کنان بودی با خودم گفتم
08:50اگه کنان اون موقع نمیذاش بره؟
08:52اگه نرفته بود
08:52اگه منو بل نکرده بود بره
08:53تو هم میخواستی کاری که کنان سالها پیش کرد
08:56و با کانی درسته؟
08:57اما علی ماند شد
08:58خب اون موقع علی تو شکم هم بود
09:01یعنی
09:01نمیتونست بره جلوی باباش وایسا
09:04و باباش حرف بزنه
09:05مگه نه؟
09:05ولی اگه
09:06تو این سن بود
09:07میتونست بره جلوی کنان رو بگیره
09:08اگه جلوی اونو میگرفت
09:09شاید میتونست برش گردونه
09:10اما دیگه چه معنی داشت؟
09:13دست آدمی که تصمیم گرفته
09:15بره رو گرفتی برش گردوندی
09:17چه معنی داره؟
09:18تو هلان چه فرقی با کنان داری؟
09:21واقعا میخوام بدونم
09:22چه فرقی با هاش داری؟
09:23منو هیچ وقت با کنان مقایسه نکنم
09:25چرا؟
09:26داشتی کاری که کنان کرد و میکردی
09:29تو هم تقریبا داشتی
09:31همونجوری رفتار میکردی
09:32میتونی وقتی کنان رفت من بیشتر از چی حسابانی شدم
09:35از این که من رو تر کرد و گذاش رفت نبود
09:37از این حسابانی شدم که با من خدافزی نکرد
09:40حتی لازم ندید که به من بگی چرا داره میره
09:43برای همین اونو نبخشیدم
09:44هنوزم نمیتونم ببخشمش
09:46دریال
09:47نمیتونی منو به خاطر کاری که نکردم
09:49و فقط قصد انجامشو داشتم انقدر مقصر بدونی
09:52لطفا
09:53میدونی من چی کار میکنم
09:54برخلاف تمام کسایی که نتونستن پشته
09:58احساساتشون وایسن و پرار کردن
10:00محکم جلوت وایمی سما
10:01نشونت میدم اونجوری نیست
10:03اینجوری باید رفت
10:06ازت جدا میشم
10:08خودحافظ
10:11دریال
10:12دارم میسوزم آتیش میگیرم
10:16از این که بدون دیدن اون دختریاز اومدم
10:18اینجا دارم آتیش میگیرم
10:19نباشه که شکره شده دو بچاری
10:21بی خیال بی بی
10:22حسادت اصلا چیز خوبی نیست
10:24به خودت اعتماد داشته باش
10:26خب پس دو رو منم اینو بگم
10:31استادیاز به هم شمارشو داد
10:33بفک اگه چیزی نیاز داشتی
10:35یا سوالی داشتی
10:36به هم زنگ بزن
10:37نه بابا
10:38چه ربطی داره
10:40این دختری تنش خیلی میخواره
10:42منم بد میخوارو نمشا
10:43رو اون دادن که نخواستم بگیرمش
10:44بیا بابا
10:45گذاشتمش اینجا
10:46ای بابا
10:47بابا بی خیال بی بی
10:50چی با فتا با چی با
10:52حسادت چیز
10:52حسادت چیزه بعدیه
10:55چه رفتی داره بابا
10:57علی
11:05علی
11:07علی
11:08علی
11:08ببین دارن چی میگن
11:09علی
11:10علی
11:10برگرد اینجا
11:11میگیم اما
11:13کوگوشش نو
11:14ببینم پسر
11:20این داداش
11:21ناتنی تو
11:23چرا همش به ما زل زده
11:24یعنی واقعا تو نمیدونی اگه
11:30به نظر تو
11:31برای چیه
11:32نکنه برای این باشه
11:33که برگی لباس پرنسو پوشید و ماویو بوستی
11:36دیگه چیه
11:37باشه روشن فکر نیستن
11:41ولی دیگه ندر این حد
11:42چیکا کردی بسن
11:43یعنی هستن
11:44ممکنه باشن
11:45پوتانسیال بودنش بالاست
11:47گاهی زندگی پر از چالشه
11:48چه میشه کرده
11:49دیگه جون
11:50اوکی داداشاری
11:51کجا
11:52دستشوی
11:55من گسته تو دستشوی میرم میا
12:03وای رزت
12:03چاری
12:04تو چرا به زینو سلام نکردی
12:07یا لغا صداش کن بیاد اینجا
12:10نه
