Skip to playerSkip to main content
  • 3 weeks ago
در حالی که عروسی سرگرم کننده فازل دده به پایان می رسید ، آوریل سینان و اوزج را عاشقانه دید. اپریل که با اثر منظره ای که می بیند
گیج شده است ، به آستانه یک افسردگی بزرگ می رسد. آیلا اپریل را تشویق می کند و اپریل را قادر می سازد تا تصمیم به ادامه مبارزه بگیرد. اپریل دوباره بلند میشه و وارد رقابت خنده دار با اوزج میشه

آیلا و برزان یک کارگردان بازیگر را تحت درمان قرار می دهند. در پاسخ به درخواست کمک کارگردان بازیگران ، برزان و آیلا در یک مجموعه عکس در محیطی که هرگز انتظارش را نداشتند ، قرار خواهند گرفت.

میفهمند که با هم همسایه هستند و بدتر از آن اینکه در یک بیمارستان هم همکار یکدیگر هستند.
در حالی که قهرمانان ما در سریال در کنار هم لحظات جالب و جذابی رو سپری میکنند و همزمان با اینکه سعی دارند جان بیماران و مریض های اورژانسی بیمارستان را نجات بدهند ، لحظات عاشقانه و خنده داری را نیز باهم می گذراند.
بازیگران: سرهات تئومان(سینان)، دویگو یتیش(نیسان)، دریا آلابورا(تورکان)، سرنای آکتاش(زینب)، باریش آیتاچ(ازگور)، سرتان ارک‌آچان(عابدین)، سینم اوچار(آسمان)، سرکان ازتورک(مالک)، آچلیا اوزجان(سِوجن)، رژدا دمیرر(آیلا)، تامر تراس‌اوعلو(برزان)، بلیت ازوکان(ملک)

تولید: مدیاپیم
تهیه کننده: فاتیح آکسوی
کارگردان: هاکان اینان
سناریو: گوکهان هورزوم، جیهان چالیشکان‌تورک، امینه یشیم آسلان

Category

📺
TV
Transcript
00:00آب جی
00:01چی شده؟ مشکلی هست؟
00:04فرزن رفت
00:05کجا رفت؟
00:10یه ها گذاشت رفت
00:12داره میره خارج از کشور
00:17برای کمک به مناطق محروم دینه میره
00:21شاید بعدش بره لیبی
00:22واسه یه کسایی که به علت بیماری فرار میکنن رفت
00:26دقیقا
00:27تو میدونستی؟
00:33آره میدونستم
00:36چون خودش نخواست نتونستم چیزی بگم آیله
00:41متاسرفم
00:44میشه بریم منحرم زیاد خوب نیست
00:49باشه
00:50نیسان و عزگه رفتن لباس حوض کنن
00:54بذار بیان همه با هم دیگه میریم
00:57باشه
00:58نیسان؟
01:13چیزی شده؟ چیزی گم کرده؟
01:14آره گردم بند هم گم شده
01:16خیلی برام با عرضش بود
01:18همیشه تو کل زندگی برام شانس آورده
01:21به چه که بودم بابام برام خریده بود
01:23حتما بالاست نگرا نباش
01:26پیداش میکنه چیزی نبیشه
01:28خوب گشتی؟
01:30آره ولی نیست
01:32همه جان رو نگاه کردم
01:33آزگه
01:34نیسان گردم بندشو گم کرده
01:35آزگه
01:36نیسان گردم بندشو گم کرده
01:38بالا به چشمت نخورده
01:39واسه خیلی مهمه حدیهی پدرش بوده
01:42نه من چیزی ندیدم
01:44چیزه دکتر
01:46پس شما برین من برم شاید پیداش کردم
01:48نه وایسا
01:49نرو کم کم دارن جمع میکنن
01:51اگر الانم بری نمیتونین چیزی پیده کنیم
01:53نیسان جون فردا زنگ میزنیم
01:55پیداش میکنن میم میگیریم باشه؟
01:57یه پیشنها دارم
