در حالی که عروسی سرگرم کننده فازل دده به پایان می رسید ، آوریل سینان و اوزج را عاشقانه دید. اپریل که با اثر منظره ای که می بیند گیج شده است ، به آستانه یک افسردگی بزرگ می رسد. آیلا اپریل را تشویق می کند و اپریل را قادر می سازد تا تصمیم به ادامه مبارزه بگیرد. اپریل دوباره بلند میشه و وارد رقابت خنده دار با اوزج میشه
آیلا و برزان یک کارگردان بازیگر را تحت درمان قرار می دهند. در پاسخ به درخواست کمک کارگردان بازیگران ، برزان و آیلا در یک مجموعه عکس در محیطی که هرگز انتظارش را نداشتند ، قرار خواهند گرفت.
میفهمند که با هم همسایه هستند و بدتر از آن اینکه در یک بیمارستان هم همکار یکدیگر هستند. در حالی که قهرمانان ما در سریال در کنار هم لحظات جالب و جذابی رو سپری میکنند و همزمان با اینکه سعی دارند جان بیماران و مریض های اورژانسی بیمارستان را نجات بدهند ، لحظات عاشقانه و خنده داری را نیز باهم می گذراند. بازیگران: سرهات تئومان(سینان)، دویگو یتیش(نیسان)، دریا آلابورا(تورکان)، سرنای آکتاش(زینب)، باریش آیتاچ(ازگور)، سرتان ارکآچان(عابدین)، سینم اوچار(آسمان)، سرکان ازتورک(مالک)، آچلیا اوزجان(سِوجن)، رژدا دمیرر(آیلا)، تامر تراساوعلو(برزان)، بلیت ازوکان(ملک)
02:50الان خانم پرستار میاد به شما رسیده گیر می کنه
02:52باشه این گوشیو بگیر من برم
02:54آخ خدا
02:55شما نگران نباشین من میتونم غانش کنم
03:00یکم هل کرده
03:01لطفاً
03:02راستی سلامتون تموشه گوشیو میده بهتون
03:04آخ
03:05تمام
03:13فرزان
03:14نمیشه آیلا نمیتونم
03:16چرا انقدر داری بزرگش میکنی؟
03:18فقط یه مراسم ساده
03:19داره آره منم بابر کردم
03:21مگه وضعیت زنه رو ندیدی
03:23نمیخوام تو همچین دنیایی پا بذارم
03:25نمیشه
03:25ولی تو برای ثوابش بخوایی این کار بکنی
03:27فرزان به بچه های بی سرپرست کمک میکنی
03:30درسته ولی
03:31ولی نداره
03:31میری
03:32تازه ببین
03:33روشونه هات میخوان
03:34مثل فرشته ها بال بذارن
03:36آره واقعا خیلی خوبه
03:38ای بابا
03:39خانوما که میذارن آشقشون میشین
03:41خیلی ها برای دیدن همین سحنه
03:43از جلوی تلویزیون جمع نمیخورن
03:44یه بارا ما نگاه کنیم
03:46بیا بریم
03:50فرزان جون میخوای خودت بهشون بگو
03:58چیزه
03:59ما حرف زدیم من
04:01قبول میکنم
04:03پیشنادتون رو قبول میگنم
04:05اینجد نمیگی
04:06آآ فرشته ما با کسی شوخی نداره
04:08وای باورم نمیشه
04:10خیلی ممنونم
04:11به لطفتون کارمو از دست نمیدم
04:13میخوام از خوشحالی بپرم بقلتون کنم
04:16ولی سروم تو دستمه
04:17نیازی به این کار نیست خانم
04:19راستی تو اکس برداری زیاد خستم نکنین باشه
04:21نه نه نه نگران نباشین
04:22اکس برداری زود تموم میشه
04:24تازه اکاسمون حرفه یه
04:26تموم میشه فکرشم نکن
04:28خب
04:30گوش کنین بچه
04:32واقعا نزد ممنونم فرزان
04:34باور کنی هیچ برنامه این بیتر از این بردار کردن روز مرخصی
04:37میمیتونستم پیدا کنم
04:39بعید میدونم اونقدری که فکر میکنی
04:41حیجان انگیز باشه
04:43خیل باشه
04:44نیسان
04:52بازم نمیدونم چی باید بهت بگم
04:55هرچی میگم برعکسشو انجام میدی
04:56همه چیو به هم میریزی ولی آخرش قصر در میری
04:59ظاهران استدادتو هم اینه
05:01دختر دلپاکی هم دیگه
05:03منم یه سر با آشون برم کلان تری
05:07گرچه اتفاقی هم نیفتاد