12:11نمیتونه بیاد اینجا نیاد
12:13ببخشی چاری جون
12:16ولی اگه تو بخوایی میتونی بری
12:18هیچ مشکلی نداره
12:19خیلی لطف داری
12:20خیلی ممنونم
12:22وای سا
12:23ببینم چرا زینو نمیتونه بیاد سر میزه ما
12:27چون من از اون دختره خوشم نمیادش کن
12:29اخی بابا
12:31اخ اونم میخواست عشقشو بهت اعتراف کنه
12:33دختره میخواست احساساتشو بهت بگه
12:35نه بابا چه حیف
12:37ببین پس احساساتمون متقابل بوده
12:40منم حیف با خودم میگم خدای چرا این دختر ماهای منو میکشه
12:44پس به خودره عشق زیادش به من بوده
12:46خیلی دلم شکست بای
12:48قلبم شکست
12:49عشقم در اومد
12:50چطه؟
13:05تو چطه؟
13:07برنس فرصت طلب
13:08ببینم واقع؟
13:12چی واقع؟
13:13شبیه بازیگرهایی شدی که خیلی تو نخششون فرو رفتن؟
13:17واقعیه الان؟
13:18پسر اول میگی رابطه منو مابیو خراب میکنی؟
13:20نه یه رقصت باییستو ببینم
13:22ای بابا
13:23یعنی واقعا جدی؟
13:26برک خدا وکیلی اگه یه بار دیگه بگی
13:28واقعا سرتو میکوبم تو این آینه
13:30باشه
13:33جدی میگیرمت
13:35چون که دادش همی
13:38و این که
13:40مامانت داره برای نجات جون بابام
13:44تلاش میکنه
13:46واسه همین
13:47واسه اولین و آخرین بار
13:49برای توضیح میدم
13:51خوب
13:55ببین
13:56رسیده بودیم با آخر نمایش
13:59و تو پیداد نبود
14:02نمایش هم باید تموم میشود
14:04چون که
14:06خواهر و برادرهای کچیک و فسق لیمون
14:10از آب جیا و دادششون انتظار داشتن
14:13نمایش رو تموم کنن
14:15و
14:15یکی هم نباید میزاش
14:17به خاطر تو نمایش خراب بشه
14:20نکه این یه داستان ست ساله هست
14:23من از خودم در نهی وردم
14:24پرنس باید میامد
14:26پرنسس رو میبوسید
14:27که پرنسس بیدار بشه
14:29اگه با تکون دادن بیدار میشود
14:31منم تکونش میدادم
14:33همین
14:33بگذاریم
14:36خلاصه این که اینطوری هست
14:38ببین پسر
14:39به هیچ دلیلی نباست به ماوی نزدیک بشی افتا
14:42گرفتی؟
14:44چیه به خودت اعتماد نداری؟
14:47من به خودم اعتماد دارم برک
14:48به تو اعتماد ندارم
14:52دریا
14:58دریا
15:02چرا نگهم نمیداری؟
15:03چرا نگه نمیداری؟
15:03بایستا دریا
15:04بایستا خطر снام
15:05نگهتا روکه نکن
15:06نه بلم کن
15:07میگه من تو رو میرسنم
15:08دریا چیکار میکنی؟
15:09خطرناکه
15:10یه لسه دارم میبینم
15:11دریا
15:11خالی رفتی ازتون شکایت کی کنم
15:13بلم کن بماج
15:15چیه نمیتوا memories
15:16بابا میرسونم به دیگه صب کن دیگه
15:18بلم کن دیگه
15:19بلم کن بامداد
15:20چه؟ بلم کن، فهمیدی؟
15:22بایست، بایست، بایست، چیه، چیه، بلم کن؟
15:24بایست، بایست، چی کار بکنه؟
15:26من چی کار میکنم جور دیگه که نگه نمیده؟
15:28به تو اعتباط ندار داده دادش
15:29نه اعتباط داره، از دست شما هم عصبانی هم
15:31از دست راننده تاکسی هم عصبانی میشم
15:33اونا هم من رو بیل میکنن میرن، بلم کن
15:35اجازبت از خودم دفا کنم دیگه
15:37نمیخوام دیگه، نمیخوام تو چیزی بگی
15:39من باید از خودم دفا کنم، فهمیدی؟
15:41من باید از خودم دفا کنم، زود داشت برو
15:43نه، نگهش میدارم
15:45بیا جدی، بیا دیگه، من میرسونم دریا
15:47بلم کن!