01:59پیشنها دارم
02:00همگی با هم بریم یه چیزی بخوریم
02:02همیشه که اول نمیشیم میکنه بچه ها
02:09عزگه جون
02:11میشه بعدا بریم
02:12آخه هممون خسته ایم میکنه
02:17باشه قبوله
02:18پس من برم خونه یکم استراحت کنم
02:20شما رو هم تنها میذارم ولی
02:23به بزرگی خودتون ببخشید
02:25ولی قبل از رفتن با یه جایز همو بگیرم میکنه
02:28میکنه
02:29ها
02:33شب بخیر
02:40خانما بیاییم بریم یه تاکسی بگیریم
02:46آیله جون میدونی امروز چه روزیه؟
02:48مگه امروز روز خاصیه؟
02:50روز جهانی شکستان رژیمه
02:52واسه همین میریم مانتی میخوریم مهمونه من
02:54نیست که کل سال رژیم میگرفتیم
02:56نیست که کل سال رژیم میگرفتیم
02:58یکی راست گفتیم
02:59صبح همگی بسیم
03:01صبح
03:02صبح خیره آسمان جون بگو گوش میکنم
03:04یه لحظه سب کنین
03:06الان یه مریض دارم و منتظر من نشسته
03:08درسته؟
03:09عجیبه ولی کاملا درسته دکتر
03:11اتاق شماره سه مریضتون منتظره
03:13آیله جون چون دکتر فرزا نبودن
03:15مریضای ایشونو شماره سیدگی کنین
03:17آخه با سیچی رفتم
03:21آسیمان جون گفته کدوم اتاق منتظره
03:24اتاق شما اپنج
03:27باشه میرم
03:29اصلا سو اتفاهم نشه از دست دست دستبانی نیستم
03:33فقط کاش به من زودتر میگفتیم
03:35حد اقل اینجوری شکه نمیشدم
03:37یکم راحت تر کنار میومدم
03:39مراد من بد جوری بهش آدت کردم
03:41مراد من بد جوری بهش آدت کردم
03:44چی بگم والا؟
03:46فرزان راضی نبود بگم
03:48خودش میخواست بگه
03:49شاید فکر میکرد تو اینجوری کمتر ناراحت میشه
03:52پس اشتباه فکر میکرده
04:02آیله
04:04ببین
04:06یه چیزی بگم
04:09راستش قبلنم چند تا دوستم رفتم
04:12همه کسایی که عشقشون اینجا بود برگشتم
04:19بهم اعتماد کن
04:20در اسرای وقت خبر برگشتنش میاد
04:22امیدوارم
04:27بلخشید
04:30الو
04:32آره وقت دارم
04:34ها
04:36عالی میشه
04:37خوشحال شدم باشه
04:39باشه
04:40باشه برای سو هم خیلی خوب میشه
04:42باشه
04:43پس شب میبینم ات من
04:45خداحافظ
04:46خداحافظ
04:47از سفده بود
04:49میگه شب با هم شام درست کنیم
04:51برای سو هم خیلی خوب میشه
04:54مراد
04:55خیلی وقت بود انقدر خوشحال ندیده بودمت
04:57بابرکان خیلی برات خوشحالم
05:00خواهش میکنم یه فرصتی به خودت بده باشه
05:03اصلا فکر نکن مغصری
05:05تو هم حق داری خوشحال باشی
05:06دارم تمام سرگمو میکنم
05:09راستش زندگیم یکم نسبت به قبل قشنگتر شده
05:14یه همچین چیزی
05:17فقط مراقب باشی یه روزی مثل فرزان نره اون سر دنیا
05:20بعدش میشی مثل من
05:21باشه مراقب
05:23من دیگه باید برم
05:24امیدوارم شب بهتون خوش بگذاره
05:26خیلی
05:44چطوری؟ امیدوارم حالت خوب باشه
05:50وقت داشت یه خبر بده نگرانت میشن
05:56دکتر ببخشید
05:58فرزان چرا گوشی تو روشن نمیکنی؟
06:19از وقتی اومده گیریه میکنه
06:29از وقتی اومده گیریه میکنه