05:08تا شب بلیشون میکنه
05:10باشه برو
05:11شب حرف میزنیم عزیزم
05:13فیلن
05:13چه خبر شده همه چیز به هم ریخته میمیم
05:19باست میگه میبینم که فیلم اکشن بازی کردین
05:21پولیس اومده
05:22تو تعریف میکنی یا این که خودم بگم
05:24نراستش چیزه دکتر
05:27میدونین وقتی که من تعریف میکنم
05:29رشته کلام از دستم در میره هیجان زده میشم
05:31باست همین فکر کنم به اتفاقی شما تعریف کنیم
05:34باشه میگه
05:35خلاصش میکنم
05:37همه چیزه که الان دیدین
05:38دستگل نیسان خانومه
05:40البته یه بخش
05:41یعنی چی؟
05:42بذار با سر بگم
05:43امروز یه مریض با سمانو من
05:45یه دختر جوان حدوداً 18 ساله
05:47خانوادش هم همراهش بودن
05:49یه نامزد شارلاتن هم داشتن
05:51ولی دختری یکی دیگر رو دوستش
05:53اونم روپوش دکتر پوشیده بود
05:54نیسان پسری روپوش از کجا آورده بود؟
05:57راستش خبر ندارم
05:58حالا هرچی
05:59یه لحظه
06:01من یه ها فهمیدم این پسری
06:02همونی که روپوش پوشیده
06:04آشق دختر است
06:05بایستاده میخواد سر فرصت
06:07دختران رو فراری بده
06:08آه چی میده؟
06:09آره حالا هرچی
06:10بعدش همه رفتن بیرون
06:11من پیششون موندم
06:12داستان زندگیشونو گوش کردم
06:14یه ذرم تحت تحصیل قرار گرفتم
06:16فکر کردم
06:17گفتم بزنی یه سوال کلیدی
06:18ازشون بپر
06:19چه سوالی؟
06:20به پسر گفتم
06:21دوست دخترت قهوش چجوری میکره
06:23اوه عجب سوال توپی
06:25هرکسی نمیتونه بگه
06:27جواب داد دیدم بلده
06:28بعدش پرسیدم
06:29بازیگر مورد علاقه دوست دخترت کیه
06:31اونم گفت
06:32وقتی مطمئن شدم
06:33با خودم گفتم
06:34پسر عاشق دختر است
06:36دختر هم دوستش داره
06:37گفتم نمیتونم کمک کنم
06:40گیر دادن
06:41ولی گفتم به دکتر قول دادم
06:42حالا اینا رو بیخیان
06:43از اتافت در اومدم
06:44اینجا داشتم
06:45با مدر پدرش صحبت میکردم
06:46یهو دیدم
06:47اینا هم دست دو دسته هم دارن
06:48زیرزیدکی سعی میکنن فرار کنن
06:50ولی بابا یه دختر یهو اونا رو دید
06:53بعدش اینا رو هم دیگه اسلحه کشیدن
06:55اما من مثل همیشه پریدم وسط
06:57یه سخنانی قشنگوستشون کردم
06:59و باباش رازی کردم
07:00خلاصه قضیه حل شد
07:02خوب تازی دادم
07:03والا خیلی خوب بود
07:05بذن بریم
07:11خوب
07:13به هرنامتون واسه شب چی؟
07:15میریم خونه ماراد
07:16سو داره میاد
07:17و البته همسای جدیدش
07:19چرا مانتی؟
07:21شما دخترم فقط قیبت کنی
07:23چیزه شما دکتر سینانو ندیدین
07:27زود رفت خونه؟
07:28داره دیدمش
07:29فکر کنم کار داشت
07:30رو تر میخواست بزنه بیرون
07:31کجا رفته یعنی؟
07:33نمیدونم
07:34خانه آیلا فنجونه من هست
07:36فنجونه که خیلی خوش گفتنه
07:37کاملت حق با شماست خانم کچولو
07:40بله
07:40دخترم
07:45از این که خاله آیلا و امو فرزان اومدن خوشحالی؟
07:47میشه یه لیوانه دیگه چایی بریزی بابا چون؟
07:53گارسون منم خانم کچولو یه لحظه
07:56خوب
07:57بفرمایین پرانسیس
08:03بری منونم آقا فرزان
08:05آقا فرزان
08:07دخترم
08:12امشب
08:14یکی از دوستامم میخواد بیاد
08:17میخوام با همدیگه آشناتون کنم
08:20نکنه امون سینان میار
08:22نه سینان نیست
08:24من تازه
08:24میشه گفت که یکی از دوستایی مهمم مخصوب میشه
08:27از منم مهمتره
08:29نه عزیزم آخه نگه میشه
08:32از تو مهمتر مگه داریم
08:33هیچ کس از دختر من مهمتر نیستش