15:48اب جنیا دره ماشینه ببن، برم، یاب پیادش
15:50خیلی خوب تر رو میبندم
15:51آخه دریا
15:52رابیو
16:00ای بابا، هنوز خاموشه
16:02نکنه بابا یادش رفته گوشیش رو روشن کنه
16:05روشن میکنه
16:06پسرم، بابا تولین بارش نیست که میره خارش
16:09خیالت راحت باشه
16:10باشه، اما بابام کجاست؟
16:15اینجا هم؟
16:19بابا تو نرفتی؟
16:22آآ
16:23مفتنستم برم
16:27نمیریم اگه نه؟
16:28اینجا هم پسرم؟
16:29آخجون، بابایی خودم این
16:33بایست، بایست بایست بایست، بایست، بایست خیالت
16:37نسلینجون، یه نوشیدنی هست بخورم
16:40هست هست، مگه میشه نباشه؟
16:43چهاری؟
16:44یه اینو عویزین کن ببینم
16:46آه
16:52بح بح، ماشالله، میبینم اشتاعاتم برگشته، عالیه؟
16:58PYM JBZ
17:28PYM JBZ
17:58PYM JBZ
18:28PYM JBZ
18:58PYM JBZ
19:28PYM JBZ
19:30PYM JBZ
19:34PYM JBZ
19:36PYM JBZ
19:40PYM JBZ
19:44PYM JBZ
19:46PYM JBZ
19:52PYM JBZ
19:54PYM JBZ
19:58PYM JBZ
20:04PYM JBZ
20:06PYM JBZ
20:08PYM JBZ
20:16PYM JBZ
20:18PYM JBZ
20:20PYM JBZ
20:22PYM JBZ
20:24PYM JBZ
20:26PYM JBZ
20:30PYM JBZ
20:32PYM JBZ
20:34PYM JBZ
20:36سعی کرده یه زندگی تشکیل بده
20:38سعی کرده زندگی بچه
20:39بسته پسر همینطوری مغزم داره میترکه
20:41پاشو
20:42نه داشم تو
20:44تو برو جدی میگم
20:47من نگران میشم خیلی مشروب خورده
20:50یه وقت میفته یه طوریش میشه
20:52من از آب بجدان میگیرم جونتو
20:53بابای تو چیزش نمیشه
20:55از پس خودش برمیاد
20:56نه داشم نه
20:58پاشو بری
20:59لازم نیست دادش من همینجا مثل گربه میخوابم
21:02چی میشم اگه
21:03پسر ازیاد میشی پاشو
21:04دهنه منو با نکنم
21:06نه بابا
21:07خدایی
21:07بمونم دیگه
21:09حواسم باشه
21:10به خود خیالم راحت نمیشه
21:11دلم سوخ
21:12باشه
21:13دادش
21:14چراقم خاموش میکنی؟
21:24ایوالا دادا
21:25برای چی؟
21:28نمدونم همینطوری
21:30به خطر همه چی؟
21:32برو به سلامت
21:38علی
21:47دستتو به شور بیا درم غذا رو میکشم
22:06اومدم اومم
22:08بیا بشیم پسرم
22:10نه با باشنم نیست
22:12یعنی چی؟
22:13از چیزی مراحتی؟
22:15نه
22:16تو خوبی؟
22:17خوبم
22:19اوستروندر اومد با حرف بزنه
22:21اومد با حرف بزنه
22:25آره اومد
22:26خوب؟
22:27خوب چی؟
22:28خوب چی شو؟
22:29تو بیا بشیم ببینم
22:31ببینم
22:43بهت افتخار میکنم
22:44میکنم
22:48الان میخوام یه اعترافیم بکنم
22:52اولین بار که به هم گفتن پسردار میشی خیلی ترسیدم
22:56یعنی
22:58فکر میکردم مادر پسر بچه بودن خیلی سخته
23:03همیشه خیلی ترسیدم که نکنه یه مرد خود خواه و خشن که فقط به فکر خودش را تربیت کنم
23:11فقط به خاطر خودم نبود
23:14به خاطر همسری که قرار انتخاب کنی
23:17به خاطر دختر احتمال تو آینده خیلی خودم را مسئول هست کردم
23:21بزرگ کردن پسر بچه همچین چیزیه
23:24در مقابل تمام خانم را مسئولیت داری
23:28اینقدر از این که به قدرت بدنیت به نازی و به ندای قلبت گوش نکنی میترسیدم که خواب به چشم نمی اومد