06:31بده شاید بقیل من ساکت شده
06:33باشه بگیریش
06:35بگیریش
06:37بگیریش
06:39از وقتی اومده گیریه میکنه
06:41بگیریش
06:43از وقتی اومده گیریه میکنه
06:45بده شاید بقیل من ساکت شده
06:47باشه بگیریش
06:49بگیریش
06:51از وقتی اومده گیریه میکنه
06:57عزیزا
06:59آینا تو در رایانده مادر خوبی میشی
07:01چی؟
07:03میگم که بچه داری خیلی بیز بیاد
07:05واقعا اینجوری فکر میکنی؟
07:07آره واقع نظرم همینه
07:13سلام
07:23تو چهت شده؟
07:27چی میخواستی بشی؟
07:29آقا سینان با عزیز دل بنده و عزیز خانوم
07:31رفتن تو کنفرانس حقوق شرکت کنن
07:33آه حال میکنن
07:35وسط روز میدن عشق و حال
07:37کاش یکی هم بود ما را میبر بیرون
07:39آره به منم گفته بود تو کنفرانس شرکت میکنن
07:41منم گفته بود تو کنفرانس شرکت میکنه
07:47چیز شد؟
07:49چی شد؟
07:51امروز یه مریض داشتیم سن پیشگوی میکردم
07:53و اصلا از این پیشگوهای الکی نبود
07:55واقعا کارشو بلده
07:57از این کلا بردارو او اینا نبود
07:59من را شناخ به هم گفت که از موحات معلومه
08:01که دختر روشن فکری هستی
08:03گفت نیروی ماورا طبیعه داره
08:05نیروی ماورا طبیعه؟
08:07ببینه آیلا منم خیلی تحجب کردم
08:09میدونی که به این چیزها اعتقادی ندارم
08:11ولی به هم گفت گردم بنده تو گم کردی
08:13تازه گفت یه نفر
08:15چشم نداره تو رو ببینه
08:17گفت من دنبالش برو
08:19یه لحظه هم ازش چشم بر نداره
08:21عزگه چشم نداره تو رو ببینه
08:23آره نمیبینی اینجوری نگام میکنه
08:25اون وقت چیزه گفت باید دنبالش بری
08:27چرا اینا گفت؟
08:29منم نمیدونم
08:31پول نداشتم وقیش رو بپرسم
08:33ازم پونصد لیر میخواست پونصد لیر
08:35انگار میخواد اپولو هوا کنه
08:37هرچند منم میدونم
08:39کارش خیلی سخته ولی اصلا نمیدونم
08:41باید چی کار کنم
08:43نیسان خواهش میکنم این چیزها رو باور نکن
08:45منم نمیدونم از کجا فهمید
08:47گردم وده تو گم کردی ولی الان تو
08:49میخوای حرفش رو گوش کنی بری کنفرانس رو ازگه
08:51میخوای چی بری بگی؟
08:53منو چشم نزن تحدیدش کنی؟
08:54چه میدونم آخه کاش میدونستم
08:57بعضی وقتا نمیشه کاری کرد نیسان
09:00شاید بهتر بذاری زندگی همینجوری بگذاره
09:03هرچی قسمت باشه همون میشه
09:05کاش همونجوری که فعالگیرا میگن زندگیمون درست میشد
09:09اما اینجوری نیست
09:10تو این را کجا ولدی؟
09:13تجربه ترخیه که داشتم این را یادم داد
09:17باشه پس بلند شو بریم
09:20کجا؟
09:21میخواییم بریم مانتی بخوریم
09:22الان میریم یه مانتی میخوریم
09:24شکمه مون باد میکنه
09:25بعدش میشینیم با شکمه مون تبل میزنیم
09:27الان چیزی بهتر از این به ذهنم نمیرسه
09:30باشه بریم ولی من یه مریض دارم
09:32یه سر بهش بزنم بعدش دمه در میبینم
09:34ایوان رفیق پایه یعنی
09:36دیلی فکر خوبی بود
09:38ولی دو پرس یکم زیاد نیست
09:40داشتم
09:42چی؟