08:36فکر کنم اومد
08:40سلام
08:51دوستان
08:52ممنونم
08:53سیفده
08:54ممنونم
08:54دخترم
08:57ببینین خانم محترم خال سیفده هستش
09:00خوب
09:00تو آپارتمان ما میشینه
09:02تازه با هم آشنا شدی
09:04این خانم خوشگله دیگه کی
09:05عزیزم
09:16ببین
09:16خال سیفده یکی از دوستایی قدیمیه منه میدونستی؟
09:20خیلی کاراش خنده داره
09:21من و دوستام همیشه زود به زود داره
09:24هم جمع میشیم با هم مهمونی میگیریم
09:26میخوایی یه روز ستاییون با هم دیگه مهمونی بگیریم
09:29چطوره؟ موافقی؟
09:30نظره چیه خال سیفده تو هم میان؟
09:32البته که میام خوشحال میشم
09:34دوست داری؟
09:37خیلی بده نیش
09:38بگیرش
09:50این واسه منه
09:51خدا کنه خوشت بیاد
09:54من خیلی دوستش دارم
09:56بازش کن عزیزم
10:04خیلی دوستش دارم
10:10دخترم
10:12نمیخوای از خال سیفده تشکر کنی؟
10:14خیلی ممنونه
10:16میکنم
10:18تا بردمش تو تختش خوابش پرد
10:22خسته بود
10:24سفده کجاست؟
10:26زرفار برد آشپسخونه شاید داره میشود
10:28ای بابا
10:30مراد میخواد یه کار خوب انجام بده چیزی نکن
10:32خوب
10:34به نظرتون چطوره؟
10:36به نظر من که خیلی خوبه
10:38همه چیز عالی پیشرفت
10:40خیلی خوب تونست با سوگرده
10:42آره منم همین حسا کردم
10:44بچه ها خیلی ازتون ممنونم
10:46خیلی مسترب بودم
10:48بودن شما خیلی کمکم کرد
10:50ما که کاری نکردیم مراد وظیفه مونه
10:52فرزان
10:54ما هم کم کم بریم
10:56امشب کشیک داریم؟
10:58امشب نومت شماست؟
11:00به خدا نمیدونم چطوری تشکر کنم
11:02یادم اندازی یه شب شام مهمونتون کنم خوب؟
11:04من اینا رو میبرم آشبازخونه بعدش بریم
11:08باشه
11:10باشه باشه تو نگران نباش
11:12دارم میگم کم مونده
11:14بد جوری نرم شده
11:18خب باشه دیگه این وقت شب
11:20به ام زنگ نزن لازم بود خودم زنگ میزنم
11:22باشه
11:26باشه عزیزم منم میبوسمت
11:28به همه سلام برسون
11:30خدافز
11:32خوهرمه
11:34زنگ زده بود
11:36یکم فضوله
11:50میخواستی انقدر به خودت فشار نگرد؟
11:52اشکال نداره حد اقل تلاش همو کردم
11:54تسلیم نشدم مثل یه جنگجو به کارم ادامه دادم
11:56صبح خیر جنگجو
11:58صبح خیر داشت
12:00باشه
12:02باشه
12:04باشه
12:06باشه
12:08باشه
12:10باشه
12:12باشه
12:14باشه
12:16نگه
12:20باشه
12:22نگه
12:24باشه نمیخندم باشه
12:26رفتم
12:28پیاده روی کنم
12:30یعنی این راستش
12:32رفتم چطر شدم بعدش رفتم اونجا ولی یه حرکت هم نتونستم دارست انجام
12:36مگه چی حالا؟ آبروم رفت
12:38خب دیگه مگه مهم این نیست که داداش کچولی اخوه من رو بخندوری به نظرم اصلا بد نشد
12:43چیزه آیلا میشه از اینجا بریم قهوه بگیریم من پول همرام نیبرم
12:49یا این چه حرفیه خب بیا
12:52همیان دکتر رو صداش میکنن بس همین نمیتونه قهوه شو بخوره از طرفی اگه این قهوه بدون شکر رو نخوره کل روز عصبی میشه
13:02آی از این کیک های کچولو هم میخوره مثل بچه ها میمونه حتما باید صبح از این کیک کچولو ها بخوره
13:09نمیفهمم چرا اینطوری میکنه من همش بهش میگم پیراشگی بگیریم شیرینی بگیریم یه چیز سالم واسد بگیریم اما نه حرف حرف خودشه بازم از اینا میخوره نمیدونم چی بهش بگم
13:20بگذاریم
13:22قهوه آماده هست خب دیگه
13:25نه من دیگه برم شاید بهش برسم قبل از اینکه برم مریضش رو ببینه اینا رو بهش بدهم
Be the first to comment