23:37اما دیگه راحت میتونم به خوابم
23:42چون که تقریبا موفق شدم یه کارایی بکنم
23:47با منظورت تقریبا چیه؟
23:49راه من طولانیه
23:51امتحانای زیادی داریم علی جون
23:53یعنی یکی هم دیگه باید تجربه کنم
23:55نمیت که
23:56ولی
23:58گوش کردم به صدای قلبم
24:02به درد خورد
24:04اونو دیگه بسپارش به من
24:08رو دوش خودت نهانداز باشه
24:10اما به خاطر امروز خیلی ممنونم
24:14سود باش قضا تو میکشم نظر سرد شد برو دستاتو بشور بودو
24:18برو دیگه
24:20بابایی تا خیلی بامشتر از این حرف و سیزار
24:26تا روبا تو سر امر که دومه هیچ قدوم به اون یکی نمیخوره بیرین
24:30مادره دیدم سلسل چیزی نفهمیدم اونجا مونده
24:34بایی
24:36خب رابطتون رو درست کرد این جریان چیه؟
24:40چی شد؟
24:42تو حساس تر اینجا این پیام بازرگانی اومد
24:45ادامه نداره؟
24:47بلال؟
24:48خب تایش چی شد؟
24:50عرب اومد کدر
24:52بابای عزیزشو بغل کرد
24:56از منم تشکر کرد
24:58میگه ما غیر از هم اگه کیو داریم؟
25:02میگه فقط بابامو دارم
25:04نتونستم بگم بابایی تو هم قاتله هم دوزده هم دروخوه هم تهمت میزنه هم کلاه برداره
25:08نتونستم بش بگم هم بیناموسه هم علکیه
25:10نتونستم بش بگم یادم دقلباز و ترسوه
25:12بلال؟
25:14بلال؟
25:16بلال؟
25:18بلال؟
25:20بلال؟
25:22بلال؟
25:24بلال؟
25:26نتونستم بگم باباتم چین آدمیه
25:28نتونستم بگم من و تو پسرا یادمه پس فترستو عشقانه
25:32دارم باشه
25:34کن ماه دیگه مامونم از زندان آزاد میشه
25:38بعد دستشو میگیرم میبرمشونجا
25:42بهش میگم مادر تازه تو
25:44الان آباته بابا ته
25:46کدر این برای کی فایده ای داره؟
25:48این همه سال نتونستم حسابشو پس بگیرم
25:50بعد از این چجوری بگیرم؟
25:52موسیقی
26:22موسیقی
26:52موسیقی
27:22موسیقی
27:32موسیقی
27:34موسیقی
28:04موسیقی
28:34موسیقی
29:04موسیقی
29:34موسیقی
30:04موسیقی
30:06موسیقی
30:14موسیقی
30:16موسیقی
30:18مرددگرایی جدیده
30:20خوشم اومد
30:21من از این خوشم اومد
30:23خیلی فکر خوبیه میدونی؟
30:29به نظرم خیلی خوبه
30:30من از چیزه جدید کلن خوشه
30:32خیر باشه برک
30:33صبح بخیر داداشم
30:36گرد سحنه را گرد نداده
30:39اگه گرد میداد برای اونم همه چی متفاوت میشد
30:42مطمئن
30:42خیر باشه برک
30:43اونم داره بهت صبح بخیر میگه
30:45صبح بخیر
30:46خیره
30:50آره خیره
30:52خیر برای انجام یک کار خیریه اینجاییم
30:54چی داریم و زخ رفت میگیم؟
30:56خبر بوم داره میاد
30:58ما یعنی من و ماوی وارد یه همکاری جدید میشیم
31:01و یه خبر بوم به دیگه
31:03میخواییم تو هم
31:04مدیر برنامه ما باشی
31:06نظر چیه؟
31:07مستر تو دیگه نمیتونی با ماوی وارد هیچ همکاری با ما باشی
31:10فهمیدیش میکنم
31:11نمیتونی همکاری کنی چون که علی هم به جایی من فکر میکنه هم به جایی من تصمیم میگیره مگه نه
31:16چون که من خودم مغز ندارم که نمیتونم فکر کنم
31:18چون که من فقط یه دختر بچه بیچارم
31:20ماوی چی میگی؟
31:22یعنی چیکی چی داری میگی؟