09:43قفه میشدم
09:44چی کار کنم خب خوشمزدست
09:46بعدش هم
09:48اصل مانتی خوری اینطوری دو پرس نباشه
09:50اصلا نمیچسبه
09:52نگاه کن
09:53وقتی دو پرس مانتی سفالش میدی
09:56مجبوری کل تمرکازتو بذاری رو باش خوابت
09:58وگرنه نمیتونی کلشو تموم کنی
10:00وقتی هم کل تمرکازت به غزات باشه
10:03اصلا دیگه به غم و غصه و درد و بزبختیات فکر نمی کنی
10:05حرفت منطقیه
10:06از فکر کردن خسته شدم
10:09هیچ وقتم به دردم نمیخوره
10:11باز دوباره فکرم مشکول شد
10:14مشکول چی؟
10:16مشکول مشکلا
10:17درست وقتی فکر میکنی همه چیز درست شده
10:20روبراهی اتفاقی میفته
10:22میبینی نشستی دو پرس مانتی میخوری
10:23راستی اصلا سوی تفاهم نشه
10:25مزدش حرف نداره
10:26مزدش که واقعا خوبه
10:29ولی فکر کنم این دفعه
10:30میخوام یه تغییری تو زندگیم بدم
10:32چه تغییری؟
10:33میخوام
10:34میخوام یه تغییری تو زندگیم بدم
10:36چه تغییری؟
10:38میخوام
10:39از این به بعد کارهای غیرمنطقی انجام بدم
10:42آخه این چه انتظاریه از ما زنو دارن
10:44میخوام وقتی که ناراحت شدیم و غصه خوردیم
10:46بشینیم خیلی آروم غذا درست کنیم
10:48بخوریم و بریزیم تو خودمون
10:50نه خیلی
10:50این دفعه این کار رو نمی کنم
10:52اگه قرار ناراحت شم حد اقل درست حسابی غصه میخورم
10:55اون پیشگو هم هم اینا رو گفتیگه
10:57بازم بحث اونو باز کردی؟
11:00آخه آیلا ببین
11:01اون صد لیر میگیره حزینه یعیاب زهابم میده
11:03وقتی این همه پول میگره حتما یه چیزی بارش شدیم
11:05به نظرم خیلی گرونه
11:06ولی قهوه ترک با شکولات هم شانتیانشه
11:10بازم زیادی
11:11بلش کن
11:14من اصلا میرم کنفرانس
11:15میخوای بری چی کار کنی نیسان
11:17خودم هم نمیدونم برم ببینم چه خبره
11:19با من میای
11:21باید بیام دیگه چی کار کنم
11:23ببخشید گار سونی لحظه
11:26میشه صورت حساب ما رو بیاری؟
11:30چند تا واشغ دیگه هم بخوریم
11:31اگه همش بمونه حیف میشه
11:32هرچند تا صورت حساب بیاد تمومه
11:36تو هم بخور دیگه
11:37نیسان
11:46میشه آرون تر بری؟
11:48دارم باش هستا میرم دیگه آیلا
11:50غیافت رو دیدم حس کردم داری تون میری
11:57نه داشتم به این فکر میکردم که باید زودتر برسی
12:00نیسان میگم ما جبگیر شدیم را افتاریم واقعا داریم میریم
12:04ولی بخواییم بریم اونجا چی کار؟
12:05نخیل من همیشه جبگیرم
12:07بمیرم هم بر نمیگردم میرم اونجا نشون میدم مبارزم
12:10زود باش عزیزم یک کم اجلب بندیگه
12:14سینا رو ازگرم
12:21نه ندیدم شما
12:22باید اکثرشون رفتن داخل نشستن
12:24به نظر اینجا همه شبیه هم نیستن
12:27یک کم بکنن بیرام
12:29شما رو به سالان گوز میکنن
12:31کنفرانس بزرگیشون داشتن
12:33کسانی که بیرون سالان رو تذردن
12:36من نیستن
12:36ما نمیتونیم بریم تو
12:38چرا تا اینجا اومدیم
12:40آره ولی اونی که جلوی دره
12:42کارتارو کنترول میکنه ما کارت نداریم
12:44چی کار میکنیم کجا میریم
12:49بیا بیا
12:50سلام عزیزم
12:56چیزه
12:57بیرون سالان برای آقای احمد
13:00یه مشکلی پیش اومده
13:02میشه ازت خواهش کنم بری رسیدگی کنی
13:04چشم برمیرم بریم
13:06نیستن چی کار بیکنیم؟
13:16عزیزم به تو سلدا بیشتر میاد
13:19منورم که اصلا خوراک خودمه
13:21سلام عزیزم
13:27خوش آمدیم خوراک
13:29خوش آمدیم
13:31خوش آمدیم
13:33سلدا خانم خیلی خوش آمده
13:36مبیندم
13:37منورد خانم خوش آمدیم
13:39منورد خانم خواستم یاد آوری کنم
13:42اولین سخنرانی با شماست
13:44دوستان داخل سالون راه نماییزو بگونن
13:46بازم خوش آمد میگن
13:48بخارم بگم
13:48بخارم
13:52منبر خانیم
13:58تشریف ببرین پشت تریبو
14:00آیلی ها سخنرانی دیگو چیه
14:05باید دوتا از اینجا فرار کنیم
14:06من یا میتونم چیزی بگیم
14:07بره عزیزم همه منتظرم
14:08بخارم اینجا امبالا بیار
14:10این میسان نیست
14:19چرا خودش
14:20شوخش گرفته
14:21بابر کن نمیدونم
14:23قبل از هر چیزی بهتون
14:28خوش آمد میگم
14:29به عارضی چیز دارم
14:31امیدوارم که این کنفرانس حقوق
14:34به خوبی و خوشی برگذار بشه
14:36سردانی افتتحی
14:37به این کنفرانس رو من براتون اجراعی کنم
14:40موضوع آدام رسو به ما هست
14:44بهتر اول اینو بهتون بگم
14:46به ما آدم ها به مرورد زمان آدام رسو ببین
14:49و فراروش میخواییم
14:50و همینطور این داره بایدتر میشه
14:52و همه موضوع
14:53چون سه نامو بالاست
14:55میدونی دیگه
14:56ما قبلا دیگه احیاد
14:58همه این دست جمعی میشه
15:00سردانی
15:01ولی الان که اصلا
15:03اینجوری نیست
15:04دیگه برای دست کسی موضوع ترا هستن
15:06و همه تکراده میکنیم
15:07به بغیره از اینجوری نیست دیگه هم هست
15:10در مانه یه آدام رسو
15:11هیچ قانونی بزن نشده
15:13مثلا اگر شما به نیتیر زمینه یکی نیگه
15:15سابتساط کنی
15:17این یه مجازات داره
15:18ولی اگر جراعی موضوع ترت با تو دراست کنی
15:21هیچ مجازاتی در نظر گرفته نشده
15:23اما که مجازاتی که داره
15:25هرم در من اون پسیکی که میخوریم
15:27اگر از من پسیک کن در از مادر
15:29در مادر مو یبی بیتره
15:31به صورت قانونی هم یشه مجازات شد
15:33در راستش من مجازات کنیم
15:35تو ترجیم دیدم
15:36چون مادرم یکم دستی زنگیمه
15:38دم رو یبی هم سکده نمی کنه
15:40دو سوسکو مادر مو یبی نمی مردن
15:43حالا هرچی میسید
15:45من تیکیسه خطه نیم تموم شد
15:47چونکه چیزی مینجا سوسکاریم
15:49ای خواهیم ایشون
15:50ای از من چونی زمینی ها چیسترند
15:54یعنی اطلاعات بیشتر نجا به سوسکو و اینا دارن
15:57پایش میکنم کشک بیارن
15:59خدا نگه دارم
16:00زختره در چی کار میکنه با خوارم نمیشه
16:07با ایجنزه کیس من با برد آورم رفت
16:10من بیشتر از این طاقت ندارم
16:15آه نیسان
Be the first to comment
Add your comment

Recommended