31:24چون که من اصلا نمیتونم فکر کنم
31:25چون که همه یه تصمیمات منو علی میگیره
31:27دستش داد نکنه خیلی ممنون
31:30چه؟
31:33علی جون دادش عزیزم
31:35یه سری اکسال عملای بی خود و بزرگ نشون میدی
31:38اگه اینطوری کنی این دختر ازت فاصله میگیره میره
31:40تا هم دقیقا همینو میخوایم
31:42نه
31:42بعدی در کار نیست
31:43نه
31:44میخواستم بگم بعدن من مغصر میشم
31:46همین الانشم مغصر شدم
31:48برای اگه همین
31:48هر کار دلت میخواد
31:51بکن
31:52فیلن
31:54مافی
31:59مافی یه لحظه
32:01مافی فقط یه دقیقه باشد
32:03ببین باقم منذارت میخوام
32:05یه کم پیش مزخربازی دارو بردم
32:07فقط مزخربازی دارو وادی علی
32:09علی
32:11علی تو خانوادم رو از من پنهون کردی
32:13روز نمایش هممون رو
32:15همینطوری ویل کردی گذاشتی و رفتی
32:17بچون برک کارمون رو نجادات ازش دلخوری
32:19حالا هم که سرستابی اومدی
32:21اینجا داری آرامش من رو به هم میزنی
32:23فقط چند دقیقه قبل
32:24به نظر من این اواخه خیلی مزخربازی دارو وادی علی
32:28ببین
32:33منو یکم به حال خودم بذار
32:36یه ذره آرام بشم
32:37تو هم یه ذره آرام بشو
32:39حلش میکنی
32:42ولی الان نه
32:44تو رو خدا خواهش میکنم
32:51چاری میگم نمیشه
32:53وقتی بحث دوستای تو میشه
32:55تاجه ممکن مدارا میکنم
32:57اما تو چرا همینکار انجام نمیدی ها؟
32:59باشه ولی این دوتا شرایط متفاوته
33:01موضوع که به اینجا میرسه خونجله چشماما میگیره
33:03نفسم بالا نمیاد میشه
33:05اینجا سمیمیترین دوست منه خواهش میکنم
33:08چرا زندگی اینقدر به من سخت میگیره
33:11حازال عشقم
33:13این پسری یه ذره هم برات عزیز نیست
33:15روستش نه عزیاد مهم نیست
33:17حالا چاری به کنار منم برات عزیز نیستم
33:19وا
33:19چرا تو پرس نگو
33:21معلومی که تو برام عزیزی
33:22خب باشه
33:23ولی به خاطر یه نفر نمیتونم
33:26همچین تابانی پس بدم ببخشید عشقم
33:28حازال ولی
33:29خب این طوری نمیشه حازال
33:31تو این رابطه یه بارم من یه چیزی بخوام
33:33خب همش میخوای من برات این کاری بکنم
33:35اینجوری نمیشه
33:36او او دیگه چی نشنیده میگیرم
33:38و دلم میشکنه
33:39ولی حازال لطفا فقط چاری و برک هستن
33:42من هیچ دوست دیگه این ندارم
33:44با آور کن
33:44لطفا
33:45میازی نیست نگرام بشه
33:47اینو مثل یه چکاب ساده در نظر بگیر
33:50تو قراره به من اهده اوز کنی
33:52پس یه چکاب با جوزیات نیازه
33:54چون نمیخوام جونت به خطر بیافته
33:56جونتو از همه چی مهمتره
33:58اگه خطری باشه فورا کنسلش میکنیم
34:01از جونتو که با عرضشتر نیست
34:03بایی کنان انقدر طرف مفت نزن
34:05ای بابا پروسه قانونیش اینه
34:06جوری داری پوز میدی که انگار آزمایشها رو تو خواستی
34:09ولی من گفتم آزمایشها با جوزیات کامل باشه
34:11یعنی نخواستم مشکل پیش بیاد
34:13ولی باشه تو الان نراحتی من
34:15هیچی نمیگم باشه
34:17نه بابا من چرا نراحتم
34:18نراحتی دیگه
34:19خب چرا نراحتم
34:20نراحت به نظر میایی ببین
34:21چرا نراحت باید باشم
34:23نراحت نیستم
34:24نه نیستم
34:25مگه ندیدی کم منده بود
34:26اون در کار که من کردم
34:28و با تو کنه
34:28اون تا رو ول کنه بره
34:29ولی وقتی من اون کار رو کردم
34:31بچه بودم جوان بودم
34:33اما
34:33اون یه مرد گنده
34:35از پنجه سالشه
34:36واقعا زشته
34:37آها
34:38البته
34:39والا بلا زشته
34:40آره درسته
34:40تو بزرگ شدی
34:41پنجه ساله هستی
34:43یعنی ببخشیده
34:44ولی خرص گنده شدی
34:45اما هنوز به زنها
34:47امید میدی
34:47و اونا رو حامله ویل میکنی
34:49نه
34:49میشد
34:50یه ها زبونت بند اومد
34:52بیخیال همه چی میشی
34:54من اینو نمیفهمم
34:55این زن
34:55تازه فرزندشو دفت کرده
34:57آخر چطور به همچون کسی میگی
34:59بچت رو سخت کن
35:01دریا یا زغلوم
35:02اینجاست
35:03تازه ازدفاش کردیم
35:04هنوز به فامیلیش
35:05عادت نگرده
35:06تو رو صدا میکننشم
35:07شیطونه میگی
35:09ولت کنم بری
35:09هر قلطی دلت خواست بکنی
35:11تو گول شیطونو نخور
35:13نیازی نیست
35:14دریا خانم
35:15الان نیام
35:16باید محصولیت اون بچه رو قبول کنی
35:19وگرنم میکشنی
35:19شکی نداشته باش
35:21البته
35:49داداش
35:50چی شده
35:51حل میکنی
35:53حل میکنی
35:53حل میکنی
35:54خوبه
35:55خوبه
35:55ولی
35:56یه ریزه کتابی
35:58چیزی رو
35:58خراب نکن
35:59باش
35:59چیز نکن
36:00باشه
36:01باش
36:01صبح خیر بچه
36:06صبح خیر
36:07صبح خیر
36:07یعنی خانمانه
36:09استاد
36:10صبح خیر
36:11صبح خیر
36:12ولی
36:12معلوم شما اشتبایی اومدین
36:15اتاق شما
36:16که رو تابلوش نوشته
36:18تربیتی
36:19تو طبقه اوله
36:20چطور بگم
36:22من وقتی راه نمایی بودم
36:23اومده بودم
36:24شما رو یادم میاد
36:25حتما شما هم منو یادتونه
36:27دو رو سه آخرین بار که با هم هر سدیم
36:29تو راه نمایی بودی
36:30ولی اصلا تغییر نکردی برک چون
36:32من از این زن خیلی خوشم اومد به خدا
36:35استاد ببخشی دیوی حرفتون رو قطع میکنم
36:37ولی
36:37وظیفه شما دقیقا تو این مدرسه چیه؟
36:41من مشابر روانشناسی و معلم تربیتی تونم
36:44جدی؟
36:44دیدم شما اصلا نمی آین دیدن من
36:46خواستم من بیام دیدن شما
36:48البته اگه مهمون قبول میکنی
36:50ای بابا این چه حرفیه استاد شما
36:52رو سرمون جا دارید
36:54این طور نیست بچه ها؟
36:55یه چیزی بگید دیگه
36:56آره استاد همینطوره
36:57استاد
36:57اگه درس نداریم میشه برم؟
37:00چرا؟
37:01به نظرم بیشتر از همه تو
37:02به کمک های روان پزشی نیاز داریم
37:04آه که بمونی خیلی خوشحال میشم
37:06اینطوریه که
37:08اصلا میگم اصلا
37:11به خودتون نگیرین استاد
37:13از اونجایی که بابام
37:15تو راه نمایی خیلی
37:17من رو تحت فشار قرار داد
37:19یکم چیز شدم
37:20یه چیزی مثل
37:21اکس و عمله آلرژیک میمونه
37:23مثلا الان تحریک شدم
37:24الان حالم واقعا خیلی بده
37:27بهتر بسر
37:28همارت سعی کرد تو رو درمان کنه
37:31کاش به وقتش
37:32مامانت هم دستتو رو میگرف میبورد
37:34پیش روانشناس
37:35بسر تو چه یکم شبیه استاد آندر نشدی
37:38یکم چیزی که میشنبی
37:40و بفهم در کن
37:41سبک سنگین کن
37:42تو الان داری از بابام تعریف میکنی
37:44یا من رو تخریب میکنی
37:45از بابا تعریف کرد شاری
37:47کاش که بابای هممون مثل استاد آندر باشه
37:50میمونم استاد
37:52جب و جالبی حکم فرما شد
37:54میمونم
37:55اما لاغل تو یه مادر داری زینو مگه نه
37:58اما بعضی از بچه ها حتی
38:00نه مادر دارن نه پدر
38:01مثلا منم یه جورایی
38:05بین داشتن و
38:07نداشتن
38:08مثل خوبیه درونت نه هزال
38:10بینه هست و
38:12نیسته
38:13مادر تو به اون خوبیه هزال
38:16نمیفهمم تو دیگه چی میخوای
38:18تو مثل کاکتوسی
38:20کلی خار داری
38:21خدا میدونه اون زن چطوری
38:23تحملت میکنه
38:24من مادرم رو چند وقت یه بار میبینم
38:26تو باید خدا رو شکر کنی
38:28تو دیگه چطور آدمی هستی
38:30مثلا من جفتشو ندارم
38:32وای
38:33روزی که دنیا آمدن قیبشون زد
38:35خیلی خوب
38:36ماوی نقطه پایانو گذاشت
38:38ماوی گونش برنده شد
38:40اینطور که مشخصی اکثرمون
38:43از والدینمون راضی نیستی
38:45نه من مشکل ندارم
38:47استاد یعنی من کاملا از خانوادم راضیم
38:49آفرین درو
38:50آفرین تبریک میگم
38:51شک شک شک
38:52براو آفرین
38:54خوب
38:54اگه شما والدین بودین
38:57موقع تربیت بچهاتون اصلا اشتباه نمیکردین
39:01اصلا
39:02اصلا
39:03اصلا
39:04اصلا
39:05اصلا
39:06اصلا
39:07نمیذاشتم دست به سیاه و سپید بزنه
39:09دست کم اینو میدونم که مجازتش نمیکنم
39:12قطعا ترکش نمیکنم
39:13میبینم که از خودتو مطمئنی
39:15باشه پس
39:17با تسته تخمه مرگ ببینیم چند مرده حلاجی
39:20تخمه مرگ؟
39:21چطوری؟
39:22تخمه مرگ؟
39:23جالبه
39:24خدا به خیر کنم
39:28آخه دکتر من باید زودتر عمل بشم باید خوبشم
39:32یعنی کل کار دارم
39:34آقا کنان شرایط دریا خانم برای اهدا کردن خوب نیست
39:37خیلی خطرناکه
39:38یعنی چی خطرناکه منظورتون چیه؟
39:40بیتامین کم داره؟
39:41خوب رسیدگی میکنیم
39:42تو خونشون مشکل لختشادن داره
39:44به خاطر مشکل قلبش از روی کنندگی خون و داری آریتمی استفاده میکنه
39:48اگه هینه پیوند خون ریزی کنه نمیتونی متوقفش کنیم
39:52یعنی خالصه اش اینکه
39:54وقتی زندگی خودش به خطر میافته اصلا پیوند قابل قبول نیست
40:02آقای دکتر
40:04انگار کار من تموم شده اگه امر دیگه نمیده
40:06جباب آزمایش نایمده
40:08وقتی مشخص شد خودم زنگ میزنم
40:10باشه پس من با اجازتون میریم
40:12باشه خیلی ممنونم دریا ممنون
40:14تو فقط خوب شد
40:16خوب شد
40:18آقا کنن
40:22شنیدین چند یقی پیش چی گفتم؟
40:26ساکت شد
40:28ساکت شد طور خودم
40:30شما واقعا نمیخواید به خاطر
40:34زندگی خودتون زندگی مادر بچتونو
40:36به خطر بندسید درسته؟
40:38اگه همچنین قصدی دارید
40:40نمیتونم بهتون اجازه بدن
40:42باید تصمیمتونو بگیرید آقا کنن
40:44یا به دریا خانوم حقایقو میگید
40:46یا من با امان یه فزش باید
40:48کار درست انجام بدم
40:50این وضعیتم به دکترتون آقا جم میگم
40:52آقا جم میگم
40:54خانوم ها این تقمه مرغا بچه های شما
40:58بابا هاشنم شما انتخاب میکنی
41:02مامان جونش
41:06بابا جونش
41:08به عنوان پدر و ماده
41:10دو روز برای این تقمه مرغا والدین میشین باشه؟
41:14استاد من یه سؤالی دارم
41:16یه جایی هست که من متوجه نشدم
41:18مشخصه که شما تو ذهنتون یه برنامه ترراحی کردیم
41:21یعنی میخواییم به مامان بابا یه تقمه مرغ بدیم
41:24درسته؟ من اینو فهمیدم
41:26ولی چطوره یه خانواده مرغا خروز داشته باشیم
41:30یه همچین ایدهی داشته باشیم ها؟
41:32هر جایی که برید اونا میره
41:35اونا رو اصلا از خودتون جدا نمیکنید
41:38و اصلا نمیشکنیدشون
41:40استاد
41:42میدونید که ما تو خانواهی جدا زندگیم میکنیم
41:44میتونید نوبتی ازش مرغبت کنیم
41:50بگیرش باباش بزرگش کن
41:52نکه تو درسته این تصمیم و وسای همه میدونی
41:54بس برای این تقمه مرغم خودت بهترین کار رو انجام میدی
41:58وای اصداد
42:00من برای مادر شدان اصلا آماده نیستم
42:03اگه
42:05یه پرستار بگیرمش خواهم
42:07لطفا
42:09باشه
42:10حال
42:11میگم به نظرتون ما باید کتاب تربیت فرزندو بخونیم
42:19نه کتاب پیشرفتای مرغو بخون
42:21حالا میبینیم تو چجور بابایی میشی
42:28درو
42:31به نظرم باید پیش تو بمونه
42:33از اونجایی که من بی مادر بزرگ شدم میدونم که
42:36شرایطش قد سخته پس بهتره پسرمون پیش تو بمونه
42:40پسر عزیزم
42:42پسرت؟
42:44پسرم
42:46یا این که دخترم میتونه باشه
42:48استاد
42:50الان که من همسری ندارم
42:54میگم که
42:56پدره تنها هم میتونن بچه بزرگ کنن
42:58مثلا من اینطوری بزرگ شدم
43:00و خیلی هم خوب شد
43:02موفقیت همیز بوده
43:04من تخمه مرغمو بگیرم
43:06کاملا درسته
43:08به عنوان نماینده پدر مادره تنها این تخمه مرغم به تو میدم
43:10ممنونم
43:12خدا پشتپنهای تخمه مرغم به تو میدم
43:14ممنونم
43:16خدا پشتپنهای تخمه مرغتون میشه
43:18ولی منم اینطور
43:20ببینم شما چجور والده اینی میشید خوب بچه ها
43:34آقامون دردجون نظرتون چیه؟
43:36از طریق تلفون باش تماس بگیرین
43:38البته اگه اونم به تماس بگیرین
43:40البته اگه اونم به تماساتون جواب بده
43:42چون نمیدونم دقیقا بینتون چه میگذره
43:44باید رو در رو صحبت کنیم
43:46حرف درمیارم
43:48میفهمین که منظورمو
43:50شما همش میاید و میرید دریا هم همش اینجاست
43:52بعدا دوست منه
43:54که باید تیکاهای مردمو تحمل کنه
43:56یه تصمیمی گرفته
43:58به رذارم شما به این تصمیمش احترام بذاریم
44:00کدرخانوم
44:02نمیتونم منظورمو برسونم
44:04نمیتونم منظورمو برسونم
44:06ولی لطفا بهم اعتماد کنیم
44:08من متوجهم دارم چیکارم
44:10مغزمم کابی کنم
44:12برای اینجا بودنم دلیل موجههی دارم
44:14برای همه لطفا اجازه بدید اینجا متضر دریا بشینم باشه
44:22پس من براتون چای بیارم
44:24برای
44:26مردم پوزون میگم
44:28پوارچای زیتونی تازه از فردر اومده
44:30چایی کافیه
44:32موسیقی

Recommended